مقابله دینی به عنوان روشی که از منابع دینی مانند دعا, نیایش, توکل و توسل به خداوند و برای مقابله استفاده می‌کند, تعریف شده است (کارور،۲۰۰۲؛ به نقل از شعاع کاظمی،۱۳۸۸) . به طور کلی مقابله دینی متکی بر باورها و فعالیت های دینی است و از این طریق در کنترل استرس های هیجانی و ناراحتی های جسمی به افراد کمک می‌کند. داشتن معنی و هدف در زندگی, احساس تعلق داشتن به منبعی والا, امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل زای زندگی, برخورداری از حمایت های اجتماعی, روحانی و همگی از جمله منابعی هستند که افراد متدین با برخورداری از آن ها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند. به عبارت دیگر مقابله مذهبی اشاره به استفاده از اعمال و عقاید مذهبی برای مقابله با شرایط پر استرس زندگی دارد (پارگامنت، ۱۹۹۷).

 

اعتقاد مذهبی و اعمال مذهبی، نیاز انسان در جهان هستی است. نیاز به فهمیدن مبدأ وجود، نیاز به فهمیدن هدف زندگی و نقش انسان در زندگی، نحوه ارتباط انسان با دیگران و پاسخ انسان به جهان هستی از جمله نیازهای مذهبی است، این نیاز بشر در تمام دوران ها و در تمام جوامع مطرح بوده است. نقش مذهب در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده بود. در طول هزاران سال مذهب و پزشکی در مداوا و کاهش رنج­های انسان شریک یکدیگر بوده ­اند (ساچمن و ماتیوز[۵۱]، ۲۰۰۱).

 

جنبه­ های معنوی مذهب با تمرکز بر روی هیجانات مثبت، ممکن است با روابط گرم و افزایش حمایت اجتماعی رابطه داشته باشد که هر دو آن ها باعث افزایش سطح سلامت روانی افراد می­ شود (وایلانت[۵۲]، ۲۰۰۸). در واقع، دین نیروی روان­شناختی است که می ­تواند روی نتایج زندگی انسان تاثیر بگذارد. احتمال زنده ماندن افراد با سطح راهبردمقابله دینی بالاتر، در هر موقعیت بیشتر از دیگران بوده و حضور مکرر در شعائر دینی با کاهش مرگ و میر همراه است (کولاف[۵۳]، ۲۰۰۹).

 

مذهب به عنوان یک منبع مقابله­ای، می ­تواند در جهت کاهش اثرات نامطلوب ناشی از تنش به عنوان یک مراقب عمل کند. مذهب در فرایند مقابله با حوادث و مشکلات دارای سه نقش است:

 

۱) فراهم کردن معنایی برای زندگی، ۲) کمک به افراد برای داشتن احساسی از کنترل، هنگام مواجهه با موقعیت­های مختلف و ۳) ایجاد حسی از اعتماد به نفس برای افراد (اسپیکلا[۵۴] و همکاران، ۱۹۸۵؛ به نقل از رضاپور و همکاران، ۱۳۹۰).

 

ادی[۵۵] (۱۹۶۱)، کارکردهای دین را تحت عنوان حمایت، هویت بخشی و انسجام بخشی مطرح می­ کند و معتقد است یکی از کارکردهای اصلی دین، حمایت و تسلی برای محرومین است. کارکرد دین در زندگی افراد آرامش بخشی، امیددهی، تولید شادابی، رضایت باطن و زندگی اصیل است. نقش اصلی دین در برآورد نیازهای آدمی، کاهش درد و رنج و معنی بخشی ‌به این دردها و رنج­های ناتمام است. چیزی که علم با وجود قابلیت ­های بسیار از آن برخوردار نیست. علم شاید بتواند دردها و رنج­های بشری را تقلیل دهد اما نمی­تواند به رنج­های موجود معنی بخشد (ملکیان، ۱۳۸۳).

 

مقابله مذهبی مانند دیگر راهبردهای مقابله‌ای، از قبیل راهبردهای مسئله‌مدار، رابطه بین استرس و سلامت جسمی و روانی را تعدیل می‌کند؛ این راهبردها غالباً به دو گروه راهبردهای مقابله مذهبی مثبت و راهبردهای مقابله مذهبی منفی تقسیم می‌شوند. مقابله مذهبی مثبت(گرایش به مذهب) که بیانگر حس معنویت، رابطه ایمن با خدا، باور به معناداری زندگی و ارتباط معنوی با دیگران است، پیامدهای مثبتی، مانند عزت نفس بالاتر، کیفیت زندگی بهتر، سازگاری روان‌شناختی و رشد معنوی بیشتر هنگام استرس در پی دارد. این در حالی است که مقابله مذهبی منفی (روگردانی از مذهب) نمایانگر رابطه کمتر ایمن با خدا، دیدگاه بدبینانه و نامطمئن به دنیا و ستیزه‌جویی مذهبی در چالش برای جست‌وجوی معنا است و با پیامدهای منفی، مانند افسردگی، آشفتگی هیجانی، سلامت جسمی و کیفیت زندگی پایین و حل مسئله ضعیف همراه است)پارگامنت و همکاران، ۱۹۹۸). پارگامنت و همکاران راهبردهای مقابله مذهبی افراد را بررسی نموده و پنج کارکرد کلیدی مذهب را ینگونه شناسایی کردند؛ یافتن معنا، دستیابی به حس کنترل، آرامش معنوی، تسهیل صمیمیت و معنویت و در نهایت تسهیل تغییرات عمیق زندگی.

 

 

دین از عوامل مهم و تاثیرگذار در سلامت روان است. فرد دیندار خود را تحت حمایت و لطف همه جانبه­ی خداوند می­بیند و بدین ترتیب احساس اطمینان و آرامش و لذت معنوی عمیق به وی دست می­دهد. در نظر چنین فردی همه رویدادها حتی بلایا و مصایب نعمت و آزمایشی از جانب خداوند تلقی می­شوند. او خود را موظف می­داند سختی­هایی را که با قدرت عقل قابل توجیه نیستند، با ایمان تحمل نماید تا به کمال برسد. چنین فردی به واسطه­­ی ناملایمات و ناکامی­های زندگی دچار نامیدی و اضطراب نمی­گردد، زیرا خداوند را حامی خویش می­داند. او اطمینان دارد که این حوادث و رویدادها گذرا هستند و او پاداش صبر خود را خواهد گرفت (کروز[۵۶]، ۲۰۰۳).

 

به طور کلی مذهب در تمامی عوامل می ­تواند نقش مؤثری در استرس داشته باشد. به عنوان مثال، در ارزیابی موقعیت، ارزیابی شناختی خود فرد، فعالیت­های مقابله­ای، منابع حمایتی می ­تواند نقش کاهش دهنده فشار روانی را ایفا نماید (فتحی، ۱۳۸۵).

 

۲-۲-۳- رضایت زناشویی

 

خانواده به عنوان یک گروه کوچک طبیعی در دهه پنجاه مورد توجه روان­شناسان و مشاوران واقع شده، برخی خانواده را کانون توجه قرار دادند و بر این عقیده شدند که ریشه تمام مشکلات روانی خانواده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ[۵۷]، ۱۹۹۶). ازدواج یکی از قدیمی­ترین پیوندهای انسانی است که ارضاکننده و رشد دهنده شخصیت آدمی بوده است. خانواده به عنوان یک گروه کوچک طبیعی در دهه پنجاه مورد توجه روان­شناسان و مشاوران واقع شده، برخی خانواده را کانون توجه قرار دادند و بر این عقیده شدند که ریشه تمام مشکلات روانی خانواده است (گلدنبرگ و گلدنبرگ[۵۸]، ۱۹۹۶).

 

ازدواج در جامعه­ متغیر امروزی یک پدیده­ پیچیده است. انسان­ها به دلایل مختلفی ازدواج ‌می‌کنند. در کنار تمایلات جنسی که از مسائل اولیه هستند، عشق، امنیت اقتصادی، محافظت، امنیت عاطفی، احساس آرامش و فرار از تنهایی نیز، بعضی از عواملی هستند که باعث گرایش به ازدواج می­شوند (جانیتیوس، ۲۰۰۴؛ به نقل از بخشایش و مرتضوی، ۱۳۸۸).

رضایت زناشویی یکی از عوامل مؤثر در ثبات و پایایی خانواده ­ها و در عین حال یکی از مهمترین تعیین کننده­ های عملکرد سالم نهاد خانواده ‌می‌باشد(گریف[۵۹]، ۲۰۰۰). در صورتی زندگی زناشویی به رضایت از زندگی می­انجامد که واجد آرامش، انسجام و امنیت عاطفی باشد، همچنین بر میزان سلامت روانی، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد، موفقیت تحصیلی و رضایت از شغل زوجین تاثیر می­ گذارد. از سویی ناسازگاری در روابط زوجین موجب اختلال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و افول ارزش­های فرهنگی بین زن و شوهرها می­ شود (نورانی و همکاران، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...