دانلود پروژه های پژوهشی با موضوع رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده ... |
همچنین، مهارت های اجتماعی یک عامل کلیدی در تعامل با افراد، سازگاری با شرایط محیطی و عملکرد درست میباشد. هر چه افراد بیشتر قادر به برقراری روابط با دیگران باشند، تجارب پربارتری برای زندگی کسب مینمایند، مثلا داشتن روابط دوستانه، شرکت در فعالیتهای لذت بخش و پیوستن به گروه ها. گذشته از این، کسب مهارت های اجتماعی برای اینکه عضو فعال و مشارکت کننده ای در جامعه باشیم، ضروری و با اهمیت میباشد. بنابراین، کودکان و بزرگسالانی که دچار اختلالات رفتاری-هیجانی میشوند، در روابط بین فردی خود با مشکل مواجه میشوند. در واقع، مشکل داشتن در تعاملات اجتماعی، یک خصیصه کلیدی در تشخیص این ناتوانیها می باشد(چن[۶۹] و دیگران، ۲۰۰۶). وارگر[۷۰] و راترفورد[۷۱] (۱۹۹۳، به نقل از جونز[۷۲] و دیگران، ۲۰۰۵) بین مهارت های اجتماعی و شایستگی اجتماعی[۷۳] تفاوت قائل شدند. آنها مهارت های اجتماعی را خاص، قابل تعریف، مجزا و آموختن رفتارهایی دانسته اند که نتیجهاش نتایج اجتماعی مثبت در موقعیت های اجتماعی می باشد. همچنین، مهارت های اجتماعی به عنوان بخشی از سازه «شایستگی اجتماعی» در نظر گرفته شده است. شایستگی اجتماعی مبتنی بر قضاوتهای مشاهدهکنندگان از عملکرد اجتماعی افراد میباشد، در حالی که مهارت های اجتماعی رفتارهای خاصی هستند که در اصل برای رفتار شایسته اجتماعی شکل گرفتهاند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۱۹- تعریف مهارت های اجتماعی
مهارت های اجتماعی چیزی مشابه رفتار نمیباشند، بلکه جنبههایی از رفتار میباشند که به افراد در درک و سازگاری طیفی از موقعیتهای اجتماعی کمک می کنند. والکر[۷۴] (۱۹۸۳، به نقل از، استدلی[۷۵] و دیگران، ۲۰۰۸) مهارت های اجتماعی را به عنوان (الف) مجموعه ای از شایستگیها که به افراد اجازه میدهد تا روابط اجتماعی مثبت را آغاز و حفظ نمایند، (ب) همکاری با همسالان و سازگاری رضایت بخش با محیط و (ج) اجازه دادن به افراد که به طور مؤثر با محیط اجتماعی بزرگتر روبهرو شوند، تعریف نمود. مهارت های اجتماعی را میتوان در زمینهای از یادگیری اجتماعی-هیجانی به عنوان، شناخت و مدیریت هیجانات، اهمیت قائل بودن برای دیگران، برقراری روابط مثبت، تصمیم گیری و دستکاری موقعیتهای چالش برانگیز به طور سازنده و اخلاقی نیز تعریف نمود (استدلی و همکاران، ۲۰۰۸). ماتور[۷۶] و راترفورد (۱۹۹۶، به نقل از جونز، و دیگران، ۲۰۰۵) مهارت های اجتماعی را به عنوان الگوهای رفتاری قابل قبول اجتماعی که به افراد اجازه می دهند تقویت و پذیرش اجتماعی دریافت نمایند و از موقعیتهای اجتماعی ناسازگار اجتناب نمایند، تعریف نموده اند. فرد اجتماعی ماهر قادر است محیط اجتماعی خود را با درک و پاسخ مؤثر دادن، اداره نماید. آنها معتقدند که، آموزش مهارت های اجتماعی نباید به تدریس مهارت های خاص در یک موقعیت اجتماعی محدود شود، بلکه باید باعث افزایش عملکرد کلی افراد شود؛ که شامل خزانه گستردهای از مهارت های اجتماعی است که پاسخ های قابل قبولی را در موقعیتهای اجتماعی مختلف به وجود می آورد. طبق نظر کارتلدج[۷۷] و میلبورن[۷۸](۱۹۹۵،به نقل از چن، ۲۰۰۶)، مهارت های اجتماعی رفتارهای آموختنی هستند که افراد را قادر میسازند با عملکرد درست پاسخهای مثبت دریافت نموده و از پاسخهای منفی اجتناب نمایند. این راهبردهای خاص را افرادی استفاده می کنند، که تکالیف اجتماعی خود را به طور مؤثر انجام داده و به عنوان افراد شایسته شناخته شده اند (چن، ۲۰۰۶). همچنین، وارن (۲۰۰۴) مهارت های اجتماعی را شامل موارد زیر دانسته است:
-
- ارتباط فرد با فرد که شامل فرستادن، دریافت کردن و تفسیر پیامها میباشد.
-
- این مهارت ها از طریق یادگیری رشد یافتهاند؛ و اینکه پیامهایی که یک فرد قصد دارد در تعاملات روزمره به افراد دیگر منتقل نماید، به شرایط خاص آن موقعیت، خصوصیات شخصیتی، تجارب قبلی، دیدی که افراد نسبت به وی دارند و نتیجه ای که عاید وی خواهد شد بستگی دارد.
-
- شامل جزئیات کلامی (محتوا و معنی پیام، کلمات و جملات) و غیر کلامی یا رفتارهای غیر کلامی ( نحوه ایستادن[۷۹]، استفاده از چشمان، تن صدا و بیان چهرهای[۸۰]) می باشند.
-
- تحت تأثیر فرهنگ افراد به ویژه گروه اجتماعی خاصی که فرد به آن وابسته است، قرار میگیرند.
-
- با تقویت اجتماعی که از دیگران دریافت می شود، افزایش مییابند.
-
- از نظر ماهیت و فعل و انفعال دو جانبه میباشند و نیاز به زمان مناسب و رفتارهای خاص دارند.
-
- بازتابی از عوامل محیطی، مثل سن، جنس و حالت افراد دیگر، میباشند.
۲-۲۰- مهارت های اجتماعی در محیطهای آموزشی
مدرسه محیط پیچیدهای است که از جمعیتها و فعالیتهای ناهمگن تشکیل شده است. دانش آموزان، معلمان، کارکنان و والدین اغلب از چگونگی عملکرد مدارس انتظارات متفاوتی دارند. و برای جوابگویی به انتظارات تمام گروه ها، نیاز به تیمی از افراد میباشد تا بتوانند تعریفی از انتظارات رفتاری محیط گسترده مدرسه ارائه دهند (براتن[۸۱]، ۲۰۰۲). در دهه ۸۰، تعدادی از روانشناسان تربیتی به مدارس فرا خوانده شدند، تا رویکردهای رسمی و سیستماتیکی برای تدریس مهارت های اجتماعی به دانشآموزانی که مهارت ها و عملکرد ضعیفی داشتند، طراحی نمایند. ماسکوت[۸۲] (۱۹۹۸، به نقل از چن، ۲۰۰۶) مهارت های اجتماعی را به عنوان جزء لازم و ضروری برنامه های در نظر گرفته شده برای دانش آموزان با رفتارهای خاص در محیط های آموزشی پیشنهاد نمود. متأسفانه، برنامه مهارت های اجتماعی از دوره آغازین خود تغییرات زیادی نموده است. یکی از انتقادات وارد برآن این است که مهارت هایی که به دانش آموزان در طول دوره آموزشی تدریس می شود، به خوبی یاد گرفته نمی شوند، زیرا دانش آموزان این مهارت ها را در موقعیتهای مختلف و با افراد متفاوت در طی زمان مورد استفاده قرار نمیدهند؛ و در مدارس به دانش آموزان این فرصت داده نمی شود تا که به طور عملی این مهارت ها را در موقعیتهای مختلف، به خصوص در محیطهای بیرون از کلاس و در محیطهای طبیعی مورد استفاده قرار دهند.
یکی دیگر از موارد قابل توجه این است که اغلب برنامه های مهارت های اجتماعی، نمی توانند دانش آموزان را برای تعاملات اجتماعی پیچیده آماده نمایند. دانش آموزان ممکن است با نوع مهارت های اجتماعی که معلم برای آنها انتخاب مینماید، لزوماً موافق نباشند؛ به ویژه اگر رفتارهای ضد اجتماعی[۸۳] آنها به طور مثبت در گروه های همسال یا خانواده مورد تقویت قرار گرفته باشد. مهم است که هم معلمان و هم روانشناسان تربیتی پیچیده بودن یادگیری شایستگی اجتماعی و سختی تسلط بر آنها را مورد توجه قرار دهند.
محققان معتقدند که به طور کلی، آن دسته از مهارت های اجتماعی که نتایج مثبتی برای دانش آموزان به دنبال دارند، به احتمال بیشتری دارد که دوباره تکرار شود. تحقیقات، نشان دادهاند که به طور طبیعی انجام تقویت، مثل تمجید، توجه و بازخورد مثبت، روش مؤثری برای تشویق رفتارهای جدید در موقعیتهای مختلف میباشد. احتمال بیشتری وجود دارد که این مهارت ها قسمتی از خزانه رفتاری دانش آموز شوند. نتایج تحقیقات نشان می دهند که با وجود گذشت چندین دهه از به وجود آمدن نظریه ها، بحثها و تحقیقات، جامعه آموزشی قادر نیست یک مدل عملی خوب جهت تعریف، اندازه گیری، آموزش، تعمیم و ابقای مهارت های اجتماعی برای دانش آموزان دارای اختلال هیجانی-رفتاری ارائه نماید (چن، ۲۰۰۶).
۲-۲۱- نقص در مهارت های اجتماعی و ارتباط آن با مشکلات روانشناختی
فردی که مهارت های اجتماعی لازم را نداشته باشد، در پیوستن به گروه های اجتماعی، دوستان و آشنایان حمایت کننده با مشکلات زیادی روبهرو می شود و در طی زمان از لحاظ اجتماعی منزوی میگردد. به علاوه، یکی از نتایج احساس تنهایی، خطر رشد مشکلات هیجانی یا رفتاری می باشد (کوینزبرگ[۸۴]، ۲۰۰۷). ناتوانی در یادگرفتن مهارتهای اجتماعی لازم می تواند منجر به منزوی شدن، احساس تنهایی، عدم پذیرش و عزت نفس پایین گردد. مشکلات روانشناختی که هم میتوانند علت باشند هم معلول، مثل افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و تمایل به خودکشی، نیز رایج است (وارن، ۲۰۰۴). افسردگی، یکی ازمشکلات بزرگ سلامت روانی میباشد، ۱۷ درصد از کل جمعیت دچار این اختلال می باشند؛ یعنی ۱۷ درصد از جمعیت، زمانی از زندگی خود دچار این اختلال خواهند شد. اگر چه در بروز این اختلال علتهای زیادی ممکن است وجود داشته باشد، اما یکی از نظریات راجع به افسردگی، آن را با کمبود مهارت های اجتماعی مرتبط میداند. نظریه رفتاری لوینسون (به نقل از سیگرین و فلورا، ۲۰۰۰) در مورد افسردگی تصریح نموده که افراد با مهارت های اجتماعی ضعیف، قادر به کسب تقویت مثبت و اجتناب از نتایج منفی در زندگی اجتماعی خود نمیباشند و نتیجه آن افسرده شدن آنها می باشد. تحقیقات انجام شده برای اثبات این ادعا نتایج متفاوتی داشته اند؛ بعضی از این تحقیقات نشان دادهاند که مهارت های اجتماعی ضعیف، پیش بینی کننده افسردگی میباشند و بعضی از آنها ارتباط کمتری را نشان دادهاند.
اضطراب اجتماعی، مشکل روانشناختی دیگری است که به نظر میرسد با نقص در مهارت های اجتماعی مرتبط می باشد. نزدیک به ۲۰ درصد از دانشجویان دانشگاه از اضطراب تعامل با دیگر افراد رنج میبرند. کووالسکی[۸۵](۱۹۹۵، به نقل از سیگرین و فلورا، ۲۰۰۰) عنوان نمود، کمبود مهارت های اجتماعی، پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی میباشد و مهارت های اجتماعی ضعیف باعث میشوند، که افراد راجع به اثربخشی خود بیانگریشان[۸۶] شک داشته باشند؛ و این خود باعث اضطراب در موقعیتهای اجتماعی می شود. تحقیقات طولی انجام شده نیز صحت این ارتباط را تأیید نموده اند (سیگرین و فلورا، ۲۰۰۰).
۲-۲۲- مهارت های اجتماعی و بهزیستی روانشناختی
توانایی برقراری ارتباط مؤثر با افراد با موفقیتهای اجتماعی و نیز وضعیت روانشناختی سالم همراه است. از این توانایی، به طور گسترده، به عنوان مهارت های اجتماعی، شایستگی ارتباطی[۸۷] یا شایستگی اجتماعی نام برده می شود. برای مثال، افراد با مهارت های اجتماعی یا شایستگی ارتباطی خوب، نسبت به کسانی که مهارت های اجتماعی نامناسبی دارند، عزت نفس بالاتری دارند، از تعاملات اجتماعی خود راضیند و حمایت اجتماعی خوبی دریافت مینمایند. وقتی نتایج تحقیقات ارتباط بین مهارت های اجتماعی و بهزیستی روانشناختی را نشان دادند، محققان شروع به تحقیق راجع به متغیرهایی نموده اند، که به طور بالقوه بتواند این ارتباط را تبیین نماید. یکی از موضوعهایی که به خوبی می تواند ارتباط مهارت های اجتماعی با بهزیستی روان شناختی را توضیح دهد، تجارب استرس زا می باشد. بعضی از شواهد نشان دادهاند که مهارت های اجتماعی ارتباطی منفی با تجربه وقایع استرس زا دارند. محققان چگونگی این ارتباط را مورد بررسی قرار دادهاند. برای مثال، افراد جوان با مهارت های اجتماعی ضعیف، واکنشهای استرسی رفتاری و روانشناختی بالایی نشان می دهند، در مقایسه با افرادی که مهارت های اجتماعی خوبی دارند و به خوبی ارتباط برقرار مینمایند. به علاوه، تحقیق انجام شده بین دانشجویان جدیدالورود دانشگاه نشان داده است، که توانایی حل مسائل اجتماعی با مهارت های اجتماعی بالا و استرس پایین ارتباط معنی داری دارد. همچنین، این افراد در مواجه با مسائل و مشکلات روزمره روشهای مؤثری را به کار میبرند (هانزال[۸۸]، سیگرین، دونیرستین[۸۹]، تایلر و دومسکی، ۲۰۰۷).
۲-۲۳- پیشینه پژوهش
۲-۲۴-۱- پژوهش های داخلی
محمودی(۱۳۹۲) در پژوهش خود به مقایسه مهارت های اجتماعی و عزت نفس در دانش آموزان ناشنوا و نابینا در مقطع تحصیلی راهنمایی پرداخت و نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش رفتارهای مثبت مهارتهای اجتماعی، عزت نفس افزایش می یابد و بالعکس که نشان دهنده رابطه مثبت معنادار بین رفتارهای مثبت مهارت های اجتماعی و عزت نفس است.
شاکری نیا، ایرج(۱۳۹۱)به بررسی رابطه حمایت اجتماعی و امیدواری با سلامت روان پرداختند. نتایج نشانداد که بین حمایت اجتماعی، امید و سلامت عمومی سالمندان، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نشان داد که متغیرهای امید و حمایت اجتماعی به ترتیب توانستهاند سلامت عمومی سالمندان مبتلا به دردهای مزمن را پیشبینی کنند
علوی و جنتی فرد(۱۳۹۱) در پژوهش خود تحت عنوان رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس به این نتیجه رسیدند که که بین نمره حمایت اجتماعی ادراک شده و عزت نفس همبستگی مستقیم به نسبت ۴۸درصد وجود داشت که از نظر آماری کاملا معنی دار است.
به پژو و خانزاده(۱۳۹۱) در پژوهش خود به بررسی مهارتهای اجتماعی کودکان کم توان دهنی پرداختند. نتایج نشان داد که بین نظرات اولیا، معلمان و متخصصان تفاوت معناداری وجود دارد.
بیک محمدی، اکبری و ترخان (۱۳۹۱) پژوهش خود را هدف بررسی تأثیر آموزش گروهی شناختی رفتاری و مصون سازی در مقابل فشار روانی بر سازگاری اجتماعی و خودپنداره دانش آموزان دختر دبیرستانی اجرا کردند داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا)تحلیل شد . نتایج نشان داد که آموزش گروهی شناختی رفتاری، نسبت به آموزش مصون سازی در برابر فشار روانی و کنترل، بر افزایش سازگاری اجتماعی و خودپنداره دانش آموزان دختر تأثیر معناداری دارد.
کردی، کیان پور و شهنی ییلاق(۱۳۸۹) در پژوهش خود به مقایسه مهارتهای اجتماعی، خودپنداره و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دخترو پسر کم شنوا و عادی پرداختند. نتایج بدست آمده نشان داد که بین مهارتهای اجتماعی، و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر کم شنوا و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد ولی در خودپنداره تفاوت معنی دار بود.
رستمی و شاه محمدی (۱۳۸۹) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که مولفه های حمایت اجتماعی، حمایت دوستان و خانواده روی هم ۱۵ درصد از واریانس عزت نفس را تبیین می کند و حمایت خانواده بالاترین ضریب همبستگی را با عزت نفس داشت.
شاکری نیا، ایرج(۱۳۸۸) رابطه سلامت عمومی، حمایت اجتماعی ادراک شده با خودپنداره دردانشجویان ساکن و غیرساکن مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه گیلان مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی وخودپنداره دانشجویان رابطه منفی معنی دار وجود دارد بدین معنی که هرچه سطح حمایت اجتماعی افزایش می یابد خودپنداره فرد ارتقا می یابد توجه داریم که نمره پایین درمقیاس خودپنداره به معنی خود پنداره مطلوبتر است بین حمایت اجتماعی و سلامت عمومی رابطه منفی وجود دارد لیکن این رابطه از لحاظ آماری معنی دار نیست.
نظری و حسین پور(۱۳۸۸) اثر بخشی مهارت های اجتماعی بر اضطراب و عزت نفس دانش آموزان دختر دبیرستان باغملک را مورد بررسی قرار دادند نتایج نشان داد که آموزش مهار تهای اجتماعی باعث کاهش اضطراب و افزایش عزت نفس دانش آموزان گروه آزمایشی شد.
به پژو و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهش خود تحت عنوان بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نابینا با این نتیجه رسیدند که آموزش مهارت های اجتماعی بر عزت نفس دانش آموزان نابینا موثر است.
ظریف کار (۱۳۸۳) به مقایسه عزت نفس و خودپنداره در دانشجویان در دانشجویان خلاق و غیر خلاق دانشگاه شیراز پرداخت. نتایج یافته ها بیانگر این بود که عزت نفس دانشجویان خلاق بالاتر از دانشجویان غیر خلاق است و بین عزت نفس و خودپنداره دانشجویان در هر گروه رابطه وجود دارد.
مددی، امامزاده، کدیور و نوابی نژاد(۱۳۸۳) در تحقیقی به بررسی و مقایسه مهارت های اجتماعی، عزت نفس و پیشرفت درسی بین دانش آموزان کلاس چند پایه و تک پایه مدارس ابتدایی پرداختند. نمونه تحقیق مشتمل بر ۲۶۱ نفر است که در سال تحصیلی ۸۳-۸۲ در پایه ابتدایی به تحصیل اشتغال داشتند. در این تحقیق از سه ابزار،پرسشنامه عزت نفس،پرسشنامه رشد مهارت های اجتماعی و آزمون ریاضی معلم ساخته استفاده شد. به استناد یافته های این پژوهش بین دانش آموزان کلاسهای چند پایه و تک پایه از نظر میزان مهارتهای اجتماعی و پیشرفت درسی تفاوت معنی داری وجود دارد.دانش آموزان کلاسهای چند پایه ،مهارتهای اجتماعی و پیشرفت درسی بالاتری نسبت به دانش آموزان کلاسهای تک پایه نشان دادند. بین این دو گروه از نظر عزت نفس تفاوت معنی داری مشاهده نشد و فقط در آزمونهای عزت نفس میانگین نمره های کلاسهای چند پایه نسبت به تک پایه بالاتر بود.
نوربخش و حسن پور (۱۳۸۳) در تحقیقی به بررسی مقایسه ی عزت نفس و خودپنداره پسران ورزشکار و غیر ورزشکار در دوره متوسطه نواحی آموزش و پرورش شهر اهواز و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی پرداختند. این تحقیق از نوع توصیفی است که به روش میدانی و با بهره گرفتن از پرسشنامه عزت نفس ناظم شیرازی(۱۳۷۶) و پرسشنامه خودپنداره راجرز(۱۹۶۱) انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد بین عزت نفس دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار همبستگی چندگانه وجود داشت.نتایج این تحقیق نشان داد که عزت نفس ورزشکاران بیشتر از غیر ورزشکاران است و از آن می توان برای پیشرفت تحصیلی ورزشکاران استفاده کرد.
حسینیان (۱۳۸۲) با مقایسه خودپنداره نوجوانان دختر و پسر گریزان و عادی اظهار داشت. میان خودپنداره نوجوانان دختر و پسر عادی تفاوت معنادار وجود دارد. این تحقیق موید این است که نوجوانان دختر و پسر عادی خودپنداره مثبت تری نسبت به نوجوانان دختر و پسر گریزان است.
۲-۴-۲- پژوهش های خارجی
آریپ و همکاران(۲۰۱۱) در پژوهشی تحت عنوان تاثیر درمان شناختی رفتاری بر خودپنداره دانش آموزان دختر دبیرستانی به این نتیجه رسیدند که آموز شهای گروهی شناختی رفتاری بر تقویت خودپنداره نوجوانان مؤثر است
من ایو(۲۰۰۹) در پژوهش خود نشان داد که داشتن مهارت های اجتماعی مثل حل مساله باعث افزایش صفات شخصیتی مانند خودپنداره می شود.
آندرد و همکارانش(۲۰۰۹) در پژوهش خود نشان دادند که حمایت اجتماعی در افسران پلیس در کیفیت زندگی و عزت نفس آنها نقش موثری دارد.
آیدوگان و همکاران(۲۰۰۹) در پژوهش خود با عنوان شناسایی دیدگاه های اولیا در ارتباط با
مهارت های اجتماعی به این نتایج دست یافتند که مهارت های اجتماعی از دیدگاه مادران نسبت
به پدران از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ولفی و ساکس(۲۰۰۶)در پژوهش خود نشان دادند که انزوای اجتماعی و فقدان حمایت اجتماعی کافی در نوجوانان منجر به پایین آمدن عزت نفس و خودپنداره می شود.
کیریفیش(۲۰۰۶)تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر خودپنداره دانش آموزان ناشنوا را مورد بررسی قرارداد و نتایج نشان دادند که آموزش مهارتهای اجتماعی بر خودپنداره دانش آموزان موثر است.
تامپسون و همکاران(۲۰۰۲) در پژوهش خود بر روی زنانی که اقدام به خودکشی کرده بودند نشان دادند که حمایت اجتماعی رابطه مستقیم با عزت نفس دارد و هر چه حمایت اجتماعی زیادتر باشد عزت نفس افراد افزایش یافته و تلاش جهت خودکشی آنها کاهش می یابد.
باروخ فلدمن و همکاران[۹۰] (۲۰۰۲) نیز در تحقیق خویش دریافتند که حمایت اجتماعی رابطه منفی و معناداری با خودپنداره و رابطه معنا دار با بهره وری دارد. حمایت اجتماعی از طرف خانواده، ازبین متغیرهای خودپنداره ،فرسودگی شغلی و بهره وری با متغیر خودپنداره رابطه معنی دار داشت و ۱۲ درصد واریانس خودپنداره را تبیین کرده است.
چن، وانگ و چن[۹۱] (۲۰۰۱) به بررسی رابطه خودپنداره در رفتار اجتماعی پرداختند. برای این منظور ۲۸۶ نفر دانش آموز چینی انتخاب شدند در نتایج تحقیق همبستگی مثبتی بین پیشرفت تحصیلی با رهبری اجتماعی،تحمل ناکامی،مهارت جرأت ورزی اجتماعی، و نظرمثبت همسالان نسبت به فرد نشان داد. همین طور یک رابطه منفی بین خودپنداره با پرخاشگری، ناسازگاریهای تحصیلی و نظر منفی همسالان نسبت به فرد گزارش شد. نتایج رگریسون نشان داد که رهبری اجتماعی رفتارهای پرخاشگرانه ،تحمل ناکامی ،ناسازگاریهای تحصیلی،مهارت جرأت ورزی و نظر همسالان به ترتیب می تواند پیش بینی کننده خوبی برای خودپنداره در مدارس ابتدایی باشد.
بینرت و اشنایدر[۹۲] (۱۹۹۵) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که برنامه ی آموزش مهارتهای اجتماعی در افزایش ادراک خود اجتماعی و کاهش رفتارهای منفی نسبت به همسالان مؤثر است .
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-09-28] [ 08:13:00 ب.ظ ]
|