دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 7 – 7 |
همانطور که در آیات سوره انعام آمده است از اینها به دست می آید که هر وقت اعراب خود را در قحطی و خشکسالی احساس مینمود برای این که فرزندان خود را در عسرت گرسنگی و شدت جوع و در ماندگی ملاحضه نکند دست به کشتن آنها میزدند و این کشتن فرزند در میان اعراب یک سنت جاریهای بوده است و هرگاه که قحطی به سوی شهریشان میشتافت مردم را تهدید به افلاس و تهیدستی میکرد ایان مبادرت به قتل اولاد خود مینمودند برای آن که دیدن ذلت فقر و گرسنگی فرزندانشان برایشان ناپسند بود. با دست زدن به کشتن آنها خود را از تحمل این عار رها مینمودند. علت منع و نهیای که از این عمل در قران آورده شده این است که میفرمایید ما هستیم که شما و آنها را تهیه نمایند شما ابداً رازق و روزی دهنده نیستید بلکه خداوند است که شما و آنان را جمیعاً روزی میدهد بنابرین دست به کشتن ایشان نزنید.
دوم کشتن دختران بهخصوص که آنها را زنده دفن میکردند همانطور که در آیه قرآن برآن دلالت دارد به معنای دختری است که وی را زندهبهگور می نماید و چون اعراب جاهلی که بهواسطه کثرت کشتار و غارتهایی که بینشان صورت میگرفت بسیار اتفاق میافتاد که دشمنانشان دختران آنها را اسیر کنند و ببرند و این اسارت برای آنان غیر قابل تحمل بود بنابرین از اول امر دختران را میکشتند تا ابداً دختری نداشته باشند تا در هجوم قبایل و جنگها طعمه رقبا و دشمنان گردند.
همانطورکه آیه شریفه قرآن میفرماید: «وَإِذَابُشِّرَأَحَدُهُ مْبِالْ أُنْثَىظَلَّوَجْهُهُمُسْوَدًّاوَهُوَکَظِیمٌ(۵۸) یَتَوَارَىمِنَالْقَوْمِمِن ْسُوءِمَابُشِّرَبِهِأَیُمْسِکُهُعَلَىهُونٍأَمْیَدُسُّهُفِیالتُّرَابِأَلَاسَاءَمَایَحْکُمُونَ (۵۹)» چون به یکی از اعراب جاهلی بشارت و خبر داده میشد که همسرش دختری به دنیا آورده از شدت غیض و غضب چهره اش سیاه میشد و از بدی این بشارت و نگرانی این خبر از میان قوم خودش متواری میشد و در اندیشه میرفت که با این دختر چه کند.آیا با قبول پستی و ذلت و خواری او را نگهداری کند یا آن که او را در زیر خاک پنهان نماید. آگاه باش که بد حکمی است که آنها می نمودند.[۱۵]
علت و حل رمز این معما آن است که فرزند دارای حیات و زندگی است و مشابه خود توست و بقا وجود توست هیچ چیز از اموال و تجارتها و مقامها ارزش او را ندارند و نمی توانند داشته باشند.خداوند در قرآن گنجایش زمین را برای زندگان و مردگان تضمین فرموده است.
وَأَنْکِحُواالْأَیَامَىمِنْکُمْوَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْوَإِمَائِکُمْإِنْیَکُونُوافُقَرَاءَیُغْنِهِمُاللَّهُمِنْفَضْلِهِوَاللَّهُوَاسِعٌعَلِیمٌ(۳۲) به نکاح در آورید مردان بیزن و زنان بیشوهر را که از خودتان هستند و شایستگان از غلامان خودتان و از کنیزهای خود را و اگر آنها فقیر باشند باکی نیست زیرا خداوند از فضل خود آنها را بینیاز می نماید و خداوند واسع یعنی پر ظرفیت و متحمل و علیم یعنی داناست.[۱۶]
شیخ محمدبنحسن حر عاملی از محمد بن یعقوب کلینی و از شیخ طوسی و از شیخ صدوق در توحید از حضرت امامصادق(ع) فرمود رسول خدا(ص) فرمود: «با دختران باکره ازدواج کنید زیرا دهانشان خوشبوتر است….»
«آیا نمیدانید که من به شما امت در روز قیامت برسایر امتها افتخار میکنم حتی به جنین که سقط شده باشد….در این حال خداوند عزوجل به او میگوید داخل در بهشت شو. پاسخ میدهد داخل نمیشوم تا پدر و مادرم پیش از من داخل شوند در آن حال خداوند به فرشتهای از فرشتگان میگوید پدر و مادرش را نزد من بیاور و خداوند امر می نماید که آن دو نفر در بهشت وارد شوند.»[۱۷]
قاضی قضایی در شرح سیره عملی اهلبیت نیز این حقیقت را نشان میدهد که آنان با کنترل جمعیت موافق نبودهاند. به عنوان مثال حضرت فاطمهزهرا(س) که در مجموع بر اساس مشهور روایات شیعه نه سال زندگی مشترک داشتند با احتساب فرزند ششماهه ایشان حضرت محسن در طول نه سال زندگی مشترک با امیرالمؤمنین دارای پنج فرزند شدند و نیز حضرت موسیبنجعفر(ع) هم بر اساس مشهور دارای حدود سیوهفت فرزند بودند این حقیقت نشاندهنده آن است که سیره عملی اهلبیت که خود یکی از منابع دین اسلام محسوب میشوند بر کاهش جمعیت نبوده بلکه بر کثرت جمعیت و مطلوب بودن جمعیت زیاد بوده است.
-
- روایاتی که به ترغیب ازدواج و تشکیل خانواده می پردازد و تأکید می کند که با زنان ولود و زایا ازدواج کنید.
- احادیثی که دلالت دارد براین که پیامبر در قیامت به جمعیت امت خود بر سایر امتها مباهات میکنند.
نگاه اسلام به ازدواج و فرزندآوری با نگاه غربی و اصولاً نگاه مادی بسیار متفاوت است. به سخن دیگر اسلام درباره فرزندآوری غیر از جنبه های مادی به جنبه های فرامادی نیز توجه داده است. چیزی که در کتابهای جمعیتشناسی غربی جایی برای آن وجود ندارد. برای نمونه از پیامبر که ذکر گردیده بودکه میفرمایند: «ازدواج کنید زیرا من مباهات میکنم به وسیله شما به امتها تا جایی که فرزند صدق شده بر در بهشت میایستد، تا هنگامی که پدر و مادر من داخل بهشت نشوند داخل نمیشوم.»
دلیل دیگر، اطلاق روایات فرزنددار شدن است غیر از احادیثی که با صراحت مسلمانان را به کثرت اولاد ترغیب می کند. اطلاق روایات زیادی که بر اصل فرزنددار شدن تأکید دارند شامل فرزند دوم و سوم نیز میشوند. تا اینجا روشن شد که تکثیر نسل از منظر روایات کاری مطلوب و پسندیده است به همین منظور این مطلب مورد قبول مسلمانان در طول تاریخ بوده است.
مؤید دیگر سیره امامانی است که نام آنها در حدیث آمده یعنی امامرضا، امامکاظم و امامصادق(ع). بر اساس برخی از منابع تاریخی امامصادق(ع)ده فرزند، امامکاظم(ع) بسیار بیشتر و امامرضا(ع) پنج فرزند داشتند.
سنت قطعی مبتنی بر مطلوب بودن ازدواج و اصل فرزندآوری و به طور اجمالی غیر مضمون بودن کثرت فرزندان است. در مجموع تکثیر نسل و افزایش جمعیت یک ارزش و مستحب بهشمار می آید.
آیات و روایات و ادله زیادی در این باره قبل طرح است بهگونه ای که میتوان این موضوع را از مسلمات فقهی تلقی کرد. مطلوبیت ذاتی ناشی از مطلوبیت معنوی است. مطلوبیت مربوط به خلقت انسان است. انسان موجودی کلیم، مخلوق و بنده خدا است. از این رو تلاش برای افزایش انسان و نسل در روی زمین به خودی خود حسن است مگر این که موانعی باعث شود ازدیاد نسل به حد اضطرار برسد که در این صورت باید تنظیم شود.
امامسجاد(ع) در روایتی میفرماید: «مِن سَعَادَهِ اَلرَجُلِ اَن یَکُونَ لَهُ وُلدٌ یَستَعِینُ بِهِم» از جمله سعادتهای انسان این است که اولاد زیادی داشته باشد که از آنها (برای آموزش) کمک بگیرد.[۱۸]
دستهای از روایات که مسلمین را به ازدواج تشویق می کند تا فرزندانشان لاالهالاالله گو و تسبیحگوی خدا باشند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:36:00 ب.ظ ]
|