افراد با تأخیر شناختی که همچنین دارای نارسایی­هایی در مهارت­ های اجتماعی هستند، معمولا در کسب مهارت ­ها از طریق یادگیری اتفاقی با مشکلاتی رویارویی هستند. ‌بنابرین‏ آن ها به شیوه ­های آموزشی مستقیم و آشکار نیاز دارند که بر اکتساب و حفظ مهارت تأکید کند. شیوه ­های بهبود اکتساب مهارت شامل الگودهی، مربی­گری و آزمونگری است (سوگای و لویس،۱۹۹۶به نقل از خانزاده،۱۳۹۲). آموزش مهارت­ های اجتماعی شامل ارائه مهارت توسط بزرگسال در امتداد مؤلفه‌ ­های زیر است: بیان منطقی برای یادگیری مهارت، تحلیل تکلیف مؤلفه‌ ­های مهارت، تمرین مهارت­ های اجتماعی توسط دانش آموز با همسالان، و تغییرات و تنوع سازی در مهارت برای طراحی تعمیم دهی (والکر[۱۲۴]،رامسی[۱۲۵] و گرشام،۲۰۰۴به نقل از خانزاده،۱۳۹۲).

طراحی کارگاه داستان­گویی:

اجرای این پژوهش به صورت برگزاری یک کارگاه داستان­گویی برای کودکان پیش­دبستانی صورت گرفت. انتخاب نوع بازی­ها و ترتیب آن ها با مشورت چندی از مربیان مقطع پیش­دبستانی صورت گرفت این کارگاه در ۶ جلسه اجرا شد که جلسه اول برای توجیه و تعریف کارگاه برای معلم و دانش ­آموزان و اجرای ‌پیش‌آزمون در نظر گرفته شد و جلسات بعدی نیز در ادامه شرح داده خواهد شد.مبنای انتخاب بازی به عنوان قالب ارائه محتوا در ارائه شد و مبنای انتخاب موضوع و انواع بازی­ها، مشورت با مربیان و مبانی مطرح شده در منابع گوناگون است که ‌می‌توان از بین آن ها به موارد زیر اشاره کرد:

  • بازی­ها تماما به صورت گروهی اجرا می­شد. چراکه در این سن کودکان به بازی­های گروهی و مشارکت و تعامل با دوستان و همسالان خود علاقه­مند می­ شود و این مشارکت باعث رشد اجتماعی او می­ شود.کودک کم کم از اسباب بازی­های خود فاصله گرفته و به بازی با دوستانش علاقه­مند می­ شود. در بازی­های گروهی که هدف مشترکی دارند و افراد شرکت کننده برای نیل به آن ناگزیرند تلاش­ها و فعالیت­های اجتماعی خود را با یکدیگر هماهنگ کنند کودک به نوعی تعامل و ارتباط اجتماعی دست می­یابد.کودکان با انتخاب نوع بازی، تعیین شرایط بازی و مقید کردن خود به اطاعت از اصول و قوانین آن،در حقیقت نوع خاصی از زندگی اجتماعی را تجربه ‌می‌کنند و در سازمان دادن ‌به این زندگی اجتماعی، این باور را در خود پرورش می­ دهند که به منظور پذیرش در گروه و بازشناسی از سوی ‌هم‌بازی­ها مجبور به اجرای قوانین بازی می­باشند. کودک بدون بازی، به ویژه بازی­های گروهی، خودخواه و فاقد توانایی لازم برای ایجاد ارتباط با دیگران بارمی­آید، حال آنکه از طریق بازی، شیوه همکاری و نفوذ در گروه همسالان، جلب توجه دیگران، رعایت حقوق دیگران،زندگی گروهی و بسیاری از امور اجتماعی دیگر را یاد ‌می‌گیرد.(خزاعی و خزاعی،۱۶۰،۱۳۹۲).

بازی­های گروهی به ویژه بازی­های نمایشی که نوعی بازی نمادین است می ­تواند همدلی را در کودک پرورش دهد.در این صورت او نه تنها وانمود می­ کند هویت دیگری دارد، بلکه عقاید و احساسات دیگران را نیز باید به نمایش بگذارد.چنین بازی­های نمادین به کودک کمک می­ کند درک و شناخت او از دیگران بیشتر شود و نسبت به رفتار دیگران صبور باشد و تغییرات محیطی را بهتر بپذیرد.(همان منبع)

بازی به کودکان اهمیت سازگاری و ارزش سازش را می­آموزد. در این حین، کودک بزرگ و بزرگ­تر می­ شود، به تدریج کمتر خود محوری را از خود نشان می­دهد و بیشتر تمایل دارد در بازی­ و مسابقات گروهی شرکت کند. کمترین عملکرد اجتماعی بازی را ‌می‌توان نقش انجام وظیفه ­ای دانست که هریک از کودکان در بازی­های گروهی عهده­دار می­شوند. حتی ساده­ترین شکل بازی به کودک نکات مهمی می­آموزد،نکاتی چون رعایت نوبت،همکاری،رقابت عادلانه و برد و باخت منصفانه. (همان منبع،۱۸۰).

    • بازی­ها بیشتر با فعالیت جسمی همراه بود چرا که: برای کودکان بازی­های پرتحرک گروهی ، که نظام ساده­ای دارند و موجب نشاط می­ شود بسیار مناسب است.و از طرفی نشستن یا ایستادن یا بی­حرکتی بیش از اندازه(بیش از ۵تا ۱۰ دقیقه) برای کودکان سبب کسالت و خستگی و یا حالت عصبی می­ شود.(همان منبع ،۱۱۸)

    • اکثر بازی­های طراحی شده در این پژوهش با نظام و قاعده­ای ساده همرا بود چراکه در سنین دبستانی این نوع بازی جذاب تر است و در این مرحله آثار بازی برای همه عمر باقی می­ماند و همزمان با رشد کودک و گذشت زمان به صورتی کامل­تر انجام می­ شود.همچنین زمانی که کودک نمی­تواند اسباب بازی­ها و عروسک­های خود را جاندار فرض کند، این بازی­ها دیگر جذابیت خود را از دست می­ دهند و او کم کم به سوی بازی­هایی نظیر فوتبال،شطرنج( که بازی­های قاعده­داری هستند)،و بازی­های فکری می­رود که نیازهای فکری،جسمی،روانی و اجتماعی او را بهتر برآورده می­ کند. (همان منبع ،۱۸۸).

    • بازی­ها بر اساس الگوی طراحیمارپیچی از ساده به پیچیده طراحی ‌شده‌اند به طوری که از چیدن پازل یک داستان و قصه­ی مشخص شروع شده و تا مرحله ایفای نقش در داستان ساخته ذهن خود دانش ­آموزان پیش می­رود.

    • بازی­ها در هر جلسه بر اساس یک داستان پیش می­روند چراکه اهداف مورد نظر محقق برای ایجاد تغییر در دانش ­آموزان با محدوده سنی پیش­دبستانیرا ‌می‌توان در اهداف شمرده شده در داستان­گویی مشاهده کرد.از جمله اهداف داستان ‌می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • آشنا کردن خوانندگان خردسال و نوجوان با زندگی و مسائل آن.

    • رساشدن پیام­های سازنده در قالبی پذیرفتنی و برانگیزاننده به طور غیر مستقیم.

    • آشنا کردن کودکان و نوجوانان با ارزش­های اخلاقی، انسانی و اجتماعی به طور غیر مستقیم

    • این هنر جایگاه خاصی در پیشبرد برنامه ­های آموزشی دارد و تجربیات واقعی و عملی شایانی در اختیار شنوندگان خود می­ گذارد. تاثیر این هنر به حدی است که دانشمندان تربیتی، در قرون جدید، از آن به عنوان روش اساسی در آموزش و پرورش پیش­دبستانی و حتی سال­های اولیه دبستان یاد ‌می‌کنند.

    • یکی دیگر از اهداف قصه­گویی و شاید مهم­ترین هدف آن آموزش علوم اجتماعی مختلف خانه، کوچه، محله، شهر، کشور و سایر سرزمین­ها، سازگاری خود را با محیط اطراف تسهیل ‌می‌کنند.آن­ها از طریق داستان با فرهنگ، تمدن، مذهب، سنن و آداب و رسوم افراد،اقوام و ملل و مردمان مختلف آشنا می­شوند و این­گونه داستان­ها برایشان بسیار لذت بخش است.

    • هدف دیگر پرورش ارزش­های اخلاقی است: از طریق داستان­سرایی ‌می‌توان ارزش­های اخلاقی کودکان و نوجوانان را پرورش داد و صفات پسندیده را در آنان قوام و دوام بخشید.کودکان از این طریق با معناهای واقعی عشق و ایمان،نوع دوستی و همدردی، تعاون و همکاری،شجاعت و پایداری و… آشنا شده و به رشد عقلی می­رسند.(ناظمی،۱۳۸۵)

    • انتخاب ماجرای داستان که اغلب خانوادگی،جذاب و یا بر اساس ارزش­های اخلاقی صورت گرفته است، مطابق با سن دانش ­آموزان انتخاب شده است چراکه ویژگی­های سنین ۶و۷ سالگی به شرح زیر است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...