همان­طور که در آیات سوره انعام آمده است از این­ها به دست می ­آید که هر وقت اعراب خود را در قحطی و خشک­سالی احساس می­نمود برای این که فرزندان خود را در عسرت گرسنگی و شدت جوع و در ماندگی ملاحضه نکند دست به کشتن آن­ها می­زدند و این کشتن فرزند در میان اعراب یک سنت جاریه­ای بوده است و هرگاه که قحطی به سوی شهریشان می­شتافت مردم را تهدید به افلاس و تهیدستی می­کرد ایان مبادرت به قتل اولاد خود می­نمودند برای آن که دیدن ذلت فقر و گرسنگی فرزندانشان برایشان ناپسند بود. با دست زدن به کشتن آن­ها خود را از تحمل این عار رها می­نمودند. علت منع و نهی­ای که از این عمل در قران آورده شده این است که می­فرمایید ما هستیم که شما و آن­ها را تهیه نمایند شما ابداً رازق و روزی دهنده نیستید بلکه خداوند است که شما و آنان را جمیعاً روزی می­دهد ‌بنابرین‏ دست به کشتن ایشان نزنید.

دوم کشتن دختران به­خصوص که آن­ها را زنده دفن می­کردند همان­طور که در آیه قرآن برآن دلالت دارد به معنای دختری است که وی را زنده­به­گور می­ نماید و چون اعراب جاهلی که به­واسطه کثرت کشتار و غارت­هایی که بینشان صورت می­گرفت بسیار اتفاق می­افتاد که دشمنانشان دختران آن­ها را اسیر کنند و ببرند و این اسارت برای آنان غیر قابل تحمل بود ‌بنابرین‏ از اول امر دختران را می­کشتند تا ابداً دختری نداشته باشند تا در هجوم قبایل و جنگ­ها طعمه رقبا و دشمنان گردند.

همان­طورکه آیه شریفه قرآن می­فرماید: «وَإِذَابُشِّرَأَحَدُهُ مْبِالْ أُنْثَىظَلَّوَجْهُهُمُسْوَدًّاوَهُوَکَظِیمٌ(۵۸) یَتَوَارَىمِنَالْقَوْمِمِن ْسُوءِمَابُشِّرَبِهِأَیُمْسِکُهُعَلَىهُونٍأَمْیَدُسُّهُفِیالتُّرَابِأَلَاسَاءَمَایَحْکُمُونَ (۵۹)» چون به یکی از اعراب جاهلی بشارت و خبر داده می­شد که همسرش دختری به دنیا آورده از شدت غیض و غضب چهره اش سیاه می­شد و از بدی این بشارت و نگرانی این خبر از میان قوم خودش متواری می­شد و در اندیشه می­رفت که با این دختر چه کند.آیا با قبول پستی و ذلت و خواری او را نگه­داری کند یا آن که او را در زیر خاک پنهان نماید. آگاه باش که بد حکمی است که آن­ها می نمودند.[۱۵]

علت و حل رمز این معما آن است که فرزند دارای حیات و زندگی است و مشابه خود توست و بقا وجود توست هیچ چیز از اموال و تجارت­ها و مقام­ها ارزش او را ندارند و نمی ­توانند داشته باشند.خداوند در قرآن گنجایش زمین را برای زندگان و مردگان تضمین فرموده است.

وَأَنْکِحُواالْأَیَامَىمِنْکُمْوَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْوَإِمَائِکُمْإِنْیَکُونُوافُقَرَاءَیُغْنِهِمُاللَّهُمِنْفَضْلِهِوَاللَّهُوَاسِعٌعَلِیمٌ(۳۲) به نکاح در آورید مردان بی­زن و زنان بی­شوهر را که از خودتان هستند و شایستگان از غلامان خودتان و از کنیزهای خود را و اگر آن­ها فقیر باشند باکی نیست زیرا خداوند از فضل خود آن­ها را بی­نیاز می­ نماید و خداوند واسع یعنی پر ظرفیت و متحمل و علیم یعنی داناست.[۱۶]

شیخ محمدبن­حسن حر عاملی از محمد بن یعقوب کلینی و از شیخ طوسی و از شیخ صدوق در توحید از حضرت امام­صادق(ع) فرمود رسول خدا(ص) فرمود: «با دختران باکره ازدواج کنید زیرا دهانشان خوش­بوتر است….»

«آیا نمی­دانید که من به شما امت در روز قیامت برسایر امت­ها افتخار می­کنم حتی به جنین که سقط شده باشد….در این حال خداوند عزوجل به او می­گوید داخل در بهشت شو. پاسخ می­دهد داخل نمی­شوم تا پدر و مادرم پیش از من داخل شوند در آن حال خداوند به فرشته­ای از فرشتگان می­گوید پدر و مادرش را نزد من بیاور و خداوند امر می­ نماید که آن دو نفر در بهشت وارد شوند.»[۱۷]

قاضی قضایی در شرح سیره عملی اهل­بیت نیز این حقیقت را نشان می­دهد که آنان با کنترل جمعیت موافق نبوده­اند. به عنوان مثال حضرت فاطمه­زهرا(س) که در مجموع ‌بر اساس مشهور روایات شیعه نه سال زندگی مشترک داشتند با احتساب فرزند شش­ماهه ایشان حضرت محسن در طول نه سال زندگی مشترک با امیرالمؤمنین دارای پنج فرزند شدند و نیز حضرت موسی­بن­جعفر(ع) هم ‌بر اساس مشهور دارای حدود سی­وهفت فرزند بودند این حقیقت نشان­دهنده آن است که سیره عملی اهل­بیت که خود یکی از منابع دین اسلام محسوب می­شوند بر کاهش جمعیت نبوده بلکه بر کثرت جمعیت و مطلوب بودن جمعیت زیاد بوده است.

    1. روایاتی که به ترغیب ازدواج و تشکیل خانواده می ­پردازد و تأکید می­ کند که با زنان ولود و زایا ازدواج کنید.

  1. احادیثی که دلالت دارد براین که پیامبر در قیامت به جمعیت امت خود بر سایر امت­ها مباهات ‌می‌کنند.

نگاه اسلام به ازدواج و فرزندآوری با نگاه غربی و اصولاً نگاه مادی بسیار متفاوت است. به سخن دیگر اسلام درباره فرزندآوری غیر از جنبه­ های مادی به جنبه­ های فرامادی نیز توجه داده است. چیزی که در کتاب­های جمعیت­شناسی غربی جایی برای آن وجود ندارد. برای نمونه از پیامبر که ذکر گردیده بودکه می­فرمایند: «ازدواج کنید زیرا من مباهات می­کنم به وسیله شما به امت­ها تا جایی که فرزند صدق شده بر در بهشت می­ایستد، تا هنگامی که پدر و مادر من داخل بهشت نشوند داخل نمی­شوم.»

دلیل دیگر، اطلاق روایات فرزنددار شدن است غیر از احادیثی که با صراحت مسلمانان را به کثرت اولاد ترغیب می­ کند. اطلاق روایات زیادی که بر اصل فرزنددار شدن تأکید دارند شامل فرزند دوم و سوم نیز می­شوند. تا اینجا روشن شد که تکثیر نسل از منظر روایات کاری مطلوب و پسندیده است به همین منظور این مطلب مورد قبول مسلمانان در طول تاریخ بوده است.

مؤید دیگر سیره امامانی است که نام آن­ها در حدیث آمده یعنی امام­رضا، امام­کاظم و امام­صادق(ع). ‌بر اساس برخی از منابع تاریخی امام­صادق(ع)ده فرزند، امام­کاظم(ع) بسیار بیشتر و امام­رضا(ع) پنج فرزند داشتند.

سنت قطعی مبتنی بر مطلوب بودن ازدواج و اصل فرزندآوری و به­ طور اجمالی غیر مضمون بودن کثرت فرزندان است. در مجموع تکثیر نسل و افزایش جمعیت یک ارزش و مستحب به­شمار می ­آید.

آیات و روایات و ادله زیادی در این باره قبل طرح است به­گونه ­ای که ‌می‌توان این موضوع را از مسلمات فقهی تلقی کرد. مطلوبیت ذاتی ناشی از مطلوبیت معنوی است. مطلوبیت مربوط به خلقت انسان است. انسان موجودی کلیم، مخلوق و بنده خدا است. از این رو تلاش برای افزایش انسان و نسل در روی زمین به خودی خود حسن است مگر این که موانعی باعث شود ازدیاد نسل به حد اضطرار برسد که در این صورت باید تنظیم شود.

امام­سجاد(ع) در روایتی می­فرماید: «مِن سَعَادَهِ اَلرَجُلِ اَن یَکُونَ لَهُ وُلدٌ یَستَعِینُ بِهِم» از جمله سعادت­های انسان این است که اولاد زیادی داشته باشد که از آن­ها (برای آموزش) کمک بگیرد.[۱۸]

دسته­ای از روایات که مسلمین را به ازدواج تشویق می­ کند تا فرزندانشان لااله­الاالله گو و تسبیح­گوی خدا باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...