۲-۲-۹- تبیین رابطه حاکمیت شرکتی، جریان نقدی آزاد و پیشبینی پذیری سود
مطالعات متعددی مؤثر بودن نقش مکانیسم حاکمیتی را در نگاه به مسائل جریان نقدی مورد کنکاش قرارداده است. لی[۵۹] (۲۰۰۹) به این نتیجه رسید در بازارهای نوظهور اثرات منفی جریان نقدی آزاد و مدیران ناکارآمد بر ارزش شرکت را میتوان با آرایش مناسب هیئت مدیره و تغییر در ترکیب مدیران حل نمود. دیتمار و اسمیت، (۲۰۰۷) نشان دادند افزایش میزان سهام در قالب وجوه بازنشتگی باعث کاهش استفاده غیر مطلوب مدیران از منابع اضافی شده و باعث افزایش ارزش شرکت میرود. همینطور برنچ و همکارانش، (۲۰۰۰) دریافتند سهامداری توسط شرکتهایی که خود مبادرت به خرید سهام دیگر شرکتها میکنند باعث خرج وجوه جریان نقدی توسط مدیران به عنوان سود سهام میرود وباعث دلسردی آنان نسبت به سرمایهگذاری غیر مطلوب که سود کمتری دارد میرود. افزون بر این احتمال سرمایهگذاری وجوه نقدی شرکتها توسط مدیران با دخالت سرمایهگذاران بزرگ کاهش مییابد. دررابطه باحقالزحمه بازرسی گال و تیوست، (۲۰۰۱) نشان دادند مالکیت حجم زیادی از سهام شرکت توسط مدیران باعث تخریب رابط مثبت بین جریان نقدی آزاد و حقالزحمه میرود. (واو، ۲۰۰۴) معتقد است شرکتها یی که جریان نقدی آزاد در آن ها بالا است اختلافاتی زیادی بین سهامداران و مدیران بر سر منابع نقدی مازاد وجود دارد و به همین شرکتهایی که این وضعیت را دارند بهتر با توسل به مالکیت مدیریتی باعث کاهش حجم این چنین نقدینگی شوند. پاولینا ورنبرگ (۲۰۰۵[۶۰]) نشان دادند که سهامداری زیاد توسط کارمندان داخلی شرکت باعث میرود که شرکت به دنبال افزایش نقدینگی خود ساخته نباشد و به سرمایهگذاریهای کم بازده روی نیاورند. علاوه بر این مدیران که سهام عمدهای در شرکت دارند بیشتر تمایل دارند جریان نقدی آزادرا از باز تحصیل سود توزیع کنند و در معاملات کم سود منابع را هدر نمیدهند؛ بنابرین توقع داریم مکانیسم نظارت باعث کاهش اثرات منفی جریان نقدی مازاد بر پیشبینی پذیر سود باشیم.
۲-۲-۱۰- تبیین تأثیر تعداد نفرات (اندازه) هیئت مدیره در شرکتها در بین حاکمیت شرکتی، جریان نقدی آزاد و پیشبینی پذیری سود
از منظر تئوریک گفته میرود مشکل جریان نقدی بیشتردرشرکتهای بزرگ نمود دارد و سرمایهگذاریهای مرتبط با جریان نقدی آزاد به نسبت اندازه شرکتها متفاوت است. وگات[۶۱]، (۱۹۹۴) معتقد است شرکتهایی که از رشد ندارند به استفاده از جریان نقدی آزاد و سرمایهگذاری از این طریق بیشترتمایل دارنددرحالی که شرکتهایی ازرشدکمتری برخوردارهستند اختیار عمل بیشتری در سرمایهگذاریهای مختلف دارند. در عمل، تصور میرود شرکتهای بزرگ کنترل بازار را کاهش میدهند و با حفظ جریان نقدی آزاد سلطه خود بر بازار را حفظ میکنند. علاوه بر این مدیران شرکتهای بزرگ انگیزه دارند تا با به کارگیری جریان نقدی آزاداندازه شرکت را توسعه دهند و با این کار به سود بیشتری دست یابند. از طرف دیگر شرکتهای کوچک با مشکلات جریان نقدی آزادکمترتوجه میکنندتاازاین طریق بتوانند بر عملکرد مدیران نظارت داشته باشندومانع از مصرف نابجای این منابع شوند. ازمباحث بالا چنین برمیآید که مشکل جریان نقدی آزاد در شرکتهای بزرگ بدتر است و این موضوع ضرورت استفاده از مکانیسم نظارتی که بتواند مانع از اسراف منابع مالی شرکت شود و در عین حال قابلیت پیشبینی پذیری سود را افزایش دهد هر چه بیشتر نمایان میسازد. در اصل این مسئله در مطالعات هارفوردوهمکارانش[۶۲] مورد تأکید قرارگرفته است زمانی که آنان دریافتند در شرکتهای بزرگ مکانیسم نظارتی خوبی حاکم است؛ بنابرین انتظار میرود که کارایی مکانیسم نظارتی در کاهش مشکلات جریان نقدی و بهبود پیشبینی پذیری سود در شرکتهای بزرگ نسبت به شرکتهای کوچک بیشتر خواهد بود.
۲-۳- پیشینه تحقیق
۲-۳- ۱- تحقیقات خارج از کشور
جلیک و همکاران (۱۹۹۸) در تحقیقی با عنوان «اندازه شرکت و قابلیت پیشبینی پذیری سود» رابطه بین اندازه شرکت و قابلیت پیشبینی پذیری سود را بررسی کردند نتایج تحقیق آن ها نشان داد که هراندازه که شرکت بزرگتر باشد، سود شرکت باثباتتر و پیشبینیهای سود توسط مدیریت دارای صحت و دقت بیشتری است. بنابرین، انتظار میرود یک رابطه منفی بین اندازه شرکت و سطح خطای مطلق پیشبینی وجود داشته باشد.
آجینکیا و همکاران[۶۳] (۲۰۰۵) در تحقیقی با عنوان “حاکمیت شرکتی و قابلیت پیشبینی سود ” به بررسی رابطه ترکیب هیئت مدیره شرکت و سرمایهگذاران نهادی با ویژگیهای پیشبینی سود مدیریت پرداختند. در این تحقیق برای آزمون دقت پیشبینی سود، خطای پیشبینی سود به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق آنان نشان داد که مدیران غیرموظف با دقت پیشبینی سود رابطه معنادار مستقیم و درصد مالکیت سرمایهگذاران نهادی نیز با خطای پیشبینی. سود رابطه معکوس دارد.
مک نایت و ویر[۶۴] (۲۰۰۸) در تحقیقی با عنوان “متغیرهای نظام راهبری شرکت و هزینه نمایندگی “با انتخاب نمونهای شامل ۵۳۴ سال- شرکت از بین شرکتهای بزرگ انگلیسی طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰، تأثیر متغیرهای نظام راهبری شرکت را بر هزینه های نمایندگی آزمون کردند؛ در این تحقیق هزینه های نمایندگی به سه صورت اندازهگیری شدند: نسبت فروش به داراییها، رابطه جریانهای نقد آزاد و فرصتهای رشد و تعداد شرکتهای تحصیل شده توسط شرکت، متغیرهای مستقل نیز نسبت مدیران غیرموظف، نسبت مالکیت مدیران، نسبت مالکیت نهادی، نسبت بدهی و … بوده است. آن ها در این تحقیق به نتایج ذیل دستیافتند:
۱- افزایش در مالکیت مدیران به کاهش هزینه های نمایندگی کمک میکند.
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:43:00 ب.ظ ]
|