۱۳۶۶- یعنی بی اعتمادی پدر در حق پسر موجب ترقّی و اعتماد او است، و در حقّ یتیم و غلام هم همینطور است.
«یتیم» در عربی به طفل بی پدر می گویند از آدم، بچه بی مادر شده از چارپا، نفیس و یگانه از مروارید.(شارح)
۱۳۶۷- مصرع دوم اشاره دارد چیزی که از اجزای بدن باشد و جدا شدن از او سخت و دشوار باشد.
۱۳۶۸- پهلو زدن: برابری کردن با کسی . با او دعوی برابری کردن . برابری کردن در مال و قدر و مرتبه . (برهان )
معنی بیت: اگر مضمون من با مضمون کسی پهلو بزند، مضمون آن کس از صدمه پهلو زدن به مضمون من، از نزاکت می افتد و سخت و درشت می شود، یا آن که سختی و درشتی از آن در مضمون من پدید آید و آن نزاکتی را که سابق داشت از بین می برد.
۱۳۶۹- دامن بر آتش زدن: کنایه از افزونی و ترقّی دادن آتش است، یا بال فشانی طائر، آتش شوق عشاق را شعله ور می سازد.
۱۳۷۰- معنی بیت: شاید به واسطه جویی که فرهاد به درخواست شیرین کنده بود، و شیر در آن جوی جاری است ، خبر و پیامی از طرف فرهاد برای شیرین می آورد که موجب رنجش خسرو از شیرین شده است و رابطه بین آنها به هم خورده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱۳۷۱- یعنی دست خط من به شکلی درست و زیبا در نیامد.
۱۳۷۲- از ان جا که باد دامن چراغ را خاموش می کند، می گوید که چراغ هستی من، از دم شمشیر که آب شمشیر است خاموش می شود.
۱۳۷۶- معنی بیت: مگر بید مجنون دیوانه شده است که همچون دیوانگان در فصل بهار از جوشش اخلاط جنونش بیشتر شده و خونش به جوش آمده (گل هایش شکفته ) و به خود خنجر (برگ هایی مشابه خنجر رویانده) کشیده است.
۱۳۷۷- خوبان با تمهید و چاره اندیشی بازارشان را پر رونق می کنند.
۱۳۷۸- گرد سر چشمت گردد؛ یعنی، قربان چشم تو شود.
۱۳۷۹- به جای دل بستگان اگر دل خستگان بود مناسب تر بود.
۱۳۸۲- هنوز هم چاه از غم دوری یوسف حسرت می خورد.
۱۳۸۳- غربال کردن مزرعه: کنایه از بردن دانه و تاراج خرمن است.
۱۳۸۴- آبله به گوهر تشبیه شده است.
۱۳۸۵- مفهوم بیت: بیان مغایرت زبان با گوش.
۱۳۸۸- معنی بیت: اگر سبزه صحرا مدهوش کننده نیست ، پس به چه دلیل هر کسی که دیوانه می شود دامن صحرا را می گیرد یعنی روانه صحرا می شود.
معمول است هرکسی چیزی از کسی می رباید، مردم دامن او را برای موأخذه می گیرند.
۱۳۸۹- آب آهن تاب: آبی که آهن گرم و گداخته را در آن فرو می برند تا سرد شود.
۱۳۹۰- یعنی همان غرور و خودخواهی ضحّاک در حقّ او مارهایی بود که آزارش می دادند.
۱۳۹۱- یعنی هنگام پاسخ دادن به تقاضایت و برآوردن نیاز و خواسته ات زبانت را از دهانت در می آورند.
۱۳۹۲- خواب نکردن :کنایه از طلب کمال چیزی که تا آن به دست نیاید،خواب و خوراک و آرامشی هم وجود ندارد.
بیت دارای ایهام در لفظ بالش است: ۱٫ کیسه زر و سیم ۲٫ متکا.
۱۳۹۴- منظور از سفر پا ، بی حس و حرکت شدن آن بر اثر به خواب رفتن آن است.
۱۳۹۵- معنی بیت: اگر ساغر می، مانند کاسبرگ گل نرگس از خود پر بیرون بیاورد و امکان پریدن را پیدا کند، بی لب لعل تو لیاقت گردیدن در مجلس را ندارد.
۱۳۹۹- راه مارپیچ : راهی که کج و ناهموار است.کلمات« به سر و به پایان» در مصرع اول و دوم، همانند کلمات « مار و زلف» با هم تناسب و هماهنگی دارند
۱۴۰۰- منظور از بلند شدن نفس نی، همان آواز نی است.
۱۴۰۱- سایه پرورد: نازپرورده . رنج نادیده . به راحت زیسته . آنکه زندگی آسوده و آرام و راحت و بی دغدغه داشته باشد (دهخدا)
او چو خاشاک ســـــایه پــــرورده سیلش از کوه پیـــــش در کــــرده
نظامی))
معنی بیت: هرکسی که قانع باشد از سایه هما آزردگی خاطر می بیند.
مگس ظلّ هما: اضافه تشبیهی.
۱۴۰۳- خود را گم کردن: کنایه از مرتبه خود را فراموش کردن و خود را برتر پنداشتن.
۱۴۰۴- شادمانی و خوسی گذرا و ناپایدار ،لایق افسوس خوردن است. همانگونه که هنگام مالیدن حنا که زیبایی و رنگش ماندگار نیست دست ها را به نشانه تحسر و افسوس بر هم می مالند.
۱۴۰۵- معنی بیت: ای معشوق گل چهره و زیبا، بهار در اشتیاق تو آنقدر تلاش نموده که با شبنم پای او آبله بسته است و به تعبیر آنکه در طلب تو بهار آبله پا ؛یعنی، بیدست و پاست.
۱۴۰۶- کاغذ گیر: اغلب به معنی کاغذی است که روزن خانه و منفذ دریچه را با آن می بندند و مانع ورود نور خورشید است.(شارح)
۱۴۰۷- تشنه لب: کنایه از بسیار مشتاق.
پخته شدن: کنایه از با تجربه شدن ، آزموده شدن با «خامی »تضاد دارد.
رنگ خامی نپرد ؛یعنی، ثابت و ماندگار است. آب مخور : منظور همان آب خوردن معروف است و نیز نشانه نهایت سعی و تلاش در طلب چیزی که تا آن را به دست نیاورند، آب خوردن را بر خود حرام می دانند.
۱۴۰۸- امساک: خود داری، بخل، خسّت ، نگاه داشتن(فرهن فارسی معین)
خاک بر سر چیزی کردن : کنایه از خراب و خار داشتن آن است .
معنی بیت: این را نمی گویم که برای پنهان کردن زر بر روی آن خاک بریز، بلکه می گویم خاک بر سر امساک کن یعنی امساک را پنهان کن و زر را به قصد بخشش آشکار نما.
مفهوم بیت: امساک را رها کن و بخشش را انتخاب کن.
۱۴۰۹- هرکجا موری ضعیف و ناتوانی می بینی برایش دانه در خاک بریز؛ یعنی، ناتوان پروری کن ،چرا که در آخرت توشه راه تو خواهد بود .
مراد از ذکر «مور» این است که تا دانه ای پیدا می کند ،آن را در خاک جمع می کند و از آنجا که سرانجام منزل تو گور خواهد بود، این دانه زاد و توشه آن منزل است کهاز پیش اندوخته می کنی.سعی کن در زندگی بیشتر برای خانه گورت زاد و توشه جمع کنی.
۱۴۱۰- ای باغبان، اگر ابر بهاری در آب دادن بخل و خساست می کند، از شراب که آبروی می پرستان است درخت انگور را سرسبز دار.
«استادگی» در این بیت می تواند به معنای ضعیفی باشد یعنی اگر ابر بهار به دلیل ضعف از روان کردن آب توقّف نمود، آبروی می پرستان ؛ یعنی، شراب را در پای تاک بریز؛ یعنی، به رسم باده نوشان در زیر سایه تاک بنشین و می بنوش و جرعه ای از می را به خاک بریز و نشاط و شادی کنی.
آبروی مستان : استعاره از شراب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...