تاییدخود

کسانی که برای خود عزت و اعتبار زیادی قایلند اساسا به خود اعتماد دارند چنین حالتی آن ها را علاقمند می‌سازد که باتمام وجود به استقبال مسائلی بروند وابزار وجود نمایند این امر به آن ها شجاعت می‌دهد تا در مقابل تهدید ها اسیتادگی نمایند چنین افرادی گوشه گیر و تنها نبوده انتقادرا می‌پذیرند ناکامی‌ها را تحمل می‌کنند و شکست آن ها را از پادرنمی آورند

Peter Lester(1372)-1

از نظر جسمی سلامتند واز زندگی لذت برده دید یا نگرش مثبت دارند یا وجودی که از نقاط ضعف و قدرت خود آگاه هستند از خود انتقاد نکرده ایراد نمی گیرند ( ستوده . ۱۳۷۴) .

عزت نفس دارای دو جنبه وابسته به یکدیگر به شرح زیر است

۱- اعتماد به نفس را حساس سودمندی

واقعیت مرتبا انسان رادر سر چند راه قرار می‌دهد که ناگزیر باید یکی از چند راه را انتخاب نماید خوشبختی انسان در گروه انتخاب صحیح و برگزیدن راه درست است درستی در استدلال‌ها ودرستی در انتخاب انسان در تنهاموجودی است که می‌تواند وسیله حیات و بقاء یعنی نیروی تفکر خود رامردود یا تخریب یا به دشمن تسلیم کند وهم اوست که می‌تواند به وسیله تمرین و تربیت ، نیروی عقلانی خویش را مساعد و شایسته زیستن نماید واین مسئلیت عمده اودر فرایند زندگی است انسان هرچند بیشتر خود را به شناخت متعهد بداند به همان اندازه آگاه و بیدا می شود وبه سوی سودمندی در شناخت سوق داده می شود برعکس هر چند انسان در بیدار و هوشیار ساختن هدف تنظیم کننده عمل خود آگاهی دچار شکست شود یا از آن امتناع نماید به همان میزان از کوشش ذهن و مسئولیت استدلال بدور می ماند که نتیجه آن ناسودمند کردن نیروی شناخت است ( ستوده ۱۳۷۴)

۲- احترام به خود ( احساس ارزشمندی )

شخصیت یک انسان مجموعه اصول وارزشهایی است که راهنمای اودر انتخاب روش های اخلاقی است کودک در جریان رشد اولیه خود از قدرت خویش در انتخاب اعمالش آگاه می‌شوند همان‌ طور که احساس شخصیت و موجودیت می‌کند به همان نحونیازمند است خویشتن رادر مقام یک انسان درست و موجه ببیند یا لحاظ رفتار و روش و اعتقاد بپذیرد که انسان خوب و شایسته ای است .

انسان نیاز دارد به خود احترام بگذارد زیرا برای نیل به ارزش‌ها ناگزیر از عمل است وبه منظور آنکه وارد عمل شود نیاز دارد که به ثمره عمل خود ارج نهد به قول مولوی

گرنبودی میل ‌و امید ثمر کی نشاندی باغبان بیخ شجر

برای آنکه انسان خواهان ارزشهایی باشد خود را مستعد لذت بردن از آن ها بداند و برای آنکه برای ‌نیک‌بختی تلاش نماید خود را شایسته آن بداند ( ستوده ، ۱۳۷۴)

عزت نفس بالا و پایین

عزت نفس بالا به ‌عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است یعنی دیدگاهی که به طور واقع گرایانه کمبودها و نقاط ضعف رادر برمی گیرد. ولی نه به آن شدتی که منجر به انتقاد شدید از فرد شود شخصی که از عزت نفس برخودار است خودش را به گونه مثبتی ارزشیابی کرده برخورد مناسبی به نظریات مثبت خود و دیگران دارد .

در مقابل کسی که به عزت نفس پایین متبلا است اغلب نوعی نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا دارد ودرنا امیدی تلاشی می‌کند تا به دیگران ‌و خودش نشان دهد که او شخصی لایقی است ویا ممکن است به درون خویش انزوا گزیند واز ارتباط با دیگرانی که از آن ها می ترسد. اجتناب نماید. شخص مبتلا به عزت نفس پایین اساسا فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادارک ‌کرده‌است ( بیا بانگرد ، ۱۳۷۳)

چه چیزی باعث ضعف نفس می شود

یک روز یک کودک را دیدم که برروی پیش بندش این جمله ها نوشته شده است « من مامانم را دوست دارم ، من بابام را دوست دارم ، من همه را دوست دارم » این پیام می‌توانست شامل این نیز باشد « من خودم را دوست دارم » بچه ها فکر می‌کنند ک هر چیزی و هرکسی دوست داشتنی است از جمله خودشان ، آنان زمانی که خودشان هستند و مجبور نیستند تظاهر کنند احساس شادی می‌کنند آن ها عمیقا از زندگی لذت می‌برند گرایش اساسی به داشتن احساسی خوب نسبت خود ‌و دنیای اطراف چیزی است که همه ما با آن بدنیا می آییم با این حال ، با گذشت زمان ، این تمایل طبیعی به طرق مختلف مورد تهدید قرار می‌گیرد در این خصوص ، پژوشگران متغیرعای زیادی را بررسی کرده‌اند از جمله شیوه پرورش بدرفتاری جسمانی یا جنسی ظاهر جسمانی ، جنس و رویدادهای جاری زندگی .

شیوه پرورش

به نظر می‌رسد که کیفیت روابط در کودکی اهمیت اساسی داشته باشد زیرا در این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته می شود تصور می شود که مادر ( یا جانشین مادر ) از این لحاظ نقش محوری ایفا می‌کند اگر رابطه مادر – فرزند سالم باشد ( یعنی کودک احساس کند که مادرش قادر است به احساسات و نیازهای او به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان دهدو آن ها را درک کند) کودک خواهد توانست ‌در مورد خودو توانایی برقراری روابط شخصی صمیمی در بزرگسالی ، احساس مثبت داشته باشد عقیده براین است که عکس این موضوع نیز در صورت ضعیف بودن رابطه نادر می‌تواند به اضطراب دایمی ناشی از بی توجهی یاطرد منجر شود .

پیامهایی که کودکان به مرور با گذشت زمان از افراد مهم پیرامون خود ‌در مورد خودشان دریافت می‌کنند برای عزت نفس آن ها بسیارمهم است کودکان معمولا همه چیز را بدون چون و چرا به ‌عنوان حقیقت قبول می‌کنند.

عزت نفس ود پدر ومادر نیز می‌تواند برروی فرزندان تاثیر بگذارد این عقیده وجود دارد که فعالیت پدر ومادر برای کار برروی غزت نفس شخصی خودشان بیشتر از آموزش مستقیم این موارد، بر کودکانشان تاثیر دارد در دوران کودکی ، ابتدا یاد می گیریم که با نسخه برداری از رفتار پدر و مادر با خودمان رفتار کنیم در نتیجه اگر پدر یا مادر ایراگیر باشند خود انتقادی ما بیشتر خواهد شد . سرانجام تصور می شود که عملکرد و ساختار خانواده نیز در عزت نفس مهم است مطالعات نشان می‌دهد که فرزندان والدین طلاق گرفته و بی خانمانها می‌توانند بر اثر این وضعیت از عزت نفس ضعفی برخودار باشند .

بدرفتاری جسمانی یا جنسی

هر که بیشتر محبت می‌کند بیشتر کتک می زند . جمله ای است که اغلب برای توجیه بدرفتاری جسمانی با بچه ها به کار می رود این گونه بدرفتاری اغلب دلیل ویژه ای ندارد پیش‌بینی نشده است وبه مرور زمان در قربانیان احساس درماندگی به وجود می آورد تنبیه جسمانی یا تهدید شدن به آن می‌تواند عزت نفس را به شدت تحت تاثیر قرار دهد .

آثار بدرفتاری جنسی در دوران کودکی نیز خودرا در سراسر زندگی قربانی نشان می‌دهد باورهای منفی در باره خود. که از بدرفتاری جنسی دوران کودکی تناشی می‌شوند . عزت نفس را پایین می آورند قربانیان این گونه بدرفتاری اغلب باوردارند که بی ارزش یابد هستند و نسبت به دیگران احساس حقارت می‌کنند گایل لیندنفلید۱ در کتاب خود زیر عنوان عزت نفس می‌گوید حتی ایماو اشاره یا کنایه های جنسی نامناسب ، بی دلیل و غیر مستقیم به کودک نیز می‌تواند رشد یک خود انگاره مثبت را تهدید کند

ظاهر جسمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...