۲-۴ سرمایه فکری

سرمایه فکری یک سازمان دارایی ها و منابع ذهنی و نامشهودی است که سازمان با بر گرداندن آن ها به فرآیندهای جدید کالا و خدمات به ایجاد ارزش می پردازند. اصطلاح«سرمایه فکری» را اولین بار جان کنت گالبرایت[۸] در ۱۹۶۹ مطرح کرد، قبل از آن پیتر دراکر اصطلاح کارگران دانشی را به کار برده بود.

به علت نامشهودی و ماهیت پویایی که این واژه دارد معنی کردن آن کاری بس دشوار است. سرمایه فکری غالب اوقات مترادف اصطلاحاتی نظیر دارایی های نامشهود یا دارایی های دانشی بیان شده است. در رابطه با چیستی سرمایه فکری اتفاق نظر جامعی وجود ندارد و تعاریف متعددی ارائه شده است که اشاره به برخی از آن ها در این بخش مفید به نظر می‌رسد.

سرمایه فکری را همه فرآیندها و دارایی هایی می دانند که به طور معمولی در ترازنامه نمی آیند. تعریف آن ها، تمامی دارایی های نامشهودی ( علائم تجاری و حق امتیازها) که روش های حسابداری مدرن بررسی می‌کنند را نیز در بر می‌گیرد. سرمایه فکری را اطلاعات، مالکیت معنوی و تجاری می‌داند که برای ایجاد ثروت مورد استفاده قرار می گیرند. سرمایه فکری را دارایی های دانشی نظیر دانش فنی، اطلاعات مشتری، علائم تجاری و فرهنگ سازمانی که بر حسب توان رقابتی بنگاه قابل اندازه گیری نیستند، تعریف می‌کند. از دید بونتیس، سرمایه فکری، دانش انفرادی و سازمانی است که به مزیت رقابتی پایدار کمک می‌کند پولیک، سازمان، کلیه کارکنان و توانایی هایشان در ایجاد ارزش افزوده یا به عبارت دیگر نیروی های مؤثر در موفقیت کاری را سرمایه فکری می نامد(Pulic, 2001).

در مجموع سرمایه فکری به عضلات بدن می ماند که اگر از آن استفاده نشود از بقین می‌روند. کوشش های زیادی برای اندازه گیری ارزش دانش در جهت به دست آوردن ارزش حقیقی سازمان شده است. به طور کلی فرض بر این است که افزایش و استفاده بهتر از دانش تأثیر بسزایی بر روی عملکرد سازمانی دارد. روی هم رفته عملکرد سازمانی به تمامی موفقیت های سازمان که از طریق فروش، دارایی، سود، ارزش بازاری و ارزش دفتری اندازه گیری می شود اشاره دارد. بیشتر مباحث پیرامون ارزش بازاری و دفتری بنگاه است. در حسابداری سنّتی ارزش دفتری به وسیله ترازنامه اندازه گیری می شود. ارزش دفتری تفاوت بین تمامی دارایی ها و بدهی های بنگاه است. در حسابداری سنّتی اندازه گیری دارایی ها نشان دهنده سرمایه فیزیکی و مالی است. معمولاً سرمایه فکری به عنوان دارایی در نظر گرفته نمی شود. به سبب نامشهود بودن، سرمایه فکری را نمی توان تحت کنترل و مالکیت بنگاه در آورد.. دانش یک کارمند مثال خوبی از این وضعیت است که بنگاه نمی تواند آن را کنترل یا مال خود کند، به همین دلیل است که سرمایه فکری یک دارایی در نظر گرفته نمی شود. هرچند مخارج کشف و تحصیل سرمایه فکری در هزینه ها محسوب می‌شوند. ‌بنابرین‏ به دلیل کنار گذاشته شدن سرمایه فکری، حسابداری سنّتی ارزش واقعی بنگاه را کمتر از آنچه که هست اندازه گیری می‌کند. ارزش بازاری، ارزش تمامی موجودی بنگاه است که در بازار اندازه گیری می شود. به عبارت دیگر، مبلغی است که در زمان معینی برای خرید کامل بنگاه می بایستی پرداخت شود. افزایش و کاهش در ارزش بازاری به عوامل زیادی از جمله ارزش دفتری بنگاه، سطح سود، دورنمای اقتصادی، اطمینان یا عدم اطمینان به توانایی بنگاه برای ایجاد ارزش بستگی دارد.

۲-۵ اجزای سرمایه فکری

به طور کلی، سرمایه فکری را هر گونه خلق ارزش به وسیله هوش و ذهن انسان تعریف می‌کنند. ‌بنابرین‏ به دلیل گستردگی مفهوم سرمایه فکری برخی محققانی که در این حیطه کا کرده‌اند هریک دسته بندی های مخصوص به خودی را ارائه داده‌اند. ا.لین دسته بندی توسط اسویبی در سال ۱۹۹۷ در سه حوزه گسترده انجام شد:

سرمایه انسانی- در حوزه شایستگی فرد

سرمایه ساختاری- در حوزه ساختار داخلی

سرمایه ارتباطی- در حوزه ساختار خارجی

این دسته بندی در بیشتر مواقع پذیرفته شده بود تا اینکه بعدها توسط بونتیس اصلاح شده و بسط پیدا کرد. وی سرمایه مشتری را جایگزین سرمایه ارتباطی کرد و از چهار جنبه جوهره و ماهیت، حیطه عمل، پارامترهای اندازه گیری و دشواری در کدگذاری به برزسی سرمایه فکری پرداخت. دسته بندی ارائه شده توسط بونتیس همانند شکل زیر است (Bontis, 1998).

شکل ۲-۱ اجزای سرمایه فکری

۲-۵-۱ سرمایه انسانی

سرمایه انسانی ذخیره دانش سازمان که توسط کارکنان نمایش داده می شود را بیان می‌کند. روس و همکاران ایجاد سرمایه فکری توسط کارکنان را به شایستگی، روش کار و تیزهوشی آن ها نسبت می‌دهند. شایستگی شامل مهارت و آموزش و تیزهوشی نیز متضمن مؤلفه های رفتاری کار کارکنان است. تیزهوشی فکری کارمندان را قادر به تغییر شیوه های کاری و نوآوری در جهت حل مشکلات می‌سازد. اگر چه کارکنان به عنوان مهم ترین دارایی سازمانی مطرح هستند ولی سازمان نمی تواند آن ها را مال خود بداند. ادوینسون و مالون، سرمایه انسانی را دانش مختلط، مهارت، خلاقیت و توانایی انفرادی کارکنان در انجام وظیفه تعریف می‌کنند. در همین راستا، هودسن سرمایه انسانی را ترکیبی از ژنتیک وراثتی، آموزش، تجربه و روش زندگی و کسب و کار معنی می‌کند. بونتیس سرمایه انسانی را قابلیت جمعی سازمان در استخراج بهترین راه حل ها از دانش افرادش توصیف می‌کند. خروج افراد می‌تواند منجر به افت حافظه سازمان شود و ‌بنابرین‏ تهدیدی برای سازمان محسوب می شود. البته از زاویه ای دیگر چون نیروهای سازمان تازه می‌شوند، خروج افراد را می توان مفید در نظر گرفت (Bontis, 2002).

شکل ۲-۱ اجزای سرمایه فکری

۲-۵-۲ سرمایه ساختاری

بونتیس نیز سرمایه ساختاری را دستورالعمل ها، راهبردها، خط مشی ها و هرچیزی که ارزش سازمان را بیشتر از ارزش فیزیکی آن می‌سازد، معرفی می‌کند(Bontis, 1999).

روس و همکاران سرمایه ساختاری را آنچه که بعد از رفتن کارکنان به خانه هایشان در سازمان باقی می ماند، توصیف می‌کنند(Roosetal, 1997).

سرمایه ساختاری شامل تمامی ذخایر غیر انسانی دانش در سازمان است. ادوینسون و مالون سرمایه ساختاری را سخت افزار، نرم افزار، پایگاه های اطلاعاتی، ساختار سازمانی، حق ثبت اختراعات، علائم تجاری و هر گونه قابلیت سازمانی دیگری که از بهره وری کارکنان پشتیبانی می‌کند، تعریف می‌کنند (Edvinsson et al, 1997).

۲-۵-۳ سرمایه مشتری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...