1. تصمیم‌گیری

    1. بهبود و تقویت حافظه برای رویدادهای مهم

  1. تسهیل تعاملات میان‌ فردی (مک کی و همکاران، ۲۰۰۷).

گراس (۱۹۹۹) متذکر می‌شود هیجان‌ها پدیده‌ای هستند پیچیده و چند وجهی که موجب تغییر در تجارب ذهنی، رفتار و فیزیولوژی سیستم اعصاب مرکزی و پیرامونی می‌شوند و کل بدن را درگیر می‌کنند. جنبه ذهنی هیجان توسط تعریف روزمره انسان‌ها از واژه‌ هیجان محصور می‌شود (گولدین و گراس، ۲۰۱۰). با آنکه عموما به جای واژه هیجان از واژه احساسات استفاده می‌شود، اما واقعیت این است که هیجان‌ها فقط باعث حس کردن چیزی توسط افراد نمی‌شوند، بلکه باعث می‌شوند مردم احساس کنند دوست دارند کاری را انجام دهند یا به چیزی مبادرت بورزند (گرینبرگ و سافران، ۱۹۸۷). این تکانه‌ها با تغییر در ترشح انتقال دهنده‌های عصبی مرتبط هستند و هر دوی آن ها با پاسخ‌های رفتاری هم‌بستگی دارند. تغییرات رشدی در سیستم‌های پاسخ رفتاری و فیزیولوژیکی نقشی بنیادین در رشد هیجان، مخصوصا در دوران نوزادی و اوایل کودکی ایفا می‌کنند (گراس و همکاران، ۲۰۰۶).

اما هیجان‌ها می‌توانند آسیب رسان هم باشند و این زمانی اتفاق می‌افتد که در زمان نامناسب یا با شدت نامتناسب ابراز شوند (برنا و همکاران، ۲۰۱۴). پاسخ‌های هیجانی نامناسب در مشکلات اجتماعی و حتی بیماری‌های جسمانی با آسیب‌شناسی روانی مرتبط هستند، البته این امر ارتباط تنگاتنگی با توانایی ما در تنظیم موفق هیجانات دارد (فاسنر[۱۸۲] و همکاران، ۲۰۱۴). هیجان‌ها می‌توانند در کارهای فرد تداخل ایجاد کنند و خودشان را بالاجبار به حیطه آگاهی وارد کنند؛ اما در واقع مجبورند با سایر پاسخ‌هایی که در شرایط اجتماعی پدید می‌آیند، رقابت کنند (منین[۱۸۳] و فرسکو[۱۸۴]، ۲۰۱۴).

تعریف تنظیم هیجان

برخی محققین تنظیم هیجان را توانایی افزایش یا کاهش هیجانات به میزان نیاز تعریف کرده‌اند. گراس (۱۹۹۹) معتقد است تنظیم هیجان یک زمینه مطالعاتی است که بررسی می‌کند چطور افراد بر هیجاناتشان تاثیر می‌گذارند، کنترلشان می‌کنند یا آن ها را بیان می‌کنند. کول، مارتین و همکاران تنظیم هیجان را به عنوان تغییراتی که مرتبط با هیجانات هستند و به وسیله بعضی رخدادهای یا موقعیت‌ها فعال می‌شوند تعریف می‌کنند (دی کامپورا، ۲۰۱۴).

برخی تنظیم هیجان را به عنوان مجموعه‌ای از فرایندها در نظر گرفته‌اند که یک شخص ممکن است از آن ها برای فراخوانی یک هیجان مثبت یا منفی، حفظ، کنترل یا تغییر آن استفاده کند، و بین هیجان و نوع ابراز آن تفاوت قائل شده‌اند (مک لم[۱۸۵]، ۲۰۰۸). تنظیم هیجان به عنوان فرایندهایی که از طریق آن ها افراد هیجاناتشان را برای پاسخ به توقعات محیطی هشیارانه و ناهشیارانه تعدیل می‌کنند، در نظر گرفته می‌شود (آلادو[۱۸۶] و نولن – هوکسما[۱۸۷]، ۲۰۱۰).

دال (۲۰۰۱؛ به نقل از مک لم، ۲۰۰۸) تنظیم هیجان را به عنوان تلاش فرد برای مدیریت هیجان در نظر گرفته که در آن هیجان خاصی برای یک هدف مورد استفاده قرار می‌گیرد. گراس و تامپسون (۲۰۱۴) می‌گویند اصطلاح تنظیم هیجان می‌تواند به وسیله هیجان معنی شود یا می‌تواند اشاره به چگونگی کنترل هیجان داشته باشد.

برخی محققین تعریف گسترده‌تری از تنظیم هیجان دارند و آن را به صورت مجموعه‌ گسترده‌ای از مهارت‌ها و توانایی‌ها که به حفظ سلامت و کارکرد سیستم هیجانی کمک می‌کند می‌بینند، تنظیم هیجان درست شامل توانایی برای :

    • تشخیص داشتن پاسخ هیجانی

    • فهم نوع پاسخ هیجانی

    • پذیرفتن پاسخ هیجانی‌، به جای رد کردن آن یا ترسیدن از آن

    • به کار بردن راهبردهایی که اجازه می‌دهند شدت هیجان را در صورت لزوم کاهش داد

    • درگیر شدن در رفتارهای هدفمند در موقع ناراحتی

  • و کنترل رفتارهای تکانشی موقع ناراحتی است (سالترز – پدنولت[۱۸۸]، ۲۰۰۹).

تنظیم هیجان مفهومی بسیار فراگیر و گسترده و دربردارنده طیف وسیعی از فرایندهای هشیار و ناهشیار فیزیولوژیک، رفتاری و روان‌شناختی است؛ رابردهای تنظیم هیجان ریشه در تحول هیجانی، شناختی و اجتماعی دارند (گراس و جان، ۲۰۰۳). تنظیم هیجان فرایندی است که در آن افراد می‌توانند بر این که چه هیجاناتی داشته باشند، چه زمانی آن ها را داشته باشند و چطور آن ها را تجربه کنند یا چگونه آن ها را بیان کنند، مؤثر باشند (هافمن، ۲۰۰۷).

از دیدگاه گراتز و رومر (۲۰۰۴) تنظیم هیجان چند فرایند را در برمی‌گیرد :

    • آگاهی از هیجان‌ها

    • درک هیجان‌ها

    • پذیرش هیجان‌ها

    • توانایی کنترل رفتارهای تکانشی

    • توانایی دنبال کردن اهداف فردی هنگام مواجهه با هیجان‌های چالش‌برانگیز

  • توانایی استفاده از راهبردهای سازگارانه برای تنظیم پاسخ‌های هیجانی

افراد به طرق مختلفی هیجانات خود را تنظیم می‌کنند. راهبردهای تنظیم هیجان ممکن است متمرکز بر تغییر رفتار (مانند فرونشانی)، توجه (مانند کنترل توجه، حواسپرتی)، شناخت (مانند ارزیابی مجدد شناختی، پذیرش) و واکنش‌های فیزیولوژیکی (مانند تکنیک‌های تنفس عمیق) باشد (مائوس[۱۸۹] و تروی[۱۹۰]، ۲۰۱۲). تنظیم هیجان می‌تواند آگاهانه یا ناآگاهانه، زودگذر یا دائمی، و رفتاری یا شناختی باشد. تنظیم هیجان رفتاری نوعی از تنظیم هیجان است که در رفتار آشکار فرد دیده می‌شود، در حالی که تنظیم هیجان شناختی قابلیت مشاهده ندارد و زودگذر است (گراس، ۱۹۹۹).

فرایندهای تنظیم هیجان ممکن است به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه یا کنترل شده باشند، ممکن است آگاهانه یا غیرآگاهانه باشند؛ از آن جایی که هیجان‌ها فرایندهایی چند بخشی هستند که در طول زمان آشکار می‌شوند، تنظیم هیجان شامل تغییر در پویایی‌های هیجان، یا نهفتگی، زمان بروز، اندازه و طول مدت پاسخ‌ها در حوزه رفتاری، تجربی یا فیزیولوژیکی می‌شود (فاسنر و همکاران، ۲۰۱۴). تنظیم هیجان بسته به اهداف فرد ممکن است باعث تعدیل، تشدید یا بقای هیجان وی شود (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).

ویژگی‌های بنیادین تنظیم هیجان عبارتند از :

    • افراد ممکن است هیجان‌های منفی یا مثبت خود را با افزایش یا کاهش آن ها تنظیم کنند.

    • اگرچه به نظر می‌رسد نمونه های اولیه تنظیم هیجان آگاهانه باشد، مانند زمانی که در صف صندوق در یک فروشگاه بزرگ هستیم، اما می‌توانیم تنظیم هیجان را فعالیتی تصور کنیم که در ابتدا به صورت عمدی شروع شده اما بعدتر بدون آگاهی هوشیارانه صورت می‌پذیرد. مانند زمانی که خشم خود را از پذیرفته نشدن توسط یک همسال پنهان می‌کنیم یا زمانی که توجه خود را از موضوعات ناراحت کننده برمی گردانیم.

  • هیچ فرض اولیه‌ای وجود ندارد که شکل بخصوصی از تنظیم هیجان فی نفسه خوب یا بد است (گراس،‌ ۲۰۱۴).

تعریف نظم‌جویی شناختی هیجان

هیجان‌ها، به ویژه هیجان‌های منفی می‌توانند موجب افزایش تعارضات بین فردی، تصمیم‌گیری نادرست و مشکلات سلامت روان گردند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴). ‌بنابرین‏ مردم عموما می‌کوشند هیجانات خود را با تغییر ارزش، شدت و مدت آن ها تنظیم کنند (روثبارت و شیس، ۲۰۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...