تحقیقات انجام شده در رابطه با بررسی تطبیقی جایگاه ... |
هر جنبشی دستاوردهایی به همراه دارد. جنبش زنان در موج اول نیز پیامدهای مثبت و منفی به همراه داشت که می توان به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره نمود موج اول کوشید تا تفاوت های موجود میان دو جنس را کاهش دهد و به ایجاد تساوی میان حقوق زنان و مردان دست یابد که البته به موفقیت قانونی در ایجاد هویت سیاسی برای زنان همراه بود. از جمله دستاوردهای سیاسی بانوان در این جنبش عبارتست از:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۳-۱-۱-کسب حق رأی
جنبش زنان در آمریکا و انگلستان در بین سال های ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰ منجر به کسب حق رأی گردید. موج اول، به جنبش حق رأی شناخته شده است.
۱-۳-۱-۲-کنترل موالید و آموزش به خانواده ها
تأکیدی که برخی از فمنیست های رادیکال در دوران مبارزات موج اول بر«کنترل زنان بر جسم خود» داشتند. بر همین اساس خواستار کنترل موالید و تصمیم گیری خود زنان در مورد بچه دار شدن یا نشدن بودند. اما در سال های دهه ۱۹۲۰ جنبه متعارف تری یافت.رهبران این جریان به ویژه مارگرت سنگر بیشتر بر جنبه بهداشتی وپزشکی کنترل موالید تأکید می کردند. آموزش والدین در جهت پرورش«علمی تر»و بهتر کودکان از جمله حوزه های مورد توجه زنان در این دوره بود. «مارگرت سنگر» رسالت خود را در مبارزه برای کنترل زنان بر بدن خود میدانست و رهبری جنبش کنترل موالید را بر عهده گرفت.
۱-۳-۱-۳-صلح و خلع سلاح
طی جنگ جهانی اول، برخی از فمنیست ها، زنان را موجوداتی صلح طلب معرفی کردند و به ابعاد مادری توجه ویژه ای نمودند. بر اساس این اندیشه، از آن جا که زنان به عنوان مادر بیش از همه از جنگ لطمه می بینند، به منادیان صلح و دوستی تبدیل می شوند.[۳۹۵]سارا بارد فیلد[۳۹۶]اعتقاد داشت که «صلح جهانی مهم ترین مسأله ای است که زنان باید به آن بپردازند».[۳۹۷] لیلیان کر[۳۹۸]بر آن بود که«ما می توانیم همان گونه که حق رأی را تحمیل کردیم، جنگ را هم با فشار خود از بین ببریم». او عقیده داشت که اساساً جنگ از میان نمی رود «مگر آن که زنان کاری کنند».
۱-۳-۱-۴-اصلاح لباس
زنان قرن نوزدهم بویژه بانوان شهرنشین طبقه متوسط به پیروی از سبک مد زنانه در اروپا و بویژه دربارهای اروپایی، پیراهنهای تنگ بسیار بلند با دامنهای متعدد میپوشیدند که امکان هر نوع حرکت آزادانه را از آنها سلب میکرد. مدل لباس، بهگونهای بود که اجازه تحرک و تنفس آزاد را به جنس مؤنث نمیداد. درنتیجه مانع قدرت عضلات از طریق حرکت میشد و عامل «بازتولید» ضعف جسمی زنان تلقی میگردید. آنان بر این باور بودندکه لباس در رهایی فیزیکی زنان اهمیت دارد و زنان تا وقتی لباس راحت نپوشند، نمیتوانند به خوبی کار کنند و جسم خود را سالم نگه دارند و درنتیجه اصلاح لباس زنان یکی از محورهای مورد توجه فمینیسم در این دوره بود که در دهه ۱۸۵۰ شکست خورد. اما به واقع ضرورت زندگی مدرن تا حدی این تغییر را ایجاب کرد و در اواخر دهه ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ حرکت به سمت لباسهای سادهتر بوجود آمد. (آدرس؟)
۱-۳-۱-۵-تشکیل احزاب و سازمان های سیاسی
در سال های ۱۹۱۵تا۱۹۳۰ ده ها سازمان حرفه ای برای زنان تأسیس شد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-
-
-
- شکل گیری فدراسیون باشگاه های زنان حرفه ای به نام بین الملل زونتا[۳۹۹]و بین الملل کوتا[۴۰۰]. مهمترین این فدراسیون ها،فدراسیون ملی باشگاه های زنان [۴۰۱]اهل حرفه و تجارت بودند. لنا مدسین فیلیپس[۴۰۲]دبیر کل این فدراسیون، هدف از تشکیل آن را گرد هم آوردن زنانی می دانست که «به شکل انفرادی نفوذ زیادی داشتند اما به عنوان یک طبقه عمل نمی کردند». فدراسیون در نظر داشت «حس همبستگی آن ها را افزایش دهد، به آن ها اجازه دهد به عنوان یک مجموعه کلی عمل کنند، . .تلاش مشترک از سوی آن ها را تضمین کند . . ،ارزش گروه را برای خود آن ها، جماعاتی که با آن ها در ارتباطند و کل جامعه افزایش دهد».[۴۰۳]
-
- باشگاه های شهری زنان نیز از جمله این گونه تشکیلات بودند.
-
- کنگره انجمن های اولیا و مربیان که فدراسیونی مرکب از کنگره ملی مادران و انجمن اولیا و مربیان بود، در دهه ۱۹۲۰ رشد چشمگیری یافت.[۴۰۴]
-
- انجمن ملی زنان رنگین پوستکه در دهه های پس از کسب حق رأی فعال بود.
-
- سازمان زنان برای اصلاحات ملی در راه منع مشروبات الکلی در اواخر ۱۹۲۰شکل گرفت و به شدت گسترش یافت.
-
- انجمن زنان جوان مسیحینیز از گروههایی بود که طی دهه ۱۹۲۰ رشد کرد.
-
- لیگ امریکایی کنترل موالید در زمینه قانونی ساختن کنترل موالید و آموزش عمومی فعالیت می کرد. البته لیگ یک سازمان کاملاً زنانه نبود، اما نود درصد اعضای آن را زنان تشکیل می دادند.[۴۰۵]
-
- کمیته زنان برای خلع سلاح جهانی در دهه ۱۹۲۰ به رهبری اماولد[۴۰۶] تشکیل شد. زنان با توجه به این که با تجربه جنگ جهانی از تکرار آن در هراس بودند، دست به تشکیل انجمن های داوطلبانه برای پیشگیری از وقوع مجدد جنگ زدند.
-
- انجمن صلح زنان و اتحادیه صلح زنان نیمکره غربی و نیز لیگ بین المللی زنان برای آزادی و صلح از دیگر سازمان های فعال در این زمینه است که البته یک سازمان بین المللی و مرکب از اعضای شانزده کشور مختلف بود.[۴۰۷]
-
- دفتر زنان به رهبری مری اندرسون( ) از نهادهای بسیار فعال در جهت حقوق زنان بود. این دفتر با گروه های کارگری ارتباط داشت و می کوشید سازمان های سنتی زنان را به فعالیت وادارد. این دفتر از آن جا که از تصویر «خانه نشینی» زنان رها نشده بود، به تدریج به عنوان یک نهاد «ضد فمنیستی» شناخته شدند. این در شرایطی بود که اندرسون خود را «فمنیست» می دانست. از آن جا که اصلاحیه حقوق برابر را مانع اعطای امتیازات خاص کاری به زنان شاغل می دید بخش عظیمی از فعالیت آن معطوف به شکست دادن این اصلاحیه بود.[۴۰۸]
-
-
۱-۳-۲-پیامد منفی موج اول
دستاوردهای منفی موج اول را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
۱-۳-۲-۱-عدم توجه به موقعیت های متفاوت زنان
در این دوره بیشترین نفوذ با گفتمان فمینیستی و اولویت داشتن رویکرهای خاص آن بود و مسایلی چون بهبود فرایند اجتماعی شدن زنان و رفع تبعیض از آن ها، سخن به میان میآمد. اما آن چه نادیده انگاشته می شد، موقعیتهای متفاوت زنانه از لحاظ تفاوت های قومی یا نژادی آن ها یا فاصله طبقاتی بین آن ها یا تعلقشان به گروه کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه بود. بلکه هدف دفاع از موقعیت زن و درخواست مطالبات او به صورت جهان شمول بود تا «مردسالاری» را که یک دشمن مشترک است، از پای در آوردند.
۱-۳-۲-۲-عدم توجه به فطرت زنانه
برخی از رهبران جنبش زنان در قرن نوزدهم بدون توجه به فطرت انسان ها، به برابری در کار و فرصت های شغلی تأکید داشتند و اشتغال زنان را به عنوان بدیلی برای ازدواج می دیدند. مقابل این دیدگاه در میان بسیاری از فمنیست های دهه ۱۹۲۰ انگاره «کار در کنار ازدواج» مطرح بود. بسیاری از زنان شاغل به عنوان الگوهایی موفق از به کارگیری سازش میان کار و ازدواج نام برده می شدند و از سال ۱۹۲۰ به بعد تلاش شد راه ورود زنان به مشاغلی که مردانه تلقی می شد گشوده شود. در سال ۱۹۲۶ طرحی برای تشکیل لشگر خدماتی زنان [۴۰۹] به عنوان یک بخش ارتش همراه با تعلیمات کامل نظامی و تشکیل جوخه ها و یگان هایی تحت فرماندهی افسران ارائه شد که توسط ارتش ایالات متحده رد گردید ولی در سال ۱۹۲۸ زنان پیرو طرح جذب در نیروهای نظامی و داشتن امتیازات مشابه با مردان وارد ارتش شدند. البته این طرح تا اوایل دهه ۱۹۳۰ در میان نهادها و اشخاص مختلف در رفت و آمد بود و سرانجام به حال تعلیق در آمد.[۴۱۰]
بر اساس آن چه گفته شد موج اول تا حدی توانست وضعیت زنان را در رابطه با برخی از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، شایستگی زنان برای ورود به مشاغل متعدد، قانونی شدن سقط جنین، پرداخت دستمزد برابر به زنان، برخورداری از حقوق مدنی برابر و گسترش امکانات کنترل موالید از جمله نتایج مهم تلاشها در موج اول بود و این موفقیت سبب شد تا برخی از فمینیستها به دنبال قدم برداشتن در گامهای بعدی باشند، اما اختلاف نظرهایی در بین آن ها ایجاد شد و موجب بروز جدایی گردید. در این قسمت به این نکته اشاره می شود:
سرانجام موج اول(ایجاد شکاف در بین فمینیست ها):
بانوان پس از کسب برخی از حقوق و امتیازات ( مانند کسب حق رأی) خواستار برابری طلبی در سایر زمینه های سیاسی و نیز اجتماعی شدند. برخی از آن ها از این حد نیز گذشته و معتقد بودند باید به مرور زمان از «گفتار برابری» به سمت «گفتار متفاوت» حرکت نمود. بدین روی در بسیاری از مواضع و استدلال هایشان علاوه بر عدم حمایت مردان نسبت به جنس مؤنث و پیشینه ستمی که آن ها را در موقعیت فرودست قرار می داد، به تفاوت های موجود زنان با مردان اشاره نمودند و حس بدبینی نسبت به مردان و برتر بودن جنس مؤنث را القا نمودند. اینان به این عقیده رسیدند که اگر ارزش های موجود در زنان در کل جهان حاکم شود، مشکلات حل خواهد شد و اصلاحات صورت خواهد گرفت و از آن جا که صداقت، عطوفت و سایر فضایل زنانه در جهان قابل تجلیل است، زنان می توانند خواستار موقعیت های اجتماعی و سیاسی باشند.[۴۱۱]مری لیورمور[۴۱۲] در سال ۱۸۹۴ در کتاب در باب سپهر و نفوذ زنان نوشت: زن با تلقی ای که من از او دارم، به عنوان نیمه برتر بشریت- همراه با سرشتی ظریف تر و حساس تر از مرد و با سازمانی پالوده تر و معنوی تر- باید نگهبان اخلاق عمومی باشد. همو این امر را بخشی از رسالت الهی جنس مؤنث می داند و معتقد است که اخلاق عمومی تا حد زیادی چیزی خواهد بود که زن آن را می سازد.[۴۱۳]بدین ترتیب جنبش زنان کم کم از موضع شباهت زن و مرد بر تفاوت های تغییر ناپذیر آن دو تأکید کرد.
البته در کنار گفتار مدرن و تأکید آن بر برابری و آزادی افراد انسانی، گفتار ویکتوریایی[۴۱۴] وجود داشت که بر جایگاه سنتی زنان در خانه و فضایل خاص زنان که نباید به آلودگی های جهان مردان بیالایند، تأکید می کردکه این امر باعث ایجاد شکاف در بین فمنیست ها و نظراتشان گردید.
تعلیق جنبش زنان
جنبش زنان در موج اول موجب شد تا انجمن های بانوان در اصناف و مشاغل و گروه های مختلف اجتماعی بسیار رشد کند. به عنوان مثال سازمان های زنان مرکب از لیگ زنان رأی دهنده، لیگ ملی زنان دانشگاهی امریکا، فدراسیون عمومی باشگاه های زنان، اتحادیه زنان برای منع مشروبات الکلی، دختران انقلاب امریکا و انجمن زنان مسیحی . . ایجاد گردید. این سازمان ها توانستند برای بهبود وضع بانوان به تقلیل ساعت کار آن ها اقدام نمایند و مقرراتی برای بهبود شرایط کار از نظر بهداشتی و حداقل دستمزد و نیز ممنوع ساختن اضافه کار اجباری و شب کاری به تصویب رسانند.[۴۱۵] حضور فعال آن ها در احزاب و سازمان های مختلف با اهداف کوتاه و بلند مدت منجر به کسب تجربه در کارهای سیاسی گردید. احزابی مانند «حزب ملی زنان» به رهبری آلیس پل( ) که ابتدا برای کسب حق رأی به مبارزه پرداخت و بعد از این موفقیت با هدف «حقوق برابر برای زنان» به فعالیت خود ادامه داد.
اما حضور زنان در مشاغل انتخابی کم و بیش محدود باقی ماند و بیشتر جنبه نمادین داشت و کمتر به عنوان یک «زن» وارد سیاست شدند. بدین روی پس از کسب موفقیت در زمینه تصاحب حق رأی و نفوذ در دستگاه های دولتی،فعالیت آن ها تا مدتی به حالت تعلیق درآمد. البته تعلیق به معنای ویرانی و از هم پاشیدن اهداف مدافعان حقوق زن و تعطیلی مطلق فعالیت های فمنیستی نبود، بلکه در این دوره، کمتر اقدامات مستقیم آنان دیده می شد و تا حدی فعالیتشان فروکش کرده بود و تا پس از جنگ جهانی دوم تحرک قابل ملاحظه ای دیده نشد. بدین روی فمنیست ها، سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ یا ۱۹۶۰ را دوران رکود می دانند. این در حالی است که در طول جنگ جهانی دوم نتایجی به بار آمد که جهانیان را متوجه دو نکته مهم ساخت:
۱-خشونت مردان عامل جنگ های بین المللی است.
۲-دنیا نیازمند به عطوفت و روحیات لطیف است که زنان از آن برخوردارند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-09-28] [ 11:22:00 ب.ظ ]
|