۲-۷-۴-۳ طرحواره ی تأیید جویی/ جلب توجه[۸۴] :

در بیماران دارای این طرحواره، تأیید افراطی در کسب تأیید، توجه و پذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن و واقعی از خود می شود وجود دارد. احساس ارزشمندی فرد بیشتر به واکنش های دیگران وابسته است تا به تمایلات طبیعی خودش. گاهی این طرحواره ها با تأکید افراطی بر مقام و منزلت، قیافه و ظاهر، پذیرش اجتماعی پول یا پیشرفت شخص می شود. این طرحواره منجر به اتخاذ تصمیماتی غیر قابل اطمینان و ناخوشایند ‌در مورد وقایع مهم زندگی شده یا اینکه منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به فرد می‌گردد.

۲-۷-۵ حیطه ی پنجم :

گوش به زنگی بیش از حد و بازداری[۸۵] : بیمارانی که طرحواره هایشان در این حیطه قرار دارد، احساسات و تکانه های خود انگیخته را واپس زنی می‌کنند. آن ها تلاش می‌کنند تا بتوانند طبق قواعد انعطاف پذیر و درونی شده خود عمل کنند حتی به قیمت از دست دادن خوشحالی و ابراز عقیده، آرامش خاطر، روابط صمیمی یا سلامتی دوران کودکی این بیماران پر از خشونت، واپس زدگی، سخت گیری، و تأکید بر عملکرد مالی بی نقص گرایی، وظیفه شناسی، پیروی از قوانین، پنهان سازی هیجان ها و اجتناب از اشتباه بوده است. در عین حال که به لذت، خوشحالی و آرامش اهمیت چندانی داده نمی شود در عوض این بیماران یاد گرفته اند در خصوص حوادث منفی زندگی ، گوش به زنگ باشند آن ها معمولا در احساس بدبینی، نگرانی، ترس به سر می‌برند. به طوری که معتقدند اگر نتوانند در تمام لحظات زندگی خود هشیار و مراقب باشند ممکن است زندگیشان از هم بپاشد طرحواره های این حیطه عبارتنداز: منفی گرایی( بدبینی، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی بازداری هیجانی، تنبیه.

۲-۷-۵-۱ طرحواره های منفی گرایی/ بدبینی [۸۶]:

در این طرحواره ، تمرکز عمیق و مداوم برجنبه های منفی زندگی همراه با دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت و خوش بینانه زندگی یا غفلت از آن ها وجود دارد. این طرحواره شامل انتظارات افراطی در طیف وسیعی از موقعیت های کاری مالی و بین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی می شود به طوری که شخص در نهایت احساس می‌کند زندگی شخصی اش از هم پاشیده است از آنجا که نتایج منفی و بالقوه ی چنین حالت هایی، اغراق آمیز است مشخصه این بیماران، نگرانی مزمن، گوش به زنگی، غرزدن یا بلا تکلیفی است.

۲-۷-۵-۲ طرحواری بازداری هیجانی[۸۷] :

اثرات این طرحواره به صورت بازداری افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خودانگیخته می‌باشد که معمولا به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می‌گیرد. معمولی ترین حیطه هایی که بازداری ‌در مورد آن ها اعمال می شود عبارتنداز : الف) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری . ب) بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی). ج) بازداری از بیان آسیب پذیری با بیان راحت و صریح احساسات و نیاز های شخصی . د) تأکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان ها .

۲-۷-۵-۳ طرحواره های معیارهای ناعادلانه/ عیب جویی افراطی[۸۸] :

افراد دارای این طرحواره باوری دارند مبنی بر اینکه فرد برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه درباره ی رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوان به خرج دهد و این کار معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد. این طرحواره ها معمولا در خانواده هایی به وجود می‌آید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می‌کنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاه ترین زمان انجام شوند. این طرحواره ها اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت، آرامش، سلامتی و ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندی می شود و به چند شکل بروز پیدا می‌کند.

الف ) بی نقص گرایی : توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران .

ب) قوانین غیر قابل انعطاف و بایدها : در بسیاری از حیطه های زندگی از جمله معیارهای بالا و غیر واقع بینانه ی اخلاقی، فرهنگی مذهبی .

ج) دغدغه ی زمان و کارآمدی به منظور انجام کار بیشتر و بازده کار.

۲-۷-۵-۴ طرحواره تنبیه[۸۹] :

بیمارانی که این طرحواره را دارند باوری مبنی بر این امر دارند که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان تنبیه شوند. اغلب شامل احساس خشم ، نابردباری و بی صبری نسبت به کسانی (از جمله خود فرد) است که طبق معیارها و انتظارات او عمل نکرده اند. معمولا این افراد به دلیل در نظر نگرفتن شرایط ویژه، نادیده گرفتن مشکلات دیگران و عدم همدلی با احساسات آن ها، نمی توانند از اشتباهات خودشان و دیگران چشم پوشی کنند( یانگ ، ترجمه حمید پور،۱۳۹۰).

۲-۸- مروری بر تحقیقات انجام گرفته در خارج و داخل کشور

۲-۸-۱ تحقیقات انجام گرفته در خارج کشور

با توجه ‌به این نکته که افسردگی پس از زایمان نوعی اختلال روانی محسوب می شود. در مطالعات انجام شده میزان افسردگی پس از زایمان در سطح جهان ۱۰تا۴۰ درصد گزارش شده است (ترکان ،۲۰۰۴).

در رابطه با نقش سبک های دلبستگی در ایجاد افسردگی مردیت (۲۰۰۳) دریافت که گروهی از مادران که علایم افسردگی پس از زایمان را نشان دادند در مقایسه با گروهی که علایم افسردگی پس از زایمان را گزارش نکرده بودند، از الگوی دلبستگی ناایمن تری برخوردار بودند.

لیو و ناگاتا[۹۰] (۲۰۰۹) رابطه بین سبک های دلبستگی بزرگسالان، فشارهای زندگی، و افسردگی در طول روز را نمونه ای از ۴۳۷ دانشجوی دوره کارشناسی مورد مطالعه قرار دارند. افسردگی مادر بر ارتباط مادر ‌و کودک تاثیر منفی داشته و فرزندان مادران افسرده به میزان بالاتری سبک دلبستگی ناایمن را تجربه می‌کنند و ازسوی دیگر سبک دلبستگی ناایمن ، کمبود حساسیت مادرانه و یا تجربه جدایی از چهره اصلی دلبستگی ‌و کودکی با مشکلات روان شناختی ارتباط مثبت و معناداری دارد(وانو همکاران[۹۱] ،۲۰۰۹).

سابونجواوئلو و برکم (۲۰۰۴) با بررسی ارتباط بین نشانه های افسردگی و سبک‌های دلبستگی در زنان با افسردگی پس از زایمان نشان دادند که بین افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی ناایمن ارتباط معناداری وجود دارد.

همچنین نتایج مطالعه فیگوردو و همکاران(۲۰۰۶) نیز حاکی از آن بود که علائم افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی ناایمن ارتباط مثبت و معنادار دارد. درتحقیق اس کاسو[۹۲] و همکاران میزان افسردگی پس از زایمان۲/۱۰% و در مطالعه هو[۹۳] و همکاران و با بهره گرفتن از تست ادینبورگ[۹۴] ۹ /۴% بوده است.

جوهانسون[۹۵] و همکاران (۲۰۰۱) در مطالعه خود نشان دادند که مهمترین عوامل خطر ساز افسردگی پس از زایمان، عوامل اجتماعی دموگرافیکی مانند سطح تحصیلات، اجاره ای بودن مسکن مورد سکونت و دریافت خدمات بیمه ای و مهمترین عوامل خطرساز شخصیتی، عوامل درکی فرد از خود به عنوان شخص عصبی، غمگین بودند. از نظر روان شناختی سابقه ی بیماری روانی در شخص، سابقه خانوادگی ناراحتی های روانی، سابقه افسردگی پس از زایمان در مادر زائو می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...