شخصیت: مطالعات نشان می‌دهد که ابعاد شخصیت افراد بر شادمانی آن ها تأثیر دارد. دو بُعد شخصیت (درونگرایی و برونگرایی) از نظر برخی کارشناسان، از اهمیت بیشتری بر خوردار است.دنیو۱ و کوپر۲ (۱۹۹۸) و آرجیل، مارتین و لو(۱۹۹۵) در مطالعات مختلف، همبستگی درونگرایی، برونگرایی و شادی را ۲۲% و ۴۵% گزارش کردند. کاستا۳، مک کرا ۴و نوریس۵ (۱۹۸۷) نیز با انجام یک پژوهش طولی گزارش کردند که برونگرایی می‌تواند وجود عاطفه مثبت و شادیِ ۱۷ سال بعدِ فرد را پیش‌بینی کند. ارتباط شادی و برونگرایی آنقدر مسلّم و قوی است که برخی صاحب‌نظران، ارتباط برونگرایی و شادمانی را با ارائه فرضیه وجود ژن شادمانی توضیح می‌دهند.

عزّت نفس: از عواملی است که بر میزان شادمانی افراد تأثیر زیادی دارد. وارت۶ (۲۰۰۱) عزّت نفس را اساسی ترین عامل شادی می‌داند و ویلسون۷ (۱۹۶۷) گزارش کرده که عزّت نفس یکی از مهمترین پیش‌بینی کننده های شادی است. تأثیر این عوامل در شادمانی به قدری زیاد است که آرجیل (۲۰۰۱) به عنوان یکی از صاحب‌نظران روانشناسی شادی، آن را جزء جدایی ناپذیر شادی می‌داند.

سرمایه اجتماعی: ریچاردز ۸(۲۰۰۰) سرمایه اجتماعی یا همبستگی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی، دوستی ‌ها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی می‌داند. به اعتقاد او، سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی(سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی و…) بر میزان شادمانی افراد جامعه تأثیر می‌گذارد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند افرادی که از نظر روابط اجتماعی، مهارت بیشتری دارند و بهتر می‌توانند با مردم رابطه برقرار کنند، شادتر از افرادی هستند که از نظر مالی غنی ترند، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند.(میرشاه جعفری و همکاران، ۱۳۸۱(

۱-DENO 2-COOPER 3-COSTA 4-MAC CERA 5-NORRIS 6-VART 7 –WILSON 8-RECHARDZ

فعالیت های اوقات فراغت: فعالیت های اوقات فراغت منبع بسیار خوبی برای ایجاد شادمانی هستند. بندورا (۱۹۷۷) شادی بخش بودن فعالیت های اوقات فراغت را این گونه تفسیر می‌کند که وقتی افراد ‌به این نوع فعالیت ها می پردازند، در حال انجام کاری هستند که می‌توانند آن را به خوبی انجام دهند یا لااقل تصوّر می‌کنند که توانایی انجام آن را دارند. ‌بنابرین‏، سعی می‌کنند هر چه بیشتر ‌به این فعالیت ها بپردازند و در نهایت، بر میزان شادی در آن ها افزوده خواهد شد.

یکی از فعالیت های اوقات فراغت «موسیقی» است. مریام (۱۹۶۴) نقشهایی را برای موسیقی قائل است؛ از جمله اینکه در ابراز احساسات، تأیید و تصدیق اجتماعی و آیینهای مذهبی، موسیقی می‌تواند در انسان احساس آرامش ایجاد کند و خستگی و اضطراب را کاهش دهد.یکی دیگر از فعالیت های اوقات فراغت که باعث شادمانی فرد می شود، ورزش است. ورزش به دلیل سرعت بخشیدن به فعالیت دستگاه گردش خون و دستگاه تنفس، عضلات را تقویت می‌کند و فرد به دنبال تقویت جسمانی، احساس بهتری می‌یابد. به نظر بیدل و موتریه (۱۹۹۶)، ورزش علاوه ‌بر کاهش افسردگی و اضطراب، عزّت نفس را در فرد تقویت می‌کند و موجب افزایش شادی او می شود.

وضعیت اقتصادی و رضایت شغلی: به نظر می‌رسد شادمانی انسان با افزایش ثروت افزایش می‌یابد و کاهش ثروت، شادی را می کاهد. داینر و لوکاس (۱۹۹۹) چنین گزارش کرده‌اند که مردم کشورهای ثروتمند از مردم کشورهای فقیر شادترند؛ اما مایرز (۲۰۰۰) بیان می‌کند که بین سطح درآمد و شادی در میان مردم همبستگی ضعیفی وجود دارد.

آرجیل (۱۹۹۸) معتقد است بین درآمد و شادمانی، ارتباط مثبت وجود دارد؛ اما این ارتباط در بین اقشار کم درآمد بیشتر است؛ یعنی درآمد تا اندازه ای نیازهای مادی افراد را برطرف می‌کند و بر شادمانی تأثیر دارد، ولی درآمد بیش از حد مورد نیاز، شادمانی را افزایش نمی دهد. سیکزنت میهالی (۱۹۹۷) در رابطه با اینکه چرا پول به تنهایی شادی نمی آورد، معتقد است شاید ثروت برای زندگی مفید باشد، اما انسان نیازهای دیگری نیز دارد که نمی توان آن ها را با پول خرید. باید توجه داشت که وجود بیکاری در جامعه، حتی برای انسانهایی که به کار اشتغال دارند نیز استرس آور و شادمانی زداست. بلنچ فلور (۱۹۹۱) یکی از دلایل این امر را ترس از بیکار شدن می‌داند.

سلامت: سلامت و شادمانی با یکدیگر در ارتباطند.( سالوی ، راتمن ، دتولر ، دولر و استوارد ۲۰۰۰) معتقدند که عواطف مثبت به خصوص شادی، فعالیت های قلبی- عروقی و سیستم ایمنی بدن را بهبود می بخشد.( پنینکس ۲۰۰۰) در پژوهشی نشان داد هیجانهای مثبت می‌تواند افراد را در مقابل عوامل استرس زا محافظت کند و خطر مرگ را کاهش دهد.

وضعیت تأهل: شادمانی بزرگسالان ارتباط زیادی با وضعیت تأهل دارد.( داینر و لوکاس۱۹۹۹) معتقدند که افراد متأهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده اند یا جدا شده اند یا همسر خود را از دست داده‌اند، بیشتر احساس شادی و شادمانی می‌کنند.

اعتقادات مذهبی: یکی از عوامل مؤثر در ایجاد شادمانی، ایمان مذهبی است. از آنجا که فردِ با ایمان دارای ارتباط و اعتقادات معنوی است، لذا کمتر احساس رهاشدگی، پوچی و تنهایی می‌کند. روانشناسان معروفی از جمله: جیمز(۱۹۸۵)، آلپورت(۱۹۵۰) و یونگ(۱۹۶۹) به نقش و تأثیر مذهب بر زندگی افراد پرداخته‌اند و آن را مهم می‌دانند(رجایی و همکاران، ۱۳۸۸). پارگامنت و ماهونی (۲۰۰۲) مهمترین عامل در شادمانی روانشناختی را انتخاب داوطلبانه مذهب می دانند.

همچنین بسیاری از پژوهش‌ها از رابطه دین با عواطف مثبت و شادی در زندگی حکایت دارند. مایرز (۲۰۰۰) در بررسی خود ‌به این نتیجه رسید که افراد معنوی تر از شادی بیشتری برخوردارند. سلیگمن (۲۰۰۰) اظهار می‌دارد افرادی که امور مذهبی را به جا میآورند، شادتر از سایر اشخاص هستند. به طور کلی، بسیاری از نظریه پردازان، راه رسیدن به شادکامی و خوشبختی روانشناختی را در پرتو توجه به ارزش‌ها و ‌هدف‌های‌ معنوی، نیازهای بنیادی، معنادار بودن و هدفمندی زندگی، عشق و علایق دینی و الهی می دانند

مزیدی و استوار۳۲ (۲۰۰۶) نیز در بررسی اثر دین اسلام بر سلامت روانی جوانان ایرانی، تأثیر معنادار این دین را بر کاهش نشانه های مرضی و جسمانی گزارش کرده‌اند. پژوهش‌های ازهارت و دراپ۳۳ (۱۹۹۴) نیز تأثیرات مثبت دخالت دین را در معالجه بیماران مسلمانی که دچار اختلال‌های ناشی از اضطراب بودند، نشان داده است.

اسلام که دین فطرت و طبیعت است نیز پیوسته مریدان خود را به شادیهای مثبت و سازنده دعوت می‌کند. در دستورات آسمانی دین اسلام نکته های ارزشمندی در خصوص ایجاد شادی و نشاط آمده است. این شادی گاهی برای خود آدمی است و زمانی برای دیگران. این همه ثواب که برای تبسّم زدن بر دیگران ذکر شده و ‌سفارش‌هایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و استعمال بوی خوش، دیدار با دوستان، نظافت و پاکیزگی، مسافرت و تفریح، حضور در طبیعت، زدودن کینه و حسد از دل و ‌شوخ‌طبعی و مزاح و… مطرح شده است، همه برای ایجاد شادی و راندن غم و اندوه از دل مؤمنان است.(طریقه دار، ۱۳۸۰، ص ۲۰)این موضوعات، مکرراً در آیات و احادیث مورد تأکید قرار گرفته است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...