۱۹-۲-رابطه بین اهمیت و خطر حسابرسی[۶۱]

حسابرس هنگام برنامه ریزی حسابرسی باید مشخص کند که چه مواردی می‌تواند صورت های مالی را به گونه ای با اهمیت تحریف کند. اهمیت با خطر حسابرسی رابطه معکوس دارد، یعنی هر چه مبلغ اهمیت بالا می رود، خطر حسابرسی کاهش می‌یابد و برعکس. حسابرس برای تعیین نوع و ماهیت، زمانبندی اجرا و حدود روش های حسابرسی باید این رابطه معکوس را در نظر بگیرد؛ برای مثال، چنانچه حسابرس پس از برنامه ریزی برای اجرای روش های خاص حسابرسی ‌به این نتیجه برسد که مبلغ اهمیت قابل قبول، پایین تر از برآورد قبلی وی است، خطر حسابرسی افزایش می‌یابد. حسابرس برای جبران این افزایش در خطر حسابرسی یکی از اقدامات زیر را انجام می‌دهد:

الف) کاهش سطح برآوردی خطر کنترل، در صورت امکان، و تامین پشتوانه لازم برای سطح جدید پایین تر، از طریق انجام آزمون های کسترده یا اضافی کنترل های داخلی.

ب) کاهش خطر عدم کشف از طریق تعدیل نوع و ماهیت، زمانبندی اجرا و حدود آزمون های محتوای مورد نظر.

۲۰-۲-چرخه عمر

همه‌ موجودات زنده، از جمله نباتات، جانوران و انسان‌ها، همگی از منحنی عمر یا چرخه عمر پیروی می‌کنند. این گونه موجودات متولد می‌شوند، رشد می‌کنند، به پیری می‌رسند و در نهایت می میرند. این سیستم های زنده در هر مرحله از چرخه عمر خود دارای الگوهای رفتاری خاص به منظور چیرگی بر مسایل آن دوره و مشکلات مربوط به انتقال از دوره ای به دوره دیگر هستند. تئوری چرخه عمر شرکت چنین فرض می‌کند که شرکت ها و بنگاه های اقتصادی، همچون تمامی موجودات زنده که متولد می‌شوند، رشد می‌کنند و می میرند، دارای منحنی عمر یا چرخه عمر هستند.[۶۲] همانند موجودات زنده، رشد و پیری واحدهای تجاری را بر مبنای قابلیت کنترل و انعطاف پذیری نشان می‌دهند. در جوانی(دوران رشد) سازمان ها بسیار انعطاف پذیر، ولی در بیشتر مواقع غیر قابل کنترل‌اند. با افزایش عمر سازمان ها، روابط تغییر می‌کند، کنترل افزایش و انعطاف پذیری کاهش می‌یابد. در نهایت، با پیر شدن (دوران افول) قابلیت کنترل نیز کاهش خواهد یافت. هنگامی که واحد تجاری قابلیت کنترل داشته و انعطاف پذیر باشد، بیانگر این است که توامان مزایای جوانی و پیری را دارا است. این وضعیت تحت عنوان مرحله تکامل (بلوغ) شناخته می شود. در اقتصاد و مدیریت، چرخه عمر شرکت ها و مؤسسات به مراحلی تقسیم می‌شوند. در ادبیات این علوم برای چرخه عمر مدل هایی با چند مرحله ارائه شده است که در چاچوب این مدل ها، مؤسسات و شرکت ها با توجه به هر مرحله از حیات اقتصادی خود سیاست و خط مشی مشخصی را دنبال می‌کنند. این سیاست ها به گونه ای در اطلاعات حسابداری شرکت ها منعکس می شود.[۶۳] در حوزه حسابداری نیز برخی از محققان به بررسی تاثیر چرخه عمر شرکت بر اطلاعات حسابداری پرداخته‌اند.[۶۴] این محققان چهار مرحله را برای توصیف چرخه عمر شرکت به شرح ذیل تبیین نموده اند:

مرحله تولد یا ظهور، مرحله رشد، مرحله بلوغ، مرحله افول یا سکون

در مرحله ظهور معمولاً میزان دارایی ها (اندازه شرکت) در سطح نازلی قرار دارد، جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی و سودآوری پایین است و شرکت ها برای تامین مالی و تحقق فرصت های رشد به نقدینگی بالایی نیاز دارند.

در مرحله رشد اندازه شرکت بیش از اندازه شرکت های در مرحله ظهور بوده، میزان فروش و درآمد ها نیز نسبت به مرحله ظهور بیشتر است. منابع مالی نیز بیشتر در دارایی های مولد سرمایه گذاری شده، شرکت از انعطاف پذیری بیشتری در شاخص های نقدینگی برخوردار است.

در مرحله بلوغ شرکت ها فروش با ثبات و متعادلی را تجربه نموده، نیاز به وجه نقد در اکثر موارد از طریق منابع داخلی تامین می شود. اندازه دارایی های این شرکت ها نیز به تناسب بیش از اندازه شرکت های در مرحله رشد می‌باشد.

در مرحله افول فرصت های رشد عموماً بسیار ناچیز است. شاخص های سودآوری، نقدینگی و ایفای تعهدات روند نزولی داشته و شرکت در شرایط رقابتی بسیار سخت محاط شده است، ضمن اینکه هزینه تامین مالی از منابع خارجی زیاد می‌باشد.

۲۱-۲-پیشینه تحقیق

۱-۲۱-۲-پیشینه خارجی

داس و پاندیت [۶۵] (۲۰۱۰) در تحقیق با عنوان “تاثیر کیفیت حسابرسی بر فرصت های سرمایه گذاری شرکت ها در مراحل چرخه عمر” نشان دادند که شرکتهایی با فرصت های سرمایه گذاری بالا مانند شرکت هایی که در مراحل اولیه چرخه عمر خود هستند نسبت به شرکت های بالغ دارای سرمایه گذاری های اختیاری بیشتری هستند. ‌بنابرین‏ نقش حسابرس در ممانعت از بیش سرمایه گذاری در شرکت های بالغ حیاتی تر از شرکت های جوان است و به طور مشابه نقش حسابرس در ممانعت از کم سرمایه گذاری در شرکت های جوان حیاتی تر از شرکت های بالغ است.

فردیناند و همکاران[۶۶](۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان تاثیر دوره تصدی حسابرس و تخصص در صنعت حسابرس بر روی کیفیت سود ‌به این نتیجه رسیدند که هرگاه تخصص در صنعت حسابرس پایین باشد، در آن صورت رابطه بین دوره تصدی حسابرس طولانی تر و کیفیت بالاتر سود، قوی تر خواهد بود و برعکس. چمبرز و پاین[۶۷](۲۰۰۸)، در پژوهشی با عنوان کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی غیر عادی ‌به این نتیجه رسیدند، مقدار بازده عملیاتی مربوط به اقلام تعهدی غیر عادی رابطه منفی با کیفیت حسابرسی دارد.

لی[۶۸](۲۰۰۷)، در تحقیقی با عنوان “دوره تصدی حسابرس و محافظه کاری حسابداری” ‌به این نتیجه رسید که افشا دعوای حقوقی حسابرسان اثر معکوسی تصدی طولانی تر حسابرسی بر محافظه کاری حسابداری را کاهش می‌دهد.شواهد نشان داد که مقدار محافظه کاری کاهش یافته به همراه تصدی حسابرسی در طی دوره دعاوی حقوقی طولانی تری کاهش می‌یابد.

مور و لونستین[۶۹](۲۰۰۴) در تحقیق خود با عنوان منافع شخصی و تضاد سود معتقدند که عدم آشنایی حسابرس با صاحبکار ممکن است هشدارهایی برای حسابرسان به وجود آورد که این هشدارها باعث می‌شوند تا حسابرس در کار خود از ریسک بالقوه حسابرسی اجتناب کنند ‌بنابرین‏ آن ها ممکن است برخی مبادلات را محافظه کارانه تر گزارش کنند یا آزمون ها را افزایش دهند.در مقابل تصدی بیشتر موجب آشنایی شده و استقلال حسابرسی را کاهش می‌دهد.

کارسلو و ناگی[۷۰](۲۰۰۴)، طی تحقیقی با عنوان “تخصص حسابرس، اندازه مشتری و گزارشگری مالی متقلبانه” به آزمون رابطه بین دوره تصدی حسابرسی و گزارشگری مالی متقلبانه پرداختند و ‌به این نتیجه رسیدند که گزارشگری مالی متقلبانه در سال های اولیه دوره تصدی حسابرسی بیشتر اتفاق می افتد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...