برای تشریح مدل توبین، نمودار زیر راکه بیانگر مثال ذکرشده است در نظر بگیرید :

Q>1 هزینه

Q=1 X

R

سرمایه K0 K*

نمودار۲- ۱- ۱)رابطه سرمایه و هزینه با Q توبین متفاوت (Bristol,1998,p.4)

سرمایه سهام موجود (سرمایه گذاری انجام شده) K0 می‌باشد و شرکت ها می‌توانند سرمایه جدید مورد نیاز را با هزینه R برای هر واحد سرمایه تهیه نمایند . با این حال ، هر واحد اضافی سرمایه (در K0) برای شرکت‌ها به مقدار X بیشتر از هزینه عایدی در پی خواهد داشت . شرکت‌هایی با سرمایه K0 می‌توانند جریان درآمدی بیش از هزینه سرمایه را به دست آورند .

ارزش بازار شرکت با توجه به ارزش تنزیل شده سودآوری آتی آن تعیین می‌شود و به خاطر وجود فاصلهX ، بازار ارزش بالایی را برای شرکت در نظر خواهد گرفت . با افزایش سرمایه‌گذاری شرکت و گرایش سرمایه سهام به سمت K* ، فاصله X کم شده و سود حاصل از هر واحد اضافه سرمایه به سمت صفر میل می‌کند . در این حالت بازار ، شرکت‌ها را معادل ارزش جایگزینی ارزشیابی کرده و Q توبین به عدد یک می‌رسد . نظریه Q توبین بر نقش سودآوری آتی شرکت تأکید دارد نه صرفاً بر فاصله . X برای مثال بسیاری از شرکت های فعال در زمینه تجارت الکترونیک یا بیوتکنولوژی ممکن است در زمان حال حاضر سودآور نباشند و ارزشیابی بازار آن ها تا حد زیادی مبتنی بر سودآوری آتی است نه فعلی . ارزش بازار بالای این شرکت‌ها ، افراد جدیدی را جذب کرده و شرکت های موجود را برای توسعه بیشتر تشویق می‌کند . توسعه سرمایه این گونه شرکت ها تا Q=1 ادامه خواهد داشت .

مقدار Q توبین حداقل باید مساوی یک باشد و در شرکت های موفق بیشتر از یک می‌باشد ولی این افزایش در صنایع مختلف متفاوت است . مثلاً شرکت های کامپیوتری که در آن ها سرمایه های معنوی مثل تخصیص نیروی انسانی نقش مهمی دارد و می‌تواند Q بالاتری نسبت به شرکت‌های فولاد داشته باشد . Q توبین علاوه بر این که مناسب بودن وضعیت شرکت برای سرمایه‌گذاری بیشتر را نشان می‌دهد ، می‌تواند شاخصی برای ارزیابی عملکرد یک شرکت نیز باشد . در سال ۱۹۸۱ لیندبرگ و رأس[۳۷] ‌به این موضوع توجه نموده ‌و تحقیقاتی در این زمینه انجام داده‌اند . به نظر آن ها Q بالای برخی شرکت‌ها یا با اجاره‌های انحصاری خاص مرتبط است و یا با به کارگیری برخی عوامل توسط شرکت ، که تمام این عوامل بر قدرت بازار اثر می‌گذارد (Bristol , 1998 , P.4) .

Q توبین یا به زبان ساده‌تر q عبارت است از نسبت ارزش دارایی‌ها در بازارهای مالی به ارزش جایگزینی دارایی‌های تولید شده . Q بالای یک دلالت بر این دارد که دارایی‌های فیزیکی تازه تولید شده ممکن است ارزانتر از دارایی‌های موجود شرکت خریداری شوند . یک چنین وضعیتی ممکن است شرکت‌ها را تحریک کند که دارایی‌های فیزیکی تازه تولید شده را به جای دارایی‌های موجود تحصیل کنند . در مقابل ، این امر ممکن است سرمایه گذاران مالی را برانگیزد که قیمت پیشنهادی خود را برای دارایی‌های مالی را پایین بیاورند . Q کمتر از یک دلالت بر این دارد که دارایی های فیزیکی موجود ممکن است ارزان تر از دارایی‌های تازه تولید شده خریداری گردد . یک چنین وضعیتی ممکن است شرکت ها را ترغیب کند که دارایی‌های موجود را به جای دارایی های فیزیکی تازه تولید شده تحصیل نمایند و در مقابل ممکن است سرمایه‌گذاران مالی قیمت پیشنهادی خود را برای دارایی‌های مالی افزایش دهند .

q ممکن است به چند روش محاسبه شود . با این وجود نسبت های محاسبه شده با توجه به تعاریف مختلف ، گرایش به بیان الگوهای کاملاً مشابه در طی زمان دارند و با وجود مشکلات موجود در محاسبه صورت و مخرج کسر الگوهای حرکت Q بسیار مهمتر از سطوح نسبت ها است . سه حالت محاسبه Q به شرح زیر می‌تواند باشد :

q1 : از طریق تقسیم ارزش بازار سهام صادره بر خالص موجودی دارایی‌های تحصیل شده .

۲q : با اضافه نمودن ارزش دفتری اوراق قرضه صادره شرکت به صورت کسر(متفاوت ازq1 ).

۳q : اضافه نمودن برآوردی از ارزش بازار اوراق قرضه صادره شرکت و دارایی نقدی خالص آن به صورت کسر و کم کردن ارزش برآوردی زمین از صورت کسر (متفاوت ازq1) .

هر سه نوع q در اوایل دهه ۷۰ شدیداًً سقوط کردند و تا اوایل دهه ۸۰ نسبتاً پایین ماندند و سپس به شدت رشد کردند . ۲۳ qاز زیر یک به بالای یک در سال ۱۹۹۵ رسیدند و q1 نیز در سال ۱۹۹۶ این روند را طی نمود . در سال ۱۹۹۸ هر سه نسبت به بالاترین حد خود رسیدند (Larkins , 1984 , P.6) .

برای محاسبه نسبت Q از نسبت ساده به شرح زیر استفاده می‌شود:

با گذشت زمان انتقاداتی ‌به این نسخه وارد گردید . از جمله این که در مخرج کسر این نسخه از ارزش دفتری استفاده می‌گردد در حالی که این ارزش با ارزش جاری سرمایه گذاری ها تفاوت زیادی دارد و همچنین در مخرج کسر، ارزش دارایی های نامشهود در نظر گرفته نمی شود ، که این امر نشان دهنده Q توبین اغراق آمیزی برای شرکت هایی که در زمینه ی دارایی های نامشهود سرمایه گذاری کرده‌اند ، خواهد بود . ‌به این دلایل تعدیلاتی در نسخه قبل ایجاد گردید و در مخرج کسر از ارزش جایگزینی دارایی های شرکت ها استفاده گشت ( حیدرپور و دیگران،۱۳۸۸،ص۲۵) .

نسبت Q در ارزیابی بلند مدت ارزش شرکت کاربرد ویژه‌ای دارد . این نکته را نیز باید دانست که Q یک ابزار زمان بندی نیست بلکه یک ارزشیابی است . این شاخص فقط به سرمایه‌گذار کمک خواهد کرد که از دیدگاه ارزشیابی ، بازارهای جذاب و غیر جذاب را پیدا نماید (شهرآبادی،۱۳۸۵،ص ۶۶). نسبت Q توبین آماره ای است که می‌تواند به عنوان نماینده ارزش شرکت برای سرمایه گذاران استفاده گردد . در واقع این نسبت یکی از نوین ترین فنون در ارزیابی ارزش شرکت ها و نیز بررسی عملکرد آن ها است . طی تحقیقاتی که برگر و آفک[۳۸] در سال ۱۹۹۵ انجام دادند ، دریافتند که ارتباط مستقیمی بین ارزش شرکت ها و Q توبین وجود دارد و می‌تواند منعکس کننده ارزش شرکت ها باشد (نمازی و دیگران،۱۳۸۸، ص ص۲۴۱-۲۳۳) . همان طور که ذکر گردید تعیین ارزش شرکت به وسیله تعیین ارزش دارایی های مالی شرکت (اوراق قرضه،سهام ممتاز و سهام عادی) ، قابل بررسی است . این دارایی ها بر اساس مفاهیم ارزش اسمی ، ارزش دفتری ، ارزش بازار ، ارزش با فرض تداوم فعالیت ، ارزش با فرض انحلال و ارزش ذاتی سهام یک شرکت ، ارزشیابی می‌شوند . ‌بنابرین‏ در نسبتQ توبین استفاده از مفاهیم ارزش دفتری و ارزش بازار برای تعیین ارزش شرکت ها امری ضروری می‌باشد .

شاخص Q توبین با وجود این که شاخصی کاربردی و مفید در محاسبه و سنجش ارزش شرکت و ارزیابی عملکرد مدیریت ، همچنین مناسب بودن افزایش سرمایه‌گذاری در شرکت و ارزیابی کیفیت است عاری از انتقاد و اشکال نیست . از جمله این اشکال ها این است که اگر در محاسبه این شاخص از فرمول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...