مهم ترین نکته ای که باعث تمایزاین دونوع قراردادمی شود ، موقت بودن تملیک درقرارداد تایم شراست چراکه در این قرارداد ، مالک ، عین رابرای مدت محدودی مثلا یک فصل به چندنفرمنتقل می کندواین ترتیب هرساله تکرارمی شود ، اماماهیت عقدبیع باتملیک موقت سازگارنیست.

لذاتحلیل قرارداد تایم شر ، تحت عنوان عقدبیع نادرست ‌و غیرقابل پذیرش است ‌و درواقع ، قرارداد تایم شر ، اساسا نوعی بیع مصطلح نیست ، بلکه نوعی توافق وقرارداد ویژه است که مفادآن انتقال مالکیت زمان بندی شده می‌باشد وبه همین دلیل ؛ غالب فقهاء ومحققینی که درباره تایم شرمورد سوال قرارگرفته اند ، آن را مصداق عقد بیع مصطلح ندانسته اند[۱۲۸].

به ‌عنوان نمونه یکی ازفقهای معاصر درپاسخ به سوالی درموردبیع خانه به چهارنفربرای چهارفصل سال اینگونه پاسخ گفته اند: « بیع باید قطعی بوده وزمان درآن دخالت نداشته باشد.»[۱۲۹]

ای از لغت بزرگواری مشتق

در بحر شکوه و پردلی مستغرق

منت بخلائق نهی آنسان که مگر

رزّاقی را اجاره کردی از حق

«واله هروی»

مبحث دوم: عقد اجاره

اجاره یکی ازمهمترین و رایج ترین عقود تملیکی است وباتوجه به اهمیت ونقشی که درروابط اجتماعی دارد موردتوجه قانونگذاران قرارگرفته است به گونه ای که مهمترین مبحثی که بعدازبیع درقانون مدنی مواد فراوانی رادرمیان عقودمعین به خوداختصاص داده است عقداجاره است.

گفتار نخست : مفهوم لغوی واصطلاحی اجاره

درکتب لغت «اجاره» همزمان به سه شکل کسر وضم وفتح همزه بکاررفته است اما مشهورترین لفظ آن با کسر همزه تلفظ می شود وازنظربرخی ازلغت شناسان ، اجاره مصدرسماعی فعل «اَجَرَ» بروزن ضرب وقتل می‌باشد که مضارع آن «یوجِر» است.[۱۳۰]

«اجر»یا «اجرت» ازنظرلغوی وعرفی به معنای جزا وپاداش عمل است اما اجاره به معنای کرایه دادن ، دراختیارگذاشتن ، پناه دادن وامان دادن آمده است ‌و در حقیقت اجاره بها مالی است که از طرف مستأجربه موجرپرداخت می شود ومفهوم اصطلاحی وفقهی آن نیزبه این معنی نزدیک است.

درکتاب صیغ العقود والایقاعات اینطور بیان شده است : «اجاره ازاجربه معنی اجرت یعنی کرایه است».استیجارازباب استفعال به معنای مزدگرفتن است.

درقرآن کریم واژه «اجر» به معنای ثواب دنیاوآخرت استفاده شده است که نمونه های آن درزیربیان می شود:

« وَ لَأَجْرُ اَلْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ [۱۳۱] »

و قطعاً پاداش آخرت بهتر و برتر است، اگر می‌دانستند.

«وَ آتَیْناهُ أَجْرَهُ فِی اَلدُّنْیا [۱۳۲] »

و پاداشش را در دنیا به او دادیم.

«وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ [۱۳۳]»

و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید.

فقهای امامیه درتعریف اجاره نظریات متفاوتی رابیان کرده‌اند امانظرمشهورفقهای امامیه درتعریف اجاره آن است که اجاره راتملیک منفعت به عوض معلوم دانسته اند[۱۳۴].همچنین درتعریف دیگری نیزاینگونه بیان شده است : «الاجاره فی الشرع عباره عن تملیک المنفعه خاصه بعوض معلوم[۱۳۵]» ‌به این ‌معنا که اجاره ‌در شرع مقدس عبارت است ازتملیک منفعت خاص به عوض معلوم وماهیت آن نقل منافع است بابقاء اصل مال.

سیدمحمدکاظم طباطبایی(صاحب عروه الوثقی) درتعریف اجاره ، آنراتملیک منفعت یاعمل دربرابرعوض دانسته وآورده است «هی تملیک عمل اومنفعه بعوض[۱۳۶]»

بااین حال عده ای ازفقهاء تعریف فوق ‌را کامل ندانسته وبراین عقیده اندکه تملیکی بودن عقداجاره بابرخی ازآثارآن سازگاری ندارد چراکه منافع درعقداجاره ، درزمان عقدموجودنیست وچون اجاره ازعقودمعاوضی است لذامی بایست کل منافع دربرابرکل ثمن قرارگیردوحال آنکه منافع عین مستأجره معدوم است.

به همین علت این عده ازفقهاء به مفهوم عرفی تسلیم استنادکرده واینگونه بیان کرده اندکه موجرتنهامکلف است مورداجاره رابه مستأجرتسلیم ویامستأجررابرعین مستأجره مسلط کند ، در نتیجه این ‌امر است که مستأجرمالک کل منفعت می شود ، فلذاباتوجه به توضیحاتی که بیان شد ، این دسته ازفقهاء ، درتعریف عقداجاره آن را «ثمره تملیک منافع» دانسته اند وبه عبارت بهترازآثارعقداجاره که تملیک منافع است سخن گفته اند. درحقیقت این دسته ازفقهای امامیه تملیک منفعت دربرابرعوض معلوم راثمره عقددانسته اند نه تعریف عقداجاره[۱۳۷] البته عده ای دیگرازفقهاء نیزدرتعریف مشابهی ، عقداجاره رادرحقیقت تسلیط مستأجربرعین مستأجره برای انتفاع ازآن دربرابرعوض معلوم دانسته اند.[۱۳۸]

ماده ۴۶۶ قانون مدنی ایران درتعریف اجاره مقرر می‌دارد: «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجرمالک منافع عین مستأجره می شود.اجاره دهنده راموجرواجاره کننده رامستأجرومورداجاره راعین مستأجره می‌گویند.»

همانطورکه مشاهده می شود این ماده تعریف دقیقی ازعقداجاره ارائه نداده است ، هرچندکه درماده ۴۶۷ به اقسام اجاره اشاره شده ‌و در ماده ۵۱۲ نیزازاجاره اشخاص سخن به میان آمده است لیکن ماده ۴۶۶ قانون مدنی تعریف جامع ‌و مانعی ازعقداجاره نمی باشد چراکه درحقیقت ، فقط به اثرعقداجاره که انتقال مالکیت منافع عین مستأجره به مستأجراشاره ‌کرده‌است ودیگرارکان عقداجاره نظیرموقت بودن ومعوض بودن این عقد درنظرگرفته نشده است[۱۳۹] ، لذاعده ای ازنویسندگان حقوق مدنی درتعریف اجاره اینگونه گفته اند : «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر ، دربرابرمالی که به موجرمی پردازد ، برای مدت معین ، مالک منافع عین مستأجره می شود.[۱۴۰]»

گفتار دوم : اوصاف عقد اجاره

با توجه به آنچه که بیان شد وتعریف قانون مدنی ایران ازعقداجاره ، درخصوص اوصاف عقد اجاره میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

بند نخست : تملیکی بودن

موردمعامله درعقداجاره ممکن است به یکی ازدوصورت زیرباشد:

    1. عین معین خارجی باشد : ‌مانند این‌که خانه معینی به اجاره داده شود ، به ‌عنوان مثال «علی» خانه خودرابرای مدت یکسال به « امیر» اجاره دهد.در این مورد عقداجاره تملیکی است یعنی منافع عین مستأجره برای مدت یکسال به مستأجرتملیک می‌گردد.

  1. عین کلی باشد : ‌مانند این‌که طبق قرارداداجاره «علی» ، یکدستگاه به صورت کلی وبدون اینکه معین شود از«امیر»که دارای اتومبیل های متعددی است برای مدت معین یامسافت معین اجاره می‌کند.در این فرض مورداجاره کلی است یعنی منافع مورداجاره ، پس ‌از تعیین ‌و تسلیم مورداجاره به مستأجر به ملکیت مستأجردرمی آید.

درقانون مدنی ایران تقسیم بندی صریح ‌و مشخصی درباره تقسیم عین مستأجره به معین وکلی دیده نمی شود ، امابااین وجود قانونگذاردرمواد ۴۸۲ و۵۱۰ قانون مدنی ایران[۱۴۱] به امکان کلی بودن عین مستأجره درعقد اجاره تصریح ‌کرده‌است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...