اهمیت رهبری در فرایند مدیریت تغییر به وسیله این حقیقت که تغییر[۱۰۱]، برحسب تعریف، نیازمند ایجاد یک سیستم جدید و سپس نهادینه کردن رویکردهای جدید است مورد تأکید قرارگرفته است. بدون تردید رفتار و سبک رهبری مدیر تأثیر بسزایی بر نوع نیازها و آگاهی کارکنان دارد. چگونگی واکنش و نگرش اعضای سازمانی به تغییرات سازمانی و اینکه اعضای سازمان به انتخاب حمایت یا مقاومت در برابر تغییرات سازمانی مبادرت ورزند نیز تا حدود زیادی به سبک رهبری مدیر به عنوان الگوی رفتاری پایدار او بستگی دارد (ایزنباخ[۱۰۲]، واتسون و پیلای[۱۰۳]، ۱۹۹۹).

تحولات، اساسی و بنیادی است و سازمان‌هایی می‌توانند خود را با این شرایط تطبیق دهند و در گود باقی بمانند که مدیران و رهبری کارآمد، تغییر گرا و یا چشم‌اندازی[۱۰۴] بلندمدت داشته باشند. رهبری تحول‌آفرین اساس و شالوده‌ای برای تغییرات بلندمدت سازمانی است که دسترسی به اهداف بالاتری را برای نظام سازمانی میسر می‌سازد. رهبران تحول‌آفرین، اثربخشی را به کار آیی ترجیح می‌دهند و سعی می‌کنند با توجه به روحیات خود و کارکنان، از منابع انسانی سازمان بهره‌مند شوند (بیک‌زاده و فلسفی، ۱۳۸۴).

۲-۳-۲-رهبری تحول‌گرا، یک نگرش جدید

یکی از نگرش‌های اخیر به رهبری که موضوع بسیاری از تحقیقات اوایل سال ۱۹۸۰ بود، نگرش رهبری تحول‌گرا است (سنجقی، ۱۳۸۰). در ادبیات معاصر رهبری و مدیریت سازمانی، نظریه رهبری تحول‌آفرین به عنوان سرآمد تمامی نظریه ها در مقام توصیف فرایندهای اثربخشی رهبری شهرت یافته است. این نظریه درعین‌حال توانسته است الگوی مناسبی را برای ایجاد تغییرات بنیادین و تحول در شاکله بسیاری از سازمان‌های امروزی دهد. رهبران تحول‌گرا با ترجیح اثربخشی به کار آیی سعی در به‌کارگیری منابع انسانی سازمان به گونه‌ای مؤثر در جهت رسیدن به اهداف سازمانی رادارند. به نظر رهبران تحول‌گرا، ارزش‌های مذکور استانداردهای اخلاقی رفیع و بلندمرتبه‌ای هستند، ولی کانون اصلی مطالعه رهبری در این سبک، بررسی بین آن چیزی که رهبران در حال حاضر هستند و آنچه در آینده آن‌ ها باید بشوند هست (Kark,2010).

سبک رهبری تحول‌گرا ریشه در مفهوم رهبری کاریزماتیک[۱۰۵] دارد. این مفهوم که نخستین بار توسط وبر[۱۰۶] مطرح شد بر صفات و ویژگی‌های خاص رهبر که ناشی از شخصیت کاریزمای او است تأکید دارد. وبر رهبری را میزان نفوذ در دیگران تعریف ‌کرده‌است. این سبک رهبری بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، مربی و معلم بودن، چشم‌انداز داشتن، شنود مؤثر، توانمندسازی دیگران، ارتباط برقرار کردن، مدل‌سازی، اقناع و صداقت تأکید دارد. به اعتقاد وبر رهبران موفق، کاریزماتیک هستند و توانایی جذب و رشد دادن پیروان خود رادارند. رهبران تحول‌گرا از طریق تأیید اندیشه‌ها و ارزش‌های اخلاقی کارکنان و الهام‌بخشیدن به آنان برای اندیشیدن به مسائل با بهره گرفتن از شیوه های نوین، انگیزه فوق‌العاده‌ای را فراهم می‌کنند. توانایی ارزیابی سبک‌ها و پیامدهای سازمانی و دید آینده‌نگر و ایجاد آرمان واحد در اعضای سازمان از اجزای رهبری تحول‌گرا هستند. رهبری تحول‌گرا نوعی چشم‌انداز واضح از آینده ترسیم می‌کند (Bennis & Nanus,1985). با ورود به هزاره سوم و درک عمیق‌تر صاحب‌نظران از نقش فزاینده عامل رهبری در ایجاد تحولات سازمانی، بسط و گسترش حیطه دانش رهبری سازمان‌ها تغییر جهت داده و از نظریه های رهبری کاریزماتیک که رهبر را فردی خارق‌العاده و پیروان وی را افرادی کاملاً وابسته به رهبر تلقی می‌نمودند، به سمت‌وسوی نظریه های نئوکاریزماتیک[۱۰۷] سوق داده شد که در رأس آن رهبری تحول‌گرا قرار دارد و هدف اصلی آن توانمندسازی پیروان و پرورش کارکنان فعال و مستقل است (Kark,2010).

رهبری تحول‌گرا بیشترین عملکرد را از زیردستان به دست می‌آورد، چون آن‌ ها قادر هستند به زیردستان الهام بدهند تا قابلیت‌های خود را به سوی موفقیت بالا ببرند و مهارت حل مشکلات، نوآوری زیردستان را تکامل می‌بخشند (Limsila & ogunlana,2008). در حقیقت با توجه به ترغیب‌ها و تشویق‌ها و تحریکات ذهنی که توسط رهبران تحول‌گرا بر روی پیروان صورت می‌گیرد، آنان وضع موجود را به چالش کشیده و برای برآورده ساختن اهداف و بهبود و بازسازی سازمان، روش‌های نو و پیشرفته را جایگزین روش‌های سنتی حل مسئله می‌نمایند (Spreitzer,2009).

۲-۳-۳-وظایف و قدرت‌های رهبری تحول‌گرا

  • یک رهبر دارای وظایف چندی است مانند:

    1. داوری کردن

    1. پیشنهاد کردن

    1. تدارک و عرضه اهداف

    1. شتاب بخشیدن و سرعت پذیر کردن

    1. تأمین امنیت

    1. شاخص و نماینده بودن

    1. القا نمودن

  1. تشویق و تمجید (جی هیکس[۱۰۸] و ری گولیت[۱۰۹]، ترجمه کهن،۱۳۷۷).

  • و قدرت‌هایی مانند:

    1. قدرت پاداشی

    1. قدرت قهری

    1. قدرتمند

    1. قدرت تخصصی

  1. قدرتمند (کورمن[۱۱۰]، ترجمه شکر کن،۱۳۷۰)

۲-۳-۴-مفهوم‌سازی رهبری تحول‌گرا

ازآنجاکه موضوع رهبری، انسان را طی اعصار گوناگون مفتون خودساخته تعاریف فراوانی از آن شده است. به‌طوری‌که یکی از صاحب‌نظران بیان داشته است که تقریباً به تعداد کسانی که کوشیده‌اند مفهوم رهبری را تعریف کنند، برای آن تعریف وجود دارد (رضاییان،۱۳۸۵). به عنوان ایده، رهبری تحول‌گرا در سال ۱۹۷۷ م. در مطالعات جامعه‌شناسی توسط نویسنده مشهور دانتون[۱۱۱] آمده که لقب «رهبری شورش» به آن داد. بعد جیمز مک گریگور[۱۱۲] در سال ۱۹۷۸ م. عبارت را در کتابش به نام رهبری تحول‌گرا آورد. در سال ۱۹۸۵ م. برنارد ام بأس[۱۱۳] تئوری رسمی رهبری تحول‌گرا را بیان کرد. یک سال بعد نوئلتی چی[۱۱۴] و مری آنه[۱۱۵] کتابی تحت عنوان رهبری تحول‌گرا نوشتند که ‌در مورد مفهوم واقعی رهبری تحول‌گرا بود (Simic,1998). رهبری تحول‌گرا نوعی فرایند پیچیده و پویا است که در آن رهبران، ارزش‌ها، باورها و اهداف پیروان را تحت تأثیر قرار می‌دهند (سنجقی،۱۳۸۰).

عسگریان رهبری را این‌گونه تعریف می‌کند: متوسل‌شدن به مبانی و اصولی برای هدایت یک اجتماع برای رسیدن به هدفی مشترک (عسگریان،۱۳۷۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...