تقوی‌فرد و همکارانش(۱۳۹۱) پژوهشی با عنوان شناسایی و اولویت‌بندی موضوعات مهم مدیریت بیمارستانی جهت مستندسازی در نظام مدیریت دانش، با هدف مطالعه‌ مهم‌ترین موضوعات در حوزه مدیریت بیمارستانی و شناسایی مواردی با اولویت بالاتر جهت مستندسازی دانش و تجارب مربوط در وزارت بهداشت انجام دادند. پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کاربردی بود. جامعه‌ آماری تحقیق را استادان دانشگاهی در حوزه مدیریت پزشکی و مدیریت پرستاری تشکیل دادند. تعداد اعضای جامعه‌ آماری عبارت از ۴۵ نفر بود. در تحقیق حاضر، برای تعیین اولویت حوزه های شناسایی شده، از دو روش مصاحبه با خبرگان و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روایی و پایایی پرسشنامه با بهره گرفتن از روایی محتوا و صوری و پایایی آزمون- بازآزمون، تأیید شد. تحلیل داده های ۳۰ پرسشنامه­ جمع‌ آوری شده با بهره گرفتن از آزمون دوجمله‌ای و آزمون رتبه‌بندی Friedman ، توسط نرم افزار SPSS صورت پذیرفته است. طبق نتایج آزمون دو جمله‌ای، ۲۶ موضوع از مجموعه‌ ۲۹ موضوع نهایی دارای اهمیت زیاد یا خیلی زیاد بودند که به معنی بالا بودن اهمیت آن‌ ها جهت مستندسازی در سیستم مدیریت دانش بیمارستانی کشور می‌باشد. در این مقاله، علاوه بر شناسایی مهم‌ترین موضوعات مدیریت بیمارستانی، اولویت و سطح اهمیت هر مورد نیز تعیین شده است. برنامه‌ریزی استراتژیک در سطح بیمارستان، مدیریت کیفیت جامع و مدیریت و رهبری مشارکتی در بیمارستان، به­عنوان موضوعات دارای بیشترین اولویت جهت مستندسازی تجارب مدیریت بیمارستانی کشور شناسایی شدند.

ربیعی و معالی(۱۳۹۱) پژوهشی در زمینه‌ی بررسی موانع زیرساختی اعمال مدیریت دانش و ارائه‌ الگوی بهبود در مراکز آموزش عالی انجام دادند. این تحقیق توصیفی- پیمایشی، با بهره گرفتن از پرسشنامه جهت استقرار مدیریت دانش در چهار دانشگاه دولتی، آزاد و غیرانتفاعی مورد بررسی قرار گرفته است. حجم نمونه شامل ۷۷ نفر افراد آگاه و متخصص در زمینه‌ی مدیریت دانش و فناوری اطلاعات دانشگاه شهید چمران اهواز، ۶۴ نفر از دانشگاه پیام نور تهران، ۶۴ نفر از مؤسسه‌ی آموزش عالی کار و ۷۱ نفر از واحدهای دانشگاه آزاد در تهران می‌باشد که به روش طبقه‌بندی و سپس تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. علاوه بر این، به­ طور هدفمند بیست نفر از اساتید متخصص و صاحب‌نظر از هر دانشگاه، انتخاب و مورد مصاحبه عمیق برای علت یابی قرار ‌گرفته‌اند. یافته ­های تحقیق نشان دادند که تمامی مراکز مورد مطالعه آموزش عالی فاقد زیرساخت مناسب استقرار مدیریت دانش بوده و به‌ترتیب عوامل اندازه ­گیری، رهبری، منابع انسانی، فرآیندهای داخلی، فرهنگ، فناوری و ساختار به عنوان مهم‌ترین موانع مدیریت دانش شناسایی شدند. در این پژوهش، الگویی جهت بهبود و پیاده‌سازی مدیریت دانش متناسب با ساختار دانشگاه‌ها پیشنهاد شده است.

صادقی و همکارانش(۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان بررسی وضعیت مؤلفه‌ های مدیریت دانش در بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران با هدف تعیین مؤلفه‌ ­های مدیریت دانش انجام دادند. این پزوهش از نوع توصیفی مقطعی بود که جامعه­ آماری آن کلیه کارکنان بیمارستان هاشمی­نژاد بودند که از بین آن ها ۱۲۰ نفر به صورت طبقه­ای تصادفی به­عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. بر اساس یافته ها، وضعیت مدیریت دانش و مؤلفه­ های آن از سوی پاسخ ­دهندگان در حد متوسط به بالا ارزیابی شد. از بین این مؤلفه­ ها، فقط کسب دانش و توسعه دانش، نمرات کمتری را نسبت به سایر شاخص ها کسب کردند. اما در مجموع نمره کلی مدیریت دانش از وضع مناسبی برخوردار بود.

در پژوهشی دیگر، رنجبرفرد و همکارانش(۱۳۹۲) به شناسایی موانع مدیریت دانش برای چهار نوع فرایند کسب‌وکار پرداختند. رویکرد پژوهش حاضر، کیفی، ماهیت آن از نوع اکتشافی و روش آن، مطالعه ی چند موردی است. روش مورد استفاده در این پژوهش بر مبنای پنج قدم اصلی شامل ۱- مرور ادبیات، ۲- فرمول­بندی مسئله، ۳- ایجاد نظریه آزمایشی(چهارچوب، مفاهیم، نظریه ­ها) ۴- آزمون و کشف خطا و ۵- کاهش خطا، انجام شده است. بر اساس یافته ها، فرآیندهای کسب‌وکار از دیدگاه مدیریت دانش، به چهار دسته فرآیندهای جریان کارگرا، تصمیم‌گرا، اطلاعات‌گرا و مشارکت‌گرا تقسیم شدند و ویژگی‌های هر یک از آن‌ ها بیان شد. سپس مهم‌ترین موانع مربوط به هر دسته از فرآیندها با انجام دو مطالعه‌ موردی شناسایی شدند.

رضایی‌‌ملک و رادفر(۱۳۹۲) در پژوهشی، مدلی برای اولویت‌دهی عوامل مدیریت دانش در بهبود عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری با مطالعه­ موردی در بانک سپه ارائه کردند. به­منظور تجزیه و تحلیل داده ­ها، از روش معادلات ساختاری و نرم­افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که به­ترتیب سه عامل دانش مشتری، دانش بازار و دانش کارکنان بیشترین تأثیر را بر بهبود عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری داشته است.

رحیمی و همکارانش(۱۳۹۲) پژوهشی با عنوان طراحی کیفیت خدمات بخش اورژانس بیمارستان شهید فقیهی شیراز با بهره گرفتن از روش QFD، انجام دادند.گام­های اصلی مطالعه در این پژوهش عبارت بودند از تعیین مهم­ترین نیازها و انتظارات مشتری از طریق مصاحبه با تعداد نمونه ۸۰ نفر و تعیین عناصر خدمت از طریق مصاحبه با تعداد نمونه شامل ۱۵ نفر، تعیین ارتباط میان انتظارات بیمار و عناصر خدمت، تعیین ارتباط میان عناصر خدمت و طراحی الگوی کیفیت خدمات بر اساس تحلیل خانه کیفیت. بر اساس نتایج، با مشخص شدن ۱۳ نیاز و انتظار مشتری و ۲۰ عنصر خدمت، در نهایت ۹ عنصر خدمت به­عنوان اجزای الگوی کیفیت خدمات در سه سطح بهبود بدین شرح اولویت­ بندی شدند: ۱- فضای فیزیکی اتاق پزشک ۲- بهبود پرسنل پرستاری، تسهیلات هتلینگ، اتاق بستری، پزشک و فضای تریاژ ۳- بهبود سیستم های راهنما، ایجاد تسهیلات رفاهی همراه بیمار و بهبود سالن انتظار.

در پژوهشی دیگر، عبدالمنافی و همکارانش(۱۳۹۳) پژوهشی با عنوان بررسی امکان­سنجی پیاده ­سازی مدیریت دانش در شرکت صنایع الکترونیک شیراز و ارائه­ راهکارهای بهبود مدیریت دانش در سازمان انجام دادند. در این مقاله سعی شده است امکان­سنجی پیاده ­سازی مدیریت دانش در شرکت صنایع الکترونیک بررسی گردد و در نهایت راهکارهایی جهت بهبود مدیریت دانش در سازمان بیان گردد. این تحقیق به روش پیمایشی اجرا گردیده و جامعه­ آماری آن شامل کلیه­ کارکنان شرکت صنایع الکترونیک شیراز که در سال ۹۲ اشتغال داشته اند است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...