|
|
-
- . Haworth, N., Mulvihill, C., & Symmons, M. ↑
-
- . Deery, H. A. & Fildes, B. N. ↑
-
- . McKenna, F., & Crick, J. ↑
-
- . Smith, S. S., Horswill, M. S., Chambers, B., & Wetton, M. ↑
-
- . Mayhew, D.R., & Simpson, H.M. ↑
-
- . Milech, D., Glencross, D., & Hartley, L. ↑
-
- . Horswill, M. S., Marrington, Sh. A., McCullough, C. M. Wood, J. Pachana, N. A., McWilliam, J. & Raikos, M. K. ↑
-
- . Anstey, K. J., Horswill, M. S., Wood, J. M. & Hatherly, C. ↑
-
- . Underwood, G., Crundall, D. & Chapman, P. ↑
-
- . Helman,S. ↑
-
- . ability to read the road ↑
-
- . Mills, K.L., Hall, R.D., McDonald, M., and Rolls, G.W.P., ↑
-
- . Haworth, N., Symmons, M., & Kowadlo, N. ↑
-
- . McKenna, F. P. ↑
-
- . Endsley, M. R. ↑
-
- . conperhension ↑
-
- . Borowsky, A., Shinar, D., & Oron-Gilad, T. ↑
-
-
. Strecher, V. J. Bauermeister, J. A., Shope, J. T., CHANG, C., Newport-Berra, M. C., Giroux, A. & Guay, E
↑
-
- . Sagberg, F., Bjørnskau, T. ↑
-
- . Grayson, G.B., Maycock, G., Groeger, J.A., Hammond, S.M. & Field, D.T. ↑
-
- . Vlakveld, W. P. ↑
-
- . Chaplin, K. & Smith, A. ↑
-
- . Haworth, N. L., & Mulvihill, C. ↑
-
- . Wallis, T. S. A. ↑
-
- . Lim, P. C., Sheppard, E. & Crundall, D. ↑
-
- . Wetton, M., Horswill, M., Hatherly, C., Wood, J. M., Pachana, N. A., & Anstey, K. J. ↑
-
- . Pradhan, A., Simons-Morton, B., Lee, S., & Klauer, S. ↑
-
- . Sümer, N., Ünal, A. B., & Birdal, A. ↑
-
- . Drummond, A. E. ↑
-
- . Finn, P. & Bragg, B. W. E. ↑
-
- . Tränkle, U., Christhard, G., & Metker, T. ↑
-
- . Benda, H. & Hoyos, C. G. ↑
-
- . Soliday, S. M. ↑
-
- . SWOV Fast sheet (Institute for road safety research) ↑
-
- . Hill, A. ↑
-
- . Eriksson Thörnell, E. ↑
-
- . Pelz, D. C. Krupat, E. ↑
-
- . Quimby, A.R. & Watts G.R. ↑
-
- . Quimby, A.R., Maycock, G. Carter, I.D., Dixon, R. & Wall, J.G. ↑
-
- . Ogawa, Y., Nishiumi, M., Tanaka, Y., Okudaira, S. & Nishimatsu, S. ↑
-
- . Renge, K. ↑
-
- . Congdon, P. ↑
-
- . Bina, M., Graziano, F., & Bonino, S. ↑
-
- . A Scrimgeour, A., Szymkowiak, A., Hardie, S. & Scott-Brown, K. ↑
-
- . Horswill, M. S., Taylor, K., Newnamb, S., Wettona, M. & Hill, A. ↑
-
- . Boufous, S., Ivers, R., Senserrick, T. & Stevenson, M. ↑
-
- ۲٫ Finn, P., & Bragg, B. W. ↑
-
- . McKnight, A. G. & McKnight, A. S. ↑
-
- . Arnett, J. J. ↑
-
- . DeJoy, D. M. ↑
-
- . Gregersen, N. P. ↑
-
- . Peck, R. C. ↑
-
- . Masten, S.V. ↑
-
- . risk acceptance ↑
-
- . Underwood, G., Phelps, N., Wright, C., Van Loon, E., & Galpin, A. ↑
-
- . Sagberg, F ↑
-
- . Gregersen, N. P. & Bjurulf, P. ↑
-
- . Stradling, S. & Meadows, M. ↑
-
- . Mourant, R. R. & Rockwell, T. H. ↑
-
- . Falkmer, T. & Gregersen, N. P. ↑
-
- . Bailey, T. J. ↑
-
- . glance ↑
-
- . fixate ↑
-
- . Kowler, E ↑
-
- . scan ↑
-
- . adjusting the visual strategy to the driving environment ↑
-
- . keeping an eye on other road users that might behave hazardously considering the circumstances ↑
-
- . spotting hidden dangers ↑
-
- . appraising the entire traffic situation ↑
-
- . Crundall, D., Chapman, P., Trawley, S., Collins, L., Van Loon, E., Andrews, B., & Underwood, G. ↑
-
- . dividing and focusing attention ↑
-
- . being able to scan indications of approaching hazards ↑
-
- . Garay-Vega, L. & Fisher, D. L. ↑
-
- . detecting and appraising signals of loss of control ↑
-
- . Fuller, R. ↑
-
- . Evans, T., & Macdonald, W. ↑
-
- .road-reading ↑
-
- . expressive ↑
-
- . Fitzgerald, E. S. & Harrison, W. A. ↑
-
- . Shanmugaratnam, S., Kass, S.J., & Arruda, J.E ↑
-
- . Anstey, K. J., Wood, J., Lord, S., & Walker, J. G. ↑
-
- . Riding, R. & Rayner, S. ↑
-
- . Cassidy, S. ↑
-
- . Ford, N., Wood, F. & Walsh, C. ↑
-
- . Dong, Y. & Lee, K. P. ↑
-
- . Goldstein, K. M. & Blackman, S. ↑
-
- . Chen, S. Y. & Ford, N. J. ↑
-
- . Nisbett, E., & Norenzayan, A. ↑
-
- . Nisbett, R. E., Peng, K., Choi, I., Norenzyan, A. ↑
-
- . Barbosa, S. D., Gerhardt, M. W., & Kickul, J. R. ↑
-
- . Wholist-Analytic ↑
-
- . Verbal-Imagery ↑
-
- . F. Fallon ↑
-
- . Choi, I., Koo, M., & Choi J. A. ↑
-
- . Evens, J. S. B. T. ↑
-
- . Dian, N. ↑
-
- . attention ↑
-
- . attribute ↑
-
- . categorization ↑
-
- . memory ↑
-
- . logical reasoning ↑
-
- . tolerance of contradiction ↑
-
- . attention: Field Versus Parts ↑
-
- . Hedden, T., Ji, L., Jing, Q., Jiao, S., Yao, C., Nisbett, R. E., et al. ↑
-
- . Ji, L., Peng, K., & Nisbett, R. E ↑
-
- . Masuda, T. ↑
-
- . Chua et al ↑
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 02:37:00 ب.ظ ]
|
|
۳-۲ استراتژی
۱-۳-۲ پارادیمهای شکل گیری استراتژی
به طور کلی سه خط فکری در زمینه استراتژی و نحوه شکل گیری آن وجود دارد. گروهی از متفکران مانند مینتزبرگ، اوهما و استیسی معتقدند که استراتژی امری شهودی است و فرایند شکل گیری آن یک هنر است. در تفکر استراتژی به عنوان یک هنر، برنامه ریزی و تفکر استراتژیک دو مقوله متفاوت و جدا از هم هستند که در آن برنامه ریزی از تفکر نشأت میگیرد. در این دیدگاه، فرایند برنامه ریزی استراتژیک منجر به برنامه می شود نه استراتژی. در نتیجه باید به فکر بسط و توسعه استراتژی های خلاقانه و اثربخش بود نه یک فرایند و روش مبتنی بر منطق برای برنامه ریزی استراتژیک. بر اساس این دیدگاه فرایند شکل گیری و ایجاد استراتژی بیشتر مبتنی بر خلاقیت و دید فرد است تا فرایندی مبتنی بر گامهای مشخص و از قبل طرحریزی شده. گروهی از دانشمندان مانند پورتر، آنسوف و اندروز معتقدند که فرایند ایجاد و شکل گیری استراتژی فرایندی منطقی و عقلایی است که می توان از قبل آن را طرح ریزی نمود. بر این اساس فرایند اتخاذ استراتژی علم محسوب می شود. در این بین گروهی نیز ترکیب هر دو را به طور توام مطرح میکنند. این گروه تلاش میکنند تا به تلفیق دیدگاه های خلاق و ابتکاری و نیز دیدگاه های تحلیلی و کمی دست زنند.(علی احمدی، ۱۳۸۸)
۲-۳-۲ مفهوم استراتژی و تاریخچه آن
منظور از مفهوم استراتژی، محتوا و ماهیت آن است. استراتژی در ابتدا یک واژه نظامی بود. ( ارمسترانگ، ۱۳۸۴) این واژه از لغت یونانی strategos به معنای هنر ژنرالها اقتباس شده است. مرکب از” استراتوس” به معنی ارتش و” اگو” به معنی رهبر گرفته شده است. در ارتش، استراتژی کار ژنرالهاست، همچنان که در کسب و کار نیز وظیفه مدیران ارشد است. (غفاریان و کیانی، ۱۳۸۳) اولین آثار مکتوب در این زمینه به حدود۲۵۰۰ سال پیش باز میگردد. اما سابقه کاربرد این مفهوم در حوزه مدیریت و بازرگانی به دهه ۵۰ میلادی و در حقیقت به زمانی باز میگردد که نظریه پردازان سیتسمهای طبیعی، عامل محیط را در مطالعه سازمانها وارد ساختند. (کویین و همکاران، ۱۳۸۲) این واژه اولین بار توسط چندلر[۲۶] در کتاب “استراتژی و ساختار ” به کار رفت. چندلر که برای اولین بار واژه استراتژی را به کار برد، از نظر وی استراتژی به معنای تعیین هدفهای بلندمدتیک سازمان و گزینش مجموعه اقدامات و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به این هدفها است. ( کویین و همکاران، ۱۳۸۲) در اوایل دهه ١٩۶٠، وزارت دفاع آمریکا مبانی برنامه ریزی استراتژیک ر ا پایه گذاری کرد. در دهه ١٩٩٠ سبز فایل رویکردهای استراتژی با نظریات صاحب نظرانی مانند هنری مینتزبرگ[۲۷] و گریهامل[۲۸] آغاز شد. ( غفاریان و کیانی، ۱۳۸۳)
استراتژی در فرهنگ لغات آکسفورد چنین تعریف شده است: « هنر یک فرمانده کل قوا، هنر طراحی و هدایت عملیات بزرگ نظامی و مانورهای بزرگ» این تعریف با مفهوم استراتژی که در تجارت، سازمان های دو لتی یا خصوصی استفاده می شود چندان ارتباط ندارد، اما حداقل حاوی این پیام است که استراتژی یک هنر است و این که مسئولیت نهایی عواقب و دستاوردهای آن متوجه رأس سازمان است. (آرمسترانگ، ۱۳۸۴)
۳-۳-۲ استراتژی چیست؟
هیچگاه پاسخ بهیک سؤال تا این حد متنوع نبوده است. هریک از این پاسخها ابعادی از موضوع را توصیف کردهاست:
چندلر (۱۹۶۲): استراتژی عبارت است از» تعیین اهداف و آرمانهای بلندمدت و اساسی یک شرکت «
چایلد( ۱۹۷۲): استراتژی مجموعه ای از انتخاب بنیادی یا حساس است درباره نتایج یک فعالیت و ابزار انجام آن.
کی (۱۹۹۹): استراتژی کسب و کار به هماهنگی بین قابلیت های نهفته و درونی شرکت با محیط بیرونی اش می پردازد.
دراکر(۱۹۹۵): تصمیمهای استراتژیک را چنین تعریف میکند: « کلیه تصمیمهای مربوط به اهداف شرکت و راههای رسیدن به آن. (همان ماخذ)
دائره المعارف بریتانیکا، استراتژی را از دید نظامی(جایی که خاستگاه اولیه آن بوده) با تعبیر «هنر برنامه ریزی و هدایت عملیات» معرفی کرده است و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی«گستره بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابجایی انبوه نیروها»را بیان می کند. در سوی دیگر این طیف، هنری مینتزبرگ[۲۹] به عنوان یکی از متأخرین در این زمینه برای«استراتژی» پنج معنی پیشنهاد می کند: استراتژی به عنوان طرح[۳۰]، استراتژی به عنوان تمهید[۳۱]، استراتژی به عنوان الگو[۳۲]، استراتژی به عنوان وضعیت[۳۳] و استراتژی به عنوان دیدگاه[۳۴]. گروه مشاوران بوستون[۳۵] استراتژی را امری مربوط به جایگاه سازمان در میدانهایرقابتی می دانند و مشاوران مککینزی[۳۶] آن را با عبارت: «درک ابعاد مختلف ساختار صنعت و مبانی رقابت در آن» بیان می کنند. (کیانی و غفاریان، ۱۳۸۳)
ماهیت استراتژی، تشخیص فرصتهای اصلی و تمرکز منابع در جهت تحقق منابع نهفته در آنهاست. فلسفه استراتژی نشان میدهد که درون مایه اصلی استراتژی، فرصتها هستند. بدون دستیابی به فرصتهای استراتژیک، منافع استراتژیک به دست نمیآید. و بدون درک آنها استراتژی امری کاملاً بی ثمر است. ( همان ماخذ) همچنین برای دستیابی به هدف نهایی در رقابت با سیر سازمانها باید از استراتژی بهره گرفت. استراتژی منطق تجاری را برای سازمان به ارمغان میآورد. اگر هدف این است که بهترین باشیم پس باید استراتژی را به گونه ای طرح ریزی نمود که ما را به سوی بهترین شدن رهنمون نماید.
ارزش یک استراتژی به دو عامل بستگی دارد: اول اینکه تا چه اندازه برای ما مزیت رقابتی ایجاد میکند، دوم اینکه تاچه اندازه پر کردن این فاصله برای رقیب ما هزینه در بردارد. این عوامل هر دو به ماهیت فرصت و خاستگاه آن بر میگردد. و منظور از فرصت، فراهم شدن عوامل بروز منفعت به صورت ناقص میباشد. فرصت “بالقوه” برای همه وجود دارد، ولی فرصت”بالفعل” بر اساس قابلیت تکمیل عوامل منفعت تنها به افراد و سازمان های خاص تعلق میگیرد. (همان ماخذ، ص ۴۵)
۴-۳-۲ سه الگوی استراتژی سازی
۴-۱-۳-۲ الگوی کارسالارانه
اقتصاددانان پیشین نخستین کسانی بودند که کارآفرین را به عنوان فردی که به تأسيس مؤسسات می پردازد توصیف کردهاند. اقدامات وی اساساً عبارت بودند از نوآوری، برخورد با ابهامات و پیچیدگیها، واسطه گری. کارسالار با بهره گیری از فرصتهای بازاریابی سرمایه گردآوری میکرد تا همان گونه که «جوزف شام پییتر[۳۷]» مدرس مشهور اقتصاد در دانشگاه هاروارد میگوید، به تشکیل « مؤسسات ترکیبی جدید[۳۸]» بپردازد.
برخی از نویسندگان مدیریت، جنبه کارسالارانه استراتژی سازی را نه تنها در قالب ایجاد مؤسسات جدید، بلکه به منزله ادارهی امور سازمان های پیشرو تلقی میکنند.
۴-۱-۳-۲ الگوی انطباقی
دیدگاه استراتژی سازی مبتنی بر فرایند انطباقی از زمان انتشار دوکتاب مکمل هم در سال ۱۹۶۳ پذیرش فراوانی به دست آورد. «چالز لیند بلوم[۳۹]» و «دیوید بری بروک[۴۰]» کتاب «استراتژی تصمیم[۴۱]»، را درباره آسیاست گذاری در بخش دولتی نوشتند و از سوی دیگر نیز «ریچارد سایرت[۴۲]» و«جیمز مارچ[۴۳]» کتاب «نظریه رفتاری سازمان[۴۴]» را بر پایه مطالعات و بررسی های تجربی در مورد تصمیم گیری منتشرکردند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
اولین اتخاذ کنوانسیون ایکسید به وسیله ی کشورهای آمریکای لاتین در سال ۱۹۸۳ تغییری در حساسیت عمومی نسبت به داوری نشان داد. برای بیش از یک قرن بیشتر کشورهای آمریکای لاتین امکان حل مجادلات خود با ملیت های خارجی دربرابر یک محکمه ی بینالمللی را رد میکردند. از اتخاذ کنوانسیون ایکسید تا تصدیق معاهدات الحاقی قوانین ایکسید سرمایه گذاران اعتماد در توانایی خود برای حل مجادلات و به ویژه مجادلات انرژی با بهره گرفتن از داوری بینالمللی به دست آوردند.
۳-۴-۲-قوانین بینالمللی حاکم بر اقدام توافق نامه ها و آرای داوری
به علاوه ی کنوانسیون ایکسید کشورهای امریکای لاتین مکانیزم های بینالمللی دیگری را جستجو کردند برای نشان دادن تعهد خود به داوری بینالمللی. ابزارهایی که اقدام توافق نامه ها و آرا های داوری را تضمین میکنند فائق بودند. اگرچه اکثریت آراها ی داوری به طور داوطلبانه انجام میشوند، برای تاثیر داوری بینالمللی در مقابل تعقیب ملی برحسب اقدام موفق سنجیده می شود. مخصوصا برای داوری، وجود فرایندهای لازم الاجرا برای تصدیق و اجرای آراها به صورت بینالمللی را نشان میدهد (یعنی امکان اجرای آرا نه تنها در جایی که داوری رخ میدهد بلکه در هر کشوری که محکوم علیه دارایی دارد). (بورنت، ۲۰۰۷ :۱۱)
با اقدام به عنوان یک دغدغه ی کلیدی میان سرمایه گذاران بینالمللی، بیشتر کشورهای آمریکای لاتین تصمیم گرفتند مراحل دیگر کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه را دنبال کنند تا دو ابزار حاکم بر اجرای آراهای داوری را تأیید کنند- کنوانسیون نیویورک در تصدیق و اجرای آراهای داوری خارجی سال ۱۹۵۸ (کنوانسیون نیویورک)، و کنوانسیون داخل آمریکا پاناما درباره ی داوری تجاری بینالمللی سال۱۹۷۵ (کنوانسیون پاناما). پذیرش داوری خارجی نیز تأیید کنوانسیون داخل آمریکا درباره ی اعتبار برون مرزی قضاوت های خارجی و آراهای داوری سال ۱۹۷۹ را شامل می شد (کنوانسیون مونته ویدیو) و رضایت به داوری تحت کنوانسیون موسس آژانس تضمین سرمایه گذاری چند جانبه[۲۷] و توافق نامه ی سرمایه گذاری با شرکت سرمایه گذاری خصوصی آنور آب[۲۸] انجام شد. با ملاحظه ی کنوانسیون های بینالمللی همه ی کشورهای آمریکای لاتینیکی یا هردو کنوانسیون پاناما و نیویورک را تأیید کردهاند که تصدیق و اجرای توافق نامه های داوری و آراهای جکمیت در قلمروی خود را تسهیل میکند. (دیوید، ۲۰۰۹ :۴۱۱)
کنوانسیون نیویورک بنیاد داوری تجاری بینالمللی حاضر میباشد و پذیرش خارق العاده ای در جامعه ی بینالمللی به دست آورده است. برای آمریکای لاتین کنوانسیون نیویورک بیش از یک امتیاز است- یک ابزار ضروری برای رقابت در محیط بسیار آزادی سازی شده ی تجارت بین الملل بین افراد خصوصی میباشد. از تاریخ آوریل ۲۰۰۶ بیش از ۱۳۵ کشور و همه ی کشورهای آمریکای لاتین کنوانسیون نیویورک را تأیید کردهاند.
هدف اولیه ی کنوانسیون نیویورک محدود کردن زمینه ها که طبق آن دادگاه های ملی میتوانند تصدیق و اجرای توافق نامه های داوری و آراهای داوریی را رد کنند. اما تصدیق نباید با اجرا اشتباه گرفته شود. آرا میتواند تصدیق شود اما نه اینکه لزوماً اجرا شود. تصدیق با تاثیر امر مختومه سروکار دارد که به یک آرای معتبر و لازم الاجرا داده می شود. همان طور که یکی از مفسران بیان میکند، ” هدف از تصدیق به طور کلی اقدام کردن به عنوان یک حفاظ میباشد” به منظور جلوگیری از هر گونه تلاش متعاقب توسط یکی از طرفین برای داوری به منظور دادخواهی مجدد موضوع در برابر دادگاه. (الرحمانی، ۲۰۱۱ :۹)
اقدامات نه تنها تصدیق آراها را مستلزم میکند بلکه تقاضا برای مجوز دارای صلاحیت برای به کار بردن مجازات های قانونی “به منظور تطابق با طرف در برابر کسی که آرا برای اجرای آن داده شده بود”. تا آنجایی که اقدام توافق نامه های داوری مورد دغدغه است ، کنوانسیون نیویورک بنا می نهد که هنگام رسیدگی به یک موضوعی که طرفین توافق کردهاند که تسلیم داوری کنند، دادگاه دولت های طرف قرارداد باید ” طرفین را به داوری ارجاع دهند مگر اینکه بفهمند که توافق اظهار شده بی اثر، غیر عملی و غیر قابل اجرا میباشد”. برعکس با نظر به اجرای آراهای حکمیتی کنوانسیون نیویورک ارائه میدهد که دولت ها ” باید آراهای حکمیتی را به صورت لازم الاجرا تصدیق کنند و آن ها را مطابق با قوانین فرایند قلمروی که آرا به آن بستگی دارد اجرا کند” تحت شرایط معین مشخص شده در کنوانسیون. (بورنت، ۲۰۰۷ :۲)
کنوانسیون نیویورک واضح میسازد که اجرای یک آرای حکمیتی تنها زمانی میتواند رد شود که طرفی که علیه انن رأی اجرا می شود دلایلی از هریک از پنج زمینه ی زیر تسلیم میدارد:
(الف) عدم صلاحیت؛
(ب) فقدان گواهی انتصاب محکمه ای یا اقدامات یا ناتوانی در ارائه ی یک مورد؛
(ج) فقدان داوری توسط محکمه یا محکمه ای که در بیش از داوری اعطا شده اقدام کند؛
(د) هر گونه اختلال رویه ای؛ یا
(ه) ماهیت نا پیوندی آرا یا این حقیقت که کنار گذاشته شده بوده یا معلق بوده است. بعلاوه کنوانسیون نیویورک به مقامات ذی صلاح این اجازه را میدهد که اجرای یک آرای حکمیتی خارجی را رد کند چنانچه مورد موضوعی مجادله نتواند به وسیله ی داوری طبق قوانین آن کشور حل شود یا اگر آرا مغایر با سیاست عموم باشد. (دیوید، ۲۰۰۹: ۴۱۲)
کنوانسیون پاناما از روی کنوانسیون نیویورک مدل سازی شده بود و مجددا زبان مشابهی را با در نظر گرفتن زمینههای امتناع تولید میکند. تنها تفاوت قابل توجه این است که کنوانسیون پانامه ارائه میدهد که ” در نبود یک توافق نامه ی اظهاری بین طرفین، داوری باید مطابق با قوانین فرایند کمیسیون داوری تجاری داخل آمریکا ایجاد شوند”. هیچ گونه مقررات مشابهی در کنوانسیون نیویورک گنجانده نشده بود. ویژگی دیگر کنوانسیون پاناما اعتبار توافق نامه های داوری میباشد تا زمانی که آن ها در یک حربه بیان شوند امضا شده توسط طرفین یا در فرم یک تبادل نامه ها، تلگرام ها یا ارتباطات تلکس. این مقررات را از کنوانسیون نیویورک گسترده تر میسازد.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نظریه های گشتالت و شناختی:
نظریه های گشتالتی، «ادراک» را مفهوم کلیدی در حل مسئله میداند و بینش یا بصیرت را مورد تأکید قرار میدهد. نظریه های شناختی نیز فرایندهای ذهنی شخص را در حل مسئله، مهم تر و اساسی تر از اشارات محیطی میداند(هاگا و فاین، ۲۰۱۳).
۳-نظریه های خبرپردازی و همانندنگاری کامپیوتر
این نظریه ها، که در سالهای اخیرمطرح شده اند، به خاصیت انحصاری انسان در گردآوری و پردازش اطلاعات برای حل مسائل خود، توجه دارند که امروزه این عمل برای حل مسائل بسیار پیچیده خود به وسیله کامپیوتر انجام میگیرد. مفهوم مرکزی یا کلیدی در این نظریه ها همگانی بودن «کاشفها است و «کاشف» هر گونه روش یا شیوه ای است که تحقیق را در راه های خاص برای حل مسئله مورد نظر، هدایت میکند و از شقوق دیگر، می کاهد. روش کامپیوتری در واقع، فواید و منافع شیوه های محرک-پاسخ و شناختی را برای حل مسئله به صورت مطلوب، ترکیب میکند و به هم می آمیزد. بدین معنا که همانند نظریه S-R(محرک-پاسخ)، روی مکانیزم های دقیق، و همانند نظریه شناختی، روی توجه به هدایت و راهنمایی تأکید می ورزد. به بیان دیگر، نگرش غالب امروز در مطالعه چگونگی حل مسئله، نگرش خبرپردازی است که مانند دیدگاه گشتالتی درباره چگونگی حل مسئله فرضهای خاصی دارد. این نگرش، بر این باور است که حل یک مسئله در چند گام انجام میگیرد و هر گام به هدف خاصی متوجه است. حل مسئله از ارزش یابی موقعیت یک مسئله معین، انتخاب و کاربرد گامهای خاص بعدی و… ترکیب مییابد و این روش تا پایان حل مسئله، ادامه دارد. به این معنا که در هر گام فرایند حل مسئله، شخص حل کننده آن، شکلی از پردازش را به کار میبرد، همچنان که کامپیوتر میکند. کار روان شناس، عبارت است از توصیف و تبیین ماهیت اطلاعات و انواع پردازش مورد استفاده در هر گام. برخی از روان شناسان بر این باورند که انسان برای حل یک مسئله، ابتدا یک بازنمایی درونی از مسئله (انبار شده در حافظه) میسازد. این بازنمایی را «فضای مسئله» مینامند که در حل موفق مسئله، بسیار مؤثر است. چون شخص در این عمل، به چگونگی مسئله و تعبیر و تفسیر آن می اندیشد. بحث از حل مسئله را با این پرسش احتمالی که «آیا میان تفکر و حل مسئله، تفاوتی وجود دارد؟» پایان میدهیم( تالت[۱۰۲]، ۲۰۱۱).
رینهلد[۱۰۳](۲۰۰۸) عقیده دارد یک مشکل، وقتی به وجود میآید که فرد دارای هدف معینی باشد. ولی راه روشن وصول به هدف را نداند. چنین فردی هنگامی به راه حل صحیح میرسد که اطراف و جوانب مشکل را بررسی کرده و انطباق مداوم و لا ینقطع خود را برای یافتن راه وصول به هدف، در خود ایجاد کرده باشد.
۲-۴ پیشینه پژوهش های انجام گرفته
۲-۴-۱ پیشینه پژوهش های انجام گرفته در داخل کشور
سروقد،رضایی و معصومی(۱۳۸۹)در پژوهشی به بررسی رابطه بین سبک های تفکر و خود کارآمدی جوانان دختر و پسر (دانش آموزان پیش دانشگاهی) شیراز پرداختند. نمونه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان دادند: بین متغیر خودکار آمدی با همه ی سبک های تفکر به جز تفکر درونگرا و کل نگر در سطح یک صدم در کل دانش آموزان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
احدی،خویینی،کریمی،دلاور و زری باف(۱۳۹۰)در پژوهشی به مقایسه سبک های تفکر و هیجان طلبی در دانش جویان کارشناسی رشتههای هنر و ریاضی برای افزایش رفتارهای سازمانی مثبت پرداختند. نتیجه پژوهش بر ضرورت توجه سازمان ها بر ویژگی های رفتار سازمانی مثبت مانند سبک تفکر قانون گذار(خلاق) و سبک های تفکری است که به این نوع تفکر یعنی خلاقیت می انجامد و نیز افزایش هیجان های مثبت برای بهبود عملکرد در محیط کاری مورد توجه میباشد.
رضایی،خداخواه(۱۳۸۸)در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین سبک های فرزند پروری و باور های معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداختند. که تعداد۲۱۲۵ نفر در سال تحصیلی ۸۸_۱۳۸۷ از دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود از بین مؤلفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری ،متغیرهای یادگیری سریع/ثابت و دانش ساده /قطعی بیشترین سهم را در پیشبینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
حسینیان،پورشهریاری و کلانتری(۱۳۸۶)در پژوهشی به مقایسه رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر شنوا و ناشنوا در مقطع متوسطه شهر تهران پرداختند و نمونه شامل ۶۹دانش آموز ناشنوا و ۸۲ دانش آموز شنوای دختر مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزند پروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست.
محمدی و حاجی علیزاده (۱۳۸۷)در پژوهشی به مقایسه سبک های حل مسئله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و عادی پرداختند. بدین منظور ۴۰ دانش آموز پسر عادی و ۴۰ دانش آموز پسر مبتلا به اختلال هنجاری به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان دادند که نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی از سبک های مثبت حل مسئله کمتر استفاده میکنند.
زارعان،اسدالله پور و بخشی پور رودسری (۱۳۸۶)به پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی انجام شد ،پرداختند.که این پژوهش روی ۶۹ نفر از دانشجویان سال اول رشتههای علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی رابطه معنی داری وجود دارد.
۲-۴-۲ پیشینه پژوهش های انجام گرفته در خارج کشور
در پژوهشی ژانگ (۲۰۰۱)به بررسی رابطه سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی پرداخت که با توجه به نتایج به دست آمده سبک های تفکر تاثیر قابل توجهی بر پیشرفت تحصیلی داشتند.
استرنبرگ (۲۰۰۱) به بررسی نقش سبک های تفکر بر پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش مشارکت کننده در یک برنامه ی تابستانی ییل، پرداخت و بیان نمود که سبک های تفکر قضایی و قانونی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری دارد.
نتایج تحقیقات زیادی از جمله تحقیقات ویلدر و وات[۱۰۴](۲۰۰۲) بیانگر این است که والدینی که وقت بیشتری برای سرپرستی فرزندان خود میگذارند، دارای فرزندانی هستند که کمتر به سمت رفتارهای پرخطر و نامناسب متمایل میشوند.
هرز و گولن(۲۰۱۲)در مطالعه ی خود دریافتند که سبک فرزند پروری با مراقبت افراطی و سطح پایین پذیرش با عزت نفس ارتباط منفی و معنادار دارد.
ورتلی و ایونسون[۱۰۵](۱۹۸۷)در بررسی رابطه سبک های یادگیری و شیوه های حل مسئله پسران رشتههای گوناگون پی بردند که دانش آموزان پسر در سبک یادگیری فردی وابسته به رشته هستند و از شیوه های حل مسئله استفاده میکنند.
جاگمز-کاسترمن و همکاران(۲۰۰۷)به دست آوردند بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از حل مسئله فعال اجتناب و حمایت اجتماعی کمتری را جستجو میکنند.
فصل سوم
روش پژوهش
در این فصل، ابتدا به طرح پژوهش ،جامعه آماری ، روش انتخاب نمونه و سپس ابزار سنجش و در نهایت تحلیل های آماری داده ها پرداخته خواهد شد.
۳-۱ طرح پژوهش
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در آوریل سال ۱۹۷۶، پیشنهاد کمیسیون بورس اوراق بهادار به دلیل مخالفت زیاد، برداشته شد. در نبود افشای پیشبینی سود توسط مدیریت، سرمایه گذاران جزء همواره به تحلیلگران حرفهای اتکا میکنند. [۷۲]
بورس اوراق بهادار تهران، مهمترین و اصلیترین مرکز مبادلات سرمایهای تلقّی میشود که در سال ۱۳۴۵ تأسیس شده است. مطابق قانون، کارگزار موظف است این اطلاعات را به سازمان ارائه دهد:
الف) گزارشها و صورتهای مالی سالانه حسابرسی شده و خلاصه صورت سالانه فعالیت کارگزار که حداکثر چهار ماه پس از پایان سال مالی به تأیید حسابرس معتمد بورس رسیده است.
ب) هر گونه تغییر در شرایط اعلامشده به سازمان به منظور دریافت مجوز.
ج) سایر مدارک و اطلاعات مورد در خواست سازمان و کلیّه گزارشهای مذکور در آییننامههای مصوب در چارچوب قوانین مربوط.
این روند تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و پس از آن تا سال ۱۳۷۰ عملاً بورس به حالت تعلیق در آمده بود. بین سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ آمارهای تولید و فروش هر ماهه، پیشبینی خرید و فروش سالانه و آمار تولید و فروش واقعی سال قبل به عنوان مبنایی جهت قیمت گذاری و هم چنین اطلاعاتی سودمند برای تصمیم گیری سرمایه گذاران تلقی میشد.
بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۷۶ طبق بخشنامهای علاوه بر اطلاعات پیش گفته، شرکتها را ملزم به ارائه سود هر سهم واقعی سه ماهه و سود هر سهم برآوردی سالانه کرد.
بورس اوراق بهادار تهران در سال ۱۳۷۹، با توجه به اهمیت گزارشهای مالی میاندورهای در تصمیم گیری استفاده کنندگان، به منظور قانونمند کردن روش گزارش دهی و افزایش قابلیت اتکا، شرکتها را ملزم به ارائه اطلاعات میاندورهای شش ماهه بررسیشده در فرمهای استاندارد کرد.
بدیهی است با ارائه اطلاعات در این قالب، ارسال آمار تولید و فروش ماهانه توسط شرکتها منتفی شده ارائه اطلاعات در خصوص پیشبینی سود هر سهم، طبق رویه موجود باقی ماند.
بند چ از ماده ۵ آییننامه افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس در سال ۱۳۸۱ شرکتها را مکلّف به ارائه پیشبینی سود هر سهم در پایان هر سه ماه، حداکثر ۲۰ روز بعد از پایان دوره سه ماهه است.
۲-۵-۲- اهمیت پیشبینی سود:
سهامداران به منظور تصمیمگیری در خصوص خرید، نگهداری و یا فروش سهام شرکتها نیازمند
اطلاعاتی جهت تعیین ارزش اوراق بهادار هستند. نتایج پژوهشهای بیدل و همکاران[۷۳]و شباهنگ بیانگر تأکید سهامداران بر، سود به عنوان ابزاری برای ارزشگذاری شرکتها و اندازهگیری فعالیتهای یک واحد تجاری است.
سود را از جمله برترین شاخصهای اندازهگیری فعالیتهای یک واحد تجاری میدانند، به گونهای که تقریباً همه استفاده کنندگان برونسازمانی در تلاشاند به کمک اطلاعات مالی گزارششده، سود چند دوره آتی را پیشبینی کنند. اهمیت سود حسابداری در پیشبینی بسیاری از رویدادهای مالی، پژوهشگران را بر آن داشت تا به دنبال متغیرها و شاخصهایی باشند که ارتباط معنیداری با سود داشته و یا به نوعی در پیشبینی آن مورد استفاده قرار گیرد.
بنابرین، روشهای مختلفی برای پیشبینی سود هر سهم از جمله پیشبینی به وسیله مدیران، تحلیلگران یا استفاده از سری زمانی از سوی پژوهشگران مطرح شد. (مهدوی و حسینآبادی، ۱۳۹۰)
۲-۵-۳دقت پیشبینی سود شرکتها:
میزان اطلاعات افشاشده برای مشارکتکنندگان در بازار سرمایه بر دقت پیشبینی سود تحلیلگران تأثیر میگذارد. این یافته ها به افشا اطلاعات در مورد تجزیه و تحلیل مدیریت خط مشیهای حسابداری و غیره گسترشیافتهاند. در مجموع این یافته ها دلالت بر آن دارند که شرکتهایی که اطلاعات بیشتری برای استفاده کنندگان خارجی منتشر میکنند دقت پیشبینی سود بیشتری دارند. برخی از تئوری ها بیانگر این موضوع هستند که ساختار سرمایه شرکت بر دقت پیشبینی سود تأثیر میگذارد. پژوهشها نشان دادند، ممکن است منافع مدیران و مالکان همسو نباشد. این تضاد منافع ممکن است باعث شود مدیران بخشی از اطلاعات را از مالکان پنهان کنند و اطلاعات افشا شده برای سرمایهگذاران مؤثر نباشند. (کردستانی، ۱۳۸۹).
۲-۵-۴سود سهام پیشبینی شده
هیئت استاندارد حسابداری مالی[۷۴] مدیریت را موظف کردهاست که علاوه بر اعلام سود هر سهم، چشماندازی از دورنمای شرکت را در قالب سود سهام پیشبینی شده در اختیار استفاده کنندگان قرار دهد. مدیران موظفاند به این وظیفه خود عمل کنند تا از این طریق سرمایه گذار نسبت به موقعیت آینده شرکت نیز اطلاعاتی در اختیار داشته باشد و تصمیم گیری مناسبتری داشته باشد.
رویه های حسابداری در محاسبات سود و زیان پیشبینی شده شامل شناسایی مواردی چون در آمد، درآمد سرمایه گذاریها، هزینه استهلاک و هزینه مطالبات مشکوک الوصول است. در مورد نحوه شناسایی درآمد، درآمد در انطباق با استانداردهای حسابداری به روش تعهدی محاسبه و در پیشبینی سود و زیان منظور میشود. در زمان تصویب صورتهای مالی توسط مجمع عمومی صاحبان سهام شرکت سرمایه پذیر (تا تاریخ تصویب صورتهای مالی)، سود سایر سرمایه گذاریها اعم از جاری و بلندمدت در زمان تصویب توسط مجمع عمومی صاحبان سهام شرکت سرمایه پذیر (تا تاریخ ترازنامه) شناسایی میشود. پس از تهیه، این صورت مالی حسابرسی میشود. حسابرسی این صورتهای مالی توسط حسابرس مستقل و طبق استانداردهای حسابرسی انجام میشود.
۲-۵-۵ اهمیت سود سهام پیشبینی شده:
اهمیت سود پیشبینی شده، به میزان انحرافی که با مقدار واقعی آن دارد بستگی دارد. هر چه میزان این انحراف کمتر باشد، پیشبینی از دقت بیشتری برخوردار است. تحقیقات نشان میدهد بازار برای برآورده شدن انتظارات ارزش قابلملاحظهای قائل است و نسبت به بر آورده نشدن آن نیز واکنش نشان میدهد (ریز، ۲۰۰۷)[۷۵]زمانی که سود هر سهم فراتر از انتظارات رود، بازار نسبت به آن دید خوش بینانهای دارد و آن را خبر خوب تلقی می کند. زمانی که سود هر سهم پایینتر از پیشبینی آنها باشد، اعتبار شرکت در برآوردن انتظارات کم میشود (پین، ۲۰۰۸)[۷۶].
سهامداران جهت اتخاذ تصمیمات صحیح و مناسب، نیازمند اطلاعاتی سودمند هستند. در میان اطلاعات موجود، اطلاعات مربوط به سود هر سهم و سود سهام پیشبینی شده مقیاسی است که از نظر بسیاری از استفاده کنندگان بااهمیت و مربوط تلقی میشود و آنها در تصمیمات خود از آن استفاده میکنند. پیشبینی سود هر سهم نقش مهمی در ارزیابی شرکتها دارد. افراد به وسیله آن مقیاسی برای ارزیابی عملکرد شرکت ایجاد میکنند. در حقیقت، اطلاعات مربوط به پیشبینی سود سهام شکلدهنده انتظارات بازار است (کرنل و لندسمن، ۱۹۸۹)[۷۷].
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|