(جامی،۱۱۳:۱۳۷۰)
مابقی مآخذ سال وفات او را از سال ۷۹۲یا ۷۹۳ تا سال ۸۰۷ ذکر کرده‌اند. (مقدمه دیوان، ۱۳۷۵: چهل و پنج) دکتر صفا در این‌باره می‌گوید: «مسلماً تاریخ‌های پیش سال ۷۹۸ درست نیست زیرا بتصریح جامع دیوانش در این سال حیات داشته و به تازگی از سرای بازگشته بود گویند بعد از مرگ به جستجوی ماترکش پرداختند و جز بوریایی که بر آن خفته و خشتی که بر بالین نهاده چیزی نیافتند.» (صفا، ۱۳۶۹: ۱۱۳۳) باتوجه به شواهد، او باید حدود یک قرن زیسته باشد، علاوه بر بیتی که دکتر صفا برای شاهد آورده‌اند، کمال در جای دیگر نیز به عمر طولانی خود اشاره می‌کند و می‌گوید:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

 

من به هوای قامتت عمر دراز یافتم

 
 

زانکه همیشه کرده‌ام کسب هوای معتدل

 

(کمال، ۱۳۷۵: ۲۶۵)
۲-۱-۶- شیوه‌ی طریقت کمال خجندی
جامی در نفحات‌الانس به خواجه عبید‌اللّه نامی اشاره می‌کند که شیخ کمال در شهر چاچ در خدمت وی بوده است و از قول پدر خود نقل می‌کند که:
علی‌الدوام به ریاضات و مجاهدات مشغول بود خدمت خواجه عبیداللّه ادام اللّه بقائه که وی چند گاه در شاش می‌بوده‌اند. می‌گفت وی در آن مدت حیوانی نمی‌خورد یک‌بار از وی التماس کردیم که چه شود که طعامی که درآن گوشت باشد خورده شود مرا گاوی بود به غایت خوب و فربه خدمت شیخ بود به طیبت فرمود که هرگاه که تو گاو خود را بکشی ما گوشت بخوریم من بی‌آنکه وی را وقوف باشد گاو را بکشتم واز آن طعامی مهیا ساختم به جهت خاطر من از آن گوشت بخورد.» (جامی،۶۰۹:۱۳۷۰)
امّا این خواجه عبیدالّله کیست و طریفتش چیست؟ جامی در مورد خواجه عبیداللّه چنین می‌گوید:
امروز مظهر آیات و مجمع کرامات و ولایات طبقه‌ی خواجگان و رابطه‌ی التیام و واسطه‌ی انتظام سلسله‌ی شریفه‌ی ایشان قدس‌اللّه تعالی حضرت خواجگان مخلصان نیازمندان ایشانند امیدواری چنان است که به برکت التیام و انتظام این سلسله الی یوم‌القیام امتداد یابد (جامی،۱۳۷۰: ۴۱۰)
جامی علاوه بر خواجه عبیداللّه به شیخ زین‌الدین خوافی نیز اشاره می‌کند که کمال در تبریز در خدمت وی بوده است. «خدمت شیخ زین‌الدین خوافی –رحمه اللّه –می‌گفته است، که در وقت تحصیل علوم به خدمت وی رسیده می‌شد.» (جامی،۱۳۷۰: ۶۱۰) ایرج گلسرخی در مقدمّه‌ای که بر دیوان کمال خجندی نوشته‌اند، در مورد سلسله‌ی خواجگان چنین می‌گوید:
پیروان این سلسله بخصوص دهه ‌ها قبل از کمال خجندی سخت فراوان بوده‌اند. در دوران او با توجه به فراوانی سلسله‌های «صوفیه» در ماوراءالنهر و خوارزم آن‌چه که «ترکستان »نامیده می‌شود باز« خواجگان» قدرتی فراوان داشتند. کمی بعد می‌بینیم «خواجگان» که نام دیگر سلسله‌ی«نقشبندیه» شده بود منسوب است، به خواجه بهاءالدین نقشبند درگذشته به سال ۷۹۱که نسبت تعلیم او به خواجه عبدالخالق غجدوانی از او به شیخ ابوالحسن خرقانی می‌رسد و به دلیل آن‌که تمام مشایخ آن سلسله عنوان «خواجه» داشتند آن سلسله به طریقت خواجگان مشهور شده است. در قرن نهم مشایخ بزرگی از ایشان صاحب خرقه بودند، مانند خواجه محمد پارسا و خواجه ابونصر پارسا که گوبا کمال پس از سفر مدینه از آنها دل می‌برد. (گلسرخی، ۴۱:۱۳۷۴)
گلسرخی در مورد نقشبندیان نیز می‌گوید:
نقشبندیان بر مذهب سنت هستند و بعداً به چندین شعبه تقسیم شدند و گروه های اصلی ایشان عبارت بودند از: ملامتیه»، «اهل سنت جماعت» که ملتزم به اجرای تمام الزامات شرعی بودند و گروه کوچکتری که شیعه‌ی دوازده امامی بودند ( همان)
کمال احترام ویژه‌ای برای اهل تصوف از جمله صوفیان سده‌های نخستین قائل است و بارها از آنان یاد کرده است. در غزلی به پنج تن از این صوفیه اشاره می‌کند:

 

نخل مدنی، ثمر برآورد

 
 

پهلوی رطب شکر برآورد

 
 

آمد حسنی دگر به بصره

 
 

نخلش رطبی دگر برآورد

 
 

در دجله برفت پیر بغداد

 
 

دریا عوضش گهر برآورد

 
 

ساقی بشکست جام و جامی

 
 

ز آن جام لطیف‌تر برآورد

 
 

از روزنه آفتاب تبریز

 
 

در خانه برفت و در برآورد

 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...