رویکرد سوم، استرس را فرایندی می‌دانند که در عین آنکه در برگیرنده استرس زا‌ها و فرسایش‌هاست اما بعد مهم دیگری را نیز به آن می‌افزاید و آن رابطۀ میان فرد و محیط است ( به نقل از همان کتاب) این فرایند شامل تعامل‌ها و تطابق‌های دایم مسان فرد و محیط است که هر یک بر دیگری اثر می‌گذارد و از دیگری اثر می‌پذیرد و بر اساس این نظریه، استرس تنها یک محرک یا پاسخ نیست بلکه فرایندی است که فرد می‌تواند از طریق راهکارهای رفتاری، شناختی و احساسی به گونه ای فعال از تاثیرات آن بکاهد. ارزیابی وقایع به عنوان پر استرس به دو گونه گروه از عوامل بستگی دارد، عواملی که مربوط به فرد است و عواملی که به موقعیت بستگی دارد. عوامل فردی شامل ویژگی‌های شخصیتی، هوش و انگیزش فرد می‌شود برای مثال، افراد برخوردار از عزت نفس بالا بر این باورند که توانایی‌های لازم را برای برآوردن نیازهای یک موعیت را دارند. در صورت مواجهه با موقعیتی پر استرس، ممکن است به عوض تهدید انگیز قلمداد کردن آن را به گونه ای مبارزه طلبی ببینند. ‌در مورد انگیزه می‌توان گفت که هر چه هدف بیشتر در معرض خطر قرار گیرد و مهم تر باشد، فرد میزان استرس بیشتر را ارزیابی خواهد کرد (میرزایی، ۱۳۷۸).

الیس[۶۷] معتقد است باورهای غیر منطقی بسیاری از مردم موجب افزایش استرس آن ها می‌شود عواملی که موقعیتی را پر استرس می‌کند در وهلۀ اول وقایعی هستند که ملزومات شدیدی را می‌طلبند ، به عنوان مثال، بیماری که در انتظار عمل جراحی دردناکی را می‌کشد، این موقعیت را پیش از انجام گرفتن سنجش فشار خود استرس زا می‌بینند. گذارهای زندگی نیز استرس زا هستند زندگی شامل وقایع مهمی است که مستلزم گذر کردن از یک مرحله یا موقعیت به مرحله یا موقعیت دیگر است که باعث ایجاد تغییرات بسیار زیاد و ملزومات جدیدی در زندگی می‌شوند. ازدواج کردن – رفتن به دانشگاه به ویژه اگر از شهر و خانه مان دور باشد – والد شدن – شاغل بودن – تغییر محل – از دست دادن همسر، طلاق گرفتن. ( موس و شفر[۶۸]، ۱۹۸۶به نقل از شکیبا پور)

با در نظر گرفتن مقابله به عنوان فرآیندی پویا تعاملی، شرایط ایجاد کنندۀ استرس و خصوصیات شخصیتی، جمعیت شناختی و روانشناختی افراد اهمیت زیادی را به خود اختصاص خواهند داد. لذا به نظر می‌رسد منابع تفاوت‌های فردی از قبیل شخصیت و صفات خلقی، جنسیت، سن افراد و منابع روانشناختی باید در مطالعه مقابله مد نظر قرار بگیرند (استرلا[۶۹] ۱۹۸۸؛ تیلور ۱۹۹۱؛ پی یر لین و اسکولار به نقل از رضایی۱۹۶۸). به نظر می‌رسد مردم در موقعیت‌های فشار زا از استراتژیهای مقابله ای متفاوتی استفاده می‌کنند ولی ممکن است نوع خاصی از مقابله را بیشتر از انواع دیگر به کار ببرند (تیلور، به نقل از پورافکاری۱۹۹۱). این که آیا فردی در مقابله با استرس به عمل مستقیم مبادرت می‌کند یا مکانیسم‌های دفاعی را ترجیح می‌دهد تا حد زیادی بستگی ‌به این دارد که در تاریخچه زندگی و یا ابعاد شخصیتی او «نزدیک شدن خاص» یا «دور شدن خاص» رشد کرده باشد. به علاوه سیستم تقویت به کار گرفته شده توسط والدین و افراد مهم دیگر ‌در مورد رفتار موفق یا ناموفق در موفعیت‌های ایجاد کننده استرس، نیز به تفاوت‌های فردی در سبک‌های مقابله منجر می‌شود. ارتباط استراتژی‌های مقابله با عوامل فشار زا و خصوصیات تحریک کنندگی بالا و پایین موضوع چندین تحقیق بوده است. افراد با واکنش ضعیف، استراتژیهای رفتاری را بر می‌گزینند که با شدت بیشتری آن ها را تحریک کند. افراد با واکنش بالا، از موقعیت‌هایی که براگیزنده تنش هیجانی قوی است اجتناب می‌کنند ‌به این معنا کع از خطر دوری می‌کنند و این باعث اتخاذ استراتژی اجتناب از خطر می‌شود. استرلا (۱۹۸۸)به نقل از اردشیرزاده) فهرست منابع این تفاوت‌ها را شامل موارد زیر می‌داند:

    1. تاریخچۀ زندگی

    1. نقش رد شناختی و فردی – اجتماعی

    1. تجربه با موقعیت‌های ایجاد کننده استرس

    1. سیستم انگیزشی و سیستم ارشهای پذیرفته شده

    1. ساخت و حساسیت گیرنده‌ها

  1. وضعیت واقعی فرد (فیزیکی و روانی).

تفاوت‌های فردی در مقابله با استرس ممکن است خود را به شیوه های مختلفی نشان دهد که برخی از آن ها عبارتند از:

    1. اعمال مستقیم در مکانیزم‌های دفاعی

    1. تفاوت‌های فردی در اعمال مستقیم هدفمند در مقابله با استرس

    1. تفاوت‌های فردی در ظرفیتها و مهارت‌های کسب شده در مقابله با استرس

  1. تفاوت‌های فردی در گنجینه استراتژیها در مقابله با استرس (استرلا، ۱۹۸۸به نقل از اردشیرزاده).

به علاوه به نظر می‌رسد افرادی که منابع فردی و محیطی بیشتری دارند مثل افراد با درآمد بالاتر، دوستان بیشتر و شغل بهتر، بیشتر به تلاشهایی مقابله ای فعال متکی هستند و کمتراز مقابله اجتنابی استفاده می‌کنند (موس، هولاهان[۷۰] به نقل از پورافکاری۱۹۹۱). همچنین افرادی که خود کارآمدی بالایی دارند در کوشش‌هایشان در ارتباط با وقایع فعالتر و مصمم تر هستند. در حالی که کسانی که میزان خود کارآمدی کمتری دارند، فعال تر هستند و یا تمایل دارند از چنین موقعیت‌هایی اجتناب کنند (موس و بیلینگ[۷۱] به نقل ازموسوی ۱۹۸۲). تحقیقات دیگر نشان داده است افرادی که نیاز کمتری به تحریک دارند وقتی با وقایع فشارزای زندگی مواجه می‌شوند، بیشتر ناراحت می‌شوند تا آنهایی که دنبال تحریک هستند. علاوه بر متغیرهای شخصیتی که مستقیماً بر تجربه استرس تأثیر دارند، متغیرهای شخصیتی دیگری نیز وجود دارند که باعث مقابله مؤثر و مفید می‌شوند (ویتون[۷۲]، ۱۹۸۳، به نقل از رضایی۱۹۹۱). دو متغیر «طاقت داشتن» و «خوش بینی» در این راستا مورد مطالعه قرار گرفته اند. بررسی‌های تحقیقی زیادی دریافته اند که سختکوشی یا طاقت فرسایی با سلامت فیزیکی و روانشناختی بهتر مرتبط است (کوباسا، مدی کارینگتون[۷۳]، ۱۹۸۱، به نقل از رضایی).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...