کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



شکل ۳٫۱۶ نمودار فعالیت زمانبند
شمای سرویس: توزیع­کننده
شرح سرویس:
این سرویس بایستی قابلیت این را داشته باشد تا بتواند تجهیزات پرسنل، مواد اولیه که در زمانبندی جزئی شده و مدیریت منابع مشخص شده است را به اجرای واقعی هدایت کند.
سرویسهای دانه ریز:
یک موجودیت بایستی بتواند اطلاعات از توزیع را در پی­گیری کننده ثبت کند
یک موجودیت بایستی قابلیت تفسیر برنامه­ ریزی جزئی­شده به محل کار واقعی را داشته باشد.
نقش سرویس:
مفسر، اطلاع­رسانی، تضمین­کننده
شکل ۳٫۱۷ شبه کد زمانبند
هدف سرویس:
تحویل گزارش شفاف، رسیدن به پی­گیری دقیق، مدیریت تغییر، مدیریت استثنا
وظایف سرویس:
انتشار سفارش کاری
انتساب منابع محلی در حین توزیع(مکمل زمانبند)
کنترل شرایط پیش ­بینی نشده
نگهداری وضعیت سفارش کاری
تضمین تخصیص درست منابع
پیغام­ها:
ارسال و دریافت اطلاعات جزئی تولید به زمانبند و مدیر منابع
ارسال اطلاعات از رخدادهای پیش ­بینی نشده به زمانبند و مدیریت منابع
انتشار ریزفعالیت­های توزیع کار
شکل ۳٫۱۸ مدیریت چرخه حیات سفارش
شکل ۳٫۱۹ شبه کد توزیع کننده
شمای سرویس: بازرس
شرح سرویس:
سرویس بازرسی بایستی قابلیت این را داشته باشد تا لیست جزئی شده را به موجودیت­های تولید سطح ۱و ۲ ارسال کند. این کار شامل انتخاب کردن، آغاز، اتمام و یا جابه جا کردن واحدهای کاری است، به نحوی که توالی به درستی رعایت شود.
سرویسهای دانه ریز:
یک موجودیت بایستی مجموعه تعاریف و قوانین تولید را از سرویس تعریف­کننده دریافت و برای تولید واقعی ترجمه کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یک موجودیت بایستی از جزئیات اجرا در جمع­آوری داده ثبت کند.
نقش سرویس:
مترجم، مفسر، تضمین کننده، گزارش­دهنده، مستندساز
هدف سرویس:
پی­گیری دقیق
مدیریت تغییر
مدیریت استثنا
تحویل گزارش شفاف
وظایف سرویس:
تضمین تخصیص و توزیع درست کار در پایین­ترین لایه
تضمین اینکه کار بر اساس استانداردهای کیفی درستی انجام شده است
مستندسازی از گام­های جزئی انجام کار
تضمین اینکه منبع درست به کار درست تخصیص داده شده است.
پیغام­ها:
ارسال و دریافت تعریف تولید و … از تعریف کننده
دریافت لیست توزیع از توزیع­کننده
ارسال مستندات به جمع­آوری کننده داده
واسط: لایه ۱و۲
شکل ۳٫۲۰نمودار فعالیت بازرس
شمای سرویس: پی­گیری کننده
شرح سرویس:
هدف اصلی از ایجاد این سرویس خلق واکنش در قبال درخواست­های سطح ۴ است. این کار شامل خلاصه­سازی، گزارش­گیری از وضعیت تولید، پرسنل، مواد اولیه و سایر اطلاعات مرتبط با تولید یک محصول است. این سرویس همچنین اطلاعات جزئی برای زمانبندی سرویس­های سیستم­های اجرایی تولید و توابع سطح ۱و ۲ را نیز فراهم می­ کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 09:05:00 ب.ظ ]




هفتم. انبیا پیش از آوردن معجزه، به آن آگاهی می‌دهند اما ولیّ این گونه نیست.
هشتم. آورنده معجزه عصمت دارد و بیم فتنه و شرک در او راه ندارد اما انجام دهنده کرامت، بیم زوال ایمان دارد.
نهم. کرامات ولیّ، اجابت دعا و تاثیر کرامت وی، همه­گی، حال او و قوت او بر آن فعل و کفایت مؤونت است اما معجزات پیامبران، آوردن چیزی از نبود به وجود و برگرداندن و قلب اعیان است.[۴۲]
دهم. پیامبران باید این معجزات را برای مردم آشکار کنند و آن‌ها را دلیل دعوت خویش سازند و هر گاه آن‌ها را کتمان کنند از فرمان حق سرباز زده‌اند اما اولیا، فرمان دارند که کرامات خود را از مردم کتمان کنند و اگر پاره‌ای را برای جاه طلبی در میان مردم ظاهر کنند حکم خدا را نادیده گرفته‌اند و معصیت کرده‌اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

یازدهم. پیامبران با معجزات بر مشرکان دلیل می‌آوردند و خاموششان می‌سازند و دل‌های سیاه آنان را
که به خدای ایمان ندارند نرم می‌سازند اما اولیا کرامات را برای اطمینان دل خویش دارند و از پنهان­
سازی و آشکاری آن بیمی به دل راه نمی‌دهند.[۴۳]
دوازدهم. کرامت محدود به زمان زندگی نیست بنابراین پس از مرگ او نیز شدنی است اما معجزه پیامبر اختصاص به زمان زندگی ایشان در دنیا دارد و پس از مردن بریده می‌شود.[۴۴]
و سیزدهم اینکه: معجزه از حد طاقت بشر بیرون است اما کرامت خارج از توان بشر نیست هر چند عجیب و خارق عادت به نظر آید. چرا که خرق عادت‌ها گونه‌ها دارند.
اما مهم‌ترین نکته در مورد فرق دوتای نخست، یعنی کرامت و معجزه، عبارت ازهمراهی ادعای نبوت و تحدی در اعجاز و نبود آن در کرامت است. اعجاز و کرامت ماهیتی مشترک دارند و هر دو خارق عادت طبیعت - با توجه به دیدگاه‌ها و روی‌کردهای گوناگون در تفسیر اعجاز- به شمار می‌آیند. فاعل هر دو، با استمداد از نیروی قدسی، دست به اعجاز و کرامت می‌زند.
البته با توجه به دلیل منکران کرامت می‌توان نکته‌ای ارزش‌مند به‌دست آورد. نخست‌ْدلیلِ منکران کرامت این است که می‌گویند با اثبات کرامت، ابطال نبوت را رقم زده‌اید چون‌که کاری که جز پیغمبر بتواند انجام دهد باعث می‌شود که معجز بودن معجزه یعنی به‌عجز درآوردن دیگران، از آوردن آن، را باطل کرده باشیم و با این سخن ادعای نبوت زیر سوال خواهد رفت پس نمی‌توان برای جز پیامبر، انجام خارق عادت به نام کرامت در نظر گرفت.
و اما نکته این است که از نظر ماهیت، حقیقت و جوهر، کرامت ولیّ با معجزه نبیّ گسستی ندارد. از همین روست که کلاباذی چنین می‌گوید که: هر کس کرامت را روا نداند خداوند را در اثبات پیامبر خود به جز معجزه، ناتوان دانسته است[۴۵] و البته این، گناهی نابخشودنی است. بنابراین، جواز کرامت در دوران پیامبر و غیر عصر ایشان یکی است[۴۶] و شدنی است که ولیّ­ای از اولیای خدا پیش یا پس از پیامبران کرامتی بیاورد.
اما «إرهاص[۴۷]» به همزه زیرین در واژه­شناخت­ها­ به‌معنای بنا کردن دیوار با گِل، و آماده­ی چیزی شدن، و ایستادن است.[۴۸] وجه تسمیه­ی آن، این است که در لغت، ارهاص به‌معنای بنا نهادن خانه است و این خارق عادت، اعلام به بنای خانه نبوت است.[۴۹] اما در تعریف إرهاص گفته‌اند که: آنچه از خوارق که پیش از ظهور و برانگیختگی پیامبر، صادر می‌شود است مانند نوری که در پیشانی پدران پیامبر ما (صلی الله علیه و آله) بود؛ و البته انجام کار خارق عادت رهنمونی است پیش از بعثت وی، بر برانگیخته شدن اوست؛ و آنچه قبل از برانگیخته شدن، از پیامبری سر زند از جرگه­ی همان کارهای خارق عادت است و نه از معجزات و برخی نیز بر این‌اند که ارهاص از قبیل کرامات اولیاست، چه که پیامبران، پیش از پیامبری، از درجه اولیا کم‌تر نیستند.[۵۰]

۵٫ در هم آمیختن «کشف» و «شهود» با کرامت

در حالی که گِرد هم آمدن «کشف[۵۱]»و «شهود[۵۲]» با کرامت در ادبیات گفتاری و عامی و دانشمند، خود، رهنمون به این است که آن­گاه که با هم در یک جا آیند و بر هم عطف گردند معنایشان دوتاست[۵۳] و هر کدام مفهومی جداگانه دارند لیکن هماره به این اصل توجه نمی‌شود و گمان رفته که کشف و کرامت به یک مفهوم‌اند و حال اینکه بین این دو، گسست واژگانی و معنایی زیادی است و نگاه صاحبان هر دو، به کرامت در حضیض و به کشف در اوج قرار دارد؛ و دو مقوله کاملا جدایند. از آن‌رو که پشتوانه معرفتی عارف و عرفان نظری، تجربه‌های عرفانی و مشهودات عارفان، با ابزار قلب، است و مصادیق آن همان کشف و شهود عارفانه است قرن‌ها مورد بحث عارفان در ادیان و شرایع مختلف بوده است دیگر امور خارق عادت در این زمینه یارای رویارویی با مکاشفه و مشاهده و معاینه را ندارد؛ و به این نکته بسنده می­ شود که بر پایه دیدگاه‌ اندیش­مندان اسلامی و بسیاری از اندیشه­ورزان دیگر امم، این امور قابل بیان برای دیگری نیست[۵۴].
«کشف» از واژگان قرآنی است «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ: پس حجابت را از [دیده‏] ات
برداشتیم[۵۵]» که ۲۰ بار در این نگاره آسمانی اسلام بازگو شده است. و در دانش واژه‌شناسی به­معنای «برداشتن پرده» است[۵۶] و نیز به‌معنای «آشکار نمودن، پیدا کردن، پیدایی، دفع بدی و دفع ضرر آن، ظهور عوالم معنوی و حقایق جهان باطن بر سالک است. در حل مشکلات معارف نقلی و کشف معضلات مطالب عقلی، بر امثال و اضراب، مزیت تقدم یافته»[۵۷] است.
در اصطلاح، آگهی یافتن وجودی و شهودی از معانی غیبی و امور حقیقی پشت پرده است.[۵۸]

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک   به در صومعه با بربط و پیمانه روم[۵۹].

«شهود» نیز مانند کشف از واژگان قرآنی است که با ۱۶۰ بار تکرار از پرکاربردترین واژگان وحیانی است و به معنای دیدن حق به وسیله حق است.[۶۰] در حقیقت، کشف، پرده برداشتن و شهود، دیدن است.
بنا بر تعریف کاشانی، نخست چیزی که از صفات و حقایق الهی یا حقایق تکوینی از پس پرده‌ای رقیق و در قالب حجابی شفاف از یکی از اسمای الهی که مقید به حکم یا وصفی است بر سالک ظاهر می­ شود «مکاشفه» نام دارد، اگر همان حقایق بی مظهر و صفت اما همراه با خصوصیتی ظاهر گردد «مشاهده» نام خواهد گرفت و اگر نه خصوصیتی در کار باشد و نه تمایزی، و تنها، ظهور عین ذات باشد «معاینه» نامیده می‌شود[۶۱]. برخی از عارفان آن­گاه که مسئله محاضره، مکاشفه، مشاهده و رویت را مطرح می­کردند و پس از آنکه این چهار عنصر را هم سنخ یک­دیگر می­دانستند به این امر اشاره داشتند که کشف از شهود تمام­تر است. البته ممکن است در کلمات صوفیه اختلافاتی باشد. برخی شهود را از کشف تمام­تر و بعضی دیگر، کشف را از شهود اتمّ بدانند اما آنچه مهم می­نماید این است که تمام آن­ها بر این مطلب هم­سخن­اند که علم باطنی و بی­حجاب، دارای مراتبی است که هر رتبه­ای از آن دارای نامی است[۶۲].
به هر روی، «کرامت» را که بالاترین حدش زنده کردن مرده است و یک فعل، نمی­ توان در کنار «کشف» و «شهود» که پایین­ترین درجه­اش گشایش روزنه­ای از حقیقت هستی است قرار داد گرچه کرامت از امور شیطانی نیست چرا که برخی امور همانند کرامت‌اند اما ربانی نیستند.

۶٫ گسست کرامت از «سحر» و «شعبده» و «استدراج»

«سِحْر»[۶۳] یک واژه قرآنی است که ۳۱ بار در قرآن بازگو شده است. فقیهان و مفسران شیعه، سحر را کفر به خدا دانسته ­اند.[۶۴] بنی­اسراییلیان که هماره سحر، میان‌شان رونق داشت آن را به سلیمان نسبت می‌دادند، آنها دلیل‌شان این بود که سلیمان پادشاه است و جن و انس و حیوان‌های وحشی و پرندگان رام اویند و کارهای عجیب و غریب و خارق عادت را با همان سحری که یهودیان در اختیار دارند انجام می‌دهد. البته شماری از آن نیز آن کارها را به دو پادشاه در بابل یعنی هاروت و ماروت نسبت
می‌دادند اما قرآن کریم به آنها پاسخ می‌دهد که: چگونه سحر را به سلیمان نسبت می‌دهید در حالی که سحر، کفر به خدا و دست بردن در عالم بر خلاف آنچه خداوند عادت را به آن قرار داده است می‌باشد، «سلیمان کفر نورزید بلکه شیاطین کفر ورزیدند. به مردم جادو مى‏آموختند.»[۶۵] و به راستی سحر را کژروی و راه بندگان را بستن می‌داند، چه که کار آن­ها کفرورزی و گمراه کردن مردم با جادو است «و از آنچه شیاطین در [عهد] فرمانروایى سلیمان مى‏خواندند، پیروى کردند»[۶۶]، و «به مردم جادو مى‏آموختند.[۶۷]».[۶۸]
«شعبده» در دانش واژگان، نیرنگ و تردستی و حقّه­بازی است و بر می‌آید که بارها از سحر پست‌تر باشد. سحر و طلسم و شعبده در حقیقت از خارق عادت­ها نیستند زیرا که راه علمی و عملی دارند که قرآن نیز بر این سخن گواه­مند است آن ا که فرموده است: « به مردم جادو مى‏آموختند »[۶۹] و این کردارها معلول علم و عملی خاص‌اند؛ لذا شفای بیمار، اگر به دعا و توسل حاصل شود خارق
است و اگر به داروهای پزشکی دست دهد غیر خارق است[۷۰].
گفته شد که «کرامت»، امر خارق عادتی است که از شخصی باایمان و عمل صالح سر زند که خواهان پیامبری نباشد، اما اگر فردی خارق عادتی بیاورد بی‌آنکه ایمان و عمل صالح داشته باشد کار وی «استدراج» است[۷۱]؛ و غرض این که، نمود خرق عادت از غیر مؤمن، «استدراج» است[۷۲].
واژه­ی «استدراج»[۷۳] نیز خاستگاه قرآنی دارد که دو بار در این کتاب عرشی آمده و بر اساس هر دو کریمه، دارای دو ویژگی است. نخست اینکه استدراج را برای دروغ‌پنداران قرآن وعید داده و دوم آنکه استدراج را غافل­گیرانه و از جایی که فکرش را نمی‌کنند دانسته است در آن جا که می‌فرماید: « و کسانى که آیات ما را دروغ انگاشتند، به تدریج آنان را از راهى که نمى‏دانند، فرو مى‏گیریم»[۷۴] و آن­گاه که بیان می­ کند که: « پس مرا با کسى که این سخن را دروغ مى‏انگارد [تنها] رها کن. به تدریج آنان را از راهى که نمى‏دانند، خواهیم گرفت.»[۷۵]
علامه­ی طباطبایی این کارها را چه عادی­اش و چه خارق عادتش و نیز اعم از اینکه خارق عادت در جانب «خیر» باشد به­سان معجزه و کرامت و یا در جانب «شرّ» باشد مانند سحر و کهانت، همه را وابسته به اسباب طبیعی دانسته و در عین حال بسته به اراده خداوند می­داند و بی­امر خدا یافت نمی­ شود یعنی به اینکه مصادف با سبب کند یا متحد با امر خدا شود[۷۶]. ایشان می­گویند: شأن «سحر» این است که چیزی که حقیقت و عینیت ندارد را برای حواس و دیدگان مردم در لباس حق واقع آشکار نموده و نشان داده شده است.[۷۷]
باری سخن از کرامت بر پایه‌ای سترگ به نام «ولایت» استوار است که هیچ کدام از هم‌سوهای معجزه و کرامت آن را ندارند. بی گمان بی بدیل‌ترین پایه انسان شناسی به ویژه در عرفان اسلامی در هر دو عرصه نظری و عملی بحث «ولایت» است.

۷٫ ایضاح مفهومی حقیقت قرب فرائض و نوافل و تبیین کارایی آن دو در کرامات اولیا

سخنی که مفسران و اندیش­مندان اسلامی در توصیف قرب به حق و تبلور یافتن ولایت تکوینی خداوند در بنده هماره بدان اشارت می‌کنند روایتی است پر آوازه که شیعه و سنی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آورده‌اند که در فضای روایات به حدیث قرب نوافل شناخته می‌شود. این حدیث قدسی از امام باقر (علیه السلام) را ابان ابن تغلب روایت کرده که وی از زانو زدگان در پیشگاه امام صادق (علیه السلام) و از زمره راویان درجه یک و استوانه­های رجال شیعی شمرده می‌شود. «هنگامی ‌که خدای سبحان فرستاده خود را در شب سیر ماورایی معراج، به میهمانی پذیرفت از خداوند پرسش نمود: پروردگارا! جایگاه مؤمن در نزد تو چگونه است؟ خداوند متعال در پاسخ فرمود: ای محمد! آن کس که ولیّ‌ای از اولیای
من را خوار بدارد، آشکارا با من به ستیز برخاسته است و من برای یاری اولیای خود از هر
چیزی شتابان‌ترم. سپس فرمود: هیچ بنده‌ای از بندگانم با وسیله‌ای محبوب‌تر از انجام واجبات به
من تقرب نمی‌جوید و به راستی که به وسیله نماز مستحبی به من تقرب می‌جوید تا آنجا که من
دوستش بدارم و چون دوستش بدارم آن‌گاه گوش او می‌شوم که بدان بشنود و چشمش شوم تا بدان
ببیند و زبانش گردم که بدان بگوید و دستش شوم که بدان برگیرد اگر بخوانَدَم اجابتش کنم
و اگر خواهشی از من کند به او بدهم.»[۷۸]
گرچه این حدیث از لحاظ معنایی از روایات دشوار ماست اما به هر روی می‌توان گفت سخن این است که بهترین راه برای تقرب به خدای سبحان انجام واجبات است، و همان‌گونه که انجام واجب موجب قرب است انجام مستحبات نیز موجب تقرب است.[۷۹] بنده­ی سالک به وسیله نافله به خداوند متعال نزدیک می‌شود تا آنجا که محبوب خدا می‌شود چرا که این نافله را نخست از روی محبت خدا به جا می‌آورد (اشاره به حدیث معروف حضرت علی «علیه‌السلام» و امام حسین « علیه‌السلام» و امام صادق «علیه‌السلام» که عباد و عابدان را سه دسته می‌کنند[۸۰] نه برای محو گناهان یا جبران نقص. آنان که خداوند را از روی عشق به او عبادت می‌کنند و اینان بهترین مردمان­اند.[۸۱] این، مقامی است جلیل که دست بیشتر آدمیان از دامن آن کوتاه است.[۸۲]
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود ادب بنده پروری داند[۸۳]
دوم اینکه: به اندازه­ای سلوک در وادی محبت را ادامه می‌دهد تا از محبّ خدا بودن به محبوب خدا شدن بار یابد و این همان مهربانیِ هر دو سر است که خداجویان در پی آن، سر از پا نمی‌شناسند و جهان با آن همه فراخی، بر آن‌ها تنگ می‌آید. آن گاه است که بنده سالک، محبوب خدا شده و خدا محب او، همه مجاری اندیشه‌ای و انگیزشیِ وی در شناخت امور و انجام کارها محل ظهور صفات و افعال خداوندی می­ شود. کار ما تنها پیروی است چه اینکه قرآن کریم از زبان خداوند متعال گویای آن است که: «بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را برایتان بیامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است.»[۸۴] اگر او می‌فهمد، با نور علمی خدا می‌فهمد و اگر کاری انجام می‌دهد با قدرت خدا انجام می‌دهد، اگر می‌شنود، با گوش خدا می‌شنود، اگر می‌بیند، با دیده الهی می‌بیند و اگر سخن می‌کند، با زبان حق سخن می‌کند. چنین انسانی نه در مسائل شناختی، درمانده می‌شود و نه اشتباه می‌فهمد و نه عجز و معصیت در کار او راه دارد. وقتی سخن به اینجا رسید چنان‌چه اگر خدای را بخواند وی را اجابت و اگر از خدا چیزی بخواهد به او عطا خواهد فرمود.
این روایت گهربار این نکته مهم را به دست می‌دهد که باید محبوب خدا شد تا ولیّ خدا شوی و محبّ بودن، به تنهایی راه به جایی نمی‌برد. بسیارند روندگانی که محبّ خدایند و نه محبوب. «بگو: اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد.»[۸۵] در پی حبیب خدا رفتن، انسان را حبیب خدا می‌کند و وصول به این مرتبه، طلیعه مقام ولایت است.[۸۶] باری، دستِ کوتاه و همت سالکانی که در وادی هراس از دوزخ یا بیابان شوق به بهشت رحل اقامت افکنده‏اند یا از این منزل گذشته اما گذرگاه محبت خدا و محب حق بودن را منزل­گاه پنداشته‏اند، به بلندای این جایگاه بلند نمی‏رسد بلکه همتی والا و تلاشی مستمر و مجاهده‏ای توان‏فرسا لازم است تا این عطیه گران‌قدر الهی بهره آنان گردد، گرچه شدنی است که بنده‏ای بی‏خون دل مجذوب حق گردد و سالکی بی‏خون جگر محبوب او شود و به درستی که: دولت آن است که بی­خون دل آید به کنار.[۸۷]
کسی که امور خارق عادت انجام دهد اما از زهد و ورع بویی نبرده باشد کارش از دایره ولایت الهی بیرون و به سوی ولایت شیطان کشیده شده و تصرفش از باب ولایت تکوینی الهی نبوده و دستش دست خدا نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ب.ظ ]




ارکان تشکیل دهنده جنایت قتل عمدی، گذشته از عنصر قانونی شامل دو عنصر روانی و مادی است که برای محکوم شدن متهم به ارتکاب جرم، باید کلیه اجزای این ارکان توسط مرجع تعقیب اثبات شود. که هر یک را به شرح ذیل مورد بررسی قرار خواهیم داد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱- عنصر قانونی جنایت قتل عمدی
رفتار اعم از «فعل یا ترک فعل انسانی هر اندازه زشت و نکوهیده و برای نظام اجتماعی زیان بخش باشد تا زمانی که حکمی بر آن وارد نشده و یا در قانون پیش‌بینی نشده باشد قابل مجازات نیست.» (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۱۲۶) به بیان دیگر، مادام که قانون‌گذار به موجب نص صریح قانون رفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی را جرم نشناسد و برای آن مجازات و اقدامات تأمینی و تربیتی تعیین نکند افعال انسان مباح است. بنابراین اصل قانونی بودن جرم و مجازات حسب ماده ۲ ق.م.ا. هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قوانین و مقررات موضوعه صریحاً جرم محسوب نشده است، نمی‌توان جرم دانست. (نظریه مشورتی شماره ۶۱۱۴/۷ مورخ ۲۹/۹/۱۳۸۸) باید توجه داشت، که عنصر قانونی را نباید به عنوان یک عنصر مجزا مورد بررسی قرار داد؛ چرا که عنصر قانونی ریشه و مبنای عنصر روانی و مادی جرم می‌باشد. چنانچه استاد میرمحمدصادقی در این زمینه می‌فرمایند: «عنصر قانونی در واقع پرتوی از اصل قانونی بودن جرم و مجازات و زیر بنای عناصر مادی و روانی است. به عبارت دیگر، عنصر قانونی هم عرض عناصر مادی و روانی نیست تا در کنار آنها و همسنگ با آنها مورد بحث قرار گیرد، بلکه هم عنصری مادی و هم عنصری روانی مبتنی بر قانون هستند، یعنی بنابر تصریح قانون است که ما می‌توانیم رفتار یا حالت خاصی را به عنوان عنصر مادی یا روانی جرم بشناسیم. پس رابطه‌ی بین عنصر قانونی و دو عنصر مادی و روانی یک رابطه‌ی طولی است نه عرضی، بدین ترتیب بحث از عنصر قانونی به طور مجزای از عناصر مادی و روانی موضوعیت ندارد.» ( میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۵۳ و۵۲) با این حال، برای تشریح بهتر عنصر قانون به تبعیت از شیوه معمول علمای حقوق کیفری، این عنوان را مورد اشاره قرار خواهیم داد. هرچند رویه بیّن، بین حقوق‌دانان، ارکان جرم را به عنصر مادی و عنصر روانی تقسیم کرده‌اند: چنانچه استاد محمدهادی صادقی در کتاب جرائم علیه اشخاص، ارکان جرم را به عنصر مادی و روانی تقسیم کرده است. (۱۳۸۵، ۱۰۵و۳۸) یا استاد حسین آقایی‌نیا در کتاب جرایم علیه اشخاص ارکان جرم را به عنصر مادی و معنوی تقسیم کرده است. (۱۳۸۶، ۶۴و۲۴) در هر حال، عنصر قانونی جنایات عمدی سالب و مادون نفس بر عکس قانون مجازات اسلامی سابق مواد ۲۹۰، ۲۹۵ و ۵۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ است.
۲- عنصر روانی جنایت قتل عمدی
حقوق جزا تا پایان قرن دوازدهم به انسان تنها به عنوان یک ابزار در ایجاد صدمه می‌نگریست و در مجازات کردن او توجهی به سوءنیت و عنصر روانی‌اش نداشت. حقوق جزای اسلام بسیار قبل از حقوق اروپایی به عنصر روانی جرم توجّه کرده است. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۹۵) چنانچه شارل نویسنده کتاب حقوق اسلام به زبان فرانسه در مورد اهمیت حقوق جزای اسلامی می‌نویسد که اسلام دوازده قرن قبل از حقوق اروپایی مسأله مسئوولیت شخصی را دریافته و آن را برقرار نموده بود. وی اضافه می‌کند در آن ایام که حقوق اروپایی محاکمه اجساد و حیوانات را تجویز می‌کرد، حقوق اسلامی فقط مسئوولیت افراد زنده برخوردار از عقل، آزادی و اختیار را به رسمیت می‌شناخت. قانون‌گذار کشور ما به تبع این دیدگاه و نظر مشهور فقها در بخش چهارم از قانون مجازات اسلامی در فصل اول، مواد ۱۴۰ الی ۱۴۵ به شرایط مسئوولیت کیفری اختصاص داده و در فصل دوم از مواد ۱۴۶ الی ۱۵۹ به موانع مسئوولیت کیفری اشاره کرده است. چنانچه قانون‌گذار در ماده ۱۴۰ ق.م.ا. شرایط عمومی مسئولیت کیفری را بیان و مقرر می‌دارد: «مسئولیت کیفری در حدود، قصاص و تعزیرات تنها زمانی محقق است که فرد حین ارتکاب جرم، عاقل، بالغ و مختار باشد به جز در مورد اکراء به قتل که حکم آن در کتاب سوم «قصاص» آمده است.»
در حقوق جزا امروز، به مجرد ارتکاب رفتار مجرمانه و ایراد صدمه و آسیب به دیگری باعث ایجاد مسئولیت جزایی مرتکب نمی‌گردد، بنابراین در غالب جرایم، علاوه بر این، وجود عنصر روانی نیز لازم می‌باشد. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۹۶) به همین جهت، برای تحقق جرم نقض و اوامر و نواهی قانون‌گذار به تنهایی کافی نیست بلکه رفتار مجرمانه باید نتیجه‌ی خواست و اراده‌ی فاعل باشد. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۳۳) باید توجه داشته باشیم که عنصر روانی جرایم مقدم بر عنصر مادی جرایم است به طوری که بروز و تحقق آن نه تنها مقدم بر عنصر مادی جرایم است بلکه غالباً در جرایم عمدی سبب و علت ظهور خارجی عنصر مادی است. به عبارت دیگر، با تجلی و ظهور خارجی عنصر مادی است که به وجود یا عدم وجود عنصر روانی مرتکب پی برده می‌شود. به همین جهت است که قانون‌گذار مجرد قصد ارتکاب جرم را تحت هیچ عنوان مجرمانه، قابل تعقیب و مجازات نمی‌داند. چنانچه استاد آقایی‌نیا در باب اقتران زمانی عنصر روانی با رفتار مجرمانه بیان می‌فرمایند: «در همه جرایم عمدی از جمله قتل عمدی، عنصر روانی باید قبل از انجام عمل موجودیت یافته یا حداقل این که با انجام عمل تقارن زمانی داشته باشد. در واقع صرف وجود ارکان مادی و معنوی، کافی برای تحقق جرم نیست بلکه تقارن زمانی آنها شرط اساسی است.» (آقایی‌نیا، ۱۳۸۶، ۶۵و۶۴)
از طرف دیگر باید توجه داشت، که عنصر روانی به عنوان یکی از پایه‌های اساسی ارکان جرم در جرائم عمدی است. هرچند قانون‌گذار تعریفی از جرم عمدی ارائه نکرده است، اما احراز قصد را در ارتکاب رفتار مجرمانه را لازم و ضروری دانسته و آن را پیش شرط مسئولیت کیفری قلمداد کرده است. چنانچه در صدر ماده ۱۴۴ ق.م.ا. مقرر می‌دارد: «در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که وقوع آنها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز شود.» به هر حال باید توجه داشت، که عنصر روانی جنایات عمدی سالب و مادون نفس در قانون مجازات اسلامی ماده ۲۹۰ می‌باشد، هرچند مصادیق رفتار مرتکب اعم از فعل مثبت مادی و ترک فعل در مواد ۲۹۵ و ۵۰۱ قانون مارالذکر بیان شده است. بنابراین عنصر روانی همچون عنصر قانونی دارای اقسامی به شرح ذیل می‌باشد.
الف) اقسام رکن روانی قتل عمدی
همان‌گونه که ملاحظه گردید رکن روانی به عنوان یکی از پایه‌های اساسی در جنایت عمدی و به نیت باطنی و خواست مجرمانه مرتکب تعبیر شده است. بنابراین رکن روانی جزء ارکان لازم جنایات عمدی می‌باشد و از چند عنصر اساسی تشکیل می‌شود، گذشته از این جنایت عمدی از جرایم مقید به نتیجه می‌باشد که علاوه بر سوءنیت عام (یعنی قصد صدور و قصد اصابت فعل) نیازمند سوءنیت خاص (یعنی قصد نتیجه) می‌باشد. چنانچه قانون‌گذار در مواد ۲۸۹، ۲۹۰، ۲۹۱ و ۲۹۲ قانون مجازات اسلامی، تفاوت ذاتی جنایت قتل عمدی را از دیگر اقسام آن موقعیت و کیفیت رکن روانی و عمد مرتکب و اجزاء تشکیل دهنده آن دانسته است. از این رو مطالعه جنبه‌های مختلف آن، که از اهمیت اساسی برخوردار است را به مباحث آتی موکول می‌کنیم.
۳- عنصر مادی جنایت قتل عمدی
تحقق هر پدیده جنایی منوط به اجتماع دو عنصر روانی و مادی است و تا وقتی که این دو عنصر مجتمعاً با هم جمع نشوند، جرمی به وقع نخواهد پیوست. برخلاف اخلاق که قواعد آن ناظر بر وجدانها و هرگونه پندار زشت و ناپسند را محکوم می‌کند، حقوق جزا پندار نکوهیده و قصد سوء را تا زمانی که به صورت رفتار مجرمانه به منصه بروز و ظهور نرسیده است به مجازات نمی‌رساند. (اردبیلی، ۱۳۸۶، ۲۰۸) زیرا آنچه موجب دخالت جامعه و صدور حکم به مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی می‌گردد، عملیات و اقداماتی است که همراه با قصد مجرمانه با ارتکاب فعل یا ترک فعل نظم جامعه را به هم زند. پس منظور از عنصر مادی آن است که افکار و مقاصد مجرمانه مرتکب از حالت فکر و تهیه نقشه خارج گردیده و به مرحله عمل درآید و جنبه مادی، واقعی و خارجی به خود بگیرد. (محسنی، ۱۳۸۲، ۱۳۰) به این ترتیب تجلی نیت مجرمانه همراه با ارتکاب فعل یا ترک فعل، ارکان لازم جنایت عمدی را تشکیل می‌دهد. بنابراین شرکت مرتکب در عملیات اجرایی جرم و احراز قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه برای تحقق جرائم عمدی لازم و ضروری می‌باشد. البته نباید تصور کرد که به مجرد وجود و احراز قصد مجرمانه بدون شرکت در عملیات مادی جرم قابل مجازات است، هرچند گاهی در موارد استثنائی بدون آنکه آثار خارجی بر قصد مجرمانه هویدا شود مرتکب قابل مجازات است، به عنوان مثال اجتماع و تبانی بزهکاران برای ارتکاب جرم. اما این چنین به نظر نمی‌رسد زیرا تا زمانی که قصد مجرمانه، تظاهر خارجی نیافته باشد قصد جمعی مرتکبین قابل تصور نمی‌باشد. به هر حال رفتار اعم از فعل و ترک فعل است و فعل بطور کلی به دو صورت نمود خارجی می‌یابد یا به صورت کردار است یا گفتار. بدین جهت نفس عمل اجتماعی و تبانی دو نفر یا بیشتر خود، فارق از تهیه وسایل ارتکاب جرم، نمود بارز ارتکاب فعل به صورت کردار است. بنابراین لازمه تحقق عنصر مادی اجتماع شرایطی است که مورد اشاره قرار می‌گیرد.
الف) اقسام رکن مادی قتل عمدی
همان‌طور که بیان شد، تحقق هر پدیده جنایی منوط به ظهور دو رکن روانی و مادی است و تا وقتی که این دو رکن در جنایات عمدی با هم جمع نشوند، جرمی به وقوع نخواهد پیوست. به عبارتی، کسی را نمی‌توان نسبت به جرم کیفری مقصر دانست مگر اینکه این دو رکن حضور داشته باشند. بنابراین تکوین رکن مادی جنایت عمدی آنگونه که برخی تصور می‌کنند، تنها شامل؛ «شخص موضوع جنایت، فعل صالح در ایجاد جنایت، وقوع نتیجه و رابطه استناد» (صادقی، ۱۳۸۵، ۳۹) یا «رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله» (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۲۵ و ۲۳) یا «موضوع جرم، رفتار مرتکب، نتیجه و رابطه سببیت» (آقایی‌نیا، ۱۳۸۶، ۲۴) است، نیست. بلکه باید گفت، رکن مادی قتل عمدی دارای چهار جزء اصلی می‌باشد که بدون تحقق کامل آنها رکن مادی قتل عمدی به وجود نیامده و در نتیجه جنایت مورد نظر اتفاق نیفتاده است. بنابراین اقسام رکن مادی جنایت عمدی عبارتند از: «رفتار مرتکب، شرایط و اوضاع و احوال، جنایت مقصود و رابطه علیت» هرچند مطابق نظرات فوق موضوع جنایت جزئی از رکن مادی جنایت عمدی است. اما به نظر می‌رسد که موضوع جنایت یعنی انسان زنده جزئی از عناصر رکن روانی جنایت سالب نفس است و نتیجه جرم یعنی سلب حیات جزئی از عنصر مادی جرم می‌باشد. به عبارت دیگر، در تحقق جنایت عمدی علم مرتکب به موضوع جرم (یعنی زنده بودن مجنی‌علیه) می‌بایست احراز شود. به‌ طور کلی در قتل عمدی آنچه را که «مرتکب می‌داند یا باید بداند» باید در اثبات و احراز جرم مدنظر مجریان قانون قرار گیرد. چنانچه قانون‌گذار در ماده ۱۴۴ و تبصره‌های (یک و دو) ماده ۲۹۰ ق.م.ا. به صراحت یا ضمنی علم و آگاهی مرتکب به موضوع جرم مورد اشاره قرار داده است. البته باید توجه داشت که ماده ۱۴۴ در باب کلیات قانون مجازات اسلامی می‌باشد و قانون‌گذار در این ماده مقرر می‌دارد: «در تحقق جرایم عمدی علاوه‌ بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او را در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که وقوع آنها براساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز شود.» از طرفی در خصوص رابطه علیت به طور مختصر و مفید می‌توان گفت؛ با توجه به رویه جدید غالب نویسندگان و پژوهشگران حقوق کیفری، نه تنها باید در میان ارکان مادی جرایم عمدی باید نوعی ارتباط و پیوستگی وجود داشته باشد بلکه احراز رابطه علیت در تمام ارکان جنایت قتل عمدی اعم از روانی و مادی لازم و ضروری است. لذا بررسی ارکان مادی قتل عمدی را مورد اشاره قرار خواهیم داد.
یک- رفتار مرتکب
رکن مادی جرم در واقع حقیقت و ماهیت عمل ضد اجتماعی است و آن رفتار آدمی بر طبق نشانه‌هایی است که قانون‌گذار در متن قانونی از آن به دست داده است. رفتار آدمی غیر از پندار اوست، در حقوق کیفری پندار انسان هرچند زشت و نکوهیده باشد قابل مجازات نیست. (باهری، ۱۳۸۴، ۱۹۲) بنابراین رفتار انسان در صورتی قابل مجازات است که علاوه ‌بر نص صریح قانون و تقارن رکن روانی با رکن مادی تمام عناصر عنصر مادی جنایت وجود داشته باشد، که بدون تحقق هر یک از آنها، رکن مادی جنایت قتل عمدی به وجود نیامده و در نتیجه جنایت مقصود یا نظیر آن رخ نمی‌دهد. بنابراین اولین جزء از رکن مادی، با توجه به توصیف عام و خاصی که قانون‌گذار از هر جرم کرده، می‌توان رفتار اعم از فعل یا ترک فعل باشد که هر یک می‌تواند به صورت مادی یا غیرمادی محقق گردد. باید توجه داشت که غالب جرائم حقوق کیفری کشور ما با فعل آن هم فعل مادی مثبت ارتکاب می‌یابند، لیکن این امر نافی ارتکاب جنایت با فعل غیرمادی مثبت و ترک فعل مادی و غیرمادی نمی‌باشد. به عنوان نمونه می‌توان به جرایم فعلی مادی یا غیرمادی، آدم‌ربایی، رها کردن طفل و شهادت کذب «موضوع مواد ۶۲۱، ۶۳۳ و ۶۵۰ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵» اشاره کرد. اما در خصوص جرایمی که با ترک فعل ارتکاب می‌یابند می‌توان به امتناع از تحویل طفل و امتناع از انجام وظایف «موضوع مواد ۶۳۲ و ۵۹۷ قانون مذکور» و خوداری از ثبت ولادت یا فوت «موضوع ماده ۴۸ قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۵۵» تصریح نمود. از طرفی ممکن است جرایمی باشد که نه تنها با فعل بلکه با ترک فعل هم محقق شوند از جمله آنها می‌توان به خیانت در امانت «موضوع ماده ۶۷۴ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵» یا جنایات عمدی، شبه عمدی یا خطای محض «موضوع مواد ۲۹۰، ۲۹۱ و ۲۹۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲» اشاره کرد.
دو- شرایط و اوضاع و احوال
دومین جزء رکن مادی جنایت عمدی عبارت است از مجموعه شرایط و اوضاع و احوالی که مقنن وجود یا فقدان آنها را برای تحقیق جنایت مذکور ضروری دانسته است. بنابراین برای تحقق هر جرمی؛ رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل مرتکب باید در شرایط خاصی رخ داده باشد که این شرایط ممکن است مربوط به رفتار، نوع و شدت آن، شیوه‌ی بکارگیری، نوع وسیله، موضع اصابت و وضعیت روحی و جسمانی مرتکب یا شرایط خاص زمانی یا مکانی یا مربوط به وضعیت نامتعارف مجنی‌علیه، از قبیل؛ ضعف، پیری، بیماری، جنسیت (زن یا مرد بودن) وضعیت روحی و جسمانی یا هر وضعیت دیگر باشد به‌علاوه، این شرایط ممکن است ایجابی (وجودی) یا سلبی (عدمی) باشند. به عبارت دیگر، گاه مقنن وجود شرطی را برای تحقق جرم خاصی را ضروری دانسته است، مثل؛ مالیت داشتن مال، در جرم سرقت یا نامتعارف بودن وضعیت مجنی‌علیه یا شرایط خاصی زمانی یا مکانی در ارتکاب جنایت عمدی سالب و مادون نفس موضوع بند (پ) ماده، ۲۹۰ ق.م.ا. و گاه عدم آن را لازم دانسته است، مثل؛ فقدان رضایت در جرم تجاوز جنسی یا زنای به عنف. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۲۵) به هر حال، قانون‌گذار در جنایت قتل عمدی شرایط مختلفی را برای جرم شناختن رفتاری که جانی بر مجنی‌علیه مرتکب می‌شود لازم دانسته که این شرایط و اوضاع و احوال در احراز و انتساب رکن مادی و روانی به مرتکب و نوع جنایت ارتکابی توسط وی، تاثیر بسزایی دارد.
سه- نتیجه مجرمانه
سومین جزئی که برای تکمیل رکن مادی جنایت قتل عمدی لازم است، وقوع نتیجه مشخص شده از سوی مقنن می‌باشد. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۲۵) جنایت عمدی علیه نفس از جمله، جرائم مقید به نتیجه خاص بوده که علاوه بر رفتار ارتکابی حدوث نتیجه غیرقانونی نیز شرط تحقق آن محسوب می‌گردد. از این جهت وقوع مرگ از عناصر اساسی جرم قتل می‌باشد. بنابراین اگر مرتکب با قصد قتل و یا ارتکاب رفتار غالباً کشنده اقدام به جنایت نماید، لکن اقدامات مجرمانه وی منتهی به مرگ نگردد، جرم تام رخ نخواهد داد. همچنانکه در رأی اصرای هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۲۴ مورخ ۲/۸/۱۳۷۴ قصاص نفس مرتکب را منوط به احراز مرگ مجنی‌علیه دانسته و مقرر داشته است: «قصاص نفس مجازات قتل عمدی است و تحقق جرم مزبور به مسلم بودن مرگ کسی که قتل وی مورد ادعا است، منوط می‌باشد.» یا شعبه دوم دیوان عالی کشور در رای به شماره ۲۲۷۲ مورخ ۱۱/۷/۱۳۱۹ مقرر می‌دارد: «وقتی که ایراد ضرب در نظر دادگاه محرز شد، ولی مرگ را در نتیجه ایراد ضرب ندانست، بایستی مجازات متهم از جهت ایراد ضرب تعیین شود، صرف برائت متهم در این مورد موجب نقض دادنامه است.» بدیهی است، تحقق جرائمی که مقنن آنها را مطلق نه مقید به نتیجه خاص دانسته است، نیازی به جزء سوم رکن مادی ندارد؛ این جرائم، بدون نیاز به منتج شدن رفتار اعم از فعل یا ترک فعل به نتیجه مورد نظر، به وقوع می‌پیوندند، از جمله این جرائم می‌توان به افشای اسرار توسط شاغلین به حرفه‌های خاص یا ادای سوگند دروغ یا ادای شهادت کذب «موضوع مواد ۶۴۸، ۶۴۹ و ۶۵۰ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۷۵» نام برد. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۲۵) در نتیجه جنایت عمدی علیه افراد جزء جرائم مطلق نمی‌باشد، بلکه منتهی شدن رفتار مرتکب به نتیجه خاص لازمه تحقق این جرایم است. چنانچه مقنن در بندهای چهارگانه ماده ۲۹۰ ق.م.ا. به صراحت یا ضمنی «جنایت مقصود» یعنی وقوع مرگ مجنی‌علیه را مد نظر قرار داده است و مقرر می‌دارد: «جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می‌شود:
الف– هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت … را داشته باشد و … جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود … .
ب– هرگاه مرتکب، عمداً کاری را انجام دهد که نوعاً … جنایت واقع شده و یا نظیر آن، [می‌شود] می‌گردد … .
پ– هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت … نداشته و کاری را هم که انجام داده … جنایت واقع شده یا نظیر آن [را نمی‌گرددنمی‌شود لکن در خصوص مجنی علیه به علت بیماری، … نوعاً آن جنایت یا نظیر آن می‌شود … .
ت– هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد … و … نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود … .»
چهار- رابطه علیت
موضوع دیگری که در احراز و انتساب جنایت عمدی به مرتکب رفتار، از اهمیت زیادی برخوردار است، لزوم وجود رابطه علیت بین رفتار مرتکب با نتیجه مجرمانه یعنی سلب حیات می‌باشد پس وقوع جنایت بعد از ارتکاب رفتار به تنهایی در احراز مسئوولیت جزائی مرتکب کافی نیست بلکه یکی از اجزاء لازم در تحقق رکن مادی و روانی جنایت قتل عمدی اثبات و استناد نتیجه زیانبار به رفتار انجام شده و عامل آن است. (صادقی، ۱۳۸۵، ۸۴ و۸۳) به همین دلیل است که برخی معتقدند: رابطه علیت صرفاً در جرایم مقید مطرح است نه در جرایم مطلق، چرا که در جرایم مطلق صرف انجام عمل توسط مقنن جرم محسوب شده است، صرف نظر از این که نتیجه‌ای بر آن مترتب گردد یا خیر. مثلاً مقنن صرف ارائه سند مجعول را با علم به مجعول بودن، جرم می‌داند، صرف نظر از اینکه استفاده کننده از سند بهره‌ای هم ببرد یا خیر. در حالی که در جرایم مقید، چون تحقق جرم منوط به حصول نتیجه مجرمانه است، بایستی بین عمل و عامل ارتکاب و نتیجه مجرمانه رابطه علیت برقرار باشد. (پوربافرانی، ۱۳۸۸، ۶۰) به هر حال، غالب علمای حقوق کیفری عقیده دارند: در جرایم مطلق، که تحقق یک نتیجه خواه متصل یا منفصل از رفتار، در آنها ضرورت ندارد رابطه علیت مطرح نمی‌گردد، دلیل عمده‌ی این طرز تلقی آن است که زبان علیت در حقوق و به ویژه حقوق کیفری عمدتاً متاثر از عرف و فهم عامه از علیت یا تأثر از الهامات عرفی که اکراه دارند از اینکه مفاهیم علیتی را به کار برند و یا آنکه برای استقرار مسئوولیت، نقش خاصی برای علیت قائل باشند. (طاهری‌نسب، ۱۳۸۸، ۱۲۲) بدین ترتیب، برای محکوم کردن کسی به ارتکاب جنایت عمدی در همه نظام‌های حقوقی، صرف اثبات وقوع رفتار خاصی از مرتکب و رخ دادن مرگ مجنی‌علیه کفایت نمی‌کند، علاوه بر آن، وجود رابطه علیت بین این دو نیز باید اثبات شود چرا که این رفتار متهم شرط لازم و ضروری برای تحقق نتیجه است. به عبارت دیگر باید به این نتیجه رسید که، «اگر رفتار متهم نبود، مرگ رخ نمی‌داد.» (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۸۲)
بنابراین اهمیت نقش رابطه علیت در ساختار مادی جرایم، آن است که در پاره‌ای از جرایم، علیت، جزء لاینفک رکن مادی است؛ به عنوان مثال در جنایات عمدی، ایراد صدمه و آسیب جسمانی، تحقق نتیجه شرط لازم وقوع جرم است؛ چرا که این جرایم محمل عرفی دارند و در عرف تحقق نتیجه‌ی مشخص، یعنی مرگ و نقص عضو باید احراز شود. (طاهری‌نسب، ۱۳۸۸، ۱۲۴) چنانچه در آرای مختلف دیوان عالی کشور اهمیت رابطه علیت برای اثبات و استناد جنایت به مرتکب به صراحت یا ضمنی بیان شده است: در رأی اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۳۶ مورخ ۸/۹/۱۳۷۳ علت فوت متوفی را نه رفتار متهم، بلکه بیماری تنفسی مقتول تعیین کرده است و مقرر می‌دارد: «با توجه به گواهی پزشکی قانونی که علت فوت متوفی را بیماری تنفسی تعیین کرده و با توجه به فاصله زمانی درگیری طرفین و وقوع فوت رابطه سببیت بین فعل متهم و مرگ متوفی به نظر اکثریت اعضای هیئت عمومی احراز نمی‌گردد.» یا در رای اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۴ مورخ ۲۹/۳/۱۳۷۵ علت خونریزی مغزی و فوت مقتول را در اثر ضربه متهم تایید می‌نمایید: «نظریه پزشکی قانونی دلالت بر خونریزی مغزی در اثر ضربه، با توجه به اینکه متهم به تاب دادن گردن همسرش اقرار کرده و شهود نیز زدن سر وی به زمین را تایید نموده‌اند بنابراین دفاع فقدان قصد قتل به استناد مقررات بند «ب» ماده ۲۰۶ ق.م.ا. سابق و بند ب ماده ۲۹۰ ق.م.ا. کنونی قابل پذیرش و ترتیب اثر نمی‌باشد.» یا در رأی اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۱۳ مورخه ۱۷/۷/۱۳۷۵ علت مرگ مقتول را ضربه مستقیم به سر و خونریزی مغزی اعلام و مقرر می‌دارد: «علت مرگ ضربه مستقیم به سر و خونریزی مغزی است و با تطبیق جرم ارتکابی با بند (ب) ماده ۲۰۶ ق.م.ا. سابق و بند (ب) ماده ۲۹۰ ق.م.ا. فعلی نداشتن قصد قتل بر فرض صحت به لحاظ موضع اصابت ضربه (سر) که از نقاط حساس و حیاتی بدن می‌باشد در ماهیت موضوع تاثیری ندارد.» مطابق قوانین و مقررات فعلی کشور ایران، قانون‌گذار به صراحت و یا ضمنی احراز و استناد رابطه علیت را مورد اشاره قرار داده است: چنانچه مطابق ماده ۱۴۵ ق.م.ا. تحقق جرایم غیرعمدی را منوط به احراز تقصیر مرتکب دانسته است. یا قانون‌گذار در ماده ۱۴۲ همین قانون شرط مسئوولیت کیفری دیگری را احراز و اثبات رابطه علیت بین تقصیر وی در رابطه با نتیجه رفتار ارتکابی مرتکب می‌داند. یا مقنن در ماده ۵۲۹ قانون فوق شرط مسئوولیت کیفری و مدنی در جرائم غیرعمدی را احراز و استناد نتیجه مجرمانه به تقصیر مرتکب می‌داند. بالاخره قانون‌گذار در تبصره ماده ۱۴ قانون مارالذکر احراز و استناد رابطه علیت بین نتیجه مجرمانه و رفتار شخص را بیان و مقرر می‌دارد: «چنانچه رابطه علیت بین رفتار شخص حقوقی و خسارت وارد شده احراز شود دیه و خسارت، قابل مطالبه خواهد بود. … .»
بنابراین قانون‌گذار با توجه به اهمیت و موقعیت و تأثیر رابطه علیت در عنصر روانی و مادی جنایات عمدی مقید به نتیجه در ماده ۲۹۰ ق.م.ا. به صراحت و یا ضمنی مقرر می‌دارد: «جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می‌شود:
الف- هرگاه مرتکب [قصد] … انجام کاری … را داشته باشد و در عمل نیز واقع شود … .
ب- هرگاه مرتکب، … کاری را انجام دهد، … که … موجب … آن می‌گردد، … ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار … موجب آن … می‌شود.
پ- هرگاه مرتکب قصد ارتکاب … نداشته و کاری را هم که انجام داده است، … موجب … نمی‌شود لکن در خصوص مجنی‌علیه به علت بیماری … موجب آن … می‌شود.
ت- هرگاه مرتکب قصد ایراد … داشته باشد … و در عمل نیز … واقع شود … .»
نتیجه اینکه نه تنها احراز و اثبات رفتار مرتکب، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه مجرمانه در عنصر مادی قتل عمدی، دارای اهمیت می‌باشد، بلکه نقش و ضرورت وجود و اثبات رابطه علیت در رکن مادی و روانی در جرائم و جنایات به ویژه جنایت عمدی بر کسی پوشیده نیست. به عبارت دیگر، در کلیه جرایم لازم است میان مرتکب، رفتار و نتیجه حاصله، در صورتی که از جرایم مقید به نتیجه باشد، این رابطه به طور مستمر برقرار باشد و عوامل غیرقابل استناد به مرتکب خواه به طور مستقیم و خواه به طور غیرمستقیم این رابطه را قطع نکرده باشد.
در پایان این مبحث باید گفت قتل عمدی از زمره جرائم مقید به نتیجه می‌باشد که تحقق عنصر مادی آن منوط به اجتماع و حصول شرایطی از قبیل: ارتکاب رفتار مجرمانه، وجود شرایط و اوضاع و احوال، تحقق نتیجه مجرمانه (یعنی مرگ مجنی‌علیه) و احراز رابطه علیت میان هر یک از اجزای عنصر مادی و روانی می‌باشد.

مبحث چهارم- دسته‌بندی جرائم به اعتبار نتیجه

با توجه به اینکه موضوع تحقیق، بررسی عنصر مادی قتل عمدی در حقوق کیفری ایران است و قتل عمدی از زمره جرایم مقید به نتیجه می‌باشد. بنابراین پرداختن به دسته‌بندی جرائم از حیث نتیجه لازم و ضروری است. از نظر مادی جرائم عمومی بر حسب تعریف قانونی به مطلق و مقید قابل تقسیم‌اند. (ولیدی، ۱۳۸۵، ۲۵۶) از این رو مقنن در اکثر جرائم مهم حقوق کیفری نتیجه خاصی را شرط کرده که بدون حصول این نتیجه نمی‌توان جرم را، جرم کامل به شمار آورد. در حالی که در دسته‌بندی دیگری از جرایم چنین نتیجه‌ای را ملحوظ نداشته و نفس ارتکاب فعل را صرف نظر از نتیجه آن جرم کامل دانسته است. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۸۸ و۲۷۷) در حقیقت حصول نتیجه در این قبیل جرائم یکی از اجزای عنصر مادی و اختصاصی جرائم عمدی است. به عنوان مثال، در جنایت عمدی سالب نفس عنصر مادی آن مقید به کشتن مجنی‌علیه است که بدون آن جنایت مورد نظر محقق نمی‌گردد. بنابراین جرائم به اعتبار نتیجه به دو دسته ذیل تقسیم می‌گردد:

گفتار اول- جرائم مطلق

هر جنایتی الزاماً دارای یک عنصر مادی است، از این الزام می‌توان نتیجه گرفت که تحقق جرم موکول به بروز عوارض بیرونی اراده مرتکب آن دارد. تا وقتی مظهر خارجی اراده به صورت رفتار اعم از فعل و یا ترک فعل تحقق نیافته، جرم واقع نمی‌شود. از این رو، تعداد قلیلی از جرائم در قوانین جزائی پیش‌بینی شده‌اند که تحقق و کامل شدن آنها منوط به اخذ نتیجه مورد نظر مرتکب نیست. به عبارت دیگر قانون به نتیجه احتمالی جرم توجهی نداشته و «نفس عمل ارتکابی» را بدون توجه به نتیجه آن جرم کامل دانسته است. این قبیل جرائم را که حصول نتیجه مورد نظر مرتکب در آنها موثر نیست، «جرائم مطلق» نامیدند. (محسنی، ۱۳۸۲، ۳۸۶و۳۸۵) برای نمونه می‌توان به جرم ارتشاء مستخدمین و مامورین دولتی یا استفاده از سند مجهول اشاره نمود. چنانچه دیوان عالی کشور در دادنامه شماره ۲۱۸۴ مورخ ۶/۹/۱۳۱۸ در این مورد چنین نظر داده است که؛ «به محض تقدیم سند مجهول به دادگاه و استناد به آن علیه طرف، عمل استفاده از سند مجهول تمام شده محسوب می‌شود، خواه آن سند مقید واقع شده و فایده از آن حاصل گردد و یا آن که به واسطه ثبوت جعلیت فائده حاصل از آن نگردد.» در واقع در جرائم عمدی و غیرعمدی مطلق به صرف انجام رفتار (بدون تحقق نتیجه مجرمانه) جرم مقصود ارتکاب می‌یابد.

گفتار دوم- جرائم مقید

اصولاً هر کسی رفتاری را مرتکب شود، مقصودش به دست آوردن نتیجه است. حتی می‌توان گفت که همین مقصود «وصول به نتیجه» است که انسان را به ارتکاب رفتار خاص وادار می کند. در مورد حقوق جزا و تحقق جرائم نیز مسئله به همین منوال است. بنابراین کاملاً طبیعی است که حصول نتیجه یکی از شرایط اساسی تحقق هر جرم مقید به نتیجه است. از این رو نتیجه، در تحقق و اتمام جنایات عمدی نقش بسیار عمده را بر عهده داشته و تحقق مسئوولیت مرتکب در این جنایت منوط به حصول نتیجه است و تا وقتی که جنایت مقصود مرتکب به دست نیامد، نمی‌توان گفت که جنایت به طور کامل رخ داده است، به همین جهت گفته شده، قتل عبارت است از خاتمه دادن به حیات دیگری، تا زمانی که به حیات دیگری خاتمه داده نشده باشد نمی‌توان گفت که به جرم قتل به طور کامل اتفاق افتاده است. چنانچه رأی اصراری هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شماره ۲۴ مورخه ۲/۸/۱۳۷۴ مقرر می‌دارد: «قصاص نفس مجازات قتل عمدی است و تحقق جرم مزبور به مسلم بودن مرگ کسی که قتل وی مورد ادعاست منوط می‌باشد.» از این رو، این قبیل جرائم را که تحقق آنها منوط و مقید به حصول نتیجه مورد نظر مرتکب است، «جرائم مقید» نامیده‌اند. (محسنی، ۱۳۸۲، ۳۸۴و۳۷۹) در واقع باید گفت، در جرائم عمدی مقید به نتیجه، حصول نتیجه مجرمانه شرط تحقق مسئوولیت کیفری مرتکب می‌باشد.

مبحث پنجم- اقسام رفتار مجرمانه

نظر به اینکه موضوع تحقیق عنصر مادی قتل عمدی می‌باشد، ضروری است رفتار مجرمانه به نحو مستقل مورد توجه قرار گیرد، همانطور که می‌دانیم، از اجزای اساسی عنصر مادی در جنایت عمدی، رفتار مرتکب است. (آقایی‌نیا، ۱۳۸۶، ۳۰) به عبارتی، مرتکب باید قصد ارتکاب جرم خود را با تجلی خارجی رفتار مجرمانه‌ی خویش جامعه عمل بپوشاند. بنابراین جانی به مجرد قصد ارتکاب جرم هرچند شخص مقصود به علت دیگری کشته شود، مستحق مجازات نمی‌گردد بلکه باید با رفتار مجرمانه وقوع جنایت را به علت آن رفتار موجب شود. (صادقی، ۱۳۸۵، ۶۰) بنابراین باید توجه داشت که ماهیت اجزای مختلف عنصر مادی جرایم گوناگون را مقنن برای ما تبیین می‌کند. به عبارت دیگر، بدون تصریح قانون نمی‌توان رفتاری اعم از فعل و ترک فعل تحت عنوان عنصر مادی و یا حالت خاصی تحت عنوان عنصر روانی یاد کرد. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۲۷و۲۶) چنانچه قانون‌گذار به صراحت در ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مقرر می‌دارد: «هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است جرم محسوب می‌شود.» در واقع باید گفت، رفتار مرتکب اعم از فعل یا ترک فعل است و هر یک به یکی از دو صورت مادی یا غیرمادی تجلی خارجی می‌یابند. پس از بیان مقدمه کوتاه و مفید، به بررسی اجزای رفتار مجرمانه در جنایت عمدی علیه تمامیت جسمانی افراد می‌پردازیم.

گفتار اول- فعل

فعل اسم عربی جمع آن افعال، کلمه‌ای که بر وقوع امری یا کاری دلالت می‌کند. (عمید، ۱۳۸۹، ۱۳۵۵) بنابراین، فعل در معنی اخص کلمه عبارت است از عمل ارادی مثبت که در مقابل ترک فعل استعمال می‌شود. (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۷، ۵۰۴) همچنانکه می‌دانیم عنصر مادی غالباً شامل بیش از یک فعل می‌باشد؛ این عنصر شامل تمامی عناصر جرم غیر از وضعیت ذهنی و روانی مرتکب است و بسته به جرم، این مفهوم ممکن است شامل شرایطی باشد که جرم در آن ارتکاب می‌یابد. به طور مشابه همین فعل ممکن است در بخشی از عنصر مادی جرائم متفاوت باشد، مثلاً با چاقو ضربه زدن به کسی که منتهی به فوت یا صدمه و آسیب بر وی شود؛ به ترتیب عنصر مادی قتل عمد و جراحت عمدی را تشکیل می‌دهد. باید توجه داشت که با وجود رفتار یکسان، اما عواقب آن متفاوت و تعیین کننده این است که عنصر مادی کدام یک از جرائم قتل عمد یا ایراد جراحت ارتکاب یافته است. (الیت و کوئین، ۱۳۹۱، ۴۵) بنابراین، برخی در تعریف فعل می‌فرمایند: «فعل رفتاری انسانی است که در شرایط ویژه‌ای انجام شده و به دیگر سخن، رفتار شخص در برابر شرایط معین است و یکی از عناصر عنصر مادی جرم می‌باشد و هنگامی که وجود پیوند سببی میان آن و نتیجه ثابت شود، سبب نتیجه شمرده می‌شود.» (نجیب‌حُسنی، ۱۳۸۶، ۵۶) به همین دلیل است که عنصر مادی قتل عمدی اصالتاً فعل است نه ترک فعل. (ولیدی، ۱۳۸۰، ۷۵) در واقع بارزترین مصداق رفتار در جرم قتل عمدی فعل است. به هر حال فعل مثبت یا ایجابی دارای اقسامی می‌باشد، یکی فعل مادی و دیگری فعل غیرمادی.
۱- اقسام فعل
فعل مثبت به نوبه خود به فعل مادی و غیرمادی به شرح ذیل تقسیم می‌گردد.
الف) فعل مادی
همچنانکه می‌دانیم فعل مادی به فعل مادی مثبت یا ایجابی معروف شده است و منظور از فعل؛ آن کرداریست که بر بدن مجنی‌علیه اثر گذاشته، و مرگ در نتیجه صدمه و آسیب وارده بر آن است. به عبارت دیگر، فعل ایجابی در رفتار، کردار و کارهای بیرونی مرتکب نمود می‌یابد. فعل مادی مثبت، ماهیتی مادی و محسوس دارد که در حرکت اعضای جسم مرتکب آن، برای تحقق آثار مادی معین، نمود می‌یابد. به عبارتی وقتی جانی نتیجه مجرمانه را که می‌خواهد بدان دست یابد، تصور می‌کند و هم زمان حرکت مادی‌ای که مقتضای تحقق آن است را به ذهن می‌آورد. این حرکت از طریق عضو در جسم خود انجام می‌دهد؛ برای نمونه، کسی که می‌خواهد دیگری را بکشد و وسیله‌ای را که به نتیجه می‌ انجامد در شلیک گلوله به سوی وی تصور می‌کند، پس دستش را بر ماشه اسلحه می‌فشارد. بنابراین اهمیت حرکت جسمی در کیان فعل ایجابی به ویژه فعل مادی روشن است، زیرا بیان، از مادّیات جدا می‌شود و تصور نمی‌گردد نتیجه مجرمانه بر آن مترتب شود یا موجب تجاوز به حقوق مورد حمایت شود، از طرفی بایستگی حرکت جسمی که یکی از عناصر فعل ایجابی مادی است، نتایج مهمی ‌دارد. فعل ایجابی با اندیشه صرف در ذهن دارنده آن ایجاد نمی‌شود. حتی با قصد یا تصمیم تنها به تجاوز بر حقوق دیگری نیز پدیدار نمی‌شود، زیرا حرکت جسمی همراه ندارد. (نجیب‌حُسنی، ۱۳۸۶، ۶۵و۶۴) بنابراین، در جرائم مقید به نتیجه چنانچه میان فعل و نتیجه حاصله هیچ واسطه‌ای وجود نداشته باشد و نتیجه به صورت مستقیم به فعل انتساب یابد چنین فعلی را فعل مادی مستقیم و فعل بی‌واسطه و فاعل را مباشر می‌نامند. (صلحی، ۱۳۸۹، ۱۴) از جمله مصادیق این اصطلاح که گاهی فعل اصابتی نیز گفته می‌شود. (آقایی‌نیا، ۱۳۸۶، ۳۱) می‌توان به زنا، لواط و جنایت عمدی مشمول ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد. از طرفی، فعل مادی، آنگونه فعلی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به بدن مجنی‌علیه اصابت کند و آثاری به طور محسوس یا نامحسوس ایجاد و در نتیجه مرگ ناشی از ورود صدمه و آسیب بر بدن مجنی‌علیه باشد. هرچند باید توجه داشت که اصولاً نه الزاماً همراه با اصابت فعل مادی بر بدن مجنی‌علیه آثار جراحت مشهود است در حالی که در فعل غیرمادی ممکن است با ایجاد رعب و هراسی که جانی با اوصاف چهارگانه ماده ۲۹۰ ق.م.ا. بروز پیدا می‌کند و بطور مستقیم یا غیرمستقیم بر جسم و روح مجنی‌علیه تاثیر گذاشته و باعث ترس و وحشت وی گردد، در نتیجه، مرگ با آثار خارجی نظیر خونریزی همراه باشد. به عبارتی اصولاً آثار و صدمات محسوس همراه با فعل مادی تجلی می‌یابند نه با فعل غیرمادی، مثلاً؛ در کلاسه پرونده ۸۵/۷۱/۴۶ پزشکی قانونی علت تام مرگ مجنی‌علیه را خونریزی خارجی در اثر بریدگی عروق اصلی گردن که ناشی از اصابت جسم برنده تعیین کرده است. یا در کلاسه پرونده ۸۴/۷۱/۱۷۰ پزشکی قانونی وسیله و علت مرگ را اصابت چاقو به نقاط حساس بدن مقتول اعلام کرده است. یا کلاسه پرونده ۸۴/۷۱/۷ پزشکی قانونی وسیله و علت قتل مقتول را خونریزی شدید ناشی از اصابت گلوله اسلحه کلت معرفی کرده است. (عزیزمحمدی، ۱۳۹۰، ۳۵۶- ۴۲۳) در واقع باید گفت، اصولاً نه الزاماً همراه با فعل مادی نه غیر مادی آثار جراحت مشهود است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ب.ظ ]




سوال اساسی این است که چرا باید سری به­دست آمده از روش آنالیز هوموتوپی یعنی سری

در ، همگرا باشد.
برای پاسخ دادن به این سوال قضایای زیررا ارائه می­کنیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

لازم به­ذکر است که در قضیه ۱-۹-۳روشن می­ شود که چگونه می­توان یک پارامتر کنترل همگرایی، پیدا کرد که سرعت همگرایی را بالا ببرد و یا چگونه می­توان با انتخاب مناسب سری همگرا شود.
۲-۹-۳: قضیه
فرض کنید یک فضای باناخ با نرم مناسب باشد که در آن دنباله به­ صورت زیر تعریف شده است
هم­چنین فرض کنید مقدار اولیه در درون دایره­ای که جواب در آن قرار گرفته است، باشد.
با توجه به این­که و ثابت می­باشد، گزاره های زیر صادق هستند
اگر برای هر ، که در آن ، آن­گاه در ، سری

به سری  روی دامنه تعریف مطلقاً همگرا است.
اگر برای هر ، و ، آن­گاه سری  در به  روی دامنه تعریف همگرا نخواهد بود.
اثبات
با پیروی از آزمون نسبت برای توان در سری، اثبات روشن است. با این­حال، به منظور برآورد خطای برشی از روش آنالیز هوموتوپی، اثبات را به­ صورت کامل ارائه می­کنیم.
فرض می­کنیم دنباله مجموع جزئی سری  باشد، باید نشان دهیم که دنباله یک دنباله کوشی در است. برای این منظور فرض می­کنیم
با توجه با رابطه (۸۰-۳) همه تقریب­های تولید شده با بهره گرفتن از روش آنالیز هوموتوپی یعنی رابطه
درون دایره ای که جواب ، داخل آن می­باشد، قرار می­گیرند. برای هر ، داریم
برای ، با بهره گرفتن از رابطه (۸۱-۳)
بنابراین یک دنباله کوشی در فضای باناخ است، و این یعنی سری  همگراست.
فرض می­کنیم عددی مانند وجود دارد که ، و سری توانی  همگرا باشد. برای همگرایی این سری باید . این متناقض با فرض است.
:۳-۹-۳نکته
از آن­جا که تعداد شرایطی که بر روی همگرایی تاثیر می­ گذارد محدود هستند، قضیه ۱-۹-۳ معتبر است اگر نابرابری­های ذکر شده در برای به اندازه کافی بزرگ درست باشند. برای پیگیری کردن قدر نسبت، کافی است قرار دهیم
و بررسی کنیم که آیا آن­ها کمتر از یک باقی می­مانند یا خیر.
نکته :۴-۹-۳
فرض­کنید قسمت قضیه (۳-۹-۲)، را به­ صورت یک نسبت نوشته باشیم و اگر حد آن را در بی­نهایت تضمین کنیم، ناحیه صحیح برای سری حل شده توسط روش آنالیز هوموتوپی به­دست می ­آید.
:۵-۵-۳قضیه
سری در صورتی همگراست که جوابی از معادله باشد.
اثبات
با فرض این­که سریهمگرا می­باشد، قضیه همگرایی را به صورت زیر ثابت می­کنیم.
با بهره گرفتن از رابطه
داریم
با توجه به این که ،و با توجه به روابط
و
داریم
به عبارت دیگر مطابق تعاریف (۷۷-۳) و (۷۸-۳)، داریم
با بهره گرفتن از (۷۵-۳) ، (۳-۷۷)، و (۷۹-۳)،
در حالت کلی، در معادله اصلی (۵۷-۳) صدق نمی­کند. بنابراین فرض می­کنیم
نمایش خطای مانده از معادله (۳-۵۷) باشد. مطابق این تعریف و سری مکلورن بر حسب ، داریم
اگر ، این عبارت با بهره گرفتن از (۸۱-۳) نتیجه می­دهد که
یعنی وقتی ،جواب دقیق معادله (۵۷-۳) بوده و در نتیجه به شرطی سری همگراست که جوابی از معادله اصلی (۵۷-۳) باشد.∎
قضیه :۶-۹-۳
فرض کنید سری که در (۴۳-۳) تعریف شده است برای یک مقدار مشخص همگرابه باشد.
اگر سری ، به عنوان یک تقریب از با شرایط
مورد استفاده قرار بگیرد، آن­گاه کران بالای خطا، که با نماد نشان داده می­ شود به این صورت تخمین زده می­ شود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ب.ظ ]




۲ – الگوی رفتاری (پاسخگو)
۳ - اتفاقات (منفعل)
سومین نقش رهبری خدمتگزاری است. چنین خصیصه ای میبایست در ذات رهبری وجود داشته باشدیعنی این که او اول بخواهد خدمت وسپس رهبری کند .نقش های جدید رهبری نیازمند مهارت های جدیداست. این مهارت هادرسایه تعهد و اعتقاد دائمی به نقشهای مشخص شده برای رهبری بوجود خواهندآمد. این مهارت هایا به عبارتی اصول را که جهت ساختن سازمان های یادگیرنده ضروری است همان گونه که پیترسنگه درکتاب »پنجمین اصل«آورده عبارتنداز:(سنج[۳۰]،۲۰۰۱)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱ - تفکرسیستمی؛۲ – تسلط فردی؛ ۳ - بصیرتجمعی؛ ۴ – مدل های ذهنی؛ ۵ - کارتیمی.
اجرا × ابتکار × اطلاعات × (استاندارد / برنامه) × رهبربابینش = سازمان یادگیرنده دسلر[۳۱](۲۰۰۵) استاددانشگاه و مدیریت ارشد سازمان ازنو آوری حمایت کند ،دراین صورت افرادی که تمایل به ریسک پذیری بالایی داشته باشند،علاقه بیشتری به فعالیت های کارآفرینانه ازخود نشان خواهند داد.
▪دروضعیتی که تغییری اساسی در مدیریت (شیوه یا ساختار مدیریت) به وجودآمده باشدکه باعث تشویق رفتارهای نوآورانه گردد. افرادی که نیازبه توفیق زیادی داشته باشند ،علاقه بیشتری به فعالیت های کارآفرینانه ازخودنشان خواهندداد.
▪دروضعیتی که سازمان به علت تغییرات محیطی،مجبوربه کاهش هزینه هاشده وسازمان،محیطی برای کاربصیرانه وآزاد ایجاد کرده باشد،دراین صورت کارکنانی که تمایل به استقلال داشته باشندعلاقه بیشتری به فعالیت های کارآفرینانه ازخودنشان خواهندداد.
کاپلان(۱۹۹۳) وکاراواتا (۱۹۹۷) به مدلی دستیافتندکه درآن شاخص های سلامت سازمانی را ارائه دادند.

    • رئوس وچکیده نظریات آنها به شرح زیراست:

▪نگرش شاخص های ورودی؛
▪نگرش شاخص های فرایندی؛
▪نگرش شاخص های خروجی.
▪نگرش شاخص های ورودی:
دراین نگرش فرض براین است که چنان چه ورودی های سازمان ازسلامت برخوردار باشند وسازمان توانایی جذب ورودی های سالمی را داشته باشد ،میتوان ازسلامت عملکرد آن اطمینان حاصل کرد. همچنین شاخص های ورودی می توانند نمایان گرتصویرذهنی باشندکه سازمان توانسته در محیطش ازخود ارائه دهد. شاخص هایی راکه تحت این نگرش می توان دسته بندی کردعبارتنداز:
۱ – قابلیت جذب نیروی انسانی شایسته : به عنوان مثال چنان چه فارغ التحصیلان نخبه دانشگاه های درجه اول مایل باشند تابه استخدام این سازمان درآیند نشانگر تصویر ذهنی خوبی است که سازمان توانسته درجامعه ازخود ایجادکند؛
۲ – قابلیت جذب منابع مالی: چنانچه سازمان قادربه جذب سرمایه باشد ،به عنوان یکی ازشاخص های سلامت آن تلقی می گردد؛
۳ – رضایت تامین کنندگان: مواد وملزومات وفراهم آوردن خدمات مورد نیاز و تمایل آنان برای ادامه همکاری با سازمان از دیگرشاخص های ورودی است؛
۴ – گیرنده های حساس اطلاعاتی: داشتن گیرنـده های اطلاعاتی قوی و حساس وشبکـه های ارتباطی لازم که جذب اطلاعات ضروری به سیستم راتضمین می کنند.

    • نگرش شاخص های فرایندی: این نگرش ازآن جهت که بافرایند،

بازنشستگی،استعفایااخراج خالی شوند. قدرت جایگزینی بالای سازمان گویای آینده نگری و برنامه ریزی درست نیرو ی انسانی دریک سازمان است؛
▪کیفیت محصول: به عنوان نشانه یاعلامتـی پیش بینی کننده ازرضایت آینده مشتریان است؛
▪رضایت جامعه: سازمانی یک شهروند خوب تلقی می شودکه علاوه برتوسعه خود به توسعه جامعه ای که درآن زندگی می کند وازامکانات بیشتری بهره می برد. نیزتوجه دارد وحقوق سایرشهروندان را نیز رعایت می کند.
باتوجه به مطالعات انجام شده درخصوص بررسی شاخص های عملکرد مدیران دربرخی ازکشورهای جهان این نتیجه حاصل گشته است،که شاخص ها مبنای قضاوت ها،تصمیم گیری ها واقدامات زیـــــادی هستند. به وسیله شاخص های عملکردی،میتوان عملکردگذشته وهمچنین وضع موجودومطلوب را مقایسه کرد.
ارزشیابی عملکرد پلیس:
ارزشیابی عملکرد پلیس در گذشته و حال تغییرات بسیاری کرده است به این صورت که با توجه به شرایط روز که ماموریت های ناجا بر آن اساس در گذشته شکل می گرفت بیشتر به صورت کمی در فواصل زمانی مثلا یک ماهه،سه ماهه، شش ماهه و یک ساله ارائه می گردید و کمیت بر کیفیت غالب بود . اما به مرور زمان خصوصا در چند سال اخیر به دلیل پیچیدگی تحولات اجتماعی در ابعاد گوناگون، پلیس برای اینکه از شرایط موجود عقب نماند با شتاب و دقت زیادی سروع به تغییر و تحولات درونی برای خود نموده و در حوزهء ماموریتها نگاه پلیس از برخورد فیزیکی با انواع جرائم و معضلات تغییر پیدا کرده و حرکت در مسیر اقدامات فرهنگی در زمینه پیشگیری و کاهش جرم و آسیب و حتی امروزه پیش بینی جرائم و معضلات را سرلوحه مأموریتهای خود قرار دهد به همین جهت با تشکیل زیر مجموعه ی جدید نظیر معاونت اجتماعی،پلیس پیشگیری، پلیس فتا و دفتر تحقیقات کاربردی با دید علمی پدیده ها و رخدادها را پیشگیری می نماید و نگاه فرهنگی و علمی در رسیدن به اهداف سر لوحه قرار گرفت است برهمین اساس ارزشیابی عملکرد پلیس، از کمیت به به سمت کیفیت حرکت نموده است و اکنون با انجام فعالیتهای علمی در راستای جرائم و آسیب های اجتماعی به دنبال ریشه یابی جرائم به کمک دیگر سازمانهای مسئول است و در این راستا پیوند خوبی را با دانشگاه و سایر ارگانها برقرار نموده و سالانه با ارائه مجموعه گزارشات اجتماعی،مطالعات موردی، تهیه و تدوین مقالات، برگزاری همایشهای گوناگون،تهیه و تنظیم پروژه های تحقیقاتی، انجام برآوردهای اجتماعی و غیرهاز سازمانهای پیش رو می باشد و در همینراستا قسمتهای گوناگون با توجه به وظایف ذاتی خود به صورت ماهانه ،سه ماهه،شش ماهه و سالیانه آمار خود را به مبادی ارسال و اصل بر ارزشیابی عملکرد بصورت کیفی می باشد و نمرات داده شده نیز بر همین اساس تنظیم و باعث یک رقابت سالم در قسمت های هم کار شده است.
۱۵-۲-پیشینه پژوهش:
۱۵-۲-۱- تحقیقات انجام شده در خارج
پیترسون[۳۲] (۲۰۰۴) معتقد است که مهارت های مدیریتی باعث بهبودعملکرد مدیریت شده وبه کمک آن سازمان به اهداف خود نائل میگردد. به نظرکاتز،مهارت توانایی را نشان می دهدکه قابل توسعه بوده وخودرا درعملکرد نشان می دهد وبه ندرت به صورت بالقوه است.او لازمه مدیریت اثر بخش را دارا بودن مهارت های سه گانه،ادراکی،انسانی و فنی می داندکه هرکدام می توانندبه طورمجزاپیشرفت کنند.
ا-راچ[۳۳] (۲۰۰۹) نیز گزارش داد که ارتباط بین مهارت های راهبردی و عملکرد مدیران، میانجی و جز جدایی ناپذیر یکپارچگی عرضه تولیدات است.
هومان[۳۴] (۲۰۱۰) در یک مطالعه موردی روی یک شرکت خدمات ارتباطی، دریافت که مدیریت ارتباطات و منابع انسانی، نیازی برای تغییر از ساختار اداری و تبدیل شدن به شرکت تجاری عملگراست.
پراتزنر و تورتون[۳۵] (۱۹۹۸) در مطالعه ای به این نتیجه دست یافته اند که مدیران برای ایفا کردن نقش رهبری باید مهارت های ویژه ای دارا باشند از جمله : حل مسأله گروهی ، مهارت های تفکری وعقلانی ومهارت های سازمانی و اداری ، او بر این باور است که توانایی حل مسأله گروهی در برگیرنده فراگرد های گروهی ، مهارت های بین شخصی ، تصمیم گیری و ارتباطات است.
جان شارون-شرمن (۱۹۹۴) شارون در تحقیقات خود در سال ۱۹۹۴ در مورد مدیریت تغییر در سازمانها نتیجه می گیرد مدیران برای سازمانها، کلید اصلی تغییر می باشند و در سازمانها تغییر مهمترین عنوان می باشد که مدیران باید عملکرد خود را برای تغییرات بالا ببرند(مدیریت تغییر در آموزش پرورش ۱۳۷۹)
روبرت آلفونسو(Robert j.Alfonso):
در نتیجه تحقیقات خود به این مطلب اشاره می کند که تغییر رها کردن و دست کشیدن از انچه که مورد عقل قرار گرفته و آزمایش شده می باشد و دست کشیدن از آنچه که به ان عادت داریم و با آن راحت هستیم و نیز پس گرفتن امری تازه و نوین مه مدیران باید برای این ایجاد تغییر از مهارت لازم برخوردار باشند و خودرا با محیط پیرامون وفق داده و تغییرات را به خوبی و در زمان مناسب به مرحله اجرا درآورد.
۱۵-۲-۲-تحقیقات انجام شده در داخل
با بررسی به عمل آمده در سایت های علمی و کتابخانه ها و مجامع علمی عین تحقیق مورد نظر تاکنون ملاحظه نشد .ولی در خصوص کارایی شغلی کارکنان پایان نامه ای تحت عنوان"بررسی و سنجش رابطه عوامل فردی با عملکرد کارایی شغلی و فرماندهان و مدیران مراکز آموزش ناجا” نگارش سرهنگ قدرت اله عظیمیان که به این نتیجه رسیده است،که عواملی چون شخصیت،مهارتهای فردی می تواند از عوامل تاثیر گذار بر کارایی مدیران باشد.و همچنین پایان نامه ای دیگر تحت عنوان بررسی تاثیر آموزشهای تخصصی تکمیلی بر کارایی درجه داران رسته انتظامی ناجا نگارش سرگرد سید جمال موسوی که از روش تحقیق توصیفی بوده و با شیوه پیمایشی انجام گرفته در این تحقیق به این نتیجه رسیده است که اگر آموزش را باعث افزایش توان خدمتی و کارایی کارکنان بدانیم اجرای آن ضروری است،ولی اگر صرفا منظور از آن برگزاری کلاس ها و تهیه آمار عملکرد باشد نتیجه قابل قبول نخواهد داشت.پایان نامه ای دیگر تحت عنوان بررسی میزان تاثیر آموزش عرضی افسران جزء بر موفقیت شغلی آنان،نگارش سرهنگ دوم حبیب کاری که از روش پس رویدادی و از نظر هدف کاربردی استفاده شده است.که در این تحقیق به این نتیجه رسیده که آموزش خو و مفید باعث می شود تا کارکنان وظایف خود را با عملکرد بهتری انجام دهند.
محمد حسن پرداختیچی:
در تحقیق خود نتیجه می گیرد تغییر، رمز ادامه حیات هر موجود زنده از جمله سازمانهاست از این رو سازگاری و تطابق سازمان با شرایط محیطی از حساسترین وظایف مدیران به حساب می آید و مدیریت،مهمترین عامل تغییر در سازمانها می باشد.بنابراین مدیران باید از مهارتهای حرفه ای برای طراحی و انجام برنامه های تغییر برخوردار باشند، درصورتی که مدیران کشور ما در این زمینه ضعف آشکار دارند و نیاز به ارتقای مهارتهای آنها در این زمینه شدیدا” احساس می شود.
امینیان (۱۳۸۳) درپژوهشی باعنوان بررسی میزان آگاهی مدیران ازمهارت های مدیریتی و رابطه آن باعملکرد مدیریتی آنان،رابطه معنی داری بین مهارت های مدیریتی (فنی،انسانی،ادراکی) وعملکردآنان مشاهده کرد.
درتحقیقی که توسط اصفهانی و اتال (۱۳۸۵) تحت عنوان «بررسی ضرورت ارزشیابی وچگونگی بهبودعملکرد مدیران گروه های آموزشی به عنوان عاملی تأثیرگذار برعملکرد دانشگاه» پرداخته وراه حل هایی چون برگزاری جلسات منظم مدیران گروه ها با مسئولان دانشگاهی،تشکیل کارگاه های آموزشی،گرد همایی مدیران گروههاوتبادل نظرایشان بایکدیگر،ارائه خدمات مشاوره ای واطلاع رسانی به مدیران گروه ها وتهیه جزوات آموزشی درخصوص مسائل مورد نظر رابرای بهبود عملکرد ایشان پیشنهادکرده اند.دراین پژوهش مشخص شدکه علی رغم وجود ارتباط معنی دار بین مهارت فنی وادراکی مدیران گروه ها باکیفیت عملکرد آموزشی گروه مربوط ،بین مهارت انسانی وکیفیت ارتباط معنی داری مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهدکه به منظورارتقای کیفیت گروه های آموزشی لازم است سطح مهارت های فنی و ادراکی مدیران گروه های آموزشی افزایش یابد ؛ ازطرفی ،مقایسه میانگین نمره های کسب شده مدیران گروه های آموزشی درمهارت انسانی نشان می دهدکه کمترین نمره ها مربوط به گروه های علوم پایه وفنی مهندسی است ومیتوان دلیل آنرا عدم تخصص دانشگاهی ایشان درخصوص علوم انسانی ومهارتهای بین فردی دانست . دیگر مهارتی که مدیر دانشگاهی در اداره و نظارت برکار استادان و دانشجویان برای موفقیت یک رهبردانشگاهی کافی نیست وباید مدیران توانایی های خود رادر زمینه های اطلاعاتی ،ارتباطی ، جامع نگری ،نوآوری و پژوهش و … افزایش دهند. بی گمان برای داشتن چنین مهارت هایی مدیران دانشگاهی باید تحصیلات وتخصص کافی داشته باشند.
گودرزی(۱۳۸۴)در تحقیقی تحت عنوان « بررسی الگوهای مهارت های سه گانه مدیریتی و طراحی و تبیین الگوی مهارت های سه گانه مدیریتی برای مدیران سطوح عالی ، میانی و عملیاتی سازمان تربیت بدنی کشور» پرداخته است و به نتایج زیر دست یافته است :بین مهارت های ادراکی ، انسانی و فنی مورد نیاز مدیران سطوح مختلف سازمان تفاوت معنی داری وجود دارد.
موسویان نجف آبادی(۱۳۷۴) در تحقیقی با عنوان « بررسی و مقایسه میزان برخورداری مدیران آموزشی و درمانی از مهارت های سه گانه مدیریت » به بررسی دیدگاه مدیران آموزشی و مسئولین تحت امر آنها در این رابطه و تأثیر آن بر عملکرد مدیران در بیمارستانهای آموزشی علوم پزشکی اصفهان پرداخته است و به نتایج زیر دست یافته است :

    1. مدیران آموزشی نسبت به مدیران درمانی از مهارت های ادراکی ، انسانی ، فنی نسبتاً یکسانی برخودارند.
    1. مدیران آموزشی نسبت به مدیران درمانی از عملکرد یکسانی برخوردارند .

ملاحسینی و برخودار (۱۳۸۵) پژوهشی را با عنوان بررسی رابطه بین مهارت های مدیریتی وعملکرد کارکنان درسازمان های استان کرمان انجام دادند.افراد شرکت کننده دراین مطالعه،کارکنان ومدیران مشغول به کار درشش شرکت دراستان کرمان بوده اند. نتایج پژوهش نشان داد که بین مهارت های مدیریتی و عملکرد مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
رضایی (۱۳۹۰) رابطه مهارت های سه گانۀ مدیران گروه های آموزشی با کیفیت عملکرد آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بررسی کرد. مدیران گروه های آموزشی به عنوان یکی از ارکان مدیریت در نظام آموزش عالی کمتر مورد ارزشیابی قرار گرفته اند از این رو در پژوهش حاضر ارتباط بین مهارت های سه گانه ( فنی ، انسانی ، ادراکی ) مدیران گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت در قالب ۱۷ مهارت ویژه ، با کیفیت آموزشی گروه مربوطه با توجه به شاخص های ۱۸ گانۀ آموزش عالی بررسی شده است جامعۀ آماری ۴۷ نفر از مدیران گروه های آموزشی است که همگی مورد استفاده قرار گرفته اند . اطلاعات از طریق دو پرسشنامه کریمی با پایایی ۹۰/۰ و کیفیت آموزشی حسینی نسب با پایایی ۹۳/۰ جمع آوری شد پس از تجزیه و تحلیل داده های آموزش و محاسبۀ همبستگی وجود ارتباط معنی دار در سطح ۰۰۰۱ /۰ مهارت انسانی ، در سطح ۰۰۹ /۰ مهارت فنی ، در سطح ۰۰۰۱ /۰مهارت ادراکی ، با کیفیت عملکرد آموزشی تأیید شد.
دلخوش کسمایی(۱۳۸۴)درپژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه بین مهارت های سه گانه مدیران دبیرستانهای پسرانه دولتی شهرتهران را با عملکرد آنها بررسی کرد»به این نتیجه دستیافته است که:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:03:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم