دانشی که مدیریت می شود شامل دانش آشکار و پنهان است (Davenport , 1998 ). فرایند عملیاتی مدیریت دانش مانند هر سیستم دیگری به صورت یک چرخه تبدیلی درون داد و برون داد است، فرایند مدیریت دانش به دنبال گردآوری، شکل دادن، نگهداری و اشاعه آن است (رجایی پور و دیگران، ۱۳۸۷). زندگی انسان در هزاره سوم با ورود به عصر مجازی و مفاهیم تازه ای چون جامعه معرفتی، اقتصاد دانائی محور و مدیریت دانش شکل تازه ای به خود گرفته است. برخورداری از ابزارهای اطلاعاتی و امکانات ارتباطی متناسب ومناسب با شرایط جدید شرط بقا در این دوره است.
نظر به اینکه کلیه سازمان های آموزشی علی الخصوص آموزش و پرورش دانش را در بطن خود دارد و طی روند روزمره اطلاعات را پردازش و به دانش تبدیل میکند و با در آمیختن ارزش ها ، راهبردها و تجارب مبنای تصمیم گیری و اقدامات آینده سازمان را شکل میدهد آنچه در این فرایند مهم است آگاهی و دانش آفرینی آگاهانه است. با توجه به اینکه کارکنان آموزش و پرورش اعم از مدیران ، دبیران و کارکنان اداری از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در جامعه به خصوص بر قشر جوان هستند شناخت دانش و آگاهی آنان باید در اولویت برنامه های مسوولان و برنامه ریزان باشد. لذا این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش در شهرستان میاندوآب زمینه لازم برای توجه و اقدام جدی کارکنان برای مدیریت دانش مؤثر در این سازمان را مورد بررسی قرار داده و با ارائه راهکاری های لازم برای اثربخش تر کردن مدیریت دانش و عملکرد بهتر کارکنان بستر لازم و کافی را برای رشد و بهبود وضعیت فراهم آورد و اطلاعات مفیدی را ارائه نماید.
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
فلسفه وجود سازمانها، ایجاد فرایندهای عملیاتی مناسب برای دستیابی به کارها و خدمات از پیش تعیین شده به عنوان عملکرد میباشد. کامیابی و شکست سازمانها در ارائه عملکرد قابل قبول یا غیر قابل قبول میباشد به همان میزان که عملکرد ارتقا مییابد توجیح قوی تری برای بقا آن سازمان به وجود خواهد آمد. بنابرین تلاش کلیه سازمانها و هدف اندیشمندان سازمانی در جهت ارائه عملکرد مطلوب برای بقا و زیست سازمان است. عامل بقاء سازمان از طریق ارتقا عملکرد که عبارت است از دسترسی به عملکرد مورد انتظار است، تأمین میگردد. به عبارتی بقا سازمان در رهن نوع عملکرد است.
شرایط و فضای رقابتی سازمانها بیش از پیش پیچیده، متغیر و گسترده شده است و به سرعت در حال تغییر است به گونه ای که سرعت تغییر برای بیشتر سازمانها به مراتب بیش از سرعت توان پاسخگوئی تطبیقی آن ها است، به عبارت دیگر به مجرد اینکه تغییری در شرایط یاد شده به وجود آید و تا سازمان بخواهد به آن تغییر واکنش نشان دهد و خود را با آن هماهنگ سازد تغییر دیگری از راه میرسد و در چنین فضائی فرصت ها و تهدیدات به سرعت فراروی سازمانها قرار میگیرد، هر گونه تغییری درفضای رقابتی از یک سو فرصتی را فراهم آورده و احتمالاً فرصت دیگری را از بین میبرد و از سوی دیگر چالش یا تهدیدی ایجاد و احتمالاً چالش و تهدید دیگری را حذف میکند. تغییرات مستمر دانش نیز عدم تعادل جدیدی را در سازمان به وجود آورده است در این میان تنها سازمان هایی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که بتوانند مزیت رقابتی خود را حفظ نمایند و پویا باشند. اهمیت موضوع به حدی است که امروزه شماری از سازمانها، دانش خود را اندازه گیری می نمایند و به منزله سرمایه فکری سازمان و نیز شاخصی برای درجه بندی شرکت ها و سازمانها در گزارش های خود منعکس می نمایند (موسوی،۱۳۸۴). این مؤسسه ها استقرار مدیریت دانش در سازمان را به عنوان بخشی از راهبرد سازمان ضروری می دانند مدیریت دانش به مثابه بخش ضروری و اساسی در موفقیت سازمانها دامنه گسترده ای از ایده های سازمانی، شامل نو آوری های راهبردی، اقتصادی، رفتاری و مدیریتی را در بر میگیرد (حسن زاده،۱۳۸۶). در جهان امروز که تولید کالاها و ارائه خدمات به شدت دانش مدار شده است ، دانش دارایی کلیدی برای کسب مزیت رقابتی به شمار می رود (زعفریان ودیگران،۱۳۸۷،ص۷۶). در چنین شرایطی سازمانی کامیاب و موفق است که ضمن کسب دانش و آگاهی از عوامل محیطی، حفظ بقاء و حیات خود زمینه رشد و پویائی و افزایش عملکرد سازمان خود را بهبود و ارتقاء بخشد.
در واقع اهمیت مدیریت دانش در سازمان های امروزی به ویژه در حیطه آموزش و پرورش انکار ناپذیر است زیرا اگر مدیریت دانش به صورت مؤثر انجام پذیرد باعث تبادل مداوم اطلاعات بین کارکنان و خلق دانش جدید، پخش دانش جدید و درنهایت منجر به ایجاد سازمان یاد گیرنده می شود که میتواند برروی عملکرد کارکنان تأثیر بسزایی داشته باشد.
۱-۴- اهداف تحقیق
این تحقیق به دنبال آن است که رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش شهرستان میاندوآب را در جهت افزایش عملکرد و قابلیت های کارکنان بررسی می کند که دارای هدف کلی و اهداف اختصاصی میباشد که در ذیل بیان میگردند.
۱-۴-۱ هدف کلی تحقیق
تعیین رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش شهرستان میاندوآب
۱-۴-۲- اهداف فرعی تحقیق
-
- تعیین رابطه جامعه پذیری دانش با عملکرد کارکنان آموزش و پرورش
-
- تعیین رابطه برون سازی دانش با عملکرد کارکنان اموزش و پرورش
-
- تعیین رابطه ترکیب دانش با عملکرد کارکنان آموزش و پرورش
-
- تعیین رابطهدرونی سازی دانش با عملکرد کارکنان آموزش و پرورش
تعیین سهم هر کدامیک از مؤلفه های مذکور در میزان عملکرد کارکنان آموزش و پرورش
- -سوال تحقیق
هر کدام از مؤلفه های ذکر شده (جامعه پذیری دانش ، برون سازی دانش ، ترکیب و درون سازی دانش ) چه سهمی از عملکرد کارکنان آموزش و پرورش را تبیین میکند ؟
۱-۶-فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
بین مدیریت دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی
فرضیه (۱): بین جامعه پذیری دانش (اجتماعی سازی دانش ) و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
فرضیه (۲): بین برونی سازی دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
فرضیه (۳): بین ترکیب دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
فرضیه (۴): بین درون سازی دانش و عملکرد کارکنان آموزش و پرورش رابطه وجود دارد.
۱-۷-تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
تعاریف مفهومی
تعریف مفهومی مدیریت دانش: مدیریت دانش عبارت است از تلاش برای کسب دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمان به طوری که مجموعه وسیعی از افراد که در تصمیم گیری های سازمان دخیل هستند بتوانند از آن استفاده کنند (گودرزی،۱۳۸۵) که بر انگیختن افراد به تسهیم دانش خود با دیگران یعنی تبدیل داده به اطلاعات و سپس دانش ، محور اصلی مدیریت دانش است.
از نظرنانوکا(۱۹۹۵)مؤلفه های تبدیل دانش اینگونه تعریف می شود:
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:34:00 ب.ظ ]
|