فرسودگی تاسیسات زیربنایی جامعه (جادهها، سیستم فاضلاب و غیره)
کاهش روزافزون کیفیت زندگی سالمندان به علت استفاده ار شیوه های قدیمی ارزیابی نیازها و ارائه خدمات.
هزینه های آتی اصلاح معضلات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی و زیربنایی به مبالغ سرسامآوری خواهد رسید مگر اینکه فرآیندهای توسعه استراتژیک مطلوب و استواری ایجاد شوند. (همان، ص ۲۰۶)
فرایند توسعه استراتژی موفق شامل تفکر، برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک میشود. تفکر استراتژیک نیازمند توسعه بینشی عمیق در ارتباط با محیط داخلی و خارجی است که شهرداری در آن فعالیت میکند. برنامه ریزی استراتژیک شیوهای سیستماتیک جهت ایجاد و برقراری پیوستگی بین اقدامات اولویتدار با در نظر داشتن نقاط ضعف و قوت (تواناییها و منابع سازمانی) و همچنین فرصتها و تهدیدها (عوامل خارجی و جریانات تاثیرگذار بر شهرداری) میباشد. مدیریت استراتژیک در برگیرنده چارچوب ظرفیتها جهت تدوین و به اجرا در آوردن فعالیتهای استراتژیک میباشد. (همان، ص ۲۰۷)
به عبارت دیگر یک فرایند موثر توسعه استراتژی با تمرکز بر موضوعات کلیدی و در نظر داشتن منابع موجود و راهحلهای خلاق مبنی بر تواناییها و تعهد، تغییرات آگاهانهای را به سرانجام میرساند. در حالیکه زمینه های گوناگون، شیوه های گوناگونی را به وجود میآورد، اکثر فرآیندهای توسعه استراتژی چرخهای بوده و شامل یک سری اجزای بنیادین میشود:
تعریف از مقصد و طراحی رویکردهای برنامه ریزی
تحلیل شرایط کنونی و شناسایی موضوعات کلیدی
ارائه تصویری از موفقیت و روشن ساختن ماموریت و تعهدات
گزینش جهت حرکت استراتژیک و اولویتها ( اهداف کلان و اهداف اجرایی)
توسعه یک استراتژی (یک سری برنامههای عملیاتی پیوسته) جهت تحقق تصویر مذکور
سنجش و ارزیابی نتایج
توجه مجدد به اقدامات انجام گرفته (همان، ص ۲۰۷)
ضرورت اصلاحات در شهرداریها
ساختار موجود شهرداریها و حدود وظایف آنها محصول سالها تمرکز در نظام دولتی و بوروکراسی است و درحال حاضر نمیتواند پاسخگوی نیازهای روزافزون کنونی، از جمله ایفای نقش مؤثر در تهیه و اجرای طرحهای توسعه و عمران شهری باشد. با توجه به این وضعیت به منظور تقویت زمینه های لازم برای اصلاح الگوی طرحهای توسعه شهری، پیگیری، و تحقق رهنمودهای زیر توصیه میگردد: (مهدی زاده، ۱۳۸۶ ص ۵۴۰)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
الف- واگذاری مسئولیت برنامه ریزی و طراحی شهری به شهرداریها
واگذاری وظیفه برنامه ریزی و تهیه طرحهای توسعه شهری به شهرداریها (با همکاری شوراهای اسلامی شهر) نخستین گام در جهت بهبود و تقویت توان مدیریت شهری در جهت تأمین توسعه پایدار و اعتلای کیفیت محیط زندگی برای شهر و شهروندان محسوب میشود. این وضعیت به غنای محتوای طرحها و انطباق آنها با شرایط و نیازهای واقعی محلی، تأمین مشارکت و نظارت عمومی، تحققپذیری بیشتر و ایجاد هماهنگی میان نهادهای مختلف بخش دولتی، عمومی و خصوصی کمک خواهد کرد.
ب- اصلاح سازمان اداری شهرداریها
همزمان با واگذاری نقش برنامه ریزی به شهرداریها، به منظور تقویت توان علمی و اجرای مدیریت محلی شایسته است که وظایف برنامهیزی، اجرا، نظارت و ارزیابی در شهرداریها از یکدیگر تفکیک شده و برای آنها واحد مناسب سازمانی، زیر نظر شهردار و شوراهای اسلامی شهر تأسیس گردد.
پ-تقویت منابع مالی شهرداریها
وابستگی بیش از حد شهرداریها به منابع مالی دولتی مانع مهمی بر سر راه اجرا و تحقق طرحهای توسعه و عمران شهری محسوب میشود. از این نظر ایجاد استقلال مالی برای شهرداریها و جستوجوی منابع درآمدی جدید برای آنها، به ویژه از طریق جذب اضافه ارزش زمین، یکی از عوامل مؤثری است که بهبود برنامهریزی و طراحی شهری و افزایش امکانات اجرایی آنها کمک شایان میکند.
ت- آموزش و ترویج عمومی مدیریت شهری
به کارگیری و رواج دیدگاهها و روشهای جدید در مدیریت شهری و جلب مشارکت عموم مردم در این زمینه به پژوهش، نوآوری، افزایش آگاهی شهروندان و پرورش نیروهای متخصص جدید نیاز دارد. (همان، ص ۵۴۱)
اهمیت مشارکت اجتماع محلی
شهرداری سازمانی است که عهدهدار مسئولیت مدیریت برخی امور اجتماعی محلی را برعهده دارد، در حالیکه تنها یکی از چندین گروه های ذینفع اجتماعی میباشد. همچنین توسعه استراتژی در سطح شهرداری زمانی به طور مطلوب عمل میکند که فرآیندی مشارکتی باشد. (مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۲۱۴)
توسعه استراتژی شهرداردی باید با این تفکر شروع شود که یک فرد و یا گروه کارشناسی به تنهایی نمیدانند تا چه چیزی برای یک جامعه محلی مهم است. باید تعالی در قضاوت بین شهروندان معمولی با کارشناسان حرفهای در ارتباط با اولویتها و راهحلهای اجرایی به وجود آید.
نگرش جمعی جامعه جهت شناسایی موضوعات و تعیین راهحلهای به منظور تهیه برنامهای عملی برای بهبود جامعه در بعد اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و تاسیسات کالبدی، باید مورد توجه و تحلیل قرارگیرد. توسعه استراتژی شهرداریها باید فرآیندی فراهم سازد تا آنچه که مورد قبول، حمایت و تعلق به جامعه است برنامه ریزی شود. زمانی که در جامعه برنامهای تدوین میشود، گروه های ذینفع گوناگونی مسئولیت اجرای برنامه را به عهده میگیرند. بنابراین فرایند توسعه استراتژی شهرداری باید جهت به حداکثر رساندن مشارکتدهی مردم طراحی شود. (همان، ص ۲۱۵)
دلایل مشخصتر برای جلب مشارکت جامعه محلی در توسعه استراتژی شهرداری شامل موارد زیر میشود:
درنظر گرفتن نیازهای متنوع جامعه محلی: اکثر جوامع از محلههای گوناگونی تشکیل شدهاند که اغلب دارای ترکیب فرهنگی، ارزشی، نیازها و علایق گوناگونی میباشد. تقریبا غیرممکن است تمامی این نیازها را بدون مشورت با جامعه محلی و همکاری با آنها در گزینش اولویتها درک نمود. (همان، ص ۲۱۵)
درنظر گرفتن نیازهای ویژه: اصولا شهروندان تلاشهای خود را در محورهای علاقه مندی ویژه شکل میدهند. آنهایی که در در امر تجارت مشغولند در وهله اول به توسعه اقتصادی تمایل دارند. برخی دیگر در قالب گروه های متشکل از توسعه اجتماعی و اصلاحات حمایت مینمایند، در حالیکه گروهی دیگر در خواهان محیط زیستی پاکتر، گردشگران بیشتر و یا حفظ امتکن تاریخی میباشند. این گروه ها جهت جلب نظر تصمیمگیران سیاسی و تصویب قوانین و مقررات مناسب و نیز دسترسی به اعتبارات بخش عمومی با یکدیگر به رقابت برمیخیزند. به خاطر محدودیت زمانی و مالی و همچنین تنش اجتماعی بین گروه ها ضروری است تا گروه ها گرد همآورده شده و به جای کار برعلیه یکدیگر در راستای اتخاذ تصمیمات استراتژیک با یکدیگر همکاری نمایند. (همان ، ص ۲۱۶)
تعیین اولویتها: با وجود تقاضای رقبای فوقالذکر در ارتباط با اعتبارات محدود عمومی، ضروری است تا اولویتها تعیین شوند. چنانچه اولویتها بدون مشارکت و توافق مردم تعیین شوند به ناچار بسیاری از افراد با تصمیمات گرفته شده مخالفت خواهند ورزید. در نتیجه توسعه استراتژی بسیار مهم بوده آن به افراد اجازه میدهد تا نیازهای گوناگون را درک نموده دریابند که چرا یک انتخاب شده است. (همان، ص ۲۱۶)
مردم دارای نظرات هستند: دخالت مردم از اقشار مختلف جامعه برای تصمیمگیران حکومتی این فرصت را فراهم میسازد تا بتوانند از منبع عظیم نظرات ارزشمند مردمی بهرهمند شوند. زمانی که علایق ویژه مردم مورد تهدید قرار گیرد، میتوانند بسیار خلاق شده و راهحلهای مبتکرانه ابداع نمایند. اما این نظرات بدون قوه ابتکار جامعه محلی به هرز خواهد رفت. (همان، ص ۲۱۶)
مشارکت منابع جامعه و بسط شبکه اجتماعی: چنانچه مردم ارزش و اهمیت کار خود را ببینند احتمال اینکه انرژی و سرمایه بیشتری را در جامعه محلی سرمایهگذاری نمایند، بیشتر خواهد بود. تلاشهای داوطلبانه میتواند افزایش یابد چنانچه مردم در توسعه استراتژی مشارکت و زمان خود را در خدمت دستیابی به اهداف اجتماعی قرار دهند ( که به تنهایی قابل دسترسی نمیباشد). به علاوه، پویایی برنامه ریزی گروهی، مشارکت کنندگان را قادر میسازد تا یکدیگر را بهتر شناخته و تلاش نمایند تا جامعه بسان یک گروه عمل نماید. مشارکت جامعه محلی اهداف را در قالب فرایند توسعه استراتژی شفافتر ساخته و بینش مشترک را تقویت مینماید. (همان، ص ۲۱۶)
افزایش درک جامعه از حکومت محلی: شهروندان با مشارکت فعال در فرایند توسعه استراتژی میتوانند از فعالیتها، منابع و محدودیتهای حکومتی محلی بهتر آگاهی یابند. (همان، ص ۲۱۷)
صرفهجویی در وقت و پول: توسعه استراتژی با موضوعاتی که دلمشغولی گروه های ذینفع میباشد آغاز میشود (و نه اهداف اجرایی رسمی که حکومتها تعیین میکنند) بنابراین، موجب فرآیندی به مراتب منسجمتر و فراگیرتر نسبت به برنامه ریزی سنتی گشته و از متوقف ساختن فرایند فرایند برنامه ریزی جهت لحاظ نمودن منافع و اهداف نادیده گرفته شده قبلی اجتناب خواهد شد. (همان، ص ۲۱۷)
توسعه استراتژی کارآی شهرداری نیازمند مشارکت واقعی جامعه محلی است زیرا گزینشهای به عمل آمده در راستای کیفیت زندگی و رفاه جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. بدون مشارکت فعال جامعه محلی و توافق در زمینه تصمیمات، اغلب جوامع در مقابل برنامههایی که برای آنان از سوی دیگران تهیه میشود، مقاومت نشان داده و آنها را رها مینمایند. رفاه جوامع و جکومتهای محلی بستگی به تقبل مسئولیت در قبال آینده است: توسعه استراتژی شهرداری بر پایه جامعه محلی میتواند بخش مهمی در فرایند عهدهگیری مسئولیت باشد. (همان، ص ۲۱۸)
۸-۲-۲-۲ شهر و توسعه پایدار
توسعه پایدار به مفهوم حرکت بر محور انسان- محیط است و توسعه امکانات اقتصادی با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار می دهد. توسعه پایدار پس از مشکلات ایجاد شده از توسعه صرفا اقتصادی پس از جنگ جهانی مطرح گردید. جایی که توسعه بی رویه باعث اختلافات طبقاتی و مشکلات زیست محیطی عدیده ای شده و مسیر توسعه به ابعاد محیطی و اجتماعی کمتر از اقتصادی بها داده بود.
با توسعه روزانه شهری شدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه پایدار به این حیطه وارد گردید و توسعه پایدار شهر محصول نگاه های جدید به عدالت اجتماعی,فضایی و محیطی نسبت به شهر است. شهرها در سال ۲۰۲۰ جمعیتی معادل ۷۵ درصد کل جهان را در عینی در خود جای خواهند داد که تقریبا ۲ درصد از فضای شهری را در اختیار دارند. بنابراین این تراکم عجیب و بی سابقه جمعیت و نیاز عمومی به جذب منابع اساسی منجر به بهره برداری های غیر طبیعی از منابع محلی و استثمار منابع همسایگی خواهد شد. آثار این توسعه با پسماند های غیر قابل پیش بینی به جای مانده از شهرها ادامه داشته و آلودگی ها و بیماری ها و گونه های زندگی حاشیه ای جدید محصول این توسعه خواهد بود.
اما توسعه پایدار شهری به عنوان جزئی از توسعه پایدار بر پایه استفاده معقول از منابع طبیعی استوار شده است و در این نوع توسعه ملاحظات سه گانه, محیطی, اقتصادی و اجتماعی در کنار هم لحاظ خواهد شد. بنابر این شهر پایدار برآمده از فرایند توسعه ای است که هنیت و امکان ارتقای همیشگی سلامت اجتماعی - اقتصادی بوم شناسانه شهر و منطقه را فراهم کرده و این ذهنیت و امکان را به عینیت و اقدام مبدل ساخته است.
این مفهوم در محیط متحول کنونی (جهانی شدن، شهرنشینی، منابع کمیاب، نوعآوریهای فناوری و غیره) اهمیت روزافزونی پیدا نموده است. رایجترین و قابل قبولترین تعریف آن در گزارش سال ۱۹۸۷ «کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه سازمان ملل (UDNCED)» مطرح شده است: «توسعه پایدار چنان توسعهای است که نیازهای کنونی را پاسخ داده بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را در جهت دستیابی به نیازهای خود کاهش دهد. »
در کنگره زمین که توسط کمیسیون فوقالذکر در سال ۱۹۹۲ برگزار شد، ۱۲۰ کشور با دستور کاری برای پایدار نمودن توسعه جهانی در قرن بیست و یکم به توافق رسیدند. در این میان نقش کلیدی به عهده سازمانهای محلی گذاشته شده بود. از این رو، تحقیقات و مباحث قابل توجهی به منظور شناسایی اینکه چگونه میتوان توسعه پایدار را در سطح محلی به اجرا درآورد صورت گرفته است. یک رویکرد عامه پسند چند فرایند توسعه «پایدار جوامع محلی» را از طریق شیوههایی مبنتی بر اهداف که مطابق آن هر جامعه محلی پایدار را به صورت محلی تعریف مینماید، مطرح میسازد. اهداف کلان اجتماعی باید خصوصیات زیر را در رابطه با پایداری در برگیرد. (مرادی مسیحی، ۱۳۸۱، ص ۲۱۸)
ارزشقائل شدن برای کیفیت زندگی: جامعه محلی بر این امر تاکید خواهد داشت که هدف اولیه برنامه ریزی و فرایند توسعه ارتقای کیفیت زندگی برای ساکنین آن است و از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، روانی و روحی باید به ضرورتهای نوین سلامت و ایمنی توجه شود. (همان، ص ۲۱۸)
از آنجایی که برنامه استراتژیک بر اساس ابداع هدفهای مشترک و فرآیندی که توسط آن اهداف به تحقق میرسند، قرار دارد میتواند به عنوان محوری جهت ایجاد فرایند توسعه پایدار برای جوامع در نظر گرفته شود. (همان، ص ۲۲۱)
نحوه مدیریت بر جریان مطلوب زندگی شهری، می تواند در بهبود سکونتگاه های انسانی و پایداری توسعه شهری، مهمترین نقش را ایفا کند. زیرا عامل اجازه دهنده و تنظیم کننده برنامه های شهری از کارآیی مدیریت شهری نشأت می گیرد. در این زمینه، تولید منطقی انرژی، کاهش مصرف غیرضروری و بازیافت منابع طبیعی از جمله زمینه های تلقی شهر به عنوان یک منبع توسعه است (گزارش دبیر اجرایی کمیسیون سکونتگاه های انسانی سازمان ملل، ١٣٧٣)
بنابر این راه کارهای زیر به عنوان راه کارهای توسعه پایدار شهری مطرح است :
حداقل سازی پیامد های زیست محیطی
حداقل سازی مصرف منابع تجدید ناپذیر
بهره برداری از منابع تجدید پذیر
در این مسیر به ناچار سیاست هایی مثل کاهش اتکا به خودروی شخصی, افزایش فشردگی کالبدی در توسعه شهری, حفاظت و احیای نظام های طبیعی در شهر و منطقه پیرامونی, کاهش مصرف منابع و تولید آلودگی در شهر و منطقه, بهبود زیست پذیری اجتماعات بشری, پایندگی و تقویت اقتصاد شهری و اصلاح نظام اداری و حکمرانی شهری, بایستی اعمال شود تا شهر به سمت پایداری هدایت شود.
پیش فرض های توسعه پایدار شهری:
در راستای تحقق توسعه پایدار شهری می بایست شرایطی فراهم شود تا امکان بستر سازی توسعه پایدار انسانی و بهبود رفاه اجتماعی شهروندی، فراهم گردد که در این بستر می توان به برقراری عدالت اجتماعی طراحی اقلیمی هماهنگ با محیط زیست انسانی، تقویت ساختارهای همبستگی اجتماعی همچون تعهد و مسئولیت پذیری، تقویت بنیانهای اجتماعی و خانوادگی و احیای محیط زیست همگانی وایجاد انتظام ساختاری در فضای شهری برای ادراک زیباشناختی و خوانایی شهری و بهبود بهره گیری از فضاهای شهری و افزایش رضایت شهروندی و یکپارچگی بخشی به ساختار بصری محیط و منظر شهری اشاره کرد. کمیسیون جهانی محیط زیست نیز الزامات توسعه پایدار را چنین بیان می کند:
مشارکت شهروندان در تصمیم گیری در بستر یک نظام سیاسی
چاره اندیشی برای تنشهای حاصل از ناموزونی توسعه در بستر یک نظام اقتصادی
التزام به ترمیم و حفاظت محیط زیست در بستر یک نظام تولیدی
فراهم سازی الگوهای پایداری از تجارت مالی در بستر یک نظام دانش فنی
ایجاد الگوهایی از تجارت و دارایی در بستر یک نظام بین المللی
وجود انعطاف پذیری و خود اصلاحی در بستر یک نظام مدیریتی
بر این اساس توسعه پایدار شهری در تکوین مفاهیم زیر جنبه کارامدی به خود می گیرد:
[دوشنبه 1400-09-29] [ 12:00:00 ق.ظ ]
|