نظریه های گشتالت و شناختی:

نظریه های گشتالتی، «ادراک» را مفهوم کلیدی در حل مسئله می‌داند و بینش یا بصیرت را مورد تأکید قرار می‌دهد. نظریه های شناختی نیز فرایندهای ذهنی شخص را در حل مسئله، مهم تر و اساسی تر از اشارات محیطی می‌داند(هاگا و فاین، ۲۰۱۳).

۳-نظریه های خبرپردازی و همانندنگاری کامپیوتر

این نظریه ها، که در سال‌های اخیرمطرح شده اند، به خاصیت انحصاری انسان در گردآوری و پردازش اطلاعات برای حل مسائل خود، توجه دارند که امروزه این عمل برای حل مسائل بسیار پیچیده خود به وسیله کامپیوتر انجام می‌گیرد. مفهوم مرکزی یا کلیدی در این نظریه ها همگانی بودن «کاشفها است و «کاشف» هر گونه روش یا شیوه ای است که تحقیق را در راه های خاص برای حل مسئله مورد نظر، هدایت می‌کند و از شقوق دیگر، می کاهد. روش کامپیوتری در واقع، فواید و منافع شیوه های محرک-پاسخ و شناختی را برای حل مسئله به صورت مطلوب، ترکیب می‌کند و به هم می آمیزد. بدین معنا که همانند نظریه S-R(محرک-پاسخ)، روی مکانیزم های دقیق، و همانند نظریه شناختی، روی توجه به هدایت و راهنمایی تأکید می ورزد. به بیان دیگر، نگرش غالب امروز در مطالعه چگونگی حل مسئله، نگرش خبرپردازی است که مانند دیدگاه گشتالتی درباره چگونگی حل مسئله فرضهای خاصی دارد. این نگرش، بر این باور است که حل یک مسئله در چند گام انجام می‌گیرد و هر گام به هدف خاصی متوجه است. حل مسئله از ارزش یابی موقعیت یک مسئله معین، انتخاب و کاربرد گام‌های خاص بعدی و… ترکیب می‌یابد و این روش تا پایان حل مسئله، ادامه دارد. ‌به این معنا که در هر گام فرایند حل مسئله، شخص حل کننده آن، شکلی از پردازش را به کار می‌برد، همچنان که کامپیوتر می‌کند. کار روان شناس، عبارت است از توصیف و تبیین ماهیت اطلاعات و انواع پردازش مورد استفاده در هر گام. برخی از روان شناسان بر این باورند که انسان برای حل یک مسئله، ابتدا یک بازنمایی درونی از مسئله (انبار شده در حافظه) می‌سازد. این بازنمایی را «فضای مسئله» می‌نامند که در حل موفق مسئله، بسیار مؤثر است. چون شخص در این عمل، به چگونگی مسئله و تعبیر و تفسیر آن می اندیشد. بحث از حل مسئله را با این پرسش احتمالی که «آیا میان تفکر و حل مسئله، تفاوتی وجود دارد؟» پایان می‌دهیم( تالت[۱۰۲]، ۲۰۱۱).

رینهلد[۱۰۳](۲۰۰۸) عقیده دارد یک مشکل، وقتی به وجود می‌آید که فرد دارای هدف معینی باشد. ولی راه روشن وصول به هدف را نداند. چنین فردی هنگامی به راه حل صحیح می‌رسد که اطراف و جوانب مشکل را بررسی کرده و انطباق مداوم و لا ینقطع خود را برای یافتن راه وصول به هدف، در خود ایجاد کرده باشد.

۲-۴ پیشینه پژوهش های انجام گرفته

۲-۴-۱ پیشینه پژوهش های انجام گرفته در داخل کشور

سروقد،رضایی و معصومی(۱۳۸۹)در پژوهشی به بررسی رابطه بین سبک های تفکر و خود کارآمدی جوانان دختر و پسر (دانش آموزان پیش دانشگاهی) شیراز پرداختند. نمونه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان دادند: بین متغیر خودکار آمدی با همه ی سبک های تفکر به جز تفکر درونگرا و کل نگر در سطح یک صدم در کل دانش آموزان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.

احدی،خویینی،کریمی،دلاور و زری باف(۱۳۹۰)در پژوهشی به مقایسه سبک های تفکر و هیجان طلبی در دانش جویان کارشناسی رشته‌های هنر و ریاضی برای افزایش رفتارهای سازمانی مثبت پرداختند. نتیجه پژوهش بر ضرورت توجه سازمان ها بر ویژگی های رفتار سازمانی مثبت مانند سبک تفکر قانون گذار(خلاق) و سبک های تفکری است که ‌به این نوع تفکر یعنی خلاقیت می‌ انجامد و نیز افزایش هیجان های مثبت برای بهبود عملکرد در محیط کاری مورد توجه می‌باشد.

رضایی،خداخواه(۱۳۸۸)در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین سبک های فرزند پروری و باور های معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداختند. که تعداد۲۱۲۵ نفر در سال تحصیلی ۸۸_۱۳۸۷ از دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود از بین مؤلفه‌ های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری ،متغیرهای یادگیری سریع/ثابت و دانش ساده /قطعی بیشترین سهم را در پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.

حسینیان،پورشهریاری و کلانتری(۱۳۸۶)در پژوهشی به مقایسه رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر شنوا و ناشنوا در مقطع متوسطه شهر تهران پرداختند و نمونه شامل ۶۹دانش آموز ناشنوا و ۸۲ دانش آموز شنوای دختر مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزند پروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست.

محمدی و حاجی علیزاده (۱۳۸۷)در پژوهشی به مقایسه سبک های حل مسئله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و عادی پرداختند. بدین منظور ۴۰ دانش آموز پسر عادی و ۴۰ دانش آموز پسر مبتلا به اختلال هنجاری به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان ‌دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی از سبک های مثبت حل مسئله کمتر استفاده می‌کنند.

زارعان،اسدالله پور و بخشی پور رودسری (۱۳۸۶)به پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی انجام شد ،پرداختند.که این پژوهش روی ۶۹ نفر از دانشجویان سال اول رشته‌های علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی رابطه معنی داری وجود دارد.

۲-۴-۲ پیشینه پژوهش های انجام گرفته در خارج کشور

در پژوهشی ژانگ (۲۰۰۱)به بررسی رابطه سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی پرداخت که با توجه به نتایج به دست آمده سبک های تفکر تاثیر قابل توجهی بر پیشرفت تحصیلی داشتند.

استرنبرگ (۲۰۰۱) به بررسی نقش سبک های تفکر بر پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش مشارکت کننده در یک برنامه ی تابستانی ییل، پرداخت و بیان نمود که سبک های تفکر قضایی و قانونی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری دارد.

نتایج تحقیقات زیادی از جمله تحقیقات ویلدر و وات[۱۰۴](۲۰۰۲) بیانگر این است که والدینی که وقت بیشتری برای سرپرستی فرزندان خود می‌گذارند، دارای فرزندانی هستند که کمتر به سمت رفتارهای پرخطر و نامناسب متمایل می‌شوند.

هرز و گولن(۲۰۱۲)در مطالعه ی خود دریافتند که سبک فرزند پروری با مراقبت افراطی و سطح پایین پذیرش با عزت نفس ارتباط منفی و معنادار دارد.

ورتلی و ایونسون[۱۰۵](۱۹۸۷)در بررسی رابطه سبک های یادگیری و شیوه های حل مسئله پسران رشته‌های گوناگون پی بردند که دانش آموزان پسر در سبک یادگیری فردی وابسته به رشته هستند و از شیوه های حل مسئله استفاده می‌کنند.

جاگمز-کاسترمن و همکاران(۲۰۰۷)به دست آوردند بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از حل مسئله فعال اجتناب و حمایت اجتماعی کمتری را جستجو می‌کنند.

فصل سوم

روش پژوهش

در این فصل، ابتدا به طرح پژوهش ،جامعه آماری ، روش انتخاب نمونه و سپس ابزار سنجش و در نهایت تحلیل های آماری داده ها پرداخته خواهد شد.

۳-۱ طرح پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...