مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۲-۶-۱) پژوهشهای خارجی – 7 |
۲-۶) پیشینه پژوهش
۲-۶-۱) پژوهشهای خارجی
تعدادی از پژوهشهای خارجی که تا حدودی مرتبط با موضوع این پژوهش است، به صورت ذیل است:
احمد و دوئلمن[۷۹] (۲۰۱۳) با بررسی ۱۴۶۴۱ سال-شرکت در بین سالهای ۲۰۰۹-۱۹۹۳ پیش بینی کردند که مدیران با اعتماد بیش از حد (خوشبین)، تمایل به تأخیر در شناسایی زیان داشته و به طور کلی، در حسابداری محافظه کاری شرطی کمتری دارند. آنها همچنین به بررسی این موضوع پرداختند که آیا مکانیزم های کنترلی خارجی منجر به کاهش تأثیر منفی اعتماد بیش از حد مدیریتی بر میزان محافظه کاری در گزارشگری مالی می شود یا خیر؟ آنها به منظور سنجش محافظه کاری در حسابداری هم از محافظه کاری شرطی و هم از محافظه کاری غیرشرطی استفاده نمودند و به این نتیجه رسیدند که بین هر دو نوع محافظه کاری و اعتماد بیش از حد مدیریتی، رابطه منفی وجود دارد. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که مکانیزم های کنترلی خارجی منجر به کاهش تأثیر منفی اعتماد بیش از حد مدیریتی بر میزان محافظه کاری در گزارشگری مالی نمیشوند.
اسکرند و زکمن[۸۰] (۲۰۱۱) به این نتیجه رسیدند که اعتماد بیش از حد مدیریتی بر رفتار گزارشگری مالی تأثیر می گذارد. اعتماد بیش از حد مدیریتی دارای رابطه مثبت با درستنمایی تقلب صورتهای مالی بوده و مکانیزم های حاکمیتی درونی و بیرونی قویتر منجر به کاهش این تأثیر نمی شود.
کوردیرو (۲۰۰۹) و دشماخ و همکاران (۲۰۱۰) به این نتیجه رسیدند که مدیران دارای اعتماد بیش از حد در مقایسه با سایر مدیران، تمایل به پرداخت سود نقدی کمتری دارند.
هیتون (۲۰۰۲) و کاهنمن و لووالو[۸۱] (۱۹۹۳) به این نتیجه رسیدند که اثرات معکوس اعتماد بیش از حد مدیریتی می تواند با معرفی یک ناظر و کنترل کننده بیرونی کاهش یافته و خنثی شود.
هوپ و توماس[۸۲](۲۰۰۸)و ماسولیس و همکاران[۸۳](۲۰۰۷)معتقدند که یک مسئله معروف نمایندگی سالارسازی[۸۴] مدیریتی است که عبارت است از این که مدیران تمایل به رشد شرکت ماورای اندازه بهینه و نگهداری منابع بلااستفاده با هدف افزایش سودمندی فردی منجمله شأن و مقام، قدرت و جایگاه، پاداش و حقوق و دستمزد و شهرت و اعتبار خویش دارند.
میگل و دیگران) ۲۰۰۴)[۸۵]در تحقیقی با عنوان چگونه سهامداران نهادی میتوانند عملکرد شرکت را تحت تاثیر قرار دهند؟ به بررسی ارتباط بین ترکیب مالکیت و بازده عملیاتی شرکتهای نمونه پرداختند نتایج تحقیق آن ها شامل موارد زیر بوده است : اول آنکه سطح مالکیت متمرکز (سهامداران نهادی) و مالکیت داخلی (منظور مالکیت توسط اعضای هیئت مدیره میباشد ) به همراه ویژگی هایی مانند حمایت از سرمایه گذاران ، توسعه بازارهای سرمایه ، فعالیت های بازار برای کنترل شرکت و کارایی اعضای هیئت مدیره میتواند منجر به بهبود عملکرد شرکت گردد . ثانیاًً رابطه مثبت و معنادار بین مالکیت متمرکز و عملکرد شرکت فقط در قالب سهامداران نهادی قابل توجیه و تبیین نیست. ثالثاً ، علاوه بر موارد فوق مالکیت اعضای هیئت مدیره نیز میتواند عملکرد شرکت را تحت شعاع قرار دهد . محققان مذکور اساسی ترین مشکل نمایندگی را تفکیک مالکیت از ابزارهای کنترلی میداند.
همچنین برای اهداف مقایسه ای سیستم های حاکمیت شرکتی را بر اساس معیارهای زیر طبقه بندی می کند: میزان حمایت قانونی از سرمایه گذاران ، سطح تمرکز مالکیت ، توسعه بازارهای سرمایه ، نقش بازار برای کنترل شرکت ها و کارایی اعضا هیئت مدیره به عبارتی موارد مذکور رابطه مستقیمی با عملکرد شرکت ها دارد . باید عنوان داشت که معیار عملکرد شرکت در این تحقیق کیوتبین بوده است
تا زمانی که مدیریت علاقهای به انتشار پیشبینیهای بد نداشته باشد، بازار ممکن است توانایی تفسیر درست اعلامیهها را نداشته باشد. برای مثال، ممکن است بازار توانایی درک تفاوت پیشبینی اخبار بد را به صورت کاملاً کامل یا به صورت تکهای یخ از کوه یخ را نداشته باشد. از طرف دیگر و با توجه به عقیده سرمایهگذاران مبنی بر بیعلاقگی مدیریت به ارائه کامل پیشبینیهای بد و ترجیح مدیریت بر نشان دادن مقدار کمتر از واقع پیشبینیهای بد با توجه به خوشبینی نسبت به آینده، سرمایهگذاران ممکن است خوشبینی مدیران را بیش از حد در نظر بگیرند و واکنش بیشتر از حد نسبت به اخبار بد را نشان دهند ]اورانی و یامان۲۰۰۷[.
برخی از صاحبنظران بر این عقیده بودند که سرمایهگذاران گاهی به انواع خاصی از اخبار و اطلاعات مالی، کمتر از حد لازم واکنش نشان میدهند. برای مثال، شرکتی را در نظر بگیرید که در هر فصل سودی را اعلام میکند که به طور قابل ملاحظهای بالاتر از حد مورد انتظار است. شواهد و مدارک حاکی از آن است که سرمایهگذاران این حالت را به عنوان اخبار خوب و مطلوب تلقی میکنند و قیمت سهم را بالا میبرند؛ اما این افزایش کافی نیست. در طول شش ماه آتی و پس از آن که این اشتباه به صورت تدریجی تصحیح میشود، قیمت سهم آرام آرام افزایش مییابد و به سطحی میرسد که باید در زمان اعلام سود به آن میرسید. از طرف دیگر، همین قاعده را در مورد واکنش کمتر از حد به اخبار منفی و نامطلوب میتوان به کار برد. شرکتی را فرض کنید که اقدام به انتشار نامطلوب در زمینه تقسیم سود میکند. در حالت کلی، این کار موجب کاهش قیمت سهم شرکت میشود. با این وجود، قیمت سهم در زمان انتشار این خبر به اندازه کافی کاهش نمییابد، بلکه این کاهش قیمت در طی چند ماه اینده نیز ادامه مییابد. در هر دو حالت بالا، زمانی که سرمایهگذاران با اعلامیههای خوب یا بد مواجه میشوند، در ابتدا کمتر از حد لازم به این اخبار واکنش نشان میدهند] دونگ وی۲۰۰۳[.
تحقیقاتی که در زمینه روانشناسی تجربی انجام شده، نشان داده است که طبق تورشهای رفتاری، بیشتر افراد به اخبار غیرقابل پیشبینی و مهیج واکنش بیش از حد نشان میدهند. وارنر دیبوندت و ریچارد تار در مقاله خود که در سال ۱۹۸۵ منتشر کردند، به مواردی اشاره نمودند که به ادعای آن ها شواهدی مبتنی بر واکنش بیش از حد سهامداران به اخبار و اطلاعات بود. این دو محقق در تحقیق خود که در سال ۱۹۸۴ انجام دادند، دو پرتفوی از شرکتها را با توجه به عملکرد گذشته آن ها تعیین کردند و شرکتهایی را که دارای عملکرد بهتری از عملکرد بازار بودند، در دسته پرتفوی برندهها و شرکتهایی را که دارای عملکرد ضعیف تری از بازار بودند، در پرتفوی بازندهها جای دادند. پس از گذشت ۳۶ ماه از تشکیل دو پرتفوی، پرتفوی بازندهها توانست ۲۵% بازده بیشتری نسبت به پرتفوی برندهها کسب کند.
رول[۸۶] (۱۹۸۶) معتقد است که دلیل درگیر شدن مدیران در فعالیتهای ادغام و تحصیل[۸۷] نابودکننده ارزش شرکت، اعتماد بیش از حد مدیریتی است. اختلال در فعالیتهای سرمایه گذاری، تأمین مالی و سیاستهای حسابداری می تواند هزینهبر باشد (مالمندییر و تاته، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ و بن-دیوید و همکاران[۸۸]، ۲۰۱۰).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:20:00 ب.ظ ]
|