دیوان، ص ۴۰۵
و جمال الدین عبدالرزاق گفته است:
عیب خود بیش از این نمی دانم کــز عراقـــم نـــه از خراســانم
دیوان، ص ۲۵۷
این نکته خود بیانگر آن است که شاعران این مناطق به شعر و سبک شاعران خراسانی نظر داشته اند و شاعران صاحبّ سبک خراسانی مطمح نظر شاعران عراقی و آذربایجانی بوده اند، چنان که رقابت خاقانی را با عنصری و تأثیر سنائی را در خاقانی و نظامی و جمال الدین اصفهانی نمی توان نادیده انگاشت.
شعر قرن ششم از نظر تنوع مضامین نیز ممتاز است. عرفان، مدیحه، وعظ، زٌهد، تحقیق، عشق و بزم، هجو، رثاء، حبّسیه، شکوی، مفاخره از موضوعات شعری این قرن است.
۱۱-۲ ویژگی ها سخنوری سنائی
الف: ویژگی های صوری و زبانی: اگرچه مختصات زبان دوران رشد و تکوین در زبان شعری قرن ششم نیز وجود دارد، شدت کهنگی ها و کاربردهای دوران سامانی در آن دیده نمی شود و در مجموع زبان شعر در این قرن یکنواخت تر از دوره های قبلی است.
علاوه بر سیر و رشد طبیعی زبان فارسی که خود می تواند عاملی نسبی بر افزایش واژه های عربی باشد، باید توّجه داشت که این قرن، عصر عربی مآبی نیز هست، زیرا به عللّی که در مقدمه ی این فصل مذکور افتاد، زمینه ی تاریخی برای نفوذ بیشتر عربی در فارسی فراهم بود و علاوه بر این، سلیقه ی ادبای این دوره نیز بر فضل فروشی و عربی مداری است و این خود سبب می آید که شاعران بسیاری از واژه ها و ترکیبات و عبارات[۶] عربی را – که ممکن است مهجور و ثقیل هم باشد – در شعر خود به کار ببرند. در شعر خاقانی واژه هایی مانند ضفدع[۷]، مستسقی، طُرمسیقوس[۸]، غدرفی[۹]، قٌطرَبُلی[۱۰]، قُعَدَه[۱۱]، مَتَنَحِّل[۱۲] و امثال این به کار رفته و مشابه این واژه ها را در شعر سنائی و نظامی و انوری و جمال الدین اصفهانی[۱۳] نیز می توان دید. بعضی از این واژه ها در اصل عربی نیست امّا نکته اینجاست که در شعر قرن ششم فرضیه ی «واژه های تراشیده و زیبا و ویژه را برای شعر» شاعران در هم ریخته اند و در استعمال واژه ها، زیبایی و کوتاهی و مأنوس بودن آنها را در نظر نداشته اند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به سبب استمرار حکومت ترکان در ایران و وجود غلامان و کنیزان ترک در خانه ها و در میان مردم، واژه های ترکی نیز به زبان فارسی راه یافته است. در متون قرن پنجم، گاه گاه واژه های ترکی مانند بگماز (منوچهری) و تغار (ناصر خسرو) دیده می شود امّا تعداد آنها قابل ملاحظه نیست. در متون قرن ششم کاربرد واژه های ترکی فراوان تر است مانند: اَشَک: به معنی حمار، سن به معنی تو، اتمک به معنی ناپناره، سو به معنی آب.
در شعر قرن ششم توّجه به لغت سازی و ترکیب سازی و آوردن تغییرات تازه و اضافات بدیع نیز شگفت انگیز است. شاعرانی چون سنائی و خاقانی و نظامی به این امر توّجه فراوان داشته اند و شعر آنان از این نظر در ادب فارسی ممتاز است.
ب: قالب های ادبی: انواع قالب های شعری در دیوان شاعران این قرن دیده می شود. بعضی قالب ها که بیشتر دستخوش تحوّل بوده عبارت است از:
قصیده: در واقع این قرن، اوج عصر قصیده سرایی و در ضمن دوران پایان قصیده سرایی است. در دیوان های این دوره، قصیده های کوتاه و متوسط و بلند هست. قصیده های با تغزل و بی تغزل هر دو هست. بعضی شاعران چون انوری تغزل های کوتاه می آورند و بعضی چون خاقانی گاه گاه تغزل های بلند. در قصاید این دوره تجدید مطلع مرسوم است. تجدید مطلع – که ظاهراً قدیمی ترین نمونه ی آن را در شعر فرخی سیستانی می توان یافت – مورد علاقه ی خاقانی بوده و وی در بعضی از قصاید خویش تا چهار بار تجدید مطلع کرده است. در تجدید مطلع معمولاً رسم شاعران این است که پس از تغزِل مطلع او و تخلص به مدح و آوردن چند بیت مدیحه، بی ذکر دلیل یا با ذکر دلیل تجدید مطلع می کنند و معمولاً در مطلع های بعدی نیز پس از تغزل، به مدح گریز می زنند. در تجدیدمطلع های خاقانی، معمولاً ارتباطی خاص میان مطلع های مختلف وجود ندارد. امّا انوری در بعضی از تجدید مطلع های خود به شیوه ی فرخی سیستانی، برای مطلع های بعدی مقدمه چینی می کند[۱۴].
از ویژگی های قصاید قرن ششم، التزام ردیف های دشوار است. در دیوان بیشتر شاعران این دوره، ردیف های اسمی و فعلی دشوار فراوان به کار رفته است. قصاید قرن ششم از نظر موضوع نیز متنوع تر از قصاید پیشینیان است و انواع مضامین در ا ین قالب بیان شده است.
غزل: شاعران قرن ششم در تحوّل غزل گامی بلند برداشتند و این قالب شعری را – که تغزل قصیده است که از آن جدا شده – در خدمت بیان عواطف شخصی و توصیف احوال و عواطف درونی شاعر درآوردند.
اگرچه در بیشتر دیوان های این دوره، غزل وجود دارد امّا سنائی و خاقانی و انوری و عطار در تحوّل غزل فارسی سهمی به سزا دارند. غزل های خاقانی و انوری مورد توّجه سعدی و حافظ است و سنائی پدید آورنده ی غزل های عرفانی است آنچنان که عطار روش او را دنبال کرده و تکامل بخشیده و مولوی نیز به غزل های سنائی توّجه خاص دارد. در غزل های این دوره ذکر تخلص شاعر هنوز سنّت عمومی شاعران نشده است. علّت توّجه شاعران این عصر را به غزل در دو نکته می توان یافت:
نخست اینکه شعر فارسی تا قرن ششم، بیشتر شعری است درباری و قالب متناسب با آن قصیده است و ناصر خسرو نیز که به زٌهد گراییده همین قالب را برای بیان اغراض خود برگزیده است. گفتیم که در قرن ششم بی اعتنایی به شاعران مدیجه سرا و اهل ادب رواج یافته بود و چون شعر به تدریج از دربار خارج می شد و شاعر برای بیان عواطف شخصی خود فرصتی می یافت، به تدریج قصیده از رونق افتاد و غزل جای آن را گرفت.
دیگر اینکه در دوران سامانی و غزنوی روح حاکم بر جامعه روح جنگ آوری و سلحشوری است و قصاید پر هیمنه ی آن عصر با این روحیّه سازگار است، حال آنکه در قرن ششم عرفان و تصوّف و غلبه ی تعصبات مذهبی جای آن روحیّه را گرفته است و در نتیجه شاعران به تدریج به غزل نیز توّجه کرده اند. از این زمان است که لطف و نرمی غزل آرام آرام در لحن قصیده نیز وارد می شود.
قطعه: قطعه در قرن ششم به عنوان قالبی قابل توّجه درآمده است. انوری شاعر معروف این قرن قطعه های زیبا و متعدّد دارد که در آن موضوعات کوتاه را بیان کرده و چون زیبایی های ادبی و هنری را نیز در آن ملحوظ داشته است، تعدادی از قطعه های وی در ردیف بهترین قطعه های زبان فارسی است. زٌهد و اخلاق، شکایت، هجو، گله، رثاء، تقاضا و مدح از موضوعاتی است که در قطعه های انوری آمده است.
بقیه قالب ها: دیگر قالب های شعری که تا قرن پنجم در ادب فارسی رواج یافته بود در این قرن نیز رواج دارد. مثنوی سرایان معروف این قرن، سنائی و نظامی و عطارند. عطار در رباعی نیز دستی دارد. مختارنامه ی او مجموعه ی رباعیات اوست که آنها را بر حسب موضوع تقسیم بندی کرده اند.
ترجیع بند و ترکیب بند نیز در دیوان ها هست و یکی از معروف ترین ترکیب بندی های فارسی از آن جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی است در نعت پیامبر (ص).
ویژگی های ادبی: قرن ششم هم از نظر کثرت شاعران و هم از نظر تنوع مضامین و قدرت زبان شعر و ویژگی های ادبی یکی از غنی ترین ادوار شعر فارسی دری است. ویژگی های ادبی که از دوران سامانی در شعر فارسی به تدریج پدید آمده بود و در قرن پنجم تکامل بیشتر یافته بود، در این قرن به اوج رسید.
از نظر عناصر بیانی شاعران هم به انواع تشبیه نظر دارند و هم به انواع استعاره، تشبیهات عقلی و وهمی در این قرن بیش از دوره های پیشین است. در مجموع، در شعر شاعرانی چون نظامی و خاقانی به استعاره نیز فراوان توّجه شده است. چون اکثر شاعران این قرن درس خوانده و مطلع به علوم زمان خویش بوده اند تشبیهات و استعارات و تعبیرات فراوانی در شعرشان یافت می شود که بر مبنای اطلاعات علمی ساخته شده و چون ذهنی دقیق و تخیلّی دور پرواز دارند، گاه گاه وجه شبه های دور از ذهن برمی گزینند و در مجازها نیز قرینه های دور انتخاب می کنند و در نتیجه ی به هم آمیخته شدن این دو موضوع، فهم شعرشان دشوار می شود[۱۵].
در شعر قرن ششم ترکیبات فراوان می توان یافت که مرکب است از عدد و موصوف آن. استعمال بعضی از این ترکیب ها مبنای علمی دارد و گاه گاه ریشه در اعتقادات عوام. این گونه ترکیب ها که معمولاً معنای مجازی یا کنایی دارد در شعر دوره های پیشین بسیار اندک است مانند: هفت قرّا، هفت دریا، هفت مردان، نه گلشن، نه حصار مینا و … .
در شعر قرن ششم واژه ها و ترکیبات جدید فراوان است و شاعران دوران بعد بعضی از این واژگان و ترکیب ها را به وام گرفته و در آثار خویش به کار برده اند. همچنین، استفاده از اصطلاحات بازی های مختلف، اعتقادات عوام و عقاید خرافی و خواصی که در مورد حیوانات و اشیاء میان مردم معروف بوده، در این دوره رواج داشته است. موضوعاتی چون شکر خوردن طوطی، ترسیدن شیر از آتش، گرگ و باران، مهره ی مار، بچه خواری گربه، ماه و کتّان، افعی و زمرد، شاد بودن طبع زنگی و امثال آن از پرکاربردترین عناصر در زبان شاعران این دوره است. در این دوره کنایه ها و مجازها در شعر فراوان است و تلمیح های متعدّد به آیات قران کریم و قصص قرآنی و اساطیر ملّی و بزرگان دینی و عرب در کلامشان هست. ایهام نیز در این دوره، در شعرها راه یافته است. تناسب و مراعات النظیر را به میزانی گسترده تر و دقیق تر رعایت کرده اند آنچنان که در شعر شاعری چون نظامی گاه گاه زنجیره ای از این تناسب ها، واژه های چند بیت را به هم پیوند می دهد.
صنایع لفظی در شعر شاعران فراوان است. شاعران درجه اوّل این قرن مانند انوری و سنائی و خاقانی و نظامی – با تفاوت هایی – در شعر خویش از صنایع لفظی به میزانی گسترده استفاده کرده اند و بعضی از شاعران دیگر این دوره مانند رشید الدین و طواط در استعمال آنها افراط کرده اند و شعری مصنوع و متکلّف پدید آورده اند.
شاعران و ادبای قرن ششم در مجموع انواع تکلّف ها را می پسندیده اند؛ به همین سبب در اکثر دیوان ها، ردیف ها و قافیه های بسیار دشوار دیده می شود. در قصیده های سنائی و خاقانی و جمال الدین و کمال الدین اصفهانی ردیف های اسمی و فعلی مشکل فراوان است[۱۶]. علاوه بر این التزام های دشوار در قصاید این دوره کم نیست مانند التزام موی و مور در شعر عمعق بخارایی و التزام کلمه ی «آینه» در شعر مجیر الدین بیلقانی و التزام شمع در قصیده ای دیگر از همو و التزام دو واژه ی «سنگ و سیم» در قصیده ای از سیفی نیشابوری مداح سلطان تکش خوارزمشاه و قصایدی از رشید و طواط و مجیرالدین بیلقانی که حذف حرف الف را ملتزم شده اند و تفنن های فراوانی که در شعر رشید و طواط و عثمان مختاری و اثیر الدین اخسیکتی و امثال آنان دیده می شود.
یکی از ویژگی های شعر قرن ششم بازی با کلمات است. شاعر از قلب و تصحیف کلمه و شکل کتابتی واژه در صوّر خیال و بیان مفاهیم خویش استفاده می کند. اگرچه تشبیه های حروفی در شعر رودکی و ناصر خسرو، سابقه داشت است امّا این گونه بازی با کلمات، ظاهراً در شعر قرن ششم بیش از دوران های پیش است[۱۷].
در شعر قرن ششم، به سبب رواج علوم دینی و غلبه ی روحیّه ی مذهبی، اشارات و تلمیحات قرآنی و دینی فراوان است. هیچ شاعری نیست که از الفاظ و مفاهیم قرآن کریم و قصص آن و احادیث نبوی در شعر خود به وفور استفاده نکرده باشد.
چون شاعران به مسائل اخلاقی و وعظ و زٌهد و تعلیم اخلاق و عرفان توّجه دارند، تمثیل در شعرشان بیشتر از دوران های گذشته دیده می شود. به ویژه شاعران عارف مسلک و زهدپیشه چون سنائی و عطار، در مثنوی های خود و نظامی در مخزن الاسرار، به بیان مفاهیم در قالب داستان و تمثیل توجهّی خاص نشان داده اند. این گونه توّجه به داستان و تمثیل، نخستین بار در همین قرن در شعر فارسی دیده می شود و در قرن هفتم با مثنوی مولوی و بوستان سعدی به اوج خود می رسد. در این گونه آثار، زبان رمزی نیز نمود می یابد و این خصلت نیز در قرن بعد در اشعار مولوی به تکامل می رسد.
د: ویژگی های فکری: شاعران قرن ششم را از نظر تفکر به دو گروه می توان تقسیم کرد: شاعران ثنا گستر که با دربارها و خاندان های ادب پرور ارتباط دارند و برخلاف جو غالب روزگار – که عرفان و زٌهد است و گاهی در شعر آنان انعکاس یافته – دیدی برونی دارند. شاعرانی نیز هستند که مدیحه سرایی می کنند امّا انتظارشان از ممدوحان برآورده نمی شود. اینان گه گاه به زٌهد روی می آورند و گاه تاب و توان از دست می دهند و روزگار را به چشم بدبینی می نگرند و چرخ را دشمن ارباب فضل و علم می دانند. در شعر اینان نیز اگر زٌهد و عرفان انعکاس دارد، ظاهری است. امّا از آنجا که قرن ششم دوران رواج عرفان و قدرت یافتن مشایخ و ایجاد خانقاه ها است، بعضی از شاعران نیز دیدی کاملاً عرفانی و درونی دارند. بینش درون گرایانه ی ایشان در سخنان و صوّر خیال آنان بی شک تأثیر گذاشته است. سنائی و خاقانی و عطار و نظامی از این گروه اند.
به سبب غلبه ی روح عرفانی و رواج معتقدات اشاعره، عقل و استدلال از دیدگاه شاعران این دوره، در برابر شرع و عشق بی ارزش است، به همین سبب در شعر عارف مسلکان یا آنانکه تأثیری از عرفان در شعرشان هست به این مسئله توّجه شده است[۱۸].
همین روحیّه سبب آمده است که داستان های ملّی و قومی نیز در چشم بیشتر شاعران این عصر بی ارزش و تهی جلوه کند. جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی در مردود شمردن فلسفه و داستان های ملّی گفته است:
ره به قرآن است کم خوان هرزه ی یونانیان اصل اخبار است مشنو قصه ی اسفندیار[۱۹]
دیوان، ص ۱۶۴
البته ضعف احساسات ملّی در همه ی شاعران این قرن یکسان نیست. در شعر خاقانی و فلکی شروانی و نظامی احساسات وطنی قوی تر است. خاقانی در قصیده ی ایوان مداین خود، بر گذشته ها حسرت می خورد و بیننده را به عبرت گرفتن برمی انگیزد و در مدح لیالوا شیر اسپهبد مازندران – که بر عکس بیشتر حاکمان آن زمان ایرانی است نژاده و با ترکان در جنگ و ستیز – گفته است:
ملک عجم چو طعمه ی ترکان اعجمی است عاقل کجا بساط تمنا بر افکند
تن گرچه سو و اتمک از ایشان طلب کند کی مهر شه به اتسز و بغرا بر افکند
دیوان، ص۱۴۰
همچنین در اسکندرنامه ی نظامی در مواردی احساسات وطنی جلوه گر است. در هفت پیکر گفته است:
همه عالم تن است و ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دلِ زمین باشد دل زتن به بود یقین باشد
هفت پیکر، چاپ وحید، ص ۳۱
در شعر سنائی لفظ و معنی در حدّ کمال است و دشوارترین معانی را در عبارات جزیل بیان کرده آنچنان که جلال الدین محمد مولوی در برابر کلام او قامت تعظیم خم کرده و سخن ملکوتی خویش را در برابر شعر سنائی «ترک جوشی نیم خام» نامیده است[۲۰].
شعر او وقف بر بیان توحید و تحقیق و معارف الهی و پند و اندرز و باز نمودن سستی ها و ضعف های جامعه ی عصر خویش است و این همان شیوه ای است که مجموعه ای است از زٌهد و تحقیق و پند که خاقانی بدان اشاره کرده است و سنائی خود آن را شعر «زٌهد و مثل» خوانده است. وی، در بیان این مفاهیم آهنگی صادقانه دارد و در بیان انتقادها لحنی تند و بی پروا و صریح، و چون هدفش بیان و تعلیم معارف الهی و برانگیختن انسان ها به سیر و سلوک طریقت است، شعرش از نوع شعر تعلیمی نیز محسوب می شود امّا از آنجا که در دوران اوّل شاعری صاحبّ طبعی تند و زبانی هجاگوی بوده، این خصلت در شعر دوران دوم او نیز انعکاس[۲۱] یافته، آنچنان که در حدیقه گاه گاه تمثیل های زشت و کلمات دور از عفت به کار برده و البته در آنها نیز جنبه ی تعلیم را نگاه داشته است[۲۲].
در شعر سنائی معنی و مقصود سهمی تام دارد. وی در هیچ جای کلام خویش معنی را فدای لفظ نکرده و در بسیاری موارد با عباراتی موجز منظور خویش را بیان کرده است.
شعر سنائی، از نظر کهنگی های زبانی و تغییر تلفظ کلمات به شعر شاعران دوران سامانی و غزنوی بسیار ماننده است، امّا از لحاظ فکری و وسعت لغات و ترکیبات و تعبیرات با شعر آن دوره بسیار متفاوت است و شیوه ای که از این لحاظ در پیش گرفته، مورد توّجه شاعران بزرگ پس از وی شده است.
به لحاظ فکری، وی شاعری است عارف مسلک و عرفان او مبتنی بر شرع است، امّا در جای جای بر قصاید و حدیقه ی او، سوز و بیان عاشقانه حکمفرماست و چون تفکر دینی و عرفانی بر ذهنش غلبه دارد در موارد مکرّر از شاعران درباری به لحنی تند انتقاد کرده و شعر را بی ارزش شمرده و شرع را ارج نهاده و امتیاز شعر خویش را در آن دانسته که کلامش شرح شرع است[۲۳].
وی اولین شاعر پارسیگوی است که بر اساس اصل شمردن شرع و اهمیّت دادن به عشق و عرفان بارها، فلسفه ی یونان و تفکر فلسفی را تخطئه کرده است:
برون کن طوق عقلانی به سوی ذوق ایمان شو چه باشد حکمت یونان به پیش ذوق ایمانی
دیوان، چاپ مظاهر مصفا، ص ۳۴۷
[یکشنبه 1400-09-28] [ 08:28:00 ب.ظ ]
|