دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲-۲-۴-۳- مدل وین و هدوین[۶۳] (۱۹۹۸) – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۳- اجرا و نظارت راهبردها: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان سعی میکنند یک راهبرد را در بافتهای ساختارمند اجرا کرده و هم چنین بر دقیق بودن اجرا نظارت کنند. این مرحله شامل انتخاب راهبردهای اجرایی دانش آموزان است که بستگی به راهبردهایی که قبلا استفاده کرده اند و هم چنین باز خورد از همسالان یا معلم و خود نظارتی دارد.
۴- نظارت بر پیامدها: زمانی اتفاق می افتد که دانش آموزان توجه خود را به رابطه بین پیامدهای یادگیری و راهبردهای به کار گرفته شده متمرکز میکنند. این مرحله شامل گسترش نظارت یادگیرنده درباره نتایج عملکرد در ارتباط با تغییرات راهبردی برای تعیین اثربخشی است.
مدل ۲-۲-۴-۲- چرخهی یادگیری خودتنظیمی زیمرمن
نظارت بر پیامد و اصلاح راهبردها
راهبردهای اجراء و نظارت
تنظیم اهداف و برنامه ریزی
خودارزیابی و نظارت
زیمرمن یادگیری خودتنظیمی را دارای پنج مهارت اساسی و اولیه میداند که عبارت است از:
۱- مدریرت و برنامه ریزی زمان، ۲- یادداشتبرداری در کلاس
۳- پیش بینی و آمادگی برای آزمون، ۴- نوشتن، ۵- درک و خلاصه برداری از متن
جدول ۲-۲ مهارت های اساسی و اولیه یادگیری خودتنظیمی (زیمرمن)
مدیریت و برنامه ریزی زمان
تنظیم وقت مشتمل است بر تخصیص مؤثر زمان برای تسهیل انجام تکلیف و مسئولیتهای روزمره (بیابانگرد، ۱۳۸۵)
یادداشتبرداری در کلاس
مهارت یادداشتبرداری روشی است که به دانش آموزان اجازه میدهد که نکات کلیدی موضوع را برای مطالعه بعدی ثبت کنند و نیازمند آن است که دانش آموزان اطلاعات را طبقه بندی و ترکیب کنند به گونه ای که هم سازماندهی و هم هدف مطلب معرفی شده را منعکس کنند. (بیابانگرد، ۱۳۸۵)
پیش بینی و آمادگی برای آزمون
که شامل سه مرحله: ۱- مرور هفتگی به طور منظم و در ساعاتی مشخص، ۲- مرور کردن قبل از امتحان به صورت مشخص، ۳- مرور کردن بعد از آزمون (زیمرمن، ۱۹۹۵)
نوشتن
نوشتن ابزاری برای انتقال پیام، افکار، اندیشه ها و مقاصد انسانی است. و یکی از عمدهترین مهارت ها و ابزار در روابط انسانی به شمار می آید (امیرحسینی و مخاطب، ۱۳۸۵)
درک و خلاصه برداری از متن
خلاصه کردن عبارت است از نوشتن عبارتهای کوتاه که نمایانگر مفاهیم اصلی اطلاعات مورد مطالعه هستند. (اسلاوین، ۱۳۸۵)
۲-۲-۴-۳- مدل وین و هدوین[۶۳] (۱۹۹۸)
مدل چهار مرحله[۶۴] یادگیری خودتنظیمی را وین و هدوین (۱۹۹۸) ارائه کرده اند. آنها یادگیری خودتنظیمی را به عنوان یک رویداد توصیف میکنند. یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک قسمت جدانشدنی یادگیری است. آنها فراشناخت را به عنوان راهنمای رفتار که دانش آموزان را قادر به انطباقپذیری میسازد تعریف میکنند. چهار مرحله پیشنهادی وین و هدوین عبارت است از:
۱- تعریف ماهیت تکلیف، ۲- انتخاب هدف و برنامه ریزی، ۳- اجرا کردن تاکتیکها، ۴- اتخاذ شیوه های فراشناختی. (فتاحی ۱۳۸۹).
در اولین مرحله تکلیف تعریف می شود. و به وسیله اطلاعاتی که یک دانش آموز درباره یک تکلیف به دست میآورد مشخص می شود. این مرحله می تواند به دو مؤلفهی فرض شده تقسیم شود.
الف) شرایط شناختی که از یادگیری خود تنظیمی حمایت می کند.
ب) شرایط تکلیف به عوامل بیرونی از قبیل در دسترس بودن منابعی که بر توانایی یادگیرندگان جهت انجام موفقیتآمیز تکلیف اشاره دارد. مطابق با این مدل هم شرایط شناختی و هم شرایط تکلیف به صورت مشترک بر توانایی یادگیرنده، جهت ارزشیابی تکلیف و تدوین نتایج مورد انتظار تاثیر می گذارد.
در دومین مرحله، تعیین اهداف و برنامه ریزی توسعه مییابد. در این مرحله یادگیرندگان ممکن است اهداف چندگانهای با معیار وملاکهای مختلف برای عملکرد داشته باشند. یادگیرندگان این ملاک و معیارها را بر مبنای دانشی که درباره حوزه تکلیف دارند، تعیین میکنند و تکالیفشان را انجام می دهند و نحوه نظارت بر عملکردشان را ارزیابی میکنند.
در سومین مرحله، وضع کردن فنون و راهبردهای برنامه ریزی برای مرحله قبلی است که شامل راهبردهای جستجوی اطلاعات از قبیل مشخص کردن اطلاعات مهم و خلاصه کردن راهبردهای مددجویی از قبیل کار در گروه ها با درخواست کمک از همسالان یا معلمان است. هدف، اجرا نمودن راهبردها و تولید دست آوردهای شناختی از قبیل سازماندهی اطلاعات در حافظه با نوشتن گزارش است.
در چهارمین مرحله، بر استفاده از دانش فراشناختی به ویژه نظارت کردن بر ارزیابی از عملکرد تأکید دارد. (فتاحی ۱۳۸۹).
۲-۲-۴-۴- مدل بوکارتز:
بوکارتز طی سالهای، ۱۹۹۲، تا ۱۹۹۶، الگوی سازگاری با یادگیری را برای کلاس درس طراحی کرد. در این الگو، نقش اصلی در فرایند یادگیری خود تنظیمی به ارزیابی[۶۵] داده شده است. این ارزیابی تحت تاثیر سه نوع اطلاعات قرار دارد:
۱- ادراک فرد از موقعیت یادگیری، ۲- دانش فراشناختی وابسته به قلمرو خاص، ۳- نظام خود (نقل درکدیور، ۱۳۸۶).
بوکارتز در آخرین مقاله خود (۱۹۹۹)، الگوی سه لایهای را برای یادگیری خودتنظیمی ارائه کرد. در این الگو بیرونیترین لایه به خودتنظیمی اختصاص دارد، لایه میانی، نشان دهنده تنظیم فرایند یادگیری با بهره گرفتن از دانش و مهارت های فراشناختی برای تنظیم یادگیری خود است و لایه درونی، شامل تنظیم شیوه های پردازش اطلاعات و انتخاب راهبردهای شناختی است (همان منبع).
جدول ۲-۳ الگوی سه لایه یادگیری خودتنظیمی بوکارتز، ۱۹۹۹ (نقل درکدیور، ۱۳۸۶)
تنظیم خود انتخاب اهداف و منابع ییادیادیادیاد یاد
تنظیم فرایندهای یادگیری
کاربرددانش و مهارت های فراشناختی برای تنظیم یادگیری
تنظیم شیوه های پردازش راهبرهای شناختی انتخاب
یادگیری خودتنظیمی
۲-۲-۴-۵- مقایسه مدلها
این مدلها بر اساس سه فاکتور قابل مقایسه هستند:
۱- نظریه های زیربنایی صاحبنظران، ۲- تعاریف یادگیری خودتنظیمی، ۳- اجزای تشکیل دهنده مدلها
نقطه نظر زیربنایی مدل زیمرمن اشاره به نظریه شناختی – اجتماعی بندورا (۱۹۸۶) دارد و بر پایه های اجتماعی رفتار و افکار تأکید دارد. مدل پینتریج هم چنین از بسیاری از رویکردهای شناختی – اجتماعی منتج شده است. در حالی که بوکارتز عمدتاًً از نظریه کنترل عمل کوهل[۶۶] (۱۹۸۵) و نظریه استرس عمل لازاروس و فولکمن[۶۷]، (۱۹۸۴) تاثیر پذیرفته است. مدل وین و هروین، پس زمینه های نظری ناهمگن داشته است و از کارهای بندورا و زیمرمن، کارور و شیر[۶۸] (۱۹۹۰)، کوهل (۱۹۹۴) و پاریس و بیرنس[۶۹](۱۹۸۹) تاثیر پذیرفته است. (فتاحی، ۱۳۸۹).
تعاریف یادگیری خودتنظیمی از یک تعریف جهتگیری هدف ویک تعریف عمیق فراشناختی پدید آمدهاند. بوکارتز، پینتریج و زیمرمن، یادگیری خودتنظیمی را به عنوان فرایند جهتگیری هدف تعریف کرده اند. آنها بر ساختار ماهیت خود تولیدی و یادگیری خودتنظیمی تأکید دارند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:13:00 ب.ظ ]
|