کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



بنابراین نمی توان مقدار نامعلومی از کالا یا کالاهایی مانند فرش که از جهت اندازه، نوع و جنس متفاوت هستند و در نتیجه ارزش مالی مختلف نیز دارند بعنوان مهر قرار داد و اگر هم مهر مجهول بود یا مالیت نداشت طبق ماده ۱۱۰۰ ق.م موجب بطلان نکاح نخواهد شد. بلکه فقط مهر باطل می شود و مانند زمانی است که مهر ذکر نشده باشد و زن در اینصورت مستحق مهرالمثل خواهد بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ه - قدرت بر تسلیم
شوهر باید قدرت بر تسلیم مورد مهر را داشته باشد در غیر اینصورت زن مهر را بدست نخواهد آورد و در نتیجه مهر صحیح نخواهد بود.
البته در فقه و قانون مدنی در فصل مهریه، اشاره ای به این شرط نشده است ولی ما می توانیم این شرط را از ماده ۳۸۴ ق.م استفاده کنیم، که چنین بیان می دارد:
” بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن را ندارد باطل است.”
دکتر امامی در این زمینه می نویسد:
“…. منظور نهایی زن از قراردادن مهر در نکاح بدست آوردن آن است بنابراین چنانچه شوهر مالی را بعنوان مهر به زن تملیک نماید که قدرت بر تسلیم آن را به او ندارد تملیک بلااثر خواهد بود.”[۱۸]
۱-۳-۱-۲- مقدار مهرالمسمی
تعیین مهریه با تراضی زوجین می باشد و از این حیث در قوانین حقوقی، واحد و میزان مشخصی برای مهرالمسمی لحاظ نشده است.
در مورد مقدار مهر در فقه امامیه دو نظر وجود دارد: نظریه اول این است که مهریه از نظر کمی و زیادی محدودیتی ندارد و فقط از جهت کمی آن گفته اند که باید مالیت داشته باشد.
چنانچه در تحریرالوسیله چنین آمده است:
” مهریه از نظر کمی و زیادی به مقدار تقدیر نمی شود( محدودیتی ندارد) بلکه آنچه که زوجین به آن رضایت پیدا می کنند، زیاد باشد یا کم مادامی که به سبب کم بودن از مالیت خارج نشود…..”[۱۹] 
برخی دیگر از فقهای امامیه معتقدند که مهریه نباید از پانصد درهم معادل پنجاه دینار تجاوز نماید. این مقدار را اصطلاحاً« مهرالسنه» می نامند. که رسول الله(ص) تمامی همسران خودرا به این مقدار کابین بست.) به نظر این گروه چنانچه مهریه بیش از مهرالسنه باشد به همین مبلغ برگشت خواهد نمود.
برخی از فقها از جمله امام خمینی تعیین مهرالسنه را صرفاً یک عمل استحبابی تلقی نموده و می فرمایند مستحب است که مهراز جهت زیادی بیشتر از مهرالسنه نباشد.[۲۰]
حسین بن خالد گوید : از امام کاظم (ع) پرسیدم : چرا « مهر السنه» پانصد درهم است؟ حضرت فرمودند : خداوند تبارک و تعالی بر خویشتن واجب فرمود که هر مومنی اگر هرکدام از این ذکرها را صد مرتبه تکرار کند : الله اکبر، الحمدلله، سبحان الله، لااله الا الله و صد مرتبه بر محمد و آل او صلوات بفرستد و بگوید : خداوندا ! حورای بهشتی را همسر من قرار بده ؛ خداوند چنین کند و این اذکار را مهر او قرار دهد . و بدین جهت خداوند عزوجل به پیامبرش وحی فرمود : که مهر زنان مومن پانصد درهم است و رسول خدا (ص) نیز همسران خود را به پانصد درهم مهر فرمودند.
به نظر این گروه چنانچه مهریه بیش از مهرالسنه باشد به همین مبلغ برگشت خواهد نمود. [۲۱]
البته قانون مدنی در ماده ۱۰۸۰ کثرت و قلت مهر را محول به نظر و تراضی زوجین نموده است.
۱-۳-۲- مهرالسنه و مقدار آن به قیمت روز
در فقه امامیه اصطلاحی به نام« مهرالسنه» نیز وجود دارد( چنانچه در مبحث قبل به آن اشاره شد) که مقدار آن از پانصد درهم(معادل پنجاه دینار) تجاوز نمی کند و به علت این که این مبلغ را مهرالسنه می گویند آن است که پیغمبر اکرم(ص) این مقدار را مهر زنان خود قرار داده اند.» و برخی نیز گفته اند: مهرالسنه مهری است که پیامبر(ص) برای دخترش فاطمه(س) تعیین کرده است.
البته مهرالسنه از اقسام مهر نمی باشد و شاید بتوان گفت مهرالسنه نوعی مهرالمسمی محسوب می شود ولی سنت پسندیده ای است.
ارزش مالی مهرالسنه و یافتن عامل مناسب برای آن، با توجه به خصوصیات مکانی، زمانی و اوضاع و احوال اقتصادی همواره متغیر خواهد بود. لذا برخی از فقیهان و حقوقدانان معاصر محاسباتی را در جهت بدست آوردن معادلهای مناسب با عصر و زمان حاضر، ارائه داده اند که به نمونه ای از آن اشاره می کنیم:
«…. این مهر پانصد درهم بود که معادل است با ۵/۲۶۲ مثقال پول نقره مسکوک به مثقال صیرفی( هر مثقال ۲۴ نخود) که اگر هر مثقال را ۵۰۰ ریال حساب کنیم، به پول امروز بالغ بر ۱۳۱۲۵۰۰ ریال خواهد بود.»
۱-۳-۳- مهرالمثل
اگر در نکاح دائم، مهرذکر نشود نکاح درست است و طرفین می توانند پس از آن بین خود به صورتی در مورد آن سازش و چیزی را معین کنندو اگر قبل از تراضی نسبت به آن، نزدیکی واقع شود، زن مستحق مهرالمثل است[۲۲]
در ماده ۱۰۸۷ ق.م نیز در مورد مهرالمثل چنین آمده است:
” اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از قراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی واقع شود مستحق مهرالمثل خواهد بود.”
“مهرالمثل، اگر درنکاح دائم مهر ذکر نشود، نکاح، درست‏است و طرفین مى‏توانند پس از آن بین‏خود بصورتى، در مورد آن سازش کنند، وهرچه را خواستند معین نمایند و اگر پیش‏از تراضى در مورد مهر نزدیکى واقع شود، زن مستحق مهرالمثل است ‏یعنى ‏مهریه‏اى مثل مهریه زنان هم‌شأن و همردیف او”[۲۳]
اگر در حین عقد مهر تعیین نشود یا عدم آن شرط گردد یا مهر المسّمی باطل گردد وآمیزش هم واقع شده باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد شد یعنی مهر مطابق زنان همتای او تعیین خواهد شد. در صورتی‌که زن و شوهری ضمن عقد در میزان و نوع مهر به توافق نرسند و یا مهری معین کنند که فاقد اوصاف شرعی و قانونی باشد، در صورت انحلال نکاح ، قانون مدنی زن را مستحق مهرالمثل می ‌داند. برای تعیین مهر المثل باید وضعیت زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات از جمله وضعیت فردی و تحصیلات وی نسبت به کسانی که از نظر اجتماعی هم شان او هستند در نظر گرفته شود.
و به عبارت دیگر ملاحظه حال زن و صفات او از سن، بکار، نجابت، و عفت و عقل وادب و شرف و جمال و کمال و اضدا اینها است بلکه هرچه که عرفاً و عادتاً در بالابردن ونقصان مؤثر است، ملاحظه میشود
۱-۳-۳-۱- موارد تعلق مهرالمثل
برطبق قانون مدنی زن در موارد زیر مستحق مهرالمثل می شود:
الف - در صورتی که در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، پس از وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل خواهد بود. ( ماده ۱۰۸۷ ق.م)
در صورتی که تراضی طرفین درباره مهرالمسمی به جهتی باطل باشد مانند، موردی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد که در مورد اخیر، مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.(  ماده ۱۱۰۰ ق.م)
ب- در موردی که نکاح باطل است ولی زن از بطلان آن اطلاع ندارد در صورت وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است.( ماده ۱۰۹۹ ق.م)
۱-۳-۴- مهرالمتعه
قبل از هر چیز لازم به نظر می رسد که معنی متعه مشخص شود زیرا متعه در معانی دیگری نیز بکار رفته است.
متعه در اصطلاح دارای سه معنی می باشد:
۱) ازدواج موقت یا نکاح منقطع:
که در برابر مهریه کم و برای مدت معینی صورت می گیرد و پس از پایان آن مدت خودبخود فسخ می گردد.
الف-متعه حج:
در ححج تمتع که پس از عمره از احرام بیرون آیند و آنچه به احرام حرام شده بود، حق بهره گیری و تمتع از زن حرام می شود.
ب-متعه طلاق
هرگاه مرد قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، جامه ای یاهر چیز دیگری بعنوان هدیه به او بدهد، متعه طلاق یا مهرالمتعه نامیده می شود. معنی اخیر،( مهرالمتعه) موردنظر می باشد.[۲۴]
۱-۳-۴-۱- مهرالمتعه و وجوه افتراق و اشتراک آن با مهرالمثل
هرگاه مقدار مهر هنگام عقد ذکر نشده باشد یا زوجین بر عدم آن توافق کرده باشند و شوهر بخواهد قبل از وقوع نزدیکی زن خود را طلاق دهد در این صورت زن استحقاق مهرالمتعه را خواهد داشت. ( با بهره گرفتن از ماده ۱۰۹۳ ق.م)
تفاوتها و شباهتهای مهرالمتعه و مهرالمثل
مهرالمتعه با مهرالمثل تفاوتها و شباهت هایی دارد که به ذکر آن می پردازیم:
الف- در تعیین آن برخلاف مهرالمثل، وضع مالی و توان اقتصادی مرد ملاک می باشد. برای تعیین مهرالمتعه دیگر شایستگی موقعیت خانوادگی، اجتماعی و …. زن موردنظر نیست. بلکه اسطاعت مالی مرد لحاظ می گردد چنانچه ماده ۱۰۹۴ ق.م می گوید:” برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود که مرد به تناسب مال و ثروت خود مالی به زن می دهد.”
ب- قبلاً ذکر کردیم که مهرالمثل در مواردی داده می شود که نزدیکی واقع شده باشد ولی مهرالمتعه اختصاص به نکاحی دارد که قبل از وقوع نزدیکی طلاق انجام شود.( با توجه به ماده ۱۰۹۳ق.م)
ج- استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی ایجاد شود، خواه زوجیت ادامه یابد، یا در اثر طلاق یا فوت یا نسخ، نکاح منحل شود، ولی  مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که پیش از نزدیکی، مرد، زن خود را طلاق دهد، پس اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا درخواست طلاق از طرفین زن، نکاح از بین برود، زن حق مطالبه مهرالمتعه را ندارد.
مهرالمثل و مهرالمتعه از جهتی شباهت دارند و آن این است که هر دو در موردی معین می شوند که یا در ضمن عقد ذکری از مهر نشده و یاتوافقی در این جهت حاصل نگردیده است و یا عدم مهر شرط شده باشد.[۲۵]
۴-۲-مالکیت زن بر مهر
به مجرد انشاء عقد نکاح، زوجه مالک تمامی مهر می  باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-09-28] [ 08:19:00 ب.ظ ]




قدرت قانونی: نوعی حق سازمانی است که به فرد اجازه می‌دهد تا دیگران را به اطاعت از خود وادارد. قدرت قانونی، قدرتی است که به پست و مقام سازمانی تعلق دارد و هر کس که در آن پست و مقام قرار می‌گیرد، از آن قدرت برخوردار می‌شود.(شفیعی و دیگران،۱۴۸:۱۳۸۵).
قدرت پاداش: قدرت پاداش، برحسب درجه کنترل یک شخص بر پاداش‌هایی که برای دیگران باارزش می‌باشند، سنجیده می‌شود. به عنوان مثال، معروف‌ترین پاداش‌های سازمانی حقوق، ارتقا و واگذاری مأموریت می‌باشند. (همان منبع،۳۸۴:۱۳۸۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

قدرت اجبار: معنی قدرت اجبار این است که مدیر می‌تواند با تذکر، توبیخ و تنبیه افراد، آنان را وادار به انجام دادن وظایفشان کند. چون این قدرت مبتنی بر ترس است، بنابراین، ممکن است باعث ایجاد اضطراب و حالت دفاعی در افراد شود(ساعتچی،۳۸۷:۱۳۸۶).
مدیران باید استفاده از قدرت اجبار را به حداقل برسانند و قبل از به‌کار بردن آن، به نکات زیر توجه داشته باشند:
الف-باید زیردستان را کاملا با مقررات سازمان و جریمه عدم رعایت آنها، آشنا کنند تا استفاده از قدرت تنبیه موجب عداوت و دشمنی کارکنان نشود. قبل از اعمال تنبیه باید به کارمند خود، هشدار دهند.
ب- شدت تنبیه باید متناسب با اهمیت تخلف باشد. مدیر باید اعتبار خود را نیز حفظ کند، مدیری که همواره تهدید می‌کند ولی آن را اجرا نمی‌کند، قدرت و احترام خود را از دست می‌دهد (شفیعی و دیگران،۱۵۴:۱۳۸۵).
- قدرت شخصی:  قدرت شخصی، هیچ ارتباطی به پست و مقام سازمانی ندارد و از ویژگی‌ها و خصوصیات شخصی افراد نشأت می‌گیرد و تنها به شخصیت فرد بستگی دارد. قدرت شخصی نیز به دو صورت قدرت تخصص و قدرت مرجعیت نمود پیدا می‌کند.
قدرت تخصص: عبارت از توان کنترل رفتار دیگری است از طریق داشتن دانش، تجربه یا قضاوتی که وی ندارد، ولی به آن نیاز دارد.(رضائیان،۴۰۴:۱۳۸۰) نظارت بر کار متخصصان و به عبارت دقیق‌تر اعمال کنترل بر اطلاعات می‌تواند منبع ایجاد قدرت باشد مدیران سطح بالای سازمان در مورد یک موضوع مهم سازمان تصمیم می‌گیرند. ولی کارکنان سطح پایین‌تر ممکن است تخصصی داشته باشند که مدیران سطح بالا برای تصمیم‌گیری به آن تخصص نیاز داشته باشند.
قدرت مرجعیت: هنگامی گفته می‌شود فرد دارای قدرت مرجعیت است که به دلیل وفاداری پیروانش به او، توانایی لازم برای کنترل آنان را، دارا باشد. یکی از مبانی قدرت مرجعیت، برخوردار بودن فرد از نوعی جذبه یا کشش شخصی است که اصطلاحا به آن کاریزما گفته می‌شود. (شفیعی و دیگران،۱۴۸:۱۳۸۵).
تصمیم گیری
اعتقاد بر این است که جوهره مدیریت اتخاذ یک تصمیم مناسب است و معمولاً مدیریت با تصمیم گیری مترادف می گردد . در یک تعریف مناسب ، تصمیم گیری یعنی : انتخاب یک راه حل از میان راه حلهای عملی مختلف برای حل مسائل و استفاده از فرصتها . ( طالقانی ، ص ۲۸۵ ، ۱۳۸۲ )
سبک های تصمیم گیری
سبک ها ی تصمیم گیری عقلایی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی می باشد.
فصل۲
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱مقدمه
از جمله مباحثی که در ادبیات مدیریت به میزان زیادی محمل بحث و جدل بوده و در حد محدودی مورد شناخت واقع شده است ، جو سازمانی است .
امروزه این امر مسلم گشته که کادر اداری و آموزشی و به طور کلی محیط (فیزیکی و روانی ) مدرسه در سلامت روانی دانش آموزان نقش اساسی دارد و از آنجائی که معلم در جریان آموزش ، یک رکن بنیادی محسوب می شود و نقش کلیدی معلم در جریان یاددهی و یادگیری سبب شده است که متخصصان و صاحب نظران امور آموزشی ، بهبود کیفیت نظام آموزشی جوامع را ، به میزان بسیار مدیون بهبود کیفیت عملکرد معلمان بدانند .
اگر معلم از روحیه قوی برخوردار باشد ، سازمان می تواند به بهره وری برسد . ایجاد جو سالم و
پر نشاط در مدرسه می تواند در انگیزش کارکنان ، بهبود روحیه کارکنان ، مشارکت افراد در
تصمیم گیری ها و فعالیت های سازمان و ازدیاد خلاقیت و نوآوری و ایجاد روحیه کارآفرینی موثر باشد.
جو سازمانی اصطلاح وسیعی است که به ادراک معلمان از محیط عمومی کار در مدرسه اطلاق شده است و متاثر از سازمان رسمی ، غیر رسمی ، شخصیت افراد و رهبری سازمانی است (هوی و میسکل ، ۱۳۸۲: ۱۹-۱۸).
آنچه در این فصل به آن خواهیم پرداخت شامل :
بخش اول : جو سازمانی
- مفاهیم و تعاریف جو سازمانی
- دیدگاه های مربوط به جو سازمانی
- ابعاد جو سازمانی
- عوامل موثر در جو سازمانی
- روش های بهبود جو سازمانی مدارس
بخش دوم : منابع قدرت وتصمیم گیری
بخش سوم : تحقیقات انجام شده
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور در مورد متغیرها
تحقیقات انجام شده در داخل کشور در مورد متغیرها
بخش اول : جو سازمانی
۲-۲- مفاهیم و تعاریف جو سازمانی
تفاوت سازمان ها منحصرا به وضعیت فیزیکی ساختمان، کمیت و کیفیت منابع انسانی و مادی موجود در آنها محدود نمی شود. هر سازمان دارای فرهنگ، آداب و رسوم، ارزش ها، هنجارها و روش های عمل مخصوص و نسبتا پایداری است که شیوه رفتار آنها را براساس ویژگی ها می توان پیش بینی کرد. این فرهنگ یا خصوصیت که به ما اجازه می دهد یک سازمان را از سازمان دیگر متفاوت بدانیم، جو سازمانی نام گرفته است . (بیگی نیا ،۱۳۸۲ : ۳) .
به عقیده تاگیوری و لیتوین[۱] جوسازمانی، کیفیت نسبتاً فراگیر محیط داخلی یک سازمان است که:
الف) توسط اعضای سازمان درک شاه است، ‏ب) بر رفتارشان تاثیر دارد،
‏ج) می تواند برحسب مجموعه خاص، صفات و ویژگی های سازمان توصیف شود.
کمپل و همکارانش (۱۹۸۰) درباره جو سازمانی اظهار می دارند که جو سازمانی شیوه برخورد سازمان با اعضاء را نشان می دهد و بنابراین می توان آن را شخصیت سازمان فرض کرد. مکنزی (۱۹۸۳) نیز پیرامون محیط سازمانی بیان می دارد که جو سازمانی بطور کلی می تواند به عنوان منبعی برای کارایی کارکنان که در آن محیط کار می کنند در نظر گرفته شود (صمدی ، شیرزادی اصفهانی ،۱۳۸۶: ۱۷۳ ) .
جو سازمانی عبارتست از مجموعه ای از حالات، خصوصیات یا ویژگیهای حاکم بر یک سازمان که آن را گرم، سرد، قابل اعتماد، غیر قابل اعتماد، ترس آور و یا اطمینان بخش، تسهیل کننده یا بازدارنده می سازد سبب تمایز دو سازمان مشابه از هم می شود ( امین پور، ۱۳۸۱: ۲۱۲).
جو سازمانی مدرسه نیز مجموعه ای از ویژگی ها و خصوصیات درونی یک مدرسه و محیط آموزشی است که مدارس را از یکدیگر متمایز و بر رفتار و عملکرد نیروی انسانی مدرسه مؤثر است.(میر کمالی، ۱۳۸۱: ۱۱۱).
هوی و میسکل جو سازمانی را مجموعه خصوصیات درونی که یک مدرسه را از مدرسه دیگر متمایز می سازد و بر رفتار افراد تأثیر می گذارد تعریف می کنند و آن را حاصل تعامل گروه ها در مدرسه - دانش آموزان ، معلمین و مدیران ، که شامل ارزش ها ، اعتقادات و استانداردهای اجتماعی مشترکند می دانند (هوی و میسکل ، ۱۳۸۲: ۱۸-۱۹).
بارتلت (۱۹۶۸) جزئیات جو سازمانی را چنین شرح داده است : درجه مدیریت ، توجه به کارکنان جدید و تعارض بین یا درون بخش های سازمان (ثابتی ، ۱۳۷۹: ۱۶).
جویس و اسلوکام [۲]جو را امری ذاتاً ادراکی یا روانی تلقی کرده اند . به عقیده آنان جو می تواند به عنوان ادراک مختصری از محیط سازمان تعریف شود . این ادراک جنبه تئوریک ، غیر ارزشی و چند بعدی دارد (بیگی نیا ، ۱۳۸۲: ۳).
همچنین جو سازمانی به ادراکات مشترک از خط مشی ها، عادات و رویه های رسمی و غیر رسمی گفته می شود.( شادور و همکارانش ، ۴۸۰:۱۹۹۹ ).
هارلی و هارت (۱۹۹۸)بین انواع جو سازمانی، یادگیری و رشد، مشارکت در تصمیم گیری سازمانی و حمایت مدیریت از نو آوری رابطه مثبت گزارش شده است.
بر اساس تعریف براون و موبرگ(۱۹۸۰) جو سازمانی به تمام محیط داخل سازمان (محیط کار ) اشاره دارد(مقیمی،۱۳۷۷: ۷۰) . به عبارت دیگر جو سازمانی که بوسیله اعضای سازمان مشاهده شده است ، شامل مجموعه ای از ویژگی ها به شرح زیر است :
۱- سازمان را شرح می دهد ۲- یک سازمان را از سایر سازمانها مجزا می کند ۳- در طول زمان نسبتاً با دوام است ۴- افراد از آن تاثیر می پذیرند و هدایت می شوند (نویدی ،۱۳۸۴: ۴).
استینگر (۱۹۸۶) و باینه (۱۹۷۶) جو سازمانی را یک متغیر یا مجموعه ای از متغیرها می دانند که باعث ظهور احساسات معیارها و بر داشت های رایج در محیط کار می شود(جمشیدی و همکاران،۱۳۷۶: ۵۱).
هوی و میسکل (۱۹۸۹) معتقدند که اگر سازمان به عنوان یک سیتم اجتماعی در نظر گرفته شود ، تلاش های گروه های سازمانی برای متعادل و سازگار کردن جنبه های فردی و سازمانی در این سیستم اجتماعی شکل دهنده جو سازمانی می باشد . توجه و اعتقاد به زمینه های اجتماعی رفتار انسان با تحقیقات (کرت لوین در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۳۰) آغاز شده است . لوین معتقد بود که رفتار انسان تابع تعاملات شخصیت یا نیازهای فرد و نیروهای اجتماعی محیط فرد است . توجه به توصیف و تحلیل محیط به عنوان میدان نیروهایی که رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می دهند حائز اهمیت است . حاصل این اعتنا به محیط های سازمانی مطالعات و تحقیقات درباره جو سازمانی و مفاهیم نظیر آن است (علاقه بند ، ۱۳۷۷: ۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:19:00 ب.ظ ]




نمودار (۴-۹) توزیع فراوانی وضعیت پایگاه اجتماعی – اقتصادی پاسخگویان ۱۶۱
نمودار (۴-۱۰) توزیع فراوانی وضعیت نوع مالکیت مسکن پاسخگویان ۱۶۲
نمودار (۴-۱۱) توزیع فراوانی مدت حضور ماهواره تلویزیونی در منزل ۱۶۴
نمودار (۴-۱۲) توزیع فراوانی مدت زمان تماشای ماهواره تلویزیونی در شبانه روز ۱۶۵
نمودار (۴-۱۳) توزیع فراوانی میزان مواجهه با تلویزیون ماهواره ای ۱۶۷
نمودار (۴-۱۴) توزیع فراوانی میزان رضایت استفاده از ماهواره ۱۶۹
نمودار(۴-۱۵) توزیع فراوانی میزان اعتماد به ماهواره ۱۷۱
نمودار (۴-۱۶) توزیع فراوانی میزان استفاده از محتوای کلی ماهواره ۱۷۳
نمودار (۴-۱۸) مقایسه میانگین های هویت فرهنگی بر حسب وضعیت تأهل ۱۸۱
نمودار (۴-۱۹) مقایسه میانگین های هویت فرهنگی بر حسب وضعیت شغلی ۱۸۲
نمودار (۴-۲۰) مدل تحلیل مسیر پایبندی به هویت فرهنگی ۱۸۲
فصل اول: کلیات پژوهش
۱-۱-مقدمه
تا دهه­های قرن نوزدهم، ضرورت و توجه به مسائلی از جمله فرهنگ، هویت­فرهنگی، انگاره­سازی، نماد و از‌این دست مفاهیمی که امروزه به عنوان یک ضرورت کلیه جوامع به آن توجه خاصی مبذول داشته اند، مطرح نبود. اندیشمندان علوم متفاوت در خصوص زمینه ­های مختلف از جمله فرهنگ، هویت، زیبایی­شناختی و از‌این دست مفاهیم سخن به میان نیاورده بودند، از دهه­های پایانی قرن بیستم جهان شکل تازه­ای به خود گرفت؛‌این شکل تازه تنها به دلیل‌ایجاد تحولات پرشتاب علمی تکنولوژیک نبوده، بلکه با ظهور رسانه­های همگانی مانند تلویزیون در دهه ۱۹۴۸ و سپس ماهواره در سطح جهانی، تفکر و توجه در مورد مسائلی چون فرهنگ(بومی، ملی، مذهبی)، هویت(فردی، جمعی، اجتماعی، ملی، بومی، منطقه‌ای، فرهنگی، دینی و… )، به عنوان بسترهایی قابل نفوذ مورد بررسی اندیشمندان قرار گرفت و با شناخت اثرات و پدیده ­های ناشی از تکنولوژی و ابزارهای نوین آن بر فرد و اجتماع جهان، اندیشمندان عرصه علوم جامعه ­شناسی، اجتماعی و روان­شناسی نظریه ­ها و فرضیه ­های مختلفی در باب رسانه­های جمعی و تاثیرات آن بر مخاطبان برای‌ایجاد تغییر در ارزش­ها، سلیقه­ها، رفتارها و در نهایت فرهنگ جوامع بشری مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. کشورهای غربی در رأس آن‌ایالات­متحده­آمریکا که همیشه به دنبال برتری­طلبی و خودکامگی بوده­؛ درپی ­براندازی حاکمیت­های مخالف خود خصوصاً برای سلطه بر جوامع در حال توسعه و بهره­مندی هر چه بیشتر از منابع طبیعی و امکانات‌این کشورها در جهت‌ایجاد رفاه و تأمین مواد اولیه جوامع صنعتی خود «نظریه جریان آزاد اطلاعات» را در ماده نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب رساند، تا از‌این طریق مداخله­گری خود را از طریق ابزارهای ارتباطی مستحکم­تر نماید.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کنفرانس بین ­المللی سازمان ملل متحد درباره آزادی اطلاعات که در ماه­های مارس و آوریل ۱۹۴۸ در ژنو برگزار گردید و اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی ملل متحد در دهم ماه دسامبر همان سال به تصویب رسید، بر اساس ماده ۱۹‌این اعلامیه درباره آزادی اطلاعات، نظم بین ­المللی حاکم بر ارتباطات جهانی، بر مبنای جریان آزاد اطلاعات گذاشته شد (شکرخواه، ۱۳۷۲: ۹)، لذا نظریه «جریان آزاد اطلاعات» تحت لوای دسترسی همگان به اطلاعات و اخبار و آزادی بیان اهرمی در دست‌ایالات­متحده به­منظور بهره­ گیری از رسانه­های عمومی گردید.
براساس برهان هربرت شیلر[۱] استاد ارتباطات دانشگاه کالیفرنیا، هنگامی که کشورهای درحال توسعه به نظامی تجاری پخش تلویزیونی روی می­آورند، در یک فرایند دگرگونی و وابستگی فرهنگی نیز وارد می­شوند که در آن ارزش­های مصرف­گرایی بر انگیزه­ ها و موجبات سنتی و الگوهای دیگر شکل­ گیری ارزش غلبه یافته، آن­ها را خنثی می­ کند (تامپسون، ۱۳۸۰: ۲۰۵).
در گذشته، نفوذ فرهنگ­های خارجی به علت بعد مسافت و موانع مختلف جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به کندی صورت می­گرفت. از دهه ۱۹۹۰ نفوذ فرهنگی سرعت گرفت. تا جایی که در عصر حاضر انهدام جمعی فرهنگ­ها را تجربه می­کنیم؛ مارشال مک لوهان[۲] استاد مرکز مطالعات رسانه ای تورنتو، که سیاره زمین به صورت یک دهکده جهانی یعنی به صورت یک جهان بدون مرز در خواهد آمد، اظهار می­دارد که اثرات فرهنگی با سهولت و سرعت در سطح جهان اشاعه خواهد یافت و حالت متمرکز پذیرش فرهنگ خارجی را که حاصل تحمیل اصولی نفوذ بیگانه بر فرهنگ­های بومی آسیب­پذیر است، به وجود خواهد آورد (به نقل از اپادورائی : ۱۹۹۸).
آنچه در حال حاضر قابل درک است، پرتاب اولین قمر مصنوعی به فضا توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق در چهارم اکتبر ۱۹۵۷، عصری را در روابط بین المللی گشود که در عرض کمتر از نیم قرن جهان را به دهکده‌ای کوچک مبدل ساخت. بطوریکه در عصر حاضر تاثیر تکنولوژی و ابزارهای آن(رسانه‌های جمعی)، چنان بر بستر جوامع گسترانیده گردیده که گویی تمام جهان در داخل توری از تارهای عنکبوتی محصور گردیده و دهکده جهانی مارشال مک لوهان شکل گرفته است. اگر تصور کنیم که شبکه‌های ماهواره‌ای در تمامی پهنه آسمان ارتباطات را مانند تار عنکبوت به سراسر کرات متصل نموده ­اند، بخوبی می­توان تصور نمود که تمامی انسان‌ها چگونه تحت تاثیر ‌این ارتباطات و جریان ارسال امواج دیجیتالی قرار گرفته­اند؛ بطوریکه می­توانند در یک مدت زمان کوتاه اطلاعات وسیعی را در سطح گسترده­ای از جهان که می­توان به مغز متفکر جهان ترسیم نمود، ارسال دارند و آنی بر شیوه ­های زندگی و سلیقه­های عمومی جوامع تأثیر بگذارند. از سوی دیگر اگر به محوریت زن در خانواده و در جامعه توجه داشته باشیم، با تکیه بر علوم روان­شناسی و جامعه ­شناسی مبرهن است که در طول تاریخ زنان همیشه مظهر زیبایی، طراوت، احساس از خودگذشتگی و… بوده‌اند و ‌این خصلت­ذاتی جنیست زن می­باشد و لذا نیاز به نوجویی و نیاز به نو شدن، زیبا جلوه نمودن؛ یکی از مظاهر اساسی تثبیت شخصیت فرهنگی و اجتماعی فردی زنان است که به اشکال گوناگون مانند شیوه ­های لباس پوشیدن و طرز آرایش و طرز رفتار بروز می­ کند. زنان در مسیر شکل گرفتن شخصیت خود به دنبال الگوهایی هستند که آنان را هر چه بیشتر به سلیقه و ذات درونی‌شان و نیازهای روحی و روانی نهفته در آنان نزدیک کند. در‌این میان نهادهای اجتماعی جامعه ما نه تنها نتوانستند نقشی فعال و اثر بخش در شکل­دهی به الگوهای زنان در پوشش و شکل­دهی به شخصیت آنان داشته باشند بلکه با عملکرد ناقص خود موجبات گرایش زنان را به الگوهای غربی دامن زدند. رواج و گسترش رسانه‌های جمعی فراگیر و اثربخشی مانند ویدئو،‌ اینترنت و ماهواره و… نیز به‌این جریان دامن زدند و باعث به انفعال کشیده شدن رسانه­های­ملی کشور گردیدند. لذا ضرورت مطالعه و بررسی و توجه به مسائلی چون فرهنگ و هویت زنان بخوبی روشن است. با توجه و اهمیت هویت فرهنگی زنان،‌ باید دید رسانه ها و مخصوصاً رسانه فراملی شبکه های ماهواره ای چه نقشی درهویت و هویت فرهنگی زنان ایرانی دارند
۱- ۲- بیان مسأله
موضوع پژوهش حاضر تلویزیون ماهواره‌ای و هویت فرهنگی است. هویت فرهنگی یکی از بخشهای مهم هویت ­ملی هر کشوری است. در کنفرانس جهانی در باره سیاست‌های فرهنگی که در سال ۱۹۸۲در مکزیکوسیتی برگزارشد، هویت‌فرهنگی را هسته مرکزی شخصیت فردی و جمعی قلمداد می‌کند که به مثابه اصولی حیاتی زیربنای بیشتر تصمیم‌های معتبر، رفتار، اعمال و فرایندهایی است که یک جامعه را در دستیابی به توسعه توانا می­سازد؛ در عین‌اینکه ویژگی­های خود را حفظ می­ کند(سلیمی، ۱۳۷۹: ۳۰). هویت فرهنگی از مؤلفه ­هایی چون ملت، قلمرو جغرافیای سیاسی، زبان و دین تشکیل شده است(روح الامینی، ۱۳۷۹: ۲۸). آنتادیوپ انسان­شناس سنگالی بر‌این باور است که هویت‌فرهنگی یک جامعه به سه عامل تاریخی، زبانی، روان­شناختی بستگی دارد، با از بین رفتن هر کدام از آنها هویت‌فرهنگی ناقص می‌شود(آنتادیوپ، ۱۳۶۱: ۵). مانوئل کاستلز[۳]جامعه شناس اسپانیایی معتقد است که هویت سرچشمه معنا و تجربه برای مردم است(کاستلز، ۱۳۸۰: ۲۲-۲۹). برداشت کاستلز از اصطلاح هویت، در صورتی که سخن از کنش­گران اجتماعی باشد، عبارت است از فرایند معنا‌سازی بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه به­هم پیوسته­ای از ویژگی­های فرهنگی که بر منابع دیگر اولویت داده می‌شود، برای هر فرد خاص یا برای کنش­گر جمعی ممکن است که چندین هویت وجود داشته باشد. ساختن هویت همواره در بستر روابط قدرت انجام می­گیرد. باید بین سه صورت و منشأ ساختن هویت تمایز قائل شد که‌این سه صورت عبارتند از: هویت مشروعیت‌بخش، هویت مقاومت و هویت برنامه‌دار. هویت فرهنگی به معنی میزان تعلق عاطفی و وفاداری مردم به دین، مذهب، مناسک، آداب و رسوم، نمادها، و میراث فرهنگی است؛ میراث فرهنگی شامل: اعیاد، سنت­ها، عرف­ها، اسطوره­ها، فلکلور، زبان و مناسک فرهنگی است(کاستلز، همان).
هویت فرهنگی بوسیله عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی بازتولید و بازنمایی و بازتعریف می­ شود و هم­زمان به­وسیله‌این عوامل نیز مورد هجمه قرار می‌گیرد. یکی از عوامل فرهنگی مهم در تأثیرگذاری بر هویت­فرهنگی رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها به تیغ دولبه شباهت دارند، هم می‌توانند هویت فرهنگی را تقویت کنند و هم موجب گسست فرهنگی گردند. براساس مطالعات صورت گرفته از سوی نگارنده، مؤلفه‌های فرهنگی‌ایرانیان را می‌توان در ۵ حوزه تقسیم‌بندی نمود: زبان (نوشتاری و گفتاری)، دیانت(دین و مذهب)، جغرافیای فرهنگی، تاریخ و حافظه فرهنگی (میراث مادی، و میراث معنوی)، نظام اجتماعی(نظامی آموزشی، نظام خانواده، نظام اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی).
در جامعه اطلاعاتی کنونی رسانه‌های فراگیری همچون تلویزیون ماهواره‌ای به یکی از منابع تولید، بازتولید و توزیع معرفت تبدیل شده‌اند، بطوریکه شناخت تصویر و درک نسل‌های کنونی را از محیط و پدیده‌های پیرامونی شکل می‌دهند. در بسیاری از موارد ‌این رسانه‌های نوین به دلیل حضور فراگیرشان جایگزین نهاد خانواده، آموزش و پرورش و دیگر نهادهای جامعه‌پذیری شده‌اند و به‌عنوان منبع و مرجع اصلی دریافت ارزش‌ها و هویت­فرهنگی نسل‌ها در آمده‌اند. امروز تلویزیون با کمک فناوری ماهواره با گذشتن از مرزهای ملی یک کشور قادر به پخش و انتشار ارزش‌ها و عناصر فرهنگی یک جامعه در میان جوامع دیگر است. خاصیت فراملی تلویزیون­ماهواره‌ای باعث شده است که تغییرات و تحولات هویتی در بیشتر کشورهای جهان با شتاب زیادی همراه شود. برای نمونه نتایج تحقیق رونالد ‌اینگل‌هارت[۴] جامعه شناس ارزشها در دانشگاه میشیگان، در سال ۲۰۰۰ با عنوان «مطالعه ارزش­های جهانی» نشان داد که تغییرات بزرگی بر ارزش‌ها، هویت­فرهنگی وسبک زندگی مردم جهان رخ داده است که‌این تغییرات ناشی از نقش فناوری­های نوین ارتباطات و اطلاعات و رسانه­های فراملی بوده است. بدین­ترتیب می‌توان اذعان کرد که تغییرات سریع در فناوری‌های ارتباطات و اطلاعات و اهمیت نقش رسانه‌ها در زندگی شخصی و گروهی افراد جامعه، نتایج مختلفی را در پی­داشته؛ که یکی از آنها تغییر هویت­فرهنگی و ‌ایجاد تفاوت‌های فرهنگی بین افراد یک جامعه و ترویج ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی فرهنگ‌های دیگر در فرهنگ‌های بومی شده است. برای مثال: در تحقیق یوسفی(۱۳۸۱: ۱۱۴) آمده است لباس‌های متحد‌الشکل جوانان، گوش دادن به موسیقی پاپ، مدگرایی و نظایر آن از نمودهای تاثیر تلویزیون­ ماهواره‌ای بر تغییر رفتار و هویت­فرهنگی نسل‌های کنونی و عدم پایبندی آنان به ارزش‌های فرهنگی خود است. علاوه بر این، تلویزیون ماهواره‌ای موجب گردیده که مخاطبان مختلفی مانند نوجوانان، جوانان و میانسالان دیدگاه‌ها، باورها و جهان‌بینی مشترکی پیدا کنند و یکسان‌سازی هویت فرهنگی را مطابق ارزش­های فرهنگی داخل محتوای رسانه ­ها (پیام‌های تولید کنندگان)‌ایجاد نمایند.
در سال‌های اخیر در جامعه ‌ایران علاوه بر شبکه‌های تلویزیون داخلی، کانال‌های تلویزیون ماهواره‌ای ضریب نفوذ و گسترش بالایی پیدا کرده‌اند. بخش عمده مخاطبان تلویزیون­ماهواره‌ای زنان‌ایرانی هستند که در طول شبانه‌روز در معرض‌این رسانه قرار دارند. در این راستا پژوهش حاضر درصدد است به مطالعه تاثیر استفاده از تلویزیون ماهواره‌ای بر هویت فرهنگی زنان ایرانی و ابعاد مختلف آن بپردازد. و سوال اصلی تحقیق این خواهد بود که استفاده از محتوای تلویزیون ماهواره ای فارسی زبان چه تاثیری بر پایبندی به هویت فرهنگی ایرانی داشته و بر چه جنبه هایی از هویت فرهنگی زنان تاثیر گذاشته است؟
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش
در عصر ارتباطات و اطلاعات تکنولوژی و ابزارهای فنی آن، که مهم­ترین آن تلویزیون ماهواره­ای و ‌اینترنت می­باشد؛ موجب گشته تا گسترۀعمومی که در قهوه­خانه­ها و مجامع عمومی صورت می­پذیرفت و تبادل افکار و عقاید از تعقل افراد نشأت می­گرفت، راهی آسان و بی­دردسر را پیش گیرد و آن تأثیرپذیری از محیط و اجتماع بدون تحمل فشار تعقل است. از آنجائی­که گسترۀ­ جهان و جامعۀبین­الملل در سیطرۀ شبکه ­های ­تارعنکبوتی رسانه­های جمعی واقع گردیده؛ لذا ‌این تأثیر امروزه به­راحتی با در معرض قرارگرفتن محتوای برنامه ­های شبکه­­ های ماهواه­ای صورت می­پذیرد.
امروزه ابرقدرت­هایی که رسانه­های جمعی را مدیریت می­ کنند با بررسی و شناخت دقیق از فشارساختاری موجود در جوامع در حال توسعه می­توانند برای ‌ایجاد تعارض در درون جوامع و انتقال مفاهیم و فرهنگ مصرفی خود با بهره گرفتن از محتوای برنامه ­های شبکه ­های­ماهواره­ای ­فارسی زبان سود برند. بر‌این اساس با طراحی و برنامه­ ریزی دقیق برنامه­هایی را از کانال­های مختلف بصورت شبانه­روزی در سطح وسیع پخش می­نمایند که حامل ارزش­هایی مطلق و همگانی­پسند باشد تا به­راحتی با کسب تأئید و توجه مخاطبان در لوای آن فرهنگ و مفاهیم مورد نظر خویش را انتقال دهد. با عمومی شدن و فراگیر شدن ماهواره­ها و برنامه ­های شبکه ­های ماهواره­ای فارسی زبان سبک­زندگی، هویت­فردی، اجتماعی، رفتارها و عادات، ارزش­ها و در نهایت هویتِ­فرهنگی بومی هر منطقه در مدت­زمان طولانی و در سکوت روند «هویتی خاموش» طی می­ شود تا «هویت فرهنگی جدید» در جنبش­های اجتماعی بروز کند.
بنابراین قطعاً در عصر گسترش و عمومی شدن ماهواره­ها، مسایل اجتماعی جدیدی بوجود خواهد آمد. عادات، رفتارها و ارزش‌ها که بنیادهای سبک­زندگی را تشکیل می­ دهند، سازنده هویت شخصی افراد هستند. از سوی­دیگر به دلیل کارکردهای اجتماعی رسانه­های­جمعی (و در‌این بین ماهواره)، نقش رسانه ­ها در نشان­دادن و به تصویرکشیدن سبک‌زندگی بر همگان آشکار و واضح است و تأثیرگذاری رسانه­های­جمعی بر عقاید، ارزش‌ها و رفتارها، موضوع بسیاری از تحقیقات ارتباطی در نیم قرن اخیر بوده است.
یکی از مسائل مهمی که در فرهنگ اقتصاد­زده و مادی غرب بسیار اهمیت دارد، تولید افراطی و مصرف افراطی است. افراط در مصرف که خود به صورت یک هدف در آمده باعث کشاندن افراد به‌این فراگرد شده و با اعمال فشار، آنها را دچار انواع تنگناها کرده است (کازنو، ۱۳۶۵: ۱۶۹). به دنبال ‌این وضعیت، روحیه مصرف گرایی بر روحیه قناعت در میان ملل جهان سوم نیز غلبه پیدا کرده است.‌این دوگانگی را مردم ‌این کشورها چگونه حل خواهند کرد؟ به قول رابرت مرتون[۵] جامعه شناس امریکایی «این تعارض در “هدف” و"وسیله” چه سرانجامی خواهد داشت؟»(به نقل از ریتزر، ۱۳۷۶) و البته نباید فراموش کرد که ما در آستانه ورود به “عصر دانایی سرشته با توانایی” هستیم و حامل دانایی سرشته با توانایی زنان هستند، و باید باور داشت که زنان ستون محکم تغییر، توسعه و پیشرفت‌های اجتماعی هستند و از بستر خانواده و محور اصلی آن زن است که می­توان خانواده­ای سالم داشت و بدنبال آن ‌این توجه و ‌ایجاد سلامت فکری و رفتاری نیز پایبندی آنان به فرهنگی بومی می ­تواند در حفظ امنیت و ثبات خانوادگی و در سطح وسیع و ملی کشور سودآورترین سرمایه ­گذاری در اقتصاد ملی به حساب‌آید.
با توجه به‌اینکه زنان نقش بسیار حیاتی را در بستر خانواده ‌ایفاء می­ کنند و در نوع رفتار و عملکرد نه تنها مردان خود مؤثرند بلکه در نوع رفتار و عملکرد فرزندان که خود نیز سرمایه ­های‌ اینده کشور و نیروی انسانی مورد نیاز آینده جامعه هستند؛ پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی متغیرهای زمینه­ای از جمله شرایط فردی(سن، وضعیت تاهل و ..) و همچنین­ با بررسی شرایط اجتماعی(تحصیلات، درآمد، شغل، محل زندگی و …) میزان مصرف و مدت زمان تماشای تلویزیون ماهواره­ای فارسی زبان، انتخاب نوع برنامه، و اعتماد و رضایت از تماشای تلویزیون ماهواره­ای، تاثیر آنها را بر هویت­فرهنگی و مؤلفه­ های فرهنگی مادی و غیرمادی بسنجد.
۱-۴-هدف پژوهش:
۱-۴-۱- هدف اصلی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر تماشای تلویزیون ماهواره‌ای فارسی زبان بر پایبندی به هویت فرهنگی در زنان ۱۵ تا ۴۹ سال شهر تهران می‌باشد.
۱-۴-۲- اهداف فرعی
در این راستا اهداف فرعی عبارتند از:
بررسی توصیفی وضعیت پایبندی به هویت فرهنگی در زنان تهرانی۱۵ تا ۴۹ ساله و ابعاد آن
بررسی عاملی و تلخیص سازی و کاهش گرایی علمی ابعاد هویت فرهنگی.
بررسی توصیفی وضعیت استفاده از تلویزیون ماهواره ای فارسی زبان از سوی زنان تهرانی۱۵ تا ۴۹ ساله و محتوای آن.
بررسی تاثیر برخورداری و استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان بر پایبندی به هویت فرهنگی زنان۱۵ تا ۴۹ ساله و ابعاد آن.
بررسی تاثیر محتوای شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان استفاده شده بر پایبندی به هویت فرهنگی زنان۱۵ تا ۴۹ ساله ابعاد آن.
بررسی تاثیر اعتماد و رضایت از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان استفاده شده بر پایبندی به هویت فرهنگی زنان۱۵ تا ۴۹ ساله و ابعاد آن.
بررسی رابطه بین متغیرهای زمینه ای و پایبندی به هویت فرهنگی زنان۱۵ تا ۴۹ ساله و ابعاد آن.
۱-۵-سوالات پژوهش:
‌میزان مواجهه(استفاده) و بهره مندی از شبکه‌های­ماهواره­ای فارسی زبان در بین زنان ۱۵ تا ۴۹ سال تهرانی چگونه است؟
زنان ۱۵ تا ۴۹ سال تهرانی از کدام محتوای برنامه های شبکه‌های­ماهواره­ای فارسی زبان بیشتر استفاده می کنند؟
پایبندی به هویت فرهنگی و ابعاد مختلف آن از سوی زنان ۱۵ تا ۴۹ سال تهرانی به چه شکلی است؟
رابطه ‌میزان مواجهه(استفاده) باشبکه‌های­ماهواره­ای فارسی زبان و میزان پایبندی زنان به هویت فرهنگی چگونه است؟
رابطه میزان مواجهه با شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و میزان پایبندی زنان به هویت فرهنگی چگونه است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ب.ظ ]




وجود تنوع در سراسر طیف وسیعی از معماری چندهسته‌ای، صرفا یک چالش نیست. در یک سیستم واحد، معماری هسته‌ها می‌تواند متفاوت باشد، همانطور که روند کنونی چنین است و بیشتر به سمت ترکیبی از هسته‌های متفاوت می‌رود. در طراحی برخی سیستم‌ها، هسته‌ها دارای مجموعه دستورالعمل‌های مشترکی هستند ولی مشخصه‌ های کارایی آن‌ها باهم متفاوت است.
از این رو، یک پردازنده با تعداد کمی هسته‌های قدرتمند ، برای برنامه‌های موازی، ناکارامد می‌باشد. اما از سوی دیگر، یک پردازنده با تعداد زیادی هسته‌های ضعیف‌، ممکن است در اجرای برنامه‌هایی که نیازمند عملیات محاسباتی ترتیبی هستند، ضعیف عمل کند. حالت دیگر در سیستم‌های چندهسته‌ای ، داشتن هسته‌هایی با مجموعه دستورالعمل‌های متفاوت برای توابع تخصصی (مانند ترکیب کردن سیستم‌های همه‌منظوره و هسته‌های DSP ) می‌باشد. از کاربردهای این حالت می‌توان به GPU ها، مدارهای واسط شبکه و دیگر کاربردهای خاص و قابل برنامه‌ریزی اشاره‌کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۹ نتیجه‌گیری
در این فصل به تعریف سیستم‌های تعبیه‌شده و کاربردهای مهم آن در زندگی روزمره پرداخته شد و مفهوم بی‌درنگ بودن و انواع سیستم‌های بی‌درنگ شرح داده شد. سپس به بیان تعاریف مفاهیم اولیه در سیستم‌های بی‌درنگ تعبیه‌شده پرداخته شد و در پایان نیز سیستم‌های چندهسته‌ای تعبیه‌شده تعریف و شرح داده‌ شدند.
فصل سوم
فصل سوم : مرور منابع و کارهای انجام‌شده
در فصل قبل مفاهیمی مانند سیستم‌های تعبیه‌شده و تعبیه شده بی‌درنگ، اهمیت مصرف انرژی در آن‌ها و اصطلاحات مهم آن، به طور کامل تشریح شد و سپس مفهوم زمانبندی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت سیستم‌های چندهسته‌ای معرفی و تعریف شدند. دراین فصل ابتدا به طبقه‌بندی انواع روش‌های زمانبندی تک‌هسته‌ای و چند‌هسته‌ای می‌پردازیم، سپس انواع معماری سیستم‌های چندهسته‌ای را تشریح می‌کنیم، پس از آن، روش‌های زمانبندی مبتنی بر تنظیم فرکانس و ولتاژ را بیان می‌کنیم و در نهایت به شرح کامل روش‌های زمانبندی چندهسته‌ای ارائه شده در سال‌های گذشته می‌پردازیم و مزایا و معایب آن‌ها را تحلیل می‌کنیم.
۳-۱ طبقه بندی روش‌های زمانبندی
در این بخش مروری داریم بر طبقه‌بندی الگوریتم‌های زمانبندی که مگر در موارد مشخص‌شده، درهمه‌ موارد، قبضه‌ای بودن اجازه داده‌ شده‌است.

    • زمانبندی برخط[۸۷] و برون‌خط[۸۸] :

اولین نوع زمانبندی، براساس زمانی که زمانبندی در آن تولید می‌شود و همچنین تمایز بین زمانبندی برخط و زمانبندی برون‌خط، شکل گرفته است. در زمانبندی‌های برخط، در مورد اینکه چگونه وظایف در زمان اجرا در طول عملیات سیستم، زمانبندی شوند، تصمیم‌گیری می‌شود. بنابراین الگوریتم زمانبندی که بکار گرفته می‌شود، نشان‌دهنده نقش فعال و اساسی بخشی از نرم‌افزار است که بارها و بارها احضار می‌شود تا برای انجام زمانبندی مناسب تصمیماتی را به صورت لحظه‌ای اتخاذ کند. ( مانند آزادشدن یک وظیفه، انقضاء یک ساعت، تمام شدن یک وظیفه )
به همین دلیل الگوریتم‌های زمانبندی برخط، اگرچه بسیار انعطاف‌پذیر هستند؛ به عنوان مثال اجازه می‌دهند که یک وظیفه بی‌درنگ جدید به صورت پویا به سیستم وارد شده و زمانبندی شوند؛ ولی باعث بوجود آمدن سربار[۸۹] زمان اجرا می‌شوند که باید با دقت بالایی محاسبه شود. در مورد الگوریتم‌های پیچیده، در حقیقت خود الگوریتم زمانبندی ممکن است هزینه‌ها و سربارهای محاسباتی غیرقابل اغماضی را مطالبه کند، که باعث می‌شود کل سیستم (وظایف بی‌درنگ+ زمانبند) غیرقابل زمانبندی شود.اگرچه زمانبندی برخط نشان داده است که یک طرح بسیار معمولی در بیشتر سیستم‌‌های تعبیه‌شده نوین می‌باشد.
برخلاف زمانبندی برخط، در زمانبندی برون‌خط، سیاست زمانبندی در طول زمان اجرای سیستم بی‌درنگ، اعمال نمی‌شود، بلکه از آن برای گرفتن تصمیمات و ایجاد دنباله‌ای از عملیات زمانبندی، قبل از فعال‌شدن و شروع به کار سیستم استفاده می‌شود. این رویکرد که طبیعتی ایستا و غیرقابل انعطاف دارد، به طراح اجازه می‌دهد که یک تصمیم بهینه و درعین حال بسیار پیچیده‌ای بگیرد. الگوریتم‌هایی که در برخی موارد نشان‌دهنده آخرین راه‌حل می‌باشند درحالی که تقاضای محاسباتی بالا و محدودیت زمانی سخت، اجازه مطرح‌شدن پیشنهادات برخط را نمی‌دهد.
ممکن است حالتی نیز وجود داشته باشد که الگوریتم زمانبندی آن با بهره گرفتن از تجزیه‌شدن به دو مرحله، چیزی بین این دو رده‌بندی باشد. برای مثال، می‌توان الگوریتم را به یک مرحله پیش‌پردازش[۹۰] جدا تجزیه کرد که در آن تمام وظایف مجموعه τ، به زیرمجموعه‌های کوچکتر تقسیم شده و در مرحله زمانبندی واقعی، یک الگوریتم زمانبندی برخط بروی هرکدام از زیرمجموعه‌های شناسایی شده اعمال می‌شود. مرحله پیش‌پردازش، در این موارد ممکن است به منظور کاهش پیچیدگی مسئله و سربار زمان اجرای آن، به صورت برون‌خط باشد.

    • زمانبندی مبتنی بر اولویت:

الگوریتم‌های زمانبندی با توجه به نحوه تخصیص اولویت به سه دسته تقسیم می‌شوند:

    • الگوریتم‌های اولویت ایستا[۹۱]

در این شیوه به هر وظیفه یک اولویت منحصر به فرد اختصاص داده‌ می‌شود و همه‌ی نخ‌های[۹۲] یک وظیفه دارای اولویت یکسانی هستند. بنابراین هرگاه وظیفه T1 دارای اولویت بالاتری نسبت به وظیفه T2 داشته باشد، سپس هرزمان که هر دو وظیفه دارای نخ‌های فعالی باشند، نخ‌های وظیفه T1 بر T2 مقدم خواهد بود. نمونه‌ای از یک الگوریتم زمانبندی اولویت ایستا، الگوریتم زمانبندی نرخ یکنواخت (RMS) [۹۳] می‌باشد.

    • الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ[۹۴]

برای جفت نخ‌های Tij و Ti,j, ، اگر Tij اولویت بالاتری نسبت به Ti,j, در برخی لحظه‌های زمانی داشته باشد، آنگاه Tij همیشه اولویت بالاتری نسبت به Ti,j, دارد. نمونه‌ای از زمانبندی که دز این کلاس قرار می‌گیرد، زمانبندی ابتدا نزدیکترین سررسید (EDF)[95] می‌باشد.

    • الگوریتم‌های اولویت پویای بدون محدودیت[۹۶]

در این حالت هیچ محدودیتی در اولویتی که به یک وظیفه داده می‌شود وجود ندارد و اولویت مربوط به دو وظیفه ممکن است در طول زمان تغییر کند. به عنوان یک مثالی از این نوع که در هیچ‌یک از دو رده‌بندی قبل جای نمی‌گیرد، می‌توان به الگوریتم LLF [۹۷] اشاره کرد]۱۹[ .
با توجه به این تعاریف الگوریتم‌های اولویت پویای بدون محدودیت یک حالت کلی از الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ هستند و الگوریتم‌های اولویت پویای سطح نخ نیز یک حالت کلی از الگوریتم‌های اولویت ثابت می‌باشند.

    • الگوریتم‌های WCET [۹۸] محور :

یکی از مهم‌ترین مشخصه‌هایی که برای وظایف بی‌درنگ مطرح شده، WCET یا بدترین حالت زمان اجرای وظیفه می‌باشد. این ویژگی برای تقریبا بیشتر آزمون‌های تجزیه و تحلیل قابلیت زمانبندی[۹۹] شناخته‌شده ، اساسی است(تعیین پیشبینی این‌که یک الگوریتم زمانبندی، قادر به زمانبندی کردن وظیفه روی زمینه داده‌شده تحت بدترین مفروضات ممکن است یا نه). این پارامتر ممکن است در زمان اجرا توسط الگوریتم برای گرفتن تصمیمات زمانبندی موردنیاز باشد یا ممکن است نباشد.
در این رابطه ما می‌توانیم الگوریتم‌هایی که WCET محور هستند ( مانند الگوریتم LLF ) را از الگوریتم‌هایی که WCET محور نیستند ( مانند الگوریتم RMS و EDF ) را از هم تمییز دهیم. این تفاوت معمولا هنگامی که وظایف از تخمین بدترین حالت زمان اجرایشان منحرف می‌شوند، دلالت قوی بر رفتار الگوریتم‌های زمانبندی دارد.
انواع روش‌های زمانبندی
مبتنی بر اولویت
زمانبندی WCET محور
اولویت پویای بدون محدودیت
اولویت پویای سطح نخ
اولویت ایستا
پویا
پویا
ایستا
ایستا
پویا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ب.ظ ]




ج: پیگرد کیفری بین المللی در خصوص نقض کنندگان حقوق بشر
مصونیت دولت ها در قبال محاکم کشورهای خارجی، یکی از جلوه های بارز استقلال کشورها و اعمال حاکمیت در بعد خارجی آن است. یکی از مظاهر حاکمیت، نفی صلاحیت محاکم بیگانه در قضاوت نسبت به امور داخلی کشور است. در پی تحولات مربوط به حقوق بشر، به تدریج رویه ای در حال شکل گیری است که اصل سنتی مصونیت مطلق دولت ها را تعدیل نموده و محاکم ملی با استناد به اصل تکلیف جامعه جهانی در مقابله با نقض فاحش حقوق بشر و جنایت علیه بشریت به محاکمه افراد دارای مصونیت پرداخته است.
نخستین دادگاه کیفری بین المللی برای محاکمه مجرمین به طور مستقیم بعد از پایان جنگ جهانی دوم تشکیل شد متحدین ، دو دادگاه بین المللی ایجاد کردند که عبارت بود از : دادگاه نظامی بین المللی نورمبرگ که بر اساس توافق نامهی لندن در ۸ اوت ۱۹۴۵ بوجود آمد و دیگری دادگاه بین المللی خاور دور که به دادگاه توکیو معروف است که بر اساس تصمیم رهبری و فرماندهی عالی نیروهای هم پیمان در ۱۹ ژانویه ۱۹۴۶ اعلام موجودیت کرد.[۱۱۲]در اساس نامه دادگاه های نورنبرگ و توکیو سه نوع اتهام پیش بینی شد: جنایت علیه صلح، جنایت جنگی، و جنایت علیه بشریت. موضوع اتهام اول به راه اندازی جنگ تجاوزکارانه صرف نظر از شیوه های مورد استفاده مربوط می شد. ولی اتهامات دوم و سوم به نحوه رفتار با افراد و اموال در جنگ مربوط می شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرا و تصمیمات حقوقی این دادگاه ها مبین آنست که قواعد مربوط به مصونیت دولت ها و رهبران شان دچار فرسایش شده است. طی سال های دراز قواعد مذکور مقرر میداشتند که نمیتوان مقامات برجسته من جمله مقامات بازنشسته دولتی را برای اعمال ارتکابی در اجرای وظایف رسمی در کشور خودشان ، در محاکمه کشور درگر مورد پیگرد قرار داد. در حالی که کنوانسیون نسل کشی ، خصوصاً خواهان مجازات مرتکبان میباشد. خواه آنان از لحاظ قانون اساسی حکمرانان مقامات دولتی یا افراد خصوصی باشند.[۱۱۳]
نارضایتی به کاستی های سازمانی ابتدایی در مورد محکمه های یوگسلاوی سابق ۱۹۹۳ و روآندا ۱۹۹۴ برای بسیاری از صاحب نظران ضرورت وجود یک دیوان دائمی کیفری بین المللی را آشکار ساخت. در سال ۱۹۹۸ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی ( اساسنامه روم ) با امضای یکصد و بیست دولت ، تصویب شد و با ارائه شصت سند تصویب دولتی ، اساسنامه لازم الاجرا گردید. هر فردی که بعد از اول ژولیه سال ۲۰۰۲ مرتکب جرایم مندرج در اساسنامه شود ، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت. [۱۱۴]
دادگاه های بین المللی کیفری، هرچند در اصل برای قواعد بشردوستانه است، اما گام مؤثری در سطح جهانی برای تضمین حقوق بشر محسوب می گردد. در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی این امکان پیش بینی شده است که مصونیت سیاسی رئیس کشور یا دولت بودن، نمی تواند مانع تعقیب افراد شود. بر خلاف دیوان بین المللی دادگستری، که اعمال دولت ها را مورد قضاوت قرار می دهد، دادگاه کیفری بین المللی افراد را به شیوه دادگاه های ویژه ای که برای یوگسلاوی  و رواندا بر قرار شد مورد قضاوت قرار می دهد. دامنه دخالت این دادگاه، شامل جنایات مربوط به کشتار جمعی، جنایت علیه بشریت، و جنایات جنگی  می شود. این جنایات، در هر کجای دنیا که اتفاق افتاده باشند، از تاریخ اول ژوئیه ٢٠٠٢ یعنی زمان به اجرا در آمدن قوانین دادگاه، مشمول احکام آن می شوند.
شورای امنیت در ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۴ در راستای استقرار صلح در منطقه ، در بند ۱۲ قطعنامه ۱۵۶۴ از دبیر کل سازمان ملل خواست ” کمیسیون تحقیق بین المللی سازمان ملل در مورددارفور ” را تشکیل دهد که این کمیسیون متعاقباً در گزارش ۲۵ ژانویه ۲۰۰۵ دولت سودان و گروه جانجاوید را مسئول جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی شناخت که دست کمی از نسل کشی نداشته است. و به توصیه کمیسیون شورای امنیت وضعیت دارفور را به دیوان کیفری بین المللی ارجاع داد که متعاقباً دیوان کیفری بین المللی در ۴ مارس ۲۰۰۹ قرار جلب حسن عمر البشیر رئیس جمهور سودان را به دلیل نسل کشی ،جنایات علیه بشریت و جنایت جنگی با استناد به جزء الف بند ۳ ماده ۲۵ اساسنامه رم و جزء ب بند یک ماده ۵۸ همان اساسنامه صادر نمود. [۱۱۵]
با این وجود دادگاه کیفری بین المللی، فقط در مواردی می تواند دخالت کند که یا دولتی که جنایت در آن اتفاق افتاده یا کشوری که متهم تبعه آن است، اساسنامه دادگاه را تصویب کرده باشد. با این وجود، پدیده جدید این است که عدم تصویب این پیمان ها، دولت های مربوطه را کاملاً مصون نگه نمی دارد. در واقع، برای محول شدن صلاحیت دادرسی به دادگاه کیفری، کافی است که جنایت در یکی از کشورهای امضا کننده اتفاق بیفتد. به علاوه، دولت های عضو باید با این دادگاه همکاری کنند و هر متهمی را که در خاک این سرزمین ها حضور دارد به دادگاه تحویل دهند. در نتیجه. حداقل مجازات این است که جنایتکاران محکوم به ماندن در کشور خود هستند. به همین علت است که واشنگتن دولت ها را به امضای پیمان دو جانبه ای فرا خوانده است تا بر اساس آن، دولت های مذکور بایستی از استرداد شهروندان آمریکایی به دادگاه بین المللی خودداری ورزند.این تدابیر به محدودیت هر چه بیشتر حاکمیت ها و محو فرهنگ معافیت در قبال نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر منجر می شود.[۱۱۶]
مبحث دوم: بررسی نظریات موجود در مورد مداخله در حاکمیت برای حمایت از حقوق بشر
پس از بررسی مسائل حقوق بشری به این پرسش میرسیم که آیا مداخله بشر دوستانه در راستای هدف غایی منشور ملل متحد در جهت حمایت از بشریت است. اما به وضوح در مغایرت با دو اصل اساسی منشور یعنی اصل منع توسل به زور ( بند(۴) ماده ۲ منشور ملل متحد ) و اصل عدم مداخله و احترام به حاکمیت دولت ها ( بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد ) قرار دارد و از این جهت مورد ایراد قرار گرفته است .[۱۱۷]
اما آیا هنگامی که دولت ها حقوق بشری شهروندان خود را نقض کنند و یا در جریان یک جنگ داخلی سقوط میکنند و حتی ملاحظات انسانی را محترم نمیشمارند و نابسامانی و هرج و مرج حاکم میشود ، نمیتوان اصل حاکمیت را نادیدیه گرفت و مداخله نظامی را مجاز دانست ؟ بیتردید دولت ها در برابر نقض بنیادین حقوق بشر ، تعهد اخلاقی و حقوقی دارند و هرگاه قوق بشر به طور نظام مند ، فاحش ودر سطح گسترده نقض شود و وجدان بشریت را متأثر سازد ، سکوت جامعه جهانی از لحاظ اخلاق و انسانی موجه نیست .
در این مبحث به نظرات موافقان و مخالفان مداخله بشر دوستانه پرداخته شده و ارزیابی می شود.
گفتار اول: دیدگاه مخالفان مداخله بشر دوستانه
حقوقدان بسیاری مشروعیت مداخله بشر دوستانه را در چارچوب حقوق بین الملل قراردادی و عرفی قابل اثبات نمیدانند . به نظر ایو ساندوز ( Yves Sandoz ) مداخله مسلحانه یک دولت برای خاتمه دادن به نقض های گسترده و فاحش حقوق بشر ، جایگاهی در نظام پیش بینی شده سازمان ملل متحد ندارند.[۱۱۸]
فرانک ورادلی دو حقوق دان آمریکایی ضمن بررسی اسناد و قطعنامه های سازمان ملل متحد و تأکید بر اینکه در این اسناد هیچ استثنایی که کاربرد نیروی نظامی برای حمایت از حقوق بشر را مجاز بشمارد دیده نمیشود ، تصریح میکنند : « نه قواعد مدون بین الملل اجازه چنین امری را میدهد و نه عملکرد دولت ها آن را تداعی میکند . منشور ملل متحد و قطعنامه های سازمان ، هرگز مداخله نظامی یک کشور یا گروهی از کشورها را در کشور دیگر حتی با اهداف انسانی تجویز نمیکنند و از سوی دیگر کاربرد نیروی نظامی به منظور اجرای حقوق بشر با پیشگیری از اعمال غیر انسانی در تاریخ عملکرد دولت ها تأیید نشده است . بلکه بالعکس ، کفّه خودداری دولت ها از آن آشکارا سنگین تر است . »[۱۱۹]
به نظر مخالفین تمامیت ارضی در بند ۴ ماده ۲ مفهوم « مصونیت ارضی » دارد . بدین سان هرگونه مداخله بشر دوستانه اگر بر خاف میل و رضایت دولت مورد مداخله باشد ، نقض حاکمیت محسوب میشود . همچنین نمیتوان بر اساس قول لیلیچ این نوع مداخله را مبتنی بر خود یاری کرد ، چرا که دادگاه این مطلب را در قضیه کورفورد کرد .[۱۲۰]
مخالفین مشروعیت مداخله بشر دوستانه علاوه بر اینکه بر این امر پافشاری میکنند که حقوق بین الملل موضوعه و عرفی ممنوعیت مداخله را اثبات میکنند ، دلایلی را نیز برای مشروع بودن مخالفت شان ذکر میکنند . این دلایل عبارتند از :

    1. مسئولیت ملی

واقع گرایان بر مفهوم خاص مسئولیت تحت عنوان مسئولیت ملی تأکید دارند . بر پایه این تصور ، دولتمردان مسئول رفاه شهروندان شان هستند . پایه هنجاری برای این امر را که دولتمردان تنها مسئول دفاع از منافع ملی کشور خود هستند . در نظریه تعهد سیاسی ( political obligation )جستجو کرد که حکومت را به عنوان حامعه سیاسی خود بسنده در نظر گرفته که از لحاظ اخلاقی مقدم بر هر اتحاد بین المللی است که ممکن است به آنها بپیوندد.[۱۲۱]
واقع گرایان نه تنها معتقدند که کشورها اساساً به دلایل بشر دوستانه مداخله نمیکنند ، بلکه می گویند آنها چنین اجازه ای ندارند و بنابراین نباید مداخله کنند . به نظر آنان توجه به امور شهروندان ، مسئولیت انحصاری دولت آنهاست و سرنوشت آنها فقط به دولت خودشان مربوط میشود . بنابراین اگر یک دولت غیرنظامی سرنگون شود ، یا به گونه ای بیرحمانه با اتباع خود رفتار کند ، تعیین سرنوشت کشور وظیفه اتباع و رهبران سیاسی آن کشور است و بیگانگان هیچ وظیفه اخلاقی مبنی بر مداخله ندارند .[۱۲۲]

    1. مداخله تحت پوشش بشر دوستانه

ادعاهای بشر دوستانه همواره پوششی برای تعقیب منافع ملی ست و قانونی کردن حق مداخله بشر دوستانه به سوءاستفاده از آن منجر میشود . این نگرانی باعث شد تا توماس فرانک و نایچل رودلی در سال ۱۹۷۳ استدلال کنند که مداخله بشر دوستانه نباید به عنوان استثنای دیگر به قاعده منع کاربرد زور مندرج در ماده(۴) مجاز باشد ، چرا که علایق بشردوستانه همیشه به وسیله دولت هایی مداخله کننده « دستکاری » می شوند .[۱۲۳]
تا زمانی منافع دولت ها در خطر نباشد دولت ها مداخله نخواهند کرد . آنها در این شرایط تمایل ندارند جان سربازان خودی را به خطر اندازند و هزینه های اقتصادی زیادی را صرف کند . نکته اساسی این است که دولت ها اساساً به دلایل بشر دوستانه دخالت نمیکنند . زیرا آن ها همیشه متأثر از ملاحضات منافع ملی خود هستند .[۱۲۴]
بررسی عملکرد دولت ها نشان میدهد که آنها در ادعای خود صادق نیستند هرجا منفعتشان اقتضا کرده دخالت نموده اند و هرجا منفعتی نبوده مداخله ای هم نبوده است.[۱۲۵]این سابقه تاریخی از مداخله موجب شده است که اذهان جامعه بین المللی بدبینی خاصی به دکترین داشته باشند و این ترس که ممکن است مفهوم ارزشمند حقوق بشر مورد سو استفاده و مستمسکی در دست قدرتمندان وقع شود مخالفت با دکترین را دو چندان کرده است . [۱۲۶]در فقدان یک سازوکار بی طرفانه برای اتخاذ تصمیم در باره موارد مجاز مداخله بشر دوستانه ، دولت ها در صدد خواهند بود دلایل بشر دوستانه را به بهانه و پوشش برای پیشبرد منافع ملی قرار دهند. تشخیص اهداف و نیت انسان دوستانه از نیات و اغراض سیاسی ، اقتصادی امر آسانی نیست . همچنین مداخله بشر دوستانه سلاحی در دست اقویا می باشد که علیه ضعیف استفاده میکنند چرا که اگر نقض حقوق اساسی بشر که منجر به جریحه دار شدن وجدان بشریت گردد و در کشورهای بزرگ اتفاق بیفتد دولت های کوچک توان مداخله در کشور های بزرگ را ندارند .[۱۲۷]

    1. گزینشی بودن واکنش به نقض حقوق بشر

واقع گرایان معتقدند که دولت ها همواره اصول مداخله بشر دوستانه را به صورت گزینشی اعمال میکنند که این امر منجر به عدم انسجام در سیاست خواهد شد . آن ها از عدم مداخله جامعه بین المللی برای نجات جان یهودیان ، عدم مداخله به نفع ارمنی ها ، عدم مداخله برای نجات هوتو های بروندی و عدم مداخله برای کمک به بیافرایی ها در تلاش شان برای استقلال ، به عنوان شواهدی از گزینشی بودن مداخله بشر دوستانه یاد میکنند .[۱۲۸]
دولت ها هر وقت که مداخله تامین کننده منافع آنها باشد وارد عمل میشوند و اگر منفعتی نداشته باشد اقدام مؤثری انجام نمیدهند و برخورد های متفاوتی که در موارد مشابه از خود نشان میدهند به صورت واکنش گزینی بروز میکند .

    1. اختلاف عقیده درباره اصول حق مداخله بشر دوستانه

هرچند حساسیت نسبت به عدالت فردی ضروری است ولازم است جامعه بین المللی بر ترجیح دادن عدالت بر اصول حاکمیت و عدم مداخله توافق کنند . ولی چنان که هدلی بال گفته است ، مداخله بشر دوستانه نباید در مواردی که نسبت به نقض حقوق بشر در جامعه بین المللی اختلاف نظر وجود دارد ، مجاز شمرده شود . در صورت عدم اتفاق نظر راجع به اینکه چه اصولی باید بر حق مداخله بشر دوستانه فردی یا جمعی حاکم باشد، به رسمیت شناختن چنین حقی نظم بین المللی را تضعیف میکند.[۱۲۹]
در واقع عدم وجود معیاری شفاف برای مفهوم حقوق بشر به کشور ها اجازه میدهد تا بتوانند به نام حقوق بشر در امور دیگران مداخله کنند . آن هم وقتی که انگیزه های دیگری به جز حقوق بشر مطرح باشد .[۱۳۰]در فقدان اتفاق نظر درمورد آنچه بشردوستانه تلقی میشود ، نظام بین المللی و رفاه افراد به طور کلّی با حمایت از اصل عدم مداخله بهتر تامین میگردد تا با مجاز نمودن مداخله بشردوستانه.[۱۳۱]
گفتار دوم: دیدگاه موافقان مداخله بشر دوستانه
در برابر مخالفان کسانی با ارائه استدلال هایی از مداخله بشر دوستانه یک جانبه و جمعی حمایت میکنند . به نظر این دسته از نظریه پردازان ، هنگامی که تحت شرایط ویژه ای ، دولتی حقوق معین شهروندانش را که بر آن ها حاکمیت دارد ، نادیده بگیرد ، دیگر دولت های خانواده ملل حق دارند که به دلایل انسانی مداخله کند . طرفداران این نظریه ، حقوق بشر را مسئله داخلی نمی دانند . لیلیچ با تفسیر موسع از منشور ، مداخله بشر دوستانه را مغایر با بند ۴ ماده ۲ نمیداند و معتقد است چنین مداخله ای به تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هیچ کشوری لطمه نمیزند . او حتی اگر تنها خطر نقض حقوق بشر وجود داشته باشد، مداخله را قانونی می داند .[۱۳۲]
تعدادی از حقوق دانان آمریکایی و بویژه مک دوگال استاد بازنشسته دانشگاه ییل و شاگردان وی از جمله رایزمن بر این نظررند که منشور نه تنها حق مداخله انسان دوستانه را تأیید نموده بلکه آنرا تقویت نیز کرده است . آنها ضمن استناد به مقدمه و ماده یک منشور استدلال میکنند که این معاهده چند جانبه بین المللی مشروعیت استفاده از زور برای مقاصد انسان دوستانه و دفاع مشروع را به رسمیت میشناسد . طبق نظر این دسته از حقوقدانان بند۴ ماده ۲ منشور استفاده از زور را فقط برای اهداف نامشروع منع کرده است مثل نقض تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولت ها . بنابراین مداخله بشر دوستانه که ناقض تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولت مورد هدف نیست . اهداف منشور را نقض نمیکند و با موازین منشور مطابقت دارد.[۱۳۳]
در حمایت از این نظر همچنین استدلال شده که حفظ صلح و امنیت بین المللی و ممنوعیت توسل به زور که از هداف منشور ملل متحد میباشد و بر دیگر اهداف منشور، از جمله احترام به حقوق بشر اولویت ندارند . آنها بند ۴ ماده ۲ منشور را در کنار مواد ۵۵ و ۵۶ آن قرائت کرده و استدلال می کنند که اگر توسل به زور برای حمایت از حقوق بشر باشد ، با موازین منشور تعارض نخواهد داشت . توضیحات آنکه ماده ۵۵ منشور بین احترام به حقوق بشر و تامین روابط مسالمت آمیز در صحنه بین المللی ارتباط میسازد و طبق ماده ۵۶ دولتها خود را متعهد ساخته اند که با همکاری سازمان ملل برای رسیدن به مقاصد مذکور در ماده ۵۵ تدابیر فردی یا دسته جمعی اتخاذ کنند .[۱۳۴]
مداخله براساس اخلاق
عده ای از حامیان مداخله بشر دوستانه برای اثبات مشروعیت آن از اخلاق کمک میگیرند . مطابق نظریه اخلاقی نوع دوستانه دولت ها موظفند به یاری انسانهای بی گناه در تمامی دنیا بشتابند و بنابراین هرگاه حقوق بنیادین انسانها در گوشه ای از دنیا توسط دولتی نقض شود و مردمی تحت ظلم و ستم حاکم قرار گیرند . دولت های دیگر اخلاقاً موظفند از خود واکنش نشان دهند و بی تفاوتی نسبت به چنین مواردی توجیه اخلاقی ندارد .[۱۳۵]
با چشم پوشی از ممنوعیت حقوقی موجه ، اخلاق علاوه بر کمک های بشر دوستانه و اقدامات دیپلماتیک و اقدامات اقتصادی حتی مداخله نظامی را برای دفاع از حقوق انسان ها و پیشگیری از ظلم و ستم و نقض فاحش و گسترده حقوق آنان ، تجویز می کند.[۱۳۶]
ارزیابی: حاکمیت مسئول بعنوان مبنای مسولیت حمایت
مفهوم حاکمیت در حقوق بین الملل معاصر با دیدگاه ها و نظرات مختلفی روبرو شده است. از یک سو عده ای که به آن صورت مفهومی نفرین شده و اندیشه ای فرو ریخته نگاه میکنند که با وجود حقوق بین الملل به سختی قابل جمع است چرا اسباب سستی حقوق بین الملل را فراهم می آورد. از همین گروه هستند کسانی که با شعار هر چیز بین المللی بهترین است در پی کاستن از اهمیت حاکمیت هستند.[۱۳۷]و در مقابل هستند کسانی که حاکمیت را مهمترین سنگر دفاع از استقلال خلق ها می دانند به گمان ما هر دو نظر تندروانه و خلاف واقع است. در حقیقت هر دو دیدگاه از تصویری الهام گرفته اند که به نظر اسطوره ای میرسد ولاجرم باید مورد تجدید نظر واقع شود.بی شک اگر به حاکمیت دولت مفهومی مطلق اعطا کنیم و آن را به صورت مفهومی تعریف کنیم مطابق آن قدرت میتواند، آزادانه هر چه می خواهد انجام دهد در این حال حاکمیت با وجود حقوق بین الملل تعارض پیدا می کند.
تعهد به حمایت از حقوق بشر مطابق فرمولی که دیوان بین المللی دادگستری در قضیه بارسلونا تراکشن استعمال کرده است یک تعهد erga omnes است یعنی هر دولت در برابر جامعه بین الملل عهده دار این مسئولیت است و لذا هر دولت برای محافظت از این حقوق دارای منفعت است. این حقوق تعهداتی ایجاد می کند که متضمن تکلیف همبستگی میان تمام دولت ها با هدف تضمین هر چه بهتر حمایت جهانی و موثر حقوق بشر است.
به علاوه حقوق بشر با بهره گرفتن از این حمایت بین المللی دیگر از حیطه اموری که در صلاحیت انحصاری دولت ها قرار دارند خارج شده است و به تعبیر بهتر مشمول بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد نمی باشد. در نتیجه دولتی که به نقض این تعهدات اقدام کند نمی تواند با این ادعا که مساله داخل در صلاحیت ملی وی می باشد از باب مساله و مسئولیت بگریزد. اینها همه ساختار و چارچوب حاکمیت را تحت تأثیر قرار می دهد به تعبیر بهتر شناسایی حقوق بشر دولت ها را در برابر تعهداتی قرار داد که صلاحیت انحصاری اعمال آنها در قلمروشان را محدود می کند.
در همین ارتباط باید به ارتباط جدایی ناپذیر این تعهدات حقوق بشری و مقوله قاعده آمره یعنی قاعده نقض ناپذیر حقوق بین الملل توجه داشت. امری که در آرای متعدد دیوان دادگستری بین المللی مورد اشاره قرار گرفته است.تمام این موارد نشان می دهد که حاکمیت نه تنها نمی تواند مانعی در راه گسترش حمایت بین المللی در مسیر شکل گیری حقوق بشر باشد بلکه همچنین خود مبنایی برای این حمایت باشد.
با چنین دیدگاهی است که می توان حاکمیت را مبنای مسولیت حمایت دانست. در واقع در جهانی نابرابر، حاکمیت همچنان بهترین خط دفاع ملت ها و حقوق بر حق ایشان می تواند باشد. لیکن باید توجه داشت که این ارزش حاکمیت بدین دلیل است که حاکمیت به نظر ملت ها ابزاری برای شناسایی کرامت و احترام ایشان، حمایت از هویت خاص آن ها و آزادی ملی شان است و اساسا بدین دلیل است که تمام دولت ها در حقوق بین الملل با هم برابرند و این برابری در صدر اصول ملل متحد جای گرفته است.[۱۳۸](ماده (۱)۲ منشور )
به همین جهت دبیر کل ملل متحد در گزارش ۲۱ مارس ۲۰۰۵ خود در این رابطه با یاداوری گزارش خود در سال ۲۰۰۰ تحت عنوان ما مردم ملل متحد[۱۳۹] خاطر نشان می کند:
از این رو کلمات نخست منشور را به کار بردم تا نشان دهم اگر چه ملل متحد مجموعه ای از دولت های حاکم است لیکن این ساختار برای پاسخگویی به نیاز مردمان ملل متحد تشکیل شده است.[۱۴۰]
این ملاحضات است که به ما امکان می دهد تا چنین نتیجه بگیریم که حاکمیت جز برای حمایت از جان و مال افراد مورد حمایت خود فی نفسه هیچ ارزشی ندارد. درهمین رابطه گزارش اخیر هیئت بلند پایه مامور بررسی چالش ها و تغییرات ملل متحد در گزارش خود به تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۴ به درستی خاطر نشان ساخته است :
امروزه حاکمیت روشن است که در بردارنده تعهدی برای دولت ها جهت بهره وری و رفاه مردمانشان و احترام به تعهداتشان در برابر جامعه بین الملل است.لیکن تاریخ به ما می آموزد که تمام دولت ها ضرورتا مهیا و یا پذیرای این مسئولیت حمایت از مردمانشان نیستند که در این حال باید مطابق منشور ملل متحد و دیگر تعهدات بین المللی جزئی از این مسئولیت را به جامعه بین الملل واگذارند که بنا بر اقتضا حمایت لازم را تضمین خواهد کرد.[۱۴۱]
پذیرش اصول حاکمیت دولت ها و حمایت بین المللی از حقوق بشر با یکدیگر منافاتی ندارند . اختلاف وقتی بوجود میآید که دولت ها وظایف خود را به عنوان مسئول حمایت از مردم خود انجام نداده و از تامین حقوق و آزادی های عمومی سرباز زدند . قطعاً دولت ها در قبال نقض حقوق بنیادین بشر مسئولیت دارند و از نظر اخلاق موجه نیست که در صورت بروز نقض گسترده و فاحش حقوق بشر به طوری که احساسات انسان را جریحه دار کند ، دولت ها ساکت بنشینند چرا که رعایت اینگونه هنجارهای حقوق بشری به صورتتعهد در قبال عام ( erga omnes ) شناخته میشوند و برخی از قواعد حقوق بشری به شکل قواعد آمره بین المللی درآمده است .
باتوجه به مداخله هایی که صورت گرفته شده بسیاری به این عقیده هستند که تاکنون مداخله ای با نیت و قصد بشردوستانه انجام شده باشد وجود ندارد و دولت های قدرتمند به نام بشردوستانه برای منافع و اغراض ملی خود اقدام به این عمل میکنند و مداخله یکجانبه جایی در حقوق بین الملل ندارد. ما نظام امنیت دسته جمعی سازمان ملل متحد در قالب فصل هفتم منشور در مواردی به اجرا میآید که شورا با احراز یکی از مصادیق تهدید علیه صلح ، نقض صلح یا تجاوز در راستای انجام وظایفش با توجه به مواد ۴۱ و ۴۲ تصمیماتی را اتخاذ کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم