گل مریم استعاره مکنیه
گلبانش نشسته تنک به تنک
جا به جا تا بجویی از همه رنگ
لاله اش جام بر کف آشوبی
سوسنش چون بنفشه محجوبی
گلبان استعاره مکنیه
سنگ هر سنگی عبث با سنگ دگر ،تنگی آورده کینه میورزید
سنگ استعاره مکنیه
- حیوانات غیر اهلی
دروازه دار آن، جغد ست این زمان
جغد استعاره مکنیه است .
صبحگاهان که بسته می ماند
ماهی آبنوس در زنجیر
دم طاووس پر می افشاند
ماهی آبنوس استعاره مصرحه و استعاره از شب یا تاریکی می باشد .
- حیوانات اهلی :
از این سایه پروردگان مرغها
بدرم اگر گردم از غم رها
مرغ استعاره مصرحه و استعاره از مردان زن صفت راحت طلب .
جیب سحر شکافته ز آوای خود خروس می خواند.
بر تیز پای دلکش آوای خود سوار سوی نقاط دور می راند
سحر و خروس استعاره مکنیه هستند .
۳-۷: دیگر استعارات اشعار نیما
نیما واژه اژدها را در شعر های زیر استعاره از (( اسب )) گرفته است :
زیر رانم غرّش آورده به ره توفنده خیزان اژدهایی مست ( نیما یوشیج ، ۱۳۸۴ : ۴۶۵ ) .
اژدهای سرکش غرّان
برد دورم از دیاران ( همان ، ۴۶۸ ) .
افزون بر آن، ترکیب مجازیِ (( چشمه روشنی چرخ بلند )) در نمونه زیر استعاره از خورشید است :
بر تو تا وقت تو دارم شیرین
و شبستان تو ماند روشن
به فرود آورم افکنده به بند
چشمه روشنی چرخ بلند ( همان ، ۵۴۳ ) .
کلمه (( دریا )) در شعر زیر از نیما استعاره ای است برای (( جهان )) :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید ( همان ، ۴۴۵ ) .
نیما (( دود )) را در شعر زیر استعار از (( آه )) گرفته است :
پیت پیت … نفس نگیرم از چه؟
از چه نخیزدم ز جگر دود ( همان ، ۴۸۶ ) .
(( کمند مشکین )) تصویر کهنی دیگر در شعر نیماست که استعاره ای است برای (( زلف )) :
گفت: آید به کفم
آن کمند مشکین؟ ( همان ، ۵۵۰ ) .
استعاره واقع شدن (( زندان )) برای (( دنیا )) در ادبیات کهن ایران، به ویژه متون عرفانی، پیشینه ای طولانی دارد. این تصویر به صورت ترکیب (( کهنه زندان )) نیز در شعر نیما نیز نمود یافته است :
بایدم بر خود پسندیدن بد این کهنه زندان را (همان ، ۳۸۴ ) .
((مرغ لاجورد)) ترکیب اضافی دیگری است که در شعر((گل مهتاب)) نیما برای (( خورشید )) استعاره واقع شده است :
آمده به روی لانه چندین صدا فرود
بر بال های پر صور مرغ لاجورد
گرد طلا کشید ( همان ،۳۵۳ ) .
ترکیب وصفی (( مه پاره )) با کاربردی بسیار در شعر کهن فارسی که معمولاً استعاره از (( عاشق زیباروی)) است و در شعر نیما نیز برای (( پری دریایی )) که در این شعر (( معشوق )) خیالی مرد ماهی گیر واقع شده، به کار رفته است:
به سخن با آن مه پاره دریا افتاد ( همان ، ۵۲۸ ) .
ترکیب وصفی (( نرگش مخمور )) نیز که استعاره از (( چشم خواب ناک و زیبا )) است ، کاربردی بسیار وسیع در شعر کهن فارسی دارد. در شعر (( مانلی )) نیما این کاربرد استعاری دیده می شود :
آب می خندد با گردش ماه
در خموشی زبان آور اگر بر سر ساحل پیداست
نرگس مخمور است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...