فرضیه اول: آموزش سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر کاهش اضطراب مرگ سالمندان مؤثر است.
با نگاهی به مقایسهی نمرات پیشآزمون و پسآزمون دو گروه(جدول ۸-۴)، میتوان دریافت که اضطراب مرگ شرکتکنندگان در این پژوهش بعد از گذراندن دورۀ آموزشی کاهش معناداری پیدا کرده است و این مسئله اثر بخش بودن آموزش سبک زندگی سالم بر اساس مدل سازمان بهداشت جهانی را بر اضطراب مرگ سالمندان تأیید میکند. بنابراین نتایج پژوهش حاضر فرضیهی پژوهشگر، در خصوص تأثیر آموزش سبک زندگی سالم در کاهش اضطراب مرگ سالمندان را با ۹۵% اطمینان تأیید نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

با توجه به اینکه محقق طی تلاشهای فراوانی، موفق به یافتن پژوهشی اندکی که به بررسی آموزش سبک زندگی سالم بر اضطراب مرگ باشد نگردید، بنابراین به آن دسته از تحقیقاتی که به ارتباط بین مؤلفه های سبک زندگی سالم و اضطراب مرگ و رابطه این دو عامل اشاره کردهاند، میپردازد.
در پژوهش خلیلا و لیتوین(۲۰۱۴)، در خصوص سالمندان اسرائیل، نتایج نشان داد که بین تغییر سبک زندگی و کاهش علائم اضطراب و افسردگی رابطه وجود دارد، همچنین در پژوهش دلمن و دبرا(۲۰۱۲)، بین اضطراب مرگ و برنامه ریزی سبک سالم زندگی و مراقبت از خود رابطه معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش فورد، اسپاک و بوسون(۲۰۰۸)، ون(۲۰۱۰)، وود و همکاران (۲۰۰۷)، توکلی و همکاران (۱۳۹۳)، بهدانی(۱۳۸۷) و دانش نیا(۱۳۸۶) همخوان میباشد.
با توجه به نتایج پژوهشها، اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و پریشانی، کاهش حافظه، تغییر الگوی خواب، احساس تنهایی و انزوای اجتماعی، از جمله مشکلات شایع در افراد بالای ۶۵ سال است که ۱۵-۱۰ درصد سالمندان به آن مبتلا هستند (حیدری و همکاران، ۱۳۹۲). علت عمده این اختلالات فقدانهایی مانند از دست دادن سلامت، قدرت و توانایی جسمانی، توانایی اقتصادی و روانی، کاهش حواس و تغییر تصویر از خود میباشد (صابریان و همکاران، ۱۳۸۳).
اضطراب، یکی از مسائل شایع دوره سالمندی است؛ زیرا، این دوره مملو از انواع احساس کمبودها و ناتواناییها میباشد؛ به عبارتی، سالمندان به علت کاهش اعتماد به نفس، نقصان فعالیت و تحرک، از دست دادن دوستان و نزدیکان، کاهش استقلال مادی و جسمانی و ابتلا به بیماریهای مزمن، در معرض افسردگی و اضطراب بیشتری قرار دارند (چاپ، ۲۰۰۱).
اضطراب مرگ یکی از اضطرابهای رایج در این دوران است؛ به طوری که، نتایج مطالعات تجربی نشان میدهد ترس از مرگ، در دوران میانسالی و اواخر زندگی برجستهتر است.
در پژوهش سوهایل و اکرم (۲۰۰۲)، نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب مرگ در سالمندان بیشتر است؛ همچنین، نتایج پژوهش دیس پلدر و استریکلند (۲۰۰۵)، بیانگر این است که سالمندان گرایش بیشتری به فکر کردن در مورد مرگ و پذیرش یا عدم پذیرش آن دارند، بنابراین میتوان گفت افرادی که سلامت جسمی و روانی ضعیف تری دارند، بیشتر مستعد ابتلا به اضطراب مرگ میباشند (دی پاولا و همکاران، ۲۰۰۳).
با توجه به این موضوع که ترس از مرگ یک ترس طبیعی است و در حقیقت اگر کسی از مرگ نترسد، شاید بیشتر غیر طبیعی جلوه کند؛ با این حال، نمی توانیم بگوییم که ترس از مرگ فقط در سالمندان بروز میکند؛ اما، با افزایش سن ممکن است این نوع ترس افزایش پیدا کند و در دوران سالمندی و کهنسالی به بیشترین حد ممکن برسد و حتی اضطراب ناشی از آن، تا جایی پیش رود که به یک اختلال روانی تبدیل شود (قربانعلی پور و اسماعیلی، ۱۳۹۱).
به موازات تغییراتی که در افراد سالمند رخ میدهد، ممکن است در جنبه های مختلف زندگی دچار کاهش یا ضعفهایی شوند، هرچه شدت این ناتوانیها و مشکلات بیشتر باشد اشتغال ذهنی سالمندان و سطح اضطراب و افسردگی آنها در خصوص مرگ و زندگی بالاتر میرود.
با توجه، به اینکه آموزش سبک زندگی سالم در راستای ارتقای چهار بعد سلامتی (سلامت جسمانی، سلامت روانی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی)، است، بهبود این ابعاد این گونه می تواند میزان اضطراب مرگ سالمندان را تحت تأثیر قرار دهد.
سلامت جسمانی: با توجه به اینکه ماهیت بیماری و سلامت جسمی از عوامل دیگر در کنار آمدن با پدیدهی مرگ است. آگاهی از اصول تغذیهی صحیح، انجام فعالیتها و تحرک، کسب اطلاعات در خصوص بیماریها و مشکلات شایع این دوران و دریافت آموزشهای لازم جهت بهبود وضعیت سلامت جسمی، میتوان از میزان ترس و اشتغال ذهنی سالمندان، در خصوص مرگ و مردن، بدن و عملکرد آن، تحت تأثیر قرار گیرد.
سلامت روانی: سلامت روان دوران بزرگسالی، با اضطراب مرگ رابطه دارد. افرادی که افسرده یا کلاً مضطرب هستند احتمالاً نگرانیهای شدیدتری در مورد مرگ دارند. وقتی که این افراد به مرگ میاندیشند، چون بین خودپندارۀ واقعی و آرمانی آنها فاصلۀ زیادی وجود دارد احساس ضعف یا کمبود میکنند در مقابل افراد متکی به نفس که در زندگی احساس رضایت و هدفمندی میکنند کمتر از مرگ میترسند؛ همچنین، افرادی که سازگاری خوبی با زندگی نداشتهاند، آنهایی که روابط پر از تعارض و ناامیدی زیادی در زندگی داشته اند معمولاً آشفتهتر هستند؛ بنابراین، با توجه به اینکه یکی از ابعادی که در برنامهی آموزشی سبک زندگی سالم مورد توجه قرار میگیرد، ارتقای وضعیت سلامت روانی افراد است، می توان گفت آموزش سبک زندگی سالم با بهره گرفتن از تقویت خود پنداره افراد سالمند، سازگاری با استرسها و مشکلات این دوران و آموزشهایی که در خصوص حل مسئله و مدیریت تنش به افراد میدهد، میزان ترس از مرگ آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
سلامت اجتماعی: شواهد جدید حاکی از آن است که نیروهای اجتماعی و فرهنگی بر میزان ترس افراد از مرگ و نحوهای که افراد با مرگشان کنار میآیند تأثیر میگذارند. بهبود سلامت اجتماعی نیز با بهره گرفتن از اصولی چون تقویت ارتباطات،اصلاح ارتباطات، افزایش میزان مشارکت سالمندان در امور، تشویق آنها جهت شرکت در کارهای گروهی انجام میگیرد.آموزش سبک زندگی سالم با افزایش میزان عملکرد اجتماعی افراد و تقویت عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی میزان ترس از مرگ افراد را تحت تأثیرقرار میدهد.
سلامت معنوی: همچنین، درک معنویت راسخ، ترس از مرگ را کاهش میدهد؛ بنابراین، در تماس بودن با مرگ و مردن به ما کمک میکند زندگی کاملتری داشته باشیم. از دیدگاه معنوی زمانی افراد با مساله مرگ راحتتر مواجه میشوند که برای زندگی خود معنایی بسازند. اگر پشت زندگی معنا و مفهومیباشد، انسانها خوب زندگی میکنند و از به پایان رسیدن آن احساس پشیمانی و بدی نخواهند داشت. خلأ معنا در زندگی، اضطرابی وجودی به انسان میدهد و باعث میشود زندگی پوچ و بی معنا به نظر آید. در آموزش سبک زندگی سالم سعی میشود با بالا بردن بعد معنویت به میزان قابل توجهی بر ترس از مرگ غلبه شود.
به طور کلی با توجه به اینکه سالمندان و سایر گروه های سنی مرگ را به عنوان واقعیتی پیش روی خود می بینند، به آن میاندیشند. در دوران سالمندی به خاطر تغییر در وضعیت سلامت سالمندان، مرگ همسر و همسالان ایجاد میشود، اشتغالات ذهنی آنها در خصوص پدیدهی مرگ و مردن بیشتر میشود؛ بنابراین، اشتغال ذهنی سالمندان به پدیدهی مرگ در بعضی از افراد ممکن است به حد زیادی برسد که سلامتی آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
لذا، با توجه به اینکه نتایج پژوهشهای زیادی اهمیت سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی و سلامت معنوی و مذهب را در داشتن سالمندی موفق و کاهش اشتغالات ذهنی تأیید میکنند، علت اثر بخشی این مداخلات را می تواند در ارتقای حوزه های مختلف سلامت سالمندان، جهت داشتن زندگی بهتر همراه با آسایش خاطر و کاهش اشتغال ذهنی به مرگ و اضطراب ناشی از آن را میتوان تبیین نمود. ارتقای سلامت سالمندان الزاماً با مراقبت از بیماری‌های آنان فراهم نمی‌شود بلکه پرداختن و توجه به کلیه ابعاد زندگی و رفتارها و شیوه زندگی و الگوهای تغذیه‌ای در زندگی سالمندان از مهمترین ابعاد سبک زندگی محسوب می‌شود که باید بیش از پیش توسط کارکنان بهداشتی درمانی مورد توجه قرار گیرد. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر میرسد توانمندسازی سالمندان از طریق خود مراقبتی یکی از بهترین توصیه‌ها برای ارتقاء سطح سلامت این گروه سنی است؛ همچنین، رعایت سبک زندگی سالم اعم از ورزش ، تغذیه و دریافت آموزشهای ارتقاء سلامت و بهبود روابط اجتماعی تأثیر بسزایی در بهبود سلامت و امید به زندگی سالمندان دارد و عدم رعایت شاخصهای سبک زندگی، باعث تشدید فرایند سالمندی و افزایش اضطراب مرگ میگردد.
فرضیه دوم: آموزش سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر افزایش رضایت از زندگی سالمندان مؤثر است.
در این فرضیه پژوهشگر به بررسی اثر بخشی سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر افزایش رضایت از زندگی سالمندان میپردازد. با توجه به نتایج تحلیل کوواریانس ( جدول ۹-۴) با ۹۵% اطمینان فرضیهی محقق در خصوص اثر بخشی سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر رضایت از زندگی سالمندان تأیید میشود؛ به عبارت دیگر، نتایج، حاکی از اثر بخش بودن جلسات آموزشی بر میزان رضایت از زندگی در گروه آزمایشی بودند.
نتایج پژوهش حاضر همخوان با نتایج پژوهشکلارک و همکاران (۲۰۱۲)، ونک و آلفونس(۲۰۱۰)، لوسیندا، آلتپیتر، ویته لاو (۲۰۰۶)، کاوه و همکاران (۱۳۹۱)، سیفی قرابقلو (۱۳۹۰) و فرشادان( ۱۳۸۹) می باشد.
همان طور که بی شاپ و همکاران (۲۰۰۶)، بیان میکنند رضایت از زندگی در سالمندان میتواند به وسیلهی دسترسیهای فردی به منابع کلیدی و مهم زندگی آن ها ایجاد شود؛ این منابع همان منابع مادی، اجتماعی یا ویژگی های شخصی که سالمندان به آن متعلق هستند، تعریف کرده است که میتواند به عنوان منابع اصلی در پیشبرد و حفظ بهزیستی افراد معرفی شود زیرا این منابع میتوانند به آنها در رسیدن به اهداف شخصیشان و برآورد کردن نیازهای اساسی جسمی و روان شناختی کمک کنند.
به موازات افزایش نسبی جمعیتی سالمندان، مشکلات آنها در حوزه های مختلف سلامت اهمیت میباید و برای بسیاری از سالمندان کاهش شبکه های اجتماعی، از دست دادن نزدیکان و بیماریهای ذهنی و جسمی، حفظ سبک زندگی سالم را به چالش بزرگی تبدیل کرده است. با توجه به اینکه یافتهها نشان میدهد میزان شادکامی و رضایت از زندگی با بالا رفتن سن کاهش مییابد، اتخاذ سبک زندگی سالم حتی در سالهای آخر عمر میتواند امید به زندگی را افزایش دهد و بر میزان رضایتمندی افراد از زندگی خود تأثیر معناداری داشته باشد؛ با توجه به این که هدف آموزش سبک زندگی سالم تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت و رفاه افراد است؛ بنابراین میتوان گفت آموزش سبک زندگی سالم با کاهش بروز و تأثیرات مشکلات سلامتی، افزایش بهبودی، مقابله با عوامل استرسزای زندگی و ارتقای کیفیت زندگی میزان رضایت از زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین، میتوان گفت، مداخله آموزشی سبک زندگی سالم، میزان رضایت از زندگی سالمندان گروه مداخله را نسبت به گروه شاهد تحت تأثیر قرار داده است.
فرضیه سوم: بین نمرات اضطراب مرگ و رضایت از زندگی در گروه آزمایشی قبل از مداخله و سه ماه بعد از مداخله تفاوت وجود دارد.
با توجه به نتایج تی تست گروه های همبسته نتایج نشان داد که بین نمرات گروه آزمایشی در پیشآزمون و پیگیری تفاوت معناداری در متغیر اضطراب مرگ و رضایت از زندگی وجود دارد. با توجه به اینکه نمرات آزمودنیها بعد از گذشت سه ماه تا حدی در متغیر اضطراب مرگ افزایش و در متغیر رضایت از زندگی کاهش داشتهاند، ولی با این حال تفاوتها همچنان حاکی از اثر بخشی این مداخلات بعد از گذشت سه ماه از اجرای پژوهش، و بازگشت نکردن به سطح پیشین (قبل از مداخلات) اضطراب مرگ و رضایت از زندگی است.
با توجه به اینکه پژوهشهای اندکی در حوزه ی اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم با اجرای آزمون پیگیری انجام شده است؛ بنابراین، هیچ یافتن پژوهشیای همخوان با این فرضیه یافت نشد. اما میتوان به پژوهشهای نزدیک به این متغیرها اشاره کرد.
مثلا در پژوهش فرهادی و همکاران (۱۳۹۲)، تأثیر اجرای برنامه آموزش شیوه زندگی سالم بر افزایش آگاهی از کیفیت زندگی سالمندان روستایی شهرستان دشتی پرداخت، نتایج پیگیری سه ماهه نشان داد که هر چند تا حدی آزمودنیها در نمرات خود بعد از گذشت سه ماه افت داشته اند، همچنان تفاوت بین نمرات پیشآزمون و پیگیری حاکی از اثر بخشی این مداخلات بر افزایش آگاهی آنها از کیفیت زندگی سالمندان میباشد.
در تبین این پدیده می توان به نقش آموزش و اطلاع رسانی در اصلاح سبک زندگی و تغییر عادات و رفتارها اشاره کرد. با اصلاح رفتارها و عادات می توان عادات جدید و سالم تر را جایگزین عادات غلط پیشین نمود. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش میتوان گفت که با آموزش مداوم میتوان سلامت افراد را در هر برهه از زندگی که باشند، ارتقاء داد. با توجه به اینکه جلسات آموزشی سبک زندگی سالم مبتنی بر نیازهای روزمرهی افراد می باشند و در هر مرحله به افراد آموزشهایی در خصوص جایگزین کردن عادات صحیح به جای عادات غلط پیشین داده می شود؛ همچنین جهت تثبیت این آموزشها هر جلسه به افراد تمریناتی در خصوص مواد آموزشی داده میشود، این عوامل همگی میتوانند در پایداری اثر مداخلات بعد از گذشت سه ماه مؤثر باشند و نتیجهی ماندگاری اثرات را علاوه بر افزایش اطلاعات و آگاهی به فرایند تمرینی و آموزشی این جلسات نسبت داد.
به طور کلی، یافتهها نشان داد میزان اضطراب مرگ و رضایت از زندگی گروه مداخله بعد از مداخله تفاوت معناداری یافته است، به عبارت دیگر میتوان گفت اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر میزان اضطراب مرگ و رضایت از زندگی موجب تفاوت نمرات آزمودنیها در دو گروه آزمایشی و کنترل شده است که با مقایسه نمرات آنها در پیش آزمون و پس آزمون قابل مشاهده است. گرچه پیگیری انجام شده نشان داد که میزان اضطراب مرگ و رضایت از زندگی سالمندان گروه مداخله نسبت به مرحله بعد از مداخله کاهش معناداری داشته است، ولی با این همه در موقعیت پیگیری به طور معناداری بیشتر از قبل مداخله بود. این بدان معناست که آموزش شیوه زندگی سالم باعث کاهش میزان اضطراب مرگ و افزایش رضایت از زندگی سالمندان میشود و این ارتقاء به میزان زیادی حفظ میشود. میزان اضطراب مرگ و رضایت از زندگی سالمندان گروه کنترل در دو مرتبه سنجش (پیش آزمون، پس آزمون)، تفاوت آماری معناداری نداشته است.
برای کنترل آماری تفاوت هایی که ممکن بود از قبل درمیزان متغیر های گروه مداخله و کنترل وجود داشته باشد، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس و تی تست گروه های همبسته استفاده شد. با کنترل این تفاوتها، مشخص شد نمرات گروه مداخله در موقعیت پس آزمون و پیگیری به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. بنابراین نتیجهای که از تحلیلهای آماری صورت گرفته می توان استنباط کرد این است که آموزش شیوه زندگی سالم به سالمندان باعث کاهش سطح اضطراب مرگ و افزایش رضایت از زندگی آنها در این زمینه میشود و تغییر ایجاد شده بادوام است. از آنجایی که تغییر در احساسها به تغییر در نگرش، دربارهی پدیده ها میانجامد، تغییر در احساس، خود ریشه در مجموعهای از مهارتها و توانمندیها دارد و این توانمندیها آموختنی هستند، از این رو با طراحی برنامه آموزشی مناسب احساسها و نگرشهای مثبت را در افراد میتوان ایجاد کرد.

۳-۵- محدودیتهای پژوهش

محدود بودن حجم نمونه ، گروه سنی مورد پژوهش، و سواد پایین گروه نمونه است که امکان تعمیم دهی نتایج این پژوهش را دشوار میسازد.
عدم امکان کنترل کردن متغیرهای مزاحم (از جمله جلسات فیزیوتراپی، وضعیت تأهل و……).

۴-۵- پیشنهادهای پژوهش

۱-۴-۵- پیشنهادهای پژوهشی

با توجه به اینکه این پژوهش در خصوص افراد با سطح تحصیلات نسبتاً پایین (خواندن و نوشتن) انجام شد، به منظور تعیین اثر بخشی این آموزش توصیه میشود که پژوهشگران این روش را در گروه افراد با تحصیلات بالاتر نیز اجرا نمایند .
با توجه به اینکه این پژوهش در خصوص سالمندان با دامنه سنی(۶۰-۹۰ ) سال انجام شده است، پیشنهاد می شود که اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر اضطراب مرگ و رضایت از زندگی در سایر گروه های سنی نیز انجام شود.
نظر به اینکه اثر بخشی این روش بر روی نمونه با حجم کمی اجرا شده ، جهت تعمیم دهی اثر بخشی این روش بهتر است ، پژوهش بر روی نمونه ای گسترده تر و در مناطق مختلف اجرا گردد.
اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی بر سایر متغیرهای روانشناختی مهم و تأثیر گذار بر سلامت سالمندان بررسی شود.
۲-۴-۵- پیشنهادهای کاربردی
ضرورت تداوم بیشتر آموزش سبک زندگی سالم در جامعه تا آگاهیها تبدیل به باور و رفتار شوند.
ارتقاء بسته آموزشی سبک زندگی سالم و اجرای آن در قالب تیمی به وسیلهی متخصصان در حوزه های مختلف سلامت .
مشاورههای خانوادگی و بهداشت روانی برای خانواده های دارای سالمند و خود سالمندان به منظور ارتقاء سبک زندگی انجام گیرد.
جهت آموزش مداوم این طرح و استفاده از نتایج آن توسط سازمانهای ارائه دهندهی خدمات به سالمندان برنامه ریزی های لازم صورت گیرد.
جلسات سبک زندگی سالم به مددکاران و پرستاران مراکز سالمندان آموزش داده شود.
منابع

منابع فارسی

قرآن حکیم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...