تبیین عملکرد بازرگانی شرکت های تولیدی استان گیلان- ... |
گرنت[۲۲۹] در سال ۱۹۹۱ یک چهارچوب برای تدوین استراتژی در پنج گام مطرح کرد که در شکل(۲-۲۲) به آن ها اشاره شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل ۲-۲۲) تحلیل استراتژی با بهره گرفتن از رویکرد مبتنی بر منابع(p118،۱۹۹۱،Grant)
۴.انتخاب یک استراتژی که با توجه به فرصت های بیرونی بهتر بتواند از منابع و قابلیت ها استفاده کند.
۳.ارزیابی منافع بالقوه منابع و قابلیت ها بر حسب
۱)منافع بالقوه برای مزیّت رقابتی پایدار
۲)اختصاصی بودن منافع
۲.شناسایی قابلیت های سازمان:سازمان چه کاری را می تواند موثرتر از رقبایش انجام دهد؟شناسایی منابع ورودی به هر قابلیت و پیچیدگی هر قابلیت.
۱.شناسایی و طبقه بندی منابع سازمان.ارزیابی نقاط قوت و ضعف نسبت به رقبا. شناسایی فرصت ها برای به کارگیری بهتر منابع.
منابع
قابلیت ها
مزیّت رقابتی
استراتژی
-
- شناسایی فاصله بین منابع که باید پر شود.
سرمایه گذاری برای ترمیم منابع.تکمیل کردن و ارتقای منابع سازمان
با توجه به اصول مطرح شده در بالا، این رویکرد بر عوامل سطح سازمان به منظور توضیح تفاوت در موفقیت سازمانها، تمرکز می کند. اگرچه اساس تئوریکی RBV به چند دهه قبل بر میگردد ولی این رویکرد در دهه ۹۰ میلادی توسعه پیدا کرده است. بدین لحاظ، RBV نسبتا یک رویکرد جدید در توضیح علت تفاوت در موفقیت سازمانهاست. اما جریانها و مکاتب مختلفی هم در دو دهه قبل ایجاد شده اند که نقطه نظر مشترکی با RBV در مورد منابع سازمان به عنوان علت تفاوت در عملکرد سازمانها، دارند. این جریانها تقریبا از RBV منشعب شده اند که سه نمونه از این جریانها به نامهای، مکتب قابلیتها، مفهوم شایستگی مرکزی و نظریه مبتنی بر دانش سازمان مشهورند.( p118، ۱۹۹۱، Grant)
۲-۴-۴) تحقیقات انجام شده در رویکرد مبتنی بر منابع
هال[۲۳۰] اهمیت نسبی منابع ناملموس بر موفقیت سازمانها را بررسی کرد. او از مدیران چند سازمان در انگلستان خواست که اهمیت نسبی سیزده منبع را رتبه بندی کنند. شهرت شرکت، شهرت محصول، دانش کارکنان، فرهنگ و شبکه ها، پنج تعیین کننده اصلی موفقیت شرکتها از دید آن مدیران بودند. ( p140، ۱۹۹۲، Hall) ولبورن و رایت[۲۳۱] در مطالعه ای در سازمانهای عمومی، ارزش نسبی منابعی چون فرهنگ، مدیریت منابع انسانی، مدیریت، بازاریابی و تکنولوژی در قیمت سهام شرکت در طول زمان را بررسی کردند. منبع مدیریت بیشترین سهم را در عملکرد شرکتها بدست آورده و هم چنین مدیریت و فن آوری تاثیر مثبتی بر قیمت سهام داشته اند. (p32،۱۹۹۷ ،Welbourne & Wright)
کارملی[۲۳۲] در مطالعه ای تاثیر منابع ناملموس را در شرکتهای با عملکرد بالا و پایین بررسی کرد. این مطالعه در شرکتهای عمومی انجام شده و از مدیران آن ها خواسته شده ۲۲ منبع ناملموس را با توجه به چهار خصوصیت ارزش، کمیابی، غیر قابل تقلید بودن و غیر قابل جایگزین بودن (VRIN) رتبه بندی کنند. در شرکتهای با عملکرد بالا، استراتژی سازمانی مهم ترین منبع با ارزش، دانش سازمانی مهم ترین منبع کمیاب، توانایی در مدیریت تغییر مهم ترین منبع غیر قابل تقلید و غیر قابل جایگزین شناخته شدند. در شرکتهای با عملکرد پایین، بازاریابی مهم ترین منبع با ارزش، شهرت محصول / خدمت مهم ترین منبع کمیاب و غیر قابل تقلید و دانش سازمانی مهم ترین منبع غیر قابل جایگزین شناخته شدند. (p662،۲۰۰۱ ،Carmeli)
کیل و دیگران[۲۳۳] نقش اتحاد[۲۳۴]ها را در موفقیت سازمانها در صنایع مختلف، مطالعه کردند. با بهره گرفتن از آزمونهای آماری مختلف، محققان دریافتند که در هنگام اعلام اتحاد، یک اتحاد اختصاصی بطور معناداری سود غیر عادی بدست آمده از بازار سهام را توضیح میدهد. آنچه این تحقیق را جالب می کند استفاده از یک سنجه مبتنی بر بازار یعنی قیمت سهام برای ارزیابی تاثیر منابع بر عملکرد مالی است. بر اساس نتایج به دست آمده، حضور سرمایه گذاران سازمانی، عاملی برای ایجاد ارزش است که می تواند از طریق اتحاد در تعیین کردن قیمت سهام یک شرکت، ایجاد شود. یافته ها نشان میدهد که مدیریت موثر روابط بین اجزای سازنده خارجی سازمان می تواند بر موفقیت کلی آن تاثیر بگذارد.( p55، ۲۰۰۲، Kale et. al)
فاهی[۲۳۵] تاثیر منابع ویژه شرکت[۲۳۶] و منابع ویژه کشور[۲۳۷] را بر مزیّت رقابتی پایدار در صنایع قطعه سازی اتومبیل بررسی کرد. او دریافت که منابع پیشرفته کشور تاثیر با معناتری نسبت به منابع اساسی کشور بر عملکرد شرکت می گذارد. بطور جالب توجهی، منابع ملموس تاثیر با معناتری نسبت به منابع ناملموس بر عملکرد سازمانها گذاشته بود. اگرچه، بطور کلی منابع ویژه شرکت تاثیر معنادارتری نسبت به منابع ویژه کشور بر عملکرد شرکتها گذاشته بود. فاهی هم چنین تاثیر منابع را بر شرکتهای با عملکرد بالا در مقابل شرکت های با عملکرد پایین با بهره گرفتن از تحلیل افتراقی[۲۳۸]، بررسی کرد. شرکتهای با عملکرد بالا بطور معنادارتری اهمیت بیشتری به قابلیتها (منابع ناملموس) نسبت به شرکتهای با عملکرد پایین دادهاند. ( p66، ۲۰۰۲، Fahy)
اگرچه این رویکرد رسما در سال ۱۹۸۴ توسط ورنرفلت وارد ادبیات مدیریت استراتژیک شد، فوس و نادسن[۲۳۹] میگویند که این رویکرد به چالش کشیده نشده و از تحقیقات در این زمینه انتقاد جدیای نشده است. با این حال می توان سه دسته از انتقادات به این رویکرد را برشمرد:
ابهام در شرایط
۲) ماهیت دارای حشو
۳) منابع منفرد به عنوان واحد تحلیل
به این انتقادات در ادامه اشاره مختصری خواهد شد.
یکی از انتقادات وارده بر این رویکرد، ابهام یا عدم توافق نسبی بر سر تعریف شرایط و ضوابط آن است . به طور مثال، اجزای سازنده رویکرد RBV شامل مفاهیمی مانند منابع استراتژیک شرکت، شایستگی مرکزی ، قابلیت های پویا و موارد دیگر است. این رویکرد از یک چشم انداز منسجم دور است اما مفاهیم اساسی آن مشترک است مثل تمرکز بر منابع داخلی شرکت که نمی توان از آن ها کپی برداری و تقلید کرد. ( p98، ۲۰۰۰، Fahy)
دومین انتقاد وارده بر این رویکرد، ماهیت دارای حشو آن است. پورتر یکی از اولین کسانی بود که به این مساله اشاره کرد. او میگوید"رویکرد مبتنی بر منابع دارای خاصیت دوری است. شرکتهای موفق، موفق اند چون منابع منحصربه فردی دارند. آن ها باید این منابع را پرورش دهند تا موفق باشند. اما این منابع منحصر به فرد چه هستند؟ چه چیزی آن ها را با ارزش می کند؟ چگونه یک شرکت می تواند آن را ایجاد کرده یا به دست آورد؟ چه چیزی به منبع اجازه میدهد ارزشش را در آینده حفظ کند؟ بنابراین در اینجا یک زنجیره علی وجود دارد که این رویکرد باید به دنبال حل آن باشد". حل این مسئله یک چالش برای محققان RBV است که مستلزم تعریف نظری و آزمایش تجربی این مفهوم است که چه منابعی منحصربه فرداند و چه چیزی آن ها را باارزش می کند. چنین تلاشی مشکل است چون منحصربه فردی و ارزش غیر قابل مشاهده هستند. ( p99، ۲۰۰۰، Fahy)
سومین انتقاد وارده بر RBV، در مورد واحد تحلیل آن است. در این رویکرد واحد تحلیل، منابع هستند. بطور مثال، بارنی در سال ۱۹۹۱ و پتراف در سال ۱۹۹۳، منابع را بصورت منفرد مجزا کرده و آن ها را براساس شرایط ناهمگنیشان ارزیابی می کنند. اگرچه فوس در سال ۱۹۹۸ میگوید که ممکن است در این رویکرد با در نظر گرفتن منابع منفرد به عنوان واحد تحلیل، مشکلاتی بوجود آید. عملکرد شرکت بیشتر ناشی از تعامل و ارتباط متقابل بین منابع است تا فقط از منابع منفرد. یعنی منابع وقتی با هم ترکیب میشوند نسبت به این که به صورت منفرد بررسی شوند، تاثیر بیشتری بر عملکرد شرکت می گذارند. ( p99، ۲۰۰۰، Fahy)
علیرغم این انتقادات، رویکرد RBV در دهه اخیر، توجه تعداد زیادی از تحقیقات در مدیریت استراتژیک را از عوامل ساختاری خارجی به عوامل داخلی سازمان معطوف کرد که جایگاه رقابتی را بدون در نظر گرفتن جذابیتهای صنعت، به شرکتها اعطا می کند. متیوز[۲۴۰] میگوید که RBV می تواند یک اساس مناسب برای تغییر مطالعات اقتصادی در قرن بیست و یکم، فراهم کند. در هر صورت این رویکرد بینقص نیست و باید توسعه بیشتری پیدا کند تا جایگاه مستحکم تری به عنوان یک نظریه مقبول در مدیریت استراتژیک، پیدا کند. (p30،۲۰۰۲،Mathews)
در جدول (۲-۳)، نظریه سازمان صنعتی، چهارچوب پنج نیروی پورتر و رویکرد مبتنی بر منابع با هم مقایسه شده اند.
جدول ۲-۳) مقایسه بین نظریه سازمان صنعتی، نظریه پورتر و رویکرد مبتنی بر منابع (p16،۲۰۰۴،Galbreath)
ابعاد | نظریه سازمان صنعتی | نظریه پورتر | رویکرد مبتنی بر منابع |
واحد تحلیل | شرکتها | شرکتها | منابع |
سطح تحلیل | صنایع | صنایع گروه های استراتژیک |
شرکتها |
منابع اصلی مزیّت رقابتی | تبانی میان شرکتها |
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-09-28] [ 10:17:00 ب.ظ ]
|