علاوه بر این طبق نظر گزارشگر ویژه حق بر غذا، دسترسی شامل دسترسی اقتصادی و فیزیکی است. یعنی قابلیت دسترسی اقتصادی بدان معنا است که در دستیابی غذا باید استطاعت مالی وجود داشته باشد. افراد باید قادر به تهیه غذای کافی بدون چشم پوشی از نیازهای اساسی دیگر مانند شهریه های مدرسه، هزینه های پزشکی یا اجاره باشند. برای مثال قابلیت استطاعت مالی برای غذا میتواند به این شکل تضمین شود که حداقل دستمزد یا مزایا امنیت اجتماعی در مواجهه با هزینه های غذای مغذی و نیازهای اساسی دیگر به طور کافی وجود دارد. قابلیت دسترسی فیزیکی بدان معنا است که غذا برای همه افرادی که از لحاظ فیزیکی آسیب پذیرهستند مانند بچه ها، افراد بیمار و اشخاص ناتوان یا برای افراد مسن یا کسانی که ممکن است کار در بیرون برای آنان سخت و دشوار باشد نیز قابل دسترس باشد. دستیابی غذا باید برای افراد در نواحی دوردست و قربانیان درگیریهای نظامی یا فجایع طبیعی و زندانیان نیز تامین شود. برای مثال به منظور دسترسی افرادی که در نواحی دوردست زندگی میکنند بهسازی زیرساختها میتواند دسترسی آنان را به بازارها از طریق حمل و نقل عمومی امکان پذیر سازد.
همچنین به نظر وی غذا باید قابل تهیه نیز باشد. قابلیت تهیه از طرفی مستلزم این میباشد که غذا از منابع طبیعی خواه از طریق تولید غذا توسط کشت و زراعت زمین یا دامپروری حیوانات یا از طریق راه های دیگر دستیابی غذا ماند ماهیگیری، شکار یا جمع آوری قابل فراهم آوردن باشد. از طرف دیگر بدان معنا است که غذا باید برای فروش در بازارها و مغازه ها قابل دسترس باشد.
آب باید یک مؤلفه بنیادی در مورد حق بر غذا باشد. بحث در مورد مواد غذایی و امنیت غذا بدون در نظر گرفتن آب آشامیدنی سالم غیرممکن، و آب آشامیدنی سالم برای تغذیه کافی، ضروری است.[۳] همچنین مؤلفه دیگر باید آب مورد استفاده در آبیاری محصولات باشد، با فرض این که این کار برای محصولات غذایی و برای تضمین دسترسی به غذا، بویژه در کشورهایی که افراد فقیر عمدتاًً به تولیدات خودشان وابستگی دارند، ضروری است.[۴]
این اقدامات موازی در بهداشت، مراعات اصول بهداشتی و آب آشامیدنی است باید در شمول حق بر غذا محسوب شوند . البته این مسئله مؤلفه های گسترده ای در تعریف موسع از امنیت غذایی وجود دارد. نباید به عنوان مشکلی برای درک کلی حق دسترسی به غذا نگریسته شود.
حق بر غذا صرف تغذیه شدن یا تغذیه کردن نیست. بسیاری از افراد تصور میکنند که حق بر غذا به معنای ارائه غذای رایگان به افراد نیازمند از طرف دولت میباشد. این یک استنباط اشتباه است و انتظار می رود افراد نیازهای خود را با تلاش و کاربرد منافع مرتفع سازند. برای انجام این عمل یک شخص باید در موقعیتهایی زندگی کند که به او اجازه تولید غذا یا خرید آن داده شود. برای تولید غذا او نیازمند زمین، آب، بذرها، منابع دیگر و سپس پول و دسترسی به بازار میباشد. حق بر غذا دولتها را به تهیه یک محیط توانمند ملتزم میسازد که در آن افراد بتوانند از پتانسیل کاملشان برای تولید یا تهیه غذای کافی برای خود و خانواده هایشان استفاده کنند. اگرچه زمانی که افراد با به کارگیری ابزارهای خود قادر به تغذیه نیستند، برای مثال به دلیل یک درگیری نظامی، فاجعه طبیعی یا به دلیلی که در توقیف یا زنان هستند، دولت باید به طور مستقیم غذای آنان را تامین نماید.
گفتار دوم – ماهیت حق بر غذا
حق بر غذا تابع اصل تحقق تدریجی است و با قابلیت دسترسی منابع محدود میگردد، اما دولت ها همچنان ملزم به آغاز انجام اقدامات فوری در جهت تحقق حق بر غذا هستند. چنان که گزارشگر ویژه حق بر غذا خاطرنشان ساخته است، تعهد به احترام، تعهد به حمایت از حق دسترسی به غذا، تعهد به عدم تبعیض و تعهد به تأمین حداقل معاش، دارای اثر فوری است، چرا که آن ها تابع تحقق تدریجی نیستند.[۵]
بند اول – تحقق تدریجی
بعضی از معاهدات و قوانین ملی دولت ها را به دستیابی به تحقق کامل حق بر تغذیه به طور تدریجی ملزم میکنند. برای مثال ماده ۲(۱) از پیمان بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیان میکند که :
« هر دولتی با توجه به میثاق متعهد میشود که به طور فردی یا از طریق همکاری و مساعدتهای بینالمللی، به ویژه در زمینه فنی و اقتصادی، منابع موجوداش را با دیدگاه رسیدن به تحقق کامل حق به رسمیت شناخته شده در میثاق، با تمام ابزارهای مناسب به حداکثر برساند، به ویژه در به کارگیری اقدامات قانونی.»
این امر نوعی به رسمیت شناختن ضمنی است مبنی بر این که دولت ها ممکن است محدودیت منابعی داشته باشند و ممکن است زمانی را برای اجرای کامل تعهدات ناشی از حق بر تغذیه نیاز داشته باشند. اگرچه بدان معنا نیست که دولت ها به انجام هر چیز دیگر تا زمان دارا بودن منابع کافی نیاز ندارند، بلکه دولت ها باید برنامه ای برای تحقق کامل حق بر غذا، ترسیم و اثبات کنند که آن ها هر تلاش و کار ممکن را انجام خواهند داد و از همه منابع موجود برای رعایت، حمایت و اجرای بهتر حق بر غذا استفاده میکنند.
همان طور که گفته شد، به دلیل تدریجی بودن تحقق حق بر غذا، دولت مجاز به غیرفعال بودن نیستند. آن ها باید تلاشهای ثابتی را در جهت ارتقای بهره مندی از حق بر غذا انجام دهند. این بدان معنا است که ممکن است تحقق کامل حق بر غذا، به طور تدریجی حاصل شود، اما مراحل رسیدن به هدف باید در دوره زمانی معقولی در نظر گرفته شود. چنین مراحلی باید واقعی و آگاهانه و تا حد امکان واضح باشند. نمونه هایی از چنین مراحلی عبارتند از :
-
- ارزیابی وضعیت بهره مندی از حق بر غذا، از جمله تضمین مکانیزمهای کافی برای جمع آوری و ارزیابی داده ها و اطلاعات.
-
- تنظیم استراتژی ها و طرحها و شاخص های همکاری و هدفهای محدود به زمان که قابل دستیابی هستند، ضمن ارزیابی و کنترل منظم پیشبرد تحقق حق بر غذا.
- تصویب قوانین و رهنمودهای مورد نیاز برای تحقق این حق یا اصلاح قوانین یا رهنمودهایی که به طور منفی بر آن تأثیر میگذارد.
بند دوم – تحقق فوری
در حالی که بعضی جنبههای حق بر غذا در معرض تحقق تدریجی قرار میگیرد. تعهدات دیگر دولتها، از واکنش سریع برخوردار است. در زیر تعهدات دولت به واکنش فوری، طبق میثاق بین الملیل حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آمده است :
الف- رفع تبعیض
دولتها باید به طور فوری، از تبعیض بر اساس نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، سن، مذهب ، عقاید سیاسی و غیره، منشاء ملی یا اجتماعی، دارایی، تولد، عدم توانایی یا شرایط دیگر در دستیابی به غذا و منابع، جلوگیری کرده و اقدامات لازم برای ریشه کنی تبعیض در این زمینه را اتخاذ نمایند.[۶]
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:21:00 ب.ظ ]
|