دانلود فایل های دانشگاهی | ۲-۷ برآورد درصد و شیوع – 9 |
البته همه دانش آموزان دچار ناتوانی های یادگیری در زمینه مهارت های اجتماعی با مشکل مواجه نمیشوند. در واقع برای بسیاری از این کودکان فضای اجتماعی زمینه قدرت محسوب می شود و کارآمدی اجتماعی کافی برای ایجاد و حفظ دوستیها دارند (لرنر، ۱۳۸۴).
۲-۶-۸ مشکلات انگیزشی
منبع دیگر مشکل در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری، احساسات آن ها درباره توانمندیشان در برخورد با مسائل زندگی است که در سه حوزه ۱- امکان کنترل بیرونی ۲- اسنادهای منفی ۳- درماندگی آموخته شده قابل بررسی میباشد (احدی و کا کاوند، ۱۳۸۷).
۲-۷ برآورد درصد و شیوع
در جداول رسمی آمار کودکان استثنایی، درصد شیوع این اختلال (اختلال یادگیری) معمولاً بین ۱ تا ۳ درصد تخمین زده می شود، درحالی که در سال تحصیلی ۸۶-۱۹۸۵ حدود ده درصد از جمعیت دانش آموزان در مدارس دولتی آمریکا تحت پوشش خدمات مربوط به نارساییهای ویژه در یادگیری قرار داشتند. وزارت آموزش و پرورش آمریکا در گزارش سال ۱۹۹۴ اعلام داشته است که بیش از ۴ درصد از تمام دانش آموزان سن مدرسه، خدمات ویژه در زمینه نارساییهای ویژه در یادگیری داشته اند. از این کودکان ۵۴/۲ درصد در برنامه آموزش ویژه و سایر آنان در مدارس عادی آموزش دیدهاند. نمودار ۱-۲ بیانگر تعداد دانش آموزانی است که به عنوان افراد با نارساییهای ویژه در یادگیری در سنین ۶ تا ۲۱ سالگی شناسایی شدهاند[۴۲] (نادری و سیف نراقی ،۱۳۸۱).
۱ ‑۲:توزیع سنی دانش آموزان با اختلالات ویژه یادگیری(اقتباس از نادری و سیف نراقی، ۱۳۸۱).
همان گونه که ملاحظه می شود تعداد این گونه دانش آموزان از سن ۶ تا ۱۱ سالگی به تدریج افزایش مییابد. و اکثر آنان در گستره سنی ۱۰ تا ۱۵ سالگی قرار دارند. این تعداد در سنین ۱۶ تا ۲۱ سالگی کاهش چشمگیر مییابد. این کاهش احتمالاً به سبب ترک زود هنگام مدرسه توسط این دانش آموزان، به دلیل ناتوانی آنان در فایق آمدن بر مشکلات مرتبط با یادگیریشان است (نادری و سیف نراقی، ۱۳۸۱).
میزان شیوع آن از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت گزارش شده است. حتی در زیر گروه های یک جامعه بزرگ بسته به زمان، شیوه آموزش، تبحر معلمان و تفاوت زبان آموزش و زبان مادری این آمار تفاوت دارد. در این راستا، در ایران نتایج پژوهش عرفانی(۱۳۷۶) در استان کردستان شیوع ناتوانی های یادگیری را ۲۵/۱۲% گزارش کرده و مرویان حسینی(۱۳۷۶)، طی بررسی میزان شیوع ناتوانی یادگیری در استان زنجان را ۸% به دست آورد. گرجی (۱۳۷۷)، شیوع این ناتوانی را در استان چهار محال بختیاری ۶/۶% برآورد کرد. این درحالی است که رجبی (۱۳۸۳) شیوع آن را در استان اردبیل ۱۳% به دست آورده است )بهراد، ۱۳۸۴).
در خصوص انواع ناتوانی های یادگیری نیز میتوان این تنوع را در نتایج مطالعات مختلف مشاهده کرد. سادوک و سادوک (۲۰۰۳)، شیوع ناتوانی یادگیری را برای ناتوانی خواندن حدود ۴ درصد، ناتوانی در ریاضیات ۱ درصد، ناتوانی در بیان نوشتاری نیز میزان ۴ درصد را گزارش کرده اند. بررسی شیوع این گونه ناتوانیها نشان میدهد که پسران به میزان بیشتری(سه تا چهار برابر) نسبت به دختران به این گونه ناتوانیها مبتلا هستند (سهرابی و همکاران ، ۱۳۸۹).
۲-۸ سبب شناسی
در اکثر موارد علت ناتوانی یادگیری در کودکان به عنوان یک معما باقی میماند با مطالعه منابع و تحقیقات مختلف میتوان علل احتمالی را در سه طبقه کلی قرار داد: ژنتیکی، ارگانیکی و بیولوژیکی، محیطی
۲-۸-۱ عوامل ژنتیکی
سالهای متمادی، مدارکی مبتنی بر اینکه ناتوانی یادگیری در خانواده ها رواج بیشتری دارد گردآوری شده است. مطالعات دو قلوها نشان داده اند که وقتی یکی از دو قلوهای یک تخمکی به ناتوانی خواندن دچار است، دیگری نیز به احتمال بیشتری مبتلا خواهد شد. روش های پیشرفته به طور فزایندهای به پژوهشگران ژنتیک، این امکان را داده اند که وراثت را به عنوان یک عامل سببی ممکن در ناتوانی های یادگیری به ویژه در ناتوانی های خواندن مطرح نمایند. پژوهشهایی که ناتوانی ریاضی را از لحاظ ژنتیکی بررسی کرده اند در واقع به بررسی اختلالهایی پرداختهاند که ریشه ژنتیکی دارند و شیوع ناتوانی ریاضی در آن ها زیاد است. این مطالعات در پی درک این هستند که چگونه عوامل عصب زیست شناختی مثل ژنها و رشد مغز با رشد ناتوانی ریاضی ارتباط پیدا می کند. در تعدادی از این مطالعات ناتوانی ریاضی به عنوان یکی از خصیصه های هستهای در چندین اختلال ژنتیکی مثل سندروم ترنر، اسسپینا بی فیدا و سندروم x شکننده در نظر گرفته شده است. مطالعه تصاویر مغزی کودکان مبتلا به این سندرومها و چند سندروم دیگر نشان میدهد که نابهنجاریهای کوچکی در شبکه آهیانهای که در پردازشها و محاسبات عددی فعال است وجود دارد که در کنار نواقص دیگر از ابتلاء این کودکان به ناتوانی ریاضی حمایت میکنند (اسمیت و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۸-۲ عوامل ارگانیکی و بیولوژیکی
برای سالهای متمادی، برخی از متخصصان فرض کرده اند که عوامل عصب شناختی علت عمده ناتوانی های یادگیری هستند. داده های مربوط به [۴۳]MRI و CTScan[44] از مغز افراد ناتوان در یادگیری، علل عصب شناختی را برای مشکلات آن ها نشان داده اند. به هر حال نتیجه گیری کلی گویایی این واقعیت است که مدارک روشنی پیرامون علل عصب شناختی همه دانش آموزان ناتوان در یادگیری وجود ندارد (هالاهان و کافمن به نقل از احدی و کاکاوند، ۱۳۸۷).
۲-۸-۳ عوامل محیطی
عوامل محیطی در بروز ناتوانی های یادگیری نقش به سزایی دارند. چگونگی تعامل میان دانش آموز و محیط، محیطهای یادگیری نا مناسب، روابط خانوادگی بیثبات، سوء استفاده از کودکان و کاربرد روشها و مواد آموزشی نا مناسب در بروز و تداوم ناتوانی های یادگیری نقش دارند (شکوهی یکتا، ۱۳۸۵).
انگلمن[۴۵] در سال ۱۹۷۷ تخمین زده است که شاید ۹۰ درصد از دانش آموزان که دچار ناتوانی یادگیری هستند بخاطر تدریس بد و نامناسب باشد. متاسفانه اطلاعات کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. با این وجود تعداد زیادی از متخصصان موافقاند که اگر معلمان آمادگی لازم را برای ارائه آموزشهای ویژه بخصوص در کلاسهای پیش دبستانی کسب کنند از بسیاری از ناتوانی های یادگیری میتوان جلوگیری کرد (رونقی و همکاران، ۱۳۷۷).
در بعضی از موارد ناتوانی یادگیری، سبک یادگیری کودک بسیار ناکارآمد است. برای مثال در انجام تکالیفی مانند بازشناسی کلمه یا رمزگشایی صوتی یا محاسبه ریاضی رویکرد مناسب ندارند. مهمترین نکته قابل توجه این است که شواهد اخیر نشان میدهد این کودکان می توانند با روشهای مناسبی آموزش ببینند و در سطح بالاتری عمل کنند (مکوند حسینی و نوری، ۱۳۸۱).
۲-۹ ارزیابی و تشخیص
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:24:00 ب.ظ ]
|