استیج[۵۵](۱۹۹۱) اذعان کرد که متدولوژی ها باعث ذخیره دانش به طور سیستماتیک می‌شوند و انتشار و مبادله آن را تسهیل می‌کنند. این موضوع باعث می شود دانش و مهارت از افراد ماهر به افراد نیمه ماهر ، انتقال یابد. یکی از نتایج ذخیره دانش ، استانداردسازی فرایند توسعه است. اویژن[۵۶] وفینزگرالد(۱۹۸۸)عقیده داشتند استاندارد توسعه باعث به وجود آمدن زبان مشترک برای برقراری یک ارتباط آسان در میان افراد مشارکت کننده در فرایند توسعه می شود و در نتیجه ، همکاری و مشارکت بیشتر و وفاداری آن ها به حرفه و شغل خود افزایش و نهایتاً حفظ و نگهداری فرایند توسعه میسر می‌گردد.

با استفاه از متدولوژی ها ، وظایف و فعالیت های فرایند توسعه دارای ساختاری مشخص می‌شوند ، کنترل هزینه و کنترل پروژه راحت تر صورت می‌گیرد ، و در نتیجه عدم اطمینان کاهش می‌یابد ، توسط استانداردها و کنترل می توان به هدایت نیروی انسانی پرداخت ، امنیت افزایش یافته و یادگیری فردی و گروهی تسهیل می‌گردد. (فینزگرالد،۱۹۹۶) (۳۲)

۲-۵-۴- مشکلات متدولوژی ها

علی رغم مزایای فراوان و توصیه های اکید در اجرای متدولوژی ها ، تجربیات توسعه دهندگان و مطالعات و تحقیقات دانشمندان نشان داده است که اجرای متدولوژی ها با چالش هایی روبرو می شود. به طور مثال پاول[۵۷](۱۹۹۳) ابراز کرد که مشکلات اجرای متدولوژی ها مربوط به ماهیت و ساختار بنیادی خود آن ها است. و فیتزگرالد(۱۹۹۹) گفت ، تغییرات سریع در محیط تجارت و کسب و کار عامل اصلی در عدم اجرای موفق پروژه های توسعه سیستم های اطلاعاتی با بهره گرفتن از متدولوژی ها است.

به نظر می‌رسد برای سازمان هایی که در محیط پویا و پر از آشوب همراه با تغییرات سریع ، زندگی می‌کنند ، اجرای متدولوژی که رویکردی زمانبر است ، چندان مناسب نباشد. از لحاظ هزینه نیز می توان آن ها را به چالش افکند. سازمان هایی که دارای بودجه کافی برای فعالیت های خود نیستند ، نمی توانند به راحتی متدولوژی های توسعه سیستم های اطلاعاتی را اجرا کنند. یکی دیگر از مسائل پیش روی سازمان ها ، انطباق و یکپارچگی متدولوژی ها با ساختارهای موجود در محیط داخلی شرکت ها است. ‌بنابرین‏ توسعه دهندگان باید فرایندهای توسعه را مطابق با فرایندهای درون سازمان خود انجام دهند یا فعالیت های سازمانی خود را به تبعیت از متدولوژی ها ، اجرا کنند. همچنین قابلیت استفاده مجدد از متدولوژی ها در محیط پر از تغییر و همراه با محدودیت منابع سازمان های امروزی ، مطالعه و بررسی بیشتری را می طلبد و این موضوع به عنوان یک چالش جدی ، فرا روی سازمان ها قرار گرفته است.

۲-۵-۵- طبقه بندی متدولوژی ها

متدولوژی ها را می توان به روش های مختلفی همان طور که در قبل ذکر شد ، طبقه بندی کرد. یکی از طبقه بندی های جامع را در این بخش می‌خواهیم بررسی کنیم. این طبقه بندی بر اساس وضعیت های مختلفی صورت می‌گیرد که سازمان ها با آن مواجه می‌شوند. ۵ کلاس برای طبقه بندی متدولوژی ها وجود دارد که در زیر به آن ها اشاره شده است:

وضعیت ها و مسائل ساخت یافته همراه با الزامات و نیازمندی های تعریف شده به صورت واضح مسائل ساخت یافته با اهداف واضح و الزامات و نیازمندی های نامعین کاربران مسائل غیرساخت یافته همراه با اهداف نامشخص مسائل و وضعیت هایی که در آن ها نیاز به تعامل زیادی بین کاربر و سیستم است.

مسائل و وضعیت های پیچیده ، یعنی ترکیب چهار کلاس بالا که احتیاج به یک رویکرد اقتضایی در توسعه است.

اینک به توضیح مختصری از هر یک و متدولوژی های آن ها می پردازیم.

۱ – مسائل ساخت یافته همراه با نیازمندی های تعریف شده به صورت واضح

در اینجا از متدولوژی های توسعه سیستم های اطلاعاتی سنتی مبتنی بر رویکردهای سخت استفاده می شود. متدولوژی های توسعه سیستم های کامپیوتری اولیه ، در این طبقه یا کلاس هستند. رویکرد SDLC سنتی را که مرکز محاسبات ملی UK ارائه داده است ، می توان در اینجا قرار داد که دارای فازها و مراحل زیر است : مطالعه امکان سنجی ، بررسی و تحقیق سیستم ، تحلیل سیستم ، طراحی سیستم ، اجرا ، بازنگری و نگهداری. این متدولوژی در جایی کاربرد دارد که افراد در آن سازمان خواستار تغییرات بنیادی نیستند. این متدولوژی در سازمان هایی با عملیات روتین ، فرایندهای ایستا ، قابل اجرا بوده و اصولا در سازمان های کوچک یا دپارتمان های سازمان های بزرگ می توان از آن استفاده کرد. کاربران در این متدولوژی به صورت خیلی محدود دخالت داده می‌شوند و این متدولوژی از تصمیمات مدیریتی کمتر حمایت می‌کند.

۲ – مسائل ساخت یافته با اهداف واضح و نیازمندی های نا معین کاربران

این طبقه از متدولوژی ها بعضی از مشکلات کلاس قبل را حل کرده‌اند و برای سازمان های امروزی مناسب تر هستند. در اینجا فرض بر این است که الزامات کاربران نامعین هستند. این طبقه دارای متدولوژی های ساخت یافته ، تحلیل داده مثل مهندسی اطلاعات ، و نمونه سازی ، است.

رویکردهای ساخت یافته متمرکز بر اجرای فعالیت ها در کسب اهداف معین هستند. آن ها از تکنیک هایی مثل DFD ، درخت و جدول تصمیم استفاده می‌کنند. این تکنیک ها به تحلیل گر در فهم بهتر الزامات کاربران کمک می‌کند. این رویکرد به مستندسازی تفکرات هر فرد ‌در مورد یک مشکل یا وضعیت می پردازد و این کار باعث تسهیل انتقال تفکرات افراد به یکدیگر می شود. مشارکت و درگیری کارکنان در فرایند توسعه بیشتر شده و تجزیه و تحلیل برای ارائه نتایج رسمی و واضح ، راحت تر صورت می‌گیرد.

در جایی که فرایندها کمتر ایستا هستند ، رویکرد تحلیل داده ها مناسب تر است. در این رویکرد تأکید بر مدلسازی داده است تا مدلسازی فرایند. طرفداران این روش می‌گویند ، حتی اگر فرایندهای توسعه در یک سازمان تغییر کند ، باز هم می توان از بلوک های داده که از قبل ساخته شده است ، استفاده کرد. یکی از تکنیک های اصلی این رویکرد ، مدل رابطه – موجودیت می‌باشد که توسط چن[۵۸](۱۹۷۶) ابداع گردید. مدلسازی داده ها به ساخت یک مدل مفهومی داده برای تعیین الزامات سیستم اطلاعاتی به کار می رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...