فایل های مقالات و پروژه ها | نگرشهای مبتنی بر شناخت[۷۶] – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
نگرشهای مبتنی بر شناخت[۷۶]
منظور از جزء شناختی نگرش، اطلاعاتی است که فرد درباره موضوع نگرش دارد؛ البته مهمترین این شناختها آنهایی هستند که با نوعی ارزیابی همراه باشند (مهداد، ۱۳۸۴).
گاه نگرش ما بیش از هر چیز مبتنی بر مطالعه در دلایل و حقایق آن موضوع است. اگر ارزیابی فرد بیش از هر چیز مبتنی بر باور او در مورد خصوصیات موضوع نگرش باشد، آن را نگرش مبتنی بر شناخت مینامند. هدف این نوع نگرش آن است که جنبههای مثبت یا منفی یک شئ را طبقهبندی کند به طوری که ما سریعاً بتوانیم بگوییم که آیا آن شئ ارزش آن را دارد که مورد توجه یا بررسی ما قرار گیرد یا نه (کریمی، ۱۳۷۹).
نگرشهای مبتنی بر عواطف[۷۷]
این جزء شامل احساساتی است که موضوع نگرش در شخص بر میانگیزد، یعنی؛ موضوع ممکن است خوشایند با ناخوشایند باشد، ایجاد خوشی و خوشحالی کند یا برانگیزندهی نفرت و انزجار باشد. همین جنبه احساسی نگرشهاست که نقش انگیزشی بر رفتار دارد و اهمیت بُعد احساسی را در نگرش مورد تأکید قرار میدهد (شریفیزاده، ۱۳۹۲).
نگرشی که بیشتر مبتنی بر هیجانها و ارزشها باشد تا بر ارزشیابی عینی مزایا و معایب، نگرش مبتنی بر عواطف خوانده میشود (ممبینی، ۱۳۹۱). نگرشی که مبنای آن عواطف باشد و نه ارزیابی ارزشهای مثبت و منفی. اگر نگرش مبتنی بر عواطف ناشی از ویژگیهای مثبت و منفی موضوع نگرش نیست، پس از کجا سرچشمه میگیرد؟ باید بگوییم ابتدا منشأ آن ارزشهای انسانی، مثل مذهب و باورهای اخلاقی است. سرچشمه دیگر نگرشهای مبتنی بر عواطف، عکسالعمل افراد است (مثل دوست داشتن طعم شکلات، علیرغم میزان کالری موجود در آن) و یا عکسالعمل زیبایی شناختی فرد (مثل ستایش یک تابلوی نقاشی). بقیه دلایل نیز میتواند ناشی از شرطی شدن فرد باشد، که خود آن را میتوان به دو شکل تفکیک نمود: یکی شرطی شدن سنتی و آن زمانی است که یک محرک، که احساسات ما را برمیانگیزد، چندین بار با محرکی که برای ما بیتفاوت میباشد همراه با یکدیگر بوده و سبب برانگیختگی میشوند تا آنجا که محرک خنثی، ویژگیهای عاطفی محرک اول را به خود میگیرد. دوم، حالت شرطی شدن رفتاری است که در این حالت اعمالی که فرد آزادانه به آن مبادرت میورزد، به تناوب افزایش یا کاهش مییابد. این رفتار بستگی به این دارد که در جهت مثبت تقویت شود (تشویق) و یا در جهت منفی (تنبیه) و سپس در یکی از این دو حالت تثبیت میشود. خلاصه اینکه، گرچه نگرشهای مبتنی بر عواطف دارای سرچشمههای متفاوت هستند، ولی میتوان همه آن ها را در یک گروه طبقهبندی نمود. زیرا در مجموع دارای تصویر کلیدی مشترک میباشند:
الف) آن ها در نتیجه ارزیابی عقلانی از موضوع نگرش به وجود نیامدهاند.
ب) منطق بر آن ها حکم نمیکند و در صورت وجود دلایل قانع کننده در رد آن نیز این نگرش تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
ج) اغلب آن ها به ارزشهای فرد پیوستهاند، بنابرین تلاش برای تغییر آن ها به معنی به چالش کشیدن این ارزشها میباشند (کاردانی، ۱۳۹۲).
نگرشهای مبتنی بر رفتار[۷۸]
نگرش مبتنی بر رفتار عبارت است از: مشاهده چگونگی رفتار فرد نسبت به موضوع نگرش. بنا بر تئوری “ادراک خویشتن” تحت شرایط خاص فرد نمیداند چه احساسی نسبت به موضوعی دارد، تا آنکه رفتار خود را نسبت به آن موضوع ببیند. افراد تحت شرایط خاص، نگرش خود را از رفتارهای خویش استنتاج مینمایند (کاردانی، ۱۳۹۲).
در تعریف نگرش، اغلب آن را نوعی آمادگی برای عمل ذکر کردهاند یعنی، نگرش شخص را آماده میکند تا در برخورد با موضوع نگرش رفتاری از خود نشان دهد. چنانچه نگرش شخص نسبت به موضوعی مثبت باشد آماده است که کمک کند، ستایش کند، حمایت کند، یا پاداش دهد و برعکس اگر نگرش شخص نسبت به موضوعی منفی باشد، آماده است به آن آزار برساند، بی اعتنایی کند، و یا حتی در جهت نابودی آن بکوشد (کریمی، ۱۳۷۹).
عنصر دیگری که در شناخت نگرشها اهمیت دارد، «موضوع » نگرش است. موضوع نگرش ممکن است هر چیزی باشد که در جهان اجتماعی شخص میتوانند وجود داشته باشند. اما این به معنای بیانتها بودن نگرشهای افراد نیست. نگرشهای افراد محدود به شناختهای آنهاست، یعنی ما نسبت به چیزهایی نگرش داریم که درباره آن ها شناخت داشته باشیم (کریمی، ۱۳۷۹).
چگونگی شکلگیری نگرشها
نظریهپردازان نگرش معتقدند که نگرشها به چندین شیوه آموخته میشود که عبارتند از: تجربه مستقیم، صرف قرار گرفتن در معرض محرک و یادگیری مشاهدهای یا الگو و سرمشق گرفتن (مهداد، ۱۳۸۴).
الف- تجربه مستقیم
در موارد بسیاری، نگرشهایی که ما پیدا کردهایم حاصل تجربه مستقیم ما با موضوع یا شیء نگرش است (ممبینی، ۱۳۹۱).
ب- در معرض قرار گرفتن صرف
تعداد دفعاتی که ما با یک موضوع یا شیء نگرشی روبهرو میشویم ارزشیابی ما را از آن موضوع یا شیء تحت تأثیر قرار میدهد. تکرار در معرض قرار گرفتن، پاسخهای ما را نسبت به یک شیء یا یک شخص نیرومندتر میکند (ممبینی، ۱۳۹۱).
ج- الگو و سرمشق گرفتن
فرایند دیگری که نگرشها از طریق آن آموخته میشوند الگوی یادگیری اجتماعی و الگو و سرمشق گرفتن یا یادگیری مشاهدهای است. مثلاً در خانواده، فرزندان، بسیاری از نگرشهای خود را با مشاهده نگرشها و به ویژه مشاهده رفتارهای نگرشی خاص والدین شکل میدهند. این فرایند حتی هنگامی هم که والدین در آموزش نگرش خاصی به فرزندان خود تعمدی ندارند، وارد عمل میشود. بدین ترتیب فرایند الگوگیری نقش مهمی در شکل دادن نگرشها ایفا میکند. در بسیاری موارد، کودکان میشنوند که والدین آن ها نسبت به شخص خاص، شیء خاص، یا موضوع خاص، نظر به خصوصی ابراز میکنند و همین آگاهی از نگرشهای والدین سبب شکلگیری همان نگرشها در آنان میشود. البته، تنها والدین نیستند که الگو و سرمشق کودکان قرار میگیرند، شاید بتوان گفت همه کسانی که در محیط اطراف کودک هستند نظیر همبازیها، بزرگسالان دیگر، معلمان، یا هر فرد مهم دیگر، مورد مشاهده و الگوبرداری او قرار میگیرند ( ارونسون[۷۹]، ۱۹۹۹؛ به نقل از ممبینی، ۱۳۹۱).
نگرش به ازدواج
جوامع دارای ارزشها، نگرشها و عادات نسبتا پایداری است ولی نه ثابت و غیر قابل تغییر. نسلهای جدیدتر دارای ارزشهای متفاوتی هستند در حالی که هنوز ارزشها و نگرشهای سنتی در نسلهای پیشین جوامع رواج دارد. با جانشین شدن نسلهای جوانتر به جای افراد نسلهای گذشته، جهانبینی متداول در جوامع دگرگون میشود (اکبرزاده و همکاران، ۱۳۸۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:33:00 ب.ظ ]
|