کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



« افراد جویای موفقیت تمایل به انتخاب هدفهایی نسبتا مشکل و تصمیمات خطر آفرین دارند. افراد موفقیت طلب بیش از این که به پاداشهای حاصل از موفقیت توجه نمایند به نفس پیشرفت و پیروزی می اندیشند. آنان همیشه در پی آن هستند که کارها را به صورت بهتر و یا با بازدهی بیشتر از آنچه انجام شده است، انجام دهند».
مک کله لند دریافت کسانیکه به شدت چنین احساس نیازی می کنند خود را از دیگران متمایز می دانند و همواره تمایل دارند کارها را به شیوه بهتری انجام دهند. آنان همیشه در پی موقعیتها و شرایطی بر می آیند که بتوانند مسئولیت حل مسائل را بر عهده بگیرند(استیفن رانینز، ۱۳۷۴: ۳۳۰) شواهد تحقیقاتی نشان داده است که بین انگیزه کسب موفقیت و عملکرد بالا رابطه مستقیم وجود دارد. با این ترتیب افرادی که موفقیتهایی ممتازی داشته اند در انگیزه کسب موفقیت بالاتر از متوسط قرار داشته اند(همان: ۳۹۹). نیاز پیشرفت توسط مک کله لند با بهره گرفتن از آزمون T.A.T[69] (تست اندریافت موضوع) مورد بررسی قرار گرفته است. اتکیسنون[۷۰] در مجموعه ای از آزمایشهایی که یادآور تحقیقات بود نشان داد که کسانی که به موفقیت گرایش دارند اهدافی را با دشواری متوسط انتخاب می کنند، در حالی که افراد که از شکست نگرانی زیاد دارند اغلب اهدافی را برمی گزینند که بسیار کوچک است. مک کله لند برای باروری و ایجاد این نیاز (کسب موفقیت) یادگیری و انگیزه دهی را پیشنهاد می کنند. به گمان او فقط ده درصد مردم یک جامعه دارای این نیازها هستند اما عقیده دارد که آموزش مناسب می تواند نیاز به کسب موفقیت را به سطح بالایی ارتقاء دهد. در برنامه ریزی های آموزشی که بوسیله او و همکارانش طراحی شد سعی کردند به اشخاص یاد دهند که مانند افرادی فکر کنند که نیاز شدیدی به کسب موفقیت دارند(مورهدگریفین۱۳۷۷: ۱۰۴). دومین نیازی که مک کله لند از آن نام می برد نیاز به تعلق یا وابستگی است. افراد احساس نیاز به همجواری و رابطه با همنوع دارند. کسانیکه دارای این نیاز هستند خواهان گرفتن قوت قلب و حمایت دیگران بوده و بطور معمول به احساسات دیگران توجه می کنند. آنها براساس خواسته دیگران، بخصوص اگر خواسته از طرف کسانی باشد که مورد احترام آنها هستند، دست به عمل می زنند. اشخاصی که دارای این نیاز هستند به انجام وظیفه در مکانهایی مبادرت می ورزند که نیاز به تماسهای زیاد داشته باشد(همان).سومین نیازی که مک کله لند از آن نام می برد نیاز به قدرت است. فردی که انگیزه اعمال قدرت دارد سعی می کند در جهت مشخص بر دیگران اثر بگذارد. به نظر او قدرت در دو جهت ممکن است اعمال شود، یکی در جهت منفی به معنای تسلط یافتن بر دیگران به شیوه‌ی استبدادی و دیگری در جهت مثبت یعنی هدایت رفتار دیگران با تشویق و ترغیب. توانایی تحت تاثیر قرار دادن و هدایت دیگران به نحو موثر رمز موفقیت فرد به شمار می آید(همان: ۱۰۵).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۲- نظریههای روانشناسی اجتماعی

۲-۳-۲-۱-نظریه محرومیت نسبی[۷۱]

از جمله نظریه‌های مطرح دیگر در ارتباط با رضایت از زندگی، نظریه‌ی محرومیت نسبی است. براساس این دیدگاه انسان‌های عموماً به مقایسه خود با دیگران می‌پردازند و در این رابطه وقتی احساس فقر و بی‌عدالتی می‌کنند واکنش‌های شدید عاطفی (مانند تعویض شغل، کارشکنی و خودکشی و …) انجام می‌دهند و وقتی این احساس به اعلی درجه خود برسد به احساس تضاد اجتماعی می‌ انجامد و تعارض‌های شدیدی را در پی دارد(هزارجریبی وصفری شالی،۱۳۸۸ :۱۳).
رویکردهای محرومیت نسبی دارای چند ویژگی با اهمیت هستند که باعث می‌شوند به عنوان یک رویکرد در ارزیابی از عدالت در جامعه و رضایت از زندگی مطرح شوند: اول اینکه، از فرایندهای مقایسه‌ی اجتماعی در تحلیل‌های خود سود می‌جویند، (فرایندی که در اغلب نظریه‌های ارزیابی از عدالت مطرح و در آنها مستتر است). دوم اینکه، این نظریه‌ها درباره تبیین انقلاب و ناآرامی‌های ناشی از واکنش‌های جمعی، بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند و سوم اینکه، در ارتباط با ویژگی دوم، این نظریه‌ها برای تبیین انقلاب دارای نگرش‌های فردگرایانه و روان‌شناختی هستند یعنی اصالت را در بروز پدیده‌ی انقلاب به وضعیت فرد و تصور او از موقعیت قرار گرفته در آن می‌دهند(همان:۱۳).
رابرت مرتون معتقد است ساختار اجتماعی فشارهایی را بر افراد جامعه دارد می آورد که آنها به جای رفتار مبتنی بر همرنگی، به رفتارهای ناهمنوا مبادرت می ورزند . شاید بتوان گفت تعادل و ثبات اجتماعی از نظر مرتون در نتیجه انطباق بین اهداف نهادی شده و پذیرفته شده اجتماعی و ابزار دستیابی به آن اهداف بروز می یابد. از نظر مرتون توازن بین دو وجه ساختار اجتماعی که همنوایی را در پی دارد، رضایت ذهنی افراد را بیان می کند. رضایت زمانی تحقق می یابد که هم اهداف، پذیرفته شده باشند و هم اهداف پذیرفته شده، قابل حصول باشند. عدم تحقق اهداف با ابزارهای نهادی شده یا عدم مشروعیت اهداف یا هر دو حالت، شرایطی را به وجود می آورند که نارضایتی حاصل و نتیجه آن خواهد بود.(هلاکوئی، ۱۳۵۶: ۲۱۵).
تدگار، به هنگام بحث از محرومیت نسبی در کتاب خود به نام «چرا انسان‌ها شورش می‌کنند؟» بیان می‌دارد:
« نارضایتی‌های اجتماعی همیشه در نتیجه بروز این احساس و حالت روانی به انسان‌ها دست می‌دهد.»
به اعتقاد وی شرایط بروز احساس محرومیت، یگانه و همانند نیست، بلکه می‌توان انواع گوناگون و شرایط متعدد بروز آن را از یکدیگر تفکیک کرد. او خود سه نوع محرومیت را از یکدیگر متمایز کرده است:
الف -محرومیت ناشی از کاهش امکانات که در آن توقعات ثابت باقی می‌مانند.
ب- ناکامی ناشی از افزایش سطح توقعات که در آن امکانات نسبتاً ثابت هستند.
ج- ناکامی فزاینده که در آن توقعات افزایش و امکانات کاهش می‌یابد(همان:۱۳).
از یک نظر تئوری محرومیت نسبی، ریشه در فرضیه ناکامی- پرخاشگری دارد و از نظر دیگر احساس محرومیت، خود نتیجه فزاینده مقایسه است. به طور کلی، براساس دیدگاه محرومیت نسبی، فرد به مقایسه خود با افراد دیگر و گروه مرجع دست می‌زند و دوست دارد که شرایط مشابه با آنها را داشته باشد و اگر در نتیجه مقایسه برای فرد چنین پنداشتی بروز نماید که براساس میزان سرمایه‌گذاری و تلاش، پاداش و نتیجه‌ای که عایدش شده در مقایسه با دیگران عادالانه و منصفانه نیست دچار احساس محرومیت نسبی شده و این امر باعث بروز نارضایتی در دو سطح فردی و اجتماعی می‌شود.
از نظر گر[۷۲] عوامل مختلفی می‌توانند احساس بی‌عدالتی و محرومیت نسبی را به وجود آورند که عبارتند از:
الف-هر چه ارزش‌های اقتصادی و مادی در یک جامعه بیشتر گسترش یابند احساس محرومیت نسبی بیشتر می‌شود.
ب-هر چه امکانات پیشرفت و ارتقا در افراد و گروه‌های مرجع دیگر بیشتر باشد انتظارات انسان‌ها بیشتر می‌شود و اگر احساس کنند خودشان آن امکانات را ندارند محرومیت نسبی افزایش می‌یابد.
ج-هر چه وزنه ارزش‌های مورد هدف و آرزوها بیشتر شود اهمیت آن ارزش‌ها برای فرد بیشتر است و اگر احساس کند که با کوشش فراوان نمی‌تواند به هدف مورد نظر برسد محرومیت نسبی بیتر خواهد بود.
ح-هر چه امکان دستیابی به ارزش‌های مورد نظر یا ارتقا اجتماعی کمتر باشد احساس محرومیت نسبی بیشتر است

۲-۳-۲-۲-نظریه تطابق آرزو- وضعیت

دورکیم، افزایش آرزوها را یکی از علل ناراضایتی می‌داند. از این‌رو، پیوند فرد با جامعه را برای مهار آرزوها مطرح می‌کند. اینگلهارت، در مقابل، این بحث را پیش می‌کشد که آرزوها به طور طبیعی با وضعیت فرد، تطابق می‌یابند و از این طریق، سطح رضایت فرد افزایش می‌یابد. وی بیان می دارد:
«رضایت ذهنی فرد از هر جنبه خاص زندگی بازتاب شکاف بین سطح آرزوی او و وضعیت عینی وی است. اما سطوح آرزوهای فرد به تدریج با وضعیت او تطابق می‌یابد. در صورتی که این فراگرد تطابق، بخشی از سرشت انسان باشد، پس ما معمولاً نباید اختلافات بزرگی در خصوص سعادت ذهنی میان گروه‌های مختلف اجتماعی بیابیم مفروض بر این‌که آن گروه‌ها اعضای منطقاً ثابت خود را داشته باشند، زیرا در بلندمدت، سطوح آرزوهای گروه‌های باثبات وقت کافی برای سازش با اوضاع بیرونی مربوط به خود را خواهد داشت. سطوح تقریباً بالا یا پایین خوشبختی فقط وقتی مشاهده می‌شود که دگرگونی‌های جدید موقعیت نسبی یک گروه معین را، بالا یا پایین برده باشد.» (اینگلهارت، ۲۴۴:۱۳۷۳).
اگر این فرض پذیرفته شود، انتظار می‌رود فرد به تدریج با آن بخش از ویژگی‌های ثابت خود خو بگیرد وآن صفات در تعیین سطح رضایت وی مؤثر نباشد. در عین حال، بخشی از ویژگی‌های غیرثابت و متغیر، می‌تواند بر سطح رضایت فرد تأثیر بگذارد. این استدلال بر این پیش فرض استوار است که آن‌چه رضایت فرد را تعیین می‌کند، نه میزان برخورداری از یک ویژگی خاص است، بلکه تغییرات در شرایط است که می‌تواند بر سطح رضایت اثر بگذارد. به همین دلیل در دوره دگرگونی‌های مداوم، سطح رضایت در حال تغییر است. سطح درآمد فرد نسبت به ویژگی‌هایی چون سواد، جنس، مذهب و … متغیر است، به همین دلیل، نوسانات آن بر سطح رضایت مؤثر است. اگر درآمد و تحصیلات را مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که «به‌طور کلی سطح تحصیلات برای تعیین موقعیت اقتصادی اجتماعی مهم‌تر از درآمد محسوب می‌شود؛ روی هم رفته برای بیشتر نگرش‌ها، تحصیلات پیش‌بینی کننده قوی‌تری از درآمد است. اما سطح تحصیلات در مقایسه با درامد صفت باثبات‌تری برای افراد می‌باشد. این تعمیم حتی برای اروپای غربی بیش از ایالات متحده مناسبت دارد، زیرا اکثر مردم اروپای غربی، تحصیلاتشان را تا سن ۱۶ سالگی تکمیل می‌کنند. حتی کسانی که به تحصیلات‌شان ادامه می‌دهند معمولاً تا ۲۴ سالگی به تحصیلات خود خاتمه می‌دهند. از آن به بعد، سطح تحصیلات در واقع یک ویژگی‌ ثابت است؛ به ندرت بالا می‌رود و هرگز هم پایین نمی‌آید. در نتیجه، در صورتی که الگوی آرزو و تطابق درست باشد، برخلاف تجارب‌مان در مورد بیشتر نگرش‌های دیگر باید در انتظار مشاهده تفاوت‌های بزرگ‌تری در احساس سعادت در خصوص درآمد باشیم تا تحصیلات.» (اینگلهارت، ۱۳۷۳: ۲۴۵-۲۴۴).
به این ترتیب، انتظار می‌رود فرد با مجموعه شرایط نسبتاً باثبات خود، خو بگیرد و سطح رضایت وی ثابت باقی بماند. از همین روست که میان گروه‌های مختلف اجتماعی مثل سن، جنس، تحصیل و … سطح رضایت زندگی تفاوتی نمی‌کند، یعنی همان چیزی که اینگلهارت آن را تناقض اختلاف بین گروهی حداقل می‌نامد. همه می‌دانند که برخی گروه‌ها به طور عینی بسیار مرفه‌تر از سایرین هستند و درک عمومی هم حاکی از این است که گروه اول باید خوشبخت‌تر و از زندگی راضی‌تر باشند. لیکن شواهد تجربی مشخص می‌کنند که تفاوت‌های واقعی به طرز شگفت‌آوری کوچک هستند. این تناقض را به زبان عامیانه می‌توان این‌گونه بیان کرد: چرا پول خوشبختی نمی‌آورد؟ یا دقیق‌تر چرا پول موجب چنین تفاوت‌های کوچکی بین خوشبختی فقرا و ثروتمندان می‌شود؟ (اینگلهارت، ۱۳۷۳: ۴۲۲). به نظر می‌رسد الگوی تطابق آرزو- وضعیت، این پرسش را به نحو قانع‌کننده‌ای توضیح دهد.

۲-۳-۲-۳-نظریه دلزدگی زیمل

در آرای زیمل به صورت مشخص به رضایت از زندگی، توجه نشده است، لیکن مفاهیمی را در آثار خود مطرح کرده است که با استفاده ازا آن‌ها می‌توان مسأله رضایت از زندگی را تبیین کرد. این مفاهیم بیشتر نوع سوم رضایت (یعنی رضایت ناشی از بودن) را توضیح می‌دهند.
زیمل در مقاله کلان‌شهر خود به بحث از شرایطی می‌پردازد که در آن روابط انسانی روبه افول می‌گذارند. او در تحلیل خود به از میان رفتن روابط عاطفی و صمیمانه و تسلط روابط حسابگرانه توجه دارد. روابط صمیمانه و نزدیکی که او برمی‌شمارد، از سنخ روابطی است که در اجتماع[۷۳] قابل مشاهده است. در مقابل، روابطی که او تجلی و انعکاس آن را در کلان شهر می‌بیند از سنخ روابط جامعه‌ای[۷۴] است.
به نظر زیمل، کلان شهر جایگاه عقل است. انسان کلان‌شهری بیش از آن‌که به عاطفه و قلب خود مراجعه کند، به عقل خود مراجعه می‌کند، این ویژگی با اقتصاد پولی کاملاً عجین شده است. «زیمل به ما می‌گوید کلان‌شهر، فرهنگ ذهن است نه قلب. او غالباً به این دوگانگی اشاره می‌کند.» (نیسبت[۷۵]،۱۹۶۶ نقل از گودرزی،۱۳۸۸ :۲۰۹).
به نظر او، وسعت شهرها و تعداد جمعیت، به ناگزیر تنوعی را پدید می آورد که خود در حیات ذهنی فرد مؤثر است. وی نتیجه می‌گیرد که بنیاد حیات ذهنی شهرها برحسب اندازه آن با هم متفاوتند. او می‌گوید این تفاوت را می‌توان با هر بار گذشتن از خیابان، در شتاب زندگی و تنوع زندگی اقتصادی و شغلی و اجتماعی مشاهده کرد. از این‌رو کلان‌شهر از آدمی به منزله موجود تمیزگذار، آگاهی به مراتب بیشتری را طلب می‌کند تا زندگی روستایی. در روستا آهنگ حرکت زندگی و تصاویر ذهنی حسی آشناتر و موزون است. دقیقاً با اتکا به این نکته است که خصلت پیچیده حیات ذهنی کلان‌شهری فهمیده می‌شود، آن هم در قیاس با زندگی در شهر کوچک که بیشتر به روابط عمیق و عاطفی مبتنی است. روابط عمیق و عاطفی در لایه‌های ناخودآگاه‌تر روان ریشه دارد و به بهترین شکل در متن آهنگ پایدار عادات ناگسسته توسعه می‌یابد (زیمل، ۱۳۷۲: ۵۴). از این‌رو، انسان کلان‌شهری، برای واکنش نشان دادن به اهرم‌های متعدد و متنوع محیط خود، از عقل مدد می‌گیرد، چرا که به اعتقاد زیمل، عقل منعطف‌ترین نیروی درونی انسان است و در نتیجه ساده‌تر از سایر قوای انسان می‌تواند با تغییرات، شوک‌ها و انقلاب‌های درونی، سازگار شود.فرایندهایی چون سلطه روزافزون، تقسیم کار فزاینده، عقلانیت مفرط و … نوعی سردی روابط را در کلان‌شهر پدید می‌اورد. او برای توصیف سردی روابط، دو اصطلاح دلزدگی[۷۶] و احتیاط[۷۷] را به کار می‌گیرد. به نظر زیمل، دوری انسان‌ها از یکدیگر و کاهش پیوندهای عاطفی میان افراد، جوهر زندگی مدرن است. «از یک طرف او روابط اجتماعی که آزادی فردی را به ارمغان می‌آورد، مورد تقدیر قرار می‌دهد و از طرف دیگر نسبت مسأله بیگانگی و فقدان پیوستگی افراد حساسیت نشان می‌دهد. این مطلب به موضوع دیگری در آثار زیمل نیز مربوط می‌شود و آن رشد عقلانی‌گرایی یا واقعیت‌گرایی در حیات اجتماعی است. هنگامی که روابط اجتماعی بعد مذهبی و سنتی خود را از دست می‌دهند، ملاک‌های غیرشخصی از قبیل قانون، منطق، اندیشه و پول بر آن‌ها حاکم می‌شود. کاربرد این ملاک‌ها آزادی فردی و عدالت اجتماعی را کاهش می‌دهد.» (ترنر و بیگلی، ۱۳۷۰: ۳۳۳).
دو خصوصیت اصلی دلزدگی و احتیاط، به خوبی، این بخش از آرای زیمل را توضیح می‌دهند. دلزدگی، نوعی نگرش است که فرد قادر نیست تفاوت اشیاء را دریابد. فرد دلزده نمی‌تواند میان پدیده‌ها، تمیز قائل شود و نسبت به معنای اشیاء و تمایز آن‌ها و یا به سخن دقیق‌تر نسبت به فردی آن‌ها بی‌علاقه است. همین نگرش در مورد انسان‌های دیگر نیز وجود دارد. همه انسان‌ها در یک سطح و بدون تمایز آن‌ها مطرح می‌شوند. زیمل جوهر نگرش دلزدگی را در کنده شدن قوه ممیزه می‌داند و در علت‌یابی آن به جریان زندگی کلان‌شهری متوسل می‌شود. تغییرات سریع زندگی کلان‌شهری و تأثیرات متنوع و شدید آن‌ها، واکنش‌های سریع و متعددی را می‌طلبد. این جریان به گونه‌ای است که اعصاب آدمی قادر نیست همواره چنین واکنشی را بروز دهد. «بنابراین فرد در برابر تحریکات تازه عاجز می‌شود و نیروی درخوری برای مقابله با آن‌ها برایش باقی نمی‌ماند. این امر نگرش دلزده را شکل می‌دهد.» (زیمل، ۱۳۷۲: ۵۷). به این ترتیب، معنا و ارزش‌های متعارف اشیاء از میان می‌رود و برای فرد دلزده، همه آن‌ها یکنواخت و همگون می‌شوند.
نگرش دلزدگی بازتاب دقیق اقتصاد پولی است و از آن‌جایی که کلان‌شهر جایگاه اصلی اقتصاد پولی است و در آن مبادله بیش از شهرهای کوچک است، نگرش دلزده نیز در آن‌جا بیشتر مشاهده می‌شود.
همان‌طور که گفته شد در نگرش فرد دلزده، تفاوت اشیاء و ارزش‌های خاص هر یک از آن‌ها، محو می‌شود و همه اشیاء به تعبیر زیمل در زمینه‌ای خاکستری ظاهر می‌شوند. نگرش دلزدگی مانع از ارتباط انسان با جوهر زندگی که همانا فردیت است می‌شود. و اساساً اهمیت زندگی در این شرایط از میان می‌رود. یکنواختی و مشابهت و تکرار پدیده‌ها، زمینه را برای کاهش رضایت از زندگی فراهم می‌کند. برای فرد دلزده، تمام امور و فعالیت‌ها مثل کار، امری یکنواخت و کسل کننده می‌نمایاند مهم‌تر از همه، آن‌که نگرش دلزدگی، دریافت معنی زندگی را مانع می‌شود و هدف‌دار بودن زندگی از میان می‌رود.
دومین مفهومی که زیمل از آن نام می‌برد، احتیاط است. احتیاط سرشت زندگی کلان‌شهری است و بدون آن‌ امکان شکل‌گیری جریان حیات اجتماعی در کلان‌شهر متصور نیست. زیمل به تفاوت شهر کوچک و روستا با کلان‌شهر اشاره می‌کند. او می‌گوید در شهر کوچک و روستا، آدمی هر کس را که ملاقات می‌کند، می‌شناسد. محدود بودن تعداد افراد اجازه می‌دهد شناخت از افراد به جزییات و ژرفا برسد. اما به موازات افزایش تعداد افراد یا به اصطلاح تراکم فیزیکی، این نوع روابط به تدریج باید جای خود را به روابط دیگری بدهد. برقراری رابطه اجتماعی با تعداد کثیری از افراد به صورت چهره به چهره با شناخت جزیی و پاسخ داده به چشم‌داشت‌های آن‌ها، ممکن نیست. زیمل می گوید:
«اگر قرار باشد در شهر نیز که برخوردهای خارجی مستمر بی‌شمارند، چنین اتفاقی بیفتد، آدمی کاملاً به لحاظ درونی به اتم‌های بی‌شمار تجزیه می‌شد و به حالت روانی تصورناپذیری می‌رسید.» (زیمل، ۵۲:۱۳۷۲). از سوی دیگر، به دلیل روابط ناپایدار و غیرساختی که در زندگی شهری رواج دارد و جزیی مهم از زندگی به شمار می‌آید، اعتماد اجتماعی به حداقل خود کاهش می‌یابد و به تعبیر زیمل این حق عدم اعتمادی است که در زندگی شهری الزامی است. این دو عامل باعث می‌شود تا انسان کلان‌شهری در برخوردهای اجتماعی خود احتیاط کند. مراد از زیمل از احتیاط، دور نگهداشتن خود از دیگران، بی‌اعتنایی به آن‌ها و حدود نگهداشتن رابطه اجتماع با تعداد محدودی از افراد است. انسان‌ کلان‌شهری به دلیل آن‌که نمی‌تواند با تعداد کثیری از افراد، ارتباط اجتماعی داشته باشد، به ناگزیر خود را محدود می‌کند. زیمل معتقد است این احتیاط، فقط بی‌اعتنایی نیست، بلکه نوعی انزجار خفیف در آن نهفته است. از این‌رو، رابطه‌ای که در دو نوع گروه اجتماعی کوچک و بزرگ و در این‌جا کلان‌شهر و روستا و شهر کوچک، شکل می‌گیرد، روابط صمیمی و عاطفی در مقابل روابط سرد و بی‌ترحم است. زیمل در ضرورت این نوع نگرش در زندگی انسان کلان‌شهری می‌گوید:
«نوعی اکراه پنهان و مرحله آغازین خصومت عملی، فاصله‌ها و انزجارهایی به وجود می‌آورند که بدون آن‌ها این نوع زندگی اصلاً و ابداً نمی‌تواند ادامه یابد. وسعت و آمیختگی این اسلوب زندگی کلان‌شهری را تشکیل می‌شدهد. آن‌چه در سالوب زندگی کلان‌شهری مستقیماً به منطقه اجتماع‌زدایی[۷۸] به نظر می‌رسد در واقع یکی از اشکالات بنیادی اجتماعی شده است» (زیمل، ۱۳۷۲: ۵۲).
این دو مفهوم، نگرش دلزده و احتیاط، در تبیین رضایت از زندگی سودمند هستند. اگر رابطه اجتماعی، یکی از منابع رضایت از زندگی باشد، انتظار می‌رود در اجتماعات بزرگ‌تر که دلزدگی و احتیاط بیشتر است، رضایت از زندگی کمتر باشد.
مفهوم دیگری که در این‌جا اشاره‌ای گذرا به آن می‌شود، در ارتباط با نوع سوم رضایت از زندگی یعنی نوع بودن[۷۹] است. در این نوع رضایت، فرض بر آن است که فعالیت‌های انسانی، تحت کنترل او نیست و بیشتر به دلیلی اجبارهای بیرونی، صورت می‌پذیرد. مثال بارز آن، کار است. کار نه به دلیل جاذبه‌های درونی آن، و پاسخ‌هایی که به انگیزه‌های درونی فرد می‌دهد، بلکه به سبب اجبارهای بیرونی، انجام می‌شود. از این‌رو، رضایت و خشنودی را حاصل نمی‌آورد. این امر ناشی از ماهیت کنترل انسان بر فعالیت‌های خود است. مفهوم زندگی سرشار[۸۰] و سرشارتر از زندگی[۸۱] از یک سو فرهنگ ذهنی و فرهنگ عینی همین نوع بیگانگی را بیان می‌کند.
نخستین دسته دوگانگی (زندگی سرشار-سرشارتر از زندگی)، یعنی آن‌که انسان‌ها از طریق اندیشه و اعمالشان، زندگی اجتماعی را تولید می‌کنند و در این فرایند خودشان را باز تولید می‌کنند. این جریانی بی‌انتها و خلاق است. در جریان تولید زندگی اجتماعی، به ناگزیر مجموعه‌ای از اعیان[۸۲] تولید می‌شوند (more- than- life) که حیات خاص خود را کسب می‌کنند. به عبارت دیگر، زندگی اجتماعی، چیزی را تولید می‌کند و از خود دور می سازد که زنده نیست، اما اهمیت خاص خود را می‌یابد و از قانونمندی خاص خویش تبعیت می‌کند. زیمل می‌گوید افراد به طور اجتناب‌ناپذیر، برده محصولات اجتماعی و فرهنگی تولید خود خویش می‌گردند. زیمل همچون وبر، مشاهده می‌کرد که جهان، قفس آهنینی از فرهنگ عینی می‌شود که انسان‌ها روز به روز اقبال کمتری برای گریز از آن دارند (ریتزر[۸۳]،۱۹۸۳ نقل از گودرزی،۱۳۸۸ :۲۱۳).
این امر بیش از همه در زمینه کار قابل مشاهده است. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که بیگانگی با محصول کار و نگرش منفی نسبت به کار اثر دارد. طبق این مطالعات، آن دسته از کارگران که احساس می‌کنند توانسته‌اند کار با ارزش ویا مشکلی را انجام دهند، نسبت به کارشان دید مثبتی داشته‌اند (شرمن و وود، ۱۳۶۶: ۶۳-۶۲).
پژوهش دیگری که تحت عنوان «کار در آمریکا» از سوی وزارت بهداشت، آموزش و رفاه ایالات متحده، انجام شده، نشان می‌دهد که بسیاری از محیط‌های کار، متضمن «وظایفی کسل کننده، تکراری و ظاهراً بی‌معنی هستند که مجالی برای ابتکار و استقلال ایجاد نمی‌کنند، و در نتیجه باعث نارضایتی در میان کارگران در تمام سطوح شغلی می‌شوند (گیدنز، ۱۳۷۳: ۵۲۳). این گزارش نشان داد که کارگران یقه آبی کنترلی بر کار خود ندارند و اغلب در تصمیم‌گیری‌های مهم که در زندگی آن‌ها مؤثر است، مشارکت ندارند. آن‌ها ناچارند در یک برنامه ثابت، و تحت نظارت دقیق و مستمر کار کنند. بی‌علاقگی این گروه در این پرسش خود را نشان می‌دهد که اغلب اظهار داشته‌اند، در صورتی که زندگی دوباره داشته باشند، این شغل را انتخاب نمی‌کنند و تنها ۲۴ درصد اظهار داشته‌اند که همین شغل را انتخاب می‌کنند. اثر این پدیده را می‌توان بر رضایت آن‌ها نیز مشاهده کرد. به میزانی که فرد در فرایند تصمیم‌گیری دخالت داشته است، رضایت او نیز افزایش یافته است. این احساس بی‌اثری و عدم رایت در میان مدیران سطوح میانی نیز مشاهده می‌شد. آن‌ها احساس می‌کردند به اجرای سیاست‌هایی فراخوانده شده‌اند که در طرح و تنظیم آن‌ها هیچ دخالتی نداشته‌اند.
افرادی که در موقعیت‌های بالاتر قرار داشتند بیشتر احتمال داشت که از کار خود راضی باشند و تا اندازه‌ای احساس می‌کردند دارای استقلال و قدرت به رویارویی فراخواندن و ایجاد دگرگونی در برنامه هستند.» (گیدنز، ۱۳۷۳: ۵۲۳).

۲-۳-۲-۴-نظریه دلهره منزلت

یکی، دیگر از نظریه‌هایی که مفهوم مهمی را در تبیین رضایت به دست می‌دهد بدون آن‌که هدف نظریه مذکور، تبیین رضایت از زندگی باشد، نظریه ناسازگاری پایگاهی یا ناهماهنگی منزلت‌هاست.
«دلهره منزلت شامل موارد زیر است:
حاشیه‌ای بودن، عدم انسجام منزلت و کناره‌گیری از منزلت» (لاور،۱۳۷۳ :۱۶۲-۱۶۱).
یکی از موارد دلهره منزلت، عدم انسجام منزلت است که از سوی لنسکی مطرح شده است. وقتی در مجموعه منزلت‌ها یا پایگاه‌های فرد، هماهنگی و تفاوت وجود داشته باشد، وضعیت ناسازگاری پایگاهی پیش می‌آید. به نظر لنسکی، منزلت مجموعه‌ای از موقعیت‌ها در مجموعه‌ای از سلسله مراتب مربوطه است. یک فرد ممکن است در چهار سلسله مراتب، درآمد، شغل، تحصیلات و قومیت، به طور کلی هماهنگ یا ناهماهنگ جا داشته باشد. علاوه بر این لنسکی تصریح کرده است که هر چه تعداد افرادی که از شکل حاد ناهماهنگی منزلت‌ها رنج می‌برند، بیشتر باشد، تعداد کسانی که از برنامه‌های دگرگونی اجتماعی پشتیبانی می‌کنند بیشتر خواهد بود (همان: ۱۶۲-۱۶۱). ناهماهنگی منزلت‌ها، احساس ناخوشایندی در فرد پدید می‌آورد. در شرایط دگرگونی‌های سریع، احتمال وقوع ناهماهنگی منزلت‌ها بسیار زیاد است. هنگامی که شدت تحرک اجتماعی افزایش می‌یابد یا دگرگونی‌های سریع روی می‌دهد، ممکن است برخی گروه‌های اجتماعی فرصت مطلوب برای دستیابی به بعضی منابع کمیاب را بیابند. و پاره‌ای از گروه‌ها، به رغم برخورداری از بعضی منابع کمیاب، از برخی پایگاه‌های مطلوب خود محروم باشند. کسانی که درآمد و ثروت بالایی دارند ولی از سواد محرومند و یا کسانی که دارای تحصیلات بالایی هستند، ولی از قدرت سیاسی یا توانایی اقتصادی برخوردار نیستند. در این حالت، «مردم احساس می‌کنند، منصفانه نیست. … و دیگر این‌که … هنگامی که فرد واجد ویژگی‌های ناسازگار و نامتناسب باشد در او تنشی روان‌شناختی ایجاد می‌شود، و این حالت، ناخوشایند و ناخشنودکننده است.» (میچل،بی تا: ۳۶۹).
سیمپسون و میلر در مطالعه خود در مورد ارتباط پایگاه اجتماعی و آنومیا، دیدگاه لنسکی را مورد آزمون قرار دادند. مطابق نظر لنسکی، افرادی که دچار ناسازگاری پایگاهی هستند یعنی افرادی که براساس معیارهای گوناگون قشربندی، رده‌های متفاوتی را اشغال می‌کنند مثل فیزیکدان سیاه‌پوست یا ثروتمند بی‌سواد، از نظر سیاسی، گرایش‌های چپ دارند و کمتر از آن‌که انتظار می‌رود، در انجمن‌های داوطلبانه مشارکت کنند. وی رادیکالیسم آن‌ها را ناشی از واکنش به تجربه یک پدیده ناخوشایند می‌داند و می‌گوید آن‌ها مایلند مردم براساس پایگاه بالایشان با آن‌ها برخورد کنند، اما مردم عادت دارند که آن‌ها را براساس پایگاه پایین‌شان ارزیابی کنند. سیموسون ومیلر[۸۴] در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که ناسازگاری پایگاهی با آنومیا ارتباط دارد. غالباً این گروه از افراد نسبت به آینده و معنای زندگی، نگرش منفی دارند (سیموسون ومیلر ،۱۹۶۳ نقل از گودرزی،۱۳۸۸ :۲۱۶).
در هر حال، گرایش شدید این افراد به تغییرات، نشان‌دهنده وضعیت نامطلوبی است که در آن به سر می‌برند. انتظار می‌رود در چنین شرایطی، رضایت از زندگی در سطح پایینی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 08:36:00 ب.ظ ]




مقدمه
پژوهش را می­توان علمی منظم دانست که در نتیجه آن پاسخ­هایی برای سوال‌های مورد نظر مطرح شده پیرامون موضوع پژوهش بدست می‌آید. همچنین روش پژوهش به عنوان فرایندی نظام‌مند برای یافتن پاسخی به پرسش یا راه‌حلی برای مساله­ای قلمداد شده است. در این فصل روش پژوهش، فرضیه های پژوهش و مدل های مربوطه، متغیرهای پژوهش و نحوه محاسبه آن ها، فرایند پژوهش، روش و ابزار گردآوری اطلاعات، جامعه و نمونه آماری و روش­های آماری که در انجام این پژوهش بکارگرفته شده ­اند، مورد بررسی قرار می­گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

روش شناسی پژوهش
در انتخاب نوع روش تحقیق حتماً باید در نظر داشت که چه کسانی در ارتباط با تحقیق تصمیم گیرنده به حساب می‌آیند؛ و اینکه کاربردهای تحقیق برای چه افرادی و با چه دیدگاه‌هایی است، تا تحقیق با مشکل عدم کارامدی مواجه نشود (مقیمی، ۱۳۸۶). نوع شناسی تحقیق، روش را برای روش شناسی آن مهیا می‌کند (مقیمی، ۱۳۸۶). ویژگی های این تحقیق به طورخلاصه به شرح زیر است:
روش پژوهش این تحقیق از روش گرد آوری داده ها توصیفی و از نوع روش مطالعه موردی می باشد. که با بهره گرفتن از داده‌های ثانویه مستخرج از صورت‌های مالی شرکتها به تحلیل رابطه ‌بین متغیرها می‌پردازد. انجام این پژوهش در چهارچوب استدلال قیاسی صورت خواهد گرفت. علت استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها کشف روابط بین متغیر‌ها است.
بنابراین این تحقیق از لحاظ هدف ،کاربردی است زیرا به منظور شناخت بیشتر و بهینه سازی شرکت های صنعتی انجام شده است و از نظر ماهیت و روش توصیفی است زیرا وضعیت کارایی شرکتها را بررسی می نماید و به توصیف منظم کارایی آن ها می پردازد.
فرضیه های پژوهش و مدل های مربوطه
- بین نهاده ها (متغیرهای ورودی) و کارایی مالی شرکتهای صنعتی رابطه معناداری وجود دارد.
- بین ستانده ها (متغیرهای خروجی) و کارایی مالی شرکتهای صنعتی رابطه معناداری وجود دارد
متغیرهای پژوهش
متغیرهای این پژوهش به دو گروه طبقه بندی می شود:
متغیر وابسته
کارایی فنی شرکتها
متغیرهای مستقل:
الف) ستانده ها:
۱٫هزینه های سالانه
۲٫میزان حقوق پرداختی
۳٫میزان تسهیلات پرداختی
۴٫ضرر وزیان احتمال
ب) داده ها
۱٫میزان دارایی
۲٫وام ها و تسیلات دریافتی
۳٫توانمندی کارکنان
۴٫میزان فروش و درآمد
فرایند پژوهش
تحقیق حاضر به دنبال برآورد کارایی شرکتهای عضو بورس استفاده از مدل های تحلیل پوششی داده‌ها می باشد مراحل اجرای تحقیق به شرح ذیل است:
بررسی و تجهیز و تخصیص منابع و وضعیت سود و زیان
استخراج و طبقه‌بندی نهانده‌ها و ستانده‌ها و تشکیل تابع کلی
تجزیه و تحلیل تابع با بهره گرفتن از مدل تحلیل پوششی داده‌ها
روش پژوهش از نظر ماهیت و محتوائی از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی می باشد. انجام پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی صورت گرفته است. بدین معنی که در مبانی نظری و پیشینه پژوهش از راه مطالعه کتابخانه ای، سایر سایت ها، مقالات و گرداوری اطلاعات برای تأیید یا رد فرضیه ها در قالب چارچوب قیاسی انجام می پذیرد.
روش و ابزار گرد آوری اطلاعات
گردآوری داده‌های مورد نیاز پژوهش، یکی از مراحل اساسی آن است و به لحاظ اهمیت آن، باید به طور دقیق تعریف و مشخص شود. مرحلۀ گردآوری داده‌ها، آغاز فرایندی است که طی آن پژوهش‌گر یافته‌های میدانی و کتابخانه‌ای را گردآوری می‌کند و سپس به خلاصه سازی یافته‌ها از طریق طبقه‌بندی و سپس تجزیه و تحلیل آنها می‌پردازد و فرضیه‌های تدوین شده خود را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و در نهایت نتیجه ­گیری می‌کند و پاسخ مسأله پژوهش را به اتکای آنها می‌یابد. به عبارت دیگر، پژوهش‌گر به اتکای داده‌های گردآوری شده حقیقت را آن طور که هست کشف می‌کند. بنابراین، اعتبار داده‌ها اهمیت بسیاری دارد، زیرا داده‌های غیر معتبر مانع از کشف حقیقت می‌گردد و مسأله و مجهول مورد نظر پژوهش‌گر به درستی معلوم نمی‌شود و یا تصویری انحرافی و ناصحیح از آن ارائه خواهد شد. برای حفظ اعتبار داده‌های گردآوری شده، پژوهش‌گر باید داده‌های صحیح را با دقت تمام گردآوری کند (حافظ نیا، ۱۳۸۵، ۱۶۲).
به منظورجمع آوری داده های مورد نیاز برای محاسبه متغیرهای پژوهش،از بانکهای اطلاعاتی و نرم افزار ره اورد نوین استفاده شد. روش گردآوری داده ها روش کتابخانه ای است.
مرحله اول: جهت تدوین تاریخچه، ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق از مدارک و پایان نامه های موجود در کتابخانه ها دانشکده مدیریت علوم و تحقیقات و همچنین از مقالات موجود و پایگاه های جستجوی علمی در اینترنت استفاده شده است.
مرحله دوم: در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات مبانی نظری و ادبیات تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است که از کتب لاتین و فارسی, پایان نامه ها, و به خصوص مقالات لاتین مجلات معتبر مالی پایگاه های اطلاعتی ScienceDirect ،Praquest و SSRN و … بدست خواهد آمد.
جامعه، نمونه آماری و روش نمونه گیری
جامعه آماری این تحقیق شرکت های صنعتی می باشد.
لازم به ذکر است که کلیه اطلاعات جمع آوری شده در فایل های اکسل ذخیره سازی شده و ازحیث منطقی بودن نسبت های مالی با توجه به روند آن و کنترل رویداد موضوع تحلیل کارایی در سالهای مورد بررسی، اقدام به کنترل صحت اطلاعات مزبور با بهره گرفتن از انواع روش های تحلیلی شدند، تا موجب انحراف نامعقولی در آماره های آزمون نگردد.
ماهیت و منابع داده ها
در مواردی که بررسی ارتباط بین یک متغیر وابسته با یک یا چند متغیر مستقل مد‌نظر باشد و هدف محقق این است که بر اساس این ارتباط و با بهره گرفتن از داده‌های تاریخی، پارامتر (پارامترهایی) برای متغیر(متغیرهای) مستقل برآورد و با ارائه مدل اقدام به تحلیل نماید، داده‌ها و متغیر‌های موجود در یک مدل معمولا در سه نوع مختلف می‌تواند باشد:
داده های سری زمانی[۹۱]
داده های مقطعی[۹۲]
داده های ترکیبی[۹۳]
داده‌های سری زمانی، مقادیر یک متغیر (چند متغیر) را در نقاط متوالی در زمان، اندازه‌گیری می‌کند. این توالی می‌تواند سالانه، فصلی، ماهانه، هفتگی یا حتی به صورت پیوسته باشد.
داده های مقطعی، مقادیر یک متغیر (چند متغیر) را در طول زمان و روی واحدهای متعدد اندازه‌گیری می‌کند، این واحدها می‌تواند واحدهای تولیدی، صنایع و یا شرکت‌های مختلف باشد.
داده های ترکیبی، در واقع بیان کننده داده‌های مقطعی در طی زمان است، یا به عبارت دیگر این داده‌‌ها حاصل ترکیب دو دسته داده‌های سری زمانی و مقطعی می‌باشد.
با توجه به ادبیات تحقیق موجود در این پژوهش از داده‌های مقطعی و سری زمانی استفاده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




“طرح، نقشه، پیرنگ و الگوی حوادث است. طرح، حوادث را در داستان چنان تنظیم و ترکیب میکند که در نظر خواننده منطقی جلوه کند” (میرصادقی، ۴۴۳:۱۳۸۱) . از آنجا که طرح به مثابۀ اسکلت پیکرۀ داستان است، هرچه داستان‌نویس روایت خود را بر طرح جذّابتر و پویاتری بنا نهد، به همان نسبت داستان او از جلوهگری بیشتری بهرهمند میشود. ادوارد فورستر در تفاوت طرح با داستان چنین میگوید:
«داستان را این‌طور تعریف کردیم که روایتی است از رویدادهایی که به ترتیب زمانی آرایش یافتهاند. طرح نیز روایت رویدادهاست، منتهی با تأکید بر روابط علّی. “شاه مُرد و سپس ملکه مُرد” داستان است. “شاه مُرد و سپس ملکه از فرط اندوه مُرد” طرح است. ترتیب زمانی حفظ شده است امّا مفهوم علیّت بر آن سایه گسترده است. مرگ ملکه را در نظر بگیرید. در یک داستان وقتی بشنویم ملکه مُرد میگوییم “بعد چه پیش آمد؟". در یک طرح وقتی بشنویم ملکه مُرد میپرسیم “چرا؟".» (فورستر: ۱۱۳:۱۳۸۴).
ساختار داستان _چه ساده و پیچیده_ از سه بخش آغاز ، میانه و پایان تشکیل میشود . مستور معتقد است «ساختمان یک طرح برای انسجام و استحکام، ناگزیر از کاربست عناصری است که بدون آنها طرح سست یا کم‌تأثیر خواهد بود. این عناصر را میتوان این‌گونه تقسیمبندی کرد: ۱- شروع، ۲- ناپایداری، ۳- گسترش (گرهافکنی)، ۴- تعلیق، ۵- نقطۀ اوج، ۶- گرهگشایی، ۷- پایان» (مستور، ۱۶:۱۳۸۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به بیانی دیگر طرح داستانی کامل باید از نقطهای شروع شود، در میانۀ داستان ناپایداری و کشمکش ایجاد کند، سپس ناپایداری را تا آنجا که امکان پذیر است گسترش دهد و در آن گرهافکنی کند تا جایی که خواننده نتواند آیندۀ داستان را حدس بزند. به عبارتی، تمایل به دانستن ادامۀ ماجرا را در او برانگیزاند و همچنان در تعلیق داستان باقی بماند. در اینجاست که نویسندۀ زبردست باید تنش داستان و البته حسّ کنجکاوی مخاطب را به اوج برساند و در اوج داستان به گرهگشایی بپردازد که گاهی گرهگشایی خود پایانی بر داستان خواهد بود.
مسلّم است آنچه مستور به عنوان عناصر طرح نام برده است، روند شکلگیری طرحی کامل است لذا حضور همۀ این عناصر الزامی نیست و چه بسا نویسندهای با تجربۀ خاص خود و متناسب با کمیّت و کیفیّت داستان، برخی از این عناصر را حذف
می‌کند و بعضی دیگر را بسط و گسترش میدهد. البته باید به تفاوت طرح در داستانهای کهن و داستانهای امروزی توجّه کرد. در غالب داستانهای امروزی حاکمیّت مطلق با روابط علّی و معلولی است. مخاطب در داستانهای جدید میخواهد علّتها را جویا شود و این را از همان ابتدا و در برابر اولین ماجرای غیرمنتظره با “چرا؟” مطرح میکند و به طور جدّی به دنبال جواب چراییهای خود است. نویسنده ملزم است به او جواب منطقی بدهد، درحالیکه در داستانهای کهن همیشه اینگونه نیست. گاه نویسنده برای توجیه جریاناتی که پشت سر هم اتفّاق میافتد از پیشگویی استفاده میکند.
در داستانهای جدید ، سرنوشت بر اساس روابط علّت و معلول ساخته میشود درحالیکه داستانهای کهن بر خلاف آن است. به عبارتی روشنتر، داستانهای جدید از اختیار در سرنوشت به وجود میآیند و داستانهای کهن از جبر سرنوشت ناشی می‌شوند (ر.ک: شریفزاده، ۸۷:۱۳۸۸).
داستانهای مثنوی در حیطۀ داستانهای کهن میگنجد، لذا بنابر توضیحی که در بالا ارائه گردید، خواننده نباید در طرح همۀ داستانهای آن در پی روابط علّی و معلولی منطقی باشد. درواقع در مواردی هم که روابط علّی و معلولی در داستانهای کهن از نظر منطقی گسسته میشود، باز هم این رابطه به نوعی برقرار است زیرا با توجه به سخن ارسطو در کتاب فن شعر که میگوید: « لازم است هر کرداری و هر عمل داستانی از اصل و بنای خود افسانه پدید بیاید… به نحوی که آن واقعه به حکم ضرورت یا به حکم احتمال، نتیجۀ وقایع قبلی باشد» (نقل از فتاحی، ۲۴:۱۳۸۶) ، میتوان چنین دریافت که حتی اگر گاهی نیز طرح این داستانها از دایرۀ علّت و معلولی موردنظر مخاطب خارج میگردد، نقیصه محسوب نمیشود؛ چراکه اقتضای طرح داستانهای کهن این‌گونه میطلبد. اگر با این دید بدانها نگریسته شود و بنابر نظر ارسطو ، میتوان گفت آنجا که در داستان، رابطۀ علّی از هم گسیخته به نظر میآید، باز هم به حکم احتمال میتوان روابط علّی را جاری دانست و اگر هم رابطۀ علّت و معلول از استحکام برخوردار باشد ، حکم بر ضرورت این روابط است. این مبحث، علاوه بر توجه بر روابط علّی و معلولی در طرح، به نقش بنیادی و چارچوبی آن که نقشه و الگوی داستان را شکل میدهد، در داستان نیز نظر دارد.
باید گفت میزان سادگی یا پیچیده بودن طرح درنقش بنیادی و چارچوبی خود، بر شکلگیری دیگر عناصر داستانی تأثیر میگذارد تا جایی که هرچه طرح سادهتر و کوتاهتر باشد، به همان میزان از نقش دیگر عناصر داستانی در آن کاسته میشود. البته این بدان معنا نیست که اینگونه داستانها نیازی به آن عناصر ندارند یا حضور آنها در داستان کمرنگ است، بلکه منظور این است که مجالی برای صحنهپردازی، گفتوگو بین شخصیّتها و شخصیّتپردازیهای طولانی و توصیفی و حضور همۀ عناصر پیرنگ وجود ندارد و نیازی به صحنهها و شخصیّتها و مکالمههای طولانی و متعدّد نیست؛ بلکه داستان معمولاً در مکانی ثابت و در برهۀ زمانیِ کوتاه با شخصیّتهای محدود شکل میگیرد. انتقالهای زمانی و مکانیِ کمتری در آنها دیده می‌شود. درواقع هرچه طرح سادهتر باشد و داستان کوتاهتر، مجال حرکت شخصیّتها با وقوع حوادث در زمان و مکانهای مختلف تنگتر خواهد شد. به همین نسبت هرچه طرح پیچیدهتر و داستان بلندتر باشد، دقّت بیشتری را در کاربرد دیگر عناصر داستانی میطلبد تا عناصر متناسب با طرح داستان رقم بخورد و پیچیدگی آن اقناع‌کننده شود.
۲-۱-۱٫ طرح در حکایات کوتاهِ کوتاه مثنوی (داستانک)
«طرح در داستانهای کوتاهِ کوتاه (مینیمال) بسیار ساده است زیرا این‌گونه داستانها آغاز و پایانی نزدیک به هم دارند و در آنها همۀ عناصر طرح امکان حضور نمییابند؛ گاهی اوّل و آخر داستان حذف میشود و گاه تعلیقی شکل نمیگیرد یا کشمکشی میان شخصیّتها رخ نمیدهد. اگر پیچشی در آنها وجود داشته باشد، معمولاً در پایان داستانها دیده میشود» (رضی و روستا، ۸۲:۱۳۸۸). شخصیّت در داستانکها محدودند و پردازش نمیشوند. در اغلب داستانکها گفتوگویی کوتاه میان اشخاص برقرار است که گاهی محوریّت با همین گفتوگو است. اشاره به زمان و مکان، محدود و گذرا و متناسب با نیاز داستان است و به طور کلی اصل بر ایجاز و فشردگی است.
در مثنوی حکایتهایی دیده میشود که با توجه به تعاریفی که از طرح داستانک ارائه شد، میتوانند در این قسم گنجانده شوند. این حکایات طرح و پیرنگ بسیار سادهای دارند و از نظر کمّی تنها چند بیت محدود را به خود اختصاص میدهند. گسترۀ این حکایات چنان کوتاه است که در روایت آنها معمولاً به زمان حال اخلاقی در میان ابیات برنمیخوریم؛ که این زمان حال اخلاقی همان کلام و تعالیم مولاناست که ورای زمان روایی داستان است و موجب شکاف در پیکرۀ داستان میگردد. گویی مولانا خود بر این امر واقف است که این حکایتها چنان کوتاه و ساده هستند که نمیتوان مخاطب را به انتظار نشاند و در میانۀ حکایت به بیان تعالیم خود پرداخت، بلکه برای دریافت مفهوم این حکایتها باید آن را بیهیچ وقفهای بیان کند. بنابراین این‌گونه حکایتها را در حوزۀ داستانکها گنجاندهایم و آنجایی که موجب شکرخنده و تأملی در مخاطب میشود، بیت پایانی بر داستانک و باقی ابیات را کلام خود مولانا در تبیین و رمز گشایی داستان در نظر گرفتهایم که از حوزۀ بحث این نوشتار خارج است.
در اشاره به دیگر ویژگیهای داستانکهای مثنوی، میتوان گفت تعداد شخصیّت در آنها محدود است و به‌ طور غالب از دو یا سه تن تجاوز نمیکند. محوریّت آنها معمولاً بر گفتوگو است و عمل داستان نیز از خلال همین گفتوگوهای کوتاه آشکار می‌شود. شتاب حاصل در این داستانکها مجالی برای پرداختن به دیگر عناصر داستانی باقی نمیگذارد. زمان کرنولوژیک این داستانکها عموماً نامشخص است زیرا برهۀ زمانیِ کوتاهی را دربرمیگیرند و گویی برش یا فشردهای از یک داستان طولانی‌ترند. مکان آنها نیز مانند زمان، ثابت، کلّی و گذراست و تغییر نمی‌کند؛ امّا مولانا در داستانکها معمولاً به مکان بیشتر از زمان اشاره دارد.
گرچه زمان، مکان و پیرنگ بیشتر داستانکهای مثنوی مبهم و کلّی است، امّا این از دید مخاطب آگاه نقیصه محسوب نمیشود زیرا خواننده بر این امر واقف است که شتاب روایی و حجم کم و سادۀ داستانکها عرصه را برای پردازش سایر عناصر داستانی تنگ کرده است. در حقیقت هنگام خوانش بسیاری از داستانکهای مثنوی همچون بسیاری از داستانکهای معاصر، خلإ وجود برخی عناصر احساس نمیشود و یا حضور کمرنگ آن موجب تضعیف داستان نمیگردد.
در دفتر دوم مثنوی «خاریدن روستایی در تاریکی شیر را به ظنّ آنکه گاو اوست» را میتوان مصداقی برای حکایت کوتاهِ کوتاه دانست که درآن تا حدّی به برخی عناصر طرح توجه شده است.
روستایی گاو در آخر ببست شیر گاوش خورد و بر جایش نشست
روستایی شد در آخُر سوی گاو گاو را میجُست شب آن کنجکاو
دست میمالید بر اعضای شیر پشت و پهلو ، گاه بالا گاه زیر
گفت شیر ار روشنی افزون شدی زهرهاش بدریدی و دلخون شدی
(۲/۵۰۵-۵۰۹)
این حکایت کوتاهِ کوتاه طرح بسیار ساده و تنها پنج بیت دارد. شخصیتهای آن بهرسم متداول همۀ داستانکها محدودند و پردازش نشدهاند. گفتگویی در حکایت وجود ندارد و تنها مونولوگی از شیر بیان میشود که گرهگشای داستان است. اما از آنجا که طرح این داستانک برای وقوع عمل خود و گره‌گشایی وابسته به صحنه است، مکان و زمان آن بیان شده است. مکان این داستانک «آخُر» و زمان تقویمی آن «شب» است.
اگرچه پیش از این بیان شد که عدم توجه به رابطۀ علّی و معلولی حوادث در بسیاری از داستانکهای مثنوی موجب نقصان در داستان نمیگردد امّا این حکایت بسیار کوتاه نیاز به بیان طرح و پیرنگ داستان دارد؛ زیرا اگر از طریق مونولوگ شیر، علّت وقوع چنین کاری از مرد روستایی بیان نمیشد مخاطب در این سردرگمی میماند که چرا روستایی شیر را نمیبیند؟! بنابراین مولانا با تبحّر استادانهای که در داستانپردازی دارد توانسته است به خوبی عنصر پیرنگ را در حجم اندک داستانک اعمال کند، باتوجه بهاینکه اینگونه داستانها آغاز و پایانی نزدیک به هم دارند و مجالی برای پرداختن به همۀ عناصر داستانی از جمله عناصر طرح و پیرنگ نیست.
نمونۀ دیگر از داستانکهای مثنوی مثلی است که در همین دفتر به آن اشاره شده است:
گفت لیلی را خلیفه کان تویی کز تو مجنون شد پریشان و غوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی گفت خامش، چون تو مجنون نیستی
(۱/۴۱۰-۴۱۱)
طرح این داستانک نیز چون نمونۀ پیشین بسیار ساده است. باز هم دو شخصیّت در آن حضور دارند. حادثهای به وقوع نمی‌پیوندد و عمل داستانی در گفتوگوی خلیفه و لیلی نمود مییابد. این داستانک چنان کوتاه است و طرح آن آن‌قدر ساده است که عرصه را برای پرداختن به سایر عناصر داستانی میبندد و چنان به نظر میرسد که این داستانک تنها برشی از زیباترین بخش داستان خلیفه و لیلی است. امّا با اینحال، این داستانک از پیرنگی ساده برخوردار است؛ چنانکه لیلی در گفت‌وگو با خلیفه، پاسخی میدهد که میتواند علّت تصوّرات نابهجای خلیفه نسبت به لیلی باشد.
اینها نمونه های زیبایی از داستانکهای مثنوی است که بسیاری از آنها بنمایۀ داستانکهای امروز را تشکیل میدهند. اگر گفته شود این حکایتهای کوتاهِ کوتاه در مثنوی همپا و همتای داستانکهای زیبای معاصر در ادب فارسی خوش میدرخشد، گزافه نخواهد بود. بنابراین در داستانکهای مثنوی، طرح و پیرنگ بسیار ساده است و از نظر کمّی نیز ابیات اندکی را به خود اختصاص میدهد. معمولاً با محوریّت گفتوگو میان دو یا سه شخص، کنش و حادثۀ داستان نمود مییابد و تعلیق چندانی در آنها وجود ندارد زیرا شتاب روایی داستانکها مجالی را برای آنها باقی نمیگذارد. در داستانکها اصل بر ایجاز و فشردگی است.
مرغکی اندر شکار کرم بود گربه فرصت یافت، مرغک را ربود
(۵/۱۷۹)
آن یکی میخورد نان فَخفَره گفت سایل چون بدین استت شَرَه؟
گفت جوع از صبر چون دوتا شود نانِ جو در پیش من حلوا شود
پس توانم که همه حلوا خورم چون کنم صبری، صبورم لاجرم
(۵/۲۸۳۵-۲۸۳۷)
در مثنوی داستانکهای متعدّد و زیبایی را میبینیم که مولانا برای بیان مفاهیم والای خود یا بهعنوان داستان درونهای و برای تبیین داستانی که در حال بیان شدن است، از آنها بهره برده است. همچنین تمام آنچه که با عنوان مثل در مثنوی ذکر میشود، میتوان حکایت کوتاهِ کوتاه محسوب کرد؛ زیرا طرح آنها نیز بسیار ساده است و تعلیق چندانی در آنها دیده نمیشود، از نظر کمّی هم بسیار کوتاه‌اند. برای جلوگیری از اطالۀ کلام تنها به شمارۀ ابیات داستانکها همراه با تفکیک در شش دفتر اشاره میشود:
دفتر اول: (۴۱۰-۴۱۱)، (۱۰۸۷-۱۰۹۵)، (۲۱۶۴-۲۱۷۰)، (۲۸۴۸-۲۸۵۴).
دفتر دوم: (۱۳۶-۱۴۱)، (۴۴۷-۴۵۱)، (۵۰۲-۵۰۹)، (۷۴۱-۷۴۴)، (۷۷۸-۷۸۳)، (۲۰۹۶-۲۱۰۳)، (۲۱۵۸-۲۱۶۵)، (۲۲۳۰-۲۲۳۳)، (۲۳۳۸-۲۳۴۲)، (۲۳۵۹-۲۳۶۵)، (۲۷۵۲-۲۷۵۶)، (۳۰۳۵-۳۰۴۲)، (۳۱۶۳-۳۱۶۷)، (۳۱۷۱-۳۱۷۶)، (۳۴۳۶-۳۴۴۰).
دفتر سوم: (۱۷۳-۱۸۰)، (۱۸۱-۱۸۹)، (۴۳۳-۴۳۹)، (۸۵۷-۸۶۲)، (۱۳۷۷-۱۳۷۹)، (۱۳۸۱-۱۳۸۶)، (۲۸۰۰-۲۸۰۵)، (۳۰۱۵-۳۰۲۰)، (۳۸۰۹-۳۸۱۲)، (۴۲۹۳-۴۳۰۰)، (۴۵۶۴-۴۵۶۶).
دفتر چهارم: (۱۱۳-۱۱۵)، (۷۶۹-۷۷۰)، (۱۴۹۰-۱۴۹۶)، (۲۲۲۱-۲۲۲۴)، (۲۳۴۱-۲۳۵۴).
دفتر پنجم: (۳۵۴-۳۶۱)، (۷۱۹)، (۱۲۶۵-۱۲۷۰)، (۱۷۶۰-۱۷۶۴)، (۲۰۲۰-۲۰۳۱)، (۲۴۴۱-۲۴۴۲)، (۲۴۹۸-۲۰۵۲)، (۲۸۳۵-۲۸۳۷)، (۳۲۸۷-۳۲۹۱)، (۳۸۱۶-۳۸۱۸).
دفتر ششم: (۱۲۹-۱۳۴)، (۳۶۰-۳۶۵)، (۱۱۲۱-۱۱۲۳)، (۱۱۳۴-۱۱۳۷)، (۱۲۴۱-۱۲۴۵)، (۱۷۳۲-۱۷۳۷)، (۱۷۶۳-۱۷۷۱)، (۱۷۸۵-۱۷۹۲)، (۲۴۷۱-۲۴۷۵)، (۴۳۴۴-۴۳۴۸)، (۴۹۱۶-۴۹۲۲).
۲-۱-۲٫ طرح در حکایات کوتاه مثنوی
داستان کوتاه همچون داستانک دارای خط طرح واحدی است. هدف داستان کوتاه رسیدن به نقطهای واحد است؛ به همین دلیل مستقیم حرکت میکند. طرح آن باید بلافاصله شروع شود و پیش برود. این نوع روایت فاصله های زمانی کوتاه را در بر میگیرد، قابلیّت بسط دوره های زمانیِ طولانی را ندارد. این کار شدت وحدت داستان را از بین میبرد. در طرح داستان کوتاه مانند داستانک، نباید از شخصیتهای بسیاری استفاده کرد زیرا امکان پرورش و پردازش همۀ آنها وجود ندارد؛ مگر اینکه این اشخاص جزءِ شخصیتهای تصادفی (فرعی) باشند و وظیفۀ اصلی آنها کمک به پرداخت دیگر عناصر داستانی باشد.
در مثنوی نیز داستانهای کوتاه همچون داستانهای مینیمال آن، خط طرح واحدی دارند و معمولاً چند کنش کوتاه را در خود جای میدهند. تعداد شخصیتهای اصلی در آنها اندک است اما میتوان حضور اشخاص فرعی را دید؛ درواقع، یکی از تمایزات داستان کوتاه با داستانک مثنوی در همین مورد است. به عبارت دیگر، در حکایتهای مینیمال مثنوی شخصیت فرعی وجود ندارد و غالب داستانکها از گفتگوی میان دو شخصیت شکل گرفتهاند، اما در داستان کوتاه برای حضور اشخاص و گفتگوی آنها مجال فراختری وجود دارد. صحنهپردازی در این‌گونه حکایتها بسیار نزدیک به صحنهپردازی در داستانکهاست. هرجا نیاز باشد، زمان و مکان بیان میشود و معمولاً زمان حکایت چندان تغییری نمیکند. مکان نیز در بیشتر موارد ثابت است زیرا طرح ساده است و اعمال داستانی محدود؛ لذا مکان نیز به تبعیّت از آن محدود میشود و نیاز به چرخش و تغییر چندانی در مکان یا زمان احساس نمیشود.
«حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان» را میتوان نمونهای از حکایت کوتاه دانست:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




 

طول دوره عمر

 
 

حاشیه مشارکت

 
 

نرخ تنزیل

 

خوشه­بندی مشتریان یکی از معروف­ترین روش­ها برای تعیین مشتریان باارزش است[۱۲]. در بسیاری از مطالعات انجام‌شده در زمینه بازاریابی، از روش­های خوشه­بندی برای تعیین مشتریان هدف استفاده می­ شود. ازاین‌رو در بخش آخر این فصل به بررسی مفهوم خوشه­بندی و الگوریتم­های مختلف مورد استفاده در آن پرداخته شده است. خلاصه­ای از این بررسی در جدول۲- ۱۵ آمده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جدول۲- ۱۵ تکنیک های خوشه بندی

 

خوشه­بندی

 

تکنیک

 

شرح

 

منابع

 
 

K-means

 

یکی از الگوریتم­های خوشه­بندی مسطح است که به دلیل قدرت بالا و سادگی، به‌طور گسترده در خوشه­بندی داده ­ها مورد استفاده قرار می­گیرد. هدف اصلی این الگوریتم آنست که مجموع عدم تشابه بین تمام اشیاء یک خوشه از مراکز خوشه­های متناظرشان کمترین باشد.

 

[۴۳]
[۱۱۹]
[۱۲۰]

 
 

الگوریتم­های تکاملی

 

ژنتیک

 

الگوریتم ژنتیک با کدگذاری راه­ حل­های یک مسئله، بهتـرین جـواب را بـرای مسئله پیـدا مـی­کنند. این الگوریتم بر مبنای تولیدمثل و ترکیب ژن­های والدین عمل می­ کند. از این الگوریتم در خوشه­بندی و یافتن بهینه­ترین مراکز خوشه استفاده می­ شود.

 

[۱۲۱]
[۱۲]
[۱۲۲]
[۱۲۳]
[۱۲۴]

 
 

رقابت استعماری

 

این الگـوریتم با تولـید کشـورهـای اولیه و بـهره­گیری از عملگرهای نظیر جذب، انقلاب و… وضعیت کشورها را تغییر می­دهد. در ICA، کشورها بر اساس قدرتشان به دو دسته استعمارگر و مستعمره تقسیم می­شوند. کشورهای استعمارگر دائماً در تلاش برای جذب کشورهای مستعمره بوده تا از این طریق قدرت خود را افزایش دهند. هدف الگوریتم رقابت استعماری بهبود این کشورها و یافتن بهینه­ترین جواب است.

 

[۱۲۶]
[۱۲۸]
[۱۲۹]

 
 

کلونی مورچگان

 

الگوریتم کلونی مورچه الهام گرفته شده از مطالعات و مشاهدات بر روی کلونی مورچه­هاست. هدف این الگوریتم، یافتن پاسخ­های نزدیک به پاسخ اصلی می­باشد که در این راه از تولید فرمون­های مصنوعی و شبیه­سازی رفتار گـروهی مورچـه­ها و ارتبـاطـات غیرمستقیم آن‌ها استفاده می­ کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ب.ظ ]




برای متغیرهایی که دارای توزیع نرمال نیستند از آزمون ناپارامتری نسبت یا دو جمله‌ای استفاده شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آزمون فریدمن برای بررسی یکسان بودن اولویت‌بندی تعدادی از متغیرها استفاده شده است.
برای بررسی متغیرهای تحقیق با توجه به متغیرهای جمعیت‌شناختی، از آزمون‌های مختلفی استفاده شده است. برای متغیر جنسیت که دارای دو سطح می‌باشد، از آزمون ناپارامتری من ویتنی برای متغیرهای غیرنرمال استفاده شده است. برای سایر متغیرهای جمعیت‌شناختی که دارای چند سطح می‌باشند، جهت بررسی متغیرهای غیرنرمال از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس استفاده شده است.به کمک روش تحلیل عاملی نیز به بررسی معنی داری شاخص های هریک از متغیر ها پرداخته می شود.
همچنین برای بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شده است. آلفای کرونباخ برای هر یک از متغیرهای تحقیق به صورت جداگانه محاسبه شده است و سپس برای کل پرسشنامه آلفای کرونباخ محاسبه شده است.

   
   
 
دانشگاه علامه طباطبایی

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها

تجزیه و تحلیل داده ها

مقدمه

در این فصل با بهره ‌گیری از تکنیک‌های مناسب آمار استنباطی فرضیه‌های پژوهش را با توجه به داده‌های جمع‌ آوری‌ شده توسط پرسشنامه‌ها، مورد آزمون قرار می دهیم. در ابتدا به بررسی توزیع فراوانی شاخص های جمعیت شناختی در قالب جداول و نمودارهای ستونی و دایره ای پرداخته و سپس آزمون فرضیه‌های آماری با بهره گرفتن از تحلیل عاملی و آمار استنباطی انجام ‌شده است.

۴-۱ آمار توصیفی متغیرهای جمعیت شناختی

در این بخش به بررسی چگونگی توزیع نمونه‌ آماری از حیث متغیرهایی چون سن، میزان تحصیلات و جنسیت پاسخ دهندگان و… پرداخته می‌شود. گرچه در داده هایی که بصورت نمونه ای جمع آوری شده است و هدف از آن تعمیم نتیجه به کل جامعه است، تاکید بر آمار استنباطی است، اما برای ارائه یک شمای کلی از داده ها و خلاصه کردن آن از آمار توصیفی نیز استفاده می شود. تمام نتایج این بخش در مورد نمونه مورد نظر صادق است و قابل تعمیم به کل جامعه نیست.

۴-۱-۱ آمار توصیفی متغیر جنسیت

همان­طور که در جدول و نمودار ۴-۱ مشاهده می‌شود ۶۸٫۸ درصد پاسخگویان مرد و ۳۰٫۵ درصد پاسخگویان زن بوده اند.
جدول۴-۱: توزیع فراوانی آزمودنی­ها بر حسب متغیر جنسیت

جنسیت فراوانی درصد
مرد ۱۸۳ ۶۸٫۸
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم