شکل۲۱-تولید مقادیر تصادفی براونی ۸۶
شکل۲۲- باز تولید شبه تصادفی مسیر شاخص کل قیمت ۸۷
شکل۲۳- نمودار سمت راست مسیر واقعی و سمت چپ بازتولید مسیر شاخص قیمت ۸۷
شکل۲۴-بررسی تأثیر پارامتر ریسک گریزی ۸۸
فصل اول
۱-کلیات
۱-۱-مقدمه
بازار سرمایه به بازار داد و ستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی‌های بدون سررسید اطلاق می‌شود. این بخش از بازار مالی نقش مهم‌تری در گردآوری منابع پس‌اندازی و تأمین نیازهای سرمایه‌گذاری واحدهای تولیدی دارد. مهم‌ترین کارکرد بازار سرمایه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیت‌های مولد اقتصادی است. بازار سرمایه علاوه بر تخصیص سرمایه، خطرات اقتصادی را نیز توزیع می‌کند. در واقع ریسک فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری، از طریق ایجاد و انتشار اوراق بهادار توزیع می‌شود. به عبارت دیگر بازار سرمایه در ابعاد وسیع، ریسک افراد فعال اقتصادی را به پس‌انداز کنندگان(که حاضر به پذیرش ریسک یک دارایی با بازده غیر مطمئن می باشند)، منتقل و بین آن‌ها توزیع می‌کند.
بازار سرمایه علاوه بر توزیع ریسک، افراد را قادر به ایجاد تنوع در سرمایه‌گذاری می‌کند. ایجاد تنوع در سبد دارایی منجر به کاهش ریسک می‌شود. کل ریسک به این علت کاهش می‌یابد که زیان در بعضی از سرمایه‌گذاری‌ها توسط منافع ناشی از سایر سرمایه‌گذاری‌ها جبران می‌شود. بازار سرمایه همچنین ریسک عدم نقدشوندگی را کاهش می‌دهد. نقدشوندگی، عبارت از سهولت تبدیل دارایی‌ها به قدرت خرید در قیمت‌های مورد توافق است. هزینه‌های مبادلاتی و عدم تقارن اطلاعاتی باعث کاهش نقدشوندگی شده و ریسک را افزایش می‌دهد. بازارهای مالی از طریق انتشار و تحلیل اطلاعات و تسهیل دادوستدها به کاهش ریسک عدم نقدشوندگی کمک می‌کنند.
مسائل پیچیده اثر گذار بر بازار سرمایه را به طور کلی می‌توان به دو دسته مسائل کلان اقتصادی و مسائل خرد اقتصادی تقسیم بندی کرد. در بیان مسائل کلان اقتصادی اثر گذار بر بازار سرمایه می‌توان به تأثیر‌ چرخه های تجاری، شاخص‌های اقتصادی و سیاست گزاری های پولی و مالی دولت اشاره کرد. بازار سرمایه با مواردی همچون شاخص اطمینان مشتریان، سرمایه گذاران مطلع در کنار نا مطلع‌ها، تازه کارها در مقابل افراد با تجربه تر و وجود بحث‌های رفتاری از قبیل وجود زیان گریزی[۱]، اعتماد بیش از حد[۲] و عکس‌العمل بیش از حد[۳] در چارچوب مسائل خرد اقتصادی مواجه می‌باشد.
لذا به نظر می رسد نمی توان به تنهایی با بهره گرفتن از یک علم خاص، برای حل مشکلات و چالش‌های پیشرو در بازار سرمایه، آن هم در هزاره سوم، پیش قدم شد. در این چارچوب فکری اعتقاد بر این است که علاوه بر حضور در مرزهای علمی روز دنیا، با دیدی باز از محضر کارشناسان و اندیشمندان علوم مختلف همچون اقتصاد، فیزیک، ریاضی و آمار جهت حل مسائل و مشکلات اقتصادی از جمله بازار سرمایه ایران بهره گرفت.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۲-مسئله تحقیق
وجود ریسک در بازارهای سرمایه ناشی از ریسک موجود در دارایی‌های واقعی است. لذا این امر باعث خواهد شد، دارایی‌های مالی که منتج از دارایی‌های واقعی هستند، حامل ریسک باشند. این ماهیت بازار سرمایه صاحب نظران اقتصادی و سایر علوم مرتبط را بر آن داشت تا به بررسی کاربردهایی در تئوری سبد دارایی، توسعه شبیه سازی مدل‌های میکروسکوپی بازار، ایجاد و گسترش تئوری‌های تشخیص بحران‌های بازار سرمایه و پیش بینی نوسانات آتی شاخص‌های بازار بپردازند. این مطالعه می کوشد تا با تبیین ویژگی‌های شاخص قیمت بازار سرمایه ایران از طریق تکنیک‌های اقتصادی و فیزیک آماری، ویژگی‌های سری زمانی داده‌ها و نتایج حاصله از آنرا را مورد بررسی قرار دهد. در این چارچوب بطور مشخص به بررسی خواص مانایی شاخص بازدهی، استخراج تابع طیفی و نتایج ناشی از آن و همچنین بررسی فرم توزیع شاخص بازدهی بازار سرمایه پرداخته خواهد شد. سپس بررسی و استخراج تابع توزیع کستینگ[۴] و نتایج کاربردی ناشی از آن مورد توجه قرار خواهد گرفت. در ادامه نیز یک الگوی اقتصادی جهت بازتولید رفتار شاخص قیمت بازار سهام ایران در دوره ای معین مورد آزمون قرار خواهد گرفت.
۱-۳-سوالات تحقیق
به طور کلی می‌توان سؤالات تحقیق را به صورت زیر بیان کرد:
۱-درحالی‌که اکثر سری‌های زمانی مالی دارای توابع چگالی بازده با ویژگی دنباله پهن و قله بلند نسبت به توزیع نرمال هستند، آیا شاخص قیمت بازار سهام ایران از این قاعده کلی پیروی می‌کند؟
۲-اگر تابع توزیع احتمال کستینگ برای شاخص قیمت سهام در بازار سهام ایران برآورد گردد، ویژگی ها و نتایج تابع برآورد شده به چه صورت می باشد؟
۳-آیا با بهره گرفتن از یک الگوی اقتصادی تعیین رفتار سرمایه گذار در چارچوب سبد دارایی تصادفی می توان شاخص قیمت سهام بازار ایران را باز تولید نمود؟
۱-۴-فرضیه های تحقیق
۱- شاخص قیمت بازار سهام ایران دارای تابع چگالی بازده با ویژگی دنباله پهن و قله بلند نسبت به توزیع نرمال می باشد.
۲- تابع توزیع احتمال کستینگ برای شاخص قیمت سهام در بازار سهام ایران به صورت آبشاری و دارای چولگی می باشد.
۳- با بهره گرفتن از یک الگوی اقتصادی تعیین رفتار سرمایه گذار در چارچوب سبد دارایی تصادفی می توان رفتار شاخص قیمت سهام بازار ایران را در یک مسیر بلند مدت باز تولید نمود.
۱-۵-اهمیت و ضرورت تحقیق
وظیفه یک سیستم مالی تخصیص بهینه منابع مالی اقتصادی و گسترش منابع می‌باشد. این تخصیص منابع در طول زمان و در شرایط نامطمئن انجام خواهد شد. اگرچه سازمان‌های مالی در طول زمان و در مکان‌های مختلف دچار تغییرات می‌شوند، اما وظایف اصلی یک سیستم مالی از جمله تبادل منابع اقتصادی در طول زمان در بازارهای مالی جهانی، تجمع منابع برای استفاده در شرکت‌ها، سازماندهی اطلاعات برای هماهنگ کردن تصمیم گیری‌ها، تسهیل جریان اطلاعات و کشف قیمت، تهیه شاخص سهام، کاهش مخاطره های اخلاقی و مدیریت ریسک و غیره در تمام سیستم‌های اقتصادی یکسان می‌باشد.
این تحقیق سعی بر آن دارد تا در یک چارچوب اقتصادی و با بهره گرفتن از روش‌های مکانیک آماری، تفکری نوین را به کارشناسان اقتصادی در امور مالی جهت تجزیه و تحلیل شرایط بازار بیان نماید. به عبارت بهتر تحقیق حاضر می کوشد در کنار بررسی آماری رایج در بازار سهام، از روش های نوین تحلیل رفتار در علم فیزیک(مانند تلاش برای پیش بینی وقوع زلزله بر اساس برآورد توابع توزیعی خاص همچون کستینگ) برای تحلیل شرایط بازار سهام ایران استفاده شود. همچنین این مطالعه سعی خواهد داشت با کنار هم گذاشتن تحلیل رفتار سرمایه گذار از لحاظ علم اقتصاد و استفاده از مبانی نظری نوین سبد دارایی تصادفی در علوم مالی، اقدام به آزمون بازتولید رفتار شاخص قیمت سهام برای دوره ای مشخص نماید.
۱-۶-هدف تحقیق
فراهم آوردن زمینه های نوین علمی برای توسعه قدرت تجزیه و تحلیل مسائل مرتبط با تصمیم گیری سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران، توسط تحلیل گران حرفه ای این بازار از اهداف مهم این تحقیق بشمار می‌رود. به طور مشخص این مطالعه می کوشد با بهره گیری از مطالعات پیشین به ارائه مبانی نظری منسجم و مرتبط با بازار سرمایه ایران در فصل سوم تحقیق، زمینه را برای به‌کارگیری تکنیک‌های مرسوم در اقتصاد فیزیک فراهم آورد. در نهایت با به‌کارگیری مناسب از ابزارهای مختلف الگو سازی، الگوریتمی از چگونگی تعیین مسیر قیمت ارائه خواهد شد که به وسیله آن بازتولید رفتار شاخص قیمت بازار سهام در یک دوره معین مورد آزمون قرار خواهد گرفت.
بنابراین مطالعه حاضر با بهره گرفتن از روش‌های مرسوم در علم اقتصاد فیزیک، می کوشد تا گوشه‌هایی از حقایق نهفته بازار سرمایه برای نظریه‌پردازان، متخصصان و فعالین این بازار روشن سازد. بعبارت روشن تر تجزیه و تحلیل بازار از طریق برآورد فرم توزیعی کستینگ و همچنین بازتولید تصادفی رفتار شاخص قیمت می تواند در بلند مدت پس از تکمیل و عیب یابی علمی توسط سایر متخصصین، برای تجزیه و تحلیل و پیش بینی بازار سهام در دنیا تجاری سازی و مورد استفاده سرمایه گذاران قرار گیرد.
۱-۷-نو آوری تحقیق
هدف از انجام این مطالعه گسترش مرز مدل‌های ذهنی و طولانی‌تر کردن افق دید صاحبنظران بازار سرمایه در ایران می باشد. این امر مستلزم عبور از چارچوب های فکری سنتی، مرز بین بخش‌ها و وظایف در سازمان‌ها, مرز بین درس‌ها و تخصص‌های مختلف دانشگاهی و عبور از موانع ایجاد شده توسط فرهنگ، قوم یا طبقه و نژاد یا گاهی نرم‌ها و هنجاری‌های نظام‌های اجتماعی است. لذا بر اساس چنین چارچوب تفکری در سبز فایل مدیریت بازار سرمایه نیازمند افرادی است که علاوه بر تحلیل بازار بر اساس روش های سنتی بتوانند سیستم‌های پیچیده مالی را با بهره گرفتن از ابزارهایی همچون شبیه سازی، تحلیل سیستم‌های پیچیده، منطق فازی، هندسه فر کتالی، آشوب و شبکه های عصبی در چارچوب نظریه پردازی اقتصاد فیزیک مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. این مطالعه سعی دارد به نوبه خود با تبیین روش‌های نوین و به‌کارگیری آن‌ها، گامی هر چند کوچک را در جهت ارتقا سطح تحقیقات کاربردی دانش بنیان در بازار سرمایه ایران بردارد. لذا این تحقیق به طور مشخص می کوشد تا با بکارگیری روش ها و الگوهای مشخص در علوم مختلف از جمله اقتصاد و فیزیک در کنار یکدیگر به هدف خود یعنی زمینه سازی برای تحلیل شرایط بازار از نظر شرایط ریسکی و نیز بازتولید رفتار شاخص قیمت سهام برسد.
فصل دوم
۲-مروری بر مطالعات انجام شده
۲-۱-مقدمه
بررسی رفتار شاخص قیمت سهام با بهره گرفتن از روش‌های مختلف مورد علاقه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است. آنچه در فصل حاضر گردآوری شده است، شامل مجموعه منتخب از مطالعاتی است که در خارج و داخل کشور بر روی رفتار شاخص قیمت سهام در ابعاد مختلف(همچون بررسی رفتار تصادفی سبد دارایی بازار سهام، بررسی تلاطم، تحلیل کارایی، نااطمینانی و شبیه سازی رفتار قیمت سهام) انجام شده است.
۲-۲-مطالعات خارجی
صادقی[۵] (۱۹۹۲) در مطالعه ای به بررسی رفتار بازار سهام کشور استرالیا پرداخته‌ است. این تحقیق بر اساس تئوری انتظارات عقلایی و فروض بازار کارا و بر اساس مدل خود رگرسیون جمعی میانگین متحرک[۶]، به تجزیه و تحلیل بازار سهام پرداخته است. متغیر‌هایی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته‌اند، عبارتند از: کسری حساب جاری، نرخ ارز، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، تورم و نرخ بهره. نتایج حاکی از این است که بهبود در تغییرات مورد انتظار و غیر قابل انتظار در کسری حساب جاری، نرخ ارز، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی و تغییرات غیر منتظره در نرخ بیکاری ارتباط مثبت با شاخص قیمت سهام دارند. نرخ بهره و تغییرات مورد انتظار و غیر قابل انتظار در تورم نیز ارتباط منفی با قیمت‌ سهام دارند.
جرد[۷] و ساتم[۸] (۱۹۹۹) به بررسی بنیادی رفتار بازدهی سهام برای اقتصاد نروژ پرداخته‌اند. آنها در این تحقیق عنوان می کنند که این مطالعه بر خلاف نتایج بسیاری از مطالعات گذشته برای سایر بازارهای اروپا، در بررسی ارتباط میان بازدهی سهام و عوامل کلان اقتصادی برای اقتصاد باز و کوچک نروژ به وجود چندین ارتباط معنی‌دار دست یافته است. با بهره‌گیری از یک مدل خود رگرسیون برداری برای داده‌های ماهانه از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۹۴ به این بررسی پرداخته شده است. تاثیر متغیرهایی همچون قیمت نفت، نرخ بهره واقعی، تورم و تولیدات صنعتی بر شاخص بازدهی سهام، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که به دلیل وابستگی زیاد اقتصاد نروژ به نفت، ارتباط مثبت و معنی‌داری بین قیمت نفت و بازدهی سهام وجود داشته است. از آنجا که نرخ بهره واقعی در اقتصاد نروژ دارای نقش مهم و اساسی است، لذا مشاهده شده است که بازدهی سهام نسبت به تغییرات نرخ بهره واقعی دارای پاسخ منفی و سریعی بوده است. بازدهی سهام نسبت به تغییرات تورم نیز از واکنش کمی برخوردار بوده است. از طرف دیگر بازدهی سهام در برابر تغییرات تولیدات صنعتی پاسخ مثبت و معنی‌دار با تأخیری را نشان می‌دهد.
بلوک[۹](۲۰۰۰) در مطالعه ای به بررسی و شبیه سازی رفتار بازار سهام می‌پردازد. وی ضرورت تحقیق خود را چنین عنوان می‌کند که با داشتن اطلاعات مشخص که در اختیار و دسترس عموم قرار دارد می‌توان انتظار داشت که سرمایه گذاران مشابه، پیش بینی یکسانی برای چگونگی تغییر و حرکت قیمت داشته باشند. محقق با یک مثال به خوبی توانسته شرایط پیچیده در بازار سهام را برای مدل سازی تشریح کند. بدین ترتیب که اگر فرد الف بشنود که کمپانی x نفت کشف کرده انتظار خواهد داشت که قیمت سهام این کمپانی به شدت افزایش یابد و در نتیجه وی یک جایگاه پیشنهاد را برای خرید بدست خواهد آورد. مبادله چندان با ارزش نیست مگر اینکه یک سرمایه گذار دیگر مثلاً فرد ب پیشنهاد فروش سهام x خود را مطرح کند. اما سؤال بعدی که در ذهن فرد الف پدید می‌آید این است که چرا فرد ب قصد دارد سهام خود را بفروشد ؟ آیا تصمیم وی غیر عقلایی است ؟ آیا فرد ب از خبرهای خوب بی اطلاع است ؟ آیا چیزی می‌داند که فرد الف از آن خبر ندارد ؟. شعور عمومی فرض می‌کند که فرد الف و ب انتظارات متفاوتی از قیمت آینده x دارند که علت آن شاید اطلاعات ناقص باشد. در نتیجه دینامیک‌های بازار توسط نوسانات تصادفی تعیین می‌شود. اما این فرض منجر به پیش بینی‌هایی می‌شود که بر اساس آن نوسانات قیمت باید دارای توزیع نرمال لگاریتمی باشد و اینکه حجم مبادله باید کم و ناپایدار باشد.
آنچه در واقعیت در تمامی بازارها مشاهده می‌شود، زنجیره ای از فعالیت‌ها با حجم بالا و نوسانات زیاد در قیمت است که به طور مداوم رخ می‌دهد به گونه ای که شعور عمومی قادر به محاسبه آن نیست. یافتن دلیل این سلسله حوادث، انگیز خوبی است که محققان مختلف را جهت تحقیقات بیشتر به سوی خود جلب نماید. لذا بلوک سعی می‌کند تا با ارائه یک الگوی مناسب اقتصادی در توجیه رفتار سرمایه گذار و استفاده از تکنیک‌های مختلف آماری، اقتصادی و فیزیکی به بررسی رفتار بازار سهام بپردازد. وی نیز مانند سایر محققین الگویی را با فروضی خاص و با به‌کارگیری پارامترهای موجود در حافظه بازار از قبیل قیمت سهام، میزان مبادله، ریسک گریزی[۱۰]سرمایه گذار، میزان بهینه سرمایه گذاری ارائه می کند. در نهایت سعی نموده است، با حذف متغیرهایی که دارای تأثیر چندانی بر پروسه تغییرات شاخص قیمت بازار ندارند، روند مشخصی از تغییرات قیمت را با ویژگی‌های آماری از قبل معین به صورت آزمایشگاهی، برای دوره زمانی آتی شبیه سازی کند.
مارش و کوبایاشی[۱۱] (۲۰۰۰) در مطالعه ای به دستاوردهای تحقیقات فیشر، مرتون و شولز[۱۲] در بازار مالی اشاره می کند. این سه نفر که به ترتیب فیزیکدان، اقتصاددان و کارشناس مسائل مالی می‌باشند سعی بر آن داشتند تا با بهره گیری دانش فیزیک، اقتصاد، ریاضی و آمار به بررسی مسائل مرتبط با بازارهای مالی بپردازند. آن‌ها به مطالعه شیوه ای برای قیمت گذاری دارائی‌های مالی با بهره گرفتن از یک روش دینامیک همت گماردند. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد، آنها موفق به طراحی سیستم واینری قیمت گذاری معاملات اختیار خرید و فروش در سطح بهینه ریسک شدند.
لیپتون[۱۳](۲۰۰۱) در مطالعه ای با بهره گیری از دانش ریاضی، فیزیک، اقتصاد و امور مالی ایده‌هایی در رابطه با امور مالی مطرح نموده است. پرفسور لیپتون بر این عقیده است که با پیوند مدل‌های اقتصادی، مهندسی مالی، نظریه بازی‌ها و تکنیک‌های آماری پیش بینی، می‌توان ابزارهای مناسبی برای حل مسائل مالی ابداع کرد. وی تحقیقاتی در این راستا انجام داده است که می‌توان به تحقیق بررسی ساختار میکروسکوپی بازار سهام اشاره کرد. در این تحقیقات با بهره گیری دانش بین رشته ای سعی شده است، حالات بازار را با رفتار مایعات یا گازها شبیه سازی نماید. برای تشریح مفاهیمی مانند نقدینـگی و بی ثباتی اقتصادی، از روان بودن آب‌ها همانند نقدینگی و ناپایداری گازها همانند بی ثباتی اقتصادی استفاده شده است. وی این موارد را دلیلی بر ارتباط عمیق مباحث فیزیک و امور مالی می‌داند.
مورلی[۱۴](۲۰۰۲) به بررسی تحلیل نوسانات بازار سهام در اقتصاد کلان انگلستان پرداخته است. ولی در این مطالعه که بر اساس داده‌های ماهانه انگلستان از ژانویه ۱۹۶۷ تا دسامبر ۱۹۹۵ انجام شده است، با بهره گرفتن از مدل‌های اقتصادی خودهمبسته واریانس ناهمسانی شرطی[۱۵] و تعمیم یافته آن[۱۶] به تحلیل نوسانات پرداخته است. متغیرهای منتخب مورد استفاده در این مطالعه عبارتند از: تولیدات صنعتی، شاخص قیمت خرده فروشی، عرضه پول، تورم، نرخ ارز و نسبت مارک آلمان به پوند انگلستان. نتایج حاکی از این است که متغیرهای منتخب نمی‌توانند با بهره گرفتن از یک مدل خودهمبسته واریانس ناهمسانی شرطی،  تغییرات در بازار سهام را توضیح دهند. این مطالعه با بهره گرفتن از یک مدل خود رگرسیون برداری به این نتیجه دست یافته است که همه متغیرهای مورد بررسی دارای تأثیر مثبت در سطح نود درصد بر شاخص قیمت بازار سهام می باشند.
پویتراس[۱۷] (۲۰۰۴) در مطالعه ای بنیادی به تجزیه و تحلیل رفتار تغییرات مسیر حرکت شاخص قیمت بازار سهام آمریکا پرداخته است. متغیرهایی که توسط وی به‌کار گرفته شده است، عبارتند از: شاخص قیمت مصرف کننده، شاخص قیمت تولید کننده، نرخ بیکاری، کل اشتغال غیر کشاورزی، شاخص تولیدات صنعتی، تراز تجاری آمریکا برای کالا و خدمات، حجم پول و نرخ تنزیل فدرال رزرو. این مطالعه به تخمین یک رگرسیون خطی و انجام آزمون بر روی ضرایب برای دوره زمانی ۱۹ ساله از سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۸ به صورت ماهانه اقدام نموده است. نتایج برآورد حاکی از این است که به‌طورکلی خبرهایی که قابلیت پیش بینی دارند، دارای قدرت توضیح دهندگی معنی داری برای تغییرات در شاخص قیمت سهامS&P500[18] نمی‌باشند. هشت متغیر کلان اقتصادی ذکر شده، به استثنای نرخ تنزیل، دارای قدرت توضیح دهندگی ناچیزی برای تغییرات در شاخص قیمت سهام بوده‌اند. اما در مورد متغیر نرخ تنزیل می‌توان گفت بیش از ۹ درصد از تغییرات شاخص قیمت سهام را توضیح داده است. دلیل این امر شاید این باشد که متغیر نرخ تنزیل تنها متغیری است که توسط سیاست‌های حمایتی دولت تحت تأثیر قرار نگرفته و البته توسط سیاست‌های مقامات فدرال رزرو تعیین شده است، که به هر حال این تفاوت می‌تواند جهت توضیح دهندگی بیشتر این نرخ برای تغییرات قیمت سهام مطرح باشد.
وان[۱۹] (۲۰۰۷) در مطالعه ای به آزمون نظریه سبد دارایی تصادفی برای داده های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ برای بازار سهام ایالات متحده آمریکا پرداخته است. نظریه سبد دارایی تصادفی ابتدا توسط فرنولز[۲۰](۱۹۹۹) ارائه گردید و در سال‌های بعد توسط وی و سایرین بسط و گسترش یافت. این نظریه سعی در بررسی و استخراج تأثیر عوامل تصادفی‌ای نموده که اصطلاحاً آنرا حرکت براونی و یا فرایند واینری[۲۱] می نامند. وان بعد از مطالعات خود و بر اساس دوره زمانی مورد مطالعه ادعا نمود که بررسی تجربی تابع مولد سبد دارایی تصادفی بر روی شاخص قیمت بازار سهام ایالت متحده، حاکی از تائید این نظریه می‌باشد.
جعفری صمیمی (۲۰۰۸) در مطالعه ای به بررسی جایگاه علم اقتصاد فیزیک به عنوان یک مفهوم میان رشته ای در کشورهای در حال توسعه پرداخته است. وی در این تحقیق به وجود دیدگاه های مثبت و منفی اقتصاد دانان در مورد این مفهوم نسبتا جدید در مجامع علمی کشورهای در حال توسعه اشاره می کند. نتایج تحقیقات وی بر روی دانشگاه های دولتی و غیر دولتی در ایران نشان می دهد که سطح دانش دانشگاهیان در حیطه اقتصاد فیزیک در ایران بسیار محدود است. به اعتقاد محقق نمی توان بدون بهره گیری از علم فیزیک و ریاضیات برای علم اقتصاد جایگاه مناسبی را برای تجزیه وتحلیل ها در نظر گرفت. اقتصاددانانی که علم اقتصاد را به عنوان یک علم توصیفی بررسی می کنند و به ابزارهایی چون مکانیک آماری و ریاضی مسلط نیستند، غالبا مخالف حضور و توسعه علم اقتصاد فیزیک در سطح جامعه می باشند. همچنین وی بر این اعتقاد است که نظریه عمومی کینز برگرفته از نظریه نسبیت عمومی انیشتین می باشد.
وانگ و همکاران[۲۲] (۲۰۰۸) در مطالعه ای به بررسی رفتار بازار سهام پرداخته‌اند. آن‌ها این سؤال‌ها را مطرح می‌نمایند که اگر متغیرهایی همچون قیمت سهام و حجم مورد مبادله تصادفی باشند آیا می‌توان توزیع و هم بستگی بین آن‌ها را بدست آورد؟ آیا می‌توان رفتار آن‌ها را در آینده پیش بینی نمود ؟ یا حداقل می‌توان یک پیش بینی، با ویژگی‌های آماری یکسان برای سایر بازارها و یا سایر بازه های زمانی مشابه انجام داد؟ اگر این امر ممکن است متغیرهای مهم اثرگذار کدامند و چگونه می‌توان الگوی مورد نظر را برای پیش بینی سایر بازارهای سهام تعمیم داد؟
در این مطالعه آن‌ها عنوان می‌کنند که می‌توان سؤال‌های فوق را با یک مدل در چارچوب مکانیزم بازار سهام تا حدودی پاسخ داد و در این راستا مدل‌های بازی[۲۳] را معرفی نمودند. قبل از برآورد، در ابتدا عواملی از قبیل شرایط اولیه[۲۴]، شرط کرانه[۲۵] (تنها یک نوع سهام) و متغیرهای خارجی[۲۶] (واحد تجاری[۲۷] و محیط) درالگوی لحاظ می گردد.
نخستین فرض این است که فعالیت همه دارندگان سهام تحت تأثیر یکدیگر قرار دارد. این قبیل اثرات متقابل ممکن است به طور غیر مستقیم به دلیل شرایط مختلف بازار و یا در حالت خاص تحت تأثیر روابط فردی به وجود آید. در این الگو فرض شده که متغیرهای تصادفی دارای توزیع ثابت می‌باشند. دارنده سهام هر یک واحد از حجمی را که می‌تواند در هر زمان خرید یا فروش کند، در تملک اوست. خرید قیمت را افزایش می‌دهد و فروش قیمت را کاهش می‌دهد. هر فرد سعی در کسب منفعت بیشتر در این بازی دارد. لذا در این تحقیق یک مدل بازی برای توضیح مکانیزم قیمت سهام ارائه شده است.
و انگ و همکاران بر این اعتقادند که با بهره گرفتن از این الگو محققین خواهند توانست برخی از اطلاعات مهم و اساسی از قبیل سود فعالان را مورد آزمون قرار دهند. هم چنین بسیاری از متغیرهای خارجی دیگر را نیز بررسی نمایند. در واقع هدف از طراحی الگوی مورد نظر، تولید مجدد رفتار شاخص بازار سهام (در صورت برقراری خواص مشابه آماری) برای سایر بازه های زمانی و همچنین سایر بازارهای سهام می باشد. اگرچه بر اساس بحثی که در فیزیک سیستم پیچیده[۲۸] مطرح است، تنها تعداد کمی قانون سیستمی وجود دارد[۲۹] و نمی‌توان قوانین جامعی را برای بازار سهام ارائه نمود. البته محققین در این مطالعه معتقدند که مدل بازی، ممکن است اطلاعات ارزشمندی را در اختیار تحلیل گران بازار سرمایه قرار دهد.
الحاربی[۳۰](۲۰۰۹) در مطالعه ای به بررسی کارایی و غیر خطی بودن روابط بازارهای سهام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پرداخته است. وی بیان می‌کند که در مطالعه‌ی پدیده‌های مالی و اقتصادی، انتخاب درست مدل، یک اصل اساسی می‌باشد. در صورتی که اثبات شود که پویایی‌های موجود در بازارهای مالی از نوع غیر خطی هستند آنگاه استفاده از مدل‌های خطی به منظور تخمین و پیش بینی امری بیهوده می‌باشد. غیر خطی بودن روابط در بازارهای مالی توسط مطالعات زیادی مورد بحث قرار گرفته‌اند. هدف اصلی این تحقیق بررسی کارایی و آزمون غیر خطی بودن بازارهای سهام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس(بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) می‌باشد. از آنجا که اکثر تحقیقات تاکنون در مورد بازارهای مالی پیشرفته و سازمان یافته صورت گرفته است، این تحقیق به بازارهای نوظهور و بازار بورس کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پرداخته است.
نتایج حاکی از وجود شواهد قوی در مورد غیر خطی بودن روابط در بازارهای بورس هر شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس می‌باشد. با بهره گرفتن از آزمون‌های غیر خطی و هم نتایج حاصل از آزمون‌های استقلال خطی استاندارد نتایج نشان می‌دهد که فرضیه بازار کارا در مورد بورس شش کشور عضو شورای همکاری قویاً رد می‌شود. همچنین یافته های تحقیق نشان می‌دهد که بهتر است به جای استفاده از روش‌های ساده خطی به منظور مدل سازی روابط مالی از مدل‌های غیر خطی استفاده شود. با بهره گرفتن از الگوهای غیرخطی پیش بینی قیمت آینده سهام با دقت بالاتری امکان پذیر می‌گردد.
فری[۳۱](۲۰۱۱) در مطالعه ای به بررسی حباب‌های مالی با بهره گرفتن از رهیافت اقتصاد فیزیک[۳۲] برای بازار بورس لندن پرداخته است. وی برای دوره زمانی دوم مارچ ۲۰۰۹ تا ۲۹ اکتبر ۲۰۱۰ با بهره گیری از الگوهای گوسی و غیرگوسی به مطالعه شاخص قیمت بازار پرداخته است. این تحقیق در چارچوب تحلیل رفتار تصادفی واینری برای شاخص قیمت و انجام یک آزمون تجربی، سعی در توسعه نظریه پردازی در زمینه علمی اقتصاد فیزیک دارد. نتایج مطالعه وی نشان می‌دهد که برای تبیین بهتر شرایط حبابی بازار سهام، بهتر است بجای استفاده از یک الگوی توزیع استاندارد، یک الگوی توزیع گوسی معکوس نرمال[۳۳] بکار گرفته شود. لذا با توجه به خواص پهن بودن دنباله[۳۴] توزیع گوسی معکوس نرمال و الگوی حباب لپتوکورتیک[۳۵] می توان وقوع حباب را در بازار بهتر از توزیع گوسی مشاهده نمود.
مور، سان، ورایس و زوو[۳۶] (۲۰۱۳) در مطالعه ای به بررسی نظری رابطه ریسک دارایی ها در سبد پرتفوی و بازدهی سهام پرداخته اند. برای انجام این بررسی از تحلیل فرم دنباله تابع توزیع بازدهی استفاده کرده اند. به این ترتیب که اگر توزیع بازدهی پرتفوی دارایی سهام دارای دنباله پهن تری[۳۷] باشد، نشان از وجود شرایط ریسکی تر در سبد دارایی ها می باشد. بر اساس نتایج تحقیق آنها در مقایسه با تئوری قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای[۳۸] نتایج مشابه ای دست یافتند. به طوریکه اگر سرمایه گذاران بر مبنای میانگین و واریانس بازدهی اقدام به انتخاب یک پرتفوی متنوع[۳۹] نمایند، دنباله تابع توزیع بازدهی نیز نقاط غایی را با احتمال کمتری می پیمایند. به عبارت دیگر یک پرتفوی بهینه نسبت به سایر پرتفوی ها از نوسانات ناگهانی کمتری برخوردار است و فرم توزیع به حالت گوسی نزدیکتر خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...