کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



نیروهای مدرن و منطق

الگوهای تمایز

حذف تبعیض های رفاهی در طول زمان با عادلانه تر شدن بازار

تقویت ساختار حاشیه نشینی از مرکز که منجر به نابرابری های بیشتر جهانی می شود

شبکه های جدید حذف/ مشمول که از الگوهای قدیمی پیچیده تر هستند

تعریف جهانی شدن

جهان بدون مرز و بازراهای کامل

منطقه شدن، بین المللی شدن و بازارهای ناقص

فشردگی زمانی و مکانی و ایجاد فواصلی که مقیاسی جدید برای تعامل ها تعریف می کنند

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تأثیرات بر حکومت های ملی

تضعیف یابی معنا می شوند

قدرتمند تر شده و معنای منطقی بیشتر می یابند

الگوهای حاکمیت تغییر یاغته و ضروریات حکومت های جدید

سیر تاریخی

تمدن جهانی مبتنی بر تخصص بین المللی و گروه کلاس های متقابل

نئوامپریالیسم و درگیری های مدنی میان بلوک های منطقه ای و طرح های نئولیبرال

نامشخص- وابسته یه ساختار و فعالیت حکومت های ملی و جامعه مدنی

موقعیت اصلی

پیروزی سرمایه داری و بازار بر حکومت های ملی

کشورهای قدرتمند طرح جهانی شدن را برای تداوم بخشیدن به موقعیت ممتاز خود ایجاد کرده اند

تغییر حاکمیت در تمام مقیاس ها و شبکه های جدید قدرت

(به نقل از مورای، ۱۳۸۸: ۶۳)
۲-۴-۴) گفتمان های متضاد در مورد جهانی شدن
۲-۴-۴-۱) دیدگاه طرفداران جهانی شدن[۴۲]
این دیدگاه بر این باور است که گسترش اقتصاد بازار، رقابت و تجارت آزاد و دموکراسی غربی و یا به عبارتی معنای متعارف جهانی شدن، حرکت های اصولی مترقیانه است. این نقطه نظر به کاپیتالیسم به عنوان کالایی اخلاقی (معنوی) نگریسته می شود که باعث ارتقاع کارایی و رشد اقتصادی می شود و رفاه جهانی را فراگیر می سازد. این دیدگاه، دیدگاهی است که بر صندوق بین المللی پول (IMF) و خواهران آن، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی حاکم است. به طور کلی دولت های ملی امروزه طرفدار این دیدگاه هستند مانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان. رسانه های جناح راست نیز این دیدگاه را حمایت کرده و ترویج می کنند. طرفداران جهانی شدن این مقوله را تداوم منطقی مدرنیزاسیون و ترقی می دانند و به آن به دید مسئله ای می نگرند که بخشی اجتناب ناپذیر از تکامل انسان را شامل می شود.
مبنای دیدگاه فوق این نظریه فن محورانه است که تکنولوژی نیروی هدایت کننده پیشرفت است. آثار سیاسی این دیدگاه در این جمله خلاصه می شود که «هیچ راه دیگری وجود ندارد» و شهروندان و دولت ها باید بیاموزند که برای بهتر یا بدتر شدن اوضاع ایفای نقش کنند. این دیدگاه ارتباط نزدیکی با دیدگاه «فوق جهانی شدن» دارد. (مورای، ۱۳۸۸ :۲۸)
۲-۴-۴-۲) دیدگاه ضد جهانی شدن[۴۳]
این دیدگاه بر این باور است که جهانی شدن از حیث تشابه با گرایشات استعماری گذشته تهدیدی جدی برای جوامع و محیط های محلی می شود. برخی بر این عقیده اند که سنگین ترین بار این پدیده بر دوش گروه های حاشیه ای به ویژه در کشورهای فقیر است. در این دیدگاه جهانی شدن را عامل افزایش دهنده- و نه کاهش دهنده- ناهمگونی توسعه و علت اصلی بی عدالتی به شیوه هایی غیر قابل جبران می دانند. مخالفان جهانی شدن بر این باورند که طرفداران جهانی شدن کاری می کنند که جهانی شدن اجتناب ناپذیر به نظر آید چراکه خواسته مطلوب کسانی که آن را ترویج می کنند، یعنی طبقه تاجر، صنعتگران و کشورهای غنی این است. عواقب سیاسی نگرش ضد جهانی شدن متمایل به انقلاب و در تضاد با نهادها و شرکت های چند ملیتی جدید و سرمایه داری جهانی قرار می گردد.
۲-۴-۴-۳) دیدگاه جهانی شدن متغیر[۴۴]
این دیدگاه بر این اصل استوار است که طبیعت جهانی شدن از پیش مشخص شده نیست و یک سیر تکاملی معین را طی نمی کند بلکه در واقع حاصل کارهای انسان و گزینه های سیاسی خاص است. کارکردهای سیاسی این دیدگاه «اصلاح طلبانه» است. بر اساس این نگرش شهروندان و دولت ها هر دو در مخالفت با جهانی شدن و قانونمند ساختن این پروسه ایفای نقش می کنند و جهانی شدن های جایگزین و مترقیانه در این دیدگاه امری دور از واقع و غیر ممکن نیستند. بنابراین جهانی شدن بسته به چگونگی شکل گیری آن می تواند هم نتایج مثبت و هم نتایج منفی به بار آورد. از این رو کار اصلی، نه تخریب جهانی شدن بل تغییر طبیعت آن با فعالیت های انسانی است. تعدادی از گروه هایی که تحت لوای «جنبش ضد جهانی شدن» گرد هم می آیند بیشتر با این مکتب فکری در تناسب هستند. (مورای، ۱۳۸۸: ۲۸-۲۹)
۲-۴-۵) تأثیرات جهانی شدن
در مطالعه جهانی شدن باید میان سه مقوله تفکیک قایل شد: پروسه، پروژه و پدیده.
الف) پروسه جهانی شدن: در چنین فضایی جهانی شدن یک پدیده متعارف و طبیعی و مفهومی است که بالضروره فاعلی ندارد. در واقع سیر طبیعی جوامع بشری آن را پدید آورده است. پروسه جهانی شدن یک واقعیت است.
ب) پروژه جهانی سازی: طرح و مهندسی اجتماعی در سطح کلان سیستمی است که ایدئولوژی هژمونیک غرب را پیاده می کند و با تکیه بر بنیادهای نیولیبرالیسم و پست مدرنیسم، درصد فراگیر کردن شیوه زندگی آمریکایی و غربی سازی انسان ها و توزیع فرهنگ مصرف و جنسیت است.
ج) پدیده جهانی شدن: این دیدگاه نوعی تغافل عامدانه از بخشی از واقعیت هایی است که در حال شدن است و غفلت از این واقعیت ها خسارت های عظیم و جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. (برزگر، ۱۳۸۵ :۵)
کشورهایی جهان سوم در حال توسعه که نقش کمتری در مناسبات جهانی و شکل گیری و هدایت فرآیندهای این پدیده را دارند، بیش از سایر ملل تحت تأثیر آن قرار می گیرند. (اسدی، ۱۳۸۵: ۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 11:40:00 ب.ظ ]




۱-۸- تعریف عملیاتی و نظری متغیرها

۱-۸-۱- کیفیت زندگی کاری کارکنان

تعریف نظری : تصورات ذهنی، درک و برداشت کارکنان یک سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار خود را می توان کیفیت زندگی کاری دانست.
تعریف عملیاتی کیفیت زندگی کاری کارکنان : در این پژوهش میانگین نمره ای است که فرد در پرسشنامه استاندارد والتون کسب می نماید .

۱-۸-۲- مدیریت ارتباط با مشتری

تعریف نظری : فرایند طراحی یک سازمان بر مبنای مشتریان است. به گونه ای که نیازها و خواسته های مشتری به عنوان تمرکز اصلی در هر تصمیم گیری سازمانی در نظر گرفته شود.
تعریف عملیاتی : در این پژوهش میانگین نمره ای است که فرد در پرسشنامه کسب می نماید.

۱-۹- استفاده کنندگان از نتایج تحقیق

با ارائه راه حل و پیشنهاد با توجه به یافته های تحقیق پیش بینی میشود ، مدیران وتصمیم گیران سازمانی بتوانند به نقش کیفیت زندگی کاری کارکنان و مدیریت ارتباط با مشتری در سازمان پی برده وبا در نظر گرفتن و توجه نمودن به این عوامل در تصمیم گیری های خود در سازمان بتوانند بر روند بهبود سطح کیفیت زندگی کاری کارکنان ، بهبود سطح مدیریت ارتباط با مشتری و تحقق اهداف ان را تسهیل وتسریع نمایند.به طور خلاصه نتایج این تحقیق می تواند توسط گروه های زیر مورد استفاده قرار گیرد :
مدیران و سیاست گذاران بانکها
اساتید ، دانشجویان و پژوهشگران علوم انسانی

فصل دوم

ادبیات و پیشینه پژوهش

۲-۱- بخش اول: ادبیات تحقیق

۲-۱-۱- ﻣﻔﻬﻮم وﺗﻌﺎرﯾﻒ کیفیت زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری

ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را از دو ﻣﻨﻈﺮ ﻣﯽ ﺗﻮان ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار داد ،از ﯾﮏ ﻣﻨﻈﺮ ،ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﺮاﯾﻂ ﻋﯿﻨﯽ و واﻗﻌﯽ در ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﻈﯿﺮ ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﻫﺎی ارﺗﻘﺎ از درون ، رﻫﺒﺮی آزاد ﻣﻨﺶ ، ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﮐﺎرﮐﻨﺎن واﻗﺪاﻣﺎت وﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎری اﻣﻦ و ﻣﻄﻠﻮب وﯾﮑﺴﺎن ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد از ﻣﻨﻈﺮ دﯾﮕﺮ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﺎ ﻧﮕﺮش ﮐﺎرﮐﻨﺎن وﻃﺮز ﺗﻠﻘﯽ آن ﻫﺎ در ﻣﻮرد اﺣﺴﺎس اﻣﻨﯿﺖ،رﺿﺎﯾﺖ وﺗﻮان رﺷﺪ وﺗﻮﺳﻌﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ اﻧﺴﺎن ، ﻣﺴﺎوی ﻓﺮض ﺷﺪه اﺳﺖ( ﮐﺎﺳﯿﻮ[۳]،۱۳۸۰) .
اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎه ،ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﺑﻪ ﺣﺪ وﻣﯿﺰاﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﻧﺴﺎن را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ مرﺗﺒﻂ ﻣﯽ داﻧﺪ. از اﯾﻦ رو ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﻣﯽ ﺗﻮان از ﻟﺤﺎظ ﻋﯿﻨﯽ(ﺳﺨﺖ اﻓﺰاری) ذﻫﻨﯽ (ﻧﺮم اﻓﺰاری) ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار داد.از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﻣﻔﻬﻮم ﯾﺎ ﺳﺎزه ای ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪی اﺳﺖ وﺗﻌﺮﯾﻒ واﺣﺪ، ﻣﻮرد اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ وﺟﻬﺎن ﺷﻤﻮﻟﯽ از آن ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ارائه ﻧﻤود(ﭘﺮداﺧﺘﭽﯽ،۱۳۸۴).
از اﺑﺘﺪای ﻧﻬﻀﺖ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری در دﻫﻪ ۱۹۷۰ ﻣﯿﻼدی ﺗﺎ اﮐﻨﻮن،ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻣﺘﻌﺪد وﻣﺘﻨﻮﻋﯽ از آن اراﯾﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ در اﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺗﻌﺪادی از اﯾﻦ ﺗﻌﺎرﯾﻒ اﺷﺎره می شود .در اﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺗﻌﺪادی از ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﮐﻪ در ﺳﻪ دﻫﻪ اﺧﯿﺮ اراﺋﻪ ﺷﺪه نقل می ﺷﻮد.در اﻧﺘﺨﺎب ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﺳﻌﯽ ﺑﺮآن ﺑﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ اﻟﻤﻘﺪور از ذﮐﺮ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﮐﺎﻣﻼً ﻣﺸﺎبه ﺧﻮداری ﺷﻮد ﺗﺎ دﯾﺪﮔﺎه های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﮐﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه ، ﻧﺸﺎن داده ﺷﻮد .ﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد دوﻻن و ﺷﻮﻟﺮ[۴] ، ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ وﺳﻨﺠﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد وﻟﯽ ﺑﺎ اﯾﻦ وﺟﻮد ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻣﺘﻌﺪد وﺟﻮد دارد .آرﻧﻮﻟﺪ وﻓﻠﺪﻣﻦ[۵] (۱۹۸۶) ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را در ﮐﯿﻔﯿﺖ رواﺑﻂ ﮐﺎرﮐﻨﺎن وﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎری ﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﯾﺎدآور ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ وﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری اﻧﺠﺎم ﻣﯽ ﺷﻮد ، در ﮐﻨﺎر و ﺑﻪ ﻣﻮازات ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﺑﻌﺎد ﻓﻨﯽ واﻗﺘﺼﺎدی ،ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ،اﺑﻌﺎد اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ وﺗﺎﮐﯿﺪ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.
ورﺗﺮ ودﯾﻮﯾﺲ[۶] ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎر ی ﻣﻨﺎﺳﺐ را ﺑﺮﺧﻮرداری از ﺣﻘﻮق وﻣﺰاﯾﺎی ﻣﮑﻔﯽ وﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﺧﻮب ،ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎری ﺷﻐﻞ ﭼﺎﻟﺶ اﻧﮕﯿﺰ، ﺟﺎﻟﺐ وﺳﻮدﻣﻨﺪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮده اﻧﺪ . دوﺑﺮﯾﻦ[۷] ، اﯾﺮﻟﻨﺪ وﯾﻠﯿﺎﻣﺰ[۸] ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﻓﺮاﯾﻨﺪی ﻣﯽ داﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ وسیله­ آن ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺳﺎزﻣﺎن از ﻃﺮﯾﻖ ﮐﺎﻧﺎﻟﻬﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﻌﺒﯿﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ،در ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻐﻞ ﺧﻮد وﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ﺧﻮد دروﻧﺪادی ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ. ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ را ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ که ﻃﯽ آن ﻃﯿﻒ وﺳﯿﻌﯽ از ﻧﯿﺎزﻫﺎی آن ﻫﺎ در ﺷﻐﻞ وﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎرﺷﺎن ارﺿﺎ ﺷﻮد .ﺑﻪ ﻧﻈﺮ آن ﻫﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺷﮑﻞ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﯽ دارد و ﻓﺼﻞ ﻣﺸﺘﺮک ﻫﻤﻪ آﻧﻬﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺧﺘﯿﺎر ﮐﺎر وﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ﺑﻪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن واﮔﺬار ﺷﻮد واز آن ﻃﺮﯾﻖ ﺗﻌﻬﺪ، رﺿﺎﯾﺖ وﺑﻬﺮه وری آن ﻫﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﯾﺎﺑﺪ. ﺑﺮاﺳﺎس ﺗﻌﺮﯾﻒ اراﺋﻪ ﺷﺪه در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺎﻣﻊ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ،ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﯾﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ ﺷﺮاﯾﻄﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﯾﮏ ﮐﺎرﻣﻨﺪ از ﻣﺰاﯾﺎﯾﯽ ﭼﻮن ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﺧﻮب ،ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ﻣﻄﻠﻮب ﺣﻘﻮق وﻣﺰاﯾﺎی ﻣﮑﻔﯽ وﻋﺎدﻻﻧﻪ، و ﺷﻐﻠﯽ ﭼﺎﻟﺶ اﻧﮕﯿﺰ ورﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﺪ ( زاﻫﺪی ، ۱۳۷۶).
ﭘﺮداﺧﺘﭽﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻣﻮرﻫﺪوﮔﺮﯾﻔﯿﻦ[۹] ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: ﻣﯿﺰاﻧﯽکه ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﻣﯽ­ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺧﻮد را از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﺠﺮﺑﯿﺎﺗﺸﺎن در ﺳﺎزﻣﺎن و ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎرﺷﺎ ارﺿﺎ ﮐﻨﻨﺪ (ﭘﺮداﺧﺘﭽﯽ،۱۳۸۴ ). ﺑﻠﺠﺮ[۱۰] ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﺑﺮ ﺣﺴﺐ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی زﯾﺮ تعریف می کند :
ﻧﻘﺶ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻫﺎ
ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼت
سهیم ﺷﺪن در اﻃﻼ ﻋﺎت
بازﺧﻮرد ﺳﺎزﻧده
کار گروهی و تشریک مساعی
مفهوم داشتن و چالش انگیز بودن
امنیت شغلی
ﻣﯿﺮ ﮐﻤﺎﻟﯽ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی دادن ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﺮای ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در ﺑﺎره ﻣﺤﺼﻮﻻت ﯾﺎ ﺧﺪﻣﺎت دﺷﻐﻞ وﯾﺎ ﻣﮑﺎن ﺷﻐﻠﺸﺎن ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﺎ اﺛﺮ ﺑﺨﺶ ﺗﺮﯾﻦ وﺿﻌﯿﺖ اراﺋﻪ دﻫﻨﺪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ (ﻣﯿﺮ ﮐﻤﺎﻟﯽ ،۱۳۸۳).
وی ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﮐﺎر در ﺷﺮاﯾﻂ رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺎﻟﻢ وﮐﺸﺶ ﻫﺎ همکاری ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺎدل اﻧﺠﺎم ﮔﯿﺮد . ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﻻ رﻓﺘﻦ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ورﺷﺪ ﻧﻮع اﺣﺴﺎس ﻣﺜﺒﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮐﺎر وﻣﺤﯿﻂ آن ﺑﻪ ﻧﺎم رﺿﺎﯾﺖ ﺷﻐﻠﯽ ﻣﯽ ﮔﺮدد اﯾﻦ اﺣﺴﺎس ﻋﻼوه ﺑﺮ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎ و ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف ﻓﺮدی وﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺳﺒﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺟﺴﻤﯽ ورواﻧﯽ ، وﻓﺎداری وﺑﺎﻻﺧﺮه ﺑﺎﻻ رﻓﺘﻦ اﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ وﮐﺎراﯾﯽ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد.
وزارت ﮐﺎر اﯾﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه آﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﻋﺒﺎرت از ﺣﻔﻆ ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺣﺮﻓﻪ ای ،زﻣﺎن ﮐﺎری ﻣﻨﺎﺳﺐ ،ﭘﺮداﺧﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر اﯾﻤﻦ ﺗﺎﮐﯿﺪ دارد وﺑﯿﺎن ﻣﯽ دارد ﮐﻪ اﯾﻤﻨﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ،ﭘﺎﯾﻪ واﺳﺎس را ﺑﺮای ﮐﺎر ﻟﺬت ﺑﺨﺶ ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﺎزد . ﮐﺎر ﻧﺒﺎﯾﺪ اﯾﻤﻨﯽ ﺷﺨﺼﯽ(ﻓﺮد) را ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺑﯿﻨﺪازد(ﻣﺤﻤﺪی،۱۳۸۸).
ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﮐﻪ در ﻫﺮ ﯾﮏ از ﺳﻄﻮح ﺳﺎزﻣﺎن در ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ اﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ ﺳﺎزﻣﺎن از ﻃﺮﯾﻖ رﺷﺪ ﮐﺎرﮐﻨﺎن وارﺗﻘﺎء ﺷﺄن وﻣﻨﺰﻟﺖ اﻧﺴﺎﻧﯽ آن ﻫﺎ ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﻓﺮاﯾﻨﺪی ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ آن ﻃﺮف ﻫﺎی ذﯾﻨﻔﻊ ﺳﺎزﻣﺎن ،ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ اﺗﺤﺎدﯾﻪ ﻫﺎی ﮐﺎرﮔﺮی وﺧﻮد ﮐﺎرﮐﻨﺎن ،ﯾﺎد ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﮐﺎر ﮐﻨﻨﺪ و ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﺳﺎزﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ اﻗﺪاﻣﺎت ، ﺗﻐﯿﯿﺮات وﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﻄﻠﻮب واﺛﺮ ﺑﺨﺶ اﺳﺖ وﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد ﺗﺎ ﻫﻢ اﻫﺪاف ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﺤﻘﻖ ﯾﺎﺑﺪ وﻫﻢ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﺮای ﺗﻤﺎﻣﯽ اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻬﺒﻮد ﯾﺎﺑﺪ. در ﺟﻤﻊ ﺑﻨﺪی ﺗﻌﺎرﯾﻒ ارﺋﻪ ﺷﺪه ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺳﻮﯾﯽ و همﺧﻮاﻧﯽ ﺑﯿﻦ اﻫﺪاف وﻧﯿﺎزﻫﺎی ﮐﺎرﮐﻨﺎن وﺳﺎزﻣﺎن .(ﺧﻮد ﻓﺮد)ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﻤﺎن ﭼﯿﺰی که ﺗﯿﻠﻮر[۱۱] در ۱۹۱۶در ﮐﺘﺎب اﺻﻮل ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺪﯾﻦ ﺻﻮرت ﻣﻄﺮح ﮐﺮد ﮐﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﻫﯿﭽﮕﻮﻧﻪ ﻣﻐﺎﯾﺮﺗﯽ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻣﺪﯾﺮان دﺳﺘﮕﺎه ﻧﺪارد (ﺗﯿﻠﻮر ،۱۳۶۹).
اﯾﻦ ﻣﻮﺿوع در اواﺧﺮ دﻫﻪ ۱۹۶۰ﻣﯿﻼدی واواﯾﻞ دﻫﻪ ۱۹۷۰ ﻣﯿﻼدی،ﮐﻪ ﻣﺒﺤﺚ رﻓﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺞ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺑﺤﺚ رواﺑﻂ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﺪ . در ﮐﺘﺎب ﻫﺎی رﻓﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﻄﺮح ﮔﺮدﯾﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل دوﺑﺮﯾﻦ[۱۲](۱۹۷۴) در ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﺎﻫﯿﺖ رﻓﺘﺎر ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎزﻫﺎ وﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻫﺎی ﮐﺎرﮐﻨﺎن وﻫﺪف ﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺎﻧﻊ اﻟﺠﻤﻊ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ .

۲-۱-۲- ﺗﺎرﯾﺨﭽﻪ کیفیت زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری

ﺗﻮﺟﻬﯽ ﮐﻪ اﻣﺮوزه ﺑﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺑﺎزﺗﺎﺑﯽ از ﺗﮑﺎﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﮐﺎری در ﺳﺎزﻣﺎن و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
(هرﺗﺰﺑﺮگ[۱۳] ، ۱۹۵۹؛ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻧﺠﻔﯽ، ۱۳۸۵)، ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ، ﺗﻌﺪادی از ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در آﻣﺮﯾﮑﺎ و ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺪل ﻃﺮاﺣﯽ ﻣﺠﺪد ﺷﻐﻞ ﮐﻪ ﻫﺪف آن ﺑﻬﺒﻮد ﺑﻬﺮه وری ﮐﺎرﮐﻨﺎن و ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺎرﺿﺎﯾﺘﯽ ﺷﻐﻠﯽ اﺳﺖ، ﯾﮏ راه ﺑﺮای ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻋﺪم اﻧﻌﻄﺎف ﺗﯿﻠﻮریسم می ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اﻓﺰاﯾﺶ اﻧﻌﻄﺎف در ﺳﻄﺢ اﻓﻘﯽ ( ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺷﻐﻠﯽ) و در ﺳﻄﺢ ﻋﻤﻮدی ( ﻏﻨﯽ ﺳﺎزی ﺷﻐﻠﯽ) ، ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﯾﯽ از ﻣﺸﺎرﮐﺖ و اﻧﮕﯿﺰش ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد و ﺟﺬاب ﮐﺮدن ﺧﻮدﮐﺎر ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎری اﺳﺖ.
رﯾﺎن[۱۴] (۱۹۹۵) ، ﻫﻢ ﻣﻄﺮح ﮐﺮده اﺳﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در ﻣﻮرد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری در دﻫﻪ ۶۰ ﺑﺮ رواﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻓﺮد و ادراک آن از ﻣﺤﯿﻂ ﺻﻨﻌﺘﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﻮد. وی اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﺪ اﺻﻄﻼح ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﺮای اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر در ﮐﻨﻔﺮاﻧﺲ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ در ﻧﯿﻮﯾﻮرک در ﺳﺎل ۱۹۷۲ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﻬﻢ داﻧﺶ و ﺷﺮوع ﯾﮏ ﺗﺌﻮری ﻣﻨﺴﺠﻢ در ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺗﺄﮐﯿﺪ داﺷﺖ.
در دﻫﻪ ۷۰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﯿﻠﻮرﯾﺴﻢ ﺳﻨﺘﯽ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻐﻞ ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ، ﺑﺮای آن ﮐﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی ژاﭘﻨﯽ رﻗﺎﺑﺖ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺑﻬﺒﻮد ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎری ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ مفهوم ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﻋﻤﺪﺗﺎ ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ در ﮐﺸﻮر ژاﭘﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ، که ﺗﺄﮐﯿﺪ آن ﺑﺮ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﺎی رواﻧﯽ دو ﭘﺪﯾﺪه، ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺠﻬﺰ ﮐﺮدن ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﻋﻠﻤﯽ، اﺧﻼﻗﯽ و ﻣﺸﺎرﮐﺘﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ (ﻣﯿﺮﺳﭙﺎﺳﯽ، ۱۳۸۲) .
اﺧﯿﺮا ﺷﯿﻮه ﻫﺎی ﺑﻬﺮه وری و ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﻪ ﻗﺪری اﻫﻤﯿﺖ و ﻣﺤﺒﻮﺑﯿﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ ﮐﻪ آن را ﻣﯽ ﺗﻮان ﺟﻨﺒﺶ ﻓﮑﺮی ﻧﺎﻣﯿﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﮕﺮش ﻫﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری اﻣﮑﺎﻧﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮی را ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﻧﯿﺮوﻫﺎﯾﯽ از ﻧﻬﻀﺖ ﮐﻨﺘﺮل ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ آورده اﺳﺖ، اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﮐﻨﺘﺮل ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺟﺎﻣﻊ ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎﯾﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان آن ﻫﺎ را ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺳﺎﺧﺖ و ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻫﺎی آﻣﺎری و ﺑﻬﺒﻮد ﻣﺴﺘﻤﺮ ﻣﺪل ﺑﻨﺪی ﮐﺮد. (ﻣﻌﺪﻧﯽ ﭘﻮر، ۱۳۸۱ )

۲-۱-۳- روﯾﮑﺮد ﻫﺎی کیفیت زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری

اﻟﻒ) ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﻌﻨﻮان روﯾﮑﺮدی ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد اﻧﮕﯿﺰه ﮐﺎر در ﮐﺎرﮐﻨﺎن
ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ واﻗﻌﯿﺖ ﮐﻪ رﻓﺘﺎر واﺣﺪ از دو ﻧﻔﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻧﺎﺷﯽ از ﻧﯿﺎز ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎﺷﺪ وبه همین ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻧﯿﺎز واﺣﺪ در دو ﻧﻔﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ رﻓﺘﺎر وﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﺘﻔﺎوت ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد ﻟﺬا ﺳﺆال همیشگی اﮐﺜﺮ ﻣﺪﯾﺮان اﯾﻦ ﺑﻮده وﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ وﺑﺎ ﭼﻪ ﻓﻨﻮﻧﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﮕﯿﺰه ﮐﺎر را در ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﻣﯽ ﺗﻮان ﺗﻘﻮﯾﺖ ﮐﺮد . اﻧﮕﯿﺰش آﻧﭽﻨﺎن ﭘﯿﭽﯿﺪه و اﻧﻔﺮادی اﺳﺖ ﮐﻪ راه ﺣﻞ وﭘﺎﺳﺦ واﺣﺪی ﺑﺮای اﯾﻦ ﺳﺆال اﺳﺎﺳﯽ ﻣﺪﯾﺮان ﻧﻤﯽ ﺗﻮان اراﺋﻪ ﮐﺮد ﭘﺮداﺧﺘﭽﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﮐﻮﻧﺘﺰو وﺑﻬﺮﯾﭻ[۱۵] ﺳﻪ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻋﻤﺪه اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ را در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻪ اﯾﻦ ﺷﺮح ﻣﻄﺮح ﮐﺮده اﺳﺖ ( ﭘﺮداﺧﺘﭽﯽ ،۱۳۸۴).
پول
مشارکت
کیفیت زندگی کاری
آﻧﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﯾﮑﯽ از ﺟﺎﻟﺒﺘﺮﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻫﺎ در اﻧﮕﯿﺰش وروﯾﮑﺮد ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ در ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻐﻞ ﻣﯽ داﻧﻨﺪ . ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ اﻣﯿﺪوار ﮐﻨﻨﺪه ای در ﻏﻨﯽ ﺳﺎزی شغل داﺷﺘﻪ اﺳﺖ . واﺳﺎس وﻣﺒﻨﺎی آن روﯾﮑﺮد ﺳﯿﺴﺘﻢ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﻨﯽ در ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ اﺳﺖ.
ﺟﺰاﯾﺮی ﺑﻪ ﻧﻘﻞ از ﻧﯿﻮاﺳﺘﺮام[۱۶] و دﯾﻮﯾﺲ[۱۷] ﻧﻘﺶ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری در اﻧﮕﯿﺰش را بررسی نموده اﺳﺖ . وی ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری را ﻣﺘﺎﺛﺮ از رﻫﺒﺮی ،ارﺗﺒﺎ ﻃﺎت ﺳﺎزﻧﺪه وﭘﻮﯾﺎﯾﯽ ﮔﺮوه می داند . ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ وﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ،ﺳﺒﺐ اﻧﮕﯿﺰش ﮐﺎرﮐﻨﺎن ﺑﺮای ﮐﺎر ﺳﺎزﻧﺪه واﺛﺮ ﺑﺨﺶ ﮔﺮدﯾﺪه ودر ﻧﺘﯿﺠﻪ ،ﻋﻤﻠﮑﺮد ﻣﻄﻠﻮب ﻓﺮدی و ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ،رﺿﺎﯾﺖ ﺷﻐﻠﯽ ، رﺷﺪ و ﺑﺎﻟﻨﺪﮔﯽ اﻓﺮاد را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.
ب) روﯾﮑﺮد واﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﻬﺎی ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری
اﮔﺮ ﭼﻪ روﯾﮑﺮدﻫﺎ و اﺳﺘﺮاﺗژی ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﻣﻄﺮح ﺷﺪه وﺟﻮد دارد ،وﻟﯽ ﻫﻤﮕﯽ آن ﻫﺎ در ﯾﮏ ﻫﺪف ﻣﺸﺘﺮک اﻧﺪ وآن اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﺮدن ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺴﻂ دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ وﻣﺸﺎرﮐﺖ ﮐﺎرﮐﻨﺎن در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﮐﺎر وﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎر ﺧﻮﯾﺶ از ﯾﮏ طﺮف،وﺗﺠﺪﯾﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﮐﺎر ﯾﺎ ﺑﺎز ﻃﺮاﺣﯽ ﮐﺎر وﺗﻐﯿﯿﺮ روش ﺑﻪ ﻧﺤﻮی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﺘﺼﺪی ﮐﺎر ﺟﺎﻟﺐ وارﺿﺎء ﮐﻨﻨﺪه ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻤﻮﻧﻪ ای از روﯾﮑﺮدﻫﺎ واﺳﺘﺮاﺗﮋی ﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری ﺑﻪ ﺷﺮح زﯾﺮ اﺳﺖ:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ب.ظ ]




۰۰۱/۰

انظباط

۹۵/۰

۱۶/۰-

۴۱/۳-

۰۰۱/۰

رقابت

۹۷/۱

۴۰/۰-

۹۰/۷

۰۰۰۱/۰

مطابق جدول ۴-۸، بعد اصطکاک با ضریب بتای معادل ۶۱/۰- در درجه اول اهمیت از نظر پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی قرار دارد و بعد از آن، بعد رقابت با ضریب بتای معادل ۴۰/۰- در درجه دوم اهمیت از نظر پیش‌بینی خودکارآمدی تحصیلی و در نهایت بعد انسجام با ضریب بتای معادل ۱۶/۰ و بعد انضباط با ضریب بتای معادل ۱۶/۰- در درجه سوم اهمیت از نظر پیش‌بینی خودکارآمدی تحصیلی قرار گرفتهاند مطابق جدول فوق، میتوان ۳۵ردرصد واریانس متغیر خودکارآمدی تحصیلی را از طریق جو روانی- اجتماعی کلاس تبیین کرد.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری همانطور که در فصل‌های قبلی ذکر گردید، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیشبینیکنندگی اضطراب اجتماعی و جو روانی- اجتماعی کلاس بر خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان دوره دبیرستان بود.
در این بخش یافته‌های پژوهش با توجه به فرضیات ارائه شده در فصل دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت، سپس کاربردهای نظری و عملی پژوهش و در نهایت محدودیت‌ها و پیشنهادات جهت تحقیقات آتی ارائه می‌شود.
بحث و بررسی یافته‌های پژوهش
ابتدا فرضیه های پژوهش که در فصل دوم عنوان شده است مطرح و پس از آن نتایج تفسیر می گردد.
فرضیه اول: بین اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
در خصوص فرضیه اول مبنی بر این که بین متغیرهای اضطراب اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد، یافتهها نشان دادند بین اضطراب اجتماعی و ابعاد آن با خودکارآمدی تحصیلی رابطه منفی و معنیداری وجود دارد. همان‌طور که پیش‌بینی شده بود، نتایج نشان داد که اضطراب اجتماعی بالا با سطوح پایین خودکارآمدی تحصیلی ارتباط منفی و معنی‌داری دارد. این نتایج با تحقیقات پاچارس، ۱۹۹۷، بندورا، ۱۹۹۷، لیری و اثرتون، ۱۹۸۶، اسکارز و جروسالم، ۱۹۹۲، مدوکس، نورتون و لیری، ۱۹۸۸، گادییانو و هربرت، ۲۰۰۳، مینهارد و بریکلمنز، دن بروک و یوبلز (۲۰۱۰)، ارس، فلانگان، بایرمن و تو (۲۰۱۰) و موریس، ۲۰۰۲ هماهنگ بود. در این مطالعات نیز گزارش شده است که اضطراب اجتماعی در نوجوانان منجر به کاهش سطح خودکارآمدی اجتماعی و تحصیلی در آنان می‌گردد.
این نتایج بر اساس نظریه‌های شناختی اجتماعی قابل تبیین می‌باشد که بر نقش باورها و مهارت های کسب شده اجتماعی در کارکرد شخصیت تاکید دارند (برون، ۱۹۹۹، به نقل از استوار، خیر، ۱۳۸۲). بندورا ( ۱۹۹۷) معتقد است افرادی که اضطراب اجتماعی بالایی دارند اغلب احساس می کنند فاقد مهارتهای اجتماعی خاص، توانایی‌ها یا ویژگی‌های لازم برای رفتار بین فردی و چگونگی واکنش به موقعیت‌های تهدیدکننده هستند و در نتیجه آنها اغلب انتظار پایینی از موفقیت در موقعیتهای اجتماعی دارند. همچنین بندورا (۱۹۹۷) معتقد است که سطح و قدرت کارآمدی افراد یا انتظاری که آنها میتوانند بطور موفقیت آمیزی رفتار مورد نیاز برای ایجاد پیامدهای مورد نیاز اجرا کنند، تعیین می‌کنند که چگونه مقایسه کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه دوم پژوهش: اضطراب اجتماعی و ابعاد آن پیش‌بینیکننده خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان دوره دبیرستان میباشد.
همانطور که نتایج نشان داد اضطراب اجتماعی پیشبینیکننده قوی خودکارآمدی تحصیلی میباشند. یعنی ۵۰ درصد واریانس متغیر خودکارآمدی تحصیلی را از طریق اضطراب اجتماعی میتوان تبیین کرد. همچنین نتایج نشان داد که ابعاد اضطراب اجتماعی (ترس از ارزیابی منفی، اجتناب از موقعیتهای عمومی، اجتناب از موقعیتهای جدید) ۳۸ درصد واریانس متغیر خودکارآمدی تحصیلی را تبیین کردهاند.
در توجیه این یافته میتوان گفت افراد مضطرب اجتماعی بیشتر از این که نقص در عملکردهای خود را به عوامل درونی و شخصی نسبت دهند، به دلیل خطاهای شناختی که دارا هستند، دیگران را مشاهدهگرانی منتقد تلقی میکنند که در پی یافتن ضعفها و نقائص خود تلقی میکنند. بنابراین عوامل غیرشخصی، نقش زیادی در تداوم وجود مشکل در آنها ایفاء میکند. در تأیید این گفته می توان به پژوهش کلارک و ولز (۱۹۹۵) اشاره کرد که به نقش و اهمیت این نوع سوگیریهای شناختی در شکل گیری و تداوم اضطراب بعضی افراد تأکید میکند.
همان‌طور که نتایج مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند بیشتر این مطالعات و پژوهش حاضر ماهیت همبستگی دارند و بنابراین امکان تفسیرهای علی از این اطلاعات امکان پذیر نیست. برخی اطلاعات مورد انتظار وجود دارد که نشان می‌‌‌دهد خودکارآمدی پایین باید به عنوان پیشایند اختلالات عاطفی دوره کودکی و نوجوانی محسوب گردد (برای مثال، بندورا، پاستورلی، بابارانلی و کاپرارا، ۱۹۹۹). موریس (۲۰۰۲) معتقد است که خودکارآمدی اجتماعی پایین را نباید به عنوان علت اولیه اضطراب اجتماعی در نوجوانان در نظر گرفته شود، بلکه خودکارآمدی را می‌توان به عنوان یک عامل میانجی در اختلالات عاطفی در نظر گرفت. یعنی زمانی که کودکان و نوجوانان با رویدادهای تهدیدکننده یا منفی زندگی مواجه می‌شوند، یک احساس کارآمدی بالا به آنها کمک خواهد کرد که چنین رویدادهایی را کنترل نمایند والا، خودکارآمدی پایین مقابله مؤثر با موقعیت‌‌های تهدیدکننده را کاهش داده و کودکان و نوجوانان در خطر رشد نشانگان اضطراب قرار خواهند گرفت (اسپنس و دادز، ۱۹۹۷). بنابراین هر زمان که کودکان و نوجوانان مضطرب می‌شوند یا با موقعیت‌‌های تهدیدکننده مواجه می‌شوند، احساس خودکارآمدی پایین فعال خواهد شد که باعث می‌‌‌شود آنها نتوانند از راهبردهای مقابله‌ای مناسبی برای برخورد با موقعیت‌‌های تهدیدکننده استفاده نمایند در نتیجه در چرخه معیوبی گرفتار می‌شوند که باعث تداوم اضطراب در آنان می‌گردد.
فرضیه سوم: بین جو روانی- اجتماعی کلاس و خودکارآمدی تحصیلی رابطه وجود دارد.
همانطور که در فصل چهارم پژوهش ملاحظه گردید، بعد اصطکاک و بعد رقابت با خودکارآمدی تحصیلی همبستگی منفی و معنیداری نشان داد. بدین ترتیب که با افزایش میزان اصطکاک و رقابت خودکارآمدی تحصیلی کاهش پیدا میکند. همچنین بعد انسجام همبستگی مثبت و معنیداری با خودکارآمدی تحصیلی نشان میدهد یعنی با افزایش انسجام و همبستگی بین دانشآموزان خودکارآمدی تحصیلی نیز افزایش پیدا میکند. و همانطور که ملاحظه گردید بعد انضیاط نیز با خودکارآمدی تحصیلی همبستگی نشان داد.
این نتایج با یافته های هایرتل، والبرگ و هایرتل (۱۹۸۱)، هندرسون، فیشر و فرایز (۱۹۹۵)، فرایزر ( ۱۹۹۴)، ارس و همکاران (۲۰۱۰)، ماتزا، رویکی ، دیویدسون و استوارت (۲۰۰۳) و راندال، توماس و ماتیوس (۲۰۰۱) همخوانی دارد.
کولز و همکاران (۲۰۰۱) در یک مطالعه نشان دادند که افراد مضطرب اجتماعی، در ابعاد مختلف زندگی خود مانند موقعیت های شغلی و تحصیلی دچار مشکل هستند و در اثر این تجربه ناخوشایند رضایت لازم و کافی از زندگی اجتماعی خود ندارند. همچنین آمرینگن، مانکینی، فاروولدن (۲۰۰۳) نشان دادند که اضطراب اجتماعی با افزایش ترک تحصیل ارتباط دارد.
ماتزا، رویکی ، دیویدسون و استوارت (۲۰۰۳) هماهنگی ضعیف با اجتماع را یکی از پیامدهای اضطراب اجتماعی می دانند. ارس و همکاران (۲۰۱۰) بیان کردند که اضطراب اجتماعی در کودکی و نوجوانی با مشکلاتی در ابعاد شناختی و عاطفی در سازگاری اجتماعی همراه است. تعداد زیادی از نوجوانان مضطرب اجتماعی مشکلات سازگاری را در زندگی تحصیلی خود تجربه می کنند که شامل عدم پیشرفت تحصیلی در مدرسه، مشکلات مربوط به روابط با همسالان و اختلالات خلقی می شوند ( به نقل از بیدل و ترنر، ۲۰۰۷ ).
فرضیه چهارم پژوهش: جو روانی- اجتماعی کلاس پیش‌بینیکننده خودکارآمدی تحصیلی دانش‌آموزان دوره دبیرستان میباشد.
در بررسی فرضیه فوق باید ذکر کرد که به دلیل این که متغیر جو روانی- اجتماعی کلاس فاقد یک نمره کلی بود، به بررسی نقش هر یک از ابعاد آن برای پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی پرداخته شد که از بین مؤلفه های جو روانی - اجتماعی، مؤلفه اصطکاک پیشبینیکننده خودکارآمدی تحصیلی بود. در توجیه این یافته میتوان گفت که در کلاسی که اعضای آن با هم روابط دوستانهای ندارند میل به برقراری تعاملات اجتماعی در دانش آموزران کاهش می یابد و هر یک از آ نها سعی می کنند راه خود را از بقیه جدا کرده و به تنهایی و بدون یاری خواستن از دیگران به انجام تکالیف برای رسیدن به اهدافش اهتمام ورزد. بعضی از دانش آموزان برای رسیدن به اهداف خود دارای نوعی جهت گیری هستند که آنها را در جهت نشان دادن توانایی ها یشان به دیگران سوق می دهد (دویک و لیجت، ۱۹۸۸ ). تحقق اهداف تعیین شده برای این گونه دانشآموزان، این احساس را تداعی میکند که ایشان در اثر باور داشتن خود و با بهره گرفتن از استعداد و توانایی های موجودشان به موفقیت دست پیدا کردهاند.
همچنین نتایج نشان داد که بعد رقابت به صورت منفی و معنادار خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی می‌کند. در توجیه این یافته میتوان گفت زمانی که در میان دانش آموزان یک کلاس برای رسیدن به اهدافشان رقابت وجود داشته باشد، تنها تعداد معدودی به موفقیت دست یافته و بقیه شکست می خورند و در این میان دانش آموزان توانمند به دلیل شکست در تکالیف خود دچار احساس سرخوردگی و خودکارآمدی پایین میشوند (کرامتی، ۱۳۸۰).
همچنین یافتهها نشان دادند که مؤلفه انضباط در جو روانی اجتماعی کلاس می تواند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کند. قطعاً، توانایی برنامه ریزی و به کارگیری راهبردهای مؤثر و سازنده و همچنین داشتن نظم و انضباط در کارهای مربوط به تحصیل برای دانش آموزان، اثرات مفید و خوشایندی را به دنبال خواهد داشت، که از جمله آن ها می توان به توجه خاص معلم به دانش آموزان و پیشرفت آنها در تحصیل اشاره کرد، که نقش بسیار سازنده و اثرگذار ی در تقویت خودکارآمدی دانش آموزان دارد. چنانچه کریم زاده و محسنی (۱۳۸۵) اهمیت دادن آموزگاران به موفقیت دانش آموزان را از جمله عوامل مهم مربوط به بافت تحصیلی در افزایش خودکارآمدی محسوب می کنند که می تواند در صورت تداوم نقش مهم و برجسته ای در حفظ و تداوم خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در جنبه های متعدد داشته باشد.
تحلیلهای آماری بیانگر این هستند که بعد انضباط پیشبینیکننده مثبت و معنادار خودکارآمدی تحصیلی است. هنگامی که دانش آموزان در موقعیت انجام تکلیف قرار میگیرند و سعی می کنند تکلیف را به موقع به اتمام برسانند، بازخوردهای لذت بخشی را از جانب معلم و همسالان دریافت می کنند و احساسات مطلوبی را تجربه خواهند کرد. مرتضوی (۱۳۸۳) بیان می کند کسب حمایت دانش آموز از سوی معلم و همسالان و همکلاسی ها موجب افزایش خودکارآمدی در آن ها می شود. کوپر و لیندسی، نای و گریت هاوس (۱۹۹۸) در یک مطالعه به این نتیجه دست یافتند که دانش آموزانی که تکلیف بهتر و بیشتری انجام می دهند نمرات بالاتری کسب میکنند.
در توجیه این یافته همچنین می توان به پژوهش هیمبرگ و بارلو (۱۹۹۱) اشاره کرد، که معتقدند احتمالاً آن چیزی که بیشترین تأثیر را بر اضطراب افراد اعمال می کند کمبود مهارت های لازم برای برقراری ارتباط نیست، بلکه انتظارات و پیشگویی های منفی راجع به عملکردشان می باشد. زیرا زمانی که در موقعیت ارائه مطالب قرار می گیرند بیشتر از این که به توانمندی ها و یا ضعف های خود بیندیشند به چگونگی تفکر و قضاوت دیگران در مورد عملکردشان فکر می کنند. بنابراین در صورت شکست در تکلیف مورد نظر، دیگران را بیشتر مقصر می دانند، تا این که ناتوان بودن و نداشتن استعداد کافی را دلیل شکست خود بیان کنند.
تجربه میزانی از اضطراب هنگام قرار گرفتن در یک موقعیت جدید امری است که برای تعداد زیادی از انسان ها اتفاق می افتد و در مواقعی نیز اثربخش می باشد و حتی به نظر می رسد افراد سعی می کنند انگیختگی خود را در این سطح حفظ کنند. چنان چه بر اساس قانون یرکز- دادسون (۱۹۰۸) رفتار تحت شرایطی که انگیختگی شخص در حد متوسط باشد تقریباً مطلوب است.
به طور کلی و با توجه به یافته های مربوط به بررسی اثر ترکیبی اضطراب اجتماعی و جو روانی- اجتماعی کلاس در پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی میتوان بیان کرد، که جو روانی-اجتماعی کلاس نقش مهمتری در پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی دارند. با در نظر داشتن این یافتهها، توجه به جو حاکم بر کلاس و نوع روابط موجود بین دانش آموزان، از ضروریات امر تعلیم و تربیت محسوب میشود که باید مورد توجه ویژه معلمان قرار گیرد.
همچنین، معلمان میتوانند این نکته مهم را مد نظر قرار دهند که وجود مشکلاتی مانند اضطراب اجتماعی در بعضی از دانش آموزان، دلیل بر ناتوان بودن آنها در تحقق استعدادها و توانمندی هایشان نیست و چه بسا این دانش آموزان اگر در یک جو مناسب و مطلوب آموزشی قرار بگیرند، مانند دیگر همسالان خود و حتی بیشتر از آنها از داشتههایشان در جهت پیشرفت و رشد خود استفاده کنند.
محدودیت‌های پژوهش
هر تحقیقی از ابتدای امر یعنی انتخاب موضوع تا مراحل اجرا، و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری دارای محدودیتهایی است. بیان محدودیتها در پژوهش به محققانی که قصد تحقیق در زمنیه ها ی مختلف را دارند، کمک می کند تا به دیدی باز و آگاهی از موانع، کمبودها و محدودیتهای تحقیق به امر پژوهش در زمینه های مشابه بپردازند. این تحقیق نیز دارای موانع و محدودیتهایی است که در ذیل به آنها اشاره می کنیم.
الف) محدودیت‌های خارج از کنترل محقق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ب.ظ ]




ای خوانده کتاب زند و پازند                زین خواندن زند تا کی و چند        (همان :23)
دل پر ز فضول و زند بر لب                  زردشت چنین نوشت در زند؟            (همان)
از فعل منافقی و بی باک            وز قول حکیمی و خردمند       ( ناصرخسرو،1384: 23)
از فعل به فضل شو بیفزای                وز قول رو اند کی فرو بند          (همان)
پندم چه دهی؟ نخست خود را        محکم کمری زپند بر بند                         ( همان)
چون خود نکنی چنانکه گویی             پند تو دروغ بود و ترفند                  (همان)
3-2-1.  ترسایان که از بی خبری و بی خردی خویش مسیح را پسر خدای خواندند:
ترسا پسر خدای گفت او را                 از بی خردیّ خویش و نادانی          (همان :58)
زیرا که  خبر نبود ترسا را                   از قدر بلند نفس انسانی                  (همان)
3-2.  مکاتب غیرآسمانی:
3-2-1.   هندو:
سوی من جاهلست ار چه حکیم است      به نزد عامه، هندوی برهمن            (همان:399)
نیابد فضل و مزد روزه داران                    برهمن، گرچه چون روزه ست لکهن    (همان)
3-2-2.    مانویان:
آنچه زیر روز و شب باشد نباشد یک نهاد
راه از اینجا گم شده است، ای عاقلان برمانوی        (همان:345)
3-2-3.   دهریان که عالم را قدیم می دانند و به معاد اعتقادی ندارند:
عالم قدیم نیست سوی دانا             مشنو محال دهری شیدا را               (همان:167)
چندین هزار بوی و مزه و صورت               بر دهریان بس است گواما را            (همان)
بنگر به چشم خاطر و چشم سر               ترکیب خویش و گنبد گردا را           (همان)
بررس که کردگار چرا کرده است                  این گنبد مدّور خضرا را                (همان)
ویران همی ز بهر چه خواهد کرد                باز این بزرگ صُنع مهیا را              (همان)
4.حاجیان
حاجیانی را ناصرخسرو نکوهش نموده است که در زیارت خود نیت خالص ندارند. در حقیقت همان دین فروشانی هستند که حج را هم برای نام و وسیله ای برای رفتن به بهشت و بهره مندی از نعمات آن می خواهند. چنین حاجیانی بدون اینکه به اصل موضوع و مقوله ی معنوی حج پی ببرند فقط محنت بادیه را به جان خریده اند و زائران سنگ و خاکند تا جان جان:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ره مکه همی خواهی بریدن      که بازادّی و با مال و جهازی     (ناصرخسر،1384 :427)
مگر کاندر بهشت آئی به حیلت               بدین اندوه تن را چون گدازی؟          (همان)
گر این فاسد گمانت راست بودی           بهشتی کس نبودی جز حجازی            (همان)
ای شسته سرو روی به آب زمزم         حج کرده چو مردان و گشته بی غم    (همان :277)
کم بیشک پیمانه و ترازوی              هرگز نشود پاک ز آب زمزم                   (همان)
از سیمِ طراری مشو به مکه          مامیز چنین زهر و شهد برهم               (همان:278)

    1. خلفای بنی عباس

از دیدگاه ناصرخسرو، همه ی بدبختی های امت اسلام از آنهاست. اینان دجال صفتانی هستند که به ناحق برجایگاه پیامبر (ص) تکیه زده اند و این دیوسیرتان مایه ی انحراف دین و گمراهی مردم می باشند و کارشان نام فروشی و دنیا طلبی است و دین را دست آویزی برای قدرت دنیوی خود قرار داده اند. این خلفا، دشمنان اصلی ناصر خسرو و مکتب باطنی اویند زیرا طریق وی  بزرگ ترین مانعی در مقابل قدرت و حکومت آنها بود. بنابراین ناصرخسرودر دیوان خویش به طریق قیاسات منطقی اثبات می کندکه؛
5-1- خلفای بنی عباس در ادعای خلافت رسول الله(ص) دروغگویی بیش نیستند :
دعوی همی کنند که نبی را خلیفتم     در خلق، این شگفت حدیثی است بو العجب
( همان : 209)
زیرا که دین سرای رسول است و ملک او    کس ملک کس نبرد در اسلام بی نسب    (همان)
5-2.   سلسله ی بنی عباس که خرافاتشان را به نام دین ، در راستای استمرار قدرت و دولت خود  به خورد مردم داده اند؛ در این ساختار،تنها خودشان مقصّر نیستند؛ بلکه به نظر ناصرخسرو اساس این بدبحتی ها از آن مرد خراسانی است که این سلسله به دست او پایه گذاری شد : زیشان جز از محال و خرافات کی شنود     آدینه ها و عید نه شعبان و نه ر جب      ( همان :209)
هر زمان بتّر شود حال رمه      چون بوَدش از گرسنه گرگان رُعات      ( همان:325 )
گر بخواهد ایزد از عباسیان         کشتگان آل احمد را دیات             (همان)
وای بومسلم که مر سفاح را            او برون آورد ازآن بی درکلات             (همان)
5-3.    از دیدگاه ناصرخسرو خلفای عباسی عامل انحراف دین اند . زیرا نه تنها هیچ پاسخی برای حل مسائل دینی ندارند؛بلکه درماندگی شان را نیز با توصل ابزاری به نام پیامبر (ص)توجیه وحکمت جویان دینی را به رافضی و قرمطی متهم می کنند .
به چپ وراست شدست از ره دین آنکه جهان        بر درّاعه اش به چپ وراست به زربست طراز
(ناصرخسرو ، 1384: 113)
وربپرسش یکی مشکل گویدت به خشم   سخن رافضیانست که آوردی باز (همان:114)
به سئوال تو چو درماند گوید به نشاط      « برپیمبر صلواتی خوش خواهم به آواز »
(همان)
صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو       نیست آگاه هنوز ای پسرم نرخ پیاز  (همان)
5-4.   بر مکتب بو حنیفه پای می فشارند و غیر آن را حق نمی دانند:
جمله مقرّند این خران که خداوند     از پس احمد پیمبری نفرستاد    (همان:  302)
وانگه اگر تو به بوحنیفه نگروی          بر فلک مه برند لعنت و فریاد           (همان)
دست نگیرد ز بو حنیفه رسولت           طرفه تر این سخن ز طرفۀبغداد       (همان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:40:00 ب.ظ ]




دو سیستم عمده دیگر نیز وجود دارد: یکی سیستم ” شهردار– شورای شهر ” . مردم شهر شهردار را جداگانه و اعضای شورای شهر را نیز جداگانه انتخاب می نمایند و شهردار ضمناً ریاست شورای شهر را هم دارا می باشد و لزوماً دارای تخصص نیست .
نوع دیگر سیستم شورایی مطلق است که اعضای شورا هر کدام مسئول قسمتی از کارهای شهرداری بوده ضمناً با یکدیگر جلسات مشورتی دارند و درباره کلیه امور تصمیم گیری جمعی دارند. (سعیدنیا، ۱۳۷۹، ص،۱۴۹)
۲-۳-جایگاه محوری شهرداری ­ها در نظام مدیریت شهری
بدیهی است مدیریت شهری «سازمان گسترده متشکل از عناصر و اجزاء رسمی و غیررسمی مؤثر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی حیات‏ شهر با هدف اداره، هدایت، کنترل و توسعه پایدار شهری است» (رجب صلاحی­، ،۱۳۷۹ص،۵۵)، که از انواع سیستم‏های باز و پیچیده انسانی و اجتماعی تلقی می­ شود و با عناصر و روابط متنوع و متعددی روبرو است؛ بنابراین مدیریت شهری بایستی تمام نظام شهری اعم از فضای کالبدی، فعالیت­ها‏، روابط و عملکرد آنها را تحت پوشش قرار دهد. این نظام دارای ماهیت سازمانی چندسطحی (­سیاست‌گذاری، برنامه‏ ریزی و اجراء) است که در هر بخش آن می­توان جایگاه مشارکت شهروندان را ملاحظه کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه مدیریت شهری با ارکان و مؤلفه‌های متعدد، در جهت کسب توانایی برای هدایت، کنترل و توسعه پایدار شهرهاست. در این ساختار، شهرداری دارای جایگاه ویژه­ای است که مروری تاریخی بر آن ضروری به نظر می‌رسد.
نقش و جایگاه محوری شهرداری ­ها در نظام مدیریت شهری، با اتخاذ دو رویکرد «مدیریت مشارکتی» و رویکرد «توسعه نوین» مطرح شده است. در رویکرد نخست؛ مدیریت، فرآیندی است که در آن عموم مردم تحت تأثیر ساختارهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی، در فعالیت‌های مدیریت شهری از گردآوری اطلاعات و شناخت وضعیت موجود گرفته تا انتخاب راه‌حل بهینه و اجرا و ارزیابی آن دخالت دارند (اوکلی،۱۳۷۰،ص۱۲۹)
در رویکرد دوم؛ تغییر نگرش نسبت به بخش دولتی و خصوصی در فرایند توسعه جامعه مورد تأکید است. نگرش توسعه نوین، نقش اصلی دولت را در افزایش توان بخش خصوصی و نهادهای مردمی (غیررسمی) و نیز ایجاد تسهیلات برای فعالیت گسترده آنها در بخش­های مختلف جامعه می‏داند. در این زمینه دولت از طریق وضع قوانین و مقررات و ایجاد چارچوب نهادی و مالی لازم برای توانمندسازی بخش خصوصی و نهادهای مردمی، زمینه نوآوری و خلاقیت را فراهم می‏آورد (اردشیری، ،۱۳۷۹،ص،۴۵)
براساس تجربه تاریخی و ماهیت کار شهرداری ­ها، شهرداری همانند یک شرکت یا سازمان تعاونی است که مردم یک شهر عموماً سهامداران قهری آن هستند. در واقع سهامداران از میان خود عده‏ای را به عنوان نماینده در شورای شهر (همانند هیأت مدیره شرکت تعاونی) انتخاب می­ کنند و اداره امور شهر را به آنها می‏سپارند. از آنجا که نمایندگان مذکور، اطلاعات لازم و کافی را برای اداره شهر و درک مسائل پیچیده آن ندارند و فقط به علت اینکه طرف اعتماد مردم شهر بوده انتخاب شده‏اند، بنابراین شخصی را که صلاحیت علمی، عملی و اخلاقی کافی برای مدیریت شهر داشته باشد، به عنوان شهردار انتخاب و اداره امور شهر را به عهده او می‏گذارند و خود بر کار او نظارت می‏کنند. در واقع، مردم شهر دارای یک سلسله نیازهای مشترکی هستند که به تنهایی قادر به تأمین آنها نیستند و اگر هم قادر باشند که بعضی از آنها را به صورت انفرادی و بدون مشارکت دیگران تأمین نمایند، حداقل اشکال آن، سنگینی هزینه­ها است که از عهده­ هر کسی ساخته نیست و حتی ممکن است مرغوبیت و مطلوبیت کافی نیز نداشته باشد؛ بنابراین برای اینکه مردم قادر باشند کلیه این مزایا را با هزینه کم برای خود فراهم سازند، اقدام به تشکیل سازمانی به نام شهرداری می‏ نمایند (هاشمی،۱۳۷۱،ص،۶۷)
شهرداری ­ها را می‏توان نوع کاملی از سازمان‌های محلی دانست که هسته مرکزی مدیریت شهری را تشکیل ‏داده و وظیفه هدایت، نظارت و جلب مشارکت سایر عوامل مؤثر بر مدیریت شهری را بر عهده دارند. در یک بررسی عمیق­تر ملاحظه می­ شود که نوع سیستم مدیریت شهری در دنیا به نظام حاکمیت شهری آنها بستگی دارد. بر این اساس با توجه جایگاه شهرداری ­ها در نظام مدیریت شهری، می­توان سه نوع نظام مدیریت شهری در جهان را تشخیص داد که کشورها برای اداره امور شهرهای خود برگزیده‏اند:
۱ـ نظام غیرمتمرکز؛ در سیستم­های فدرالی نظیر کشورهای ایالات متحده، آلمان و هند،
۲ـ نظام غیرمتمرکز؛ در سیستم­های متمرکز یا بریتانیایی نظیر کشورهای اسکاندیناوی، انگلیس، استرالیا، کانادا و ژاپن،
۳ـ نظام نظارت فرانسوی یا سیستم ناپلئونی فرانسه؛ در بخش وسیعی از جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه آسیایی و آمریکای لاتین.
۲-۳-۱-مدیریت مشارکتی:
نظام مدیریت شهری مانند دیگر نهادها در تبادل و تعامل با جامعه و شهروندان معنا پیدا می کند. یک بعد مسأله تصمیمات، قوانین و سیاست های شهرداری و بعد دیگر انتظارات و خواسته ها و نهایتاً حمایت و مشارکت فعالانه شهروندان است. از دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد، کارشناسان مدیریت شهری متوجه این موضوع شدند که طرح ها و برنامه های شهری تنها زمانی موفقیت آمیز خواهند بود که متناسب با نیازها و خواسته های اقشار، طبقات و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوع جامعه تدوین و تبیین گردند.
نتایج تحقیقات وسیع و گسترده جامعه شناختی دال بر این امر است که برنامه ریزی های شهری تمرکزگرا دیگر قادر به حل مسائل پیچیده تر و گسترده تر کلان شهرها نیستند. بر این مبنا شاهد گرایش هرچه بیشتر مدیریت شهری و اندیشمندان جامعه شناسی شهری به برنامه ریزی محلی، مشارکتی و از پایین به بالا در قیاس با نوع سنتی برنامه ریزی دستوری و از بالا به پایین هستیم. تمرکززدایی و محله گرایی در واقع واگذاری امور محله ای به مردم همان محله است. ایجاد واحدهای محله ای موجب ارتقا و کارآمدی نظام مدیریت شهری و تسهیل در اداره امور شهر و صرفه جویی های وسیع اقتصادی در درازمدت خواهد شد.
اگر باب مشارکت فعال بسته باشد و شهروند به شهرنشین تنزل پیدا کند، نه تنها شاهد رشد و تعالی شخصیت مردم، بسط و استخراج توانایی های افراد، تقویت هویت شهری و احساس تعلق به شهر، تقویت حس اعتماد و همکاری میان اهالی شهر و شهرداری ها نیستیم، بلکه دارای کمترین میزان کارکرد و بهره وری در نظام مدیریت شهری نیز خواهیم بود.
مشارکت شهروندان در جامعه شهری حامل نتایج بس گرانبها و متقابلی برای حکومت محلی و شهروندان خواهد بود. رویارویی با مسائل و مشکلاتی که ابرشهرهای جهان با آن دست به گریبان هستند مانند انفجار جمعیت، حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی، نابسامانی وضعیت ترافیک، آلودگی محیط زیست، سیل مهاجران روستایی به شهر و مسائل بسیار دیگر که با تسریع فرایند شهرنشینی، رشد سریع ارتباطات، اطلاعات و فن آوری، جهانی شدن اقتصاد و بازارهای کار و سرمایه و…، دائماً در حال گسترش و پیچیدگی بیشتر هستند، تنها با بهره گیری درست و بهینه از توان ها، استعدادها و ظرفیت های بالقوه و وسیع موجود در شهروندان و منابع شهری در حوزه های گوناگون و در قالب طرح ها و برنامه های مشارکتی قابل حل هستند.
تجارب دهه های اخیر بسیاری از کشورهای توسعه یافته و برخی از کشورهای در حال توسعه در ساماندهی مدیریت شهری، حاکی از آن است که با پرداختن به توسعه پایدار شهر در سطوح خرد و کلان و از منظر جامعه شناختی، الگوی مناسب برای برون رفت از این چالش ها همانا الگوی مدیریت درونزای محله ای است. در این الگو درباره کوچک ترین و همگون ترین واحد شهر، یعنی محله، بررسی، سیاستگذاری، مدیریت و برنامه ریزی انجام می شود. در این دیدگاه کوچک ترین و همگن ترین واحد شهر یعنی محله، مبنا قرار می گیرد. امتداد منطقی این نگاه منجر به شکل گیری مدیریت از پایین به بالا و توأمان با مشارکت فعال شهروندان، توسعه منابع انسانی، تمرکززدایی، ایجاد ظرفیت های نهادی، تعاملات اصولی، تقویت اجتماعات محلی و نهایتاً ارتقای میزان مشارکت، شعور و آگاهی جمعی شهروندان خواهد شد.
مشارکت شهروندان در جامعه شهری حامل پیامدهای مثبت و دوطرفه برای شهروندان و دولت های محلی و شهری است؛ از جمله بسط توانایی های افراد، حل مشکلات شهری از طریق مشارکت، تقویت احساس اطمینان و اعتماد بین شهروندان و شهرداری ها و نهایتاً شکل گیری و تقویت هویت شهری و احساس تعلق به شهر. در تهران قدیم، محله های شهر نقش عمده ای در سامان بخشی و سازماندهی امور شهری ایفا می کردند. هر محله ویژگی های خاص خودش را داشت و به آن ویژگی ها شاخص بود. هر محله تهران تقریباً دارای کارکردهای خاص خود بود و به گونه ای به ارائه خدمات و تولید کالاهای مختص به خود می پرداخت. به این ترتیب بود که اهالی محله در نوعی احساس تعلق و هویت محله ای، مشترک بودند؛ به نحوی که هر شهروند بیشتر به نام محله ای که در آن ساکن بود شناخته می شد. البته با ورود به دوران گذار و تحولات سریع آن، این حالت نیز به مرور از دست رفت و مناسبات مزبور به هم ریخت.
در گذشته مردم در اکثر مسائل مربوط به محله همانند آبادانی محله، ایجاد امنیت در محله، دستگیری از مستمندان و… مشارکت داشتند، ولی رفته رفته این نقش مردم کم رنگ شد، شهروندان با شهر بیگانه شدند و محله ها هویت خاص خودشان را از دست دادند. در چنین وضعی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس می کنند و شهرداری ها موظف به اداره امور شهر به تنهایی و خالی از مشارکت مردم می شوند و نهایتاً محلات و شهر وضع ناپایدار پیدا می کنند انتظارات و توقعات مردم روزبه روز از شهرداری بالاتر رفته و شهرداری نیز از مردم سلب مسئولیت می کند. نتیجتاً هرچه مشکلات شهرداری بیشتر می شود، انتظارات و توقعات یک طرفه مردم نیز افزایش خواهد یافت و به این ترتیب شهرداری از شهروندان جدا خواهد افتاد و سوءظن و بدگمانی جای احساس محبت و یکدلی را خواهد گرفت.
مشارکت شهروندان نقش محوری در پایداری محلات شهری دارد و البته این مشارکت پایان و حد و سقفی ندارد و می تواند روزبه روز در یک جامعه تعمیق یابد.
سطوح مختلف مشارکت شهروندی را به صورت زیر می توان دسته بندی کرد: ۱- عدم مشارکت ۲- مساوات طلبی نمایشی ۳- قدرت شهروندی
اما سؤال اینجاست که مردم چه زمانی بیشتر مشارکت خواهند کرد؟ هرچه شهرداری ها زمینه را برای حضور مؤثر و مشارکت فعال مردم آماده تر کنند و حقوق شهروندی آنان را بیشتر رعایت کنند، آنگاه مردم نیز متقابلاً احساس تعلق بیشتری به شهر نشان خواهند داد. مردم زمانی تمایل به مشارکت فعال خواهند داشت که دارای حقوق شهروندی و قدرت عمل کافی و وافی باشند.در این صورت است که آنان نیز به طور فعال به وظایف خود که همان رعایت قانون، ضوابط و مقررات است اهتمام خواهند ورزید و در چارچوب حقوق و وظایف خود مشارکت خواهند کرد. پس مشارکت معلول است نه علت. از جمله عوامل مؤثر در میزان مشارکت شهروندان، گسترش ارتباطات شهروندی و افزایش آگاهی های عمومی به ویژه در حوزه شهروندی است که با موضوع آموزش شهروندی ارتباط تنگاتنگی دارد.برای حرکت به سوی شهری شهروندمدار و نه زورمدار، نظام مدیریت شهری معتبر، استقرار مردم سالاری و خواست مردم؛ تمرکززدایی و محله گرایی در قالب انواع سازمان ها و تشکل ها و تحقق فرهنگ شهروندی، اجتناب ناپذیر است.مشارکت های مردمی هنگامی می تواند در فرایند توسعه پایدار مؤثر و کارا باشد که به صورت هدفدار، آگاهانه و داوطلبانه در قالب همین سازمان ها و تشکل های دولتی و غیردولتی تعیّن پیدا کند. مشارکت اشکال متنوع و مختلفی دارد که انجمن های شورایاری در محلات، محوری ترین نوع مشارکت در اداره امور شهرها محسوب می شوند.(پوراحمد،۱۳۹۳،ص،۸۸)
۲-۴- مشارکت:
امروزه مشارکت در اجتماع محلی عامل مهم و موثری در مدیریت شهری محسوب می­ شود که در کشور ما به علت وجود نظام برنامه­ریز متمرکز از بالا به پایین همواره مشارکت اجتماعی در حاشیه و یا به شکل صوری به اجرا در می آید. همین امر موجب شده است که حوزه عمومی (جز در مواردی) دچار ضعف باشد به بیان دیگر، دولت، اکثر حوزه ها را متعلق به خود دانسته و تصدی­گری و اجرای ملزومات آن را بر عهده داشته است که این امر باعث مشارکت شهروندان به شکل صوری و حداکثر مشورتی می­باشد و از سوی دیگر شهروندان نیز همواره دولت (به صورت عام) را مسئول و مجری بسیاری از وظایف و امور اجتماعی می­دانند
از آرمان­های اصلی توسعه انسانی، توانمندسازی مردم است تا کارگزار در دگرگونی زندگی شخصی و اجتماعی­شان شوند. همانگونه که آمارتیاسن می­گوید، در اقدامات توسعه، مردم باید دیده شوند. فرصت مشارکتی داده شود که بطور فعال به سرنوشتشان شکل دهند و نه آنکه صرفا دریافت کنندگان منفعل نتایج برنامه ­های هرچند ماهرانه توسعه باشند (صرافی، ۱۳۹۱،ص،۲۲)
برنامه­ ریزی برای مشارکت دادن، حضور آگاهانه، شهروندان در عرصه ­های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، رفاهی و محلی، یکی از مهم­ترین دغدغه­ها و ضرورت­های مدیران شهری است. در این میان نهادهای محلی مانند شوراها و شهرداریها به دلایل مختلف در شکل­ گیری و ساماندهی مشارکت مردم به ویژه در مقیاس محلات و نواحی نقش ارزشمندی دارند (ذاکری،۱۳۷۸،ص،۶۷)
در واقع حضور مردم برای حل مشکلات خود مردم امری لازم است در صورتی که مردم نخواهند یا نتوانند برای کمک به اداره امور شهر یا محله خود گام بردارند، احتمال اینکه مدیریت شهری نتواند مسائل حادی که شهر با آن روبروست را حل کند، بسیار است. از طرف دیگر اگر برنامه­ ریزان و مدیران امر شهری خواهان اجرا و تحقق برنامه ­های خود هستند باید آنها را با محیط اجتماعی خود هماهنگ سازند و چنین امری تنها با مشارکت مردم به دلیل شناخت ژرف آنها از نیازها، خواسته ­ها و محیط اجتماعی خود امکان پذیر است (علوی تبار، ۱۳۸۷،ص،۱۲) در تهران، در سال­های اخیر با اهتمام مدیریت شهری و همکاری و تعامل نهادها و ساز­مان­های زیربط، در قالب تشکیل و حمایت از فعالیت­های شورایاری­های محلات، اقدامات بسیار خوبی در زمینه استفاده از ظرفیت مشارکت و همکاری شهروندان و توجه به اولویت­ها و نیازهای محلی صورت گرفته است و فعالیت­های دیگری نیز در این جهت به منظور اجرایی کردن رویکرد محله محوری در حال انجام است. یکی از جنبه­ های مهم نظریه حکمروایی خوب شهری، همان بعد مشارکت است چرا که اصل و بنیان نظریه مذکور بر حکومت مردمی استوار است یعنی حکومتی که در آن مردم اداره امور را بر عهده دارند ( Dekker & Kempen،۲۰۰۰،ص،۱۳۳)
شهرگرائی و شهرنشینی همراه با رشد فزاینده مسائل انسانی و اجتماعی، از پدیده ­های عمومی و رایج کشورهای درحال توسعه است. جوامعی که از یک طرف فرایند گذار از اقتصاد معیشتی و روستائی به اقتصاد نوین و شهری و از طرف دیگر نرخ بی سابقه مهاجرت­های شهری و هجوم اکولوژیکی را تجربه می­نمایند، چنین دوران را با تنوعی از مسایل و معضلات انسانی، اجتماعی و کالبدی سپری می­ کنند که مبین ناکارآمدی سیاست­ها و شرایط ساختاری در ابعاد ملی و منطقه­ای است. تا حد زیادی رشد مادرشهرها و کلانشهرهای ایران محصول سیاست­های تمرکزگرا و بهم خوردگی تعادل­های اقتصادی، اجتماعی و مهاجرت نیروهای انسانی فراوان به سمت شهرها و بخصوص شهرهای بزرگ است. و لذا با توجه به رشد لجام گسیخته جمعیت انسانی و محدودیتهای منابع شهری، بسیاری از مسایل و مشکلات شهری از قبیل مسکن، حمل و نقل، آلودگی، مهاجرت، آسیب­های اجتماعی و حاشیه­نشینی به طرز بی رویه­ای رشد یابد و بعضاً شاهد واژگونی منابع و خدمات شهری باشیم، بطوریکه تا حد زیادی دایره و عرصه عمل خدمات رسانی، برنامه ریزی و تصمیم گیری و تلاش در جهت حل مسایل شهری را بسیار محدود و تنگ نموده است. از این­رو مشارکت شهروندان در مدیریت شهرها و محل سکونت خود به عنوان یکی از مسایل شهرها ضروری می باشد
در نظریه­ های سنتی برنامه­ ریزی (رویکرد سیستمی و مارکس گرایی) جایگاهی برای مشارکت شهروندان در نظر گرفته نشده و به مشارکت گروه ­های مردمی اعتباری قائل نشده است. اما در نظریه­ های جدید برنامه­ ریزی (وکالتی و مشارکتی) بحث مشارکت شهروندان مطرح می­ شود و هر کدام از این مکاتب به نحوی مشارکت شهروندان را مدنظر قرار می­ دهند.
۲-۴-۱-نظریه وکالتیبرنامه­ ریزی وکالتی اصطلاحی بود که نخستین بار پال دیویدف در مقاله­ای در مجله انجمن برنامه­ ریزان آمریکا به کار برد. دیویدف اعتقاد داشت که یکی از شیوه ­های عملی که تاکنون به عنوان مانع مشارکت همه جانبه شهروندان در تهیه طرحهای شهری عمل کرده است، اندیشه برنامه واحد بوده است و متولی تهیه آن هم اداره برنامه­ ریزی دولتی است (ذاکری، ۱۳۸۹ ،ص،۴۴) دیویدف در مقاله خود پیشنهاد می­ کند که گروه ­های مختلف اجتماعی اجازه داشته باشند که طرح­ها و برنامه ­های رقیب برای توسعه شهر، منطقه، یا محله پیشنهاد کنند. این طرح­ها می­توانند با هم رقابت کنند و از میان آنها بهترین طرح یا برنامه برای توسعه انتخاب شود. با پذیرش کثرت گرایی در برنامه­ ریزی، واژه وکالتی معنا پیدا می­ کند، زیرا برنامه­ریز به عنوان یک متخصص نقش وکیل اجتماعات شهری یا روستایی، گروه ­های شغلی، قومی و نژادی، شهرها، منطقه­ها یا حتی کشورها را برعهده بگیرند. نظریه وکالتی پیشگام نظریه ­هایی بود که بر اساس مفهوم مشارکت ساخته شدند و یک دهه پیش از رواج این نظریه ­ها حدقل در عرصه برنامه­ ریزی شهری کوشیدند تا به نقد برنامه­ ریزی سنتی بسنده نکنند و راهکارهایی برای نوعی برنامه­ ریزی کثرت­گرا و مردم محور پیش آورند.در پایان لازم به یادآوری است که بر این دیدگاه نظری انتقاداتی وارد شده است (اجلالی،۱۳۹۱ص، ۲۰۵)
۲-۴-۲-نظریه مشارکتیدر باب مفهوم مشارکت ادبیات گسترده­ای در دهه­های اخیر تولید شده است که تمامی آنها به ضرورت اتخاذ مکانیزم­ های انگیزشی در برنامه­ ریزی تاکید دارند که در تدوین بهینه اهداف و تحقق نتایج نهایی بسیار موثر است. مشارکت در اجتماع محلی بیانی جدید برای تعریف مفاهیم مرتبط بر حضور موثر اجتماعات محلی بود که به معنای دخالت مردم در ایجاد و مدیریت محیط زندگی خود تصور می­شد (همان، ۲۲۱). فرایند برنامه­ ریزی مشارکتی در جهت پایدار ساختن الگوی مشارکت باید دارای خصیصه­ های زیر باشد (رفیعیان، ۱۳۸۵،ص،۶۶)
منطقی باشد: بدین منظور که ابتدا اصل موضوع و مشکل به صورت عمیق شناخته شود، شیوه ­های مختلف مشارکت و راه حل­های مورد نظر تحلیل و بررسی گردد.
جامع باشد: بدین معنی که گروه ­های ذی­نفع شامل مردم محلی، گروه ­های داوطلب، بخش خصوصی یا عمومی به طور فعال در مشارکت شرکت کنند و خود را جزئی از فرایند برنامه­ ریزی و تصمیم ­گیری تلقی کنند.
شفاف باشد: اطلاعات باید در دسترس، تحقیق و قابل بازبینی، منابع قدرت و تاثیرگذاری قابل مشاهده و آماده فعالیت باشند.
موثر یاشد: تصمیماتی که در این فرایند اخذ می­گردد قابلیت اجرایی و تاثیرگذاری داشته باشند، بدین معنی که وظایف و مسئولیت ­ها شفاف و برنامه واقعی، عملی و قابل اجرا و مشارکت پذیر باشند.
استفاده از فرایند مشارکتی فقط یک آرمان زیبا نیست. بلکه می ­تواند سبب بهینه سازی فرایند و بهبود نتیجه طرح­ها گردد.
هورویتز (۱۹۷۵) اعتقاد داشت مردم می­باید در همه فرایندهای برنامه­ ریزی محله­ای از شروع مرحله آگاهی تا تحقق نتایج و اجرای برنامه­ ها حضور مستمر و تعریف شده­ای داشته باشند تا مسئولیت نتایج را نیز بتوانند برعهده بگیرند در مواردی نیز نهادهای محلی در اشتراک مسئولیت خود می­توانند مداخله نمایند (اجلالی، ۱۳۹۱ص، ۲۲۷)
۲-۴-۳-نظریه پایه برنامه ریزی مشارکتی
اهداف نظریه پایه مشارکتی ،حاکی از وجود آرمان­های قوی­ای به منظور اعمال فرایند­های برنامه ریزی مشارکتی محلی هستند. هرچند ممکن است به نظر آید بعضی از اهداف منظور شده غیر قابل دسترس یا بسیار آرمان­گرایانه­اند،لیکن هدف گیری این اصول به سمت کاهش تصدی­گری وظایف از حاکمیت مرکزی و تقویت الکوی توسعه مشارکتی است.در زیر به بعضی از عناصر اصلی در ساختار نظریه پایه مشارکتی اشاره می­ شود
۱- مشارکت گرو­های ذی­نفع :در صورتی که هدف اصلی نیل به توسعه پایدار در مقیاس محلی باشد لازم است که همه گرو­های ذینفع به صورت گسنرده و فعال در فرایند تصمیم سازی مشارکت نمایند.بنابرین ضروری­است مکانیسم­های که سبب مشارکت همه گرو­های ذی­نفع ،شامل بخش عمومی،خصوصی و اجتماعات محلی می­شوند،توسعه یابند .این مکانیسم ها باید قابلیت انطباق برای طرح ­های مختلف را دارا باشند.
۲- ارتقا,استقلال محلی :این اصل یکی از راهکار های اساسی به منظور نیل به اهداف پایداری در توسعه جاکمیت محلی است که از جمله حق انتخاب در رایطه با خدمات و امکانات و تسهیلات محلی و توسعه شبکه اجتماعات و … را شامل می­ شود.
۳- اصل ترکیب و پیوستگی:استقلال و خود­مختاری نهاد­­ های مشارکتت کننده نباید سبب جدایی آن­ها از فضاهای پیرامون و نظام کلان برنانه ریزی جامعه شود، بلکه در مقابل پیوستگی میان لایه های افقی و عمودی جامعه در این فرایند به منظور ایجاد و ارتقا, سر زندگی قدرمندی و بهبود مکانیسم­­های تحقق پذیری برنامه ها ضروری است.
تنوع و قابلیت انطباق :اصل تنوع در واقع توجه به درنظر داشتن مکانیسم ­های انطباق­پذیری در الگو های برنامه ریزی مشارکتی است. ضروری است نتایج حاصل از فرایند برنامه ریزی مشارمتی با شرایط مختلف و گرو­های مختلف اجتماعی اقتصادی قابلیت انطباق داشته باشد.(رفیعیان،۲۲ص،۱۳۱)
۲-۴-۴-ویژگی ها و مراتب مشارکت
اگرچه هر فرایند معین مشارکت فی نفسه موقعیتی محسوب نمیشود،ولی می­توان اذاعان داشت که ایجاد و نهادینه ساختن چنین جریانی ناکامی ­ها را یه حداقل خواهد رساند. چهار ویژگی اساسی مشارکت به شرح زیر می­باشد .
۱- مشارکت فی­نفسه سودمند و موثر است .
۲- مشارکت منبع شناخت و اطلاعات درباره شرایط محلی ،نیازها و نگرش هاست و بنابرین ،کارایی تصمیمات را بهبود می­بخشد. مشارکت رویکردی فراگیر و گثرتگراست که از طریق آن نیاز ­های پایه­ای انسان برآورده ­می­شوند.
۳- مشارکت وسیله دفاع از منافع گرو­های مردم و افراد و همچنین ابزاری برای تامین نیاز ­های آنها در سطوح مختلف است که اغلب در جریان تصمیم ­گیری نادیده انگاشته می­ شود یا به دلیل سلطه سازمان های متولی و نهاد­های بزرگ دولتی عموما به شکل تشریفاتی اتفاق می­افتد(اجلالی،۱۳۹۱،ص،۲۳)
۲-۴-۵-دیدگاه های نظری درباره مشارکت:
مشارکت از سه دیدگاه قابل بررسی است؛ نگرش فرد به مسئله مشارکت، نگرش گروه و نگرش کلان نگر یا کلی ( اجتماعی)
۱) از دیدگاه فرد: بدین معنی که مشارکت کننده چه چیزی را برای مشارکت در عمل ارائه می کند و شخصیت رفتار، احساسات و تجربیات او چه تاثیری در روند مشارکت دارد.
۲) از دیدگاه گروه: اثر متغیرهای ساختی بر عکس العمل گروه مشارکت کننده یا گروهی که فرد مشارکت کننده متعلق به آنهاست، مورد توجه قرار می گیرد.
۳) از دیدگاه اجتماعی: در این دیدگاه به مشارکت اقشار، سازمان ها و نهادهای اجتماعی پرداخته شده و نقش سازمان ها و نهادهای اجتماعی در کلیت ساختار و جامعه مورد بررسی قرار می گیرد.
۲-۴-۶-مصادیق مختلف مشارکت:
الف – مشارکت در زمینه سیاسی به صورت شرکت در انتخابات .
ب – مشارکت در زمینه اقتصادی به صورت فعالیت در بازار و افزایش درآمد
ج – مشارکت در زمینه اجتماعی به صورت استفاده از رسانه ها .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:39:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم