کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




آخرین مطالب
 



با توجه به نتایج جدول فوق چون مقدار سطح معنی داری برای مولفه ها بزرگتر از مقدار خطا ۰٫۰۵ است بنابراین توزیع فراوانی گویه متغیر رهبری ، تنیدگی و شخصیت دارای توزیع نرمال می باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۳-۲ تحلیل همبستگی بین متغیر ها در گونه A
الف) فرضیه فرعی۱: بین سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر در گونه A و میزان تنیدگی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد.
۰=P:0H: بین سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر و میزان تنیدگی کارکنان در گونه A رابطه معنی داری وجود ندارد.
۰≠ :۱H: بین سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر و میزان تنیدگی کارکنان در گونه A رابطه معنی داری وجود دارد.
جدول ۴-۳-۲-۱-ضریب همبستگی بین سبک رهبری استبدادی – استثماری وتنیدگی در گونه A (روش پیرسون)

متغیر وابسته
متغیر مستقل
تنیدگی
رهبری شدت ۰٫۹۷
معنی داری ۰٫۰۳۹
تعداد ۳

برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج به دست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر و تنیدگی کارکنان صف بانک پارسیان همبستگی معنی داری وجود دارد چرا که سطح معنی دار به دست آمده (۰۳۹/۰=sig)کمتر از آلفای تحقیق (۰۵/۰=α) می باشد.
پس نتیجه کمی این است که در سطح ۹۵%رابطه معنی داری بین سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر و تنیدگی کارکنان صف بانک پارسیان وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد بنابراین فرضیه فرعی پژوهش مورد تایید قرار می گیرد به این مفهوم که تغییرات در سبک رهبری استبدادی - استثماری مدیر بر میزان تنیدگی شغلی کارکنان اثر می گذارد. بدین معنی که هرچه از سبک رهبری استبدادی- استثماری مدیر بیشتر باشد تنیدگی بیشتری در کارکنان احساس خواهد شد.
جهت بررسی میزان تاثیر بر ارزش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که در ادامه به آن پرداخته می شود.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل سبک رهبری استبدادی - استثماری (X1) و تنیدگی (S) ، پس از بررسی شاخص های کیفیت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول ۴-۳-۲-۲- شاخص کفایت مدل رابطه سبک رهبری استبدادی – استثماری و تنیدگی کارکنان در گونهA

دوربین-واتسون انحراف معیار خطا ضریب تعیین تعدیل شده ضریب تعیین ضریب همبستگی
۱٫۹۷۶ ۰٫۰۱۷۶۱ ۰٫۹۹۲ ۰٫۹۹۶ ۰٫۹۷
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 12:10:00 ق.ظ ]




‘راحتم بگذار، مزاحمم نشو!’
چه کار مى‌کنید؟ آیا دعواى عاشقانه است یا مرد مزاحمى بر سر راه او است؟ در مورد اول نمى‌توانید دخالت کنید، در مورد دیگر، آن زن به کمک شما نیاز دارد. بنابراین، باید، در مورد اینکه آن زن به کمک شما نیاز دارد یا خیر، تصمیم بگیرید. دومین مرحلهٔ تصمیم‌گیرى براى کمک‌رسانی، تفسیر موقعیت است. در اکثر موارد، این تفسیر تحمیل مى‌شود. مثلاً، اگر بچهٔ همسایه، که مشغول بازى در کوچه است، ناگهان از ناحیهٔ چشم آسیب ببیند، آیا دو ساعت مى ‌ایستد و از خود مى‌پرسید که او به کمک شما نیاز دارد یا خیر؟ همین‌طور است به هنگام زمین‌ لرزه یا سیل، که مردم فرصت را از دست نمى‌دهند و براى تصمیم‌گیرى دربارهٔ کمک‌رساندن یا خیر، معطل نمى‌شوند. آنها وقت و پول خود را با رغبت تمام در اختیار آسیب‌دیدگان مى‌گذارند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

درک موقعیت
براى آنکه بتوانیم به شخصى کمک کنیم، ابتدا باید بدانیم که چیزى اتفاق مى‌افتد. بنابراین، اولین مرحلهٔ شناختى که ما را در جهت رفتار کمک‌رسانى هدایت مى‌کند، درک موقعیت است. فرض کنید پاى پیرزنى در جلو خانهٔ شما پیچ مى‌خورد، او بر زمین مى‌افتد و پاى او مى‌شکند. مسلماً، اگر صداى کمک‌خواهى او را نشنوید، نمى‌توانید به او کمک کنید و حتى بقیهٔ کسانى هم که بخواهند کمک کنند در وضعیت شما قرار خواهند گرفت.
بدین ترتیب به اعتقاد لاتانه و دارلیُ رفتار نوع دوستانه زمانی شکل می گیرد که فرد در مواجه با حالت های اضطراری به تمام مراحل جواب مثبت بدهد. یعنی متوجه وضعیت خاص شده باشد، وضعیت اضطراری را تفسیر کرده باشد، مسئولیت را برعهده گرفته باشد، راه کمک رسانیس را بلد باشد و با محاسبه پیامد ها تصمیم به مداخله بگیرد (بارون و بایرون، ۱۹۹۷: ۳۶۶).

۶-۲-۲- باتسون

باتسون در قالب نظریه همدلانه که عمدتا معطوف به تبیین ویژگی های مردمان نوع دوست است، نوع دوستی را بر حسب توانایی و میزان همدلی تبیین می کند و معتقد است افرادی که با مواجه با وضعیت های اضطراری قادر باشند خود را به جای فرد قربانی و نیازمند بگذارند، محتمل تر است اقدام به رفتار نوع دوستانه نمایند (دو و دیگران، ۱۹۹۰ :۲۸۸).
با توجه به نقش همدلی در نوع دوستی به توضیح بیشتر همدلی می پردازیم.
همدلی دربردارنده توانایی ایجاد روابط هماهنگ با دیگران است. برای تبیین بهتر این مفهوم می توان از تعبیر رایج » خود را به جای دیگران گذاردن » برای نگریستن از نقطه نگرش فرد استفاده کرد.
افرادی که در سازمانها در زمینه همدلی از مهارت بالایی برخوردارند، دارای ویژگی های زیر می باشند :
در مواقع تغییر و ابهام مکرراً دیگران را در جریان امور قرار می دهند.
تشریک مساعی بین کارکنان، مشتریان و تهیه کنندگان را بالا می برند.
سرمایه عقلانی سازمان را بهبود بخشیده و آن را به هدر نمی دهند.
انگیزش و رضایت شغلی کارکنان را افزایش می دهند.
به عملکرد کاری بهتری دست می یابند.
واژه همدلی برای اولین بار در دهه ۱۹۲۰ و توسط روانشناس آمریکایی ئی. بی تیچنر و برای اشاره به تقلید حرکتی مشاهده شده در یک کودک یکساله پس از مشاهده آشفتگی در کودک دیگر به کار رفت. همانگونه که گالو ( ۱۹۸۹ ) بیان کرده است : … یک پاسخ همدلانه پاسخی است که هم در بردارنده بعد عاطفی و هم بعد شناختی است. اصطلاح همدلی حداقل دارای دو مفهوم است. به مفهوم یک پاسخ شناختی، یعنی فهم و درک احساس دیگری و یا به مفهوم یک ارتباط عاطفی با فرد دیگر . از نظر کارل راجرز ( ۱۹۷۵ ) … حالت همدلی و یا همدلی نمودن دربردارنده درک دقیق چارچوب مرجع درونی فرد دیگر، به همراه ابعاد عاطفی آن می باشد.
در این حالت گرچه فرد همدلی کننده خود را به جای فرد مقابل می گذارد ولی با او همانند سازی نمی کند. هینز و اوری همدلی را تحت عنوان … توانایی تشخیص و فهم ادراکات و احساسات فرد مقابل و انتقال دقیق این فهم از طریق یک پاسخ پذیر اگر تعریف نموده اند (۲۵۷).
لغت نامه آمریکایی هریتیج همدلی را این گونه تعریف می کند : … فهم عمیق و صمیمانه آن گونه که احساسات، افکار و انگیزش های یک فرد برای فرد مقابل قابل درک می گردد.
در تعاریف مربوط به همدلی، همدلی نوعاً مستلزم ۱) توانمندی عاطفی در سهیم شدن در احساسات دیگری و ۲) توانمندی شناختی برای درک احساسات و دیدگاه دیگری می باشد.
علاوه بر این آگاهی مواقع تعاریف همدلی بر توانمندی انتقال احساسات و درک همدلانه از طریق ابزارهای کلامی و یا غیر کلامی تاکید نموده اند. جنبه های مهم همدلی عبارتند از :
۱- آگاهی از حالت هیجانی فرد مقابل
۲- درک آن حالت
۳- همانند سازی فردی با موقعیت
۴- ارائه پاسخ عاطفی مناسب ( باولک،۲۰۰۳ )
کلود اشتینر نیز همدلی را به عنوان حس ششم تعریف می کند. « نمی توان هیجانات افراد را شنید، دید و یا در مورد آنها فکر کرد » ( آکیندجو به نقل از اشتینر، ۱۹۹۷ ).
بر اساس ادبیات مربوط به همدلی ۱) داشتن همدلی در ارتباط با دیگری، مستلزم احساس یا تجربه هیجان مشابه با هیجان آن فرد می باشد. ۲) هیجانی که فرد آن را به عنوان همدلی تجربه یا احساس می کند باید به طریقی خاص ایجاد شده باشد و ۳) این هیجان نیز باید به نحوی خاص تجربه و احساس شود ( نیلسن، ۲۰۰۳ ).
ظاهراً قابلیت و توانمندی همدلی نقش عمده ای در متمایز ساختن افرادی که در رفتار نوعدوستانه درگیر شده یا نمی شوند، بازی می کند. وقتی که فرد همدل اینگونه ادراک می کند که فرد دیگری ناراحت است در نتیجه همدلی خود، آن ناراحتی را تجربه می کند. نشان دادن آشفتگی دیگران در کودکان ۱۲ ماهه ( برادرز، ۱۹۹۰ ) و نیز در میمونها و گوریلها ( آنگرر و همکاران، ۱۹۹۰ ) دیده شده است.
انسانها به لحاظ همدلی تفاوت چشمگیری با یکدیگر دارند. برخی از افراد با دیدن کوچکترین ناراحتی در کسی عمیقاً تحت تاثیر قرار می گیرند. در حالی که برخی دیگر که آنها را جامعه ستیز باید نامید نسبت به وضعیت عاطفی دیگران بی اعتنا و غیر حساس می باشند. افراد همدل علاوه بر احساس آشفتگی فردی به خاطر آشفتگی دیگران دارای سه ویژگی دیگر هستند :
۱) دارا بودن احساس همدلانه – احساس نوعی نگرانی و دغدغه خاطر نسبت به نیازهای دیگران
۲) محاوره درونی – توانایی گذاردن خود به جای دیگری
۳) احساس همدلی خیالی برای یک شخصیت سینمایی و غیر واقعی که به رفتارهایی از قبیل : گریه کردن هنگام تماشای یک فیلم غمناک نمایان می گردد ( بارون و بیرن به نقل از آیزنبرگ و همکاران، ۱۹۹۱، تروبستhttp://rahacenter.com/ ، کولینز و امبری، ۱۹۹۴ )
افرادی که در این ابعاد از همدلی بالایی برخوردارند هنگامی که فردی در اطراف آنها مشکل دارد پاسخ عاطفی و هیجانی نشان می دهند و در تعاقب آن در صدد رفع آن مشکل برمی آیند.
فردی که همدل است در قبال زندگی و احساسات اطرافیان خود نوع دوستی و همیاری نشان می دهد ( توماس، ۲۰۰۲ ). بر عکس کسانی که فاقد همدلی اند بدون در نظر داشتن سایرین و تاثیر اعمالشان بر آنان، صرفاً به علایق و جاه طلبی های خود توجه دارند ( بلاک، ۲۰۰۰ ).
طبق نظر هافمن، همدلی از یک سیر طبیعی برخوردار است. پس از یکسالگی، کودکان از تمایز خود با دیگران، آگاهی بیشتری حاصل می کنند و در صدد بر می آیند تا کودک دیگری را که گریه می کند آرام نمایند. در حدود سن ۲ سالگی کودکان تشخیص می دهند که احساسات فرد دیگر با احساس آنها متفاوت می باشند و در نتیجه نسبت به سر نخ هایی برای کشف چگونگی احساس کودک دیگر حساس تر می گردند. در اواخر کودکی، رشد همدلی سرعت بیشتری پیدا می کند و کودکان به راحتی می توانند احساس آشفتگی و ناراحتی را در دیگران درک نمایند ( باولک، ۲۰۰۳ ).
دانیل باتسون، روانشناس اجتماعی ( ۱۹۸۷، a 1990، b 1990 ) پیشنهاد می کند که کمک کردن به دیگران به این علت است که ما واقعاً برای دیگران و درد و الم آنها اهمیت قائل هستیم. این اهمیت قائل شدن و توجه نشان دادن به رنج و ناراحتی دیگران به همدلی و شفقت و درک ما از چگونگی احساس فرد نیازمند کمک بر می گردد.
احساس همدلی در بردارنده همدردی، دلسوزی و احساس غمگینی است ( ایزنبرگ و میلرhttp://rahacenter.com/، ۱۹۸۷ ).
تجارب شناختی و یا عاطفی زیر بنایی همدلی چیست ؟ دانیل باتسون، شانون ارلی و جیووانی سالوارانی (۱۹۹۷) در جواب این پرسش پیشنهاد کرده اند که محاوره ادراکی اساس اعمال نوعدوستانه و یاورانه را تشکیل می دهد.
طبق نظر باتسون و همکارانش محاوره ادراکی دارای دو بعد است یکی دگر ادراکی و دیگری خود ادراکی.
هنگامی که فرد در خصوص نحوه ادراک فرد نیازمند کمک فکر می کند، دور نمای ادراک دگری به جریان افتاده است. دور نمای ادراک خود نیز هنگامی روی می دهد که افراد خود را در موقعیت فرد نیازمند کمک گذارده و تصور می کنند که در آن صورت چه احساساتی می داشتند ؟ ( بوردنز و هورووتیز، ۲۰۰۲ ).
مراحل همدلی
فرایند همدلی کردن را می توان به سه فرایند : جابه جایی نقش، فرض نقش و درونی سازی تقسیم نمود.
جابه جایی نقش : این امکان را به هر یک از افراد گروه می دهد تا به طور ذهنی نقش محوله خود را با نقش سایر اعضا تعویض نمایند تا بتوانند به نحو منصفانه تری با آنها رفتار نمایند.
درونی سازی : درونی سازی سنگ پایه همدلی است زیرا بدون آن، کلیه تلاشهای صرف شده در مراحل جابه جایی نقش و فرض نقش به نتیجه چندان مطلوبی منتج نخواهد شد. بدون درون سازی مراحل قبلی به نحوی ناقص انجام شده و به زودی به فراموشی سپرده می شود. درون سازی ماهیتاً به افراد در کسب تجارب معنی دار کمک می کند. زیرا حتی هنگامی که فرد به لحاظ فیزیکی در افراد در کسب تجارب معنی دار کمک می کند. زیرا حتی هنگامی که فرد به لحاظ فیزیکی در تجارب واقعی زندگی دیگری حضور ندارد اما قادر خواهد بود تا به کمک تصور و تخیل خود، خود را در آن تجارب و موقعیت ها قرار دهد. به این ترتیب این تجارب جزئی از او می شوند گویی که خود واقعاً در حال تجربه آنها است. بدین وسیله، همدلی مانند یک ابزار در جهت پیشگیری و مهار تعارضات بین فردی عمل می کند و حتی اگر تعارضاتی نیز بروز نمایند از وخامت آنها خواهد کاست. البته تاثیر همدلی با افزودن تکنیک های دیگر مانند : ارتباط صادقانه، گوش دادن فعال و ادب ورزی، افزایش می یابد. ( آکیندجو، ۲۰۰۰ ).
اما به طور کلی پژوهشگران و نظریه پردازان بر سر دو نوع اساسی همدلی، یعنی همدلی شناختی و همدلی عاطفیhttp://rahacenter.com/ توافق دارند. گر چه از اصطلاحات مختلفی برای اشاره به این دو نوع همدلی استفاده شده است اما آنچه واضح است این است که همدلی شناختی، عمدتاً به معنای شریک شدن در دیدگاه ذهنی فرد مقابل می باشد. حال آنکه مراد از همدلی عاطفی، پاسخهای عاطفی ارائه شده به فرد مقابل است. که یا با احساسات آن فرد مشابه بوده ( همدلی موازی ) و یا واکنشی به تجارب عاطفی آن فرد می باشد ( همدلی واکنشی ).
در ادبیات مربوطه، از همدلی شناختی، غالباً تحت عنوان گفتگوی درونی و پذیرش نقش یاد شده است. به همین ترتیب غالباً به همدلی عاطفی، همدردی، همدلی هیجانی، صحبت دورنمایی همدلانه یا پاسخگویی عاطفی نیز اطلاق شده است ( والتر، ۱۹۹۹ ).
باتسون در خلاصه پژوهشهای مربوطه در این زمینه عنوان دارد که گاهاً مردان بیش از زنان یاری می رسانند و گاهی مواقع زنان بیش از مردان یاری می نمایند و گاهی مواقع نیز، جنسیت یاری کننده تاثیری در این میان ندارد. به همین شکل هاوارد و پیلیاوین ( ۲۰۰۰ : ۱۱۰۰ ) مشاهده نمودند که یاریگری مردان یا زنان در یک موقعیت تا حد زیادی بستگی به ماهیت کمک مورد لزوم دارد. در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) مشخص گردید که جنسیت قویاً با همدلی و ارزشهای نوع دوستی ارتباط دارد و زنان در این باره نسبت به مردان برتری دارند. ولی جنسیت، عامل تاثیر گذاری بر رفتارهای نوعدوستانه محسوب نمی شود.
خواه به دلیل تفاوت ژنتیکی و یا به دلیل تجارب فرهنگی متفاوت، زنان در مقیاسهای همدلی نمرات بالاتری می آورند ( تروبست و همکاران، ۱۹۹۴ ). البته شواهدی وجود دارد دال بر اینکه آموزش همدلی می تواند این تفاوت را کاهش دهد. رونالد لوانت در کتاب خود به نام ساختار جدید مردانگی، دو نوع همدلی را شناسایی کرده است : یکی همدلی عاطفی و دیگری همدلی رفتاری. همدلی عاطفی آگاه بودن از احساسات دیگری است و همدلی رفتاری به توانمندی مشاهده دیگران و مشکلات آنان در چاره اندیشی و حل مسئله یابی رفع مشکلات آنها گفته می شود.
لوانت اعتقاد دارد که مردان در فرایند اجتماعی سازی یاد می گیرند که همدلی عاطفی کمتر و در عوض همدلی رفتاری بیشتری از خود نشان دهند. در حالی که این وضعیت در زنان بالعکس است.
هاویلاند و مالاتستس ( ۱۹۸۱ ) عنوان کرده اند که پسران به لحاظ ذاتی واکنش عاطفی و هیجانی بیشتری را در مقایسه با دختران نشان می دهند. مردان به راحتی از جا می پرند، زودتر هیجان زده می شوند، تحمل کمتری برای تنش و ناکامی داشته، زودتر آشفته می شوند و نوسان عاطفی بیشتری بین حالتهای هیجانی دارند ( باولک، ۲۰۰۳ ).
تا کنون در مورد تاثیر عامل سن بر همدلی مطالعه چندانی صورت نگرفته است. زیرا اکثر پژوهشهای انجام شده بر روی جمعیت های دانش آموزی بوده است که این جمعیت ها به لحاظ سنی تنوع چندانی نداشته اند. با این حال برخی پژوهشها پیشنهاد می کنند که ممکن است میزان نوع دوستی در بین میانسالها بالاتر و در میان افراد جوان و پیر پایین تر باشند ( دوویدیو، ۲۰۰۰، داستون و همکاران، ۱۹۸۹ ).
در پژوهش اسمیت ( ۲۰۰۳ ) ، سن از یک رابطه نسبی با همدلی و نوع دوستی برخوردار می باشد. ظاهراً همدلی با افزایش سن، افزایش می یابد ولی احتمالاً پس از سن ۶۵ سالگی با کاهش مواجه می شود ( البته تنها در یک مقیاس، این رابطه از معنا داری آماری برخوردار بوده است ).
این الگو برای ارزشهای نوعدوستانه نیز یکسان بوده است.
متغیرهای دیگر جمعیت شناسی به طور کلی و تحصیلات به طور اخذ، به نحو گسترده و جامع در ادبیات مربوط به همدلی و نوع دوستی بررسی نشده اند.  ولی برخی تحقیقات نشانگر آنند که افراد با تحصیلات بالا، حمایت بیشتری از سیاست های رفاهی به عمل آورده و بیشتر در این زمینه داوطلب می شوند ( برکووتیز و لوترمان، ۱۹۶۸، دوویدیو، ۲۰۰۰ وب[۴۱]، ۲۰۰۰ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ق.ظ ]




« هر کس بر کشتن (یا علیه) مؤمنی با نوشتن کلمه ای کمک کند، روز قیامت محشور می شود، در حالی که بین دیدگاه او نوشته شده: مایوس از رحمت خداوند.» [۲۶۵]
روایاتی که کمک به ساختن شراب مانند اجاره ساختمان،کاشت درخت انگور، با این نیت و فروش آن را کمک به اثم و حرام دانسته نیز فراوان است، که همه موارد، به دلیل کمک به اثم و عدوان حرام شده اند.
سیره: سیره معصومین(ع)، نیز حاکی از ممنوعیت یاری به ظالمان است. از این حیث به برخورد امام موسی بن جعفر علیه السلام با صفوان جمال، که شتران خود را به هارون،خلیفه عباسی،برای سفر حج کرایه داده بود، اشاره کرد، که فرمود: همین که دوست داری آنان زنده بر گردند تا بقیه اجرت تو را بدهند ازآنان هستی[۲۶۶].

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سیره عقلا: عقلا کمک به گناه و تجاوز را که موجب مخالفت پروردگار و تجاوز به حقوق مردم شود قبیح می دانند. به گفته برخی از مفسرین،مفهوم این قاعده از مرتکزات ذهن و جزء فطرت انسان است و آیات تنها ارشاد به این امر فطری دارند[۲۶۷].
شروط تحقق اعانه بر اثم:
در تحقق مفهوم اعانت،قیودی را دارای اعتبار دانسته اند، که با ملاحظه آن ممکن است انطباق این مفهوم بر موضوع محل بحث نیازمند به توضیح بیش تری باشد:
یکم: معتبر بودن علم و اطلاع معین به وقوع حرام از معان:
بدیهی است بدون این علم،اعانت یا اساسا صادق نیست و یا حرمتش منجز نیست،زیرا فرض این است، که معین جاهل به موضوع می باشد.
دوم: قصد و داشتن انگیزه ممنوع: بسیاری معتقدند، که اعانت در صورتی تحقق می پذیرد، که شخص معین مقدمات فعل غیر را به انگیزه ارتکاب حرام توسط شخص دیگر،انجام دهد. بر اساس این شرط نیز تمسک به مفهوم اعانت در مورد محل بحث صحیح خواهد بود،زیرا نشر اخبار محرمانه در سطح عمومی که دشمنان نظام و اسلام هم در زمره مخاطبان آن قرار دارند. اگر با اختیار و اراده صورت گیرد خود به خود متضمن انگیزه است،به بیان دیگر کسی که اسرار محرمانه را در سطح عمومی با اراده و عمد منتشر می سازد و می داند که بخشی از مخاطبان وی دشمنان وکسانی اند که به فعالیت علیه نظام و اسلام اشتغال دارند به خودی خود انگیزه سوء استفاده دشمنان را دارد و شاید با توجه به چنین نکته ای است که برخی از فقهای بزرگ مثل شیخ انصاری در مقام داوری درباره این شرط که آیا داشتن انگیزه، شرط تحقق امانت هست یا نه؟ می گویند:
برای این داوری باید خصوصیت فعل را در نظر گرفت،زیرا گاه کاری که معین انجام می دهد، به گونه ای است، که اگر بدون قصد و انگیزه حرام صورت گیرد نیز عرفا مشمول اعانت است.
مثلا فرض کنید کاری است که فایده اش منحصر در کار حرام می باشد-مثل آنکه به شخص ظالم و عصبانی که مصمم به زدن و مجروح ساختن فرد مظلومی است، عصا و سلاح بدهیم- در چنبن مواردی داشتن انگیزه شرط نیست. در محل بحث چنین امری صادق است و عرف ،سوء استفاده دشمنان را محرز می بیند[۲۶۸].
از این رو با توجه به کیفیت اجرای کار (نشر خبر) اعانت را منطبق می یابد. نتیجه آنچه گفته شد این است که استدلال به مفهوم اعانت،بر پایه نظر کسانی که انگیزه را شرط می دانند،با اشکال مواجه نیست،چه رسد به نظر کسانی که انگیره را شرط نمی دانند و یا کسانی که مثل شیخ انصاری این موارد را تفصیل می دهد.
سوم: تحقق فعل حرام از معان: گفته اند علاوه بر داشتن انگیزه، وقوع کار حرام مورد نظر از شخص معان نیز برای تحقق مفهوم اعانت، ضرورت دارد، لذا اگر معین مقدمه کار حرام دیگری را محقق سازد و انگیره نامشروع نیز محقق باشد، ولی شخص معان موفق به کار حرام نگردد، عنوان « اعانت براثم» منطبق نخواهد شد، هر چند ممکن است،از جهات دیگر مثلا باب تجری، ممنوع و قابل مجازات باشد. بر پایه اعتبار شرط فوق نیز، صدق مفهوم اعانت در مورد محل بحث،با هیچ اشکالی مواجه نیست،زیرا در گناهان عادی و به خصوص دارای جنبه شخصی و فردی،این امکان وجود دارد،که با در نظر گرفتن شرط یاد شده (تحقق گناه از معان) قائل به تفصیل شویم و در مواردی اعانت را انکار کنیم.
اما در مورد محل بحث، یعنی نشر اخبار محرمانه دولتی که متضمن اسرار ملی است، چنین تفصیلی امکان پذیر نیست، چرا که در وضعیت واقعی وعینی جهان امروز،سوء استفاده دشمنان از اخبار مذکور قطعی و محرز است،و هر چند دشمنان به پشتوانه این اخبار هیچ اقدام عملی علیه نظام اسلامی صورت ندهند.
به بیان دیگر کاری که معین انجام می دهد، همیشه تحقق حرام از سوی معان را به دنبال دارد و این دو از یکدیگر تفکیک نمی شوند.
نفس اطلاع یافتن از این اسرار، در بردارنده تقویت جبهه کفار، برتری ایشان، برخورداری آنان از قدرت و ظرفیت مانور بیش تر در تعاملات سیاسی وغیره، و باعث تضعیف جبهه اسلام و محدود ساختن ظرفیت مانور سیاسی نظام اسلامی است[۲۶۹].
اعانه بر اثم و رفتار تقلیدی ناهنجار مخاطبان:
اگر مخاطبان رسانه‌های جمعی و مطبوعات، رفتاری را در رادیو وتلویزیون ببینند و بشنوند ومطلبی را در روز نامه ها بخوانند، که احتمال تقلید از رفتار‌های ناهنجار و مجرمانه باشد، در این صورت رسانه خبری معین بر اثم بوده و مرتکب حرام شده است. به طور مثال، در گزارش‌های مسابقات فوتبال در برخی مواقع، از گزارشگران شنیده یا خوانده می شود، که خطا کردن برخی از بازیکنان را حرکت حرفه ای معرفی می کنند، که این موجب تشویق بازیکنان به خطا کردن شده و رسانه خبری معین بر اثم و گناه می باشد.
در کتاب دستور العمل برنامه سازی در رادیو و تلوزیون انگلستان در فصل رفتار تقلیدی و ضد اجتماعی آمده است:
در مورد نمایش روش‌های تبهکاری،تخریب اموال عمومی و یا کاربرد سلاح ها باید دقت خاصی اعمال شود.
نکته مهم، پرهیز از نشان دادن جزئیات زیاد یا شیوه‌های انجام دادن چنین فعالیتهایی به شکل مؤثرتر است.[۲۷۰]
در جای دیگر آمده است:
خطرات تقلید، مخصوصا در میان کودکان ، بسیار واقعی هستند، مثلا در مورد استفاده از ضربه‌های کاراته یا کاربرد سلاح‌های سهل الوصول مانند طناب یا چاقو یا بطری،باید دقت فوق العاده ای اعمال شود، اعمال مجرمانه،در صورت نمایش، نباید تبدیل به درس هایی برای «چگونه انجام دادن» شوند.
پنهان نکردن عواقب خشونت در زندگی واقعی هم اهمیت دارد[۲۷۱].
تا کنون حرمت اعانه براثم و شروط تحقق آن را بررسی کردیم و بیان شد که دردستورالعمل برنامه سازیBBC رفتار تقلیدی ضد اجتماعی ممنوع است، حال می خواهیم به بحث هنجار و ناهنجار در نهاد‌های خبری بپردازیم، آنچه از تعاریف متعدد و متنوعی از هنجار استفاده می شود، این است که هنجار در هر شکل و وضعیت، عبارت از یک استاندارد عمل یا معیار یا ضابطه است. ضابطه ای که باید مرجع عمل همه اعضای یک جامعه خاص باشد، از این رو مانند سایر ضوابط و استانداردها، هنجار نیز علی الاصول باید مورد تبعیت و پیروی افراد قرار گیرد.
نکته بسیار مهم دیگر این است، که هنجار در درون افراد نیست، بلکه در اجتماع و در فرایند تعامل و کنش متقابل اعضای آن است. هیچ هنجاری در خلا متصور نیست، اگر زندگی اجتماعی انسان غیر قابل اجتناب است. توجه داشتن به هنجار ها و رعایت آن ها نیز غیر قابل اجتناب می باشد.
برخی تبعیت از هنجارها را اساسا مهم ترین جزء اجتماعی شدن می دانند، از این رو عدم رعایت هنجارها و ارتکاب رفتار ناهنجار از سوی افراد به منزله نابودی آن هاست[۲۷۲].
هنجارها در جمهوری اسلامی ایران مطابق شریعت اسلام است. حال اگر رسانه‌های خبری به ارائه رفتار تقلیدی ناهنجار بپردازند، پذیرش عواقب و خطرات این اخبار متوجه خود آن هاست و در حقیقت رسانه خبری معین در اثم بوده و مرتکب حرام شده است،که باید از کمک کردن در گناه ممانعت کند تا رسانه ای قابل اطمینان برای مخاطبان باشد. یکی از راه‌های کنترل و ممانعت از کمک بر گناه این است، که نهاد خبررسانی سعی در تعاون در بر و تقوی داشته باشد و با بر جسته کردن آن ناخود آگاه از معاونت بر گناه کاسته شده و رسانه خبری در جهت تحقق رسانه اسلامی نزدیک شود.
اعانه به ظالم (کمک کردن به ستمگر):
مفهوم اعانه به ظالم:
((اعانه)) از ماده عون بوده، که در لغت به معنای کمک کردن است،[۲۷۳].
بنا بر تعریف لغوی معنای معاونت در ظلم همان کمک کردن ظالم در عمل مجرمانه اوست.
قاعده کمک به ستمگر و به اصطلاح فقها ((اعانه برظالم)) از آیه شریفه ((یا ایها الذین آمنوا…..وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان واتقوا الله ان الله شدید العقاب)) گرفته شده است.
ادله حرمت اعانه به ظالم:
قرآن:
در قرآن کریم آمده است:
((…و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان…))[۲۷۴].
و( هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید.
فعل تعاونوا دارای صیغه نهی بوده و نهی دلالت بر حرمت می کند. بنابراین اعانه بر اثم محکوم به حرمت می باشد. از اجلی مصادیق اثم، ظلم است که به طریق اولی اعانه بر ظالم محکوم به حرمت می باشد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
((و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکتم النار))[۲۷۵].
بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.
وجه استدلال به آیه شریفه:
منظور از رکون که در آیه شریفه از آن نهی شده و حرام دانسته شده است. یکی از این دو معنا ممکن است باشد:
۱- میل به ستمگران و ظالمین پس به طریق اولی، دلالت بر حرمت اعانت و کمک به ظالمین دارد، زیرا رکون و میل مرحله ای نازل تر و ضعیف تر از اعانت است، وقتی رکون حرام باشد به طریق اولی اعانت و کمک نیز حرام می باشد.
۲- یا این که منظور از رکون محرم همان داخل شدن در ظلم ظالمین است، یعنی رکون و اعانت هم معنی و مترادف باشند، که در این صورت دلالت برحرمت اعانت دارد[۲۷۶].
روایات:
روایات متعددی در خصوص حرمت یاری ظالمان وارد شده است. در این جا به برخی از آن ها اشاره می کنیم، در روایت سکونی از رسول اکرم(ص) نقل شده است:
((در روز قیامت منادی فریاد می زند، که کجا هستند یاوران ظالمان و ستمگران………..
ندایی که منادی در روز قیامت سر می دهد برای عذابی است که به ظالمان و یاورانشان وعده داده شده است که این عذاب دلالت بر حرمت یاری دادن ستمگر می کند.)) [۲۷۷]
و در روایت دیگری از امام سجاد(ع) نقل شده است:
((از صحبت با متجاوزان و یاری ستمگران بپرهیزید.)) [۲۷۸]
این روایت صراحتا با ادات حذر (ایاکم) کمک کردن به ستمگران را محکوم به حرمت کرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




یکی از اوضاع و احوال لازم برای تحقق جرم ارتشاء این است که باید اخذ مال یا وجه یا سند و یا انجام معامله صوری برای انجام دادن یا انجام ندادن امری که مربوط به سازمانهای مزبور است انجام گیرد. یعنی سازمانهای ماده ۳ قانون تشدید انجام گرفته باشد. اعم از این که امر مذکور مربوط به وظایف کارمند در آن سازمان باشد یا مربوط به وظایف کارمند دیگری در همان سازمان باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین، هرگاه کاری که کارمند انجام یا عدم انجام آن را برعهده می گیرد، ربطی به وظایف سازمانی که وی در آن کار می کند نداشته باشد به عنوان مثال، اگر یک کارمند وزارت امور خارجه از کسی بابت تسهیل روند صدور پروانه ساختمان وی در شهرداری وجوهی را اخذ نماید حکم به ارتکاب رشاء و ارتشاء ممکن نخواهد بود. یا اگر پدری موقع گرفتن شناسنامه برای پسرش، پسر دیگری را به جای او به مأمور ثبت احوال نشان دهد و همین که مأمور متوجه شود مبلغی به او بپردازد که این مطلب را اظهار نکند، چون وجه مزبور برای اقدام به امری یا امتناع از امری که از وظایف مستخدمین باشد داده نشده بنابراین عمل مزبور جرم نخواهد بود.[۶۹]
سوال: آیا مناطق مختلف شهرداری یا مجتمع های قضایی مختلف تهران و شهرستان ها را می توان مجموعاً یک سازمان دانست؟ به عنوان مثال هرگاه کارمند یک منطقه شهرداری برای کاری که مربوط به منطقه دیگری از شهردای است یا قاضی یک مجتمع برای کاری که مربوط به مجتمع قضایی دیگر با مسولان عالی قضایی است وجه یا مالی را دریافت کند آیا می توان رشاء و ارتشاء را محقق دانست؟ می توانیم جرم رشاء و ارتشاء را محقق بدانیم زیرا آن مجموعه از لحاظ مقررات اداری یک سازمان محسوب می شود و همان طور که ماده ۱۱۸ ق.م.ج.ن.م. که در واقع کل نیروهای مسلح را سازمان واحدی دانسته است.[۷۰]
ماده۳- هریک از مستخدمین و مأمورین دولتی اعم از قضایی و اداری یا شوراها یا شهرداریها یا نهادهای انقلابی و به طور کلی قوای سه گانه و همچنین نیروهای مسلح یا شرکتهای دولتی یا سازمانهای دولتی وابسته به دولت و یا مأمورین به خدمات عمومی خواه رسمی یا غیر رسمی برای انجام دادن یا انجام ندادن امری که مربوط به سازمانهای مزبور می باشد وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی را مستقیماً یا غیر مستقیم قبول نماید در حکم مرتشی است اعم از اینکه امر مذکور مربوط به وظایف آنها بوده یا نبوده و انجام آن برطبق حقانیت و وظیفه بوده یا نبوده باشد و یا آن که در انجام یا عدم انجام آن موثر بوده یا نبوده باشد به ترتیب ذیل مجازات می شود.
در صورتی که قیمت مال یا وجه مأخوذ بیش از بیست هزار ریال نباشد به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال و چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا هم طراز مدیر کل یا بالاتر باشد به انفصال دائم از مشاغل دولتی محکوم خواهد شد و بیش از این مبلغ تا دویست هزار ریال از یک سال تا سه سال حبس و جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه مأخوذ و انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد و چنانچه مرتکب در مرتبه مدیر کل یا هم طراز مدیر کل یا بالاتر باشد به جای انفصال موقت به انفصال دائم از مشاغل دولتی محکوم خواهد شد.
در صورتی که قیمت مال یا وجه مأخوذ بیش از دویست هزار ریال تا یک میلیون ریال باشد مجازات مرتکب دو تا پنج سال حبس به علاوه جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه مأخوذ و انفصال دائم از خدمات دولتی و تا ۷۴ ضربه شلاق خواهد بود و چنانچه مرتکب در مرتبه پایین تر از مدیر کل یا هم طراز آن باشد به جای انفصال دائم به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد. در صورتی که قیمت مال یا وجه ماخوذ بیش از یک میلیون ریال باشد مجازات مرتکب پنج تا ده سال حبس به علاوه جزای نقدی معادل قیمت مال یا وجه ماخوذ و انفصال دائم از خدمات دولتی و تا ۷۴ ضربه شلاق خواهد بود و چنانچه مرتکب در مرتبه پایین تر از مدیر کل یا هم طراز آن باشد به جای انفصال دائم به انفصال موقت از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.
تبصره ۱- مبالغ مذکور از حیث تعیین مجازات و یا صلاحیت محاکم اعم از این است که جرم دفعتاً واحده و یا به دفعات واقع شده و جمع مبلغ مأخوذ بالغ بر نصاب مزبور باشد.
تبصره ۲- در تمامی موارد فوق مال ناشی از ارتشاء بعنوان تعزیر رشوه دهنده به نفع دولت ضبط خواهد شد و چنانچه راشی به وسیله ی رشوه امتیازی تحصیل کرده باشد این امتیاز لغو خواهد شد.[۷۱]
ب) مطابق قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح:
در ماده ۱۱۸ ق.م.ج.ن.م. آمده است: ((هر نظامی برای انجام یا خودداری از انجام امری که از وظایف او یا یکی دیگر از کارکنان نیروهای مسلح است وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی را بلاعوض یا کمتر از قیمت معمول به هر عنوان قبول نماید اگرچه انجام یا خودداری از انجام امر بر خلاف قانون نباشد در حکم مرتشی است)).
نظر به اینکه در هر دو قانون مجازات و تشدید مشترکاً جرم ارتشاء مطرح شده است که مستند به تبصره ۴ ماده (۳) قانون تشدید در صورتی که ارتشاء زائد بر دویست هزار ریال باشد و دلایل کافی نیز وجود داشته باشد، صدور قرار بازداشت موقت یک ماهه الزامی، لکن در قانون مجازات هیچ گونه حد نصاب یا شرط دیگری برای صدور قرار بازداشت موقت الزامی بزه ارتشاء، لحاظ نشده است لذا، در این خصوص تکلیف چیست؟ به عبارت دیگر آیا اگر فرد نظامی مرتکب ارتشاء به مبلغ دویست هزار ریال شود، مطابق تبصره ۴ ماده (۳) قانون تشدید بایستی برای وی قرار بازداشت موقت یک ماهه صادر کرد یا خیر؟
با توجه به اینکه در قانون مجازات، جرایم ارتشاء و اختلاس مطرح شده اند و صرفاً برای اختلاس بیش از یک میلیون ریال با دارا بودن شرایط قانونی، صدور قرار بازداشت موقت یک ماهه را الزامی دانسته است؛ لکن هیچ گونه اشاره ای به صدور قرار بازداشت موقت الزامی، برای ارتشاء نکرده است. به رغم اینکه هنگام تصویب قانون مجازات تبصره ۴ ماده (۳) قانون تشدید نیز وجود داشته و با عنایت به این اصل که مقدمات حکمت فراهم بوده و قانونگذار عاقل است و ساهی و نائم و… نیست؛ لذا، مقنن اگر قصد و نظر خاصی در این خصوص داشت به راحتی می توانست هنگامی که درصدد بیان مقررات مربوط به ارتشاء بود به این نکته که موقعیت و شرایط طرح آن وجود داشته به صورت مثبت یا منفی اشاره کند. حال که چنین اقدامی نکرده است می توان ادعا کرد که این سکوت خود در مقام بیان است و منظور مقنن صدور قرار بازداشت موقت الزامی برای متهم نیست. مضافاً اینکه حسب قانون تشدید حد نصاب صدور قرار بازداشت موقت الزامی برای ارتکاب جرم رشوه بیش از دویست هزار ریال و برای جرم اختلاس بیش از صدهزار ریال باشد(حد نصاب در رشوه دو برابر اختلاس). در حالی که در قانون مجازات این مبلغ برای اختلاس بیش از یک میلیون ریال مقرر شده است (یعنی نسبت به قانون تشدید این حد نصاب ده برابر شده است) عاقلانه و منطقی نخواهد بود که مستند به تبصره ۴ ماده (۳) قانون تشدید برای رشوه ای که مبلغ آن مبلغ اختلاس مندرج در ماده ۱۲۳ قانون مجازات است، صدور قرار بازداشت موقت الزامی باشد. در این خصوص توجه خوانندگان گرامی را به پرسشی که از کمیسیون قضایی و حقوقی سازمان قضایی به عمل آمده و پاسخی که طی شماره ۱۰۸۸/۳۴/۷ مورخ ۲۲/۹/۱۳۸۳ داده شده است، جلب می کنم.
سوال: با عنایت به سکوت قانون جدید مجازات جرایم نیروهای مسلح در رابطه با صدور قرار بازداشت موقت در خصوص متهمین به اخذ رشوه آیا کماکان برابر قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری صدور قرار بازداشت موقت الزامی است یا خیر؟
نظریه کمیسیون قضایی و حقوقی:
با توجه به اینکه قانونگذار در ق.م.ج.ن.م.، علی رغم تصریح و تعیین تکلیف در خصوص قرار تأمین راجع به اختلاس و ارتشاء در قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری، مبادرت به اصلاح و بازنگری کرده و با افزایش نصاب ریالی (از صد هزار ریال به یک میلیون ریال) قرار بازداشت موقت را الزامی دانسته؛ در عین حال درباره ی ارتشاء سکوت کرده است. این امر نشانگر این است که سکوت قانونگذار در مقام بیان و نفی قرار بازداشت موقت الزامی درباره ارتشاء بوده است. به تعبیر دیگر این تلقی که قانونگذار در مبحث اختلاس توجه ویژه و مضاعف به قرار تأمین داشته و در همان قانون به موضوع ارتشاء توجهی نداشته و موضوع را به مقررات قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری ارجاع کرده صحیح نیست، زیرا بزه اختلاس خصوصیت ویژای نسبت به بزه ارتشاء ندارد تا این برداشت صحیح باشد. قرینه مهم تر این است که علی رغم اینکه تهیه کنندگان پیش نویس، الزامی بودن قرار بازداشت موقت را در بزه ارتشاء پیش بینی کرده بودند، در عین حال قانونگذار این موضوع را حذف و به تصویب نرسانده است.[۷۲]
بند سوم: موضوع جرم
آنچه که از ماده ۵۹۲ ق.م.ا. سال۱۳۷۵ بر می آید این است که موضوع جرم ارتشاء عبارتند از پرداخت وجه یا مال یا سند پرداخت یا تسلیم مال به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به افراد مذکور در ماده ۱۸ ق.م.ج.ن.م. و ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری.
مهمترین جزء عنصر مادی بزه ارتشاء قبول وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا از طرف مرتشی است و حسب صراحت ماده ۱۱۸ق.م.ج.ن.م. و ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری. موضوع جرم ارتشاء باید وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باشد و نسبت به این موضوع علاوه بر مواد فوق، درماده ۵۹۰ ق.م.ا. نیز تأکید گردیده است.
ماده۱۱۸ ق.م.ج.ن.م. مقرر می دارد: «هرنظامی که برای انجام یا خودداری از انجام امری که از وظایف او یا یکی از پرسنل نیروهای مسلح است وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی را بلاعوض یا کمتر از قیمت معمول به هر عنوان قبول نماید، اگر چه انجام یا خودداری از انجام امر برخلاف قانون نباشد در حکم مرتشی است».
همانطور که از عبارت مندرج در مواد قانونی مربوطه برمی آید، برای تحقق این عنصر اخذ مال توسط مرتشی لازم است و تنها وعده اعطای وجه یا مال از سوی راشی و پذیرفتن این امر از طرف مرتشی کفایت نمی کند. اداره حقوقی دادگستری در نظریه شماره ۲۶۵۷/۷ مورخ ۱۹/۵/۷۲ بر لزوم اخذ مال بوسیله مرتشی صحه گذارده است.[۷۳]
همچنین لازم است، مرتکب، وجه یا مال و سند را به صورتهای مندرج در ماده در برابر انجام یا عدم انجام کاری پذیرفته باشد، در غیر این صورت، یعنی در صورتی که مأمور دولت (قاضی و مستخدم و کارمند و نظامی و…) بدون وعده انجام کار یا ترک فعلی، صرفاً خرید و فروش کرده یا چیزی را مثل دیگران معاوضه کند یا فی المثل قرض الحسنه ای بگیرد بدون آنکه این اعمال عوض اقدام طرف دیگر باشد، مشمول حکم فوق الاشعار نخواهد بود.
در نتیجه مطابق مواد مذکور موضوع جرم ارتشاء، اگر شامل منافع غیر مالی و مزایای غیرمادی باشند یا به هر صورت نتوان به آن مال یا وجه یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مال گفت، مشمول تعریف ارتشاء نخواهد شد به عنوان مثال چنانچه مأمور در قبال انجام یا ترک وظیفه ای از مدیر عامل یک شرکت خصوصی وعده ی استخدام فرزندش را گرفته و به این منفعت نیز نایل شود و یا چنانچه یک شخص نظامی در ازای انجام یا ترک وظیفه، تسهیلات وام اخذ نماید در هیچ یک از موارد یاد شده عمل ارتکابی با ارتشاء انطباق نخواهد داشت. چون استخدام یک شخص یا اخذ تسهیلات مالی مثل وام، با موضوع رشوه یعنی مال یا وجه منطبق نیستند.
حال به بررسی موضوعات جرم ارتشاء می پردازیم:
الف: وجه
به نظر می رسد منظور از وجه در ماده ۱۱۸ ق.م.ج.ن.م. و ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری وجه نقد است کما اینکه در ماده۵۹۰ ق.م.ا. نیز قید شده است ((اگر رشوه به صورت وجه نقد نباشد…))
منظور از وجه پول نقد می باشد که ممکن است داخلی باشد یا خارجی، اسکناس باشد یا مسکوک رایج داخلی و خارجی. اگر سکه داده شده رایج نباشد ولی دارای ارزش مالی باشد، بهتر است آن را مال بدانیم تا وجه. زیرا در صورتی می تواند موضوع جرم رشاء و ارتشاء قرار گیرد که مالیت داشته باشد.
((وجه در اصطلاح به چیزی اطلاق می شود که قابلیت رد و بدل شدن را داشته باشد و در قبال معامله یا تحویل اشیاء یا اموال مورد استفاده اشخاص قرار می گیرد و شامل هرنوع مسکوکات رایج داخلی و خارجی و اسکناس است)).
ب: مال
((مال نیز عبارت است از هر چیزی که قابلیت تبدیل به پول را داشته وبه طور کلی دارای ارزش اقتصادی باشد. با توجه به اطلاق کلمه ی مال، مال اعم است از منقول یا غیر منقول)).
لزوماً جنبه مالی داشته باشد: هرگاه کارمند در عوض مقاله ای که در تعریف و تمجید از او در روزنامه چاپ می گردد و یا رأیی که به نفع او در یک محاکمه خانواده صادر می شود یا اینکه فرزندش در مدرسه خوبی ثبت نام و یا به خودش شغل خوبی پیشنهاد می گردد یا دیگری یا او ازدواج می کند، یا به صرف خواهش و در خواست کاری را بر خلاف وظیفه انجام داد یا از انجام آن خودداری ورزد مرتشی محسوب نمی شود. و همچنان که طرف مقابل راشی محسوب نمی شود مگرآنکه به طور مستقیم برای کارمند جنبه مالی داشته باشد.
سوال: آیا در مثال فوق می توان کارمند را مرتشی محسوب کرد؟ به عنوان مثال، اگر طرف مقابل فرضاً راننده تاکسی است قبول کند که کارمند را در مقابل کاری که برای او کرده است هر روز به طور رایگان به محل کارش برساند یا حکم دادن وام قرض الحسنه به کارمند و یا بخشیدن بدهی او یا یکی از اعضای خانواده اش یا پذیرفته شدن وی به داخل سینما یا ورزشکار بدون خرید بلیط مقابل انجام یا عدم انجام کاری از سوی او چه می باشد؟
در پاسخ می توان به کار رفته شدن قید غیر مستقیم استفاده کرده و برخی موارد فوق را تحت شمول جرایم رشاء و ارتشاء قرار دهیم از جمله مواردی مثل چاپ آگهی یا ثبت نام در مدرسه بدون اخذ وجه، نگرفتن کرایه تاکسی، بخشیدن بدهی و پذیرفتن در ورزشگاه بدون پرداخت وجه پرداخت وجه بلیط که به معنی اخذ غیر مستقیم وجه تعبیر گردد. حال چنانچه هیچ جنبه مالی وجود نداشته باشد، راه حل چیست؟ به نظر می رسد که مقررات ایران در این زمینه ساکت است.
اگر چه تفکیک بین آنچه که جنبه مالی دارد، با آنچه که فاقد این جنبه است همواره آسان نیست و چه بسا در پاره ای از موارد امتیازاتی وجود دارد که دارای ارزش اقتصادی بوده و ممکن است قابل مبادله نیز باشند.[۷۴]
بنابراین منظور از مال اموالی است که مادی و قابل خرید و فروش بوده و دارای ارزش اقتصادی باشد. لذا هر چقدر مال ارزش معنوی داشته اما ارزش مادی نداشته باشد نمی توان وسیله ارتکاب رشوه را تشکیل دهد.
حال پرسشی که در این بحث به میان می آید این است که آیا مال باید متعلق به راشی باشد یا خیر؟ به عنوان نمونه در صورتی که وجه یا مال موضوع رشوه متعلق به راشی نبوده و عین متعلق به ثالث باشد تکلیف مال ناشی از ارتشاء چه خواهد بود؟
پاسخ: وجه یا مال ناشی از ارتشاء باید به عنوان تعزیر راشی به نفع دولت ضبط شود و این که مال متعلق به راشی باشد یا ثالث تفاوتی نمی کند ولی باید قائل شویم که در صورت حادث شدن چنین وضعیتی موضوع ضبط مال ناشی از ارتشاء یا وجه الرشاء به لحاظ تعلق آن به دیگری قابلیت ضبط به عنوان مجازات راشی را ندارد که نظر اخیرالذکر معتبر است. در تایید لازم نبودن مالکیت راشی بر مال موضوع رشوه، سؤال دیگری که مطرح است این است که، اگر شخصی مبلغی را به واسطه بدهد تا به عنوان رشوه به مأمور دولت پرداخت کند و واسطه بخشی از آن را به مأمور داده و بخشی را خود تصاحب نماید آیا راشی به نسبت مجموع مرتکب پرداخت رشوه شده است یا به نسبت مبلغی که به مأمور تحویل شده است؟ در هر حال آیا مبلغ تصاحب شده از سوی واسطه نیز به عنوان وجه الرشاء قابل ضبط است یا خیر؟
پاسخ این گونه داده می شود که ابتدا توافق یا عدم توافق راشی یا مرتشی را مورد توجه قرار می دهیم اگر راشی و مرتشی به پرداخت و دریافت مبلغی توافق نمایند در این زمان شخص واسطه از مبلغ مورد توافق و آنچه که از راشی دریافت کرده و مبلغی را با آگاهی مرتشی برای خود بردارد و باقیمانده را به مرتشی بدهد کل مبلغ مورد توافق ملاک عمل خواهد بود و میزان رشوه همان است که مورد توافق راشی و مرتشی واقع شده و واسطه وسیله پرداخت آن بوده است و باید آن را پرداخت می نمود و مبلغ تصاحب شده از سوی واسطه نیز در این حالت جزئی از مال موضوع ارتشاء محسوب خواهد شد. اما اگر توافقی بین راشی و مرتشی واقع نگردد و واسطه بخشی از وجه یا مال متعلق به راشی را بدون تعیین مقدار و میزان برای خود بردارد و باقیمانده را به مرتشی بدهد در این حالت میزان و مبلغی که به مرتشی داده شده عنوان وجه الرشاء و مبلغی که برای خود برداشته است خارج از عنوان وجه الرشاء است و همچنین حتی اگر واسطه مبلغی زاید بر مبلغ مورد توافق راشی و مرتشی به مرتشی بدهد نسبت به مبلغ زاید بر موضوع توافق شخصاً به عنوان راشی محسوب می گردد. [۷۵]
(( سند عبارت است از هر نوشته ای که برای احقاق حقی و یا در مقام دفاع قابل استناد باشد و اعم است از سند رسمی و غیر رسمی .))[۷۶]
بنابراین چنانچه مأمور دولت، درقبال دریافت شیئی که فاقد مالیت بوده و ارزش اقتصادی نداشته باشد، عمل مورد نظر ارباب رجوع را انجام دهد، مصداق جرم ارتشاء قرار نمی گیرد.
هر چند ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی سند را هر نوشته ای که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد تعریف نموده اما سند پرداخت وجه یا تسلیم مال در بحث ارتشاء اسنادی هستند که قابلیت تقویم به پول داشته و یا امکان اخذ وجهی را برای دارندۀ آن فراهم نموده یا دارنده آن را در موقعیت دخل و تصرف در مال یا اموالی قرار می دهند. از بارزترین مصادیق این اسناد انواع چک، سفته، برات، حوالجات، کارت های اعتباری و بن های خرید هستند. همچنین با توجه به ماده ۵۹۰ ق.م.ا. انواع عقدنامه ها نظیر بیع نامه، صلح نامه، هبه نامه و انواع اسناد حاوی توافقات مربوط به تعهدات مالی و انتقال اموال در شمول اسناد پرداخت وجه یا تسلیم مال قرار می گیرند.
به عبارت دیگر سند پرداخت وجه سندی است که دارای اعتبار بوده و مرتکب بوسیله آن بتواند وجه نقد بدست آورده مثل چک، سفته و برات و … و سند تسلیم مال نیز حواله ها و یا اسنادی است که از طرف مراجع گوناگون صادر می شود و بواسطه آن می توان اموالی را بدست آورد.
قبول رشوه باید برای انجام یا ترک فعل در خصوص کاری باشد که مربوط به سازمان دولتی یا خدمات عمومی است. جزء دیگر عنصر مادی جرم، این است که قبول مال یا وجه یا سند پرداخت از طرف مأمور دولتی به منظور انجام یا ترک کاری که مربوط به سازمانهای دولتی قضایی یا نهادها و شوراها و… است باشد، هر چند ممکن است، دهنده مال کاری در نزد خود گیرنده نداشته باشد. انجام یا عدم انجام کار مورد نظر نیز شرط تحقق عنوان رشوه (رشاء) نیست. دهنده مال در درخواست خود، چه به حق باشد یا بر باطل فرقی نمی کند؛ یعنی اگر در اقلام مورد درخواست، محق هم باشد، مانع تحقق جرم ارتشاء نخواهد بود. براین اساس، برای تحقق عنصر مادی جرم، لازم است مستخدم دولت از قاضی یا کارمند و… پول یا مال یا سندی را به طور مستقیم یا غیر مستقیم (از شخص ثالث) بگیرد که برای او کاری، اعم از فعل یا ترک فعل انجام دهد.
با توجه به متن ماده ۱۱۸ ق.م.ج.ن.م. و ماده ۳ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری و ماده ۵۹۰ ق.م.ا. شاید بتوان گفت به صرف قبول وجه یا مال یا سند تسلیم مال یا مدرک پرداخت وجه در قبال انجام یا عدم انجام کار اداری جرم ارتشاء محقق شده است. هر چند پذیرش تحقق ارتشاء با دریافت سند یا مدرک پرداختن بدون دریافت وجه آن مشکل بنظر می رسد.
مقوله دیگری از ماده ۳ ق.ت.م. مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷، بر طبق ماده ۳، چنانچه مرتشی، وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی را قبول کند، در بیان مجازات قید شده، در صورتی که قیمت مال، وجه مأخوذ بیش از بیست هزار ریال نباشد، به مجازات محکوم می شود.
عده ای عقیده دارند، قبول سند پرداخت وجه یا سند تسلیم مال، نوعی اخذ مال است. به عنوان مثال، اگر مستخدم برای انجام امری، حواله تحویل یک دستگاه موتور سیکلت را از راشی قبول بپذیرد، مثل این است که موتور را دریافت کرده و فرقی بین اخذ مستقیم وجه یا مال با اخذ سند مربوط به مال یا تسلیم آن نیست .به عنوان تعدیل نظر فوق، باید گفت: از آنجایی که غایت مطلوب مرتشی، دسترسی به وجه یا مال است و سهولت در اخذ بعضی اموال ایجاب می کند، سند تحویل آن را پیش تر اخذ نماید، صرفاً از این جهت که دور از محیط اداری به مال دسترسی پیدا کند، حواله آن را قبول نماید و اصل بر این است که او با قبول سند اصل مال را تحویل می گیرد. یعنی پس از قبول حواله یا سند تسلیم مال به محل وقوع مال، مراجعه و آن را اخذ می کند و به اعتبار این اخذ مال است که مرتشی است، نه به اعتبار اخذ حواله تحویل مال و چنانچه در پاراگراف دوم ماده در بخش بیان مجازات دقت کنیم، اشاره دارد به وجه مال یا مال مأخوذ و هیچ اشاره ای به سند پرداخت وجه یا تسلیم مال ندارد. زیرا قانونگذار، فرض را بر این گذاشته که بزهکار پس از اخذ سند وجه یا تسلیم مال، اصل وجه یا مال را با مراجعه به محل مال دریافت کرده، چرا که غایت مطلوب او دسترسی به همان مال است چون قبول وجه یا مال در حقیقت اخذ مال است. لذا به محض قبول وجه یا مال، اخذ مال محقق شده است. ولی اگر سند قبول شده، منجر به اخذ مال نگردد، ارتشاء محقق نیست و به همین جهت است که قانونگذار در قسمت مجازات، اعلام نموده، چنانچه قیمت وجه یا مال مأخوذ … باشد. زیرا اگر بنا بود، صرف قبول سند پرداخت وجه ارتشاء باشد، قانونگذار در بخش بیان مجازات به آن اشاره می نمود.
در خصوص مبحث مربوطه استعلامی از اداره حقوقی در مجموعه نظرات مشورتی آن اداره نیست، تنها یک مورد که شباهت کمی به موضوع دارد، نظریه مطروحه از سوی اداره حقوقی به شرح زیر است، ۱۹/۵/۱۳۷۲- ۲۶۵۷/۷ آیا صرف وعده و قراری که بین شخص راشی و دیگری مرتشی گذاشته می شود، برای تحقق رشاء و ارتشاء کافی است یا تسلیم و تسلم مال یا وجه، ضرورت دارد؟
پاسخ: برای تحقق ارتشاء اخذ مال توسط مرتشی لازم است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]




۵٫بیماران در دوره بهبودی[۱۴] بیماری بودند.
۱-۷ محدودیت های تحقیق
۱٫وضعیت روحی آزمودنی ها قابل کنترل نبود.
۲٫میزان استراحت آزمودنی ها قابل کنترل نبود.

    1. تغذیه آزمودنی ها یکسان نبود.

۱-۸-تعریف واژه ها واصطلاحات (واژه نامه )
۱-۸-۱ تعادل:
تعریف نظری: تعادل وضعیتی است که میل به جابجایی مرکز ثقل[۱۵] در محدوده سطح اتکا[۱۶] در حد مطلوب را توصیف می کند(۷).
۱-۸-۱ تعادل ایستا:
حفظ یک وضعیت با کمترین جابجایی(۲۷).
۱-۸-۲ تعادل پویا:
تعادل پویا به عنوان حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح اتکا یا حفظ تکیه گاه با ثبات در حالیکه فعالیتی انجام می شود(۲۷).
تعریف عملیاتی: نمره ای است که بیماران از تست تعادلی برگ کسب می کنند.
۱-۸-۳ راستای قامت :
تعریف نظری: طرز قرار گرفتن اجزای بدن نسبت به یکدیگر را راستای قامت می گویند، که درحالت ایستاده صحیح خط عمود ثقل از نقاط زیر عبور میکند:
زائده ماستوئید؛
نقطه ای درست در مقابل مفاصل شانه؛
مفاصل هیپ یا درست پشت آن؛
نقطه ای درست در مقابل مرکز مفصل زانو؛
نقطه ای درست در مقابل مفصل مچ پا؛
راستای صحیح در حالت ایستاده باعث حفظ تعادل با مصرف حداقل انرژی درون می شود(۲۸).
تعریف عملیاتی: که در این پژوهش راستای قامت به وسیله دستگاه فورمتریک دایرز آلمان سنجیده می شود.
۱-۸-۴ تمرینات ثبات مرکزی:
تعریف نظری: مجموعه تمریناتی هستند که با هدف بازآموزی عضلات اصلی ثبات دهنده ستون فقرات ولگن به منظور حفظ ثبات عملکردی در طی فعالیت های عملکردی معرفی شده اند.
تعریف عملیاتی: در تحقیق حاضر منظور از تمرینات اختصاصی ثبات دهنده ستون فقرات بازآموزی حس عمقی ناحیه کمری لگنی، مانور تو دادن شکم همراه با انقباض عضله مالتی فیدوس وسپس با حفظ مانور ثبات دهنده مذکور استفاده از ثبات داینامیک بدست آمده در وضعیت های مختلف است(۲۹).که این تمرینات ۲بار در هفته و به مدت ۸ هفته انجام شده است.
۱-۸-۵یوگا:
تعریف نظری:
یوگا عبارت است از عملکرد هماهنگ قوای فردی و اتحاد قوای ذهنی با قوای حیاتی تن و حواس که منجر به آزاد شدن انرژی، توسعه آگاهی و در نهایت اتحاد با آگاهی متعال خواهد شد.
تعریف عملیاتی: که در این پژوهش تمرینات اصلی یوگا، تمرینات کششی بی خطری هستند که به غیر از انعطاف پذیری و تمرکز فکری، خستگی را از بدن دور می‌کنند.این تمرین ۳بار در هفته به مدت ۸ هفته انجام شده است.
۱-۸-۶ مالتیپل اسکلروزیس:
تعریف نظری: مولتیپل اسکلروزیس یا ام اس ازشایعترین بیماریهای سیستم عصبی مرکزی(CNS)است. طی این بیماری غلاف میلین آکسون رشته های عصبی از بین می رود لذا هدایت جریانهای الکتریکی در مغز ونخاع دچار اختلال شده وعلائم بیماری ام اس ظاهر میشود.محققان این بیماری را یک بیماری مزمن اتوایمیون، التهابی، پیشرونده، غیرواگیردار و ناتوان کننده ی بالغین جوان وفعال میشناسند(۱۰).
تعریف عملیاتی: بیماران مولتیپل اسکلروزیس به افرادی گفته می شود که طبق آزمایشات پزشکی و انجام تست MRI ونظر پزشک متخصص خود به بیماری مولتیپل اسکلروزیس یا MS مبتلا بوده و دارای پرونده پزشکی در انجمن MS اراک یا نزد پزشک مخصوص بخود باشند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۲-۱مقدمه
مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری نرولوژی پیش رونده در جوانان بالغ می باشد. این بیماری باعث تخریب میلین در آکسون های عصبی شده، در نتیجه ضایعات عملکردی ایجاد می کند. اختلالات ثبات وضعیتی (Postural)، اسپاسم و تون عضلانی یکی از بزر گترین مشکلات برای تعادل، تحرک و انجام فعالیت های روزانه در بیماران MS می باشد(۸). علل ایجاد اختلال تعادل در بیماران مبتلا بهMS عبارت از کاهش دامنه تحرک مفصل، ضعف عضلات تنه و اندام تحتانی، اسپاستیسیتی و خستگی می باشد(۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ستون فقرات ساختاری چند قسمتی[۱۷] با تحرک زیاد بوده که مستعد تاثیر پذیری از نیروهای واکنشی زیادی است که ناشی از وضعیت های بدنی مختلف، انقباضات عضلانی و نیروهای خارجی وارده است(۲). از نقطه نظر بیومکانیکی ستون فقرات با دو نیاز یا عملکرد تحرک[۱۸] وثبات[۱۹] روبه رو است.
ستون فقرات علاوه بر این که باید دامنه حرکتی کاملی داشته باشد، ضرورت دارد که در طول حرکات در صفحات مختلف از ثبات کافی برخوردار باشد. بی ثباتی به معنی بیش تحرکی نیست. بطوریکه در هر دو شرایط بی ثباتی و بی تحرکی، دامنه حرکتی بیش از مقدار طبیعی است. بی ثباتی هنگامی اتفاق می افتد که هیچ کنترل عضلانی برای حرکات غیر طبیعی وجود ندارد و باعث افزایش دامنه حرکتی می شود(۳۰). در سالهای اخیر ثبات ستون فقرات توجه بسیاری از متخصصان طب ورزشی را به خود جلب کرده است و این موضوع بخش مهمی از برنامه های آماده سازی و بازتوانی را به خود اختصاص داده است. اگرچه همه عضلات تنه بطور بالقوه در ثبات ستون فقرات شرکت می کنند ولی یافته های اخیر نشان می دهد که عضلات خاصی ممکن است در این مورد نقش مهمتری داشته و تخصص عمل بیشتری پیدا کرده باشند(۲). اندام فوقانی وتحتانی به صورت غیر مستقیم با ستون فقرات ارتباط دارند و حرکت اندام ها ستون فقرات را متحمل فشارهای زیادی می کند. همچنین با توجه به نقش ستون فقرات در ایجاد وضعیت وراستای بدنی مناسب و محافظت از کانال نخاعی، ثبات وپایداری آن اهمیت دو چندانی پیدا می کند(۲). پنجابی در سال سال ۱۹۹۲ عنوان کرد که ثبات ستون فقرات تحت تاثیر ۳ زیر سیستم : پاسیو که شامل رباط ها، دیسک های بین مهره ای و دیگر ساختارهای مفصلی است؛ فعال که شامل عضلات است و زیر سیتم کنترل عصبی قرار دارد.این ۳ زیر سیستم به گونه ای با هم در تعامل هستند که اگر یکی از آنها دچار نقص شود، دو سیستم دیگر در تلاش برای جبران اختلال موجود بر می آیند. در واقع بی ثباتی ستون مهره ها به خصوص ناحیه کمری لگنی زمانی به وجود می آید که نقص به وجود آمده جبران نشود(۳۱).
فصل دوم این پژوهش شامل دو بخش مروری بر متون نظری و تجربی (پژوهش های انجام شده) می با شد. چهارچوب نظری این پژوهش بر مفاهیم آناتومی سیستم عصبی،آناتومی ناحیه مرکزی بدن،انقباض همزمان عضلات،ثبات ناحیه مرکزی ،تعادل وکنترل وضعیت بدنی،ناهنجاری قامت،یوگا ومولتیپل اسکلروزیس بنا شده است. در بخش مروری بر متون تجربی، ابتدا پژوهش های مرتبط و اجرا شده در داخل کشور مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به بررسی مطالعات انجام شده در خارج از کشور می پردازیم.
۲-۲ بخش اول: مروری بر متون نظری
۲-۲-۱ آناتومی سیستم عصبی
دوسیستم عصبی وغدد داخلی اعمال بدن را کنترل می کنند.کنترل سیستم عصبی از طریق سلولهای خاصی است که به سرعت پیامهای خود را به نواحی مختلف بدن می فرستد. از طرف دیگر این سیستم توسط گیرنده های حسی پیامهایی را از محیط داخلی وخارجی دریافت می کند، این پیامها (سیگنالها) داخلی سیستم عصبی با یکدیگر ترکیب شده وسپس موجب انقباض عضلانی یا فعالیت غده شده ویا در حافظه برای استفاده بعدی ذخیره می گردد.
سیستم عصبی به دو قسمت اصلی تقسیم می شود: ۱-سیستم عصبی مرکزی که شامل مغز ونخاع است و ۲-سیستم عصبی محیطی که شامل اعصاب جمجمه ای، اعصاب نخاعی وگانگلیونهای آن می باشد. سیستم عصبی اتونومیک بخش مهمی از سیستم عصبی است که ساختمانهای غیر ارادی از جمله قلب، عضلات صاف و غدد را عصب دهی میکند(۳۲)
سلول عصبی، واحد اصلی سیستم عصبی می باشد که جهت انتقال پیامهای عصبی تخصص یافته است.نورون نام سلول عصبی وتمام زوائد آن است. نورون ها از یک تنه سلولی[۲۰] و زوائدی بنام نوریت [۲۱]تشکیل شده است. زوائد طویل را آکسون یا فیبر عصبی و زوائد کوتاهی را دندریت[۲۲] می نامند. بر خلاف اغلب سلولهای دیگر بدن نورونهای در یک فرد بالغ تقسیم نشده وتکثیر نمی یابد (۳۲).
سیستم عصبی مرکزی از تعداد زیادی نورون که توسط بافت خاصی بنام نوروگلیا محافظت می شود، تشکیل شده است. در سیستم عصبی محیطی، فیبرها وسلولهای عصبی داخل گانگلیونها توسط بافت آرئولار ظریفی محافظت می گردند. سیستم عصبی مرکزی به دو قسمت ماده ی سفید و خاکستری تمایز یافته است. ماده ی خاکستری شامل سلولهای عصبی و نروگلیا است و ماده ی سفید شامل فیبرهای عصبی ونوروگلیا می باشد (۳۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:09:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم