‌در مورد تربیت باید توجه کنیم که منظور از تربیت فقط فراگیری نیست بلکه بالاتر از فراگیری یک چیز دیگری وجود دارد که آن تربیت به معنای خاص است چون تربیت در اصطلاح عام شامل تعلیم هم می شود پس تربیت در اصطلاح خاص چیزی غیر تعلیم است و تعلیم به معنای یادگرفتن است، اما تربیت به معنای شدن به شکل خاصی در آمدن و یک هویت درست و مطلوبی پیدا کردن است که شامل تربیت های اخلاقی، تربیت های دینی و به اصطلاح تزریق اخلاقیات در وجود انسان می شود و لذا آدمی که صبر، شجاعت یا حلم را با تربیت یاد می‌گیرد، این آدم مثل کسی است که از رحم مادر شجاع یا حلیم بدنیا آمده باشد یعنی خصیصه ی شجاعت و حلم جزء طبیعت او می شود. (بانکی پور فرد ۱۳۸۰: ۵۵)

۲-۷- اهداف کلی تعلیم و تربیت:

هدف نهایی خلقت انسان و هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است هر چند لازم است این هدف به اهداف و مقاصد جزئی، مشخص و روشن تر تجزیه شود تا در برنامه های تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد، اما هر هدفی که برای تربیت در ابعاد گوناگون پیش‌بینی می شود باید در شعاع قرب الهی و برای تحقق این هدف باشد چون خاستگاه همه ی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن به قرب الهی است. مقصود از قرب الهی رهایی از دلبستگی های مادی و دل کندن از غیر خدا و دلدادگی به خداوند و پیروی تام از دستورهای او رسیدن به یقین شهودی و فناء فی الله و بقاء بالله است. لذا اگر بخواهیم به تشریح اهداف کلی بپردازیم می‌توانیم به هدف های اعتقادی، اخلاقی ، علمی، فرهنگی و هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اشاره کنیم و راه های دستیابی به آن ها را نیز بررسی نمائیم.

۲-۷-۱- اهداف اعتقادی:

الف- توحید:

در بعد اهداف اعتقادی مقام معظم رهبری در رابطه با جایگاه توحید در نظام اسلامی می فرماید:

اسلام دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هر کس به جز خدا، یعنی گسستن بندهای سلطه ی نظام های بشری یعنی شکستن طلسم ترس از قدرت های شیطانی و مادی یعنی تکیه بر اقتدارات بی نهایتی که خداوند در نهاد انسان قرار داده و از او به کارگیری آن ها را همچو فریضه ای تخلف ناپذیر، طلب ‌کرده‌است، یعنی اعتماد به وعده ی الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمکاران و مستکبران به شرط قیام، مبارزه و استقامت، یعنی دل بستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست، یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده ی الهی آدمی را تهدید می‌کند یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امید داشتن، یعنی در مبارزه، به هدف عالی که نجات جامعه از هر گونه ستم، تبعیض، جهل و شرک است چشم دوختن و عرض ناکامی های شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن، و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی با امید و بی تشویش شناختن. ( همان ۱۱۲)

ب- وحی و انبیاء:

انسان در راه سعادت و رستگاری و رسیدن به قرب الهی علاوه بر بهره گیری از عقل نیازمند بهره برداری از منبع دیگری به نام وحی است. ضرورت استفاده از وحی ره آورد دلایل متعدد عقلانی از جمله برهان لطف و برهان هدایت عامه است در تأیید این دلایل عقلانی دلایل نقلی فراوانی نیز وجود دارد به طور فشرده به دو دلیل «برهان لطف» و «برهان هدایت عامه» اشاره می شود این دو دلیل را متکلمان و حکیمان مسلمان اقامه کرده‌اند.

ب-۱- برهان لطف:

خداوند عقل را همچو چراغی برای راهنمایی انسان در وجود آدمی به ودیعت نهاده، اما واقعیت آن است که فروغ این چراغ زوایایی را نشان نمی دهد و در برابر طوفان هوس آسیب پذیر است. خداوند که از سر لطف خود عقل را در آدمی به ودیعت نهاده است، از سر همین لطف برگزیدگانی فرستاده تا بر دعوت عقل تأکید کنند. متکلمان از این کار خداوند به «لطف» تعبیر کرده و آن را بر خداوند لازم می دانند.

قرآن کریم ضمن تأیید این دلیل عقلی، هدف از ارسال رسولان را اتمام حجت بر بندگان و بستن راه عذر و بهانه می‌داند:

رُسُلاً مُبَشرینَ و مُنذِرینَ لِئلاَّ یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللهِ حُجهً بَعدَ الرُّسُلِ وَ کَانَ اللهُ عَزیزاً حَلیماً (نساء، ۱۵۶)

پیامبرانی که بشارتگر و هشدار دهنده بودند تا برای مردم پس از (فرستادن)پیامبران در مقابل خدا (بهانه و) حجتی نباشد، و خداوند توانا و حکیم است.

امام رضا (ع) نیز در حدیثی بر ضرورت عقلی ارسال رسولان تأکید ورزیده است: اگر گفته شود: به چه دلیل خداوند شناخت پیامبران و اقرار و اعتراف به اطاعت برای آنان را بر مردم واجب ‌کرده‌است؟ در پاسخ گفته می شود از آنجا که در خلقت و نیروهای آنان چیزی که مصالحشان را تکمیل کند وجود ندارد و خداوند والاتر از آن است که به چشم دیده شود (تا مردم مصالح خود را بدون واسطه از او بگیرند) و ناتوانی و عجز آنان از ادراک او آشکار است چاره ای جز آن نیست که بین خداوند و خلقش پیامبری معصوم باشد تا امر و نهی و آداب او (واجبات ، محرمات ….) را به آنان برساند و آنان را به چیزهایی که به واسطه آن منافع خویش را به دست آورده و ضررها را دفع نمایند، آگاه سازد، زیرا در خلقت آنان چیزی که با آن، منافع و ضررهای خویش را بشناسد وجود نداشت.

ب-۲- برهان هدایت عامه:

چشم خود را در هر سویی از گستره ی بیکران خلقت بگشاییم، علاوه بر نظم و سامان داخلی، نوعی هدایت و راهنمایی آشکار و پنهان را در جای جای آن می بینیم، نظم یک موجود، اشاره به هماهنگی اعضای آن و عدم تعارض و تضاد بخش های مختلف سازنده اش دارد. اما هدایت آن به معنای این است که خداوند همان موجود هماهنگ و منظم را به سوی مقصودی خاص روان ‌کرده‌است. اگر نظم حاکم بر موجودات را به کشتی محکم و منظمی تشبیه کنیم، هدایت تکوینی موجودات، ناخدای کشتی است که آن ها را به مقصد از پیش تعیین شده ای سوق می‌دهد. این امر را به هدایت عامه موجودات تعبیر کرده‌اند.

رَبُّنا الَّذی اعطَی کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی (طه ۵۰)

پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داد سپس آن را هدایت فرموده است. (پژوهشکده تحقیقات اسلامی ۱۳۸۹: ۶ و۵ و۲۰۴)

در ادامه بحث می‌توانیم بگوییم از طریق وحی خداوند انسان ها را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون می‌سازد و این پیامبران هستند که واسطه ی این امر مهم هستند.

امام خمینی (ره) می فرماید: تمام انبیاء موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان و موضوع عملشان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند، آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه ی طبیعت به مرتبه ی عالیه مافوق طبیعه ، مافوق الجبروت برسانند. (امام خمینی (ره)، ۱۳۶۱، ج ۷ : ۲۸۲)

و قرآن کریم در این رابطه در آیه ۱۵۱ سوره بقر می فرماید:

کَما اَرسَلنا فیکُم رَسولاً مِنکُم یَتلوا عَلَیکُم آیاتِنا ویُزَکیکُم و یُعَلّمُکُم الکِتابَ وَالحِکمَه و یُعَلِّمَکُم ما لَم تَکونوا تَعلَمون.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...