ماده ۸۲۹ – قبول موصی له قبل ‌از فوت موصی موثرنیست وموصی می‌تواند ازوصیت خودرجوع کندحتی درصورتی که موصی له موصی به راقبض کرده باشد.

ماده ۸۳۰ – نسبت به موصی له ردیاقبول وصیت بعدازفوت موصی معتبر است ‌بنابرین‏ اگرموصی له قبل ‌از فوت موصی وصیت راردکرده باشدبعدازفوت می تواندآن راقبول کندواگربعدازفوت آن راقبول وموصی به راقبض کرددیگر نمی تواندآن راردکندلیکن اگرقبل ‌از فوت قبول کرده باشدبعدازفوت قبول ثانوی لازم نیست.

ماده ۸۳۱ – اگرموصی له صغیریامجنون باشدردیاقبول وصیت باولی خواهد بود.

ماده ۸۳۲ – موصی له می تواندوصیت رانسبت به قسمتی ازموصی به قبول کند در این صورت وصیت نسبت به قسمتی که قبول شده صحیح ونسبت به قسمت دیگر باطل می شود.

ماده ۸۳۳ – ورثه موصی نمی توانددرموصی به تصرف کندمادام که موصی له رد یاقبول ‌خود را به آنهااعلام نکرده است.

ماده ۸۴۹ – اگرموصی زیاده برثلث به ترتیب معینی وصیت به اموری کرده باشدورثه زیاده برثلث رااجازه نکنندبه همان ترتیبی که وصیت ‌کرده‌است از ترکه خارج می شودتامیزان ثلث وزایدبرثلث باطل خواهدشدواگروصیت به تمام یک دفعه باشدزیاده ازهمه کسرمی شود.

ماده ۸۵۰ – موصی له بایدموجودباشدوبتواندمالک چیزی بشودکه برای اووصیت شده است.

ماده ۸۵۱ – وصیت برای حمل صحیح است لیکن تملک اومنوط است براینکه زنده متولدشود.

ماده ۸۵۲ – اگرحمل در نتیجه جرمی سقط شود موصی به، به ورثه او می‌رسد مگر اینکه موصی طور دیگری مقرر داشته باشد.

ماده ۸۵۳ – اگر موصی لهم متعدد و محصور باشند موصی به بین آن ها بالسویه تقسیم می شود مگر اینکه طور دیگر مقرر داشته باشد.

۲-۱-۱-۳- موصی به

الف- موصی به

موصی به امر یا چیزی است که به آن وصیت می شود.

ب- شرایط موصی به

فقهای مذاهب اسلامی برای صحت وصیت، شرایط زیر را در موصی به لازم می دانند :

  1. موصی به،باید قابل تقویم و قابل تملیک باشد، به عبارت دیگر موصی به باید بعد از مرگ موصی، به یکی از اسباب و راه های تملیک قابلیت انتقال به موصی له را داشته باشد.

پس وصیت به هر مالی که دارای قیمت باشد خواه اعیان یا منافع صحیح است. وصیت به آنچه که ثمره درخت است یا به آنچه که در شکم گاه هست، چون به وسیله ارث تملیک می شود ؛ مادام که در هنگام مرگ موصی، وجود موصی به محقق باشد، موصی له استحقاق داشتن و ملکیت آن را پیدا می‌کند. اما وصیت به چیزی که موجود نباشد صحیح نیست. لازم نیست که موصی به عین و ذات باشد بلکه وصیت کردن به منافع جایز است. مانند وصیت کردن به منفعت خانه و حق سرقفلی و امثال آن.

در موصی به مجهولی که قدرت تسلیم آن وجود ندارد نیز وصیت کردن به صورت موقت و موبد ( ابدی ) جایز است(یحیی ابن شرف النوری، ۱۳۷۲، ص۱۷۰).

منافع از نظر حنفیه قابلیت توارث ندارد، ولی می‌تواند به عنوان موصی به، اعتبار داشته باشد. از آنجا که منافع در حال حیات می‌توانند موضوع عقود قرارگیرند لذا وصیت به آن ها نیز جایز است ؛ زیرا مقصود، تملیک منفعت پس از مرگ است ؛ اما سایر مذاهب ، منافع را از لحاظ عقد و ارث مانند اعیان می دانند و وصیت به آن را جایز می شمارند. شافعیه وصیت کودک و نیز پوست مردار قابل دباغی را مجاز می دانند. وصیت بر نوحه سرایی بر میت نیز صحیح نیست همچنین وصیت برای کسی که از وی روزه بگیرد یا نماز بخواند جایز نیست.

  1. موصی به امری حرام نباشد : وصیت به چیزی که شرعا مال نیست صحیح نمی باشد. مانند : لاشه مردارو چیزی که درباره طرفین عقد قابل قیمت گذاری نیست، مانند: شراب به نسبت مسلمانان.

هر چیزی که انتفاع و سود بردن از آن حرام باشد، وصیت کردن به آن صحیح نیست. چون منابع شرعی آن وجود ندارد. مانند: سگ گزنده و شراب و خوک.

حنیفه می‌گوید : وصیت به اطعام نوحه سرایان پس از مرگ موصی یا وصیت به ساختن بارگاه بر قبر او یا وصیت به قرائت قرآن به قبور و در منازل باطل است ؛ چون این اعمال مانند اجرت برای قرائت و دیگر عبادات بوده و جایز نیست. دادن دستمزد برای برخی امور ضروری جایز است مانند پرداخت دستمزد برای آموزش قرآن یا گفتن اذان ؛ اما اگر پرداخت دستمزد برای عبادات نیز صحیح بود باید برای روزه و نماز جایز شمرده می شد، در حالی که این عمل، اجماعا، باطل است. ابن عابدین می‌گوید : آنچه در این باره گفته شده است مانع قرائت بر قبور نیست؛ زیرا اگر کسی بر قبر دوست یا خویشاوندی قرآن بخواند خوب است؛ ولی وصیت به قرائت قرآن بر قبور بی معنا است.

اگر مسلمانی برای معبد یا کلیسایی وصیت کند باطل است ؛ زیرا این عمل معصیت است ؛ اما اگر یک نفر ذمی به تعمیر یا اصلاح کلیسایی وصیت کند، این وصیت از نظر ابوحنیه جایز است زیرا وصیتی از نظر وی معتبر است که عنوان قربت داشته باشد نه اینکه در واقع و نفس الامر قربت محسوب شود ولی محمد و ابویوسف معتقدند که این نوع وصیت باطل است، زیرا وصیت به معصیت است و صحیح نیست. نزد ابوحنیفه وصیت به گذاردن مصاحف در مسجد باطل، ولی از نظر محمد بن حسن شیبانی جایز است فقهای مالکی وصیت به قرائت قرآن بر سر قبر را جایز و نافذ می شمارند و معتقدند این وصایا مانند وصیت به انجام دادن حج همچنین وصیت برای مسجد و صرف هزینه به منظور تعمیرات آن جایز است.

شافعیه وصیت را در این موارد جایز نمی شمارند وصیت برای کلیسا، خرید اسلحه برای کسانی که با آن جنگ کنند، ساختن ابنیه برای انواع معاصی، مانند محلی برای ساختن مشروبات الکلی یا قمار کردن و….

اما از نظر فقهای شافعیه وصیت به منظور قرائت قرآن بر قبر صحیح و وصیت به تعمیرات مسجد جایز است.

نظر فقهای حنبلی ‌در مورد وصایای باطل و صحیح چنین است : وصیت به ساختن کلیسا یا آتشکده و تعمیرات آن ها و صرف پول برای هزینه های آن جایز نیست، با اینکه از طرف ذمی باشد، چون کمک به آن گناه است ؛ وصیت درمورد بنا و بارگاهی که ساختن آن روی قبور تجویز نشده باطل است ؛ وصیت در خصوص استنساخ کتب انجیل و تورات و زبور ولو از ناحیه ذمی جایز نیست زیرا این کتب منسوخ اندو صرف وقت در آن ها بی ثمر است ؛ اما اگر کسی وصیت کند که خانه هایی برای اهل ذمه و اهل حرب بنا کنند صحیح است ؛ زیرا این عمل عنوان معصیت ندارد.

  1. موصی به مجهول و چیزی که قدرت تسلیم آن وجود ندارد و نیز وصیت کردن به صورت موقت و موبد (ابدی) جایز است(یحیی ابن شرف النوری، ۱۳۷۲، ص۱۴۶).

علمای حنیفه و حنابله و فقهای موافق آن ها معلوم بودن موصی را شرط صحت وصیت نمی دانند و وصیت به شئی مجهول را نیز صحیح می دانند مثلا کسی برای موصی له جزئی یا بعضی از مالش را وصیت کند مانند وصیت به گوسفندی از گوسفندانش. زیرا مجهول بودن موصی به در زمان حیات موصی یا توسط ورثه رفع می شود و اگر وارثی وجود نداشته باشد، تعیین موصی به،به ولی امر مسلمانان ارجاع می شود(توکلی، ۱۳۶۱، ص۶۷).

همچنین وصیت کردن به چیزی که بر تسلیم آن قدرت ندارد نیز جایز است. مانند : پرنده در هوا. وصیت به معدوم نیز جایز است. مانند : وصیت کردن به چیزی که این شتر به آن آبستن می شود و امثال آن. چون باب وصیت وسیعتر و گسترده تر از غیر آن است(عاشورا، ۱۳۸۶، ص۴۷۷).

ج- مواد قانونی موصی به

ماده ۸۴۰ – وصیت به مصرف مال درامرغیرمشروع باطل است.

ماده ۸۴۱ – موصی به بایدملک موصی باشدووصیت به مال غیرولوبااجازه مالک باطل است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...