گفتار سوم: آموزش و پرورش و پیشگیری از جرم

بند اوّل: ابعاد تاثیر گذاری نهاد آموزش و پرورش در پیشگیری از وقوع جرم

تبیین ابعاد و زوایای تأثیر گذاری آموزش و پرورش در پیشگیری از انحراف و جرایم با توجّه به ماهیت مباحث حقیقی آن امکان پذیر است:

۱٫ بیشتر انحرافات و جرایم، در حقیقت برخواسته از غرایز حیوانی بشر است. خداوند متعال آفرینش انسان را به گونه ای قرار داده است که او برخوردار از غرایز، استعدادها و نیازهایی است که بخشی از آن ها ‌در حیوانات نیز وجود دارد ؛ البته انسان، برخوردار از عقل و استعدادهای ویژه­ای است که خاصّ اوست و هویت و حقیقت وجودی انسان با پرورش این دسته از استعداد ها امکان­ پذیر می‌گردد. زندگی آدمی وقتی رنگ و بوی انسانی می‌گیرد که بر اساس تعقّل و تفکّر باشد، و گرنه اگر رفتارهای انسان کم ترین بهره ای از عقلانیت نداشته و صرفا بر پایه غرایز استوار باشد، دیگر زندگی حیوانی بیش نخواهد بود. البته ساختار آدمی به گونه ای است که می‌تواند عقل و تفکر را در خدمت رشد غرایز حیوانی خویش قرار دهد؛ در این صورت، بعد عقلی در حقیقت از پرورش حقیقی بی بهره می ماند، زیرا در اختیار و تحت سیطره و تسلّط غرایز قرار ‌می‌گیرد. زمانی انسان هویّت حقیقی خویش را می‌یابد که عقل و ادراکات عقلانی، سیطره کامل به استعدادها و غرایز حیوانی داشته باشد و آن ها را تحت کنترل و مهار خویش در آورد.[۷۳] این امر با تعلیم و تربیت درست و به طور خاص در سایه ی نهاد آموزش و پرورش می‌تواند محقق شود.

۲٫ نهاد آموزش و پرورش از سویی کودک و نوجوان را با ارزش ها، هنجارها، قوانین و مقررات و حسن و قبح های اجتماعی آشنا می‌سازد.[۷۴] از سوی دیگر، با آگاهانیدن آن ها از اهمیت و ضرورت این قوانین و مقررات و تبیین و ترسیم پی آمدهای مراعات و تن دادن به آن ها و نیز عواقب سوء نقض قوانین و مقررات و نادیده گرفتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، نوعی انزجار و نفرت از قانون گریزی و ناهنجاری و نیز تمایل و دل بستگی به قانون گرایی و ارزش مداری در آحاد اجتماع ایجاد می‌کند و با دادن الگوی مناسب رفتاری، آن ها را در التزام رفتاری و عملی به قوانین اجتماعی مساعدت و یاری می کند. به همین دلیل است که نهاد آموزش و پرورش رسمی را تولید کنندۀ مدنیت، تلفیق اجتماعی و اطاعت از قوانین ملّی می ‌دانند که هم نوایی و سازگاری اعضای جامعه و در یک کلمه جامعه پذیری موفق را به دنبال دارد.[۷۵]

۳٫ انسان برای رفع نیازهای حیاتی خویش و تأمین معاش، ناگزیر به کسب درآمد است. اگر از کسب درآمد مشروع عاجز باشد احتمال دارد در صدد برآید تا از طرق نامشروع ومجرمانه رفع نیاز کند. پیامبر (ص) می فرمایند :«مَن لا مَعاشَ لَه، لا مَعادَ لهَ » .نهاد آموزش و پرورش از طریق آموزش فنون و مهارت های لازم برای اشتغال، امکان دستیابی افراد به سرمایه های مشروع را فراهم می‌کند و از این طریق از وقوع جرم ‌به این دلیل، پیشگیری می کند.

۴٫نهاد تعلیم و تربیت رسمی، به فرد موقعیّت اجتماعی می بخشد، این امر علاوه بر تأمین نیازهای معنوی او، سرمایه اجتماعی مهمی نیز برای او به حساب می‌آید که نمی تواند آن را به راحتی از دست بدهد. در تئوری کنترل تقید اجتماعی هیرشی، تحصیلات بالا برای فرد، نوعی سرمایه اجتماعی به شمار می رود که جایگاه، موقعیّت و منزلت اجتماعی ویژه ای را برای دارنده­ی آن رقم می زند و به لحاظ این که ارتکاب جرم و کج رفتاری، این منزلت را مخدوش می‌کند و به سرمایه یاد شده آسیب می زند، انسان از ارتکاب جرم وجنایت پرهیز می‌کند. ‌بنابرین‏ تعلیم و تربیت رسمی ، افراد را به ابزارها، وسایل و قیود کنترل کنندۀ اجتماعی مجهز می‌سازد و از این طریق به کاهش میزان جرم کمک می‌کند.[۷۶]

۵٫هم چنان که در آغاز گفته شد، نهاد تعلیم و تربیت رسمی می‌تواند کاستی ها و نقایص نهادهای دیگر مؤثر بر کاهش میزان جرم و به ویژه نهاد خانواده را جبران کند. امروزه با توجّه به توسعه شهرنشینی و تقاضای اشتغال زنان و کاهش حضور مردان و زنان در خانواده به دلیل چند شغله بودن در جهت تأمین معاش خانواده ، در آموزش و پرورش قبل از دبستان، تأکید بر این است که حتی اجتماعی کردن کودک در مراحل اوّلیه زندگی نیز در خانواده انجام شدنی نیست.[۷۷]

اگر توجّه داشته باشیم که از هفت سال دوم به بعد تا سالیان نسبتا طولانی، کودکان و نوجوانان ساعت های زیادی از زندگی خویش را در نهادهای آموزش و پرورش سپری می‌کنند، به اهمیت و جایگاه و نقش تکمیلی این نهاد می توان پی برد. چنین است که اگر خانواده در جامعه پذیری موفق نباشد، بلکه موجبات فرار کودکان از منزل را فراهم آورد، تنها اوّلیای مدارس و معلمان و مربیان تربیتی می‌توانند پناهگاه و مأمنی برای چنین کودکان حقیقتا بی سرپرستی باشند و آن ها را از انحرافات و لغزش ها دور سازند. از این رو، مدارس در دوران شکل گیری شخصیت افراد، عملا جایگزین والدین در تعلیم و تربیت کودکان هستند.[۷۸]

باکنترل و مراقبت کودکان در مدرسه، می توان کژی ها و ناهنجاری های رفتاری آنان را که ناشی از عملکرد نادرست دیگر نهادهای اجتماعی به ویژه نهاد خانواده است، شناسایی و اصلاح کرد. هم چنین مدارس با دادن مشاوره های لازم به والدین، آن ها را در ایفای وظیفه خطیر تربیتی خویش مساعدت می نمایند.

۶٫ بیکاری و فراغت مداوم و فقدان برنامه و هدف از عوامل مهم بروز رفتارهای مجرمانه ‌می‌باشد. در این زمینه نیز مدرسه نقش مهمی را در خنثی کردن این عامل جرم زا ایفا می‌کند، از این جهت که ساعاتی قابل توجّه از وقت افراد را به خود اختصاص می‌دهد و علاوه بر پرکردن فراغت کودک و نوجوان به ارائه ی برنامه های مناسب برای ساعات خارج از مدرسه نیز می پردازد و این امر بی برنامگی و بطالت را می زداید و به زندگی فرد جهت می‌دهد.

۷٫ مدارس فرصت های لازم را برای دولت در تأثیر گذاری خود بر بخش چشم گیری از شهروندان که در حقیقت نسل کارگزار و مؤثر فردای جامعه هستند، به شیوه ای پنهان ولی کارآمد فراهم آورند.

۸٫٫ مدارس در آموزش فنون و مهارت های خود کنترلی و نیز تقویت کنترل کننده های درونی مانند ارزش های اخلاقی، باورهای دینی و… به دانش آموزان به ویژه از طریق برنامه درسی پنهان، نقش اساسی ایفا می‌کنند. مدارس هم چنین دانش آموزان را با نقش ها و وظایف آتی شان در جامعه آشنا می‌سازند و از این طریق، در کاهش انحرافات و ناهنجاری های اجتماعی مؤثر خواهند بود.[۷۹]

۹٫آموزش وپرورش، از جمله نهادهایی است که در برابر سازی قشرهای اجتماعی نقش عمده­ای ایفا می‌کند. مدارس به منزله قالب هایی هستند که در داخل آن ها، می کوشند تا انسان ها را تا حدی همسان سازند و تفاوت های ناشی از تبار فرهنگی، قومی و اجتماعی را از آن ها زدوده و رفتار کودک و نوجوان را بر اساس ضوابط و ملاک های مشترک ملی و دولتی هم آهنگ نمایند.[۸۰] بدیهی است هر قدر سطح تعارضات و تضادهای ناشی از ویژگی ها و عادات قومی، فرهنگی، مذهبی و…کاهش یابد، جرایم و انحرافات اجتماعی کاهش می‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...