فصل دوم: پیشینه پژوهش

فرد سرزنشگر کاملا مخالف سازشگر است. حالت سرزنشگر یکی شیوه ناهماهنگ برای منعکش کردن قانون جامعه است مینی بر اینکه ما باید از خودمان دفاع کنیم و عذرها، مزاحمت­ها یا سوء­استفاده از شخص دیگری را نپذیریم. ما نباید«ضعیف»باشیم. ما برای محافظت کردن از خودمان، افراد دیگر را در موقعیت­های مختلف آزار داده و آن ها را محکوم می­کنیم. سرزنش کردن، نادیده گرفتن دیگران است. این سبک ارتباطی نیز بیشتر در دخترانی که با شیوه فرار کردن ازدواج ‌می‌کنند دیده می شود، زیرا دختر نمی­خواهد و نمی­تواند خود را ضعیف نشان دهد در نتیجه بر خلاف نظر خانواده خود اقدام به ‌ازدواج می­ کند.

فرد ابر منطقی، خود و شخص دیگر را نادیده ‌می‌گیرد. ابر منطقی بودن به معنای عمل کردن با احترام در موقعیت خاص و بیشتر در سطح منطق است. ما به خودمان یا دیگران اجازه توجه به احساسات نمی دهیم. این قانون جامعه را منعکس می‌کند مبنی بر اینکه بلوغ به معنای حرکت نکردن، نگاه نکردن، لمس نکردن یا احساس نکردن عواطف است.

چهارمین حالت حیاتی بی ربط­گو بودن است که عموما با حالت سرگرم کننده یا دلقک وار بودن گیج می شود. الگوی بی­ربط بودن آنتی­تز الگوی ابرمنطقی بودن است. هنگامی که مردم بی­ربط هستند، آن ها به طور پیوسته حرکت ‌می‌کنند. این تلاش برای منحرف کردن توجه افراد از موضوعات مورد بحث است.آن ها بر تغییر دادن عقاید خود تداوم می­ورزند و می­خواهند فعالیت­های زیادی را به طور همزمان انجام دهند(ستیر، ۱۹۹۷). وی در فرایند درمان سعی می­کرد خانواده را از ارتباط تدافعی به سمت ارسال پیام‌های واقعی، اصیل، مستقیم و در بافت مناسب سوق دهد، چرا که رشد اعضای خانواده نتیجه کیفیت ارتباط آن ها با سایر اعضای خانواده ‌می‌باشد. به اعتقاد وی رشد همیشه امکان پذیر است و با مداخله کردن در سطح«فرایند»[۴۰] به جای «محتوا»[۴۱] به بهترین نحو تسهیل می­ شود و فرایند همان شیوه تبادل پیام بین اعضای خانواده است که ارتباط متقابلی با سطح عزت نفس اعضا دارد(گودرزی، ۱۳۸۶).

۲-۱-۲-۴- مفاهیم پایه ای نظریه ارتباطی ستیر

۱- نشانه های بیماری و توازن خانواده: سیستم خانواده را یک نظام متوازن می‌دانست مخصوصاً او مایل بود بهایی را که هر عضو نظام برای حفظ توازن کلی آن واحد «می‌پردازد»

فصل دوم: پیشینه پژوهش

تعیین کند. ستیر می‌گوید نشانه ‌های شخصی پریشان حال در حقیقت می‌تواند علامتی باشد مبنی بر اینکه او دارد در برابر عدم تعادل خانواده واکنش نشان می‌دهد و به خاطر آنکه

می‌کوشد درد و ناراحتی خانواده‌اش راکاهش دهد و در خود مستحیل کند رشد و نمو خویش را مخدوش می‌سازد یعنی نشانه را می‌توان تدابیر تحکیم کننده‌ای تلقی کرد که به قصد کاهش فشارهای روانی خانوادگی و بازگرداندن خانواده به دامنه بهنجار رفتار رایج آن پدیدار می‌شوند.

۲- رشد و کمال فردی: ستیر معتقد است که انسان‌ها همگی در پی رشد و کمال هستند و هر یک از ما تمامی منابع مورد نیاز برای شکوفایی توان خویشتن را در اختیار داریم، البته در صورتی که بتوانیم ‌به این منابع دست یافته و آن ها را بپرورانیم. ستیر سه دسته عوامل مؤثر بر رشد و تحول را معرفی می‌کند.

۱- میراث ارثی تغییرناپذیری که توان بدنی، عاطفی و خلق و خوی ما را تعیین می‌کنند.

۲-عوامل طولی که ماحصل یادگیریهای ما در طی فرایند رشد و کمال است

۳- تعامل همیشگی ذهن و بدن

۲-۱-۳- طلاق

یکی از معضلات مهم در زمینه زندگی زناشویی، پدیده ای به نام طلاق است که شیوع روز افزون آن پژوهشگران و نظریه­پردازان حوزه خانواده و ازدواج را بر آن داشته که ‌در مورد علل و عوامل تاثیرگذار بر آن، به بررسی و تحقیق بپردازند (گاتمن، ۱۹۹۱).

طلاق در لغت، به معنی گشودن گره و رها کردن است، رها شدن از قید نکاح و رهایی زناشویی است (عراقی، ۱۳۶۹). طبق تعریف، طلاق فرآیندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع می­ شود و با تلاش برای حل تعارض از طریق ورود به موقعیت جدید با نقش­ها و سبک زندگی جدید خاتمه می­یابد (گاتمن، ۱۹۹۱). انحلال زناشویی مفهوم وسیعی است که طلاق تنها یکی از اسباب آن است، از اسباب دیگر همانند مرگ یکی از دو همسر، فسخ ازدواج، بذل مدت و جدایی می توان نام برد (به نقل از؛ جعفری لنگرودی، ۱۳۵۵، ۱۳۶۳).

پدیده طلاق، راه حل رایج و قانونی عدم سازش زن و شوهر، فرو ریختن ساختمان خانواده، قطع پیوند زناشویی و اختلال ارتباط پدر و مادر با فرزند است، برای درک طلاق، شناخت خانواده، فرزندان و ازدواج ضروری است و این سه پدیده در پیوستگی با یکدیگر قرار

فصل دوم: پیشینه پژوهش

دارند (والچاک، ترجمه طاهری، ۱۳۶۶، ساروخانی، ۱۳۷۶). در واقع طلاق نوعی اعتراف علنی به شکست در زندگی زناشویی است (گاتمن، ۱۹۹۳؛ والچاک، ترجمه طاهری، ۱۳۶۶).

۲-۱-۳-۱- نگاهی به تاریخچه طلاق در بین اقوام و دوران های مختلف

سابقه طلاق به قرن‌ها قبل بر می­گردد (پیران، ۱۳۶۹). طلاق در بسیاری از سرزمین­های باستانی از جمله؛ میان یونان، ایران، مصر و چین وجود داشته است، کنستانتین محدودیت های بسیاری برای طلاق ایجاد کرد و در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را طلاق را ممنوع دانست، هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید، در دین بهائی طلاق به درخواست زن نیز صورت ‌می‌گیرد و این به عنوان یکی از موارد رعایت یکی از تعالیم دین بهائی با نام تساوی حقوق زن و مرد برشمرده می­ شود، به مرور زمان کشورهای اروپایی و مسیحی حق طلاق را برای زن و شوهر به رسمیت شناختند، با این حال، در سال ۱۹۸۶ در ایرلند مجلس طلاق را غیرقانونی اعلام کرد، در انگلستان، در سال ۱۹۶۹

لایحه قانونی اصلاح طلاق به تصویب رسید که گرفتن طلاق را برای زن و شوهر آسان­تر کرد، بین سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ ، میزان طلاق در بریتانیا به طور ثابت هر سال ۹ درصد افزایش یافت (به نقل از ساروخانی، ۱۳۸۵؛ والچاک، ۱۹۸۴؛ ترجمه طاهری، ۱۳۶۶).

۲-۱-۳-۲- شرایط احراز طلاق

در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، مرد با مراجعه به دادگاه حق تقاضای طلاق دارد، زن نیز در شرایط خاصی می ­تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند (به نقل از جعفری لنگرودی، ۱۳۵۵، جهانگیر، ۱۳۸۴).

بعضی از این شرایط عبارت اند از:

– ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در یک سال بدون عذر موجه

اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر

ابتلای زوج به یکی از انواع مشروبات الکلی

محکومیت قطعی زوج به بیش از پنج سال حبس

ضرب و شتم یا سوء رفتار زوج که برای زوجه غیرقابل تحمل است.

ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی و جسمانی

۲-۱-۳-۳- ویژگی های طلاق

فصل دوم: پیشینه پژوهش

در یک جمع بندی کلی طلاق دارای ویژگیهایی به شرح زیر است (به نقل از ساروخانی، ۱۳۷۶؛ کاوه، ۱۳۸۶؛ گاتمن، ۱۹۹۱) :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...