۲-۱۰-۲- عوامل مربوط به والدین: نوع ارتباط جوان با والدین در شکل گیری هویت آنها مؤثر است. پژوهش‌های مارکستروم[۵۳]، آدامز[۵۴] و واترمن (۱۹۹۲) و گرته وان[۵۵] و کوپر (۱۹۸۶) مؤید این مطلب است. دانشجویانی که در حالت پراکندگی هویت هستند، غالباً از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده یا طرد شده‌اند. هم چنین وابستگی شدید به والدین، باعث تسلیم طلبی هویت دانشجویان می شود.
۲-۱۰-۳- عوامل مربوط به مدرسه: موفقیتهای تحصیلی در طول سالهای مدرسه و قبولی در دانشگاه معمولاً عامل مؤثری در شکل گیری هویت است. زیرا راه های زندگی آینده را هموار می سازد و از نظر هویت حرفه‌ای نیز اطمینان بیشتری ایجاد می کند. هم چنین الگو برداری از سایر دانشجویان و دانشجویان نیز در رشد هویت دانشجویان مؤثر است (نقل از مهروش، ۱۳۸۱).
۲-۱۰-۴- عوامل اجتماعی و فرهنگی: شاید تاثیر این زمینه از سایر عوامل بیشتر باشد، زیرا دانشجویان متعلق به فرهنگهای قدیمی و نقاط دور افتاده یا محیطهای روستایی، هویتی مناسب با شرایط محیط زندگی خود را شکل می دهند و جوانان محیطهای پیچیده و باز تحت تأثیر افراد آن جامعه و فرهنگ هویتی متفاوت می سازند. یعنی با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی تسلیم طلبی در شکل گیری هویت جای خود را به درگیری و جستجوگری داده است.
۲-۱۰-۵- ترتیب تولد و فاصله سنی فرزندان: تومان (۱۹۹۳) معتقد است که ترتیب تولد بر رشد هویت مؤثر است. فاصله سنی نیز نه تنها باعث برخورد متفاوت والدین با فرزندان می شود بلکه رابطه بچه‌ها با یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. نباید فراموش کرد که ترتیب تولد و فاصله سنی بچه‌ها بر حسب اینکه در چه خانواده و فرهنگی تربیت شوند، با تفاوتهای زیادی در تاثیر گذاری بر هویت آنان همراه خواهد بود. (نقل از همان منبع).
۲-۱۰-۶- رفتار نوجوان: رفتار جوان بر چگونگی واکنش والدین و سایر اعضای خانواده تاثیر می گذارد. دانشجویان با رفتارهای مثبت و مورد پذیرش، باز‌خورد هایی از خانواده دریافت می کنند که منجر به تکرار و درونی شدن آن رفتار خواهد شد و شکل گیری هویت مثبت را در آنها تسریع می نماید.
البته عوامل دیگری چون بلوغ بدنی و جنسی، جنسیت، خیال پردازی دانشجویان و پایداری آنان در مقابل هیجانات و سطح اقتصادی و اجتماعی نیز بر فرایند شکل گیری هویت مؤثرند. (نقل از همان منبع).
۲-۱۱- عواملی که بر رشد هویت تاثیر می گذارند:
کودکان نو‌پایی که درک خود سالم دارند، از والدینی برخوردارند که حمایت عاطفی و آزادی کاوش کردن را بر آنها تأمین می کنند. همین طور، در صورتی که خانواده «پایگاه امنی» باشد که دانشجویان بتوانند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگتر پیش بروند، رشد هویت تقویت می شود. دانشجویانی که احساس می کنند به والدینشان دلبسته هستند، اما در عین حال، آزادند تا عقاید خودشان را بیان کنند، هویت کسب کرده یا در حال وقفه هستند. دانشجویانی که از هویت ضبط شده برخوردارند، معمولاً روابط صمیمی با والدین دارند، اما از فرصت جدا شدن سالم بی بهره‌اند و دانشجویانی که دچار پراکندگی هویت هستند، از کمترین رابطه صمیمانه و ارتباط آزاد در خانواده خبر می دهند. (پاپینی، ۱۹۹۴، به نقل از برک، ۲۰۰۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).
۲-۱۲- پایگاه های هویت:
مارسیا (۱۹۶۶) مفهوم ساخت هویت اریکسون را که شامل دو بعد اساسی «کاوش» و «تعهد» است را مورد عمل قرار داد. کاوش، مرحله‌ای است که با جستجوی فعال افراد برای تصمیم در مورد انتخاب مسائلی از جمله، اهداف، نقش‌ها و اعتقادات در مورد جهانی که مسیر و هدف زندگی افراد را مهیا و تعیین می کند، مشخص می شود. تعهد، یک تصمیم واقعی از مسائل هویتی مانند انتخاب یک شغل، روابط، عضویت گروهی، مذهب و غیره را ارائه می دهد. چهار پایگاه هویت مارسیا عبارتند از: هویت مغشوش، زودرس، مهلت خواه و هویت موفق. پایگاه هویت مغشوش (که در بعد کاوش و تعهد پایین است) توسط افرادی که در هیچ یک از اهداف، نقش‌ها و اعتقادات درباره جهان متعهد نیستند و برای هیچ کدام از آنها جستجوی فعالی ندارند، مشخص می شود. پایگاه هویت زودرس (که در بعد کاوش، پایین ولی در بعد تعهد بالا است) افرادی را که دچار فقدان یک دوره از کاوش متناوب هستند، اما با وجود این متعهد هستند، را توصیف می کند. بنابراین، این تعهدها، آن اهداف، نقش‌ها و اعتقادات نسبت به جهان را ارائه می دهد که توسط دیگران، که اغلب از طرف انگاره‌های مربوط به والدین پیشنهاد شده‌اند و بدون اینکه مورد سؤال یا آزمایش قرار گرفته باشند، مفروض هستند و بنابراین بیشتر از یک مرحله قالب سازی تا اینکه از طریق خود انعکاسی بدست آمده‌اند. پایگاه هویت مهلت خواه (که در بعد کاوش، بالا، و در بعد تعهد پایین است) مقدم و پیشگام هویت موفق است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

افراد در این پایگاه هویت به واسطه کاوش فعالشان از اختیارات مختلف، یک بحران را تجربه می کنند، در صورتی که هنوز انتخابی از این تقابل‌ها را ندارند. سرانجام، آن افرادی که قادر هستند فراتر از پایگاه مهلت خواه پیش روند و اهدافشان، نقش هاشان و اعتقاداتشان در مورد جهان را انتخاب کنند به عنوان افرادی که در پایگاه هویت موفق قرار دارند، گفته می شوند (که در دو بعد کاوش و تعهد بالاست). (برمان[۵۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱۳- تعدد هویت‌ها:
چون هویت با متعلقات گروهی مرتبط است، تعدد آن نیز مطرح می شود و شخص می تواند هویت های متعدد مانند هویت شغلی، قومی، مذهبی و غیره داشته باشد.
در رابطه با تعدد هویت‌ها دو رویکرد وجود دارد:
۱-گروهی بر تعدد هویت‌ها، تمرکز بر عوامل بیرونی و تغییر پذیری هویت‌ها بر حسبی موقعیت معتقدند و حتی بسیاری عقیده دارند که نه تنها از نظر مفهومی می توان آن را پذیرفت بلکه از نظر روانی نیز تعدد هویت، سودمند است. به عنوان مثال توئیتس معتقد است که تعدد نقشها، تنشی را که فرد در یک نقش خاص احساس می کند، پخش کرده، بنابراین کاهش می دهد. استرایکر عقیده دارد که ساختار ارتباطی هویت‌ها مدرج است، یعنی هویت‌های مختلف بر حسب میزان تعهد در آن درجه بندی می شوند، هر چه تعهد فرد به هویتی خاص بیشتر باشد، سایر هویت‌ها بروز ضعیف تری خواهند داشت.
۲-نظر گروه دوم که جنبه روان شناختی قوی تری دارد و از نظریات اریکسون متأثر است، پذیرش تعدد هویت‌ها، بر اساس تحول هویت‌ها به سوی انسجام و وحدت یابی، تاثیر پذیری از درون به موازات اثر پذیری از بیرون و نیز ثبات نسبی هویت است. به بیان دیگر جوان در فرایند شکل گیری هویت، باید خودهای متعدد را در هویتی واحد و منسجم، ادغام نماید. (محسنی، ۱۳۷۵).
فرد می تواند هویت های مختلف مانند هویت شغلی، ملی، سیاسی، مذهبی، قومی، جنسی و مانند آن داشته باشد.
۲-۱۴- شخصیت و تعلقات اجتماعی:
تعادل شخصیت و تعلقات، موضوع حیاتی در سخنرانی عمومی در استرالیا و بین الملل است. (بورنونت، ۲۰۰۰؛ شافل و شاه، ۲۰۰۰؛ دولینگر، پرستون، ابرین و دی لالا، ۱۹۹۶؛ به نقل از لافلین و همکاران، ۲۰۰۶). در مقایسه با گذشته اخیر کارهای وکسلر و آنچه که دیگران بیان کردند در یک جهان یکپارچه در یک حالت پایدار از تغییرات پی در پی، حس هویت اجتماعی از راه های گوناگون نتیجه گرفته می شود (وکسلر، ۱۹۹۲) بویژه سنت اشتیاقی برای اجتماع و حس قوی مکان به عنوان نتیجه غیر عمدی از رژیم سرمایه داری یکپارچه را مشاهده کرده است. شک زیاد از انعطاف پذیری در محل کار، تغییر سریع و سطحی در محل کار دسته جمعی سبب می شود مردم برخی حس‌های دیگر دلبستگی و احساسات عمیق را جستجو کنند (سنت، ۱۹۹۸). مطالعات اخیر در استرالیا، آفریقای جنوبی و ایرلند شمالی بر نیاز تمام شاخص‌های تجزیه و تحلیل ماهیت آموزش دموکراتیک آزاد و آنچه از لحاظ انجمن سیاسی دارای معناست. اجتماع توسط هویت‌ها، دلبستگی‌ها و انگیزش‌ها برای عمل اجتماعی، (از حیث آگاهی، ادراک از خوبی، علاقه و خود) ایجاد و خلق شده است. (هوگان و را جزر، ۲۰۰۰؛ آندرسون، ۱۹۸۳؛ کاستوریادیس، ۱۹۸۷؛ الوین، ۲۰۰۳). بحث‌ها و مناظره‌های ملی و بین المللی در دهه اخیر بر خلاف یک تغییر اجتماعی سریع در پشت پرده اتفاق می افتد. این تغییر بنیادی بخش سیاسی، به منظور تسریع یکپارچگی اقتصادی و فرهنگی و وابستگی چند پارگی بیانات، علایق و احساسات است. (لافلین و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱۵- تحول هویت در سنین مختلف:
ریشه های شکل گیری هویت از تجربیات و همانند سازی ‌های زمان کودکی نشأت می گیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد. در نظریه اپی ژنتیک[۵۷] اریکسون، فرایند هویت نه در نوجوانی شروع می شود و نه با آن پایان می یابد، بلکه از زمانی که کودک می تواند «خود عینی»[۵۸] را تشخیص دهد آغاز می شود و با تکمیل «خود انسانی»[۵۹] در بزرگسالی پایان می یابد. (مارسیا، ۱۹۸۰، نقل از مهروش، ۱۳۸۱). دانشجویان در طی دوران طولانی نوجوانی با مسائل مختلف روبرو می شوند. مسائل مربوط به تشکیل هویت به ۳ دوره تقسیم شده است که در نظام آموزشی ایران معادل دوره راهنمایی، دبیرستان و سالهای اول دانشگاه می باشد.
دوره راهنمایی: برخی از متخصصین از جمله مارسیا (۱۹۹۱) دوران اولیه نوجوانی را به عنوان مرحله ویرانگری در تشکیل هویت می دانند، به این معنی که دانشجویان در دوره اول نوجوانی به علت تغییرات سریع جسمانی، شناختی و اجتماعی علاقمند می شوند که ارزشها و همانند سازی‌های کودکانه خود را دوباره بررسی نمایند.
دوره دبیرستان: دانش آموزان دبیرستانی به احتمال زیاد در حال بازسازی هویت خود، می باشند (مارسیا، ۱۹۹۱، نقل از مهروش، ۱۳۸۱) در حالی که دانش آموزان مرحله اول، خود پنداره دوران کودکی را می شکنند، دانش آموزان دبیرستانی معمولاً سعی می کنند این احساس را که چه کسی هستند با تغییرات جسمی، احساسات جنسی، ارزیابی تواناییها و نقشهای جاری یا آتی خود تلفیق نمایند.
دوره دانشگاه: متخصصین عقیده دارند که بحران هویت در دانشجویان دبیرستانی ناشی از مسائل جاری می باشد در حالی که جوانانی که دبیرستان را به اتمام رسانده‌اند، مسائل هویت را در قالب نقش های آتی اجتماعی، شغلی و ارزشی می سنجند.
یافته های تحقیقات در مورد دانشجویان سنین مختلف نشان می دهد که شکل گیری هویت یک جریان تدریجی می باشد که هم شامل شکستن تصورات قدیمی فرد و هم شامل تشکیل مجدد خود پنداره به نحو تحول یافته تر با توجه به تغییرات نوجوانی و کوشش‌هایی است که در حال حاضر و در آینده باید انجام دهد (نقل از همان منبع).
به هر حال محتوای هویت هر چه باشد، تثبیت آن عموماً در سنین جوانی رخ می دهد، تحقیقات فرانک[۶۰] و همکاران (۱۹۸۸) حاکی از انسجام خود در فاصله سنین ۲۴ تا ۲۸ سالگی است.
۲-۱۶- بحران هویت
بحران بالاترین مرحله یک جریان ناگوار است که دگرگونی فوری در پی داشته باشد (فرهنگ دهخدا، نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). بحران نقطه عطفی در زندگی فرد به سوی وضعیتی بهتر یا بدتر شمرده می شود (کاپلان، ۱۹۹۱).
تغییرات قاطعی را نشان می دهد که در جریان یک تحول پیش می‌آید و نمودار دگرگونی های عمیق است (احدی و محسنی، ۱۳۷۰). واژه «crise» به معنی بحران که از واژه یونانی «krisis» مشتق شده است. (krisis در زبان یونانی به معنی لحظه‌ای است که حکم در دادگاه خوانده می شود)، تغییرات قاطعی را می رساند که در جریان یک تحول پیش می آید و نمودار دگرگونی های عمیق است (احدی و محسنی، ۱۳۷۰).
تعبیر نوجوانی به مثابه یک مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، به خصوص ارسطو است. اما کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد «ژان ژاک روسو» است. رو سو در کتاب چهارم اصیل به زبان ادبی زیبایی، با تشبیه بروز بلوغ جنسی به طوفان، در آن یک انقلاب و زایش دوباره می بیند. یک سده و نیم پس از او استانلی هال در نظریه «زایش دوباره» از نوبه این تشبیه استناد جسته است. پس از هال، پژوهشهای بسیار، چه در آمریکا و چه در اروپا به طور مستقیم یا ضمنی این مفهوم را تصدیق و تایید کرده‌اند (به نقل از همان منبع). اریکسون به هشت مرحله تکاملی در زندگی انسان قایل است و هر یک از مراحل هشت گانه، اوج یک بحران و حل آن است. اما بحران لزوماً ضمیر ناخوشایند و مرضی ندارد. بلکه تنها نمایانگر یک نوع حساسیت یا شکست پذیری خاصی است که از عدم تعادل ناشی می شود. عدم تعادل نیز در نتیجه رشد امکانات بالقوه جدید در فرد است. بنابراین در اینجا ضمیر مثبت بحران مورد نظر می باشد (احدی و محسنی، ۱۳۷۰).
از نظر اریکسون، جوان برای ساختن هویت خود، در یک زمان با دو گروه از امور درگیر است. او می بایست هم با تغییرات درونی، شناختی و بدنی خود سازگار شود و هم، در همان زمان، ناگزیر از سازگاری با مجموعه‌ای از نظام بخشها و نظامهای بیرونی و خارجی است. او می بایست با تمام این مسائل در گیر شود، این دگرگونی ها را پشت سر گذارد، و از خلال آنها هویت خود را بسازد و از سلطه بزرگسال خارج شود. به دلیل همین دگرگونی های فراوان و همه جانبه، ورود به مرحله نوجوانی برای وی مانند ورود به کشوری بیگانه است. که نه به زبان، نه با آداب و رسوم و نه به طور کلی با فرهنگ آن کشور آشناست (نقل از همان منبع).
هنگام جستجوی هویت بروز برخی از مشکلات طبیعی است. مسلماً ابهامات و سر در گمی هایی بروز می کند اما پریشانیهای شدید و ادامه‌وار طبیعی نیست. روان شناسان مشکلات از نوع نخست را «بحران طبیعی هویت» نامیده‌اند. این عبارت به نظر متناقض می رسد. در مکالمات روزانه از کلمه «بحران» زمانی استفاده می کنیم که اتفاق بسیار وحشتناکی افتاده است. اما منظور روانشناسها از بحران در اینجا نقطه عطف در رشد روانی فرد است و اشاره ایشان به شرایطی است که اندیشه‌های قدیمی در مورد خویشتن در رابطه با دیگران کفایت نمی کند و به تلقیها و اندیشه‌های جدید نیاز پیدا می کند (اشتاین برگ، ۱۹۵۲، ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۴). نوجوانها درگیر و دار بحران هویت نیازی اضطرار‌گونه برای تصمیم گیری احساس می کنند اما از انجام این مهم ناتوانند. در هفته‌ای برنامه ریزی می کنند و هفته بعد برنامه را کنار می گذارند (همان منبع). مسلمات و اطمینانهای مذهبی، سیاسی دوران کودکی آنها را ترک کرده اما هنوز معیارهایی از آن خود ایجاد نکرده‌اند. آنها بر قضاوت و داوری خود اطمینان نمی کنند، احساس می کنند که نمی توانند خود را به عنوان یک دانش‌آموز، یک دوست، یا یک عاشق ارزیابی کنند. راهنماییهای آشکار را نمی پذیرند. بحران هویت گرچه برای خود جوان و اطرافیان او دردناک است اما موضوع آن چنان نیست که نیاز به توجه آنچنان داشته باشد. این نوجوانها هم دارای روزهای خوب و هم روزهای بد هستند. آنچه مشخص است این است که نامطمئنی های آنها به مرور از بین می رود (همان منبع).
۲-۱۷- بحران هویت از دیدگاه اریکسون:
اریکسون در فرضیه خود به نام «مراحل رشد[۶۱]» که از طفولیت آغاز و به نوجوانی ختم می شود، شکل گیری هویت را به طور گسترده‌ای شرح و بسط می دهد. طبق گفته او، شکل گیری هویت فرد که آغاز آن دوران خردسالی است، در طول دوره نوجوانی اهمیت بیشتری پیدا می کند. هنگامی که فرد به رشد فیزیکی، بلوغ جنسی و خط مشی مشخصی می رسد، باید تجربه‌ها و ویژگی های قبل خود را با هم هماهنگ کرده و به یک ثبات شخصیتی برسد. اریکسون برای نشان دادن عدم ثبات و سر در گمی که دانشجویان در مواجهه با مشکلات، شرایط و حق انتخاب های مختلفی که با آن روبرو هستند، از واژه «بحران هویت[۶۲]» استفاده می کند. دانشجویان برای کنار آمدن با نا امنی های این دوره از زندگی شان، معمولاً بیش از حد با قهرمان زندگی یا مشاورشان احساس نزدیکی می کنند، عاشق می شوند و یا گروهک‌هایی تشکیل می دهند و یا بر پایه تفاوت های واقعی و یا خیالی از برخی کناره گیری می کنند. طبق نظر اریکسون، برای اینکه این بحران با موفقیت پشت سر گذارده شود، عواملی مثل، پیشرفت فرد در مراحل قبلی تحول تاکید او روی اساسی‌ترین مسائل از جمله اعتماد به دیگران – استقلال فردی و ابتکار عمل است، نقش دارند. تقریباً نیمی از دانشجویان وقتی که به سن ۲۱ سالگی می رسند از بحران هویت نجات پیدا کرده و آماده برای دست و پنجه نرم کردن با مسائل دنیای بزرگسالان از قبیل، عشق ورزیدن و کار می شوند. هر چند نیمی دیگر از این دانشجویان قادر به دست یافتن به یک هویت منسجم نیستند. شاید به این دلیل که یا نتوانسته‌اند بر بحران هویت خود غلبه پیدا کنند و یا اصلاً با چنین بحرانی روبرو نبوده‌اند (نقل از کراسکیان، ۱۳۸۱) هم چنین اریکسون (به نقل از ماسن و همکاران، ترجمه یا سائی، ۱۳۸۰، ص۵۷۸).
در رابطه با نوجوانی و هویت چنین می گوید: دانشجویان و بزرگسالانی که احساس هویت خود، در آنان قوی است خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند. کلمه فرد که معادل کلمه شخص است، نشانگر نیازی است همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهایی مشترک با دیگران از آنها جداست. نیاز به ثبات رأی و حس یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود، دارد. مقصود از یکپارچگی، جدایی از دیگران است و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزه‌ها و الگوهای واکنش شخص. جوان یا بزرگسال برای اینکه احساس هویت داشته باشد باید در طول زمان، در خود تداومی ببیند. جوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آنچه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفته آن چیزی است که در سالهای طفولیت بوده است. با اینکه از ابتدا واژه «بحران هویت» اختصاص به دنیای دانشجویان داشته، اما در اصل فقط محدود به این دوره از زندگی نمی شود. خود اریکسون، در ابتدا فرضیه‌ای را در مورد سربازان جنگ جهانی دوم مطرح کرد. اصولاً انواع و اقسام تغییراتی که کار، موقعیت و روابط اجتماعی، فرد را مورد تاثیر قرار می دهند، بحران زا هستند و فرد را مجبور به بازشناسی خود از نقطه نظر ارزش‌ها، اولویت‌ها و فعالیت‌های زندگی می کنند. طبق نظریه‌ای که «گیل شیهی[۶۳]»مطرح کرد، «بحران های قابل پیش بینی در زندگی» وجود دارد که اساساً تصور افراد نسبت به خود را بیشتر مشغول می کند و در نهایت به رشد فردی و یا رکود آن منجر می شود.
با وجود، هویت یابی در دوران نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی، شناختی، اجتماعی، و عاطفی اهمیتی خاص می یابد. بسیاری از دانشجویان با شور زیادی از خود سؤال می کنند که جایگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده من چیست؟ رشته تحصیلی من چه خواهد بود؟ سرانجام با چه کسی ازدواج خواهم کرد؟
ارزش‌های مذهبی، اخلاقی و فلسفی من چه خواهند بود؟ انتخاب راه‌ها و ارزش‌های ممکن برای دانشجویان چندان ساده نیست، چرا که آنها با طیف گسترده‌ای از انتخاب‌های ممکن، مواجه می شوند و با توجه به تنوع انتخاب، باید تصمیم بگیرند. (احدی و جمهری، ۱۳۸۰، ص۱۳۸ و ۱۳۷). به عبارتی بحران هویت و گم گشتگی در نقش اجتماعی در ابعاد مختلفی از جمله هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت نقش جنسیتی، هویت شغلی و هویت ایدئولوژیک و دینی مطرح می شود.
۲-۱۸- نظر روانشناسان کشور ما درباره تعریف بحران هویت چنین است:
هرگاه فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید و عدم قاطعیت شود دچار بحران، سر در گمی، بی هدفی و یک نوع یأس و افسردگی می شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار می گردد که به بحران هویت معروف است (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
هنگام بحران هویت جوان غالباً در موارد زیر دچار شک و تردید می شود. اهداف بلند مدت، انتخاب شغل برای آینده، الگوهای رفاقت و انتخاب، میل برای رقابت هدفمند، رفتار و تمایلات جنسی، تشخیص مذهبی، نظام های ارزشهای اخلاقی و تغییر گروهی. (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
نوسانهای خلقی در دانشجویان باعث ایجاد تعارضاتی می گردد که در این باره، نجاتی (۱۳۷۶) اظهار می دارد: در دوران بحران هویت، جوان شدیداً در اضطراب به سر برده و دچار نوعی ناراحتی می گردد. در مواردی چون رفتار و تمایل جنسی، الگوهای دوستی، انتخاب شغل، اهداف بلند مدت، انتخاب و تشخیص مذهبی، نظام ارزشهای اخلاقی و تعهدات گروهی دچار شک و تردید می شود (نقل از همان منبع).
وقتی دانشجویان دچار بحران هویت می شوند شاید نتوانند تعهدات گروهی خود را به نحو احسن انجام دهند. در چنین مواقعی توجه به نکات زیر ضروری است:
داشتن درک صحیحی از نوجوان، ۲-دنیا را از دریچه و دیدگاه جوان مشاهده کردن، ۳-تشریح وضعیت رشد و محیط با بهره گرفتن از مثالها، ۴-دادن فرصت اظهار نظر برای بیان عقاید،۵-نظر خواستن از جوان و وادار کردن او به اندیشیدن و توجه به اظهار نظر وی،۶-محدود نکردن وی۷-ندادن اجازه بیش از حد به وی برای غوطه ور شدن و در خود فرورفتن، ۸-دادن فرصت به او برای اینکه با دوستان همسن و سال خود ارتباط منطقی برقرار کند، ضمن اینکه به تشریح مسایل شغلی او می پردازیم (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
۲-۱۹- اختلالات مربوط به هویت:
پدر و مادر در صورت مصداق شرایط زیر باید در بحران هویت فرزند خود دخالت کنند:
حاد: جوان صرفاً نگران این نیست که کیست، بلکه در شرایط بسیار پریشانی قرار دارد.
فراگیر: پریشانی جوان به سه مورد یا بیشتر از زمینه های زیر امتداد یافته باشد: هدف های بلند مدت، انتخاب رشته و شغل، انگاره‌های دوستی، مسائل جنسی، هویت مذهبی، ارزشهای اخلاقی و وفاداری های گروهی.
فلج شدن: جوان به قدری تحت تاثیر سوالات مربوط به هویت است که در مدرسه به دانش‌آموزی ناموفق تبدیل شده، از دوستان و فعالیتهای اجتماعی لذت نمی برد.
ادامه دار: پریشانی و سر در گمی هفته‌ها و حتی ماه‌ها دوام می‌آورد و بهبودی حاصل نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...