رفتار فرد گواه بر خود ارزیابی اوست؛ فردی که به توانایی و ارزش خودش شک دارد این شک را از طریق رفتارش نشان می‌دهد. او دیگر به دنبال تعلق از طریق مفید بودن، مشارکت و همکاری نخواهد بود. بلکه از روی دلسردی به طرف رفتار مخرب و تحریک کننده می‌رود. وقتی فرد قانع شده باشد که ناکارآمد است و نمی‌تواند کمک کننده باشد تصمیم می‌گیرد که حد اقل به شکلی مورد توجه قرار گیرد. این اصول بیشتر در ارتباط با کودکان صدق می‌کند. از نظر درایکورس، مهم‌ترین عنصر در فرایند رشد کودک، دلگرم سازی است. کودکی که دلگرم نیست در حقیقت نتوانسته از راه‌های مفید به احساس تعلق دست یابد، اما این نیاز در او وجود دارد. به همین دلیل وی از همان کودکی سبکی را برای زندگی برای خود برمی گزیندکه متناسب با آن ممکن است راه‌های مفیدی برای رسیدن به احساس برتری و تعلق را در پیش نگیرد. در نظریه آدلر برای توضیح این شیوه های غلط، اصطلاح اهداف نادرست را به کار می‌برند (درایکورس،۱۹۶۴) چهار هدف نادرست عمده در کودکان ناسازگار را کسب توجه مداوم، کشمکش قدرت، انتقام طلبی و ابراز ضعف و ناتوانی تشخیص داده است. تشخیص این اهداف بدرفتاری و نحوه مقابله مؤثر با آن‌ ها، اساس آموزش والدین در رویکرد آدلری است (بنجامین[۸۲]،۲۰۰۴).

بر اساس اصول رویکرد آدلری یکی از مهم‌ترین عوامل در توسعه‌ روابط بین والدین و فرزندان، دلگرم کردن فرزندان و والدین است. با این کار بر نقاط قوت و محاسن فرد تأکید می‌شود و اعتماد به نفس در او رشد می‌کند. دلگرمی به افراد کمک می‌کند تا به خود و توانایی‌هایشان اعتماد پیدا کنند. به همین دلیل دلگرمی، می‌تواند راهکار مناسبی در جهت تأمین خواسته‌ها فرزندان بوده و در نتیجه در جلوگیری از مشکلات رفتاری فرزندان و هم والدین مؤثر باشد (دینک مایر،۱۹۸۹؛ترجمه‌ی رئیس دانا،۱۳۸۵).

نظریۀ آدلر درایکورس ‌در مورد دلگرمی

فرایند دلگرمی یکی از جنبه‌های بسیار مهم درمان آدلری است و آن را یک جنبه تعیین کننده در پرورش و رشد انسان تلقی ‌می‌کنند که کمک می‌کند تا یک محیط خوش‌بینانه، قدرت دهنده و رشد دهنده برای مراجعان ایجاد شود (دوبا و واتس[۸۳]،۲۰۰۸).

هدف از دلگرمی دادن، افزایش اعتماد به نفس کودک است و اینکه به او بفهمانیم همان طور که هست خوب است نه همان طور که باید باشد. تنها زمانی که والدین و معلمان به کودک دلگرمی بدهند، شجاعت کسب می‌کند. دلگرمی دادن، شجاعت ایجاد می‌کند. شجاعت کامل، شجاعت ناکامل بودن است. بسیاری از کودکان و نیز بزرگ‌سالان با تلاش برای کامل بودن و با تفکر درباره اینکه چقدر خوب هستند یا بر عکس چقدر ناتوان، چه موفق شوند و چه شکست بخورند، پتانسیل خود را هدر می‌دهند. ما تنها با بیرون ریختن کامل این افکار می‌توانیم از انرژی خود برای برآوردن نیازهای هر موقعیت بهره بگیریم و با مشکلات پیش رویمان مقابله کنیم (علیزاده و سجادی،۱۳۸۹).

میل به کامل بودن، خلاقیت و زودجوشی را از بین می‌برد زیرا کودک ازخطر اشتباه کردن می‌ترسد دلگرمی دادن، گفتن چیزی یا انجام کار خاصی نیست بلکه نحوه انجام آن است. هدف از این کار افزایش باور به خود است هر چه بیشتر کودک را باور داشته باشیم، بیشتر می‌توانیم در او خوبی ببینیم و بیشتر به او دلگرمی بدهیم(اکستین و کوک[۸۴]، ۲۰۰۵).

از نظر آدلری‌ها دلگرمی دادن نقش مهمی در کاهش منفی گرایی در میان اعضای خانواده، تعارضات بین اعضاء، پیشرفت در رفتار اجتماع پسندانه و غلبه بر الگوهای فکری غیر منطقی و بدکار دارد (ویستون و سکستون[۸۵]،۱۹۹۸). درایکورس می­گوید همان‌ طور که گیاهان به آب احتیاج دارند، انسان‌ها نیازمند دلگرمی‌اند. درایکورس دلگرمی را مهم‌ترین کیفیت منفرد در همراه شدن با دیگران تلقی می‌کند،آنقدر مهم که فقدان آن می‌تواند به عنوان تأثیر عمده سوء رفتار تلقی گردد (اکستین و کوک، ۲۰۰۵).

تعریف دلگرمی

برای این اصطلاح مهم در دیدگاه آدلر، ترجمه‌های مختلفی ارائه شده است از قبیل تهییج، انگیزه دهی، دلگرمی دادن، اطمینان بخشیدن، شجاعت دهی و جرئت بخشی. دینک مایر در سال(۱۹۹۶) این واژه را چنین تعریف می‌کند: دلگرمی عبارت است از فرایند تسهیل رشد منابع درونی خود و جرئت برای حرکت مثبت (چستون[۸۶]،۲۰۰۰).

دلگرمی در برگیرنده تمامی رفتارهایی است که باعث می‌شود افراد احساس خوشایندی داشته، در زندگی به نحو مؤثرتری عمل کرده و برای حل مشکلاتشان هوشمندانه‌تر برنامه ریزی کنند. همچنین دلگرمی باعث ایجاد عزت نفس در اعضای خانواده می‌شود که بخش یک پارچه‌ای از هم هستند. یکی از پیامدهای دلگرمی حس تعلقی است که در افراد جامعه ایجاد می‌کند. این حس کمک می‌کند فرد از اینکه خودش را در جهت سودمندی جامعه وقف کند، احساس رضایت داشته باشد و در نتیجه در دلگرمی علاوه بر هدف شخصی، یک هدف والای اجتماعی نهفته است. همه نتایج از آنجا ناشی می‌شود که در نتیجه دلگرمی شخص احساس می‌کند فردی مفید است که توسط دیگران پذیرفته شده و در خود احساس توانایی و قدرت می‌کند دلگرمی شامل پیام‌هایی از این قبیل است: من تو را قبول دارم، به تو احترام می‌گذارم، تلاش تو را ارج می‌نهم، من با تو و در کنار تو هستم (باهلمن و دنیتر[۸۷]،۲۰۰۱).

خود دلگرم سازی[۸۸]

دلگرمی تنها یک چیز نیست که به واسطه افراد دیگر به دست آورده شود بلکه فرد نیز می‌تواند خود را دلگرم سازد (کارلسون، کلِمر، جنینز، تامبسون و پگ[۸۹]،۲۰۰۷ ). همان گونه که دلگرم ساختن دیگران برای ایجاد رابطه‌ دوسویه و مؤثر ضروری است، خود دلگرم سازی نیز در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم؛ باید خودمان و نقش‌هایمان را باور داشته باشیم؛ برای آن‌ ها ارزش قائل باشیم. این حس را در خودمان به وجود نیاوریم که نمی‌توان بر دیگران تأثیر گذاشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...