مقاله های علمی- دانشگاهی | ۱-۲- بیان مسئله – 3 |
۱-۲- بیان مسئله
یانگ (۲۰۰۶) آن دسته از طرحوارههایی را که به رشد و شکل گیری مشکلات روانشناختی میانجامد، طرحوارههای ناسازگار اولیه مینامد. این طرحوارهها الگوهای شناختی و هیجانی خود آسیبرسانی هستند که از جریان اولیه رشد آغاز شده، در طول زندگی تداوم مییابند (نوردال[۱] و همکاران، ۲۰۰۵). این طرحوارهها موجب سوگیری در تفسیر افراد از رویدادها میشوند و در آسیبشناسی روانی بین فردی، این سوگیریها خود را به صورت سوءتفاهمها، نگرشهای تحریفشده، گمانههای نادرست و هدفها و چشمداشتهای غیرواقعبینانه نشان میدهد (یوسفی و همکاران، ۱۳۸۹). از آنجاییکه این طرحوارهها شامل عقاید زیربنایی فرد در مورد ارتباط با اشخاص مهم زندگیاش هستند، دارای طبیعتی بین فردیاند (شهامت و همکاران، ۱۳۸۹؛ تیم ب، ۲۰۱۰). افراد به شدت تمایل دارند اطلاعات را بر اساس آنچه هیزل مارکوس «طرحواره خود» نامیده، سازماندهی نمایند: یعنی تعمیم شناختی درباره خود که از تجربه های گذشته نشأت میگیرد و پردازش اطلاعات مربوط به خود را سازماندهی می کند (ارونسون، ۱۹۹۹؛ ترجمه شکرکن، ۱۳۸۶). طرحوارههای ناسازگار اولیه، در عمیقترین سطح شناخت اغلب در خارج از حیطه هوشیاری، عمل میکنند و باعث آسیبپذیری فرد در برابر افسردگی، اضطراب، مشکلات ارتباطی، اعتیاد، اضطراب اجتماعی، سوء مصرف مواد، اختلالهای خوردن، اختلال وحشتزدگی همراه با ترس از مکانهای باز و اختلالهای سایکوسوماتیک میشوند (نوردال و همکاران، ۲۰۰۵؛ تیم ب،۲۰۱۰؛ بهرامیاحسان و بهرامیزاده، ۲۰۱۱).
یانگ و همکاران (۲۰۰۳)، ۱۵ طرحواره ناسازگار اولیه را در پنج گروه سازمانیافته مطرح نمودند: گروه اول (بریدگی/ طرد)[۲] شامل زیر مجموعه های رهاشدگی/ بی ثباتی[۳]، محرومیت هیجانی[۴]، بی اعتمادی / بدرفتاری[۵]، انزوای اجتماعی/ بیگانگی[۶] و نقص / شرم[۷]. گروه دوم ( خود گردانی و عملکرد مختل)[۸] شامل: شکست[۹]، وابستگی/ بیکفایتی[۱۰]، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری[۱۱] و گرفتار/ خود تحول نیافته[۱۲]. گروه سوم (محدودیتهای مختل)[۱۳] شامل: استحقاق/ بزرگ منشی[۱۴] و خویشتن داری / خودانضباطی ناکافی[۱۵]. گروه چهارم (دیگرجهتمندی)[۱۶] شامل: تمرکز افراطی بر نیازها، تمایلات و احساسات دیگران، اطاعت[۱۷] و ازخودگذشتگی[۱۸]. گروه پنجم (گوشبهزنگی بیش از حد و بازداری)[۱۹] شامل: بازداری هیجانی[۲۰] و معیارهای سرسختانه[۲۱] است. شواهد پژوهشی خبر از وجود رابطه بین سن (جاج و همکاران، ۱۹۹۷)، عملکرد خانواده، سازگاری و سلامتی (دانگایوک، ۲۰۰۷) با رضایت از زندگی می دهند. یکی از پدیده های شناختی مورد توجه در این حوزه طرحوارهها[۲۲] بوده است (دوزویس[۲۳] و همکاران ، ۲۰۰۹).
بررسی های چندی که در این زمینه انجام شده، نشان می دهند که طرحوارههای ناسازگار اولیه در شکل گیری وگسترش بسیاری از مشکلات روانشناختی همچون اختلالهای شخصیت[۲۴]، افسردگی مزمن[۲۵] و اختلالهای اضطرابی[۲۶] نقش دارند (پلتز[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۲). این طرحوارهها می توانند بر درک فرد از موقعیتهای گوناگون و از آن جمله، موقعیتهای جنسی تأثیر بگذارند (بک و همکاران، ۱۹۹۰ به نقل از سویتزر، ۲۰۰۶). زمانی که افراد نتوانند با روشهای منطقی و مستقیم، اضطراب و مشکلات خود را کنترل کنند به روشهای غیر مستقیم، یعنی مکانیسم دفاعی متوسل میشوند. مکانیسم دفاعی به فرد کمک می کند که با اضطراب مقابله کند. دفاعهایی که بهکار گرفته میشوند، به سطح رشد و میزان اضطراب فرد بستگی دارند. مکانیسمهای دفاعی دو ویژگی مشترک دارند، اول اینکه واقعیت را انکار یا تحریف میکنند و دیگر اینکه در سطح ناهشیار عمل میکنند (کوری[۲۸]، ۲۰۰۵؛ ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۹). پس مکانیزم های دفاعی مسئولیت محافظت از من[۲۹] را در مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب بر عهده دارند و از آن جهت در نظام روانتحلیلگری، هر اختلال روانی با مکانیسمهای دفاعی غیرانطباقی مشخصی همراه است (ریو[۳۰]، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۵). برخی از پژوهشگران بین مکانیسمهای دفاعی رشدنایافته با رفتارهای خودآسیبی به ارتباط معناداری دست یافتهاند (برودی و کارسون[۳۱]، ۲۰۱۲).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:40:00 ب.ظ ]
|