کاتر[۱۵] (۲۰۰۸) در مقاله ای تحت عنوان «شناخت فرار نوجوانان و پیشگیری آن» علل فرار از منزل را به شرح زیر می‌داند:

۱) اجتناب از عواقب و نتایج ناخوشایند رفتار یا اعمالی که فرد انتظار دارد، در آینده با آن مواجه شود. مثل تهدید به تنبیه و یا تنبیه والدین در مقابل شکست تحصیلی فرزند.

۲) فرار از دام مواجهه با تجربه های مستمر و پیشرونده نامطلوب سخت در زندگی مثل آزار جسمی و جنسی در منزل.

۳) پیشگیری از ترک فعالیت ها، ارتباطات یا دوستی هایی که برای فرد مهم و با ارزش به نظر می‌رسند مثل جلوگیری والدین از معاشرت نوجوانان با دوستانش بدون جایگزینی و با تحکم.

۴) به منظور بودن با افرادی که به رغم ایشان حمایتگر، مشوق و فعال هستند، مثل زندگی با همسالان.

۵) برای بودن با افراد یا مکان هایی که آن ها را از مشکلات دیگر زندگیشان دور می‌سازد.

۶) تغییر یا توقف آنچه که در حال انجام است یا قرار است انجام گیرد مثل ازدواج نامناسب توأم با تهدید والدین. همچنین مشکلاتی که خطر بروز فرار کودکان و نوجوانان را افزایش می‌دهد عبارتند از:

۱) کودک آزاری یا غفلت نسبت به کودک.

۲) استفاده از الکل یا مواد مخدر.

۳) طلاق یا جدایی که مواجهه با آن بدرستی انجام نشده است.

۴) رفتار متضاد والدین که با تخیلات نامناسب نوجوان ترکیب شده باشد.

۵) آمیزش با یک گروه همسالان ضد اجتماع

۶) مرگ یکی از اعضای خانواده که مواجهه با آن به درستی انجام نشده باشد (استین و همکاران[۱۶]، ۲۰۱۱).

۲-۴- اقسام فرار

پژوهشگران انواع گوناگونی از این پدیده را مشخص کرده‌اند. گل پور (۱۳۸۶) در کتاب خود از پژوهشی انجام گرفته در بلژیک خبر می‌دهد که برای ۶۰۰ فراری سه نوع فرار را در نظر گرفته است:

۱- فرار عکس العملی: نشانگر اختلال و چگونگی ارتباط بین جوان و محیط است، در این حالت از فرار به عنوان روشی برای پیدا کردن و هشدار دادن استفاده می شود. به عنوان مثال وقتی نوجوان در خانواده به فراموشی سپرده می شود و والدین غرق در فعالیت های روزمره خود هستند دست ‌به این اقدام می زند تا مورد توجه قرار گیرد.

۲- فرار برای راحت زندگی کردن: گاهی جوانان و نوجوانان چون خانواده را مانع انجام برخی فعالیت های خود می دانند و می خواهند، آن گونه که دوست دارند زندگی کنند و به قول خودشان خوش باشند، از خانه فرار می‌کنند تا به گونه ای دیگر آزادتر زندگی کنند.

۳- فرار به خاطر آینده سازی: در این حالت جوان یا نوجوان به دنبال شکل گیری زندگی و ساختن زندگی به گونه ای است که خود می‌خواهد، در این وضعیت مشکلات بزهکاری به ندرت دیده می شود.

همچنین جعفری در مقاله خود که با عنوان «فرار دختران از خانه» منتشر شده است، با اشاره به بررسی انجام گرفته توسط مرکز امور مشارکت زنان در خصوص «فرار از منزل» دو نوع فرار کوتاه و بلند مدت را مطرح می‌کند؛ در فرار کوتاه مدت: افراد بعد از مدتی به لحاظ پشیمانی از رسیدن به آرزوها و اهداف خود و یا مهیا نشدن شرایط و امکانات مود نیاز نزد خانواده بر می‌گردند ولی در فرار دراز مدت؛ که معمولاً در نتیجه درگیری های شدید و تنفر بیش از اندازه از خانواده به وقوع پیوسته، امکان بازگشت فرد فراری بسیار کم است (حیدری و همکاران، ۱۳۸۶).

۲-۵- علل فرار

۲-۵-۱- فقدان یکی یا هر دو والدین: فقدان والدین هم برای فرد و هم برای اجتماع عواقب وخیمی را به دنبال دارد. اکثر محققین آن را یکی از مهمترین علل ولگردی، عقب ماندگی درسی تمایل به بزهکاری ذکر کرده‌اند. یکی از روانشناسان آلمانی در تحقیقی نشان داد که ۴۰ درصد کودکانی که در مدرسه مردود شده اند اطفال محروم از پدر و ۳۰ درصد بی مادر بوده اند. تحقیق دیگری در آلمان نشان می‌دهد که از میان ۲۷۰۴ تبهکار نوجوان بیش از ۴۳ درصد از داشتن یکی از والدین محروم بوده اند. تحقیقات انجام شده در آمریکا نیز این موضوع را مورد تأیید قرار داده است. در تحقیقی که ‌در مورد دخترانی که در دارالتأدیب نگهداری می‌شوند انجام شده نشان داده است که ۷۰ درصد آنان از یک طرف یا دو طرف یعنی هم از مادر و هم از پدر محروم بوده اند.

۲-۵-۲- جدایی و طلاق: جدایی و طلاق یکی از عوامل مهم ایجاد نابسامانی در روح کودک و نوجوان به حساب آمده و گاهی وی را بر انجام کارهای سخت و نادرست توانا می‌سازد. تحقیقات فراوانی این مطالب را تأیید نموده که بسیاری از بزهکاران نوجوان محصول مستقیم طلاق به حساب می‌آیند. یک پژوهش در کانون اصلاح و تربیت مشهد نشان می‌دهد که ۲۶ نفر از دختران فراری متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آنان طلاق رخ داده است.

گریف می نویسد: «اگر پدر فوت کرده باشد عاطفه مادر می‌تواند تا حدی آن را جبران نماید ولی طلاق وضع دیگری پیدا می‌کند، زیرا اکثراً با مشکلات فراوانی نظیر زد و خورد، منازعه و کشمکش های پدر و مادر و عدم توافق های آن ها روبرو است و یا گرفتار خصومت نامادری است (کاظمی و همکاران، ۱۳۹۱).

دکتر خزائی در کتاب خود تحت عنوان بزهکاری اطفال چنین می نویسد: «در کشور فرانسه هر ساله نزدیک به ۲۵۰۰ ولگرد کمتر از ۱۸ سال نزد قاضی فرستاده می‌شوند تا تحت اقدامات تربیتی و حمایتی قرار گیرند. این افراد که اغلب از خانواده جدا شده اند فرار اختیار کرده‌اند. ضمن ولگردی غالباً به فحشاء و پسرها به روابط جنسی مردانه می پردازند. حمایت از این قبیل اطفال و پیشگیری از سقوط آنان در دام های تبهکاری نیز امروزه شدیداًً مورد توجه متخصصین می‌باشد.

۲-۵-۳- فرار با مبناء انتقام از والدین: بچه ها اصولاً دوست دارند در برابر اعمال ناشایست و یا زندگی ناسازگارانه ای که دارند، دست به تلافی بزنند و با افکار محدود خود این تلافی را به شکل فرار ظاهر می‌کنند. برخی از این افراد برای انجام مقصود خویش ماه ها اقدام به جمع‌ آوری پول توجیبی خود کرده و حتی در بعضی موارد اشیاء قیمتی را از خانه ربوده تا بتوانند با فروش آن پولی را به دست آورده و دیگر محتاج والدین نباشد، این ها اکثراً در روزهای اول فرار با دست و دلبازی فراوان پول هایی را که همراه دارند خرج می‌کنند. اما پس از گذشت چند روزی که پولشان ته کشید تازه به فکر می افتند که چه کنند؟ و این مرحله حساس ترین مرحله گریز آن ها از خانه و کاشانه می‌باشد. متأسفانه، تعداد زیادی از والدین به علت بی اطلاعی و نادانی با فرزند خود بد رفتاری می‌کنند و موجب می‌شوند که ناراحتی ها و غم های آشکار و پنهان کودک آن ها جانشان را بخورد و بعید نیست بعدها هم به صورت عقده های گوناگون که در مسیر کودک و نوجوان نقش بسته به اشکال دیگر تجلی کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...