۳-۳-۲چالش نیروی انسانی
نیروی انسانی قلب هر صنعت من جمله صنعت نانو را تشکیل می دهد و نمی توان از نقش کلیدی آن در سازمان ها غافل گشت، چرا که سایر عوامل همه و همه توسط این فاکتور کلیدی به کار بسته می شوند؛ به عبارت دیگر این نیروی انسانی است که چگونگی بهره گیری از منابع را مشخص می سازد و می تواند با بهره گیری از قدرت تعقل و اندیشۀ خود از منابع موجود به نحو احسن بهره برداری نموده و در بهترین جهت آنها را مورد استفاده قرار دهد؛ لذا توجه بیش از پیش و فزاینده به این عامل همت تمامی دست اندرکاران و فعالین این بخش را می طلبد. کسب و کارهای نانویی نیز متکی بر نیروی انسانی است و نیروی انسانی تربیت شده برای بستر سازی توسعۀ کسب و کارهای نانویی باید دارای طیفی از تخصص‌های مختلف باشند(شاهوردی، ۸۹). از منظر دکتر بیت الهی مدیر کارگروه ارتباطات بین الملل ستاد توسعۀ فناوری نانو نیز با توجه به اینکه بیش از ۱۶ هزار نفر با تحصیلات بالاتر از کارشناسی ارشد در عرصۀ فناوری نانو فعالیت می کنند و ایران جایگاه هشتم جهانی را در تولید علم در این حوزه دارد، در وضعیت آغازین مناسبی برای تحقق بخشی به اقتصاد دانش بنیان بر مبنای فناوری نانو در کشور هستیم (ماهنامۀ فناوری نانو، ۱۹۳)؛ با این حال باید توجه داشت که تمرکز بر تربیت نیروی انسانی متخصص نانو و غفلت از تربیت متخصصین کسب و کار و تجاری سازی باعث عدم توازن در توانمندی های نیروی انسانی شده که این مسئله از موانع جدی تجاری سازی نانو در کشور محسوب می‌شود (شاهوردی، ۸۹)؛ این کمبود شدید نیروی انسانی واجد شرایط موجب کاهش موفقیت در تجاری سازی می گردد(Lee, Jhon & Shin, 2013) چرا که دانش آموختگان دانشگاه ها معمولاً مهارت های مورد نیاز شرکت ها را ندارند (بازرگان، مجلۀ فناوری نانو، شماره ۱۸۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

لذا همانگونه که ذکر گردید فاصلۀ زیادی میان مهارت مورد نیاز و نیروی کار وجود داشته و نیاز به برنامه های آموزشی بهتر برای تأکید بر دانش، بیولوژی ، فیزیک، ریاضی و شیمی احساس می شود (منصورحسینی،۹۰)؛به عنوان مثال براساس پیشگامی ملی فناوری نانوی ایالات متحده امریکا (NNI) پیش بینی می شود که با بلوغ محصولات و فرایندهای مبتنی بر فناوری نانو میزان تقاضا برای تکنسین ها و دانشمندان صنایع مربوط به این فناوری به طور چشمگیری افزایش یابد؛ در این راستا و برای کمک به تحقق اهداف NNI ، محققان دانشگاه ایالتی وین[۱۱] در حال تدوین و توسعۀ یک برنامۀ آموزشی مقطع لیسانس هستند تا در قالب آن نسل آتی مهندسان نانو را آموزش دهند. برنامۀ حمایتی آموزش مقطع لیسانس فناوری نانو (NUE) با اعتباری بالغ بر ۲۰۰ هزار دلار که توسط بنیاد ملی علوم امریکا (NSF) تأمین شده است نیز به دنبال آموزش نیروی کار مورد نیاز آتی در حوزۀ فناوری نانو است (ماهنامۀ فناوری نانو، شماره ۱۹۱).
کرولی نیز در مقالۀ خود به نقل از Mahoon[12] بیان می‌کند که موفقیت یک شرکت نه تنها به وسیلۀ راهبرد آن تعیین می‌شود، بلکه به توانایی آن در اجرای آن راهبرد نیز بستگی دارد. در صورتی که شرکت دارای فرد یا افرادی با تجارب تجاری باشد، حتی در صورت بالا نبودن دانش آنها در حوزۀ فناوری نانو، احتمال موفقیت آن شرکت افزایش خواهد یافت. از جملۀ دیگر ضعف‌های افراد فعال در حوزۀ کسب و کارهای دانشی خودبزرگ بینی آن‌هاست که تا مرحله ای موجبات موفقیت طرح را فراهم می‌آورد لکن با ظهور مسائل جدید که حضور منابع انسانی و مهارت‌های چندرشته ای را می‌طلبد مشکلاتی را ایجاد می کند که البته این مسئله در خصوص تمامی کسب و کارهای High-tech صدق می‌کند ولی در خصوص نانو پررنگ تر به نظر می‌رسد (وب سایت کریدور،۱۳۹۱). در ادامه این چالش ها را در حوزۀ ایجاد همکاری بین افراد فعال صنعت نانو و نیز چالش های مدیریتی بررسی می نماییم.
۱-۳-۳-۲ لزوم ایجاد فرهنگ همکاری
پیش ترها چنانچه کسی می‌خواست کسب و کاری را راه اندازی نماید، به سادگی فروشگاه خود را باز کرده و اجازه می‌داد مشتریان بالقوه در خصوص آنچه عرضه می‌کند اطلاع یابند؛ لکن امروزه و در قرن بیست و یکم موانع بسیار زیادی برای عبور وجود دارد، بازارها حقیقتاً جهانی شده‌اند و نیازمند سرمایه گذاری‌های عظیمی برای توسعه هستند. تمامی این موارد لزوم شکل گیری ائتلاف‌ها و شراکت‌ها را به خصوص در بازارهای رقابتی و حتی شرکت‌هایی که می‌توانند به عنوان رقیب در نظر گرفته شوند بیش از پیش لازم می سازد (T.Burke,2009)، چرا که امروزه شاهدیم شرکت‌های مبتنی بر تکنولوژی های جدید با موانعی اساسی همچون دسترسی به دارایی‌های مکمل شرکت‌ها و مؤسسات بزرگ در جهت تجاری سازی روبرو هستند. Main و همکارانش برای نشان دادن این چالش‌ها مطالعۀ موردی یک شرکت کوچک با تجاری سازی نانولوله های کربنی را به انجام رساندند. با بهره گرفتن از مدل سیستم باز، ائتلاف‌ها و تعاملات آن‌ها در تلاش برای تجاری سازی محصولاتشان در چندین بازار مشخص گردید که یکی از دشوارترین چالش‌ها اولویت بندی اهداف توسعه و ایجاد ائتلاف است(Elicia,2004). از دیگر سو می دانیم خود فناوری نانو نیز یک فناوری میان رشته ای است و به همین منظور به متخصصان شیمی، فیزیک، علم مواد و زیست شیمیدان ها و زیست شناسان مولکولی و مهندسین، سم شناسان و دانشمندان پزشکی نیاز است که بتوانند با هم همکاری کنند و البته شیمی و فیزیک در بخش مرکزی فناوری نانو جای می گیرند (McNeil et al., 2007).
مهم‌ترین ضرورت شکل گرفتن همکاری گروهی در تجاری سازی نیز رد و بدل نمودن دانش و اطلاعات صحیح است، این امر محقق نمی‌گردد مگر آنکه امنیت و اطمینان از حقوق مالکیت فکری با تمامی ابعاد آن در کشور حاکم گردد. مشخص نبودن سهم ایده، یافته و حتی فناوری در دستاوردهای نهایی مالی و اختلاف نظر گسترده بین ذی نفعان موجب شکل نگرفتن همکاری در فضای کسب و کار گشته و موجب از دست رفتن فرصت‌های بیشمار می‌گردد (شاهوردی، ۸۹)؛بدین ترتیب لازم است بنگاه فناور ارتباطات موثر بین بنگاهی با دیگر صنایع مرتبط برقرار نماید تا بتواند ضمن نشان دادن کاربردهای مشخص فناوری، به ارزش افزوده ناشی از فناوری دست یابد (بحرینی و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۳-۳-۲ چالش‌های مدیریتی
هر فناوری جدید به همراه خود هم چالش و هم فرصت‌های یادگیری برای مدیران صنعتی فراهم می‌آورد و چالش های مدیریتی صنعت نانو نیز تا اندازه ای از نوع چالش های هر تکنولوژی جدید التأسیس و دگرگون ساز است (Maine, 2000)؛ با این حال به دلیل ماهیت منحصر به فرد صنعت نانوتکنولوژی، مدیران با چالش های درونی و بیرونی جدیدی مواجه خواهند بود؛ مثال هایی از این دست عبارت اند از ارزیابی تکنولوژی، مدیریت ریسک، ایجاد نیروی کاری چندتخصصی، استراتژی مالیکت معنوی، پیشران ها و محدودیت های بازار سرمایه و نیز نیروهای سیاسی- اجتماعی. شاید ترسناک ترین چالش ها در این زمینه همانا دانش ناکافی در خصوص علم و مهندسی در سطح نانومقیاس، فقدان ابزار و آلات مرتبط، کمبود توانمندی های تولیدی و زیرساخت های آموزشی نامناسب باشند (Oriakhi, 2004). در هر حال مدیریت شرکت‌های فناوری نانو اهمیت زیادی دارد، زیرا اِعمال مدیریت صحیح است که رسیدن طرح به نتیجه را تضمین می‌کند. با وجودیکه مواد پیشرفته نیز در چالش‌های مدیریتی با کسب و کارهای خطرپذیر در دیگر صنایع در حال ظهور مشترک هستند، لکن می توان گفت که آنها با ترکیبی منحصر به فرد از چالش‌های مدیریتی روبرو هستند:
ریسک‌های بالای فنی و بازار
گونه ای از تجاری سازی با نیاز به سرمایه گذاری مبالغ هنگفت
وجود فاصلۀ چندین دهه ای بین اختراع و پذیرش قابل توجه محصول (Maine,2000).
سرمایه گذاری‌های ناکارآمد و یا تخصیص بیش از حد منابع از دیگر مسائلی است که گاه مدیران انجام می‌دهند؛ چنانچه یک شرکت بر روی پروژه‌های زیادی سرمایه گذاری کرده باشد بدین معناست که اکثر این پروژه‌ها دارای ارزش کمی بوده و به دور از مزیت‌های اصلی رقابتی شرکت می‌باشند. این مسئله یک مشکل سازمانی است که مدیریت در آن قادر نیست پروژه‌ها را اولویت بندی نماید؛ چرا که هیچ شیوۀ عینی برای کمیت بخشیدن به ارزش و ریسک هر پروژه وجود ندارد و مدیریت قادر به استفاده از توانمندی‌های اصلی مؤسسه نیست. یکی از دیگر چالش‌های موجود در این حوزه، مدیریت صحیح زنجیرۀ ارزش در فرایند تولید ایده تا محصول است که در صورت توجه به آن درصد موفقیت طرح‌های فناوری نانو نسبت به سایر حوزه‌ها افزایش چشمگیری خواهد داشت (فرقانی و انصاری، ۸۵). از دیگر موارد حائز اهمیت، نگرش مدیریت است که در مراحل اولیۀ چرخۀ عمر محصول حائز اهمیت بسیار می‌باشد؛ همان مرحله ای که متأسفانه مدیریت معمولاً کمتر از همه درگیر آن می‌شود و کسی است که بعداً بیشترین میزان درگیری را در چرخۀ عمر محصول داراست و آن زمانی است که توانایی وی برای اثرگذاری بر نتیجه بسیار کاهش یافته است. مسائلی مانند کمبود نقدینگی نیز صنایع نانو را آزاد می دهد و این مسئله موجب می شود که در صورت نامساعد شدن شرایط شرکت ها ناچار شوند درصد زیادی از بودجۀ تحقیق و توسعۀ خود را صرف مخارج روزانه نمایند تا در بازار پایدار بمانند و این مسئله موجب می شود مدیران زمان کمتری برای عملی ساختن دستاوردهای جدید داشته باشند و ناچار شوند بیشتر به حل و فصل بحران های اطرافشان بپردازند (ماهنامۀ فناوری نانو، شماره ۱۸۷).
۴-۳-۲ چالش نیاز بازار
طی روند همگرایی میان نانوتکنولوژی و دیگر تکنولوژی ها، کاربرد تجاری و نفوذ محصولات نانو توجه زیادی را به خود جلب نموده‌اند. تجاری سازی موفق محصولات نانو علاوه بر فاکتورهای دیگر وابسته به ویژگی‌های محصول و نیازهای مشتری نیز می‌باشد (Chun,Chih and Chien,2007)؛ برای مثال زمانی که توسعۀ محصول جدید ناکارآمد باشد، محصول نهایی اغلب متناسب مشتری نخواهد بود و این بدان معناست که:

    1. محصول مشکل اصلی مشتری را حل نمی‌کند.
    1. محصول به طور نامناسبی جایگاه سازی شده و این موجب می‌شود که توسط مشتریان غلط خریداری گردد.
    1. پشتیبانی‌ها و کانال‌های اشتباه برای محصول فراهم می‌شود (Nandagopal et al,2009).

از جمله کارهایی که در راستای درک نیازهای مشتری و متعاقب آن تجاری سازی محصولات در کشورهای پیشرفته صورت می گیرد بازدید مشتریان با تیمی چندوظیفه ای است که منافع آن به شرح ذیل می باشد:
ارتباطات چهره به چهره برای انتقال اطلاعات پیچیده، مبهم و نو؛
تحقیقات میدانی که پرسنل را قادر می‌سازد تا کاربرد محصول را در عمل ببینند، با مصرف کنندگان واقعی محصول صحبت نمایند و درکی بهتر از نقش محصول در عملکرد کلی مصرف کننده به دست آورند؛
دانش دست اول در خصوص مشکلات و نیازهای مشتری؛
مکالمۀ تعاملی که اجازۀ شفاف سازی، پیگیری و دریافت بینش‌های غیرمنتظره و غافلگیرانه را می‌دهد؛
تعامل با تصمیم گیرندگان متعدد برای آگاهی از نیازها و تمایلات مختلف بازیگران؛
طرح تلقینی
این فرایند مبتنی بر این ایده بنا گردیده که ممکن است کاربران قادر به بیان واضح نیازهایشان نباشد؛ بدین ترتیب بر درک نیازهای کاربران از طریق همدلی با دنیای وی می‌پردازد و نه از طریق نیازهای مستقیماً بیان شده توسط آن‌ها. نمونۀ دیگری که می توان نام برد پلیمر فیبر با کاربرد متحول کننده است؛ این پلیمر پس از اینکه در ابتدا کاربردهای هوافضا و تقویت لاستیک خودرو را هدف گرفته بود، نهایتاً کاربرد خود را لباس‌های ضد گلوله یافت که باز در اینجا می‌توان بیش از پیش به نقش نیاز بازار و نیز انعطاف پذیری در برابر تقاضاهای بازار پی برد. از دیگر سو باید دقت داشت که در حوزه مواد پیشرفته مانند نانو مواد، تجاری سازی فناوری برای شرکت‌های نوپای بالادستی زنجیره ارزش سخت‌تر از شرکت‌های موجود با سابقه صنعتی است. شرکت‌های فناور مواد پیشرفته با ریسک بالایی در فناوری و بازار روبرو هستند؛ این ویژگی به شرایطی مانند جایگاه بالادستی آن‌ها در زنجیره ارزش بازار هدف و همچنین پیچیده بودن فرایندهای مکمل برای تطبیق فناوری شرکت با نیاز صنعت بازمی‌گردد (بحرینی و همکاران، ۱۳۹۱). نتایج تحقیق آنها همچنین نشان می‌دهد که عدم قطعیت بسیار بالای فنی و بازار در این حوزه چالش اصلی خلق ارزش از فناوری مواد پیشرفته می باشد.
۱-۴-۳-۲ ریسک های مرتبط با نانوفناوری
در طبقه بندی جامع تر گنجانده شده در گزارش سال ۲۰۱۰ OECD ریسک های مرتبط با نانو به شرح ذیل برشمرده شده اند:
ریسک‌های تجاری مرتبط با بازاریابی محصولات نانوتکنولوژی
ریسک‌های مرتبط با محافظت از مالکیت معنوی
ریسک‌های سیاسی مرتبط با تأثیر بر روی توسعۀ اقتصادی کشورها و مناطق
ریسک‌های مرتبط با حریم خصوصی با همه گیر شدن سنسورهای مینیاتوری
ریسک‌های محیطی ناشی از آزادسازی نانوذرات به درون محیط زیست
ریسک‌های ایمنی ناشی از نانوذرات برای کارگران و مصرف کنندگان
همانگونه که بیان گردید، یکی از موانع بزرگ در مسیر تجاری سازی فناوری های نانویی تصور عمومی دربارۀ ناایمن بودن این قبیل محصولات است (McNeil et al., 2007) و همانطور که آرتور بیان می دارد عدم اطمینان‌های موجود در خصوص حوزۀ مالکیت معنوی و نگرانی‌ها در رابطه با سلامت و ایمنی محیطی نیز ریسک‌هایی را برمی انگیزند (Arthur et al,.2012).استفاده از فناوری هایی با احتمال سمیت همچون نانولوله های کربنی ، نانونقره و TiO2 تجاری سازی را با مشکل مواجه می سازند، حتی اگر محصول نهایی سمی نباشد (Lee, Jhon & Shin,2013). همچنین هابسون (۲۰۰۹) نیز بحث می کند که ناتوانی در انجام آزمایش های ایمنی کافی یا شکست در آزمایش های ایمنی و نیز مخالفت اذهان عمومی با فناوری نانو موانع بالقوه ای برای کاربرد موفقیت آمیز محصولات نانو خواهند بود؛ چنانچهشکست های احتمالی که فناوری های برتر پیشین با آن روبرو شده اند نیز ناشی از بی توجهی به مسائل اجتماعی، خطرهای فناوری و توسعۀ فناوری بدون هرگونه نظارت بوده است (انصاری ،۱۳۸۴)؛ لذا از نظر نباید دور داشت که نانوتکنولوژی نیز یک فناوری بنیادین است و بدین لحاظ حائز تأثیری شگرف بر روی اجتماع و صنعت موجود می‌باشد (Kirihata, 2008).
به هر حال باید دانست تحولات اخیر آشکارکنندۀ نگرانی های اخیر عموم نسبت به انرژی هسته ای، ژنتیک و در آغاز سبز فایل، علوم نانو است. سوء برداشت ها در خصوص ریسک‌های محیطی، نیروی هسته ای و بیوتکنولوژیک، کشاورزی و محصولات نانو این حیطه‌ها را برای شناخت پتانسل کامل آن‌ها محدود می‌کند؛ البته باید تأکید نمود که جنبه های مثبت این تکنولوژی ها همچون کاربردهای آن در پزشکی نیز نادیده انگاشته نشده اند؛ لکن پیغام واضح است: جانب احتیاط را باید نگاه داشت (Arthur,2012).
البته از سال های پیشین دولت های سرمایه گذار در زمینۀ نانو نیز به آثار اجتماعی این فناوری توجه نموده اند؛ برای مثال ایالات متحده بخشی از بودجۀ ۸۵۰ میلیون دلاری برنامۀ پیشگامی نانو در سال ۲۰۰۴ میلادی را به تحقیق در خصوص آثار و نتایج و ملاحظات اجتماعی در توسعۀ فناوری نانو اختصاص داده بوده است ( انصاری، ۱۳۸۴). بدین ترتیب تنها با درک عمیق تر از فناوری نانو و خطرات احتمالی آن بر سلامت انسان و محیط زیست می توان از مضرات آن جلوگیری کرد؛ در غیر این صورت این مضرات همچنان ادامه خواهد یافت. تولیدکنندگان محصولات نانویی حداقل باید قادر به پیش بینی این دعاوی باشند و بتوانند از قبل اقدامات مؤثری برای کاهش مضرات عرضۀ قانونی خود انجام داده و از سلامت محصول خود دفاع نمایند (ماهنامۀ فناوری نانو، شماره ۱۸۹) و لذا ارتباط بین ریسک و سمیت فناوری نانو ( در شرایط خاص) نیازمند تحقیقات و شفاف سازی است و نتایج آن باید به وضوح و با سرعت اعلام گردد (Ren & Roco,2006).
بدین ترتیب عرضه کنندگان با مشکلات به مراتب بزرگ‌تری برخاسته از سرمایۀ مورد نیاز برای رفع نگرانی‌های عرضۀ مواد روبرو می‌شوند و این مسئله نیز به نوبۀ خود افق تجاری سازی را طولانی تر می سازد؛ البته چنین تأخیرات و عدم اطمینان‌هایی کاملاً طبیعی هستند، چرا که تاریخ به ما آموخته برای موفقیت تجاری سازی و پذیرش آن توسط مصرف کنندگان ممکن است دهه ‌ها زمان مورد نیاز باشد (Arthur et al,.2012).
۵-۳-۲ چالش‌های مـالی
از منظر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه دو مسئلۀ حائز اهمیت وجود دارند که می تواند حباب نانوتکنولوژی را خنثی نمایند: نانوتکنولوژی صنعتی بسیار دشوار و در عین حال بسیار گران است و به همین دلیل است که در شرکت‌های دارای منابع مالی غنی تمرکز یافته که قادرند تجارب فنی و علمی کمیاب لازم برای درک مسائل و چالش‌های نانو را مورد بهره برداری قرار دهند (OECD Report, 2010)؛ دشواری و هزینۀ موجود در ساخت شرکت‌های نانوتکنولوژی حاکی از آنست که شرکت‌های دارای وجوه مالی خوب برنده‌های آینده را تشکیل می‌دهند، شرکتهایی که می‌توانند تجربۀ فنی و علمی لازم برای درک مشکلات و چالش‌ها را جذب نموده و پرورش دهند تا بتوانند چالش‌ها و مشکلات را بهتر درک نمایند(OECD Report, 2010) ، چرا که مطالعات حاکی از آنند که کمبود سرمایه گذاری بر تجاری سازی پروژه‌های نانو تأثیر گذار خواهد بود (حسینی، ۸۵)؛ لذا گرچه تئوری های اقتضائی و داده‌های تجربی نیز بیانگر آنند که صنعت موادپیشرفتۀ نانو می‌بایست تحت تسلط شرکت‌های بزرگ باشد که دارای منابع مالی و دارایی‌های مکمل جهت تجاری سازی اختراعات در زمینۀ مواد هستند (Pavitt,1984)؛ ولی واقعیت آنست که شرکت‌های تازه تأسیس کارآفرین حائز نقشی فزاینده در صنعت مواد پیشرفته هستند (Main,2000)بسیاری از این شرکت‌ها با درخواست کمک از منابع متعدد به دنبال تأمین مالی خواهند گشت که قسمت اعظم این منابع را دولت ها تشکیل می دهند. حتی برخی دانشگاه‌ها نیز وجوهی برای تأمین مالی شرکت‌های تازه تأسیس شکل گرفته حول تکنولوژی دانشگاهی دارند؛ فهمیدن قابلیت دسترسی وجوه نیازمند کار از ناحیۀ کارآفرین است. مضاف بر این زمان فرآوری موجود بین حرکت از مفهوم تا تجاری سازی نانوتکنولوژی را برای مقاصد کسب پول سریع نامناسب می‌سازد (OECD Report, 2010) و این بدان معناست که نمی توان انتظار جریان های نقد سریع از این صنعت داشت.
در ادامۀ مبحث چالش های مالی به بررسی سرمایه گذاری خطرپذیر و نحوۀ تأمین مالی در امریکا می پردازیم:
۱-۵-۳-۲سرمایه گذاری خطر پذیر
همانطور که عنوان گردید بخش مالی نقشی کلیدی در انتقال دانش فناوری از مراکز تحقیقاتی به صنعت و بازارها ایفا می کند و شرکت های نانو جهت پیشرفت حقیقی نیاز به الزامات سرمایه ای قابل توجهی دارند (Waitz,2009). سرمایه گذاری و تأمین مالی شرکت های زایشی و کسب و کارهای نوپا از عناصر اصلی تجاری سازی نتایج تحقیقات محسوب می شوند و این شرکت ها برای توسعه و ارتقای فعالیت های خود نیازمند منابع مالی زیادی هستند؛ یکی از منابع مطمئن تأمین مالی برای اینگونه شرکت ها سرمایه گذاران خطرپذیر هستند. سرمایه گذاران خطرپذیر علاوه بر ایجاد ارزش افزوده برای شرکت های سرمایه پذیر و تأمین منابع مالی آنها، انواع مشاوره های مورد نیاز از قبیل مشاورۀ مالی ، بازاریابی ، مدیریتی و … را نیز ارائه می کنند.
همانگونه که اشاره گردید سرمایه گذاری در فناوری نانو بیشتر از طریق سرمایه گذاری مخاطره پذیر می باشد، چرا که بانکها در جاهایی وارد می شوند که دارایی های قابل توجه ملموس وجود داشته باشد و از دیگر سو، استفادۀ زیاد از منابع وام می تواند خطر ورشکستگی را در این شرکت ها افزایش بخشد؛ سرمایه مخاطره پذیر به معنی پولی است که در شرکت هایی که پتانسیل رشد دارند سرمایه گذاری می شود. سرمایه گذاران مخاطره پذیر منابع مالی و کسب و کاری هستند که به دنبال کنترل بخشی از کسب و کار می باشند و اغلب به دنبال بازگشت ۵۰ تا ۷۰ درصدی طی چهار تا هفت سال می باشند. شرکت های تازه تأسیس با وجود شرایط ذیل می تواند برای سرمایه گذاران مخاطره جو جذاب باشد:
نرخ بازگشت ۵۰ تا ۷۰ درصد سالیانه
محصولاتی با ورود سریع به بازار
ساختار مدیریتی قوی و باتجربه
سوددهی بالای مشتریان همراه با شرکای استراتژیک (منصورحسینی ، ۹۰)
سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه نیز دو جنبه را برای سرمایه گذاری موفق در نانوتکنولوژی ضروری می شمارد که عبارت اند از زمان بندی و انتخاب هدف (OECD,2010).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...