دانلود پایان نامه های آماده | مدل هوش هیجانی دولویکس و هیگس (۱۹۹۹) : – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ب) هوش هیجانی بین فردی[۵۰] :
این بعد نیز مؤلفههای همدلی، مسئولیت پذیری، و روابط بین فردی را شامل میشود:
۱ـ همدلی[۵۱] : توانایی شناخت هیجانات و عواطف دیگران، به عبارت دیگر همدلی یعنی ایجاد حس مشترک با یکدیگر، یعنی همان احساسی که دیگری به آن دست یافته است را داشته باشیم. افراد همدل به دیگران توجه دارند و به نگرانی و علایق آن ها توجه نشان میدهند.
۲ـ مسئولیت پذیری (مسئولیت اجتماعی)[۵۲] : نشان دادن خود به عنوان عنصری سازنده، مشارکت کننده، دارای حس همکاری در گروه خویش و دارای وجدان اجتماعی.
۳ـ روابط بین فردی[۵۳] : توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل، توانایی صمیمیت، با محبت و انتقال دوستی به شخص دیگر است.
پ ـ هوش هیجانی مقابله با فشار[۵۴] :
این بخش از هوش عاطفی، مؤلفههای تحمل فشار و کنترل تکانه را شامل میشود:
۱ـ تحمل استرس[۵۵] : به توانایی مقاومت در برابر رویدادها و موقعیتهای فشارزا و پشت سر گذاشتن موقعیتهای مشکلزا بدون از پای در آمدن گفته میشود، افراد با تحمل استرس بالا، کمتر دچار ناامیدی میشوند و بحرانها و مشکلات را بهتر میگذرانند.
۲ـ کنترل تکانه[۵۶] : به توانایی به تأخیر انداختن تکانه و سائق، پذیرش تکانههای پرخاشگرانه، خوددار بودن و کنترل خشم میگویند. اثراتِ نداشتن این مهارت، شامل فقدان خود کنترلی، رفتارهای کند و غیر قابل پیشبینی و آزارگری است.
بعد سازگاری هم در بر گیرنده مؤلفههای واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری و حل مسأله است:
۱ـ حل مسأله[۵۷] : توانایی شناسایی و تعریف مشکلات، داشتن کفایت و انگیزه برای مقابله مؤثّر با آن، تعیین راه حلهای مختلف مسأله، تصمیم گیری و انجام یکی از راه حلهای ممکن.
۲ـ آزمون واقعیت[۵۸] : سنجش میزان انطباق بین آنچه فرد تجربه کرده و آنچه واقعاً وجود دارد، تلاش برای فهم امور به طور صحیح و تجربه رویدادها آن گونه که واقعاً هستند بدون خیال پردازی.
۳ـ انعطاف پذیری[۵۹] : توانایی منطبق ساختن عواطف، افکار، رفتار، موقعیتها و شرایط دائما در حال تغییر. افراد انعطاف پذیر، افرادی فعال، زرنگ، قادر به واکنش بدون تعصب به تغییر هستند و نسبت به ایدها، جهت گیریها و … صبور و گشاده رو هستند.
ث) هوش هیجانی خلق کلی[۶۰] :
و نهایتاًً هوش عاطفی خلق کلی، شامل مؤلفههای خوش بینی و شادکامی است:
۱ـ خوش بینی: توانایی نگاه کردن به نیمه روشن تر زندگی، امید به زندگی و داشتن رویکردی مثبت به زندگی روزمره.
۲ـ نشاط: لذت بردن از خود و دیگران، شاد بودن ، رضایت از خود و لذت بردن از زندگی، داشتن احساس خوب در محیط کار و در اوقاتِ فراغت (بار ـ آن ۱۹۹۷؛ به نقل از حسینی، ۱۳۸۳).
مدل هوش هیجانی دولویکس و هیگس (۱۹۹۹) :
دولویکس و هیگس (۱۹۹۹) بر اساس تحقیقات تجربی خود عناصر محوری مشترکی را در ساختار کلی هوش هیجانی شناسایی کردهاند که عبارتند از:
۱ـ خودآگاهی، آگاهی از احساست شخصی خود و توانایی تشخیص و مدیریت آن ها .
۲ـ انعطاف هیجانی، توانایی خوب عمل کردن و سازگاری در موقعیتهای مختلف.
۳ـ انگیزش، انرژی و انگیزهای که برای دستیابی به نتایج و هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد.
۴ـ حساسیت بین فردی، توانایی آگاه بودن از احساسات دیگران و دستیابی به تصمیمات قابل نفوذ در آن ها .
۵ـ تأثیر، توانایی ترغیب دیگران به تغییر دیدگاه شان درباره یک مسأله.
۶ـ فراست، توانایی استفاده از بینش خود و تعامل در تصمیم گیری هنگام رویارویی با اطلاعات مبهم.
۷ـ صداقت، توانایی ایجاد و تعهد در هنگام مواجهه با چالش و اقلام ثابت و درست.
۲-۲-۱-۵ هوش هیجانی در سازمان و مدیریت
صاحبنظران بر این باور هستند که امروزه هوش عاطفی به سرعت مورد توجه شرکتها و سازمانها قرار گرفته است و اهمیت آن ،گاه از تواناییهای شناختی و دانشهای تکنیکی بیشتر شده است.
دلیل این امر آن است که مدیران دریافتهاند که از این طریق، پیوستگی درونی و تعادل شخصی و سازمانی افزایش پیدا خواهد کرد. همان طور که میدانیم سازمانها مجموعهای از گروهها هستند؛ که تعاملات موفقیت آمیز گروهها به انعطاف پذیری سازمانی و انطباق پذیری و اعمال تغییرات در سازمان کمک میکند، بنابرین سازمانها برای اینکه اثربخشی خود را بالا ببرند از مهارتهای نرم[۶۱] که مبتنی بر عواطف میباشند، استفاده میکنند (بروکز[۶۲]، ۲۰۰۳).
بر این اساس، در دهه اخیر محققان، پژوهشهای زیادی در مورد تأثیر هوش هیجانی بر ساز و کارهای سازمان و مدیریت انجام دادهاند و به بررسی مسائلی از جمله رابطه این مفهوم با عملکرد کارکنان(آبراهام[۶۳]، ۲۰۰۴؛ سی[۶۴] و دیگران، ۲۰۰۱)، اثربخشی رهبری (بارلینگ[۶۵] و دیگران، ۲۰۰۰؛ پالمر[۶۶] و دیگران، ۲۰۰۱، گاردنر و استاف، ۲۰۰۳)، اثر بخشی مدیریت (دونی[۶۷] و دیگران، ۲۰۰۶؛ گاردنر و استاو[۶۸]، ۲۰۰۲)، عملکرد گروهها و تیمهای کاری (دروسکات و ولف[۶۹]، ۲۰۰۱؛ ولچ[۷۰]، ۲۰۰۳)، مدیریت تغییر (واکولا[۷۱] و دیگران، ۲۰۰۴؛ هرکنهوف[۷۲]، ۲۰۰۴)، رهبری تحول آفرین (کوپر، ۱۹۹۸)، مدیریت تعارض (پالمر و دیگران، ۲۰۰۱؛ گاردنر و استاف، ۲۰۰۳؛ بورباخ، ۲۰۰۴؛ شولت[۷۳] ۱۲۵، ۲۰۰۳) و همچنین کیفیت خدمات (باردزیل و اسلاسکی[۷۴]، ۲۰۰۳؛ ورکا[۷۵]، ۲۰۰۲) پرداختهاند (الوانی و ددهبیگی، ۱۳۸۶). طبق نظر گلمن هوش هیجانی در سازمان، ابتدا از طریق روابط ظهور میکند. همزمان هوش هیجانی بر روی کیفیت روابط نیز تأثیر میگذارد. علاوه بر موارد اشاره شده هوش هیجانی از آنجایی که نقش مهمی در کنترل و مدیریت هیجانها دارد میتواند در حوزه های زیر به سازمان کمک کند:
۱ـ سرمایه فکری[۷۶] : در دنیای امروزی که اقتصاد مبتنی بر دانش و نوآوری است، عامل هوشمندی کارکنان نقش مهمی دارد. یکی از مهمترین وظایف مدیریت، توسعه و پرورش سرمایه فکری کارکنانش است. هیجانها مستقیماً بر میزان سرمایه فکری تأثیر گذارند. تحقیقات نشان میدهد وقتی کارکنان در حالت هیجان منفی هستند افکارشان کمتر منعطف، خلاق و نکته سنج است وقتی کارکنان ناامید ودلسرد باشند هیچ علاقهای ندارند که از خودشان انرژی، اشتیاق و نوآوری نشان دهند.
۲ـ خدمت رسانی به مشتری[۷۷] : رابطه بین حالت هیجانی کارکنان و نحوه خدمت رسانی و ارتباط با مشتری و ارباب رجوع کاملاً مشهود است. اگر کارکنان، ناامید، عصبی و مضطرب باشند هیچ آموزشی به جز هوش هیجانی نمیتواند خلأ فضای منفی خدمت رسانی را که حالت هیجانی به وجود آورده است جبران نماید. مطالعات نشان میدهد علت نارضایتی و کاهش مشتری تا ۶۸ درصد به دلیل حالات هیجانی منفی کارکنان است.
۳ـ پاسخگویی سازمانی[۷۸]: در دنیای پرشتاب امروز محیطهای کسب و کار دائماً در حال تغییرند و لازم است سازمانها به این تغییرات توجه کرده و حساسیت به خرج دهند. هیجانها بر اینکه کارکنان و مدیران به لحاظ سرعت و انعطاف چگونه واکنش نشان دهند اثر گذارند. اگر افراد شناخت درستی از محیط نداشته و یا تحت فشار روانی باشند در مقابل تغییر مقاومت میکنند و به رفتارها و فرآیندها و نگرشهای قدیمی محکم آویزان میشوند.
۴ـ بهره وری[۷۹] : هیجان به موتور محرک اتومبیل تشبیه میشود. وقتی کارکنان احساس شادی، نشاط و انگیزه کنند انرژی بیشتری را صرف سازمان کرده و در نتیجه بهرهوری ارتقاء مییابد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 04:17:00 ب.ظ ]
|